فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۲٬۹۸۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
از جمله اوصافی که قرآن کریم انسان را بدان وصف می کند صفت «فقر» است، که در آیه 15 سوره فاطر با عبارت «انتم الفقراء» از آن یاد شده است. برای شناخت انسانِ فقیر باید مصادیق فقر را شناخت، تا هم با شناخت مصادیق اوج احتیاج انسان نمایانده شود و هم به راهکارهای رفع نیازها برسد. مراجعه به تفاسیر ذیل این آیه تنها کلیاتی در باب انواع فقر به دست می دهند و مصادیق دقیق و ابعاد نیازمندی را روشن نمی سازند، اما سؤال اصلی این است که مصادیق این فقر و نیازمندی چیست. نیایش ها، از جمله نیایش های پربار صحیفه سجادیه، مصادیق دقیق تری از فقر را بیان می کنند و در پرتو تفسیری نیایشی آیه، نظام نیازهای انسان شناخته می شود، نظامی که در یک نگاه قابل دسته بندی به نیازها، از جمله: نیازهای بنیادین مانند روزی، نیرو، انگیزشی: مانند عفو، امید، انس و عملکردی مانند بصیرت، اطاعت، توکل، ذکر و فرانیازها، از جمله: رحمت، بخشش و محبت هستند. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوای مضمونی و با گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای، به تفسیر نیایشی این آیه و ترسیم یک نوع از نظام نیازها، با کاربست نیایش های صحیفه بپردازد و ظرفیت این نوع تفسیر را در حد توان خویش روشن سازد.
ارزیابی نظریات مفسران پیرامون «لسان عربیّ مبین» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
293 - 314
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش، تبیین معنای «لسان عربیّ مبین» در قرآن کریم با توجه به آرای مفسران و کارکردهای معنایی واژگان است. اختلاف دیدگاه مفسران و استناد نظرات آنان به دلایل متفاوت، انجام این تحقیق را ضروری نموده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و سنجش آرای مفسران در تفسیر آیه شریفه پرداخته و نظرات آنان را درباره «لسان عربیّ مبین» در چهار بخش مورد توجه قرار داده است. این موارد شامل: مسئله تحدی، زبان مخاطبان و مکان نزول، شرافت و ظرفیت های زبان عربی، فصاحت و صراحت و آشکاری زبان اختصاصی قرآن است. نتایج پژوهش نشان می دهد که «لسان عربیّ مبین» فراتر از نظریات مفسران، یک فهم مشترک بین الاذهانی است که با اسلوب محاوره انسانی، از زبان فرابشری وحی پرده برداشته است و در عین اینکه شرایط و درک و فهم مخاطب را در نظر داشته، ویژگی جهان شمولی، فرابشری و فراتاریخی قرآن کریم را هم لحاظ کرده است. توجه به معنای قرآنی واژگان و روایات مرتبط و نیز دیدگاه زبان شناسی سوسور می تواند مؤید معنای اخیر باشد.
بازپژوهی مفهوم عبارت قرآنی «وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ» و نقد برداشت های تفسیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۲۱۲-۱۸۷
حوزه های تخصصی:
بیشتر مفسران و مترجمان قرآن کریم، فعل «یَسْتَحْیُونَ» و دیگر صیغه های آن را در معنای فعل «یَستبقونَ» و با داشتن مفهوم طلب در باب استفعال، صرفاً در معنای «طلب زنده نگهداشتن» زنان تفسیر کرده اند، حال آنکه فهم معنای واژگانی آیات و نیز توجه به ریشه کلمه و سیاق آیات و همچنین بهره گیری از منابع تاریخی و روایی، معنایی جامع و کامل از فعل «یستَحیونَ» و مشتقات آن به دست می دهد که تک بُعد نگری در مفهوم این افعال را منتفی می داند. فعل «حَییَ» در باب استفعال در 6 آیه، ترسیم گر رفتار فرعونیان با بنی اسرائیل و کشتار بی رحمانه فرزندان آنهاست که در صیغه های مختلف و در قالب افعال: «یَسْتَحْیُونَ، اسْتَحْیُوا، نَسْتَحْیِی و یَسْتَحْیِی» به کار رفته که در همه این موارد، واژه «نساء» به عنوان معمول، بعد از آنها ذکر شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که معنای «طلبِ حیای زنان» و «تجاوز و هتک حرمت آنان»، به قصد یافتن نوزادان پسر، با مفهوم فعل «یَسْتَحْیُونَ» تناسب دارد. ضمن اینکه «تفتیش بدنی و مراقبت شدید از زنان باردار و پاره کردن شکم آنان»، با معنای «زنده نگه داشتن زنان به قصد خدمتکاری و کنیزی» از فعل «یَسْتَحْیُونَ»، نمی تواند گویای وضعیت سخت و عذاب آوری باشد که در آیات قرآن مجید با عبارت «یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» از آن تعبیر شده است.
