فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳٬۲۹۳ مورد.
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
131-149
حوزه های تخصصی:
مطالعه علل، ابعاد و پیامدهای طرداجتماعی برحسب جنسیت (موردمطالعه: زنان کولی روستای چشمه کبودشهرستان ایلام)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
101 - 125
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه علل، ابعاد و پیامدهای طرد اجتماعی زنان کولی در روستای چشمه کبود از توابع شهرستان ایلام می باشد. انجام این پژوهش با روش کیفی مردم نگاری صورت گرفته است. محقق به منظور گردآوری داده ها از تکنیک هایی مانند مشاهده مشارکتی و مصاحبه و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی سود جسته است. در این پژوهش، نمونه گیری از بین زنان بومی (منابع طرد) و زنان کولی (اهداف طرد) صورت گرفته است؛ بدین منظور 12 زن بومی و 18 زن کولی مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که زنان بومی به این علل زنان کولی را طرد می کنند: عقاید قالبی، عدم رعایت موارد بهداشتی، رفتار کودکان کولی در مدرسه، اهمیت نگاه غالب در اجتماع، شرور بودن زنان کولی، وجود خشونت های خانوادگی در بین کولی ها و بی توجهی کولی ها به ارزش های دینی و فرهنگی بومیان. درحالی که کولی ها مهم ترین دلایل طرد خود را حوادث خاص، تأثیر فناوری بر زندگی خود، بدنام سازی کولی ها، برساختن مفهوم کولی و کلیشه های جنسیتی دانسته اند. مهمترین ابعاد طرد این زنان عبارت اند از: طرد از خدمات و امکانات، بی اعتمادی نهادی، طرد از ارتباطات اجتماعی، طرد از حمایت درون گروهی و برون گروهی. برخی پیامدهای این پدیده عبارتند از: محرومیت مادی، محرومیت اطلاعاتی، تجرد دختران کولی، پنهان کردن هویت خویش. با این همه، زنان کولی در برابر طرد استراتژی هایی نیز بکار می برند: عکس العمل متقابل، انتخاب نام، انزوا و جداسازی، مقاومت در برابر بومیان، سبک خاص زندگی، پنهان کردن هویت خویش و انتقال شیوه های ساخت ابزار.
تبیین جامعه شناختی اثرات موقعیت اجتماعی زنان بلوچ برسلامت روان آنان (موردمطالعه: زنان شهرزاهدان)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
127 - 148
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی اثرات موقعیت اجتماعی زنان بر سلامت روان در شهر زاهدان و نیز شناسایی ارتباط بین قومیت، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، حمایت اجتماعی، احساس محرومیت و میزان استرس به انجام رسیده است. روش تحقیق، پیمایش و ابزارگردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. با استفاده ازشیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر زاهدان از بین جمعیت بالای 30 سال، اعم از قومیت های بلوچ، فارس وسیستانی نمونه ای 400 نفری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور سنجش سلامت روان، حمایت اجتماعی، میزان استرس به ترتیب از آزمون های GHQ-28، زیمت و ویتون و برای دیگر متغیرها ازسنجه های محقق ساخته استفاده گردیده است. براساس نتایج تحقیق، بین سلامت روان و متغیرهای حمایت اجتماعی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی رابطه مستقیم و معناداری و بین سلامت روان و میزان استرس و احساس محرومیت نسبی رابطه معکوس و معنادار مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که زنان بلوچ موقعیت و پایگاه اجتماعی-اقتصادی پایینی نسبت به زنان دو قومیت فارس و سیستانی داشته و سلامت روان زنان قومیت بلوچ نیز نسبت به زنان فارس و سیستانی کمتر بوده است. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که پایگاه اجتماعی- اقتصادی و حمایت اجتماعی موجب افزایش سلامت روان و احساس محرومیت نسبی و میزان استرس باعث کاهش سلامت روان در زنان می شوند. ضروری است که سیاست گذاران جامعه، با تمرکز برشیوه های ارتقاء حمایت اجتماعی، کاهش میزان استرس و احساس محرومیت نسبی و توزیع عادلانه مزایا در بین اقوام مختلف و توجه ویژه به امر سلامت روان گام هایی مهمی برای کاهش فقر و محرومیت در استان سیستان و بلوچستان بر دارند.
