فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۶٬۹۹۵ مورد.
منبع:
شهروند ۱۳۸۶ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
ژاندارمری دولتی ایران
منبع:
زمانه ۱۳۸۵ شماره ۵۲
حوزه های تخصصی:
شیوه های مورد استفاده حکومتها در ایجاد و استفاده از نیروهای دفاعی و نظامی خود در تامین امنیت، به مثابه مهمترین نیاز هر کشوری، نشان دهنده ساختار قدرت سیاسی از یک سو و نحوه تعاملات آن با محیط پیرامونی است. بررسی شکل گیری و انحطاط و انحلال ژاندارمری در ایران به خوبی ویژگی «وابستگی» حکومتهای قاجار و پهلوی را آشکار می سازد. نکته قابل توجه و تامل در پیدایی وابستگیها، نیازهای حقیقی درونی بوده که با سوءاستفاده، در جهت نیازهای کاذب و استعماری بیگانگان قرار گرفته است، کمااینکه ضرورت برقراری نظم و امنیت در کشور در قالب ایجاد نیروهای انتظامی و نظامی در جهت منافع بیگانگان و در سطحی کلان، با اجرای کودتا به منظور تامین امنیت در همان سطح برای استعمارگران بر پایه گذاری سلسله پهلوی ختم گردید.این مقاله با بررسی ظهور و افول ژاندارمری در ایران، چگونگی سوء استفاده استعمارگران را از نیازهای واقعی و درونی کشور آشکار ساخته است.
چالش نفت در جنگ تحمیلی
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
شروع، تداوم و خاتمه جنگ ایران و عراق شدیداً با مسائل نفتی گره خورده بود و با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی ایران بعد از انقلاب، دشمنان انقلاب با نگرشی کاملاً سیاسی به نفت ایران توجه می کردند و بازی نفت را به گونه ای پیش می بردند که نهایتاً به سقوط انقلاب اسلامی و شکست کشور در جنگ تحمیلی منجر شود. اما مردم ایران بار سخت فشارهای نفتی را مرحله به مرحله تحمل کردند تا سرانجام ایران به شکوفایی رو به رشد و خودکفایی رسید.در مقاله پیش رو بحران ها و فشارهای نفتی ایران در دوران جنگ تحمیلی بررسی شده است.
چگونگی به قدرت رسیدن داریوش و کشته شدن کوروش، کمبوجیه و بردیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
87 - 98
حوزه های تخصصی:
در اوایل دوره هخامنشی رویدادهایی همانند کشته شدن ناگهانی کوروش، کمبوجیه و بردیا در طی یک روند تدریجی رخ می دهد، که موضوع مورد بحث بسیاری از پژوهشگران حوزه تاریخ شده است. بسیاری از محققان این موضوع را به صورت انفرادی مورد تحلیل و مباحثه قرار داده اند ولی تاکنون چگونگی کشته شدن کوروش کمتر مورد بحث قرار گرفته و به صورت یک روند حذف تدریجی خانواده کوروش از سلطنت مورد مباجثه قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش آن است که رابطه ای بین سه قتل عضو این خانواده، یعنی کوروش و دو پسرش بردیا و کمبوجیه وجود داشته است و در تمامی این رویدادها داریوش و پدرش حضور داشته اند. این نوشته برای نخستین روند به قدرت رسیدن خانواده داریوش و حذف خانواده کوروش را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. نتیجه بر آن است که در روند کشته شدن کوروش وشتاسپ و همیارانش حضور داشته و آن ها کوروش را پس از نبرد باسکاها در حال بازگشت به موطن خود به قتل می رسانند و چون شرایط برای دستیابی قدرت مناسب نبود و داریوش هنوز بسیار جوان بود، از این رو کمبوجیه پسر کوروش به حکومت می-رسد. پس از مرگ کمبوجیه بردیا برادر راستین کمبوجیه به قدرت می رسد داریوش به همراه شش یار خود بدون هیچ ممانعتی وارد دربار بردیا شده اورا می کشند. بسیاری از ساتراپ ها که از ماجرای قتل بردیا با خبر می شوند شورش می کنند، داریوش به سرکوبی شورش ها می پردازد و برای توجیه قانونی بودن حکومت خود به ساختن داستان گوماتای مغ و بردیای دروغین می پردازد.