ظرفیت سنجی تفسیر موضوعی در تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
93 - 120
حوزه های تخصصی:
علی رغم غلبه نگرش فلسفی در رویکردهای انتقادی به علوم انسانیِ مدرن که چندین دهه است در جهان اسلام و در ایران بسیار رایج شده است، همچنان فقدان رویکردهای قرآنی در تولید علوم انسانی قرآن بنیان احساس می شود. در این راستا به نظر می رسد که می توان از ظرفیت روش تفسیر موضوعی برای ورود قرآن کریم به ساحت علوم انسانی بهره جست. تفسیر موضوعی با توجه به درون یا برون قرآنی بودن موضوع آن، در نقد ساختار دانش مدرن و تحقیقات علوم و همچنین تولید علوم انسانی اسلامی، کارکردهای متعددی دارد. از تفسیر موضوعیِ درون قرآنی می توان در جهت «نقد مبناییِ» مبانی عام علوم انسانی مبانی معرفت شناسی، ارزش شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و همچنین ابتناء و پی ریزی علوم انسانی بر پایه مبانی به دست آمده از قرآن کریم بهره برد. از تفسیر موضوعی برون قرآنی مانند رویکرد استنطاقی شهید صدر برای پاسخ دهی به مسئله های علوم انسانی استفاده می شود که این فرایند با چالش هایی از جمله پیچیدگی و چندتباری «موضوعِ» علوم انسانی مواجه است که در اصطلاحات مدرن این حوزه وجود دارد. برای حل این مسئله، در مواردی می توان به منظور فرایندشناسی تغییر مؤلفه های مفهوم مدرن از رویکرد «تاریخ انگاره» و همچنین از رویکرد «تحلیل موضوع» به مؤلفه های معنایی بهره جست و با تجزیه دقیق آن موضوع به چند مؤلفه نشان داد که مؤلفه ها لزوماً محصول عصر مدرن نیستند و می توان آن ها را در قرآن کریم پی جویی نمود. سپس از «ترکیب» نتایج به دست آمده بر اساس تفسیر موضوعی، به دیدگاه قرآن کریم نسبت به موضوع مدرن در حوزه مورد نظر دست یافت.
مبانی قرآنی و قواعد مشروعیت نظارت دستگاه های دولتی بر حریم خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
189 - 208
حوزه های تخصصی:
این مقاله با مطالعه ی قرآنی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی میزان، ضرورت و حدود مشروعیت حفظ نظام، منافع ملی و مصلحت عمومی و نیز تزاحم و تقابل آنها با حفظ حریم خصوصی افراد پرداخته است. اهمیتِ مسأله تحقیق این که افراد در جامعه و در مقام حیات جمعی، دارای حقوق مختلف- اعم از فردی و اجتماعی- هستند که عملاً بخشی از این حقوق با یکدیگر یا با حق فرد دیگر و مصلحت جمع، در تزاحم هستند. از این رو برای برقراری نظم اجتماعی باید به قواعد جامعی استناد کرد که از یک سو حقوق و آزادی های فردی را به عنوان حریم خصوصی محترم شمارد و از سوی دیگر از حقوق اجتماعی یا مصالح عمومی پاسداری کند. در نتیجه با مطالعه قرآنی و بررسی منابع فقهی و البته ضمن رجوع به مبانی حقوقی و قوانین موضوعه مبتنی بر خرد عمومی، می توان گفت قوانینی که برای حفظ نظام و مصلحت عمومی وضع شده اند، گر چه بعضاً و از حیث ظاهر با حفظ حریم خصوصی افراد تداخل و تزاحم دارند. امّا عموماً و در حقیقت امر برای محافظت از همان حریم خصوصی و آرامش هر یک از افراد وضع شده اند.