ارزیابی وضعیت محرومیت نسبی فردی و گروهی درشهر تبریز و تاثیرشبکه های اجتماعی مجازی برآن
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
149 - 179
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت محرومیت نسبی فردی وگروهی در شهر تبریز و تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر آن است. محرومیت نسبی در این تحقیق دردو بعد محرومیت نسبی فردی و محرومیت نسبی گروهی (درسه بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) سنجش و مورد تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش پیمایش و جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال تبریزی است که 444 نفر از طریق فرمول کوکران تعیین شده است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است و نمونه های هرخوشه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که میزان محرومیت نسبی گروهی بیشتر از محرومیت فردی است. از بین ابعاد محرومیت نسبی گروهی نیز بعد فرهنگی محرومیت گروهی به مراتب بالاتر از ابعاد اقتصادی و سیاسی است. بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر محرومیت نسبی نشان داد که «حضور با هویت واقعی در شبکه های اجتماعی مجازی» باعث کاهش محرومیت نسبی فردی و «ناراحتی ازمحرومیت» می شود. همچنین «مدت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی» باعث افزایش محرومیت نسبی گروهی و «فعال بودن کاربران» در این شبکه ها افزایش «ناراحتی و دلخوری از محرومیت گروهی» و «مدت استفاده» افزایش «امید به بهبود محرومیت گروهی» را در پی دارد. نتیجه به دست آمده نشان می دهدکه میزان اثرگذاری شبکه های اجتماعی مجازی بر محرومیت نسبی به کیفیت استفاده کاربران از این شبکه ها بستگی دارد و نوع مواجهه و بهره مندی از این شبکه ها، اثرات متفاوتی بر محرومیت نسبی به همراه دارد.
بررسی جامعه شناختی مناسبات بین قومی درشهرستان تالش
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
39 - 63
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و توصیف مناسبات بین اقوام تالش، ترک و گیلک ساکن در شهرستان تالش است. در این پژوهش به تناسب موضوع مورد مطالعه، به منظور گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساخت یافته و به منظور تحلیل آن ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از قوم تالش، 10 نفر از قوم ترک و 10 نفر از قوم گیلک می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نوع مناسبات اجتماعی و اقتصادی بین اقوام تالش-ترک، ترک-گیلک و تالش-گیلک از نوع تنیده شده و با معنادار بودن عنصر تماس می باشد. همچنین نوع مناسبات فرهنگی بین ترک-تالش و گیلک-تالش نیز چنین است. اما مناسبات فرهنگی بین ترک-گیلک از نوع تنیده شده نسبی است. نهایتاً مناسبات سیاسی بین ترک-تالش از نوع تنیده شده و گیلک-تالش و ترک-گیلک از نوع تنیده شده سو یافته می باشد.