زندگی و زمانه شیخ ابراهیم زنجانی
منبع:
زمانه ۱۳۸۲ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
تأثیر تاریخ نگاری ایرانی دوره ی ایلخانان و تیموریان بر تاریخ نگاری عثمانی
حوزه های تخصصی:
مبادلات فرهنگی ایران و آناتولی از دوره ی سلاجقه ی روم، نه تنها موجب رواج زبان و ادبیات فارسی و سایر پدیده های فرهنگی در آن سرزمین شد، بلکه در زمینه ی تاریخ نگاری نیز مورخان عثمانی در قرن نهم و دهم هجری، دنباله رو روش تاریخ نگاری ایرانی بوده اند.مورخان عثمانی در آغاز کار برای تدوین تواریخ آل عثمان، اخبار و روایات مربوط به اقوام ترک، به ویژه «قبایل قایی» را بیشتر، از منابع ایرانی به دست آوردند؛ در نتیجه، در شیوه ی تاریخ نگاری از منابع ایرانی تأثیر پذیرفتند.آنان به تقلید از سبک آثار تاریخی دوره ی ایلخانان و تیموریان، نظیر جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی، جهانگشای جوینی و ظفرنامه ی یزدی که بیشتر در شرح تاریخ اقوام ترک و مغول نوشته شده است، به تألیف آثار تاریخی به زبان فارسی و ترکیب پرداخته اند. شیوه ی نقل روایات، کاربرد اشعار و مضامین ادبی، نگاه مذهبی و مشیت گرایانه به وقایع تاریخی، آوردن زمان وقوع اخبار و ذکر اطلاعات جغرافیایی و اجتماعی در کنار اخبار سیاسی، از جمله روش های الگوبرداری در تاریخ نویسی از سوی مورخان عثمانی است.در این مقاله، چگونگی تأثیرپذیری مورخان عثمانی در روش، بینش و سبک تاریخ نگاری، از جریان تاریخ نویسی ایرانی را در دوره ی مذکور با تأکید بر محتوای برخی منابع مهم، مورد بررسی قرار می دهیم تا نشان دهیم که مورخان عثمانی مانند سایر علما، تحت تاثیر تفکرات علمای ایران قرار داشتند.
نقش قزوین در سقوط محمود افغان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پس از محاصره اصفهان به سال 1134ه.ق توسط محمود افغان، به پیشنهاد محمد قلی خان شاملو- وزیر اعظم- و محمد آقای خواجه یوزباشی آقایان ، چنین تصمیم گرفته شد که پسر سوم شاه سلطان حسین (تهماسب میرزا) به همراه اسماعیل آقای خواجه جبادار باشی (للـه تهماسب میرزا) ، محمد علی خان پسر اصلان خان ، محمدعلی خان مکری تفنگ چی آقاسی، رجب علی بیک ناظر سابق، میرزا صادق واقعه نویس و جمعی از غلامان خاصه و آقایان خواجه و حاجی هاشم تبریزی به همراه دویست نفر از اهل تبریز، در شب بیست و دوم شعبان سال 1134 ه . ق /1722 م ، مخفیانه از اصفهان به سوی آذربایجان بیرون روند.
تهماسب میرزا و همراهان ، پس از عبور از کاشان ، به قزوین وارد گشتند در عمارت دولتخانه این شهر اسکان داده شدند .
می نویسند مردم قزوین با شوق و ذوق فراوان از شاه زاده صفوی ، امید نا امیدی های خود ، و همراهانشان ، استقبال کردند ، به این امید که مرهمی باشند بر زخم های فراوانی که در این برهه از تاریخ کشور از سوی دشمنان این آب و خاک بر آنها و سایر شهرهای ایران وارد شده بود؛ غافل از اینکه پس از استقرار تهماسب و همراهان بر اریکه های قدرت و اطلاع از سقوط قطعی اصفهان و تسلط محمود افغان غلزایی بر اصفهان و اطراف آن ، در سی ام ماه محرم سال 1135ه . ق ، به جای چاره جویی و فعالیت برای نجات ایران و مردم ستم دیده اصفهان و پیرامونش ، با همراهان «... کور و کر... خود مشغول به شرب خمر و انواع فسوق گردیده ، امرای نمک به حرام مطلقاً از مقدمه اصفهان و تصرف افغان ، به خاطر نرسانیده ، به همان [عادت گذشته] به لهو و لعب و فسق و فجور اشتغال داشته، سکه به اسم نواب میرزا زدند» .
