فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۷٬۱۲۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کوشیده است با تمرکز حداکثری بر منابع اهل سنت و بررسی دیدگاه های احتمالی درباره مصداق «سائل» و دلایل آنان، برای این سؤال که چرا اخبار و روایات سبب نزول در این باره مختلف است و این اختلاف، به چه میزان در تعیین مصداق سائل دخیل بوده، پاسخی را جست وجو کند، ازاین رو با واکاوی روایات و توجه به اشتراک آنها در بیان ارتباط آیه 32 انفال با آیه نخست سوره معارج، محل نزول عذاب یا سکوت برخی نسبت به آن، شواهد تاریخی، سیاق آیات و ترتیب تاریخی نزول، آنها را مورد بررسی سندی و متنی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که ضمن صورت گرفتن تصحیفی نسبت به نام «سائل»، انگیزه های کلامی در تحریف برخی حقایق و تعیین مصداق سائل بسیار مؤثر بوده است و همین انگیزه ها در بین متأخرین موجب شده است که برخی ارتباط بین این آیه و آیه 32 انفال را نفی کنند.
پژوهشی در رویکرد جامعیت مطلق قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با نقد و بررسی قرآنی و روایی، از بین رویکردهای مختلف اشتمال قرآن بر تمام نیازهای بشر را برگزیند. بی شک کافی بودن مستدلات این بخش، آراء دیگر را خدشه دار می سازد. نگارنده در این باره، آیات مربوطه را بررسی و با توجه به اِشکال ادبی و تحلیلی دو واژه «تبیان» و «کل»، در مهم ترین آیه مورد استناد مطلق گرایان، استدلال به این آیه را برای اثبات جامعیت بالجمله مورد تردید جدی قرار داده است. نویسنده کوشیده است اولاً دلائل قائلان به جامعیت مطلق را خدشه دار سازد؛ سپس با استفاده از آیه «لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ»، به طورقطع جامعیت نسبی در رفع نیازهایی که بشر در شرایط عادی توان رسیدن به آنها را ندارد، را مستدل نماید. محقق جهت تأیید نگرش خود، از روایات بسیار و همچنین حمل مطلق آنها بر مقید، سود جسته است. در این باره روایات به دو گروه تقسیم شده اند و دسته ای که قول جامعیت کلی را پوشش می دهد برای بررسی بیشتر به پنج صنف جزئی تر تقسیم و بازبینی شده است و نویسنده در نهایت دلالت آنها بر این قول با توجه به قیود دسته بعد ناکافی دانسته است. حمل روایات مطلق بر دسته دوم یعنی احادیثى که به آنچه در قرآن نیست، اشاره دارد، این نگرش را تقویت می بخشد. نهایت اینکه محقق با مخدوش ساختن دلائل قائلان به جامعیت مطلق، با استفاده از آیات قرآن و تحلیل عقلی و با کمک این روایات بر مبنای خود یعنی جامعیت فی الجمله قرآن در رفع نیازها، پای فشرده است.
خطوط اصلی ارتباطی در سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ی یکی از مباحثی که توجه قرآن پژوهان را به خود جلب نموده و بنوعی زیباترین ویژگی های قرآن را رقم زده بحث وجود ارتباط، انسجام و تناسب میان آیات سور است. طرفداران این دیدگاه معتقدند هر سوره دارای هدف یا اهداف خاصی است که تمامی آیات سوره حول محور این هدف یا اهداف سامان می یابد؛ این پژوهش با هدف پاسخ به این سوال که آیا آیات سوره بقره نیز با هم ارتباط دارند و خطوط ارتباطی در آن به چشم می خورد به بررسی و کشف ارتباط و انسجام میان آیات این سوره پرداخته است. با روش کیفیِ توصیفی تحلیلی با استخراج موضوعات، دسته بندی آیات به صورت موضوعی و سازماندهی موضوعات اثبات شده که آیات این سوره از رابطه ای تنگاتنگ و منسجم برخوردار است. در این سوره خطوط اصلی ارتباطی خداوند، موافقان حق، مخالفان حق، نبوت، احکام، پیامد اعمال و ... وجود دارد که هر خط به خطوط فرعی و فرعی تر تقسیم می گردد. جهت اثبات حقانیت قرآن، بیان فلسفه نحوه چینش و تعداد آیات سوره ، تقویت نگرش کل گرایانه در تفسیر و کشف شبکه معنایی بین آیات به ظاهر پراکنده و حتی ارزیابی اسباب نزول آیات این پژوهش کارآمد خواهد بود. کلیدواژه ها: ارتباط آیات، تناسب آیات، خط ارتباطی، انسجام سوره، وحدت موضوعی، سوره بقره
واکاوی واژه سفیه در آیه «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاما»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله آیاتی که به عنوان دستاویزی برای مخالفان اسلام و مدعیان دفاع از حقوق زنان جهت شبهه پراکنی قرار گرفته آیه: « وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاما » است. موضوع این آیه ندادن اموال خویش به سفیهان است. مفسران در بیان چیستی مصداق سفیه در تفسیر آیه، تلاش هایی نموده اند اما با توجه به اقوال تفسیری صحابه و تابعین، برخی مفسران موفق عمل نکرده اند و همین امر سبب شده تا مخالفان، زن را مصداق سفها در آیه دانسته و از این طریق به اسلام طعنه زنند. بر اساس تحقیق انجام شده در این زمینه می توان گفت: با توجه به سیاق آیات، معنای لغوی «سفه» و کاربرد این واژه در قرآن و روایات مربوطه، سفیه در آیه شریفه دارای معنای عام بوده و هر فرد کم خرد و غیر رشید اعم از زن و مرد و کودک را شامل می شود. این مقاله ضمن گزارش و نقد دیدگاه های مفسران، در صدد پاسخگویی به شبهه مذکور و ارائه نظر صحیح است.
گستره مفهوم «جهاد به مثابه قتال» در اندیشه سید قطب و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابلاغ وحی و دعوت به پذیرش آن، دو محور اصلی وظیفه انبیاء است. در باره تمسک پیامبران به جهاد در راستای انجام وظیفه خود، دو دسته آیه وجود دارد؛ دسته ای به مبارزه و جهاد ابتدایی دعوت می کند و دسته ای دیگر عدم اکراه و پذیرش دین توسط مخالفان را توصیه می نماید. مفسران در حل تعارض آیات جهاد پاسخ های متفاوتی داده اند. مقاله حاضر به دنبال توصیف، تبیین و تحلیل انتقادی آراء دو مفسر معاصر سید قطب و علامه طباطبایی در این زمینه است. نتیجه مقاله آن است که سید قطب به کمک نظریه مرحله ای بودن آیات، در حل این تهافت ظاهری کوشیده است و جهاد را نوعی مبارزه انقلابی با هدف نابودی نظام های بشری و استقرار حاکمیت خدا بر زمین دانسته و به جهاد ابتدایی معتقد شده است؛ علامه طباطبایی با پذیرش عدم اکراه در دین، آیات جهاد را از محکمات قرآن دانسته و به حل این تعارض پرداخته است.
بررسی آیات غلبه حق بر باطل از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سنّت های عام الهی که در سراسر تاریخ و در همه جوامع جریان دارد، سنّت نزاع حق و باطل است. بر اساس آیات قرآن کریم مانند: 18 انبیاء، 81 اسراء، 17 رعد، 48 و 49 سبأ، حق و باطل به طور مستمر با هم درگیر می شوند و این درگیری به غلبه حق بر باطل منتهی می شود. در باره چیستی ساحت های غلبه حق بر باطل و سلطه سیاسی، نظامی و اقتصادی حداکثری اهل باطل در جوامع مختلف، نظرهایی از سوی مفسران در مطرح شده است؛ آنان در تفسیر آیات مذکور، به نحله های گوناگونی تقسیم شده اند؛ برخی از آنان سعی کرده اند با مقید کردن معنای حق و باطل در آیات مربوطه، دایره غلبه حق بر باطل را در ساحت خاصی مانند: حجت، باور یا رفتار حق و باطل محدود نمایند، اما علامه طباطبایی این غلبه را در همه عرصه های ظاهری و باطنی حیات اجتماعی بشر می داند. در این مقاله مفهوم و دامنه غلبه حق بر باطل و سرانجام تفسیرهای غلبه حق از منظر تفسیر المیزان بررسی شده است.
جستاری در آیات فقهی «کتب ضلال»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه «کتب ضلال» در قرآن و روایات به کار نرفته است، بلکه اولین بار شیخ مفید به آن اشاره نموده و صاحب جواهر برای اولین بار درباره حکم آنها، به آیاتی استناد نموده است. پس از صاحب جواهر، به دلیل اختراع صنعت چاپ و ظهور رسانه های گروهی جدید، فقهای زیادی به آن توجه نموده و به آیاتی پیرامون آنها استناد کرده و برخی نیز حرمت استفاده از ماهواره را از آنها نتیجه گرفته اند. از همین رو گرچه واژه «آیات فقهی کتب ضلال» توسط فقها به کار نرفته، اما به دلیل استناد فقها به آن آیات، اصطلاح مزبور درست است. آیات مزبور جهت حفظ کتب ضلال، تألیف و نگارش آنها و تکسب به آنها مورد استناد قرار گرفته اند. اما قصد اضلال به وسیله آن کتاب ها و وقوع گمراهی، شرط حرام بودن حفظ کتب ضلال هستند، ازاین رو حفظ کتب ضلال به خودی خود حرام نیست. از سویی قرآن مسلمانان را به شنیدن سخنان دیگران و پیروی از بهترین سخنان (قرآن) فرا خوانده است. با این وجود، نگارش و نشر کتب مزبور و تکسب به آنها حرام بوده و پاسخ به شبهات آن کتاب ها ضروری می باشد.
هدف غایى تربیت اخلاقى در قرآن از منظر تفسیر «المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تربیت اخلاقى» عبارت از فرایند زمینه سازى و آموزش و به کارگیرى راه کارهاى معرفتى و انگیزشى و عملى و رفع موانع به منظور تزکیه نفس و رشد و شکوفایى انسان براى نیل به کمال نهایى است. براى تربیت اخلاقى، اهداف متعددى در ابعاد بینش، گرایش و رفتار آدمى ترسیم مى شود که در مجموع، همه این اهداف در راستاى هدف نهایى واحدى قرار مى گیرد. هدف پژوهش حاضر ارزیابى برخى دیدگاه هاى مطرح شده براى هدف غایى و تبیین تعابیر ناظر به آن و واکاوى ارتباط و نسبت بین آنها و در نتیجه، بیان هدف غایى براى تربیت اخلاقى در قرآن کریم از نگاه تفسیر المیزان است. پژوهش حاضر با روش توصیفى و تحلیلى، به این موضوع پرداخته است. عناوین «هدایت»، «عبادت»، «سعادت»، «فوز» و «فلاح»، «رحمت»، «قرب» و «رضوان الهى» در قرآن کریم، مشیر به هدف واحد نهایى است. با بررسى نسبت این تعابیر با یکدیگر و تبیین نقش مقدمى بودن برخى از آنها نسبت به برخى دیگر، نیل به قرب و رضوان الهى به عنوان هدف غایى تربیت اخلاقى، حاصل پژوهش حاضر است.
تعمیم پذیری روش های تربیت الهی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
قرآن کریم، کتاب تربیتی است که خداوند متعال، در آن هم به طور مستقیم از روش هایی برای تربیت پیامبر اکرمn و سایر مردم استفاده کرده است و هم روش هایی را به پیامبر و دیگران برای تربیت آموخته است. هدف این پژوهش بررسی این مسئله است که آیا مربیان انسانی می توانند از روش های تربیتی خداوند در قرآن کریم به منظور تربیت انسان ها استفاده کنند یا اینکه روش های تربیت قرآن کریم ویژه خداوند است و مربیان انسانی نمی توانند در تربیت از آنها استفاده کنند؟ این تحقیق برای پاسخ به این سؤال از روش تحلیل و تفسیر آیات قرآنی استفاده کرده و به هشت دسته دلیل بر جواز استفاده مربیان از روش های تربیت الهی در قرآن کریم دست یافته است که عبارتند از: هدف تربیتی و هدایتی قرآن، عمومیت و عقلایی بودن زبان قرآن، توصیه به تدبر و تفکر در آیات قرآنی، دستور قرآن به تمسک به حبل الله، خلیفه بودن انسان برای خدا، الگو بودن پیامبر و جواز استفاده آن حضرت از روش های الهی، و نظایر آن.
اسلوب های قرآن در بیان هنجارهای اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف نزول قرآن، تربیت اخلاقی است و پیش نیاز تربیت اخلاقی، شناخت هنجارهای اخلاقی است. در قرآن هنجارهای اخلاقی با اسلوب های متنوعی بیان شده است. تنوع بیان هنجارها از راهبردهای مهم تربیت اخلاقی است. در نُه آیه از قرآن به این راهبرد تربیتی و فلسفه آن اشاره شده است. خاستگاه تنوع اسلوب بیان قرآن، برخی مبانی الهیاتی مانند «علم، رحمت، قدرت، حکمت، لطف»، و برخی مبانی انسان شناختی مانند «تعقل، آزادی تکوینی، تفاوت های فردی، آگاهی فطری، کرامت، تربیت پذیری، میل به زیبایی، تنوع طلبی، ضعف، محدودیت، شتاب و غرور»، و برخی مبانی زبان شناختی مانند اعجاز بیانی هستند. برخی از اسلوب های قرآنی عبارت اند از «تنوع مفاهیم عام اخلاقی، اتکا بر وجدان اخلاقی، تأکید بر رضایت و خشم خدا، تأکید بر عنصر ایمان، تشویق مؤمنان به پیروی از اخلاق الهی و تهییج عواطف انسانی و دینی، بازگویی پیامد رفتارهای اخلاقی، تکریم انسان و تلطیف در بیان الزمات اخلاقی».
بررسی پیش بینی های قرآن و حدیث درباره مهدی و مسیح ، توافق یا تقاب ؟!(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
چیستی مرجع ضمیر در آیه «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکٖینَتهۥ عَلَیْهِ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث چالش برانگیز در تفسیر قرآن، بحث انزال سکینه در آیه 40 توبه و به ویژه چیستی مرجع ضمیر «علیه» در عبارت « فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکٖینَتهۥ عَلَیْهِ » است. مفسران فریقین با برخی پیش فرض ها به این قضیه نگریسته و به همین علت نتوانسته اند نظری مطابق با واقع در این باره ارائه دهند. علمای شیعه طرفدار بازگشت ضمیر به پیامبر | و نزول سکینه بر ایشان هستند؛ در مقابل، مفسران عامه بر بازگشت این ضمیر به ابوبکر اصرار دارند و آن را یک فضیلت بزرگ برای وی می دانند. هر دو گروه در این راه، به نوعی متفاوت با دیگری، به خطا رفته اند. به اعتقاد نگارندگان مرجع ضمیر «علیه» در این آیه ابوبکر است اما این امر فضیلتی برای وی نیست و خدای متعال از رهرو انزال سکینه بر ابوبکر، جان ارزشمند پیامبرش را حفظ نموده است؛ به زبان دیگر، فرود آمدن سکینه بر ابوبکر، موضوعیت نداشته است، بلکه مقدمه ای برای حفظ جان رسول خدا | بوده است.
آلیة الجملة الفعلیة فی القصّة القرآنیة القصیرة جدّاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ القرآن الکریم کتاب سماویّ تمّ فیه توظیف آلیات متعدّدة للهدایة والإرشاد،کما تعتبر آلیة القصّ من الآلیات المعتمدة فی هذا الصدد، حیث نجد فیه قصصا کثیرة یختلف بعضها البعض فی ناحیة الموضوع والطول، فمن قصص طویلة تستغرق صفحات، إلی قصص قصیرة، وقصیرة جدّاً تختزل فی سطر أو سطرین. إنّ عنصر التکثیف من العناصر الرئیسة لجنس القصّة القصیرة جدّاً، مما یعنی اتّساع هذا النوع القصصیّ لمفاهیم عمیقة واحتواءها لمعانٍ کثیرةٍ علی الرغم من حجمها القصیر جدّاً،وقد تبین لنا بمناقشة دور الجملة الفعلیة فی نخبة من القصص القرآنیة القصیرة جدّاً، برز فیها عنصر التکثیف،وباتباع منهج الدراسات الوصفی– التحلیلی،إنّ الجملة الفعلیة ساعدت علی إعطاء القصّةالقرآنیةالقصیرة جدّاً طابع التکثیف، کما أثّرت علی سرعة وتیرة القصّة، وذلک من خلال مقارنة الجمل الفعلیة الموجودة فی نماذج من القصّة القرآنیة القصیرة جدّاً بجمل اسمیة تحتوی علی نفس المضامین، ثمّ مقارنة طولهما لتبیین أثر فعلیة الجمل الموظّفة فی هذه النماذج علی اتّصافها بالقصر الشدید وظهور عنصر التکثیف.
اولویّت سنجی انفاق در قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن احکام فقهی وحقوقی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی احکام فقهی و حقوقی در روایات
از شایسته ترین کارها، برآوردن نیازهای نیازمندان است. اما یکی از بایسته های پژوهشی، بررسی اولویت ها در انفاق است. برای مثال بین افراد فقیر خویشاوند و افراد فقیرتر غیر خویشاوند اولویت با کدام است؟ آیا ملاک در اولویت انفاق، شدت نیاز است یا قرابت و هم چنین در میان نیازمندان جامعه چگونه باید اولویت بندی نمود؟ در این نوشتار براساس آیات انفاق تبیین می گردد ملاک در اولویت برای انفاق نخست قرابت است و سپس نیاز، مگرآنگاه که حیات فرد غیرخویشاوند، به انفاق وابسته باشد و چنین ضرورتی برای خویشاوند وجود نداشته باشد. اولویت ها در انفاق بر پایه کلیه آیات انفاق به ترتیب عبارتند: از والدین، خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، همسایه نزدیک، همسایه دور، همراه و هم نشین، درراه مانده، سائلان، بردگان. فقهاء در صورت تعارض بین انفاق به والدین و فرزندان در مواردی که چیزی که انفاق می شود فقط برای یک نفر کافی باشد هر دو را دریک درجه قرار داده اند و حکم به تخییر و یا قرعه نموده اند. درحالی که اولویت بر پایه آیات با والدین است. ازجمله آیات بیانگر وجوب انفاق به والدین و رعایت اولویت ها در انفاق آیه 215 بقره است که در فقهی مهم شیعه بدان پرداخته نشده است. روایات نیز مؤید فهم مذکور از آیات قرآن کریم است و اولویت در انفاق را والدین و خویشاوندان بیان نموده است. در روایات رعایت اولویت های انفاق در خویشاوندان، موجب اجر بسیار برای انفاق کننده و انفاق درراه خدا با عنوان اجر کمتربیان شده است.
بررسی تفسیری «کظم غیظ» در آیه 134 آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در آیه 133 سوره آل عمران، به توصیف بهشتی می پردازد که از آنِ متقین است و آنگاه در آیه 134 به تبیین ویژگی های ایشان می پردازد. «کظم غیظ» یکی از این اوصاف است که از منظر مفسرین در خصوص کسانی به کار می رود که با آن که قادر به بروز خشم و عقوبت شخص مقصر هستند، خشم خود را فرو می خورند. ارتباط اوصاف برشمرده و عبارت «محسنین» در پایان آیه، برخی مفسران را بر آن داشته تا از طریق ارتباطی ساختاری، به تفسیر سیاق آیه بپردازند. از منظر آنان احسان به غیر، یا به گونه نفع رساندن به دیگران یا دفع ضرر از ایشان بروز می یابد. عبارت « الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاء » مصداقی از گونه اول احسان است و مقصود از عبارت « وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظ » دفع ضرر از دیگران در دنیا و مراد از « وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ » دفع ضرر از دیگران در آخرت است، به این ترتیب وجه مشترک این سه عبارت را مراتبی از احسان می دانند. از همین رو قرآن پاداش این سه عمل را با عبارت « وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین » بیان می کند.
بررسی تکرار معنوی آیات از دیدگاه مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن اثری مقابله ناپذیر با ساختاری شگرف است که از آن به عنوان شاهکاری ادبی یاد می شود، بر این اساس است که قرآن خالی از عیوب سخن و آسیب هایی مانند «حشو متوسط و قبیح» است که در بلاغت «حشو مذموم» نامیده می شود. با این حال در پاره ای از آیات و عبارت های قرآنی ترکیب هایی یافت می شود که در نگاه ظاهری با وجود تفاوت لفظی اما تکرار بی فایده معنای مطالب پیشین و مصداق حشو مذموم است. هدف پژوهش حاضر بررسی چنین مواردی از تکرار معنوی در آیات قرآن است که توهم معنای غیرمفید و اضافه بودن یکی از بخش های جمله را ایجاد می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا بر اساس دیدگاه مفسران، جایگاه معنایی این گروه از مکررات غیرلفظی موهم حشو مذموم در پردازش آیات قرآن تبیین گردد و خواننده بر این نکته رهنمون شود که حشو در آیات وحیانی قرآن به کار نرفته و اجزای آیات موهم حشو در جای مناسب خود قرار دارند و تکرار در معانی صورت گرفته، دارای فواید بلاغی مانند تأکید، تبیین، تکثیر و مبالغه است که جزء صنایع ادبی و موجب جذابیت سخن است.
نقد قرائت سریانی- آرامی لوکزنبرگ از آیه 24 سوره مریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران مسلمان در تفسیر آیه «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا» (مریم، 24)، عبارات «تَحْتِها» و «تَحتَکِ» را به معنای «زیر پای مریم» و واژه «سَرِیًّا» را عمدتاً به معنای «جوی آب» و برخی به «عیسی» تفسیر کرده و در نتیجه، این آیه را چنین معنا کرده اند: «پس عیسی مادرش را از زیر پای او ندا که: اندوهگین مباش؛ همانا پروردگار تو زیر پایت جوی آبی پدید آورده است.» کریستف لوکزنبرگ در کتاب ""قرائت سریانی-آرامی از قرآن""، این دو را دارای اصلی سریانی دانسته، اوّلی را به معنای «هنگام زایمان» و دوّمی را به «حلال زاده» معنا کرده است. از نظر وی، این آیه را باید چنین معنا کرد: «پس، هنگام زایمان او [فرشته ] مریم را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زایمان تو را حلال (مشروع) دانسته است» در این مقاله با بررسی این واژه ها از نظر زبان شناسی تاریخی تطبیقیِ عربی- سریانی، دیدگاه لوکزنبرگ مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسندگان، با بررسی معاجم سریانی، به این نتیجه دست یافته اند که برداشتهای آقای لوکزنبرگ در تفسیر واژگان یاد شده، گزینشی و غیر دقیق است. از این رو، حتی مطابق منابع سریانی نیز دیدگاه مفسران مسلمان بر دیدگاه لوکزنبرگ ارجحیت دارد.