فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۶۴ مورد.
۱۰۱.

پژوهشی تطبیقی در عناصر روایتِ «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و «المسیح بعد الصلب» سرودة بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بزرگ علوی صنع الله ابراهیم ورق پاره های زندان یومیات الواحات عنصر مکان ادبیات زندان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : 159 تعداد دانلود : 135
احمد شاملو در ادبیّات فارسی و بدر شاکر السّیاب در ادبیّات عربی، از شاعرانی هستند که مضمون های گوناگونی را در قالب شعر روایی، ارائه نموده اند؛ تا به وسیلة آن، مفاهیم ژرف تر و گسترده تری را به مخاطب خود عرضه نمایند. این پژوهش، کوششی در بررسی تطبیقی عناصر مشابه روایت، بر اساس رویکرد نقدی ادبیّات تطبیقی (مکتب آمریکایی)، در قصیده «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و قصیده «المسیح بعد الصّلب» سرودة سیاب، به هدف دستیابی به زیباشناختی عناصر روایی دو شاعر و استفادة آن ها از ابزارها و فضاهای تکنیکی و هنری روایت در این دو سروده است. پژوهش حاضر، نشان می دهد که هر دو شاعر در روایت خود، از عناصر روایی مانند پیرنگ، صحنه پردازی، کشمکش، گفتگو، وصف، زاویة دید و بن مایه، به شکل هنرمندانه ای بهره گرفته و با آفرینش تصاویر و فضاسازی های مناسب،تأثیر چشمگیری بر ذهن و روان مخاطب بر جای
۱۰۲.

بررسی سه مؤلفه زمانیِ ""نظم""، ""تداوم"" و ""بسامد"" در رمان «ذاکره الجسد» اثر احلام مستغانمی (بر اساس نظریه زمان روایی ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زمان روایی نظریه ژرار ژنت رمان ذاکره الجسد احلام مستغانمی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : 908 تعداد دانلود : 682
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه ""نور"" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان مندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفه های گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان می دهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونه ای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگ های توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.
۱۰۳.

کارکردهای داستان درونه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 820 تعداد دانلود : 433
درونه گیری ویژگی و تمهیدی ساختاری است که در ساحت معنایی داستان نیز نقشی تعیین کننده دارد. پرسش اینجاست که این پیوند ساختاری و محتوایی چگونه رخ می دهد، داستان درونه ای چه نقشی در داستان اصلی ایفا کرده و چه کارکردهایی در ارتباط با آن دارد؟ پژوهش حاضر مشخصاً در پی آن است که دریابد درونه گیری چه امکاناتی را در پیشبرد پیرنگ و اهداف روایی و غیرروایی در اختیار متن قرار می دهد. می توان کارکردهای درونه گیری روایی را در دو حوزه اصلی بررسی کرد: 1- کارکردهای مرتبط با ساحت معنایی اثر؛ 2- کارکردهای مرتبط با پیرنگ و ساختار اثر.
۱۰۴.

تحلیل ساختاری رمان اهل غرق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی اهل غرق منیرو روانی پور سوررئالیسم ساختار داستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 769 تعداد دانلود : 492
رمان «اهل غرق» نوشتة منیرو روانی پور از برجسته ترین آثار ادبی است که به شیوة رئالیسم جادویی نگاشته شده است. در این جستار، رمان «اهل غرق» را بر اساس نظریّة ساختاری تودوروف بررسی کرده ایم تا ضمن استخراج پی رفت ها و گزاره های داستان به پیوند طرح رمان با ژرف ساخت آن دست یابیم. طرح دوبُنی رئالیسم جادویی در رمان «اهل غرق» بر مبنای دو روایت کلّی واقع گرایی و جادویی شکل گرفته است. این طرح دوبُنی در ساختار روایت رمان نمایان است. داستان با یک پی رفت جادویی شروع می شود و با یک پی رفت واقع گرایی پایان می یابد. روایت جادویی از 43 پی رفت و روایت واقع گرایی از 92 پی رفت تشکیل شده است. پی رفت های داستان به شیوة زنجیره ای و درونه گیری با هم ترکیب شده اند. استفادة نویسنده از شیوة رئالیسم جادویی به سبب امکان جمع متّضادها در این شیوه است تا بتواند با بیان متناقض نما، عشق و سیاست را با هم ترکیب کند تا در پرتو این ترکیب نشان دهد چه میزان از دعویی های عاشقانه مبتنی بر انگاشت های سیاسی است، همچنان که تدبیر های سیاسی بر اساس عشق و عدم تأمّل استوار است و نتوانسته ایم به سیاست با نگاه انتقادی مواجه شویم. نویسنده با این طرح، گذشته و آینده را به هم می پیوندد و ضمن نقد سیاست های کهن، استعمار نو و مجریان آن، ختم گذشته و ضرورت دگرگونی را نشان می دهد.
۱۰۵.

مقایسة عنصر زمان در روایت پردازی رمان های «به هادس خوش آمدید» و «سفر به گرای 270 درجه» بر مبنای نظریة ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژرار ژنت عنصر زمان به هادس خوش آمدید روایتگری زنانه و مردانه سفر به گرای 270 درجه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 298 تعداد دانلود : 866
در میان عناصر روایت، پیرنگ و پیوند آن با زمان نقشی محوری دارد؛ زیرا نه تنها کنش شخصیت ها و زاویه دید راوی از دیگر اجزای مهم روایت در زنجیرة پی رفت های آن ظهور و بروز می یابند، بلکه کیفیت پیوستگاری آن دو در بازنمایی سبک شخصی و تکنیک های داستانی اهمیتی ویژه دارد، اما باید توجه داشت که ماهیت و زمینة موضوعی روایت نقشی اساسی در کیفیت پردازش زمانی حوادث دارد. از این رو، این جستار به شیوة توصیفی تحلیلی مبتنی بر نظریة روایت شناسی ژرار ژنت تلاش کرده است به مقایسة عنصر زمان در زنجیرة پیرنگ دو رمان بپردازد: یکی رمان به هادس خوش آمدید نوشتة بلقیس سلیمانی که از منظری زنانه به جنگ و پیامدهای منفی آن می نگرد و دیگری رمان سفر به گرای 270 درجه اثر احمد دهقان که روایتی مردانه از متن جنگ تحمیلی به شمار می آید. از حاصل کاربست این نظریه در تحلیل چگونگی زمان مندی رمان، بر می آید که رمان به هادس خوش آمدید از منظر کیفیت زمان مندی، از زمان پریشی بیش تری نسبت به رمان سفر به گرای 270 درجه برخوردار است که گویا گزینش شگردهای تلفیقی مدرنیستی و پسامدرنی بلقیس سلیمانی در روایتگری و استفاده از ظرفیت های روایات اسطوره ای، در کیفیت و گسترة زمان پریشی رمان بی تأثیر نبوده است.
۱۰۷.

سفر به جهان زشت رویی کوش با تغییر پیرنگ گفتمان روایی کوش نامه از ژانر حماسی به ژانر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت کوش نامه جهان پردازی هرمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 783 تعداد دانلود : 336
کوش نامه، با روایتِ جهانِ روایی کوش در ژانری حماسی، فرصت دیگری است برای هم ذات پنداری مخاطب و سفر به جهان قهرمانِ داستان برای اقامت در ژانری عرفانی. روایت کوش نامه بر اساس «جهان پردازی روایی» از دو کلان جهان تشکیل شده است که رازی شگفتْ دو جهان این روایت را تغییری اساسی می دهد. هنر این راز در روایت کوش نامه این چنین است که ۱. ادراکی جامع از پیرنگ نهایی داستان به دست می دهد؛ ۲. دو کلان جهان داستان را با همه مؤلفه ها از یک دیگر متمایز می کند؛ ۳. باعث تغییر بافت متن می شود و، در نهایت، بستر گذر از ژانر حماسی به ژانر عرفانی را فراهم می سازد؛ ۴. تفاوتی شگرف میان قهرمان داستان حماسی کوش نامه با دیگر قهرمانان حماسی شکل می دهد؛ ۵. وجود و سپس گشایش این رازْ بسترِ هم ذات پنداری را هم برای مخاطب زمان خلق اثر و هم مخاطب امروزی ایجاد می کند. این جستار بر آن است تا با نظریه دیوید هرمن در باب جهان پردازی روایی در تحول پیرنگ داستان، نظریه گریگ درباره سفر به جهان روایت، و نظریه زمان روایی ژنت به بازنگری و خوانش راز روایت کوش نامه بپردازد. سرانجام، گره این روایت را دیورویی و زشت رویی کوش و تغییر آن را پیر می گشاید.
۱۰۸.

تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل اندام برپایة نظریّة گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی ساختار طرح گریماس الگوی کنشی منظومة غنایی بهرام و گل اندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 604 تعداد دانلود : 543
روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم ترین حوزه های نظریّة ادبی مدرن محسوب می شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه پرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کنشی و زنجیره های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونه ای طرّاحی کرد که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل اندام»، به عنوان نمونه ای از منظومه های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت ها بر اساس تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومة غنایی بهرام و گل اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل های دوگانه و قاعده های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت ها کمتر مشاهده می شود.
۱۰۹.

پیکربندی «زمان» در داستان «سیاوش»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه زمان تعلیق فردوسی سیاوش روایت شناسی فرضیه سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 751
پویایی فرایند قرائت متن، حاصل تمهیدهایی است که همچون خطوطی پیاپی، زنجیره فرضیّه های خواننده را دستخوش تغییر می کند. بررسی پیکربندی زمان در داستان سیاوش نشان می دهد که الگوی هنرمندانه پیرنگ از طریق برجسته کردن تمهید های هنری، از جمله به هم ریختگی توالی زمانی رویدادها شکل می گیرد. راوی با در نظر داشتن قانون هایی که رابطه مستقیمی با ترتیب زمانی آنها دارد، در ترتیب نقل وقایع و کنش های داستانی دست به گزینش می زند و با حذف یا ارایه اطّلاعات در خارج از جایگاه خود،سرعت ادراک خواننده را نسبت به متن کاهش می دهد و او را به همگون ساختن اطّلاعات پیشین خود با آخرین بخش از اطّلاعات ارائه شده در متن ترغیب می کند. راوی با تمرکز بر گونه روایی آینده نگر و جهت گیری کلّ داستان به سوی پیش بینی اوّلیّه، خواننده را با خود همراه می سازد. در اینگونه روایت ها، مخاطب در پی کشف رویدادها نیست، بلکه میل به دانستن نحوه وقوع حوادث داستانی، خواننده را تا پایان روایت همراهی می کند.
۱۱۱.

تحلیل ساختار روایت در رمان آفتاب پرست نازنین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجه روایت شناسی لحن کانون روایت ژرار ژنت محمدرضا کاتب آفتاب پرست نازنین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 633 تعداد دانلود : 512
روایت شناسی شاخه ای از مطالعات ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد و در پی یافتن یک دستور زبان جهانی واحد برای متون روایی مختلف است. هر یک از روایت شناسان به برخی از الگوهای تکرار شونده در متون روایی اشاره کرده اند. ژرار ژنت هم یکی از روایت شناسان مطرح ساختار گراست که طرح جامع و کاملی برای بررسی متون روایی پیشنهاد می دهد. او در نظریّات خود به بررسی سه جنبه از سخن روایی، یعنی زمان، وجه یا حالت و لحن می پردازد. این سه جنبه با بررسی ساختار زمان، کانون های روایت، فاصلة روایت با بیان راوی و انواع دیدگاه به کار رفته در یک اثر روایی مشخّص می شوند و با بررسی و تحلیل این سطوح، می توان به تحلیل دقیق و منسجم از یک متن روایی دست یافت و توانایی داستان پردازی نویسنده را در شکل دادن به نظام و ساختار روایی یک اثر داستانی سنجید. در این پژوهش با استفاده از نظریّات ژنت سطوح مختلف گفتار روایی و روابط متقابل این سطوح در رمان آفتاب پرست نازنین بررسی و تحلیل می شود. نویسنده این رمان یعنی محمّدرضا کاتب از نویسندگان مطرح ادبیّات معاصر ایران است و طی سال های أخیر به نوعی به سبک و مخاطب های خاصّ خود دست یافته است؛ سبکی همراه با پیچیدگی، تعلیق، بازی های زبانی و گرایشی به پُست مدرنیسم. امّا در آفتاب پرست نازنین این خصوصیّات سبکی اندکی تعدیل شده است و آغاز و انجام مشخصی وجود دارد و تلاش شده است تا توجّه طیف بیشتری از مخاطبان جلب شود. این مقاله به بررسی تکنیک های روایی مختلفی می پردازد که نویسنده جهت روایت داستان آفتاب پرست نازنین از آنها استفاده کرده است.
۱۱۲.

روایت شناسیِ منظومه ی «نشانی» از سپهری بر اساس دیدگاه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان روایت روایت شناسی سپهری ژنت شعر نشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 837 تعداد دانلود : 591
روایت شناسی از دیدگاه ساختارگرایان به مطالعه ی طبیعت، شکل و نقش روایت می پردازد و می کوشد توانایی و فهم متن روایت را نشان دهد. در نزد ژنت روایت شناسی عبارت است از مطالعه های روایت ها به مثابه ی بازنمایی لفظیِ حوادث و موقعیت هایی که در زمان نظم یافته است. طبق این تعریف، روایت شناسی بر ارتباطات ممکن میان داستان و متن روایی، به ویژه زمان، وجه و آوا می پردازد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل شعر نشانی براساس مؤلّفه های رواییِ ژنت است که براساس منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی و پس از مباحث مقدماتی درمورد اهمیّت سپهری، شعر نشانی، جایگاه ژنت در نزد ساختارگرایان و تعریفِ عناصر رواییِ ژنت، در قسمت اصلی مقاله، به آن پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شعر نشانی، از طریق سفر به زمان گذشته و آوردنِ آن به زمان حال، علاوه بر زیبایی آفرینی و تأثیرگذاری، آدمی را به نامیرایی و تسلط بر زمان امیدوار می کند و با تطبیقِ بین زمان متن و حجم متن، با ضرباهنگ و شتابی بالا موجبِ رسایی و تأثیر داستان در ذهن روایت نیوشان می شود. همچنین رابطه ی بین دفعه های تکرار یک حادثه در داستان و دفعه های روایت شده، به صورت بسامدِ مفرد بیان می شود. با وجود فاصله گیریِ سطوحِ داستان و گزارش و حضور اندک راوی، جزئیّات و اطلاعات نسبتاً بیش تری ارائه می شود و طرحِ اسطوره ی جستجو، بهانه ای می شود تا نظرگاهِ رهگذر، مبنی بر چگونگیِ راه بردن به خانه ی دوست، مجالِ بروز و ظهور پیدا کند. نهایت این که: سپهری از بیرون ذهن شخصیت به حوادث داستانی می نگرد و خواننده بیش تر تک گوییِ همین رهگذر را خطاب به سوار می خواند.
۱۱۳.

آمیختگی داستان و گفتمانِ روایی در روایت های پسامدرنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان روایت شناسی گفتمان روایی داستان های پسامدرنیستی ایرانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 885 تعداد دانلود : 40
در این مقاله به یکی از انواع و اقسام شگردها و تمهیداتی پرداخته می شود که در داستان های کوتاه و رمان های پسامدرنیستی متجلی می شود؛ یعنی آمیختگیِ بین داستان و گفتمان یا سخن روایی. بنا بر تعریف روایت شناسانِ ساختارگرا، «داستان» عبارت است توالی و پی آیندیِ رخ دادها در نظمی زمانی که شخصیت ها یا موجوداتی متحملِ آن رخ داها می شوند. گفتمان یا سخن روایی نیز عبارت است از واسطه یا رسانه ای بیانی که برای نقل و بیان داستانی برگزیده می شود. در بین داستان های پسامدرنیستی گه گاه روایت هایی دیده می شود که در ژرف ساختِ آن ها چندان داستانِ پرماجرایی موجود نیست و نویسنده قصد نقل و بیان داستانی خاص را ندارد و نمی خواهد هم که امری داستانی را بازنمایی یا مُحاکات کند. همچنین در چنین روایت هایی ژرف ساخت و روساختِ داستان چنان در هم تنیده می شوند که امکان خلاصه کردن داستان یا انتقال آن به رسانه یا وسطه بیانی دیگری نیست؛ به عبارتی موجودیّت و هستیِ داستان در همان روساخت یا گفتمان آن است و «داستان» به سطح گفتمان روایی برکشیده می شود و امکان جدا کردن آن از گفتمان روایی نیست؛ از این رو ماجرای داستان را همانا سیاق های کلام و تمهیداتِ روساختی بر عهده می گیرند. چنین شیوه ای از روایت-پردازی در بین برخی داستان های پسامدرنیستیِ ایرانی معهود و یافتنی است. در این مقاله ضمن تشریح و تبیینِ آمیختگی داستان و سخن، داستان های پسامدرنیستی ایرانی که واجد چنین ویژگی ای هستند، بررسی شده اند.
۱۱۴.