محمود افغان پس از دریافت خبر جلوس بر تخت و اعلام پادشاهی تهماسب دوم در قزوین ، اشرف را که عمو زاده اش بود ، به همراه سردار معروفش امان الهپ خان ، به منظور سرکوبی تهماسب و مردم قزوین ، به این شهر اعزام نمود . تهماسب و همراهان ، بدون اطلاع مردم شهر، شبانه از قزوین به تبریز فرار کردند و مردم بی پناه این شهر را به افغان ها تسلیم نمودند .
در این یورش افغان ها، مردم قزوین غافل گیر شدند و ورود افغان ها را به شهر به اجبار پذیرا گشتند ، ولی بر اثر ظلم و ستم آنان و حاکم افغانی این شهر - سیدال خان- بر آنها شوریدند و شبانه اکثر افغان ها را ، که در منزل قزوین به زور ساکن شده بودند ، به قتل رسانیدند و ما بقی افغان ها پس از اجبار ، روز مقاومت ، صف محاصره را شکستند و به سوی اصفهان عقب نشستند . قیام مردم قزوین در واقع الگو و سرمشق شورش های دیگر مردم ایران و اصفهان علیه افغان ها شد ، که جرقه اش در ابتدا از قزوین آغاز شده بود و در نهایت به قتل محمود انجامید .
نگارنده در نظر دارد درباره قیام دلاورانه مردم قزوین و نقش این شهر در سقوط دولت محمود افغان و روی کار آمدن اشرف ، مطالبی ارائه دهد تا شاید قبول اهل نظر افتد .
از انقلاب حسینی (ع) تا انقلاب خمینی
منبع:
زمانه ۱۳۸۸ شماره ۸۴ و ۸۵
حوزه های تخصصی:
نفوذ خاندان های ایرانی در عصر عباسیان و نقش آنان در بسط اندیشهٔ ایرانشهری
حوزه های تخصصی:
دوران عباسیان (۶۵۶–۱۳۲ ه .ق)، از درخشان ترین روزگاران به جهت نفوذ ایرانیان در تمام مناصب لشکری، حکومتی و درباری عباسیان بود. خلفای عباسی بر خلاف بنی امیه، ایرانیان را به سبب خدمتی که در برپایی حکومت، تهیه دواوین، سالنامه و نیز گسترش علم و دانش به ایشان کرده بودند، گرامی داشتند، و مناصب بالای حکومتی را نیز به آنان واگذار کردند. وزراء، عمال و کتاب و حجاب، درباریان، رجال دولت و خواص حکومت خلفا را موالی ایرانی تشکیل می دادند و ایشان به حکومت عباسیان نظم داده، و در ادارهٔ پایدار حکومت و قلمرو عباسی نقشی انکار ناپذیر داشتند. از دلایل نفوذ روزافزون ایرانیان در میان عباسیان دو دلیل برجسته تر است: نخست به خاطر مهارت و پیشینه ایرانیان در فن حکومت مداری و دوم آن که خراسان را حاکمان محلی ایرانی اداره می کردند. از این رو نیاز بود تا مأمون برای به دست آوردن رضایت آنان سیاستی آشتی جویانه دنبال کند. نفوذ ایرانیان در دربار عباسی به حدی بود که آن را به دربار ساسانی مانند کرده بود. این نفوذ، در روزگار هادی و هارون الرشید و مأمون به اوج رسید، و برخلاف دوران بنی امیه که حقیرترین اعراب نیز حاضر به ازدواج با ایرانیان نبودند، خلفای عباسی با دختران ایرانی پیوند یافته و اعراب کوشش داشتند نسب خود را به ایرانیان برسانند. این پژوهش برآن است تا خدمات و تأثیر نفوذ خاندان های ایرانی را در زمینه های حکومت مداری، دانش، ادبیات، نجوم … و در یک کلام اندیشه ایرانشهری در عصر عباسیان واکاوی کند.
تأثیر انحلال مجلس هفدهم بر شکست نهضت ملی
حوزه های تخصصی:
بین سال¬های 1332ـ 1330 شمسی (1953ـ 1951میلادی) دومین جنبش اجتماعی قرن بیستم در ایران ظهور کرد. مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق همانند انقلاب مشروطه، ملت را رودرروی شاه و قدرت¬های خارجی قرار داد. بعد از جنگ جهانی دوم، اهمیت حیاتی نفت خاورمیانه آشکار شد.
خاطرات منتشر نشده همسر امام خمینی
حوزه های تخصصی:
نیروی سوم و روابط خارجی دوره رضاشاه
منبع:
زمانه ۱۳۸۶ شماره ۶۰
حوزه های تخصصی:
با افزایش اهمیت روابط خارجی و تعیین کنندگی سیاست خارجی در بقای کشورها، چگونگی برقراری روابط و گزینش طرف های مقابل، به صورت مساله ای مهم نمایان گردید. این واقعیت در عصر رضاشاه هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر شرایط و اقتضائات خاص آن زمان اهمیتی دو چندان یافت، به گونه ای که نحوه مواجهه با قدرت های آن زمان و گزینش طرف های مقابل را تحت تاثیر قرار داد. گرایش به استفاده از نیروی آلمانی در معادلات مؤثر قدرت به مثابه نیروی سوم در کنار نیروهای روس و انگلیس موضوعی است که در مقاله حاضر تحلیل شده است.
خواجه نظام الملک توسی و شیعیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حسن بن علی بن اسحاق بن عباس مشهور به خواجه نظام الملک یکی از مشهورترین وزرای مسلمان ایرانی بود که مدت سه دهه وزارت دولت بزرگ سلجوقیان را برعهده داشت و با تدبیر او قلمرو سلجوقیان به اوج وسعت و قدرت رسید. خدمات فرهنگی و سیاسی وی به فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی، ویژگی های او را ممتاز می سازد. تاریخ نویسان وی را به لحاظ مذهبی، متعصب به مذهب شافعی و داشتن روابط خصمانه با شیعیان دانسته اند. اما در مشی و رفتارهای عملی او، خصومت یا بی احترامی نسبت به شیعیان مشاهده نشده است. بیشتر تحلیل گران سیره و اندیشه های خواجه را بر اساس مندرجات کتاب سیاست نامه موجود که آن را نوشته خواجه نظام الملک می دانند، ترسیم کرده اند.این مقاله افزون بر شرح احوال و زندگانی نظام الملک، به توصیف جایگاه سیاسی و اجتماعی او می پردازد و با تکیه بر اسناد و روایت های تاریخی به مقایسه تضادها در مندرجات ضدشیعی و آرای اشخاص مختلف و بررسی روابط بین ایشان و شیعیان در آن دوره را مورد بحث قرار می دهد و قصد دارد حقیقت اندیشه این اندیشمند مسلمان ایرانی را آشکار سازد.
آتوپارت،شهربان هخامنشی ماد کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادها که نخستین سلسله ایرانی را در این سرزمین پایه گذاری کردند،در پیشبرد سلسله های دیگر ایرانی نیز نقشی فعال داشتند.از جمله در اداره ی ایران هخامنشی آنان همواره در کنار پارسی ها بودند و در مدارک دوره ی هخامنشی از آنان همچون مقامات برجسته ی کشوری و لشکری یاد شده است.پس از برافتادن دولت هخامنشی به دست اسکندر مقدونی،پیش از آن که اشکانیان پارتی در برابر مقدونیان و سلوکیان به جنبش درآیند،نخست آتوپارت های مادی در برابر بیگانگان به پا خاستند.آتوپارت،شهربان پیشین شاهنشاهی هخامنشی که در سپاه داریوش سوم با لشکر اسکندر جنگیده بود،پس از شکست داریوش،از ورود اسکندر و جانشینان او به شمال غرب ماد یا ماد کوچک که به نان او،ماد آتورپاتکان خوانده شد جلوگیری کرد.آتوپارت و جانشینان اش،روزگاری دراز در آن سرزمین آیین مزدایی و ایرانیانی را که به این دیار می آمدند در پناه گرفتند و آن گاه که اشکانیان در پی مبارزه با سلوکیان به این سامان رسیدند،به جنبش آنان پیوستند. واژه های کلیدی:آتروپات،آتورپات،آدرباد،هخامنشی،مادها. دیباچه مادی ها که نخستین سلسله ایرانی را در ایران برپا کرده بودند،نه تنها درپی ریزی دومین سلسله ایرانی (هخامنشی) نیز نقشی برجسته داشتند،بلکه در پیشبرد و اداره ی آن نیز پیشگام بودند. کوروش دوم (599تا530پ.