بازنمایی اخلاقی گفتمان انبیاء(ع) در قرآن کریم با خوانش سبک شناسی نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
297 - 326
حوزه های تخصصی:
در میان گفتمان های قرآنی، کنش گفتاری انبیاء(ع) از بسامد بالایی در کاربست تکنیک های سبک ساز جهت بازنمایی آموزه های اخلاقی برخوردار است.در میان سبک های آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی، لایه نحوی با خوانش روابط پرتکرار نظام های نشانه ای دستوری، به معانی نهفته ای اشاره دارد که مدلی روشمند در تفسیر و ترجمه گفتمان های قرآنی فراهم می آورد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سٶال است که چگونه تکنیک های برجسته ساز نحوی، زوایای اخلاقی گفتمان انبیاء(ع) را در موقعیت های گوناگون برجسته می سازد؟ رهیافت های حاصل آنکه واکاوی گزینش های سبک ساز در قالب سازه هایی جهتمند، مانند «حذف صدای دستوری»، «افزایش ظرفیت جمله»، «تقدیم و تأخیر»، «ضمیرگردانی» و «نوعیت جمله»، آموزه هایی اخلاقی همچون «حفظ قداست حریم الهی»، «تسلیم کامل در برابر حق»، «ادب و عفت رفتاری»، «خشوع و تواضع» و «تمسک شدید به آیین الهی» را به تصویر کشیده که افزون بر تبلور سیره انبیاء و ارائه الگوی رفتاری قرآنی، در روشمندسازی تحلیل قرآن یاری می رساند. همچنین این امر، ابعادی از اعجاز زبانی قرآن را در زایش ظرافت های معنایی نمایان می سازد.
نگرشی تحلیلی به نسخ تمهیدی ایلاء با نظرداشتِ نگاه تاریخ محور به نگره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه ایلاء از جمله آیات مرتبط با حقوق زنان در قرآن است که درباره حکم موجود در آن، نگره های مختلفی بیان شده است. جستارِ کتابخانه ای حاضر با نظرداشتِ پیوند میان حکم مزبور با حق جنسی زنان، با بهره گیری از روش متن پژوهی و با تکیه بر دیدگاههای قرآن پژوهان و باتوجه به سیر زمانی نگاشته ها، به بررسی نگره های مختلف پرداخته و بدین رهیافت رسیده است که: از دوران متقدم تا کنون، 3 نگره درباره ایلاء مطرح شده است که عبارت اند از: 1- پذیرش مطلق ایلاء؛ 2- پذیرش مشروط ایلاء؛ 3- نسخ تمهیدی ایلاء. از میان سه دیدگاه مزبور، دیدگاه سوم بر پایه ادله ذیل ارجحیت دارد: 1- رویکرد اسلام در اصلاح فرهنگ های نادرست جاهلی، رویکردی تدریجی بوده اما فعلیت بخشیِ تمام و کمال به این اصلاحات در دوران محدود رسالت میسر نبوده است؛ 2- با توجه به تلاش اسلام برای احیاء و ارتقای جایگاه زن، حکم ایلاء با کرامت زن و حق جنسی او تنافی دارد؛ 3- اسلام، به عواملِ ظلم آمیزِ ایلاء تبصره ای نزده بلکه تنها زمان آن را تقلیل داده است، که این مسئله نیز از عدم جاودانگی حکم مزبور حکایت دارد.
