در این مقاله سعی می شود تأثیر فرهنگی غزالی در محیط بغداد و دلایل عزیمت وی از آن شهر و نتایج آن از خلال حوادث آنزمان و مسایلی که در حوزه فرهنگی ومذهبی قلمرو اسلامی مطرح بود‘تا حد امکان بررسی شود. بررسی حاضر مبتنی بر این عقیده است که نمی توان تحول در مسیر زندگی غزالی را ورود به عالم تصوف وانزوا تلقی کرد و اصولأ نمی توان ادعا کرد که تغییر صوری در دو مرحله زندگی غزالی قبل و بعد ترک بغداد تغییر مهمی در اصول فکری و اساس بینش های دینی وی ایجاد کرده باشد.
مؤلف در این مقاله ضمن بررسی میزان تأثیر مکتب کلامی اشعری بر مبانی عرفانی مولوی و تبیین دو اصل مهم و پیچیده از اصول عقاید اشعریان نشان داده است که دریافت درست نکته های دقیق و ظرافتهای ادبیات عرفانی در اسلام بی آگاهی از زمینه های اندیشه های کلامی دشوار و گاه غیر ممکن است، نیز نشان داده که چگونه اندیشه های مکتبی کلامی می تواند شالوده مکتبی عرفانی را پی ریزی کند.