م)،پایه گذار شهریاری هخامنشی خود از سوی پدر پارسی و از سوی مادر (ماندانا،دختر ایشتوویگو پادشاه ماد) مادی بود و هم از روزگار او به بعد مادی های بسیاری در اداره ی شاهنشاهی هخامنشی به کار گماشته شدند.مادی ها از جنگاوران عمده ی سپاه جاویدان هخامنشی بودند و به طور معمول در همه ی لشکرکشی های هخامنشیان شرکت داشتند.آنان همراه پارسی ها و سکایی ها،معتمدترین جنگاوران شاهنشاهی بودند و همواره سخت ترین نبردها را با دشمنان داشتند.ملل باستانی جهان آن روز،چون یونانی ها،مصری ها و دیگران،دولت هخامنشی را ادامه ی دولت مادها می دانستند و از جنگ های ایران و یونان به نام جنگ های مادی یاد می کردند وحتی پارسیان را مادی می خواندند.در مدارک هخامنشی و یونانی،از نام های مادی بسیاری از مقامات برجسته دولتی تا پایان دوره ی هخامنشی یاد شده است(همچون هاپارگ،گبریاس،داتیس،تخمه سپاده و. . . . .؛نک:دیاکونوف،404،1956؛درباره کاربرد نام ماد برای هخامنشیان،نک:1994،Tuplin؛171-161:1960،Godley.cf.206،130-123.I،Herodotus 235-156؛درباره کاربرد نام ماد در کتیبه های هخامنشی،نک:1953:202،Kent). هرچند پژوهش های نو اغلب بر اهمیت مادها همچون نخستین پایه گذاران دولت در ایران پای فشرده اند و گاه از نقش آنان در دوره هخامنشی نیز یاد می کنند،ولی غالبا از نقش و سهم واقعی آنان در تاریخ دوره های بعد ایران گفتگو نمی کنند.در این مقاله نشان داده خواهد شد که همان گونه که مادها در سده هشتم پ.م نخستین ایرانیانی بودند که بر آشوریان شوریده و خود را.
انگیزه ها و اهداف برگزاری جشن های دو هزار و پانصد سال ه شاهنشاهی
حوزه های تخصصی:
جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی که در سال 1350 برگزار شد، عظیم ترین برنامه تبلیغی و کاربردی دستگاه سلطنت پهلوی بود. از سال 1337 به رغم وجود مشکلات متعدد درکشور، به مناسبت گذشتِ دو هزار و پانصد سال از پایه گذاری حکومت شاهنشاهی در ایران به دست کوروش هخامنشی، رژیم پهلوی با انگیزه و اهدافی ویژه در پی برگزاری جشن مجلل و پر سروصدایی برآمد که پیامدهای قابل توجهی داشت.
این مقاله، با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی انگیزه و اهداف این جشن پرداخته است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که دادن اصالت تاریخی به حکومت شاهنشاهی در ایران؛ احیای ارزش های باستانی آریایی؛ کنار زدن فرهنگ اسلامی و کسب اعتبار و وجهه بین المللی از انگیزه ها و اهداف عمده برگزاری جشن های 2500 ساله بود.
ویژگی های تمدن و فرهنگ ایرانی
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت حقوقی زن در دوره ساسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه منابع مربوط به دوره ساسانی متوجه می شویم که زن دارای شخصیت حقوقی بود. بر اساس کتاب مذهبی اوستا، از نظر حقوقی زن با مرد برابر می باشد و تفاوتی بین این دو وجود ندارد. هر جا که در اوستا نام مرد می آید، نام زن نیز در ادامه آورده می شود و هر جا که مرد ستایش می شود، زن نیز ستایش می گردد. از نظر قوانین حقوقی، پدر خانواده نمی توانست دختر خود را مجبور نماید از کسی سرپرستی و پرستاری نماید، هنگام ازدواج نظر دختر را جویا می شدند و پدر و سرپرست خانواده حق نداشت دختر را به زور شوهر دهد ولی دختر برخلاف میل پدر می توانست ازدواج نماید. در صورت فوت شوهر، مادر یا کدبانو به سرپرستی خانواده می رسید و ارث دریافت می داشت. دختران و زنان می توانستند به کارهای اقتصادی بپردازند و در صورت لزوم مستقلا و بدون نیاز به قیم و سرپرست در دادگاه شرکت کرده و حق شهادت دادن داشتند.