نقد و تحلیل آراء مفسران درباره «أَوْهَنَ الْبُیُوت» ذیل آیه 41 سوره عنکبوت و تطبیق آن با علم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۳۶-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم برای تربیت انسان، دارای تشبیهات گوناگونی است؛ در آیه 41 سوره عنکبوت، ولایت پذیری غیر خدا را به سستی خانه عنکبوت تشبیه شده است؛ امروزه از تارعنکبوت جلیقه ضدگلوله ساخته می شود که حاکی از استحکام این رشته ظریف است. درباره چرایی تعبیر «أَوْهَنَ البُیُوت» عده ای سستی را به خانواده عنکبوت و برخی به تارعنکبوت نسبت داده اند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی دیدگاه مفسران به روش تحلیلی توصیفی سامان یافته است. نتیجه اینکه: أولاً فعل «إتخذت» ناظر به عنکبوت مؤنث است که خانه را می سازد و «بیت» ناظر به جفت اوست که با هم خانواده تشکیل می دهند؛ اما مؤنث پس از بارداری جفت خود را می خورد و خانواده از بین می رود. از این رو «أَوْهَنَ» وصف خانواده است نه وصف تار؛ چراکه تار نمی تواند نقش خانه را ایفا نماید. این مفهوم درباره انتخاب غیرِخداوند به عنوان ولیّ است که با از بین رفتن منافعشان جمع شان از بین می رود. ثانیاً علم تجربی تار عنکبوت را جزء محکم ترین سازه ها می داند. گونه ای از عنکبوت تار نمی تند پس تار، خانه عنکبوت نیست بلکه از آن برای مصارفی مثل تسخیر، شکار، ساخت اتاقک های جلداندازی استفاده می کند و برای آسایش و خواب زمستانه و تولید مثل مخفیگاهی مانند تونل می سازد. ثالثاً مشرک، ماسوی الله را که در جایگاه خداوند قرار می دهد، اما نمی تواند نقشی حداقلی بپذیرد. پس مسئله ماهیت شیء یعنی تار عنکبوت نیست! بلکه مشعر به نقش آن هست!
تفسیر تطبیقی آیه 73 سوره انبیا از منظر زمخشری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۴۰-۲۳
حوزه های تخصصی:
از آموزه های مهم اعتقادی ادیان آسمانی، مسئله وحی است که قرآن کریم به آن توجه ویژه دارد. از جمله آیات مربوطه، آیه 73 سوره انبیاست که به وحی «فعل الخیرات» می پردازد. مفسران فریقین درباره تفسیر «أوحینا» در آیه مذکور دیدگاه های مختلفی مطرح نموده اند. بیشتر آنها، وحی را تشریعی و گروهی آن را تسدیدی می دانند. دست یافتن به تفسیر دقیقی از وحی در این آیه، زمینه ساز شناخت بهتر از جایگاه ائمه و نقش آنها در هدایت الهی است؛ بنابراین پژوهش پیش روی با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد ضمن بیان دیدگاه زمخشری در تفسیر وحی، دیدگاه آیت الله جوادی آملی را تحلیل نماید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که باورمندان به تشریعی بودن وحی در آیه مورد بحث، باتوجه به ماهیت چنین وحی ای، تحقق نیافتن موحی را اثبات می کنند. در مقابل صاحب تفسیر تسنیم همانند علامه طباطبایی که وحی در اینجا را تسدیدی می داند، با تأکید بر ظاهر الفاظ و سیاق آیات، در تبیین تحقق موحی کوشیده اند. ادله گروه اول مستلزم تقدیر گرفتن در آیه و مبتنی بر قیاس مع الفارق و ناسازگاری با ظاهر الفاظ و سیاق آیات است، درحالی که تسدیدی بودن وحی در آیه با ظاهر الفاظ و سیاق آیات می سازد و روایات تفسیری نیز آن را تأیید می کند.
Rijālī Review of Isnād in the Interpretation Attributed to Imām ʿAskarī (AS) from Sheikh Sadūq to ʿAskarī(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The Tafsīr book attributed to Imām Hassan ibn ʿAlī ʿAskarī (AS) or Tafsīr of Abū Muḥammad Uṭrūsh is one of the Tafsīr al-Ma’thūr (traditional interpretation) of early Shi’a, which has long been the subject of controversy and discussion among Imāmī Shiite thinkers, especially the later scholars; and even some consider it as fabricated which has been attributed to Imāmayn ʿAskarīyayn (AS). Controversies about this book are multidimensional; that is, it includes both the date of authorship and attribution of the book to the author, and also includes the Isnād, narrators, and content of the book. Therefore, it is necessary to examine this interpretation from various aspects; one of these dimensions is the rijālī review of the narrators of this work to find out how is its chains of transmitters? Is there any vacancy and anxiety in these chains of narrators? And also, what is the rijālī status of these narrators? Since the review of the narrators of Isnād up to Sheikh Sadūq has been discussed in other articles, in this article, only the rijālī review of ten of the narrators of this Isnād is discussed from Sheikh Sadūq to ʿAskarī Uṭrūsh. In this rijālī review of the narrators, it was found that the majority of the narrators of this part of the Tafsīr Isnād are unknown in the Imāmī sources, and the rest have not been confirmed.
