فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش عوامل تأثیرگذار در بی تفاوتی و انفعالسیاسی زنان ایرانی با استفاده از آرای رابرت دال و مارتین لیپست بررسی شده است.برای گردآوری و تحلیلداده ها از ترکیب روش های کمی و کیفیاستفاده شده، نمونه گیری به شیوه هدف مند بوده و افراد مورد مطالعه از میان زنان و مردان با تحصیلات دانشگاهی و شاغل ساکن شهر تهران انتخاب شده اند. بر اساس یافته ها، مهم ترین عوامل انفعال سیاسی افراد مورد مطالعه احساس اثربخش نبودن سیاسی و مشکلات اقتصادی بوده است. هم چنین، انفعال سیاسی زنان بیش تر از مردان بوده و این مسئله، صرف نظر از عوامل روان شناختی و اقتصادی، به نوع نگاه به نقش زن در جامعه و باورهای کلیشه ای جنسیتی مربوط است. به علاوه، یافته های این تحقیق حاکی از پایین بودن آگاهی و اعتماد به نفس سیاسی زنان در مقایسه با مردان و بهره گیری کم تر آنان از فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی است. هم چنین، در افراد مورد مطالعه مشارکت سیاسی جوانان کم تر از میان سالان بوده و سطح تحصیلات سبب تفاوت در مشارکت یا انفعال سیاسی افراد نشده است.
بررسی روایات نقصان عقل زنان و تطبیق با روایت متخالف این معنا در بستر مطالعات جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی ادبیات دینی، احادیث و روایاتی مشاهده می شود که دربردارنده ی این معناست که زنان به لحاظ قوای عقلانی ناقص بوده و نقصشان در این زمینه هم ذاتی است. این گونه از بیان به صورتی تحقیرآمیز زنان را پایین تر از مردان تعبیر می کند؛ چرا که یک متن در حضور یک تقابل گفتمانی معنا می یابد. بررسی سندی این گونه از روایات، تشکیکی جدی را به دست می دهد، اما این پژوهش با گزارشی از بررسی سندی روایات - که توسط بزرگان مطالعات حدیثی انجام شده است- به بررسی دلالی آنها نیز می پردازد. هر دو روش، انتساب احادیث را به امامان معصوم (ع) زیر سؤال م یبرد، اما نگارنده با فرض صحت این روایات هم هنگامی که محتویات آنها را بر ادبیات مطالعات جنسیت عرضه می کند، تقبیحی در آنها در مورد زن مشاهده نمی کند. این مقاله به این نتیجه می رسد که نوع عق لورزی زنانه متفاوت از مردان است و البته با کشف این نوع عقل ورزی و عرضه ی آن بر مکاتب سه گانه ی فلسفی اسلامی مدعی می شود که این نوع از عقلانیت می تواند بالاتر از عقلانیت تجربه گرای مردانه نیز به شمار رود.
مقایسه نگرش جنسیتی نسبت به عوامل موثر بر تحکیم بنیان خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان و مردان سازندگان اصلی خانواده ها هستند و خانواده سالم مناسب ترین زمینه کمال آن دو و تعالی فرد و جامعه است. هدف این تحقیق نیز مقایسه نگرش جنسی نسبت به عوامل موثر بر تحکیم بنیان خانواده در بین اعضای هیات علمی و کارمندان دانشگاههای پیام نور استان همدان بود. پژوهش دارای رویکرد جامعه شناختی و روش پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و روش نمونه گیری تصادفی ساده چند مرحله ای و حجم نمونه 192 نفر برآورد شد. پایایی متغیر ها با استفاده از آلفای کرونباخ 8/83% به دست آمد و اعتبار صوری از طریق داوری اساتید جامعه شناسی و روانشناسی سنجیده شد. بر اساس یافته ها از نظر کارکنان، عوامل فرهنگی بیشترین همبستگی و اهمیت را در تحکیم خانواده دارد(588/0 = R) و عوامل اجتماعی در درجه دوم (449/0 = R) و عوامل عاطفی در مرتبه سوم قرار می گیرد (309/0 = R). زنان بیشتر عوامل اجتماعی و عاطفی و مردان بیشتر عوامل اقتصادی ( درآمد بالا) را در تحکیم بنیان خانواده موثر می-دانند. هر دو جنس بر رعایت ادب و احترام و عشق متقابل تاکید ویژه داشتند. نتایج نهایی نشان داد که نگرش زنان و مردان نسبت به عوامل اجتماعی و عاطفی و اقتصادی، تاثیرگذار بر تحکیم خانواده یکسان نیست. اما نگرش آنها نسبت به عوامل فرهنگی، اعتقادی و سیاسی یکسان است.
چالش های پژوهش علوم اجتماعی در حوزه زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر اساس پژوهش میدانی در میان متخصصان علوم اجتماعی زنان انجام شده و به معرفی چالش های پژوهش علوم اجتماعی زنان از منظر آنان پرداخته است. به بیان دیگر بررسی آسیب شناسانه وضعیت موجود، دستمایه مصاحبه با اعضاء اجتماع علمی این عرصه تخصصی قرار گرفته تا درنهایت، موانع تجربه شده امر پژوهش در این حوزه در قالب مقولاتی بدست آید.
اطلاع رسانان در این تحقیق، متخصصان علوم اجتماعی بودند که سابقه پژوهش در حوزه زنان را در کارنامه خود داشته و برحسب تجارب خود، ارزیابی هایی از پژوهش های انجام شده به عنوان بخشی از ساختار علمی این حیطه در جریان مصاحبه های نیمه سازمان یافته ارائه داده اند.
یافته ها نشان می دهد که مهم ترین چالش های پژوهش علوم اجتماعی زنان شامل فقدان استقلال علمی پژوهشی تحقیقات سازمانی، نادیده گرفتن مسائل زنان، به رسمیت شناخته نشدن موضوع زنان در علوم اجتماعی، ضعف علمی کنشگران آکادمیک علوم اجتماعی در حوزه زنان، جوسازی و به حاشیه راندن محققان حوزه علوم اجتماعی زنان، محدودیت انتخاب موضوع، گسیختگی پژوهش ها از مسائل عینی زنان، بلااستفاده ماندن نتایج پژوهش های اجتماعی، محدودیت دسترسی به منابع علمی، اطلاعاتی و به طور کلی عدم تکمیل روند انباشتگی پذیری علم و درنهایت ضعف تحلیل است. هرچند بخشی از این چالش ها مبتلا به حوزه علوم اجتماعی در معنای عام آن است اما بخش دیگر خاص علوم اجتماعی زنان است. درمجموع باید گفت این چالش ها در ارتباط با یکدیگر تعریف شده و حیات پژوهش علوم اجتماعی زنان را مورد تهدید قرار می دهند.
تحلیل تجربه های زنان سنندجی از فالگیری (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای فالگیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به روش کیفی و به قصد راه بُردن به دلایل روی آوردن زنان به فالگیری، دلالت ها و پیامدهای فالگیری در زندگی فردی و خانوادگی زنان صورت گرفته است. یافته های تحقیق به کمک تکنیک مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و برای عملیات میدانی تحقیق و تحلیل داده ها نیز روش نظریه مبنایی استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری گلوله برفی با 30نمونه از مطلعان کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. بر مبنای نتایج تحقیق، زنان به دلایلی چون روزمرگی، آینده نگری، فشارهنجاری، فقدان حمایت اجتماعی به فالگیری روی می آورند. در این میان، مدرن شدن و روانکاوانه شدن فالگیری به عنوان شرایط مداخله گر و فردی شدن باورها و کلیشه های جنسیتی به عنوان زمینه تسهیلگر عمل می نماید. بر مبنای تجربه و درک زنان، مراکز فالگیری در کنار کارکردهای مشکل گشا و فراغتی به نوعی پاتوق زنانه مبدل شده است. زنان تخلیه روانی، افسون زدگی زندگی، احساس ندامت را از مهم ترین پیامدهای مراجعه به فالگیر تلقی می کنند. مقوله هسته استخراج شده از تجربه و درک زنان از فالگیری بر ناامنی زندگی زنان دلالت دارد.
بررسی رابطه بین دینداری با سازگاری زناشویی (مطالعه موردی: زنان متأهل ساکن شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه دینداری با سازگاری زناشویی انجام شده است. از آنجایی که دینداری بر روابط خانوادگی اثر گذار است و با نظر به این که در شرایط کنونی استحکام ارزش های دینی در خانواده یکی از اهداف جامعه اسلامی ما است، پس پژوهش در این زمینه ضرورت دارد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام زنان متأهل ساکن شهر گرگان می باشد که تعداد آنها 144406 نفر بوده است. حجم نمونه آماری این پژوهش شامل 360 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انجام گرفت. برای انتخاب آزمودنی ها نخست 36 محله به صورت تصادفی انتخاب شدند سپس در هر محله متناسب با تعداد خانوارهای ساکن و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک 10 زن متأهل انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک والاس و دینداری استارک بود. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها افزون بر روش های آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون پس رونده استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین میزان دینداری و سازگاری زناشویی رابطه معنادار وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که بین ابعاد اعتقادی، پیامدی و مناسکی دینداری نیز با سازگاری زناشویی رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بعد پیامدی پیش بینی کننده قویتری برای سازگاری زناشویی است.
رابطة حمایت اجتماعی عملکردی با چگونگی کیفیت زندگی زنان متأهل شهر کرمان پس از زایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران پس از زایمان یکی از مراحل اساسی زندگی زنان است که مسائل روانی، جسمانی و اجتماعی متعددی را برای ایشان پدید می آورد؛ ازاین رو مطالعة مسائل مربوط به این دوره از زندگی زنان مهم است. کیفیت زندگی زنان، که به معنای درک فرد از وضعیت زندگی اش با توجه به فرهنگ و نظام های ارزشی و ارتباط آن با اهداف، انتظارات، علایق، استانداردها و تجربه های زندگی است، ممکن است در این مرحله دست خوش تغییر شود. این پژوهش سعی دارد علاوه بر بررسی کیفیت زندگی زنان در این دوران، عوامل اجتماعی مؤثر بر آن را تحلیل کند.
با استفاده از نظریة حمایت اجتماعی عملکردی یا حمایت اجتماعی ادراک شده، تأثیر انواع حمایت های اجتماعی دریافتی زنان بر کیفیت زندگی ایشان سنجیده شد. جامعة آماری شامل کلیة زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر کرمان است (که شش ماه قبل از تکمیل پرسشنامه ها، زایمان کرده اند). تعداد نمونه 373 زن بود. اطلاعات با استفاده از پرسش نامة های اس.اف 36 و حمایت اجتماعی فیلیپس و پرسش نامة پژوهشگرساختة حمایت پس از زایمان جمع آوری شد.
یافته ها نشان داد کیفیت زندگی (به صورت کلی) بیشتر زنان در حد متوسط است. اکثر زنان از حمایت اجتماعی کل و حمایت خانواده برخوردارند و حمایت دوستان غالباً در حد متوسط است. اکثر زنان به میزان زیادی از حمایت مادی همسر پس از زایمان، حمایت خدماتی، مشورتی، اطلاعاتی و عاطفی اطرافیان (خانواده و همسر) برخوردارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مهم ترین پیش بینی کننده های کیفیت زندگی زنان در درجة اول حمایت خاص همسر و در مرحلة بعد حمایت های کلی دریافتی فرد است.
بررسی نگرش زنان باردار نسبت به سزارین و عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
انجام عمل سزارین در عین حال که می تواند در شرایط بحرانی جان مادر و نوزاد را از مرگ و مشکلات احتمالی نجات دهد، اما بکارگیری نابجای آن عوارض غیرقابل جبرانی دارد. امروزه نرخ سزارین بیشتر از حد قابل قبول آن گزارش می شود و با افزایش بی رویه آن در جهان و از جمله ایران مواجه هستیم. با توجه به نقش نگرش در انجام رفتارهای بهداشتی، در این مطالعه به دنبال بررسی نگرش نسبت به سزارین و عوامل مرتبط با آن هستیم. جامعه آماری زنان باردار ساکن شیراز و حجم نمونه با استفاده از جدول لین 600 نفر است. روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای است و با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات جمع آوری و با نرم افزار SPSS و تکنیک های رگرسیون، رگرسیون چند متغیره و آزمون T به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. طبق یافته های این مطالعه، 12 درصد درصد از زنان باردار دارای نگرش مثبت، 69 درصد درصد دارای نگرش میانه و 19 درصد نیز دارای نگرش منفی نسبت به سزارین بوده و آمار استنباطی حاکی از آن است که فرضیات تحقیق درباره ارتباط سن، سابقه سزارین در فامیل، نوع زایمان قبلی، محل مراقبت های بارداری و آگاهی از سزارین با نگرش به سزارین، تأیید شد. رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای نوع زایمان قبلی، محل مراقبت های بارداری و آگاهی از سزارین به ترتیب به معادله وارد شدند. با توجه به یافته های تحقیق ضروری است تا جهت مقابله با افزایش بی رویه و رسیدن به حد مطلوبی از سزارین نگرش زنان مد نظر قرار گرفته و با اقدامات لازم، شاهد بهبود نگرش به زایمان طبیعی باشیم.
زنان شهری و اولویت های استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امکانات آموزشی و فرهنگی در شهرها یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر ارتقای سطح فرهنگ و دانش انسانهاست. از سوی دیگر با توجه به نقش زنان در جامعه و شرایط خاص فرهنگی جامعه ی ما مطالعه ی جامعه شناخت ی زنان در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه ی حاضر به این موضوع پرداخته و میزان استفاده ی زنان از امکانات آموزشی – فرهنگی شهر شیراز را مورد بررسی قرار داده است. جامعه ی آماری تمام زنان شهر شیراز بوده و داده ها از ۶۰۰ نفر از آنها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی میزان استفاده از این امکانات، مربوط به گزینه ی متوسط (۸/۳۴ درصد) بوده و کمترین فراوانی متعلق به گزینه ی خیلی زیاد است که (۲/۵ درصد) از آنها را دربر می گیرد. همچنین نتایج استنباطی نشان می دهد میانگین میزان استفاده از این امکانات کمتر از حد متوسط بوده و هر چقدر سن افراد بالا رود میزان استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی نیز بالاتر می رود. در نهایت نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که میزان استفاده از امکانات آموزشی – فرهنگی در شهر شیراز تأثیر مثبت و مستقیمی بر ارتقای سطح فرهنگ و دانش زنان شهر شیراز دارد.
تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات انجام شده در ایران، به ندرت به تعمیم پذیری نظریه های جرم شناختی در تبیین رفتارهای انحرافی جنس مؤنث توجه دارند. پیشینة مربوط به رابطة بین جنس و رفتار انحرافی بر مفهوم «تعمیم پذیری» متمرکز شده است. این مفهوم به این موضوع اشاره دارد که تا چه حد نظریه های جرم شناختی می توانند رفتارهای منحرفانة زنان را همچون رفتارهای منحرفانة مردان تبیین کنند. لذا، تحقیق حاضر ناظر بر تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی هیرشی به رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر است. روش این پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. جمعیت تحقیق حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91 است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که متغیرهای این نظریه رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر را همچون رفتارهای انحرافی دانشجویان پسر تبیین می کند و لذا دارای تعمیم پذیری جنسیتی است.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر پدیده مزاحمت جنسی زنان در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این مطالعه، فراهم آوردن توصیفی همه جانبه از وضعیت مزاحمت جنسی (از نوع مزاحمت خیابانی) زنان و هم چنین بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در شهر اصفهان است. جامعه آماری تحقیق را شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه، 400 نفر اتخاذ شد. پژوهش حاضر از جهت دستیابی به اطلاعات، پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش پرس و جو در قالب پرسشنامه ای با سؤالات باز/ بسته و طیف های گوناگون استفاده شده است. آزمون فرضیه ها حاکی از آنست که بین وضعیت ظاهری زنان و مزاحمت جنسی رابطه معناداری وجود دارد، بین گرایش مذهبی و مزاحمت جنسی در مردان رابطه معناداری وجود ندارد، اما این رابطه در زنان معنادار و معکوس است. در مردان با افزایش شرکت در جلسات اجتماعی، مزاحمت جنسی کاهش می یابد و در زنان با افزایش حضور پلیس در سطح شهر، مزاحمت جنسی کاهش می یابد.
تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی نگرش های زیست محیطی در ایران (بر طبق داده های موج پنجم پیمایش ارزش های جهانی)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل تأثیر جنسیت بر نگرش های زیست محیطی پرداخته است. اینکه آیا نگرش های زیست محیطی در بین مردان و زنان تفاوت دارد یا خیر سؤال اصلی تحقیق را تشکیل می دهد. پشتوانه نظری تحقیق دیدگاه اکوفمینیسم است که استدلال هایی را مبنی بر تفاوت های بنیادی محیط زیست گرایی مردان و زنان مطرح می کند و مسائل و رفتارهای غیرمسئولانه زیست محیطی را بازتاب تسلط مردان و بی توجهی آنان به حفظ طبیعت می داند. به اعتقاد اکوفمینیسم ها زنان رابطه و پیوند قوی، خاص و ضروری با طبیعت دارند و نسبت به مردان به مشکلات محیط زیست پاسخگوتر و حساس تر هستند. روش این پژوهش تحلیل ثانویه است که بر روی موج پنجم «پیمایش ارزش های جهانی» انجام شده است. با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی به شاخص سازی گویه های مرتبط با محیط زیست در پیمایش فوق پرداختیم که در نتیجه سه شاخص «اهمیت زیست محیطی»، «حساسیت زیست محیطی محلی» و «حساسیت زیست محیطی جهانی» استخراج شد. یافته ها نشان می دهد از نظر حساسیتی که افراد نسبت به محیط زیست جامعه خود و نیز جهانی که در آن زندگی می کنند قائل اند، تفاوت معناداری بین نگرش زنان و مردان دیده نمی شود. اما در مورد اهمیت نسبت به مسائل زیست محیطی و نگرشِ معطوف به عمل و رفتار، تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شده است.
فرهنگ پوشش زنانه نزد بانوان دانشکده روان شناسی و علوم اجتماعی (چادر غیرساده ملی، عربی، قجری...)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد بحث مداوم پژوهشگران میادین علوم اجتماعی قرار گرفته است.
در این نوشتار به بررسی و تحلیل دلایل تغییر شکل این پوشش، خصوصاً در دهه اخیر، پرداخته و تحول و تغییر آن را از چادر سنتی به اشکال و الگوهای جدید و طرح های امروزی مورد توجه قرار داده ایم.
پژوهش حاضر در یک محیط دانشگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) صورت گرفته و گروه مورد مطالعه آن از دانشجویان بین سنین 20 تا 35 سال انتخاب شده اند. با بهره گیری از روش کیفی و ژرفانگر (مردم شناسی) و با مشاهده مستقیم مشارکتی در زمینه تحقیق و با استفاده از منابع بیرونی (اسناد و مدارک کتابخانه ای) و ابزار تحقیق (دوربین عکاسی و فیلمبرداری و ضبط صوت و...) پژوهش به سرانجام رسیده است.
نتایج این نگاه مردم شناسی و پژوهش میدانی نشان می دهد که طی دهه اخیر، با تغییر شکل الگوهای چادر از سنتی به جدید، تفکرات جدیدی نسبت به چادر پیدا شده و با تغییر در شکل و اندازه چادرها با برخی از لایه های پنهانی در افکار دختران و زنان امروز روبرو می شویم، که در برخی از آنان موجب تاسف و در بعضی دیگر موجب بالندگی نسبت به زن بودنشان در جامعه مورد مطالعه شده است.
هر چند که مردم شناسی مقید به دادن راهکار یا پیشنهادات ویژه ازطرف پژوهشگران خود نیست و قضاوت در این امر و انجام امور بعد از پژوهش را از عمده کارهای برنامه ریزان فرهنگی می داند، ولی غافل از نتایج یافته های این پژوهش نیستیم که نتیجه آراء زنان و دخترانی است که از دور بر این داستان پر قیل و قال چادر یا حجاب اسلامی نظارت دارند.
نکته آخر اینکه در این نوشتار در یک چارچوب نظری از اندیشه های بزرگان مکتب کارکردگرایی به ویژه از بانی روش تحقیق میدانی یعنی برانیسلاو مالینوفسکی بهره ها برده ایم.
با وجود تغییرات و تحولات صورت گرفته در پوشش اسلامی، باز می توان گفت که زنان خود عاملان اصلی این تغییر و تحول هستند.
مطالعه پدیدارشناسانه نگرانی مردان از ابژه سازی و خود- ابژه سازی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با اتکا به رویکردی پدیدارشناسانه، استقرایی و اکتشافی، به دنبال کشف فهم مردان از «غیرت ناموسی» و همچنین کشف موقعیت ها و لحظاتی از زندگی روزمره بوده ایم که مردان در آن غیرتمندانه احساس و رفتار می کنند. بدین منظور از نظریه مبنایی به عنوان روش پژوهش کیفی بهره گرفته ایم. داده های پژوهش نیز به وسیله مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع آوری شده اند. جمعیت مورد مطالعه شامل مردان 20 تا 40 ساله تهرانی است و نمونه ها شامل 25 مرد و 5 زن بوده اند که طبق روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. طبق نتایج این پژوهش، غیرت ناموسی نگرانی و تشویش مردان ایرانی از ابژه سازی و خود_ابژه سازی نوامیس خود و کنش های متناظر با آن است. منظور از ابژه سازی تقلیل کلیت وجودی زن به جنسیت اش و تعامل با او به عنوان یک شی جنسی از سوی اجتماع مردانه و از طریق نگاه، کلام، تماس های بدنی، روابط عاطفی، معاشرت های اجتماعی و روابط جنسی است. خود_ابژه سازی نیز به نقش ارادی یا غیرارادی اما فعال زن در چنین تجربیاتی اشاره دارد. بر اساس یافته ها مردان درجات متغیری از نگرانی را در برابر سطوح مختلف ابژه سازی و خود_ابژه سازی تجربه می کنند. ترکیب ادراک مرد از فضای تعامل، وضعیت سایر مردان و وضعیت زن، نقش برجسته ای در برانگیختن عواطف غیرتمندانه یا غیرغیرتمندانه و واکنش های متناظر با آن ها دارد. از این رو در بیش تر موارد غیرت بیش از آن که عاطفه ای درونی باشد، عاطفه ای فرهنگی و موقعیت مند به نظر می رسد.
هویت جمعی جوانان و برساخت جامعه پذیری جنسیتی، خانوادگی و طبقاتی (مطالعه موردی: جوانان 29-15 ساله استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین برجستگی ابعاد فروملی (جنسیتی، خانوادگی و طبقاتی) هویت جمعی در مقایسه با ابعاد ملی و فراملی، تعیین برجستگی هر یک از ابعاد فروملی در مقایسه با یکدیگر، تعیین برجستگی جنبه های شناختی، احساسی و رفتاری تشکیل دهندة هر یک از ابعاد فروملی و نیز تعیین میزان تأثیر کارگزاران جامعه پذیری در ساخت ابعاد فروملی هویت جمعی و تبیین مناسبات میان آنها بر 380 نفر از جوانان 29-15 ساله استان گلستان در سال 1391 به انجام رسید. یافته ها نشان داد: ابعاد فروملی هویت جمعی در هر سه جنبة شناختی، احساسی و رفتاری از برجستگی بالاتری نسبت به ابعاد ملی و فراملی برخوردار بودند. خانواده سازوکار اصلی جامعه پذیری در شکل دهی به ابعاد فروملی هویت جمعی است، سپس برنامه های ماهواره ای، نظام آموزشی و در نهایت، برنامه های صدا و سیما قرار دارند.