بررسی روابط خاندان سلطنتی زند و خوانین بیرانوند در لرستان از جنگ سیلاخور تا سرکوب محمدخان زند
حوزه های تخصصی:
بعد از فرار کریم خان زند از مقابل لشکر آزادخان افغان، خانواده وی نیز فراری و به میان ایل بیرانوند در دشت سیلاخور در لرستان پناهنده شده و کریم خان نیز به دنبال آن ها راهی این منطقه شد. سرداران آزادخان افغان به دنبال کریم خان تا سیلاخور آمده بودند. کریم خان دست یاری به سوی عشایر آن سامان، که از نظر نژادی و قومی با وی قرابت داشتند، دراز کرد. لشکر افغان با کریم خان و حامیانش در سال 1131. ش در سیلاخور به هم آویختند. کریم خان و متحدان او شکست خورده و متواری شدند. آنچه در این میان مهم است؛ پناهندگی خانواده کریم خان به یک خانواده سرشناس از ایل بیرانوند در سیلاخور است است. بنابر روایات شفاهی و گفته نسابان محلی لرستان؛ این خانواده که به آوارگان زند پناه داد خانواده شمس الدین بود که بعد از تثبیت سلطنت، کریم خان به عنوان انعام دختر یا به روایتی خواهرش را به دوست احمد، پسر شمس الدین داد. با این وصلت بود که پسری به نام میرزا احمد متولد شد و بعد از آن اعقاب او همواره ادعای نسبی به زندها را داشته و با این عنوان از سرکردگان ایل بیرانوند بودند.
اندلس و تلألو تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی:
حضور سپاه اسلام به فرماندهی طارق بنعزیز در سال 92 هجری مقارن با 712 میلادی در شبه جزیره ایبری(1) یکی از درخشانترین تمدنهای بشری را رقم زد. اندلس مسیحی قبل از آنکه در سایهسار حکومت اسلامی قرار گیرد همانند سایر کشورهای اروپایی قرون وسطی در جهل و تاریکی و توحش قرار داشت، اما ورود اسلام به شبه جزیره ایبری نهتنها اندلس را صاحب آزادی دینی، علماندوزی و تحصیل دانش کرد و زندگی آنان را به بالاترین سطح رفاه رساند بلکه باعث پیشرفت و ترقی تمام اروپا گشت.
کالبدشکافی تحزب در ایران
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۸
حوزه های تخصصی:
اگرچه مطالعه حزب و تحزب در ایران معاصر آینه کامل و شفافی از جریان های سیاسی ارائه نمی دهد، فصل مهمی از جریان شناسی سیاسی را در بر دارد. علاوه بر اینکه بسیاری از جریانات سیاسی و فکری ایران معاصر در قالب احزاب بروز پیدا کرده اند، این مطالعه سبب شناخت بهتر سایر جریانات سیاسی غیرحزبی نیز می شوند. هرچند در کشوری چون ایران، مقوله های مدرنی مانند حزب فاقد بستر اجتماعی و زمینه های فکری و فرهنگی لازم بوده و در تضاد با زیرساخت های سنتی جامعه دچار هزارگونه کم وکاستی شده است، سیر تحزب در ایران را در مجموع نمی توان کاملاً منفی دانست؛ به گونه ای که در دوره هایی از تاریخ این کشور حزب گرایی و فعالیت حزبی به شدت جامعه را فراگرفته است.بااین حال گویی همواره آسیب هایی در کارکرد احزاب وجود داشته و حتی به صورت بیماری مزمن درآمده است که سبب ناکارآمدی تاریخی این پدیده در یکصدسال اخیر گشته و تا هم اکنون نیز درمان نشده است.در مقاله پیش رو با بررسی دوره های مختلف تحزب، به موضوع آسیب شناسی حزب در ایران معاصر توجه شده که امید است مورد توجه و استفاده شما عزیزان قرار گیرد.