تبیین مفهوم قرآنی «املاق» با روش ریشه شناسی در منابع زبانهای سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه املاق، تنها در دو آیه از قرآن و به عنوان یکی از دلایل فرزندکشی معرفی شده است که مفسران معمولاً آن را فقر معنا کردند. کاربست روش ریشه شناسی تاریخی افق جدیدی از هسته معنایی و مراد قرآنی واژه املاق و دریافت پیام کلی آیات قرآن برای ما باز می کند. ریشه ملق در زبان عربی، چهار معنای مشابه با سایر زبان های سامی دارد که یافته های ما نشان دادند برخی از این معانی بر اثر اشتقاق معنایی از دیگر ریشه های مشابه شکل گرفتند. معانی طلب خروج و مسطح کردن حاصل ورود معانی ریشه های مشابه مانند ملخ و ملص به ریشه ملق هستند. به نظر می رسد معنای دوستی و حبّ شدیدی که منجر به عشق یا پرستش شود، معنای اصلی ملق است که معنای ثانویه انفاق و نداری بر اثر این پرستش یعنی فقر، در زبان عربی برای ملق شکل گرفته و رایج شده است. همچنین، املاق در زبان تیگرینیا، یکی از زیرشاخه های زبان حبشی، به معنای خدای دروغین است که در دیگر زبان های سامی مانند عبری، اکدی و عربی جنوبی به «املاک» به معنای الهه یا ایزدبانو و پادشاه، تبدیل شده است. در کتاب مقدس نیز از بتی به نام «ملکوم» یا «مولک» یا «مولوخ» یاد می شود که برای آن فرزندان را قربانی می کردند. در تمدن های باستانی عصر برنز، این خدا مورد پرستش بوده و کودکان خردسال برای آن سوزانده می شدند؛ بنابراین، هسته معنایی املاق از ریشه ملق به معنای دوستی و محبت شدید ناشی از پرستش بت املاق، شکل گرفته است و مفسران معنای عارضی فقر را برای آن ذکر کردند.
آزادی ورهایی فکر در جلوه های تربیت خردمندانه قرآن و ارایه روش تدریس برمبنای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
168 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش آسیب شناسی در تعلیم وتربیت اسلامی از جهت فکری وفرهنگی است. یکی از دلایل مهم، ممانعت از روش های منتهی به آزادی فکر در جامعه است برای علت یابی بهتر به سراغ مهمترین منابع آموزه های اسلام، قرآن رفته و ریشه های آن را کشف ومورد ارزیابی قرارمی گیرد .مبانی نظری پژوهش ،براساس عاملیت انسان در قرآن است و مبادی عمل را از حیث گرایشی ،میلی وشناختی مبنا قرارمی دهد . روش شناسی در این پژوهش از نوع توصیفی واستنتاجی است . بعد از بیان وتوصیف ، آیات مربوط به رهایی فکرو آیات مربوط به اسارت آفرینی آیات مربوط به آزادی ورهایی فکر را ارزیابی می نماید.یافته ها، پس ازبررسی نشانگر آن است که آزادی ورهایی فکردر آیات، در مبادی شناختی،موجب اعمال اختیاری بیرونی انسان میشود و در مبادی گرایشی با دورنمودن رذایل و عمل به فضایل اخلاقی موجب ارتقاء روحی ونوعی رهایی فکری و معنوی درونی او می گردد. ودراین راستا بعد از انطباق با آیات قرآن روش تدریس برمبنای آزادی فکر ارایه میگردد .روش های تدریس "عاملیت در کلاس درس "و" روش تفکر انتقادی" و" روش اعطاءبینش رسیدن به درک آگاهانه وشهود"از روش های تدریس برمبنای آزادی فکردر قرآن است .
گامی نو در ساختارشناسی سوره فتح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد تفسیری «وحدت سوره» و « سوره به مثابه واحدی پیوسته»، سوره های قرآن کریم دارای ساختاری منسجم و منظم هستند لذا برای فهم بهتر هر سوره بایستی به روح کلی و ساختار آن توجه شود. با این رویکرد می توان ارتباط منسجم و هماهنگ میان آیات سوره را کشف و از طریق بررسی متن و ارتباطات لفظی، ادبی و محتوایی سوره، ساختار آن را به دست آورد و با استخراج موضوع محوری سوره به تفسیر اجزاء آن پرداخت. برای فهم تصویر و هندسه باطنی سوره با این رویکرد کل نگر و ساختارشناسانه، در وهله اول بایستی آیات، پاراگراف بندی (بخش بندی) شوند. در این نوشتار «سوره فتح» ابتدا به روشی نو (بدون توجه به محتوای آیات و صرفاً براساس شواهد لفظی) بخش بندی می شود، سپس پاراگراف های هم سیاقِ دارای وحدت موضوعی، به صورت یک «فصل» دسته بندی شده و در نهایت موضوع محوری سوره استخراج می گردد. کلیه مراحل بخش بندی، فصل بندی و استخراج موضوع محوری سوره، براساس اصول پاراگراف بندی است.
معناشناسی واژه «ظِلّ» در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
"ظلّ" در قرآن کریم به لحاظ معنای لغوی و اصطلاحی از گستردگی قابل ملاحظه ای برخوردار است. این واژه در آیات متعدد، دارای معانی مختلفی است که دارای دو جنبه ی مثبت و منفی است. از همین رو برای ارائه ی تصویری از جایگاه "ظلّ" در قرآن و نیز درکی بهتر از معانی این واژه ، ناگزیر از شناخت مفاهیمی چون تفسیر، اسباب نزول و از دیگر سو ترادف، تضاد معنایی، و هم نشینی و جانشینی می باشیم، به گونه ای که ضروری می نماید در ساختار کلام، میدان معناشناختی با تکیه بر پنج محور بلاغت، ترادف، تضاد، هم نشینی و جانشینی مورد بررسی قرار گرفته و در درون بافت کلام به مباحث غیرزبانی چون تفسیر، تأویل، اسباب نزول و بعضاً شناخت معانی لغوی واژه بر اساس فرهنگ ها و نظر مفسران پرداخته شود. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با توجه به دو سطح زبانی و غیر زبانی، معناشناسی واژه ی "ظلّ" از طریق بررسی مؤلفه های بلاغت معنایی، ترادف، تضاد، هم نشینی و جانشینی مورد تحلیل قرار می گیرد. نتیجه-ی بررسی حاکی از آن است که در ترادف، تنها واژه ای را که می توان برای ظل یافت، واژه ی فیء است که هر دو در معنای سایه کاربرد دارند. در تضاد، منظور تقابل معنایی است نه لفظی؛ یعنی ظل دارای چندین معنی است که گاه این معانی در تقابل هم قرار می گیرند؛ مانند سایه ی بهشت در تقابل با سایه ی جهنم یا سایه ی رحمت در تقابل با سایه ی عذاب. در بلاغت معنایی نیز مفاهیمی چون تشبیه، تمثیل و کنایه بسیار پر-کاربرد بوده و روابط هم نشینی و جانشینی نیز ملحوظ و قابل مشاهده است.
تحلیل تفسیری فقهی شرطیت خوف نوعی در حرمت القاء در آیه تهلکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
213 - 237
حوزه های تخصصی:
یکی از آیات قرآن کریم که فقیهان در مباحث مختلفی مورد استناد قرار داده اند، آیه «وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللّٰه وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ و...» (بقره/ 195) است. گرچه استفاده حرمت القاء در تهلکه از این آیه، جای بحث ندارد، در تعیین گستره حرمت و چگونگی برداشت از آیه، بحث های زیادی مطرح است. این مقاله که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده، در پی پاسخ به این سٶال است که آیا ملاک حرمت القاء در تهلکه، احتمال، گمان، ترس با ملاک شخصی یا ترس نوعی است؟ این جستار پس از بیان معنای آیه و مطرح نمودن دیدگاه ها، به نقد ملاک های ارائه شده پرداخته و اولاً با توجه به نقدهای وارده بر سایر دیدگاه ها و با عنایت به اینکه مورد نمی تواند مفهوم کلی و وسیع آیه را تقیید بزند، عمومیت القاء در تهلکه را پذیرفته، و ثانیاً با توجه به اینکه در شریعت اسلام، احکام بر عناوین و موضوعات بار می شود و نیز به خاطر بعید بودن التزام فقیهان به لوازم خوف شخصی و به دلیل تنقیح مناط فتوای فقیهان در نظایر آیه، نظریه ترس نوعی را که همان حکم عرف به تعریض شخص به هلاکت می باشد، پذیرفته است. بنابراین القاء در صورتی حرام است که از دیدگاه عرف برای نوع انسان ها موجب هلاکت باشد.
راز فراخوان های متفاوت قرآن به انفاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله که به هدف بررسی راز فراخوان های متفاوت قرآن به انفاق با روش کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی تدوین شده، بر آن است که سه مرتبه فراخوان به انفاق در قرآن وجود دارد. مرتبه ابتدایی دعوت به انفاق با مخاطب قرار دادن کفار به صورت غیرمستقیم و گویا با ترسیم مثلث سه ضلعی (خدای رازق، رزق الهی و شخص انفاقگر) آغاز می گردد. سپس در مرتبه میانی فراخوان قرآن به انفاق، تخاطب به صورت مستقیم بین خدای سبحان و عموم بندگان مؤمنش شکل می گیرد، البته با ترسیم همان مثلث سه ضلعی. مرتبه نهایی راقی ترین فراخوان قرآن به انفاق، در قالب خطاب مستقیم خدای سبحان بخصوص مؤمنانِ به آخرین پیامبرش با القای نگاه جانشینی مؤمن انفاقگر از خدای سبحان در مقام اراده و فعل خداپسند انفاق به سایر بندگان خداست. در این عالی ترین فراخوان قرآن به انفاق، دیگر نشانی از مثلث سه ضعلی مزبور نیست، بلکه با القای بینش توحیدی جانشینی خدا در مقام افعال الهی، استقلال مؤمن انفاقگر و رزق انفاق شونده در ارتباط با مالک اصلی شان (یعنی خدای سبحان) نادیده گرفته شده و «انفاق استخلافی» نه فقط انفاق رزق الهی مطرح گشته است. اثر انفاق استخلافی در قرآن، پیوستن به مؤمنان صدیق الهی بیان شده است.
کارکردهای عامل جغرافیا در حوزه تمدن با تأکید بر سوره سبأ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۵۲
139 - 168
حوزه های تخصصی:
مقولات تمدنی با رویکرد قرآنی و الهیاتی، برخلاف آنچه که پیشرفت را منوط به تمدن سکولاری می پندارند؛ از مؤلفه و توصیفات تمدنی متعددی برخوردار است. پیاده سازی تمدن نوین اسلامی ، ضرورت تبیین و ارائه آن مولفه ها را دو چندان می نماید. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، هرمنوتیک مولف محور ، به بررسی عامل تمدنی جغرافیا پرداخته و درصدد تبیین کارکردهای تمدنی آن در نگاه اسلام با تاکید بر آیات سوره سبأ است. از جمله نتایج حاصل آمده آن است که خداوند در قالب داستان، توجه به جغرافیا در دو بخش انسانی و طبیعی است که نوع و شیوه تعامل با آن متاثر از نگرش اعتقادی چون ایمان و توحید ، شکرگزاری و عمل صالح است. لذا اسلام جغرافیا را به عنوان یکی از مولفه ها ی موثر در تمدن سازی اسلامی جامعه معرفی نموده و به تبیین راهکار و شیوه های بهره وری از آن پرداخته است.
مفهوم شناسی عبارت قرآنی «اسمُه أحمَدُ» با رویکرد تحلیل قراین لفظی و غیر لفظی
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
39 - 62
حوزه های تخصصی:
آیه 6 سوره مبارکه صف، از زبان حضرت عیسی (ع) به ظهور پیامبر موعود بشارت می دهد. اکثر پژوهشگران عبارت «اسمُهُ أحمَدُ» را بیانگر نامگذاری خاص پیامبر (ص) به «أحمد» دانسته اند و برای اثبات نبوت وی دنبال این اسم یا معادل معنایی آن در انجیل گشته اند و مواردی را بیان نموده اند. برخی خاورشناسان درصدد انکار این مساله شده اند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از قراین لفظی مثل کشف بن معنایی واژگان، معنای اسم علم، سبک زبانی قرآن و عهدین در معرفی شخصیات و توسعه معنایی و قراین غیر لفظی مثل ادله تاریخی، روایی و عقلی در صدد کشف معنای این عبارت مهم و چالش انگیز بوده است. نتیجه اینکه معنای واژگان «اسم» و «أحمد» صرفاً به معنای (نام او احمد است) نیست؛ بلکه می توان معنای (صفات او ستوده تر است) را از آن اراده کرد که این اوصاف برجسته یکی از دلایل روشن بر تمایز و شناخت آن حضرت از دیگران شده است. از طرفی الزاما آیه 6 سوره صف دلالت بر وجود این نام در انجیل ندارد بلکه ممکن است بشارت با این نام در سنت شفاهی حضرت عیسی(ع) باشد. با بررسی قراین یادشده، شایسته است معنای این عبارت را به مفاهیمی والاتر از صرف ارجاع به اسم علم آن حضرت(ص) تعبیرکرد و می توان با لحاظ نمودن توسعه معنایی هم معنای نام و هم صفات اخلاقی و رفتاری رسول اکرم (ص) را از عبارت اراده کرد که وی را سرآمد دیگر پیام آوران الهی کرده است.