تبارشناسی و خاستگاه تاریخی-جغرافیایی اولادهای گَچگران ازایل مَمَسنی
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 139
حوزه های تخصصی:
ورود ایل ممسنی به فضای جغرافیایی شولستان در دوره صفویه، مرزبندی های اجتماعی و سیاسی طوایف در چارچوب قلمروهای جغرافیایی مجزا را به همراه داشت. آحاد انسانی ممسنی نیز متأثر از چنین مرزبندی هایی در قلمروهای مختلفی سکنی گزیدند. به نظر می رسد چنین آحاد انسانی در هر یک از این قلمروها از پیشینه تباری مختص به خود برخوردارند، به طوری که تبارشناسی و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی آنان در نحوه چیدمان ساختمان اجتماعی شان نقش آفرین است. از این حیث، سکونتگاه های انسانی شهرستان ممسنی مقر استقرار اولادهای متعددی به شمار می روند که در کنار یکدیگر بافت فرهنگی و اجتماعی آن را شکل داده اند. در این چهارچوب، سکونتگاه روستایی گچگران در بخش مرکزی شهرستان ممسنی و دهستان بکش یک از نیروی انسانی و جمعیتی قابل توجهی برخوردار است. بنیان پژوهش بر این سؤال استوار است که اولادهای گچگران از چه تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی در ایل ممسنی برخوردارند؟ روش پژوهش ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و داده های مربوط به 55 اولاد گچگرانی به دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شدند. نتایج پژوهش نشان داد 55 اولاد مستقر در سکونتگاه گچگران از تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی متفاوتی (مبدأ فضایی مکانی گوناگون و تبار و هویتی متفاوت) برخوردارند. جهان بینی و نگرش اجتماعی-سیاسی این اولادها نیز دربرگیرنده وجوه تشابه کلی و تمایز جزئی است که بر کنش اجتماعی و سیاسی آن ها تأثیرگذار بوده است.
نقش فضای مجازی در فروپاشی خانواده از دیدگاه مشاوران شهر یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸
9 - 30
حوزه های تخصصی:
اینترنت در جامعه ما متّهم به ویرانگری بنیان خانواده و سرد کردن روابط بین اعضای آن است. این تحقیق در پی بررسی این ادّعا و مطالعه نقش اینترنت در تخریب روابط زناشویی است. روش تحقیق پدیدارشناسی است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، با 15 نفر از مشاوران خانواده شهر یزد مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. یافته ها حاکی از این است که اینترنت به تنهایی نمی تواند در فروپاشی خانواده نقش داشته باشد. در حقیقت شکاف و تعارضات موجود در روابط زوجین که به شکل های مختلف بروز می کند زمینه ساز مداخله اینترنت و سرد شدن بیشتر روابط و نهایتاً فروپاشی آن می شود. بر این اساس، اوّلین یافته این تحقیق مبتنی بر عدم عاملیت مستقل نقش اینترنت در فروپاشی خانواده است. به اعتقاد متخصّصان اینترنت و فضای مجازی در کنار مشکلات روزمرّه زندگی زناشویی، سه نقش اصلی در فروپاشی خانواده ایفا می کند: نقش تشدیدکنندگی، نقش تسهیل کنندگی و نقش سرعت بخشی. نتایج این تحقیق نشان داد علیرغم دیدگاه جبرگرایی تکنیکی، اینترنت به خودی خود عامل فروپاشی و تغییر عمده در روابط بین همسران نیست و عواملی نظیر فرهنگ مردم یزد، اجتماعی، اقتصادی، عاطفی و ... نقش پررنگی در کنار تکنولوژی ایفا می کنند که پیشنهاد می شود در جهت حلّ این معضلات در افزایش سواد رسانه ای زوجین تلاش شود.
از منزلت بخشی تا منزلت زدایی: مطالعه ای انتقادی از فرهنگ جذب در شرکت های بازاریابی شبکه ای
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸
35 - 70
حوزه های تخصصی:
انسان ها در گروه های اجتماعی با یکدیگر تبادل می کنند و فرآیندهای پیچیده فرهنگی را خلق می کنند. این فرایندهای پیچیده، منجر به شکل گیری سیستم ها و سازمان های پیچیده اقتصادی و اجتماعی می شود. مبادلات اجتماعی و اقتصادی سودمحور و مبادلات نابرابر در بستر فرهنگ توسعه می یابد. در این میان سیستم های بازاریابی شبکه ای در ایران به واسطه مبادلات نابرابری که با اعضای خود دارند، سیستم فرهنگی ناعادلانه ای را خلق کرده اند. در همین مسیر، پژوهش حاضر سعی داشته است روابط و مبادلات فرهنگی نابرابر موجود، جهت جذب افراد در سیستم های بازاریابی شبکه ای را بررسی و مطالعه کند. روش مطالعه براساس مردم نگاری انتقادی پنج مرحله ای کارسپیکن طراحی شده است. پژوهشگران ابتدا با رویکردی اتیک، در طی مشارکت پنهانی یک ساله در شرکت های بازاریابی شبکه ای، مشاهدات اولیه را ثبت و ضبط نمودند و سپس با رویکردی امیک، مصاحبه هایی عمیق با افراد جدا شده از این سیستم ها انجام داده و داده های گفت وگو محور را در قالب تم های اصلی پژوهش استخراج نمودند. از جمله تم هایی اصلی می توان به فروکاست عددی اعتبار، جذب به واسطه اعتبارسازی، تکنیک های اعتباربخشی جذب خانواده، اعتباربخشی گروه های ثانویه، جذب به اعتبار سلبریتی ها، تکنیک های جذب همانندپندارانه، استراتژی های کنجکاوساز و غیره اشاره کرد. یافته ها به طور کلی نشان دهنده این واقعیت بود که افراد با اعتباربخشی های فراوان در این سیستم ها جذب می شدند؛ اما در ادامه با سودجویی و حداکثرسازی سیستمی سود از جانب شرکت های بازاریابی شبکه ای مواجه می شدند، و از سیستم خارج می شدند. در نهایت، با استفاده از رویکرد اتیک، یافته های گفت وگو محور مورد نقد و بررسی نظری قرار گرفتند.
بررسی مردم نگارانه فرهنگ کافه نشینی در کافه های خیابان سمیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت معانی که افراد به رفتارها و کنش های خود می دهند و بر اساس آن الگوهای رفتاری خاصی را می سازند همواره مورد توجه جامعه شناسی و محققان حوزه مردم نگاری بوده است. شهری شدن روزافزون تغییر و تحولاتی را در سبک زندگی انسان ایرانی پدید آورده است و این سؤال را به ذهن متبادر می سازد که حیات شهری مدرن چگونه روابط انسان ها و زندگی روزانه آنها را دست خوش تغییر و تحول می کند؛ از این رو توجه به زندگی روزمره دارای اهمیت است. یکی از این تغییرات ایجاد شده گونه ای از زیست اجتماعی تحت عنوان فرهنگ کافه نشینی است. از این رو در این پژوهش تلاش شد که کافه نشینی به عنوان گونه ای از زیست اجتماعی با روش مردم نگارانه مورد بررسی قرار گیرد. میدان اجتماعی پژوهش کافه های موجود در خیابان سمیه تهران بود، در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از تکنیک مشاهده و مصاحبه استفاده شده و مصاحبه های گرفته شده از نوع نمونه گیری هدفمند بوده است و با 15 نفر مصاحبه صورت گرفت. بعد از انجام مصاحبه ها با 15 نفر داده ها به اشباع رسید و برای اطمینان بیشتر، با یک نفر دیگر نیز مصاحبه صورت گرفت(صاحب یک کافه) که در این مصاحبه نیز داده جدیدی ارائه نگردید. داده های گردآوری شده با رویکرد تحلیل تماتیک بروان و کلارک تحلیل شدند و تم هایی با عناوین" حضور در فضای متمایز ، هنجار شکنی و تعلیق فرهنگ رسمی، سبک زندگی مدرن" به دست آمد که در تحلیل فرهنگ کافه-نشینی به عنوان یک سبک از زیست اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند.
جایگاه آیین ها در درمان بیماری ها با مقایسه آرای مالینوفسکی و الیاده دربارۀ ماهیت و کارکرد آیین (مطالعۀ موردی: آیین زار در هرمزگان و خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکثر صاحب نظران حوزه آیین معتقدند که آیین پدیده ای است که تا آن را نبینند نمی توانند بشناسند. بسیاری از آیین ها عناصر تشکیل دهنده مشترکی دارند، اما در کارکرد و اهدافی که دارند از هم متمایز می شوند. گونه ای از آیین ها که در بسیاری از فرهنگ ها با ادیان مختلف نقش پررنگی در زندگی انسان بازی می کنند، آیین های درمانی هستند. از آنجا که در روند مطالعه درمان های آیینی که توسط دین پژوهان، مردم شناسان و انسان شناسان انجام می پذیرد، انسان و نیازهایش و به طور ویژه در پدیده درمانی، قضیه شفا و شفایابی مطرح است، همه ابعاد پژوهش پیرامون انسان دور می زند. بدین جهت این مقاله دو موضع عمده در این بحث را از منظر علم گرایان به نمایندگی مالینوفسکی و دین پژوهان با محوریت الیاده مطالعه می دهد. در روند این مطالعه به این احتمال نزدیک می شویم که انسان زیستی و انسان دینی در لحظات بحرانی در موقعیتی قرار می گیرند که بر هم منطبق می شوند؛ یعنی موقعیت آیینی که در آن به رفع بحران ها مبادرت می ورزند. روش پژوهش میدانی، اسنادی و توصیفی-تحلیلی است. در بخش میدانی به مشاهده مستقیم آیین درمانی زار و همچنین مصاحبه با برگزارکنندگان و مطلعان بومی در این زمینه پرداخته شده است. در بخش اسنادی نیز کتاب ها، مقالات و فیلم های مستند فارسی و لاتین مرتبط با موضوع بررسی شده اند.
مطالعۀ مردم شناسی بازتاب فرهنگی قصه عروسک گلین بالا در زندگی اجتماعی مردم آلوارس استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلین بالا عروسک و نوعی اسباب بازی سنتی زنان و دختران بیشتر مناطق آذربایجان است. بیشتر این مناطق گلین بالاهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن با هم متفاوت هستند. در این مطالعه موردی بر گلین بالاهایی تمرکز شده است که خانواده ها در روستای آلوارس شهرستان سرعین می سازند. عروسک گلین بالا در میان مردم روستای آلوارس هم به نوعی نشان دهنده نقش دختران روستا و به عبارتی آموزش وظایف و مسئولیت اجتماعی آینده آن هاست. به بیان دیگر، گلین بالا از نظر اجتماعی مقیاس کوچک زنان آلوارس و نقش آن ها در خانواده را برای کودکان بازتولید می کند. در قصه گلین بالا مردم آلوارس آیتم زمانی و مکانی تا حدودی لحن و رنگ ساختاری فرهنگ مردم آلوارس را شامل شده است. شرایط اقلیمی و زیستی قصه نشان می دهد مکان قصه کوهستانی است که زمستان های طولانی و سختی دارد و تابستان های کوتاه و خنکی در آن موج می زند. در جای جای قصه پر است از شرایط زندگی اجتماعی سختی که در زمستان طی می شود. مشکل راه و وسایل حمل و نقل با اکوسیستم طبیعی این روستای کوهستانی سنخیت دارد که باز در داستان به آن اشاره می شود. در تحلیل و تفسیر مردم شناختی این مقاله از نظریه انسان شناسی نمادین و تفسیری استفاده کرده ایم. گلین بالا از نظر فرم ظاهری و کارکرد نمادین آن با دیگر گلین بالاها تفاوت هایی جزئی دارد. قصه منتسب به این گلین بالا مخصوص مردم آلوارس است. قصه ای با این تم و موضوع در داستان های شبیه آن کمتر دیده می شود.
مطالعۀ شناختی: تحول معنای مادری و صورت بندی فرم های خانواده به میانجی بسترهای پزشکی در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسترهای تاریخی، دوگانه مادر-کودک با حضور میانجی هایی مانند بهداشت، پزشکی و فناوری به زنجیره مادر-میانجی-کودک ترکیب بندی شده است؛ به این معنی، مفصل بندی روابط مادر و کودک یا کنش فرزندآوری از گذر میانجی ها در ضرورت های تاریخی تغییر یافته و خانواده های مختلف گسترده به صورت هسته ای صورت بندی شده است. پس آیا با تغییر صورت خانواده، محتوا یا معنای مادر شدن نیز در یک فرایند تاریخی متناسب با تغییرات فرم خانواده در فهم کنشگر دوباره مفصل بندی می شود؟ اگر چنین است چگونه تغییرات معنایی نزد کنشگر رخ می دهد؟ و مفصل بندی فهم و معنای مادرشدن در گذر زمان چه تغییراتی کرده است؟ این ها مسائلی است که این مقاله به کمک مفاهیم فرم، محتوا، ساختار آگاهی نزد زیمل و هوسرل در جست وجوی پاسخ آن است. روش اصلی برای استخراج معانی، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. هدایت مصاحبه براساس مؤلفه های سنخ آرمانی محقق ساخته پیش برده می شود، تا امکان مقایسه و تغییر معنا در میان نسل ها فراهم شود. طبقه بندی مصاحبه شوندگان نیز براساس دوره شناسی و بسترهای تاریخی است. درنهایت با انطباق یافته ها بین تجربه زیسته سه نسل از زنان، تحول محتوای کنش فرزندآوری در بسترهای اجتماعی آشکار می شود. به این صورت، سه گونه مفصل بندی نظام معنایی مادری شامل گذار، ترازمند و ارادی صورت بندی می شود که به ترتیب با سه فرم نیمه هسته ای-نیمه مستقل، هسته ای و الحاقی مرتبط هستند. نتیجه اینکه با حصول آگاهی از موضوع شناخت بدن، نگرش به فرزندآوری (ارزش) نیز در نسبت های جدیدی بازشناسی می شود. در همین صورت بندی جدید از ارزش است که مرحله دیگری از معنای مادری نزد کنشگر برساخته می شود.
ارزیابی درک رانندگان شهر ایلام از خطرهای ترافیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸ و ۶۹
237 - 258
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور بررسی و مطالعه درک از خطر رانندگان شهر ایلام در قبال قوانین راهنمایی و رانندگی بر حسب متغیرهای سن، میزان تحصیلات، سوابق تصادفات، تجربه رانندگی و تعداد جریمه شدن در سال انجام شده است. جهت رسیدن به نتایجی که بیشترین تأثیر را در بالابردن میزان درک از خطر دارد، پرسشنامه هایی، تنظیم و در بین رانندگان سطح شهر، توزیع شد و پس از تکمیل شدن توسط راننده ها جمع آوری گردید. مؤلفه های رفتارهای ترافیکی، دیدگاه های ترافیکی و رفتارهای مخاطره آمیز به عنوان مؤلفه های درک از خطر رانندگان در نظر گرفته شد تا برحسب متغیرهای ذکرشده برای تمامی رانندگان ارزیابی شود. نتایج نشان داد که افزایش تحصیلات باعث نشده که افراد دارای تحصیلات بالا در جمع افراد با درک از خطر بالا قرار گیرند؛ همچنین با افزایش سن افراد، درک از خطر ترافیکی و قانون پذیری آنها افزایش چشمگیری پیدا می کند و درک از خطر در افرادی که کمتر از 1 سال تجربه رانندگی دارند بیشتر از افرادی است که 1-2 سال یا 3-5 سال از تجربه رانندگیشان می گذرد. از سال پنجم رانندگی به بعد نیز دوباره درک از خطر افزایش می یابد و در راننده های با بیش از 10 سال تجربه رانندگی به اوج خود می رسد.
جشن انگور؛ آیین شکرگزاری در میان اقوام ارومیه
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
207-220
حوزه های تخصصی:
تبیین عوامل مؤثر بر اقتصاد دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در جامعۀ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست بافته های بختیاری به مثابه مصداقی بارز از محصولات فرهنگی و هنری قلمداد می شوند که همواره دارای رسالت اقتصادی و ظرفیت بالای درآمدزایی بوده اند؛ لیکن با توجه به محدود شدن بازار تقاضا و کاهش دامنه ی تولید، امروزه نقش اقتصادی آن ها کم رنگ گردیده است. درحالی که در جامعه امروزی معرفی و بهره گیری از تمام یا بخشی از این هنرها در جهت تداوم در نسل های بعد، تحکیم هویت بخشی و ترمیم کاستی های اقتصادی، تولیدی، بومی و درنتیجه ایجاد توسعه و اقتصادی پایدار به ویژه در میان عشایر بختیاری، امری حیاتی به شمار می رود. لذا اگرچه امروزه جمعیت عشایر کاهش یافته است لیکن با توجه به تغییر الگوی سکونت و کم رنگ شدن دیگر جنبه های درآمدزایی، دست بافته ها یک فرصت و ضرورت اقتصادی برای این جامعه محسوب می شوند. بر این مدار اهتمام جدی به مقوله ی توسعه ی اقتصادی و هنری این بافته ها ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل دخیل در اقتصاد دست بافته ها وابسته به حیطه های تولید، توزیع و مصرف، در وضعیت موجود است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی و ازلحاظ ماهیت کیفی است. یافته اندوزی به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و تحلیل آن ها بر پایه ی تحلیل مضمون انجام شده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و غیر احتمالی با 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران، به روش گلوله برفی مصاحبه صورت گرفته است. حاصل آنکه در جامعه امروزی دست بافته ها به فراخور وجود مجموعه ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی شامل: حقوق پایین بافنده، قیمت بالای بافته ها، پایین بودن سطح شناخت و نوع ارائه بافته ها، کم رنگ بودن نقش ارزش ها و فعالیت های شبکه ای قومی، نقش کارآفرینی، نقش صادرات و تبلیغات، کم تر مجال بروز و موفقیت اقتصادی یافته اند.
افسانه چِنگِ پَری، نمونه ای از اسطوره شناسی علوم زمین در فرهنگ عامه (مطالعه موردی: شهرستان ایوان غرب، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸ و ۶۹
34 - 62
حوزه های تخصصی:
در گذشته، انسان ها به اقتضای شرایط زمانه با طبیعت پیرامون خود رابطه نزدیک تری داشته اند و همواره بسیاری از پدیده ها و رویدادهای گوناگون کره زمین، ذهن و توجه آنها را درگیر خود کرده است؛ چنانکه در پی یافتن پاسخی روشن برای تبیین آنها برمی آمدند و هرگاه در این امر ناتوان می ماندند به ناچار از اسطوره ها کمک می گرفتند. معمولاً شخصیت های اسطوره ها موجوداتی فرازمینی هستند که تقدس، شرارت یا خیرخواهی دارند. افسانه های زمین شناختی که عوام شناسان آنها را افسانه های علت و معلولی یا توضیحی می نامند رایج ترین نوع فرهنگ عامیانه هستند که از پدیده های ژئومورفولوژیکی و زمین شناسی الهام گرفته اند؛ سنگواره ها نیز از این پدیده ها به شمار می روند که در ارتباط با آنها، باورها و اسطوره های گوناگونی رواج یافته است. در فرهنگ عامه شهرستان ایوان غرب، اصطلاح «چنگ پری» به نمونه ای از سنگواره های دوکفه ای ها گفته می شود که نمونه ای از ژئومیتولوژی در این شهرستان است. امروزه نیز اسطوره های محلی مربوط به پدیده های علوم زمین در قالب ژئومیتولوژی بررسی می شوند. در فرهنگ عامه شهرستان ایوان، این سنگواره ها مورد احترام هستند و از اهمیت قدسی و روحانی بالایی برخوردارند و به طور کلی در ارتباط با آنها، سه داستان و افسانه محلی در بین مردم رواج دارد. بر پایه بررسی های انجام شده و یافته های پژوهش حاضر، مراحل لازم برای شکل گیری اسطوره های علوم زمین در فرهنگ عامه، عبارتند از: ارتباط متقابل انسان و محیط، مشاهده و برانگیخته شدن حس کنجکاوی، ناتوانی در فهم چگونگی شکل گیری پدیده ها، توجیه موضوع با دلایل فرازمینی، پیدایش باورهای افسانه ای، پذیرش اولیه و فراگیری تدریجی در جامعه، پذیرش نهایی و تثبیت در فرهنگ عامه، استمرار نسلی و مقید بودن به باور پدیدآمده.
درنگی بر نگرش و نگارش محمدمفید مستوفی بافقی در جامع مفیدی
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵
81 - 106
حوزه های تخصصی:
بازتاب اعتقادات دینی و باورهای اجتماعی و فرهنگی مورّخان در بازنمود وقایع تاریخی دخالت دارد. اینکه مورّخ هنگام تبیین، تعلیل و تحلیل در اثر خویش تحت تأثیر کدام باور، اعتقاد، ارزش و دانش قرار داشته است، یکی از موضوعات حوزه تاریخ نگری است. تاریخ نگاری را نیز به معنای ثبت وضبط و شرح وجوه زندگی انسان ها در بستر زمان شامل موارد متعددی همچون شرح باورها، اعتقادات، تفکّرات، اطّلاعات، نحوه زندگی، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و فرهنگی دانسته اند. در این مقاله کتاب جامع مفیدی، نوشته محمدمفید مستوفی بافقی، نویسنده قرن یازدهم هجری قمری از منظر تاریخ فکری و فرهنگی بررسی می شود. سنجیدن این اثر با شاخصه هایی چون صورت بندی معرفت دینی، معرفت اعتباری و نظریه اجتماعی ایرانیان در خصوص جامعه از اهداف این مقاله است. در ادامه نیز جامع مفیدی را در مقایسه با مهم ترین شاخصه های تاریخ نگاری عصر اسلامی همچون رسالت، هدف و فایده تاریخ؛ شناخت و بررسی منابع؛ ارزیابی روش های گردآوری و نقل مواد تاریخی بررسی می کنیم.
فولکلور و فیلم ها و برنامه های تلویزیونی عامه پسند: برداشتی انتقادی
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
153-186
حوزه های تخصصی:
واحدها و ابزارهای اندازه گیری در میناب و پنجشنبه بازار آن
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
63-80
حوزه های تخصصی:
مطالعه دانش بومی«دیل» ابزار شکار بلدرچین نَردربین اقوام آذری روستای آلوارس، استان اردبیل
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
211 - 231
حوزه های تخصصی:
«دیل» واژه ترکی است به معنی زبان. این ابزار در بیشتر نقاط آذربایجان از قدیم تا به امروز مورد استفاده بوده و کاربرد آن برای شکار بلدرچین نَر می باشد. ساکنین روستای آلوارس از توابع استان اردبیل، با گذشت هزاران سال هنوز از این دانش بومی بهرمند می گردند و هنوز دیل به عنوان ابزار شکار بلدرچین در نزد روستاییان از اهمیت و حرمت خاصی برخوردار است. روش کار در این پژوهش به صورت مردم نگاری، همراه با مشاهده مستقیم و مشارکتی، توأم با مصاحبه درمیدان تحقیق همراه با نظریه کارکردی برانیسلاو مالینوفسکی صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که ابزارشکار دیل در بین اهالی این روستا فقط حکم شکار پرنده را ندارد، بلکه نحوه تهیه و ساخت دیل، مهارت و هنری خاص می طلبد که اهالی روستا مهم تر از ابزار شکار و تفریح به آن به عنوان یک ابزارفرهنگی و اقتصادی نگاه ویژه ای دارند. نگاه فرهنگی آنها به این ابزار نگاه میراثی و هنریست که آن را ارزشمند و ماندگارکرده است. درنگاه اقتصادی، این ابزارحکم صنایع دستی مردم آلوارس به حساب می آیدکه با آن به اقتصاد خانواده خودشان رونق هر چند مختصر می بخشند.