فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
چکیده
حیرت در عرفان اسلامی، یکی از مطلوبات مهم و از مقامات عالیه عارف است. حیرت در بادی امر با ضلالت و سرگردانی هم معنا ست. اما در عرفان به عنوان بدیههای است که بر قلب عارف وارد میشود و نهایت معرفت عارف به باری تعالی را میرساند. چون ذات او حقیقتی لا یتناهی است و در ادراک محدود عقل جای نمیگیرد، بنابراین درک عقل از حقیقت او و همچنین آنچه که مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت است قرین باعجز و حیرانی است. خداوند بزرگترین رازی است که نه عقل ونه کشف به فهم ذاتش پی نخواهند برد و همیشه در حیرت و سرگردانی باقی خواهند ماند.
فیلسوف و عارف با دو ابزار عقل و کشف و شهود، کوششهای فراوانی برای کشف حقیقت و ادراک آن نموده و در بسیاری موارد با هم همنشین و موافق بوده اند. اما در مسأله حیرت این دو تیره با هم هم داستان نشده و فیلسوف در همه حال از حیرانی و سرگردانی گریزان بوده و عارف طالب آن. حیرت از مطلوبات عارف است اما برای فیلسوف از امور نکوهیده و مذموم.عارف در اکتشافات عالیه خود به حقایقی از معرفت ذات باری میرسد که وقتی آنها را بر عقل فلسفی عرضه میکند، آن را حیران و سرگردان میگذارد.
رضا و تسلیم
یاد خدا
توبه؛ جایگاه و فرایند تحقق آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۱
حوزه های تخصصی:
توبه به معناى بازگشت و ترگ گناه است؛ بندهاى که از خدا به وسیله گناه دور شده اینک قصد بازگشت و تقرب به معبود خویش را دارد. توبه عقلا و شرعآ واجب است و امرى است اختیارى و ارادى. فرد گناهکار براى نیل به توبه، باید علاوه بر اراده بر توبه، یعنى علم و تصدیق به فایده، میل به ترک گناه و معصیت و تقرب به سوى خداى متعال را نیز داشته باشد. این میل باید نسبت به سایر امیال، از جمله انجام معصیت، قوىتر باشد. لازمه این کار این است که ضرر گناه و فایده توبه بر انسان روشن گردد. بدون چنین باورى، اراده جدّى توبه در انسان پدید نمىآید. در واقع، توبه و اکنشى است از سوى انسان به رفتار ناشایست خویش در صرف عمر خود در معصیت خدا. مهمترین مانع توبه و بازگشت از مسیر نادرست به راه صواب، تسویف و به تأخیر افکندن آن است. بهترین زمان توبه، پس از ارتکاب عمل نادرست و به ویژه در زمان جوانى است. انسانى که در جوانى نتواند به سوى خدا بازگردد، در دوران پیرى امکان توبه براى او به مراتب سختتر و مشکلتر خواهد بود.
رابطه انسان و خدا در دعاى عرفه امام حسین و امام سجاد(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج ۱۳۸۱ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
مراحل سیر و سلوک عرفانی از منظر امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، گامهای اساسی سلوک و چگونگی طی منازل و مقامات، از زبان کسی است که خود با پای دل، گام در راه نهاده و کششهای الهی را با عمق وجود خویش لمس کرده است و به عنوان عارفی کامل، علاوه بر سیر و سلوک عرفانی خود، توانست ترسیم گر راهی روشن برای ره پویان راه حقیقت نیز باشد.
درباره تعداد و تنوع منازل سیر و سلوک، جای سخن فراوان است و عارفان برای سیر و سلوک عرفانی، منازلی را در کتب خود معرفی کرده اند. این منازل از یک منزل گرفته تا هزار منزل و بلکه بیشتر، ذکر شده است.
البته باید گفت، تعداد و تنوع منازل، متناسب با احصاء اسماء و صفات الهی است. امام خمینی در آثار خویش به تمام مقامات و منازل سیرو سلوک در آثار اغلب عرفا اشاره دارند. ایشان، اختلاف در تعداد این منازل را اعتباری می دانند و به نظر می رسد به گونه ای به جمع نظرات عرفا قائل بوده و چندان مصر نیستند که در اعداد باقی بمانند. ایشان به نوع نگرش و مبنای اعتباری عرفا توجه داشته و هفت اقلیم، هفت شهر عشق، مقامات چهارگانه یا سه گانه و... در نظر ایشان نتیجه ای واحد دارد که در گفتار افراد متفاوت است.
عزم، نخستین رکن سیر و سلوک (1)
حوزه های تخصصی:
جهاد با نفس
خشنودی خدا
منبع:
بشارت ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
جهاد با نفس (2)
توبه و جایگاه بلند آن در عرفان -1
منبع:
معرفت ۱۳۷۲ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
دیوانگی و دیوانه نمایی در ادبیات عرفانی
حوزه های تخصصی:
عشق و محبت و زیبایی؛ یکی از دغدغه های همیشگی بشر بوده و درگیری های دنیایی و فکری با آن داشته است. این موضوعات اساسی، در عرفان نیز تبلور خاصی یافته اند تا آنجا که به عنوان یکی از بحث های عرفان در شاخه های گوناگون آن مطرح گردیده اند. عشق به معشوق، مستغرق شدن در جمال بی پایان نگار ازلی و سر کشیدن جرعه ای شراب نام محبت یار، حالتی به عاشق می دهد که او را از وادی عقل وهوشیاری به صحرای بی کران جنون و سرگشتگی می کشاند و به اصطلاح متصوفه، او را از «صحو» به «سکر» رهنمون می گردد و در بیخودی و مستی و دیوانگی از اثر می ناب وحدت، خود را بیگانه می یابد و رفتار و کرداری از او سر می زند که از عقل بشری و هوشیاری دنیوی به دور است و به حالات مجانین نزدیک تر است و همین امر، باعث به وجود آمدن حالات و کرداری می شود که بیشتر کاویده خواهد شد. این مجانین و مستان الهی در پناه این بیخودی و جنونشان، به زیباترین و ناب ترین ارتباط معنوی و درونی با معشوق یکتای ازلی شان می رسند و چنان به پختگی می رسند که از خودیِ خودشان اثری نمی ماند و آنچه برجا می ماند فقط «او»ست و لاغیر... .
مقدمه ای بر تزکیه و محاسبه نفس
منبع:
حضور ۱۳۷۷ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
جهاد با نفس(9)
شرح عشق در سوانح العشق احمد غزالی
حوزه های تخصصی:
در تحقیقی که پیش رو دارید سخن در باب عشق از زبان احمد غزالی عارف قرن ششم هجری است. می دانیم یکی از اصول عرفانی، سخن گفتن از عشق است و این پدیده در ادبیات منظوم و منثور فارسی خمیر مایه حیات و پویایی است و از قرن پنجم هجری به آن پرداخته شده است .عشق به عنوان چاشنی کلام گویندگان شاه بیت حیات بشری را خلق کرده است و از آنجا که اساس حیات اجتماعی بشر بر عشق و محبت نهاده شده است ، عرفا و متصوفه بر آن شده اند که عینیات موجود را در ذهن تصویر و ترسیم کنند و حرف دل مردم زمان خود را بازگو نمایند. از این رو در بین جلوه های پر فروغ ادبیات فارسی پرتو حیات بخش ادب صوفیانه و تعلیمی دارای ارزش و اعتباری والاست و اوج و شکوفایی آن از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری است. دوره ای که علی رغم سلطه اقوام مهاجم به کشور ایران مصادف است با گسترش تعلیمات ارشادی و اصلاحی دگراندیشان و نام آوران پر آوازه ای چون سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، اوحدی مراغه ای، مولانا جلال الدین محمد بلخی، حافظ و سلطان ولد در حوزه ادبیات منظوم عرفانی، ابن سینا، احمد غزالی، سیف الدین باخرزی، فخرالدین عراقی، عزیز نسفی، شاه نعمت الله ولی،نورالدین عبدالرحمن جامی و دیگران در حوزه ادبیات منثور عرفانی.پیام های امید بخش و تعالیم رهایی بخش آنان بود که بر پایه عشق و محبت هستی و موجودیت آنان و سرزمینشان را فریاد می زده است.غزالی که می دانست کمیت عقل در جولان با عشق لنگ می ماند و طریق سیر و سلوک با بال عشق پیمودنی است و با جلوه های عشق می توان به سرمنزل مقصود رسید و زبان رمزها و رازها زبان حال است، رساله «سوانح فی العشق» را در موضوع «عشق» و با زبانی فصیح و بیانی روشن نگاشته و اندیشمند و محقق برجسته ، ایرج افشار نیز آن را تصحیح فرموده است و آنچه در پی می آید قطرات ریزی است از دریای عشق عارفاه عارف وارسته، احمد غزالی.