بازخوانی و بررسی تطبیقی آیات جاهلیت از منظر علامه طباطبایی و سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۶۰-۴۱
حوزه های تخصصی:
جاهلیت اصطلاحی قرآنی است و بیانگر ویژگی های رفتاری، اخلاقی و اعتقادی مردم حجاز در دوره تاریخی پیش از اسلام می باشد. سید قطب پس از تقسیم جاهلیت به قدیم و مدرن و تفکیک جوامع به جاهلی و اسلامی، در تبیین اصطلاح جاهلیت، جهل و کفر را مقابل یکدیگر قرار می دهد و در نتیجه جامعه جاهلی را جامعه ای کافر می داند. اما از نظر علامه طباطبایی کفر و ایمان دارای درجات و مراتب اند و هر جهلی کفر نیست از نظر ایشان طبق آیات قرآن کریم کفر و بت پرستی یکی از آثار و نتایج جهل است نه عین آن. بر این اساس کافر دانستن جامعه جاهلی و باورمندی به تکفیر آنان مورد قبول علامه طباطبایی نیست. نظریه مختار این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است مؤید نظریه علامه طباطبایی است. از نظر مقاله پیش رو خطای سید قطب در خلط معنایی بین قانون و حاکمیت در آیه «أ فحکم الجاهلیه یبغون» است.
اثر معرفت نفس بر پیشگیری از بیماری های اجتماعی با تکیه بر قرآن و روایات
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۳ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
139 - 161
حوزه های تخصصی:
معرفت نفس یعنی شناخت تمام ابعاد وجودی و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر و اثرگذاری هرکدام بر دیگری، شناخت مبدأ و مقصد خود و نیز شناخت استعدادها و توانایی، قوای مثبت و منفی که با این شناخت ها از بسیاری از بیماری ها پیشگیری می شود. پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی اثر معرفت نفس بر پیشگیری از بیماری های جامعه (مورد پژوهی خودکشی، اعتیاد، وسواس و طلاق) با تکیه بر قرآن و روایات، با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مرتبط، به منظور بررسی علل و عوامل بیماری های نام برده و ارائه راهکار برای پیشگیری از این بیماری ها انجام گرفت. اهمیت این موضوع ازآنجا آشکار می شود که باوجود پیشرفت علم و فنّاوری و ارائه راه حل های مختلف جهت بهبود و حفظ سلامت فردی و اجتماعی انسان ها، مشکلات در این زمینه همچنان پابرجاست، به طوری که یکی از معضلات قرن اخیر در جوامع مختلف است و روزبه روز معضلات جامعه مثل طلاق، خودکشی، اعتیاد و وسواس افزایش می یابد. بهتر است از رهنمودهای قرآن کریم و روایات در باب معرفت نفس هم در این زمینه استفاده شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به ریشه یابی این بیماری ها علت اصلی و مادر این بیماری ها عدم شناخت خود است که باعث نگاه تک بعدی به انسان و عدم توجه به نیازهای دو بعد جسم و روح می شود و نتیجه آن خلق این معضلات است. برای کار در زمینه پیشگیری و ارتقا و درمان بیماری ها و موفقیت در این زمینه لازم است انسان به معرفت نفس بپردازد. با فرهنگ مبتنی بر معرفت نفس انتظار می رود بیماری هایی مانند خودکشی، اعتیاد، وسواس، طلاق کاهش یابد.