تأملی در نقد روایت با رویکرد منطق مکالمه ای و چندآوایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: چندآوایی تحلیل روایت روی ماه خداوند را ببوس منطق گفت وگویی بیدارکردن ابلیس معاویه را برادران کارامازوف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 323 تعداد دانلود : 931
پس از ترجمة آثار باختین در ایران و استقبال روزافزون از نظریة منطق مکالمه و چندآوایی او، دیده می شود که متون ادبی کلاسیک و معاصر با رویکرد باختینی بررسی می شوند. در مواردی، کلی گویی و ساده انگاری این نظریه در تحلیل روایت، باعث شده است که زوایا و ژرفای نظریة باختین به درستی نمایانده نشود و تحلیل روایت در بیش تر موارد، به نقدی توصیفی یا برجسته کردن موارد صوری فروکاسته شود. در این نوشتار، نگارنده کوشیده است شیوة تحلیل و تطبیق مؤلفه های اساسی نظریة چندآوایی را در متن روایی بازنگری کند. به این منظور، داستان «بیدارکردن ابلیس معاویه را» از مثنوی معنوی و داستان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور (نمونه هایی از دو متن روایی کلاسیک و معاصر) انتخاب شده اند و رمان برادران کارامازوف داستایفسکی به منزلة متن مرجع در نظر گرفته شده است. پژوهش بر اساس شیوة یافتن تقابل های دوگانه، که از نقد ساختارگرایی وام گرفته شده است، و شیوة همزیستی آواهای متضاد در متن، که عنصر غالب در نظریة چندآوایی باختین است، انجام شده است. نتیجة اجمالی نشان می دهد که تحلیل روایت باید بر اساس اصل پذیرش و کنش دوسویة مفاهیم متقابل و همزیستی آن ها در متن باشد. بنابراین، همة تکنیک های روایت از حضور «غیر» گرفته تا کارناوالیزه کردن، طنز، تعدد راوی و زاویة دید و نقل قول مستقیم، باید پذیرش آوای غیر را به اجرا گذارند. بر اساس این، روی ماه خداوند را ببوس به علت یکپارچگی با آوای مخالف و نبود کنش دوسویة آواهای متقابل تک آوا و داستان بیدارکردن ابلیس معاویه را به علت نبود پاسخ قطعی به آوای مخالف و همزیستی نسبی آواها، دوصدایی است.
۱۱۵.

بررسی زمانمندی روایت در رمان سالمرگی بر اساس نظریّة ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژرار ژنت رمان فارسی سالمرگی اصغر الهی زمان در روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 415 تعداد دانلود : 174
زمان در روایت یکی از مباحث مهمّ است که در دهه های أخیر مورد توجّه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. از این میان، نقش مهمّ ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریّة زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلّفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجّه است. ژنت نظریّة زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می کند. این پژوهش که به روش ساختارگرایانه انجام شده، نشان می دهد از میان مؤلّفه های روایت، زمانمند بودن آن در رمان «سالمرگی» چشمگیرتر است. در این رمان، نویسنده برای بنای پیرنگ مورد نظر خود توالی خطّی زمان را بر هم می زند و با شکست زمان کنونی در صدد تغییر زمان تقویمی به زمان روایت بر می آید. اصغر الهی از تکنیک های روایت گذشته نگر و آینده نگر در راستای ایجاد خلأ و تعلیق در داستان و همزمان گرهگشایی به واسطة همین نابهنگامی ها بهره می جوید. نویسنده در مواردی برای انتقال سریع پیام خود از شتاب مثبت به وسیلة حذف بُرش زیادی از زمان رخداد بهره می برد. در برخی موارد از شتاب ثابت و مثبت استفاده می کند، امّا به طور کُل، به نسبت حجم اختصاص یافته به متن در مقابل زمان رخداد، رمان دارای شتابی منفی است. از بسامد بازگو جز در موارد اندکی در رمان استفاده نشده است و در مقابل، از بسامد مفرد و مکرّر فراوان استفاده شده است. می توان گفت بسامد مکرّر در این رمان تکرار معنی دار وقایع از سوی نویسنده است. لازم به ذکر است که این دو گونه بسامد موجد تعلیق در رمان نیز شده است.
۱۱۶.

سه روایت عاشقانه از دو سرزمین زال و رودابه، بیژن و منیژه، رومئو و ژولیت بررسی روایت شناختی و تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلام روایت بیژن و منیژه زال و رودابه رومئو و ژولیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
تعداد بازدید : 896 تعداد دانلود : 18
روایت شناسی که از دستاوردهای ساخت گرایی برای ادبیات است، به منتقد یاری می رساند تا با بررسی نقش هر کارکرد و کنش در ساختار روایت، داستان های گوناگون را در دو سطح داستان و کلام تحلیل کند. در سطح داستانی منتقد می تواند با کنارنهادن تفاوت های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به کشف همانندی ازنظر رویدادها، شخصیت ها و زمینه ها دست یابد. داستان های شاهنامه: «زال و رودابه» و «بیژن و منیژه» با نمایش نامة «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر ازاین منظر درخور مقایسه و ارزیابی است. هرسه روایت دلدادگی عاشقانی را بیان می کنند که از دو خاندانِ غیردوست هستند و دشواری هایی در راه وصال آنها وجود دارد. با استفاده از این سطحِ تحلیل می توان پی برد که سرنوشت قهرمانان این سه روایت معلول چه کنش ها و کارکردهایی است. در سطح کلامِ روایت (گفتمان) می توان موقعیت فردوسی و شکسپیر را در جایگاه راوی مشخص کرد و با تحلیل زبان در بافت، جهان نگری آنان را در متن جست وجو کرد. بنابر روش تحلیل گفتمان و رمزگانِ روایت می توان به ارزش ها، باورها و فرهنگ نهفته در روایات پیش گفته رسید.
۱۱۷.

کاربرد «نظریة جهان متن» در شناسایی عناصر سازندة متن روایی داستان شازده احتجاب؛ بر مبنای رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شازده احتجاب شعرشناسیِ شناختی جهان متن جهان گفتمان جهان زیرشمول نظریة جهان متن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 937 تعداد دانلود : 240
شعرشناسی شناختی به سؤالات اساسی دربارة ابزار شناختی هنر، زبان و ادبیات پاسخ می گوید. این امر همان نقطة قوت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردها و به ویژه، نظریة نقد ادبی است که محدودیت هایی همچون عدم توانایی در چگونگی پیدایش تولید معانی مختلف و تفسیرهای متعدد از متون ادبی دارد. در این مقاله، به بررسی چگونگی اتصال «جهان متن» به جهان خواننده برای دریافت و تفسیر متن و همچنین بسط فضاهای ذهنی خواننده در درک متون ادبی به عنوان زمینة تحقیق پرداخته می شود. هدف از انجام این پژوهش کاربرد الگویی نظری برای خوانشی به دور از هر گونه تفسیرهای شخصی است که با اتکای بر نظریة شعر شناسی شناختی محقق می شود. در تحلیل بخشی از داستان شازده احتجاب (گلشیری، ۱۳۸۴)به بررسی عناصری که در شکل گیری متن داستانی تأثیر بسزایی دارند، پرداخته می شود. پرسش های پژوهش عبارت اند از: الف. کدام یک از عناصر سازندة متن روایی داستان شازده احتجاب به کمک نظریة جهان متن شناسایی می شوند؟ ب. شناسایی این عناصر چه کمکی به تفسیر جهان های متنی مختلف داستان می کند؟ در پاسخ به این پرسش ها، سه لایة «جهان متن»، «جهان گفتمان» و «جهان زیرشمول» را که در ساخت روایت این داستان نقش دارند، توسط نظریة جهان متن شناسایی می کنیم. سپس پیوند جهان های متن خُرد روایت در قالب یک جهان متنِ شامل نشان داده می شود که در ذهن شازده پدید آمده است و جهان متن اصلی را شکل می دهد. تضاد میان شخصیت های داستان و فضاهای ذهنی که به واسطة افکار آن ها به وجود می آیند، در پیدایش جهان های متن کوچکتر در درون جهان متن اصلی شازده مؤثر بوده و سبب تفسیر نظام مند متن می شود.
۱۲۰.

دراسه موقع الراوی وآلیاته فی روایه میرامار لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نجیب محفوظ میرامار آلیات الروایه الراوی تعدد الرواه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : 116 تعداد دانلود : 42
لما کانت المعرفه نسبیهً للبشرفإن راویاً واحداً،سواء أکان الکاتب أوشخصیه من شخصیات القصه، لا یلمّ بها من جوانبها کامله والراوی العالم بکل شیء فی الروایه لا یسیطر علی کل الجوانب المطلوبه لدی الشخصیات. فیستفید الکاتب من تقنیات السرد المختلفه؛ کتقنیه تعدد الرواه لیوظّف العوامل والرواه المختلفین للغور فی الأعماق البشریه ونیاتها وأعمالها. کان الرواه فی میرامار، وهم نفس الشخصیات المختلفه المشارب والمعارف التی تنقّلت فی أیدیولوجیاتها من التعقل والحکمه إلی التَّطرّف والجنون، ومن حبّ الخیر للآخر وإسداء النصائح له إلی الحقد علیه وکراهیته.ومن هنا تعددت وجهات النّظر فی الأحداث حسب الموقع الّذی یقف فیه الراوی لرصد العالم المحیط به،وقد یکون هذا الموقع أیدیولوجیاً أو دینیاً أوسوی ذلک. فتتبدّل صور الأشیاء بتبدّل المواقع ومخیله القارئ، وتتبدّل هذه الصور علی حسب الزاویه الّتی تُلتقط منها الصور وحسب المسافه الّتی تقع بین الراوی والأشیاء. الرواه فی هذه الروایه مشارکون فی صناعه الأحداث، بل کانوا أبطالها؛ ینتمون إلی المکان والزمان اللذین تنتمی إلیهما الشخصیات والأحداث وهم لا یحکون من الماضی فقط بل یسردون أیضاً الأحداث الّتی یعیشون فیها. فأهمیه هذه الروایه تکون فی الشهاده علی وقوع الحدث والمشارکه فیه من جهه ومعرفه وجهه نظر الراوی فی ما یبثه ویرویه من جهه أخری. تختلف صوره المکان فی هذه الروایه بین راو وآخر. للمعلومات والحوادث مصادر وآلیات مختلفه فی هذه الروایه؛کالتذکر، والحوار، والمونولوج، والمشاهده. فالروایه فی میرامار تقدم لنا عبر وعی الرواه عن طریق الحوار والمنولوج الداخلی وتیار الوعی. فمیرامار هوالمکان المرکز الّذی یضم هذه الشخصیات المتنافره ولکنه لا یجمع بینها؛ فهم لا یشکلون أسره یعرف أفرادها أشیاء کثیره ومعلومات جمه عن کل شخصیه. میرامار روایه ذات بنیه متعدده الأصوات لأحداث واحده؛ فلذلک تقوم علی التکرار فی کثیر من مفاصلها؛ لأن وجهات النّظر تکون مختلفه حول الحدث الواحد والصوره الّتی یرسمها الراوی لنفسه تکون غالباً أوضح من الصوره الّتی یرسمها لسواه والتی یرسمها سواه له.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان