فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۴۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی تحلیل ساختاری رمان سووشون بر اساس نظریّة برمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیّت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائة شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به ساختارگرا به بررسی عناصر داستان، فرم های روایی و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. که در این میان"کلود برمون" با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای، طرحی را پیشنهاد می کند که بر پایة چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها استوار است. رمان مشهور«سووشون»، اثری تو در تو و گسترده است که محورها و جریان های چندگانه، آن را شکل داده اند. برای بررسی ساختارهای متن این رمان، ناچار باید طرح کلی آن را استخراج کرد و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیة رمان به طرح اولیة، شخصیت ها، به میزان شرکت در زنجیرة حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجة اهمیت قرار می گیرند. قدرت یک رمان واقع گرا چون سووشون در تعداد پی رفت های کامل و چگونگی چینش و روابط علّی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پی رفت های اصلی معمولاً به تعداد نقاط اوج داستانی وابسته اند. هر شخصیّت در طول رمان با پی رفت های متعدد ایفای نقش می کند ولی همة آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بنابراین رمان سووشون، ترکیبی منطقی از پی رفت های محوری است که در ارتباطی معنادار با پی رفت های فرعی و ثانوی هستند و تعداد شخصیت های آن تحت تأثیر عواملی چون تعداد روایت های اصلی ساختمان قدرتمند روایت ها، ارتباط هدفدار آنها با یکدیگر، فضای کلی و موضوع قرار دارد.
الگو های ساختارگرایی و روایت های پسامدرن: تعامل یا تباین ( نمونه: تحلیل رمان کولی کنار آتش با الگوی کنشی گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشهورترین مکتب های روایت شناسی که در بررسی متون ادبی بکار می رود، ساختارگرایی است. این رویکرد در مقام روشی قاعده مند سعی می کند با تقلیل متن به اجزاء سازنده در روساخت و ژرف ساخت و گره زدن آن ها به یکدیگر، به نقطه ای مرکزی در متون دست یابد و از این طریق، ابهام روابی متون ادبی را بگشاید. رسالت و کارکرد ساختارگرایی حاکی از آن است که روش مذکور فقط برای تفهیم ابهام روایی متون مرکزگرا بسنده می نماید و از تبیین معنا یا معانی در متون ساختارستیزی چون روایت های پسامدرن عاجز است. نوشتار حاضر در صدد است تا نشان دهد که با ساختارگرایی می توان به تحلیل و تبیین دلالت های متنی انواع متون ادبی پرداخت. منتهی این شیوه تحلیل، در روایت های مرکزگریزی مانند روایت های پسامدرن؛ علیه خود عمل می کند و به نوعی واسازی دست می زند. به عبارتی دیگر اگر منتقد با الگوی ساختارگرایی به تببین روایت های پسامدرن بپردازد نمی تواند به ساختاری تقابلی و قرینه مند و نیز نوعی مرکز در قالب ژرف ساخت دست یابد. چرا که چنین تلقی ای با رسالت این دسته از متون تباین دارد. برای اثبات این ادعا، کارکرد معکوس الگوی ساختارگرایانه گریماس در مواجهه با روایت پسامدرن «کولی کنار آتش» نشان داده شده است.
بررسی ساختارگرایانة باب شیر و گاو کلیله و دمنه بر اساس الگوی کلود برمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایان که بیش از هر چیز به قوانین کلّی حاکم بر ساختارها می پردازند، در برخورد با روایت، به جای توجّه به زبان موجود در متنی خاص، دغدغة قیاس های زبان شناختی دارند و در نتیجه، برای بررسی طرح هر داستان به دنبال انطباق ساختار یک روایت و نحو یک جمله هستند، تا از این طریق بتوانند به الگویی کلّی برای همة داستان ها دست یابند. در همین راستا، بسیاری از روایت شناسان ساختارگرا، از جمله کلود برمون، سعی کرده اند تا این الگوی ساختاری را به گونه ای گسترش دهند که امکان بررسی آن در هر نوع داستان فراهم شود. در مقالة حاضر، پس از مروری کوتاه بر نظریّه های روایت، به الگوی برمون که بر پایة چگونگی روابط میان کوچکترین واحدهای روایی استوار است و انطباق آن با طرح داستان شیر و گاو کلیله و دمنه پرداخته می شود تا علاوه بر بررسی طرح این داستان و ویژگی های آن بر اساس دیدگاهی جدید، قابلیّت های انطباق پذیری این الگو نیز در چنین داستان هایی مشخّص شود.
تحلیل کارکرد ""ذهن"" در صورت بندی ""تجربه های عرفانی"" روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مواجهه با مسئله نسبت ""ذهن"" عارف و ""تجربه های عرفانی"" او، دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که با نام ""ذاتگرایی"" شناخته می شود بر این باور است که تجربه های عرفانی، دارای ذات مستقل از ذهنِ عارفِ تجربه گر هستند و در مقابل دیدگاهی که به ""ساختگرایی"" معروف است می پندارد که تجربه های عرفانی مانند دیگر وجوه شخصیتِ عارف از جهانِ ذهنی او متاثر است.
این تحقیق در پی آن است که با ارائه نشانه های فراوان از تجربه های عرفانی روزبهان -که وی آنها را در کتاب کشف الاسرار خود گزارش کرده است- صحت دیدگاه ساختگرایان را در مورد متاثر بودن تجربه های عرفانی عارف از جهانِ ذهنی را نشان دهد. برای این منظور کارکرد ""گرایش به امر محسوس و انسانی"" بعنوان یکی از بنیادی ترین مولفه های سازنده جهانِ ذهنی روزبهان در صورت بندی تجربه های عرفانی و کیفیت رویت های وی مورد تحلیل قرار گرفته است.
بررسی ساختار روایت در حکایت های بهارستان جامی براساس بوطیقای ساختارگرای تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهارستان جامی در میان آثاری که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده، مقامی شامخ دارد. وجود نمود های کلامی برجسته در روایت های جامی، این ظرفیت را ایجاد کرده که بتوان حکایت های آن را با آرای ساختار گرایانی چون تزوتان تودوروف در حوزه روایت بررسی کرد تا معلوم شود که آیا حکایت های بهارستان ساختار روایی مناسبی دارند؟ و چه میزان از حکایت های آن با آرای تودوروف مطابقت دارد؟
تودوروف برای روایت ها سه نمود قایل است: نمود معنایی، نمود کلامی و نمود نحوی. بیشتر حکایت های بهارستان، به سبب وجود پی رفت سُست و ساختاری ضعیف، به گونه ای است که تطبیق و بررسی سایر تئوری های تحلیل متن ادبی در آنها، زیاد چشمگیر و قابل ملاحظه نیست. در حالی که در حیطه نمود کلامی، خصوصاً چهار مولّفه: وجه، زمان، دید و لحن، به شکل معناداری با نظریّه تودوروف در حیطه روایت قابل تفسیر است.
نقد ساختارگرا
منبع:
گلچرخ آذر ۱۳۷۶ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری شعر «میراث» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد: ساختار و شیوه بیان در «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان»
حوزه های تخصصی:
ساختار گرایی
حوزه های تخصصی:
پنجره
عشق خواهی و مرد ستیزی، پارادوکسی فمینیستی
حوزه های تخصصی:
نگاهی به وصف های خاقانی برپایه نظریّه تقابل های دوگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه از مهم ترین مباحث مورد توجّه ساختارگرایان است و بر اساس یک فلسفی که بنیاد هستی را بر مبنای تقابل های دوگانه می انگارد، ایجاد شده است. در پژوهش حاضر برآنیم تا با تحلیل اشعار وصفی خاقانی از منظر نظریّه تقابل دوگانه، دریابیم که تقابل های دوگانه چه تأثیری در شکل گیری محتوای شعر خاقانی داشته است؟ نتایج پژوهش نشان داد که خاقانی در توصیف صبح از تقابل های بسیاری بهره برده است؛ زیرا این وصف ، بیشتر صحنه جنگ بین سیاهی و سپیدی را نشان می دهد. وصف آتش نیز چنین وضعیّتی دارد؛ زیرا آتش به خودی خود واژه بی نشانی است که عناصر متقابل خود را به ذهن متبادر می کند. قصاید سفرنامه ای نیز، از آنجا که مسافر با عناصر بسیاری روبه رو می شود که ذهن، عنصر مقابل آن را به یاد می آورد، محلّی برای بروز تقابل هاست؛ امّا در وصف می و مسائل احساسی، میزان تقابل ها به حدّاقلّ خود می رسد؛ چراکه مسائل احساسی از خواسته های غریزه اروس است که هدف آن ایجاد وحدت بیشتر است.
طبقه بندی و ریشه یابی داستان های عاشقانة هزار و یک شب با رویکرد نقد ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی مضمون در هزار و یک شب کم نظیر است؛ یکی از این مضامین، عشق است. از آن جا که عشق مضمونی است که تقریباً در سراسر این کتاب ردپایش به چشم می خورد، بررسی در این زمینه ضروری می نماید. منظور از داستان های عاشقانه، داستان هایی است که موضوع اصلی آن ها از آغاز تا فرجام، عشق و ماجرای عاشق و معشوق است. در این پژوهش نخست، هزار و یک شب از لحاظ مضمونی بررسی و سپس، داستان های عاشقانة آن بازشناخته می شود. در ادامه، به نقد این اثر از دیدگاه جامعه شناسی با رویکرد ساخت گرایی تکوینی گلدمن پرداخته می شود و با توجه به آن، قصه های عاشقانة هزار و یک شب طبقه بندی و تحلیل می شوند. این طبقه بندی در واقع، گونه شناسی داستان های عاشقانة هزار و یک شب است. از دیدگاه گلدمن، ساختارهای اثر با ساختارهای اجتماعی پیوندی وثیق دارند و باید جهان بینی پنهان اثر دریافت و ارتباطش با جهان بینی عام تری که همان اجتماع و ذهن فرافردی است آشکار شود. بنابراین، انتظار است پس از این تحقیق، به چگونگی شکل و ساختار داستان های عاشقانة هزار و یک شب دست یابیم و تعداد و گونه هایش را بشناسیم، خاستگاه داستان های هر طبقه را نشان دهیم و نقش تفاوت های فرهنگی و اقلیمی مردم گروه و طبقه ای اجتماعی را در شکل گیری این داستان ها مشخص کنیم.
بررسی ساختاری داستان رفتن کیکاووس به مازندران
حوزه های تخصصی:
داستان رفتن کیکاووس به مازندران ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. داستان با حادثه شروع می شود و شخصیت اصلی داستان (رستم) را به خواننده معرفی می کند. انتخاب راه کوتاه، که نقطه عطف داستان است، مقدمه را به میانه ربط می دهد و بعد از وقوع این حادثه، حوادث یکی پس از دیگری به صورت زنجیروار به وجود می آیند و براساس زمان خطی داستان گسترش می یابند. در میانه داستان شخصیت (رستم) آزمایش می شود (امتحان پس می دهد). داستان توالی زنجیره ای دارد و حوادث به نقطه اوج، که نقطه عطف دوم داستان است، ختم می شود. این نقطه داستان را وارد پایان می کند و سرنوشت شخصیت (رستم) را نیز مشخص می کند. رستم (قهرمان داستان) برای رسیدن به هدف خود (آزادکردن کیکاووس از بند دیو سپید) باید از سیستان به سمت مازندران سفر کند. نیروی اعزام کننده وی زال است. او با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، اسب، اولاد و میش فربه) سرانجام از مراحل دشوار سفر عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجه قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
تار خیالی هدایت
حوزه های تخصصی: