فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۲۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
از مسائل دیرپای اخلاقی در حوزه روان شناسی اخلاق که فیلسوفان اخلاق بدان پرداخته اند، تحلیل «خطای اخلاقی آگاهانه» است. آیا ممکن است انسان، آگاهانه و عامدانه مرتکب خطای اخلاقی شود؟ اگر آری، این رخداد مستند به چه عاملی است؟ در پاسخ به این پرسش، دو رویکرد شناختی و غیرشناختی شکل گرفته است؛ دیدگاه اول، امکان ارتکاب خطای آگاهانه اخلاقی را منتفی می داند و معتقد است همواره خطای اخلاقی، مستند به جهل و فقدان معرفت است. دیدگاه دوم ضمن ارائه پاسخ مثبت به امکان وقوع این پدیده، ریشه های آن را هم در لایه معرفت و هم در لایه عناصر غیرمعرفتی در نظام اراده انسان جستجو می کند و حصر ریشه صدور خطای اخلاقی را در عنصر معرفت ناصواب می انگارد. به لحاظ تاریخی، نخستین فردی که دیدگاه نخست را مطرح نمود، افلاطون (مقرر دیدگاه سقراط) بود و اولین متفکر ارائه کنندة دیدگاه دوم نیز ارسطو بود. در این مقاله، این دو رویکرد به قرآن کریم عرضه شده و بر اساس آموزه های قرآنی، بین آنها قضاوت صورت گرفته است. نویسنده هیچ آیه ای به نفع دیدگاه اول در قرآن کریم نیافته است؛ اما ۷ دسته از آیات را در تأیید دیدگاه دوم یافته که شکاف نظر از عمل و ضعف اخلاقی را ممکن و محقَق دانسته و ریشه های غیرمعرفتی متعددی هم برای آن معرفی نموده است.
نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان 377 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و با استفاده از فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه استعداد اعتیاد دانشجویان و مقیاس نگرش سنج مواد مخدر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی با میزان تمایل آن ها به مصرف مواد و نیز مؤلفه های استعداد اعتیاد رابطه منفی داشته (01/0>P) و 23% از واریانس تمایل دانشجویان به مصرف مواد و 45% از واریانس استعداد اعتیاد دانشجویان با سبک زندگی اسلامی تبیین می شود. از بین مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، مؤلفه مالی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین تمایل دانشجویان به مصرف مواد و مؤلفه اخلاقی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین استعداد اعتیاد در دانشجویان محسوب می شوند. بحث و نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به سبک زندگی اسلامی در دانشجویان و انجام اقدامات لازم برای ترویج و ارتقای آن به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
تحلیل محتوای مؤلفه های دینی در مجلات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودکان و نوجوانان یکی از تأثیرپذیرترین و آسیب پذیرترین مخاطبان رسانه های گروهی به حساب می آیند. مجلات به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای انتقال مفاهیم دینی به کودکان و نوجوانان می باشند. هدف پژوهش، تحلیل محتوای مؤلفه های دینی در مجلات کودک و نوجوان می باشد. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که به روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری شامل مجلات کودک و نوجوان منتشر شده در سال های 92-1391 است که به صورت سرشماری مورد تحلیل قرار گرفتند. واحد تحلیل، صفحات مجلات بود. روایی محتوایی ابزار، توسط متخصصان حوزه معارف اسلامی مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار، از روش بازآزمایی استفاده شد که ضریب همبستگی 81/0 به دست آمد. یافته ها: مؤلفه داستان های اخلاقی با بار اطلاعاتی 872/0 و ضریب اهمیت 502/0 بیشتر از سایر مؤلفه ها مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل، به مؤلفه فروع دین، با بار اطلاعاتی 521/0 و ضریب اهمیت 236/0 کمتر از سایر مؤلفه ها پرداخته شده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش تربیتی داستان ها در انتقال مفاهیم اخلاقی و مناسب بودن آن با ویژگی های رشدی کودکان و نوجوانان، مجلات کودکان و نوجوانان تا حدود زیادی توانسته اند از این ابزار به درستی بهره بگیرند. اما به مؤلفه مهمی چون فروع دین، کم توجهی شده است.
تحلیل و بررسى آراء تربیتى علّامه اقبال لاهورى با تأکید بر اهداف و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه محمداقبال لاهورى به عنوان یکى از چهره هاى درخشان تاریخ مشرق زمین و دنیاى اسلام، کوشید تا اندیشه هاى اصلاح گرایانه، آگاه کننده و هدایتگر خویش را براساس آموزه هاى دین مبین اسلام بنا نهد. در آثار وى، به موضوعات گوناگونى از جمله «تعلیم و تربیت» برمى خوریم. ویژگى اصلى آراء تربیتى اقبال این است که علاوه بر اسلامى بودن، بر مفهوم فلسفى خاصى به نام «خودى»، به معناى انسان کامل بنا شده و در خصوص چگونگى تکامل ارزشى و اخلاقى «خودى» به تفصیل بحث کرده است. بر این اساس، هر کسى باید ابتدا به خود توجه داشته باشد، ارزش وجودى خود را بشناسد و سپس به امور دیگر بپردازد. این خودى مى تواند محک اعمال نیک و بد انسان باشد. این تحقیق نظرى است و سعى دارد با روش توصیفى تحلیلى، مهم ترین اهداف و روش هاى تربیتى مدنظر علامه اقبال لاهورى را بررسى کند.
تبیین الگوی مقابله در مشاوره و روان درمانی از نگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگویی مفهومی در حوزه مقابله در مشاوره و روان درمانی مبتنی بر ادبیات پژوهش دینی (اسلامی) صورت گرفت. در راستای این هدف در وهله نخست به مطالعه متون غربی در حوزه مقابله دینی پرداخته شد. سپس با مطالعه متون اسلامی یعنی آیات و روایات در موضوع مقابله با تنیدگیها و مشکلات در زندگی، مفاهیم نزدیک به موضوع استخراج، و با استفاده از روش گراندد تئوری به شناسه گذاری اقدام شد تا عوامل اصلی مقابله دینی در مشاوره و روان درمانی بر اساس ادبیات پژوهش دینی (اسلامی) به دست آید. یافته ها بیانگر این است که چگونگی اسناددهی افراد درباره منشأ و حکمت کارها و ماهیت و واقعیت دنیا، تحت تأثیر سازه های شناختی و فکری افراد بر چگونگی شکل گیری فرایند مقابله دینی و راهبردهای به کارگیری در افراد تأثیر فراوانی دارد که در نتیجه زمینه ساز آرامش و یا عدم آرامش هنگام رویارویی با مشکلات و تنشها در زندگی خواهد شد که همین امر لزوم توجه درمانگران را به اهمیت این فرایند می رساند. البته در این زمینه توجه به تفاوت در اهمیت و قطعیت چهارچوبهای مذهبی دینی در ذهن و باور مراجعان مختلف در جریان درمان راهگشا است.
معرفی نظام آموزشیِ جامع نگر به منظور رشد علمیِ زنان مبتنی بر آموزه های اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این سؤال اساسی مطرح می شود که اگر نظام آموزشی منحصرا جنسیتی (سنتگرا) و نظام آموزشی آندروژنی (تجدد گرا) هر دو مردود است، نظام آموزشی جامع نگر و مطلوبی که مطابق با ساختار اسلامی ایرانی کشور ما باشد و موجبات دستیابی به پیشرفت را برای زنان جامعه فراهم آورد، چگونه نظامی خواهد بود؛ لذا به منظور ایجاد فهمی عمیق و جامع از نظریات متفاوت در زمینه رشد علمی زنان و دستیابی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پس از جمع آوری تعدادی از آثار و منابعِ نظریه پردازان در این حوزه به تحلیل مضمون این آثار پرداخته شده است. در این روش، ابتدا قسمتهایی از متون منتخب، که از زوایای گوناگون به رشد علمی زنان پرداخته است، استخراج شد؛ سپس، عبارتی که نماینده مفهوم آن قسمتها باشد با عنوان شناسه اولیه، شناسه گذاری شد. در ادامه شناسه های انبوه اولیه در قالبها و عناوین کلی به صورت شناسه گذاری ثانویه قرار گرفت و تلخیص گردید؛ پس از پایان این مرحله، شناسه گذاریهای ثانویه در قالبها و عناوینی بمراتب کلی تر به صورت شناسه گذاری نهایی قرار گرفت. بر پایه شناسه بندیهای نهایی در می یابیم که دیدگاه اسلام بر یکسان بودن ارزش زنان با مردان با وجود داشتن حقوق و تکالیف مشابه و متفاوت در پیشگاه الهی مبتنی است. اصل وجود دو بعدِ انسانی و جنسیتی در همه افراد، موجب می شود تا بر همین پایه، اولا در ابعاد انسانی و مشترک زنان و مردان، علوم و دروس ِمشترکی بین دو جنس آموخته شود و ثانیا در بعد جنسیتی مخصوص به هر جنس نیز، علوم و دروس ِهر جنس به تفکیک به هر گروه جنسی آموخته شود. هم چنین در بعد جنسیتی باید توجه کرد که این تفاوتها باید مکمل یکدیگر باشد و نهاد واحدی باید برای برنامه ریزی و تعیین وظایف و حقوق جنسیتی دو جنس وجود داشته باشد.
مطالعة تطبیقی رویکرد امام خمینی (س) و مهاتما گاندی به عدم خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
ﺗﺤﻮﻻت ﺟﻬﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﺨﺼﻮص اﻧﻘﻼب ها، ﮐﻮدﺗﺎﻫﺎ و ﺟﻨﮓﻫﺎ در ﺳﺪة اﺧﯿﺮ منجر به ﺑﺴﻂ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﻈﺮﯾﺎت متعددی در باب ﺟﻨﺒﺶ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ شده است. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮان ﮔﻔﺖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺄﺧﺮﺗﺮﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ در ﺳال های ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﺪل ﻣﻨﺎزﻋﺎت ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﺮﻫﯿﺰ در ﺟﻬﺖ اﯾﺠﺎد ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ است. از جمله رهبران سیاسی که از روش عدم خشونت در مبارزات سیاسی خویش استفاده نمودند امام خمینی و گاندی می باشند. در این پژوهش تلاش شده با روش تطبیقی تشابهات و تفاوت های آرای این دو اندیشمند پیرامون مفهوم عدم خشونت بررسی شده و رفتار سیاسی ایشان مورد واکاوی قرار گیرد. بر اساس یافته های این پژوهش گاندی و امام خمینی به روش مبارزة خشونت پرهیز اعتقاد داشته و در مبارزات سیاسی خویش این روش را به کار بستند؛ اندیشه عدم خشونت در هر دو اندیشمند در آموزه های مذهبی ایشان ریشه دارد؛ انسان شناسی هر دو اندیشمند علی رغم برخورداری از مبانی متفاوت به هم نزدیک می شود و در نتیجه بر رویکرد آنها به مبارزه تأثیر عمده ای بر جای می گذارد.
آسیب های تربیت دینی و ارائه راهکارهای مناسب از دیدگاه صاحبنظران با رویکرد برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت آسیب های تربیت دینی به منظور ارائه راهکارهای مناسب از دیدگاه صاحبنظران با محوریت برنامه ریزی درسی انجام شده است. پژوهش از نوع کیفی و روش گردآوری داده ها میدانی، از نوع کتابخانه ای و مصاحبه بود. در مرحله اول، آسیب های تربیت دینی در سه محور فرهنگی، آموزشی و مذهبی ایدئولوژیکی از متون اسلامی استخراج، و با روش تحلیل محتوای اسنادی تحلیل شد. سپس با استفاده از مصاحبه، راهکارهای برونرفت از مسائل تربیت دینی از دیدگاه متخصصان مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، صاحبنظران حوزه تربیت دینی در آموزش و پرورش و آموزش عالی بود که با روش نمونه گیری هدفمند با ده نفر از آنان مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه ها به صورت نیمه ساختار یافته تدوین شد و روایی محتوایی آن مورد تأیید چند صاحبنظر قرار گفت. نتایج حاکی است که برخوردهای تعصب آمیز و قشری گونه، کج فهمی ها، بدفهمی های دینی از سوی افراد و هم چنین ناکارامدی نظامهای تربیت دینی مهمترین آسیب ها بود. راهکارهای این نوشتار نیز نشان داد که ترویج رویکرد عقل ورزی، دوری جستن از تعصبات و تمایلات فردی و جمعی، لزوم رعایت تفاوتهای فردی و استفاده از روشهای آموزشی مسئله محور در برنامه ریزیهای درسی تربیت دینی، می تواند زمینه برونرفت از آسیب ها را فراهم سازد.
کارکردهای تربیتی و فرهنگی آیین های زورخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن اشاره به نگرش آیینی به جامعه و فرهنگ، مفهوم آیین و پانزده ویژگی مهم آن، تبیین شده و مبنایی برای بحث در خصوص آیین های گوناگون زورخانه ای ارائه شده است. همچنین با معرفی زورخانه و پیشینه آن، برخی کارکردهای تربیتی و فرهنگی آیین های زورخانه ای به مثابه مکانی فراورزشی و تربیتی، تشریح شده است.
پرسش های مقاله عبارتند از: کارکردهای آیینی و فرهنگی زورخانه ها کدامند؟ زورخانه ها در تربیت افراد و در تقویت و توسعه تربیت فرهنگی جامعه ایران چه نقشی دارند؟ آیا در شکل ظاهری بخش های گوناگون زورخانه، حرکات و اعمال حاضران و نیز در تأسی به امور قدسی و اذکار و دعاها، به وجوه تربیتی این موارد توجه شده است؟ عناصر زیباشناختی آیین های زورخانه ای، از جمله لباس های متحدالشکل، موسیقی و ریتم حرکات ورزشی و ...، چه نقشی در تربیت ایفا می کنند؟
در بررسی آیین های مرسوم ورزش زورخانه، رویکردی توصیفی و مردم نگارانه در تحلیل موضوع به کار رفته و مفروض اساسی آن، اثربخش بودن آیین های زورخانه ای در تربیت شرکت کنندگان در این آیین است. در پایان، این نتیجه گرفته شد که اجرای آیین های زورخانه، این محل را از یک مکان صرفاً ورزشی فراتر برده و کارکردهای فرهنگی و تربیتی مؤثری به آن بخشیده است.
طراحی الگوی مدیریت علوی برای تربیت مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از اثرگذارترین عوامل در اداره عمومی کشور هستند. طراحی نظامی که بتوان این طبقه از مدیران کشور را بر اساس آن تربیت کرد، یکی از دغدغه های جدی اداره عمومی در جمهوری اسلامی ایران است. حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام الگوی کاملی در تبیین ارزشهای اسلامی و الگویی مبتنی بر مبانی دینی است؛ لذا سیره علوی علیه السلام مهمترین منبعی است که از آن برای این مهم بهره برداری شده است. در این پژوهش با روش تحلیل مضمون، مضامین مرتبط در سیره استخراج، و با الگو سازی ساختاری تفسیری، الگوی مطلوب از سیره علوی استخراج و ارائه شده است. از نظر کارشناسان اجرایی و علمی در اعتباربخشی الگو استفاده شده است. از مجموع 329 شناسه استخراج شده از منابع علمی و 687 مضمون استنباط شده از شناسه ها، نتایج حاکی است که عناصر اصلی الگو عبارت است از: حاکم اسلامی، زمینه تربیت، خانواده، سازمان، مردم و تربیت شونده. هر یک از این مضمونهای اصلی سازمان دهنده الگو از مضمونهای فرعی و عناصری جزئی تر تشکیل شده است که گسترش نظری نظام را ممکن می سازد.
الگوی اخلاقی قرآن در برخورد با انحراف های اخلاقی (با تأکید بر دورة جوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، به الگوبرداری از اصول و شیوه های برخورد قرآنبا انحراف های اخلاقی پرداخته شده است تا بتوان بر اساس آن به شیوة متفاوت و اثربخش از دیگر شیوه های کنش متقابل با ناهنجاری های بعضاً شدید اخلاقی دست یافت؛ چراکه قرآنبا جامعیت و فراشمولی خواندن خویش، در همة عصرها قابلیت ارائه الگوهای مناسب اخلاقی و اجرایی شدن آن ها را تضمین کرده است. قرآن کریمبا بیان این اصول و شیوه های اجرای آن در قالب قصص و برخوردهای انبیا با انحرافات اخلاقی، به انسان می آموزد تا با استفاده از این ابزار در راستای ایجاد صفات اخلاقی مطلوب و محو کردن انحرافات و ناهنجاری ها تلاش کند. این موضوع در دورة جوانی که به دلیل هیجانات و نبودِ ثبات کامل شخصیت، لغزش ها فراوان است، بیشتر احساس می شود. اصولی چون اصل تکریم شخصیت، اصل تذکر، اصل بهنگامی، با شیوه هایی چون گفتار نیک، رعایت ادب، استفاده از استدلال، عبرت آموزی، موعظة حسنه، تمثیل، مقایسه، صراحت، تغافل و تجاهل، تساهل و تسامح، انذار و تبشیر، در این نوشتار بررسی شده است.
یک دهه پژوهش: تحلیل استنادی دو فصلنامه تربیت اسلامی (1384−1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نحوه مواجهه (رویکرد) نظام تربیت رسمی و عمومی با تربیت اخلاقی انجام شده است. روش مورد استفاده کیفی است که با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی استقرایی، متون اسناد قانونی و مصوب و همچنین مصاحبه چهارده کارشناس انجام شده است. افراد مصاحبه شونده به روش هدفمند و گلوله برفی از میان کارشناسان ارشد نظام تربیت رسمی و عمومی انتخاب شدند. نتیجه تحلیل ها نشان داده که رویکرد تربیت اخلاقی در نظام تربیت رسمی و عمومی دوره ابتدایی در مؤلفه چیستی «رویکرد فضیلت گرایی دین ورزانه» است و در مؤلفه چگونگی (برنامه ریزی درسی) رویکرد تلفیق یا فرابرنامه درسی است که ویژگی اساسی آن آشفتگی است؛ یعنی وضع موجود برنامه درسی تربیت اخلاقی «فرابرنامه درسی تربیت اخلاقی آشفته» است. پیشنهاد این پژوهش تدوین و تصویب فرابرنامه درسی تربیت اخلاقی برای دوره ابتدایی است.
رویکرد اخلاق محور به تعاملات زناشویی ( تفاوت های نسلی در زنان متأهل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق جنسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
این مطالعه با هدف توصیف جایگاه اخلاق در زندگی زناشویی از منظر زنان و علل تغییرات ارزشی رخ داده در این زمینه، انجام شده است. با توجه به پیامدهای تغییرات ارزشی در خانواده و اهمیت نقش زن در این نهاد بنیادین جامعه، پژوهش پیرامون این تغییرات، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با تبیین اخلاق و ارایه دسته بندی از آن، به گونه شناسی تعاملات زناشویی بر مبنای ماهیت اخلاقی تعاملات زوجین می پردازد. تغییرات ارزشی در تعاملات زناشویی و تفاوت های نسلی در این خصوص، با انجام یک پژوهش پیمایشی در مورد زنان متأهل ساکن شهر تهران نشان داده شده است. با توجه به نتایح به دست آمده، نقش ارزش های مدرن در تغییر ماهیت اخلاقی تعاملات زوجین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دهنده تغییرات ارزشی در تعاملات زناشویی زنان با توجه به میزان باور به اصول اخلاقی در تعامل با همسر است و در این زمینه، بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت بارزی وجود دارد. بدین معنا که نسل اول بیشتر و نسل سوم کمتر از دو نسل دیگر به این اصول توجه دارد. جامعه آماری پژوهش پیمایشی را زنان متأهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آنان، 500 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند.
کاربست الگو سازی ساختاری تفسیری در بررسی سیستمی نقش محیط در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است با نگاه سیستمی و کل نگر، عوامل مؤثر بر تعلیم و تربیت و نقش و ارتباط عوامل محیطی و نهادهای اجتماعی به عنوان یکی از اثرگذارترین عوامل در تربیت افراد هفت تا چهارده سال به عنوان سامانه باز و خرده سیستمی از سامانه بزرگتری به نام تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گیرد که خود دارای زیر سامانه هایی در پرورش استعدادهای آنان است. عوامل محیطی استخراج شده شامل خانواده، مدرسه، مسجد، دوستان و رسانه است. رویکرد پژوهش کیفی، راهبرد پژوهش توصیفی تحلیلی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس روش-شناسی الگو سازی ساختاری تفسیری است. در یافته های پژوهش بر اساس الگو، رسانه و دوستان به عنوان عوامل سطح اول و خانواده، مدرسه و مسجد به عنوان عوامل سطح دوم تعیین شد که حاکی از اثرگذاری شدید رسانه در عصر حاضر به عنوان یکی از عوامل محیطی مؤثر بر تعلیم و تربیت است.
جایگاه پژوهش تربیتی در پرتو رویکرد پسا ساختار گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور و نشر اندیشه پسا ساختارگرایی با جهتگیریها و رویکردهای خاص خود در رویارویی با شناخت در حوزه های علوم انسانی، اجتماعی، از جمله علوم تربیتی از طریق سنتهای فرهنگی و زبانی، روش شناسی های متعدد و گوناگونی را پیش پای پژوهشگران حوزه های یاد شده قرار داده است به گونه ای که ظاهراً نوعی آشفتگی روش شناختی را به دنبال داشته است؛ لذا در این مقاله، که با روش تحلیلی و توصیفی صورتبندی شده است، پس از تحلیل و تشریح رویکرد ساختارگرایی به عنوان زمینه پیدایش جنبش پسا ساختارگرایی، اشتراکات و افتراقات آنها تبیین شده است. در نتیجه آن ، فضای پژوهش تربیتی در پرتوی نگرش پساساختار و از دریچه الگوی واسازی دریدایی و نیز الگوهای انتقادی و ساخت زدای فوکو یعنی ، ""دیرینه شناسی""، ""تبار شناسی"" و ""تحلیل گفتمان انتقادی"" ترسیم شده است.
اثربخشی آموزش سبک زندگی مبتنی بر مهدویت در بهزیستی روان شناختی و معنوی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
تحلیل و بررسی مولفه های روانشناسی مثبت در داستان های مثنوی معنوی و کاربرد آن در تربیت دوره نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
روان شناسی مثبت نگرنه تنها برای بهبود و ایجاد توانمندی های افراد، بلکه به منظور پرورش تاب آوری، بهبود کیفیت زندگی و ایجاد سپری در برابر عود نشانه ها، ایجاد گردید. افزایش توانمندی ها و صفات مثبت بایست مؤلفه های اصلی هر روند درمانی باشد؛ چرا که این مداخلات نشانه های بیماری را کاهش داده، از عود آنها جلوگیری می کنند و باعث اصلاح کیفیت زندگی می شوند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی مؤلفه های روان شناسی مثبت در داستان های مثنوی معنویو کاربرد آن در تربیت دورة نوجوانی صورت گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مؤلفه های روان شناسی مثبت، از جمله امید، خوش بینی، شادی، رضایت، فضایل اخلاقی، بخشش، انعطاف پذیری، شکرگزاری و تشکر، مراقبه و معناجویی در داستان های مثنوی معنویسبب شکوفایی و توسعه توانمندی های درونی و کسب فضیلت های اخلاقی می شود. این مؤلفه ها نوجوانان را قادر می سازد تا با ناملایمات، بحران ها و سایر رویدادهای نامطلوب زندگی کنار بیایند، به سلامت جسمی و روانی دست یابند و به بهبود روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی نایل گردند.
مطالعه رابطه روح فلسفی و هوش معنوی با کیفیت تدریس معلمان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قسمت اعظمی از توفیق و یا شکست برنامه های آموزش وپرورش به نوع تفکر، بینش و معنایی که معلمان برای کار خویش قائل هستند، بستگی دارد. لذا مطالعه ی حاضر که از نوع همبستگی است، باهدف بررسی رابطه روح فلسفی و هوش معنوی با کیفیت تدریس معلمان مقطع متوسطه شهر بابل انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه معلمین زن پایه ی دوم دوره دوم مقطع متوسطه در سال تحصیلی 93-94 به تعداد 300 نفر و دانش آموزان همین معلمان به تعداد 1617می باشند. در این پژوهش پرسشنامه ها ی کیفیت تدریس سراج (2002)، روح فلسفی محقق ساخته و هوش معنوی بدیع، سواری، باقری دشت بزرگی، لطیفی زادگان، (1389) مورداستفاده قرارگرفته است. در تجزیه تحلیل استنباطی داده ها از آزمون کولموگراف-اسمیرونوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شده است.. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین روح فلسفی و هوش معنوی با کیفیت تدریس و همچنین بین روح فلسفی و هوش معنوی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از ابعاد روح فلسفی، طرفداری از ارزش های انسانی، کنجکاوی، نوجویی و ژرف اندیشی و از ابعاد هوش معنوی، پرداختن به سجایای اخلاقی و تفکر کلی و بعد اعتقادی، قادر به پیش بینی کیفیت تدریس می باشند.
بررسی انتقادی سبک فرزندپروری مقتدرانه بر اساس دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و نقد سبک فرزندپروری مقتدرانه بر اساس دیدگاه ائمه اطهار(ع) است. سبک فرزندپروری مقتدرانه دارای دو حالت کنترل و پذیرش زیاد و شامل سه مؤلفه ارتباط، نظم و خودمختاری است. والدین مقتدر قانونمند هستند و بر استقلال و خودکارامدی فرزندان تأکید دارند و نسبت به آنها بازخورد مثبت نشان می دهند. روش این پژوهش تحلیلی استنتاجی است. نتایج پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه بر بازخواست و تنبیه فرزندان در موقعیت-های تشخیصی از سوی والدین، توقع رفتار معقول و سنجیده بدون در نظرگرفتن توانایی فرزند، کنترل و پذیرش زیاد والدین، معرفی معیارهای زندگی از سوی والدین و رسیدن به اهداف مدنظر آنها، اعمال کنترل مستقیم بر فرزندان و تحمیل پیوسته قوانین با حساسیت به پذیرش برای اجرا تأکید دارد؛ اما دیدگاه ائمه اطهار بر عدم خشونت و تنبیه سخت، وادار نکردن فرزندان و پذیرش کارهای در حد توان آنها، ترسیم اهداف الهی و انتظارات روشن برای تخلق به اخلاق و رسیدن به قرب الهی، نظارت منطقی و حتی المقدور غیر مستقیم بر محور تعادل و حق محوری و عدم تحمیل و امر و نهی به فرزندان اشاره دارد.