فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
۱۶۱.

ارائه مدل ترکیبی نوین به منظور افزایش دقت تهیه نقشه های حساسیت زمین لغزش با تأکید بر مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) (مطالعه موردی: حوضه دزعلیا، استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمین لغزش نسبت فراوانی اعتبار سنجی مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی حوضه دزعلیا روش ماشین بردار پشتیبان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : 740 تعداد دانلود : 25
در این پژوهش یک مدل ترکیبی نوین به منظور افزایش دقت تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه دزعلیا، استان اصفهان که یک منطقه حساس نسبت به زمین لغزش می باشد ارائه شده است. بدین منظور در ابتدا با استفاده از مطالعه ادبیات تحقیق، تفسیر عکس های هوایی و خصوصیات منطقه مطالعاتی ۲۳ فاکتور مؤثر در زمین لغزش شامل فاکتورهای ژئومورفولوژیکی، زمین شناختی، هیدرولوژیکی و محیطی انتخاب گردید، سپس با استفاده از مدل AHP به غربالگری پارامترها پرداخته شد و تعداد ۱۲ پارامتر به منظور اجرای مدل انتخاب گردید. با توجه به این که میزان تأثیر پارامترها در زمین لغزش در بخش های مختلف یک حوضه یکسان نمی باشد به منظور رفع این مشکل از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی به منظور قطعه بندی حوضه موردمطالعه استفاده گردید و حوضه با استفاده از ۳ پارامتر لیتولوژی، TPI و انحنای سطح به ۲۵ قطعه تقسیم گردید و سپس مدل SVM-FR برای هر یک از قطعه ها اجرا گردید و درنهایت از تلفیق قطعه ها، نقشه نهایی پهنه بندی حساسیت زمین لغزش حاصل گردید. از ۸۴ زمین لغزش موجود در منطقه ۷۰ درصد (۵۹ زمین لغزش) به منظور اجرای مدل و ۳۰ درصد (۲۵ زمین لغزش) به منظور صحت سنجی مورداستفاده قرار گرفت. به منظور بررسی دقت و صحت مدل، به مقایسه مدل با مدل های SVM-FR و FR با استفاده از منحنی ROC پرداخته شد و نتایج نشان داد مدل ترکیبی دارای دقت پیش بینی بالاتری (۸۵۱/۰) نسبت به مدل SVM-FR (۷۴۲/۰) و مدل FR (۷۱۴/۰) می باشد. بر اساس نتایج حاصل از مدل ترکیبی ۵۱/۳۴۵۰ هکتار (۷۴/۲۰ درصد) از منطقه مطالعاتی در رده خطر زیاد و ۹۴/۴۴۱ هکتار (۶۶/۲ درصد) در رده خطر خیلی زیاد قرار دارد. با توجه به تأثیر شگرف مدل GWR در بالا بردن دقت نقشه های حساسیت زمین لغزش، استفاده از آن در پژوهش های مربوط به زمین لغزش توصیه می گردد.
۱۶۲.

شناسایی راهبردهای توسعه گردشگری روستایی منطقه درودزن: تلفیق مدل های برنامه ریزی راهبردی و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبکه عصبی مصنوعی گردشگری روستایی برنامه ریزی راهبردی تحلیل سوات درودزن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی گردشگری روستایی
تعداد بازدید : 130 تعداد دانلود : 122
گردشگری روستایی به عنوان فرآیندی در توسعه روستایی قلمداد می شود که با ایجاد فعالیت های مکمل کشاورزی می توان د زمینه توسعه اقتصادی و زیست محیطی روستایی را در زمینه افزایش درآمد، اشتغال زایی و معیشت پایدار روستایی فراهم کند. این فرآیند می تواند بهب ود کیفیت زندگی و توزیع متعادل و مناسب خدمات و تسهیلات را در چارچوب توس عه منطق ه ای و محل ی ب ه هم راه داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل راهبردهای مطلوب توسعه گردشگری روستایی در منطقه درودزن شهرستان مرودشت است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی با ماهیت کاربردی– توسعه ای است. گردآوری داده ها به شیوه میدانی و به کمک پرسش نامه انجام شده است. با استفاده از مدل تحلیلی SWOT راهبردهای مناسب توسعه گردشگری روستایی ارائه شد. جهت اولویت بندی راهبردها از روش شبکه عصبی مصنوعی (ANN) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که راهبردهای مطلوب برای توسعه گردشگری روستایی در منطقه درودزن براساس امتیازهای نرمال شده در مدل ANN، راهبردهای تهاجمی با امتیاز 2772/0 و پس از آن راهبردهای تدافعی با امتیاز 2589/0 است. براساس شبکه عصبی مصنوعی راهبرد «تلاش مسئولان رده بالای استانی در جهت ایجاد طرح و برنامه ای برای گسترش گردشگری روستایی و در راستای اشتغال زایی از طریق توسعه گردشگری» با امتیاز 0716/0 اولویت اول را در منطقه مورد مطالعه به دست آورد.
۱۶۳.

پیش بینی تاریخ های شروع و پایان یخبندان های سبک و سنگین استان کرمانشاه بر اساس برونداد مدل های اقلیمی Bcm2 و Hadcm3 با بهره گیری از ریزگردان LARS–(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استان کرمانشاه یخبندان شدید مدل LARS-WG یخبندان متوسط

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : 435 تعداد دانلود : 970
هدف از این پژوهش، پیش بینی یخبندان های متوسط و شدید سه ایستگاه کرمانشاه، سرپل ذهاب و ک نگاور با استفاده از خروجی مدل ریزگردان لارس در دو دهه آینده می باشد. داده های ورودی مدل های مورد استفاده در این پژوهش شامل متغیرهای بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و تابش در مقیاس روزانه طی دوره زمانی 2012- 1992 می باشند. در پژوهش حاضر با استفاده از خروجی دو مدل اقلیمی HADCM3 و BCM2 تحت سناریوی A1B، وقوع آغاز و پایان یخبندان های زودرس و دیررس متوسط و شدید در سه بازه زمانی 2030- 2011، 2065- 2046 و 2099- 2080 مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پردازش مدل LARS-WG به وسیله دو طرح واره Bcm2 و Hadcm3 نشانگر گرم تر شدن این ایستگاه ها در سال های آینده می باشد. شروع یخبندان های متوسط ایستگاه های مذکور با گذشت زمان به سمت فروردین ماه میل می کند. در بین ایستگاه های مورد بررسی، رفتار ایستگاه های کنگاور و کرمانشاه شباهت زیادی به هم داشته اما ایستگاه سرپل ذهاب به دلیل ماهیت گرمسیری خود، رفتاری متفاوت از دو ایستگاه در سال های آینده از خود نشان داد. شروع یخبندان های شدید این ایستگاه ها با گذر زمان به تأخیر افتاده و به سمت بهار پیشروی می کند و از آن طرف، زمان خاتمه آخرین یخبندان های شدید نیز با گذشت زمان و نزدیک شدن به پایان دوره پیش بینی شده، به سمت ابتدای زمستان و حتی تا بهمن ماه در ایستگاه سرپل ذهاب نیز می رسد. با توجه به نتایج حاصل از پردازش مدل های مذکور، در سال های آتی از ت عداد روزهای یخبندان متوسط و ش دید این ایستگاه ها کاسته ش ده و رون د دمایی این ایستگاه ها رو به افزایش خواهد گذاشت.
۱۶۴.

بررسی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی متأثر از تپه های ماسه ای در شرق شهر بشرویه با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پایش مکانی-زمانی تپه های ماسه ای زنجیره مارکوف سنجش از دور بشرویه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی سنجش از راه دور GIS
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : 953 تعداد دانلود : 548
تپه های ماسه ای فعال و متحرک از جمله تهدیدات جدی اجتماعات انسانی مجاور می باشند. بنابراین تعیین چگونگی گسترش و میزان فعالیت و جابه جایی این تپه های از مهم ترین اهداف مطالعات فرسایش بادی است. استفاده از فناوری سنجش از دور به دلیل دید یکپارچه، کم هزینه و سریع یک روش کارآمد برای مطالعه و پایش تغییرات محیطی محسوب می شود. بنابراین از اهداف اصلی این تحقیق بررسی میزان تغییرات و جابه جایی تپه های ماسه ای در شرق شهر بشرویه، پیش بینی تغییرات کاربری اراضی منطقه تا سال ۲۰۳۱ و پیش بینی تغییرات مساحت کاربری تپه های ماسه ای تا سال ۲۰۴۸ با استفاده از سنجش از دور می باشد. در تحقیق حاضر از تصاویر ماهواره ای لندست طی سال های ۲۰۰۱، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ استفاده شده است. برای طبقه بندی تصاویر از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان استفاده شده است. در مرحله ی بعد تغییرات ایجاد شده در کاربری های اراضی با استفاده از مدل کراس تب مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از روش زنجیره ی مارکوف، روند تغییرات آینده ی کاربری اراضی تا سال ۲۰۳۱ و تغییرات مساحت کاربری تپه های ماسه ای تا سال ۲۰۴۸ مورد پیش بینی قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر این است که وسعت زمین های ماسه ای از سال 2001 تا 2016 روند کاهشی داشته است؛ که مهمترین علت آن اجرای طرح های بیایان زدایی در قالب تاغ کاری و رویش طبیعی تاغ روی تپه های ماسه و نواحی اطراف آن بوده است. همچنین نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات کاربری اراضی برای 15 سال آینده نشان داد که 79/2468 هکتار از تپه های ماسه ای به کاربری اراضی بایر و شوره زار، 22/365 هکتار به اراضی زراعی و 900 هکتار به اراضی ساخته شده تبدیل خواهد شد. از دیگر نتایج این پژوهش پیش بینی مساحت تپه های ماسه ای تا سال 2048 می باشد که نشان داد مساحت تپه های ماسه ای از 26/8668 هکتار در سال 2016 به مساحتی برابر36/4041 هکتار خواهد رسید.
۱۶۵.

تحلیل شاخص های ناپایداری توفان های تندری در ایران با استفاده از داده های بازتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توفان تندر ایران ECMWF داده های بازتحلیل ERA-Interim شاخص CAPE شاخص VWS

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : 619 تعداد دانلود : 409
مطالعه توفان تندر به عنوان یک پدیده مخاطره آمیز جوی با استفاده از شاخص های ناپایداری به دلیل کمبود ایستگاه های مشاهداتی در ایران کمتر مورد توجه قرارگرفته است. این پژوهش با استفاده از داده های بازتحلیل به ارزیابی توفان های تندری در ایران با دو شاخص CAPE و VWS می پردازد. ابتدا فراوانی، روند و ساعات وقوع توفان های تندری در ایران طی یک دوره 37ساله (1980 تا 2016) بررسی شد. سپس برای تحلیل توفان ها، از داده های بازتحلیل شبکه ای ERA-Interim متعلق به «مرکز اروپایی پیش بینی های جوی میان مدت» (ECMWF) استفاده شد. داده های ERA با استفاده از داده های مشاهداتی80 رخداد توفان در 14 ایستگاه جو بالای کشور با نرم افزار RAOB ارزیابی شد. پس از تأیید صحت داده های ERA، مقادیر دو شاخص CAPE و VWS مربوط به 4542 رخداد توفان تندری برای ساعت های صفر و 12 گرینویچ در 42 ایستگاه سینوپتیک به دست آمد. سپس برای تمایز محیط های رخداد توفان تندری بسیارشدید از شدید و ملایم، از تحلیل ممیزی استفاده شد. در نهایت، معادله خط تشخیص برای هرکدام از گروه های شدت توفان به دست آمد. نتایج نشان داد که روند توفان های تندری در ایران رو به افزایش است. بیشترین فراوانی رخداد مربوط به ماه می و ساعت 21:30 است. داده های ERA تخمین بسیار نزدیکی برای VWS ارائه می دهند؛ اما تخمین ها برای شاخص CAPE اندکی بیش از مقادیر مشاهداتی است. بیشترین میزان شاخص CAPE در استان های جنوبی و جنوب غرب سواحل خزر، و بیشترین مقادیر شاخص VWS در سواحل خلیج فارس مشاهده می شود. بین مقادیر میانگین CAPE و VWS در سه گروه شدت توفان، اختلاف معناداری وجود ندارد. نقش شاخص VWS در تعیین نوع توفان بیشتر بوده است.
۱۶۶.

شناسایی مکان های بهینه دفن بهداشتی پسماند روستایی با تلفیق روش هایAHP و DRASTIC در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش شاوور، شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیستم اطلاعات جغرافیایی شوش روش تحلیل سلسله مراتبی دراستیک دفن بهداشتی پسماند روستایی شاوور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی سنجش از راه دور GIS
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی فضا و محیط روستایی
تعداد بازدید : 590 تعداد دانلود : 952
هدف: امروزه با افزایش شدید جمعیت و در نتیجه آن، تولید انبوه زباله و افزایش آلودگی زیست محیطی، تحت تأثیر فعالیت های انسان، انتخاب مناطق مناسب جهت دفن بهداشتی زباله امری الزامی است. از این رو، مسأله ای که شاکله اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد، شناسایی و تعیین نقاط بهینه جهت دفن بهداشتی پسماند روستایی در بخش شاوور شهرستان شوش است. روش: رویکرد حاکم بر پژوهش از حیث هدف، از نوع تحقیقات نظری، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحلیلی و توصیفی است. گردآوری اطلاعات به دو صورت تکمیل پرسش نامه از ۳۰ کارشناس خبره و آگاه به مسائل روستا و داده های مطالعاتی بیلان هیدروکلیماتولوژی محدوده آهودشت شهرستان شوش انجام گرفت. همچنین، از دو مدل AHP و DRASTIC جهت دست یابی به اهداف پژوهش استفاده شد. آنالیز داده ها به ترتیب در محیط ArcGIS ۱۰.۴ و نرم افزار Expert Choice و Excel انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از یافته های پژوهش گویای آن است که از مجموع کل مساحت بخش، حدود ۳۹/۳۸ درصد آن در سطح بسیار نامناسب قرار گرفته است؛ به عبارتی، این مناطق برای انجام عملیات دفن پسماند مناسب نیستند. بعد از آن به ترتیب سطوح، کاملاً مناسب با ۱/۲۰ درصد، مناسب حدود ۲۱ درصد و به نسبت مناسب ۴/۲۰ درصد مساحت بخش را شامل می شوند. آن چه از نقشه نهایی استنتاج می شود، این است که از مجموع کل محدوده کاملاً مناسب، سه سایت با عناوین؛ لندفیل شماره ۱ تا ۳، بهترین مکان-ها برای اجرای پروژه مورد نظر معرفی شده و همچنین، ارجحیت کامل نسبت به دیگر نواحی این محدوده داشته است. اصالت و ارزش: به کارگیری هم زمان روش تحلیل سلسله مراتبی و دراستیک در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی می تواند به کشف و تعیین مناطق مستعد دفن پسماند روستایی کمک کند؛ همچنین، برنامه ریزان روستایی را در زمینه یافتن بهینه ترین و سریع ترین راه جهت کاهش و کنترل آلودگی های زیست محیطی یاری می کند.
۱۶۷.

ارزیابی طیف تاب آوری اجتماع های شهری در برابر بحران زلزله بر اساس سناریوهای شدت مختلف و استفاده از نمایه COPRAS (نمونة موردی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاب آوری بحران زلزله مدل و تکنیک ایلام

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری توسعه پایدار شهری
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت بحران
تعداد بازدید : 439 تعداد دانلود : 17
نهادها و سازمان های فعال در زمینه کاهش سوانح بیشتر فعالیت های خود را بر دستیابی به جامعه تاب آور در برابر سوانح متمرکز ساخته اند.  که در این میان بدلیل خسارات وسیع و ناهنجاری های گسترده اجتماعی، زمین لرزه ها از اولویت بالایی در تلاش برای تقویت تاب آوری جوامع در برابر سوانح  طبیعی برخوردارند. بنابراین جهت هرجه بیشتر کاهش و جلوگیری از خسارات آن نیازمند مطالعه و بررسی در ابعاد متفاوت است. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-  کاربردی و روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های کمی کوپراس و تخمین آسیب پذیری به بررسی موضوع در شهر ایلام پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است گرایش به مرکز تاب آوری در شهر ایلام بین(0-1) برابر 9/0 درصد و در مرحله بعد 8/0 درصد را نشان داده است. که هم به میانگین تاب آوری شهری (686/0) نزدیک بوده و هم تائید آسیب پذیر بودن مناطقی که پائیین تر از میانگین بوده است را نشان داده است. در نهایت، میزان تاب آوری در شهر ایلام گرایش آن از تمرکز کم به زیاد، سپس نزدیک به میانگین شده و سپس  خود را به گروه نما نیاز است برساند. همچنین در دیگر نتایج خسارت اجتماعی - کالبدی در اثر زلزله تا شدت 5 مرکالی با استفاده از وزن متغیرها در مدل کوپراس تعیین و میزان تاب آوری در شهر ایلام بصورت پهنه بندی ارائه گردید.  لازم به ذکر است بر اساس مدل کوپراس میانگین تاب آوری در مناطق برابر 65 درصد بوده است.
۱۶۸.

ارزیابی سازگاری کاربری های شهر بیرجند با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیرجند سازگاری تحلیل سلسله مراتبی کاربری زمین شهری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری فضا و محیط شهری
تعداد بازدید : 538 تعداد دانلود : 36
یکی از وظایف اساسی و مهم برنامه ریزان شهری، تخصیص زمین به کاربری های گوناگون شهری با توجه به نقش و کارکرد شهر، اقتصاد شهر و همچنین تأثیر عوامل متقابل کاربری ها بر یکدیگر است. برنامه ریزی کاربری اراضی شهری را می توان، مهم ترین ابزار و نیروی کاربردی دولت ها و سازمان های مدیریت شهری برای اداره صحیح و منطقی شهرها دانست. امروزه درپی تحولات کالبدی فضایی سریع در شهرها، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بر پایه دو اصل ارزش های توسعه پایدار و اعتلای کیفیت زندگی، درپی دستیابی به اهدافی همچون توزیع متعادل کاربری ها، جلوگیری از تداخل کاربری های ناسازگار و تدوین معیارها و استانداردهای مناسب کاربری است. به همین منظور ارزشیابی کیفی و سازگاری کاربری های مختلف شهری، برای اطمینان خاطر از استقرار منطقی آن ها و رعایت تناسبات لازم در شهرها ضروری است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، در تحقیق حاضر سازگاری کاربری های شهر بیرجند، با به کارگیری دانش های نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل های محاسباتی نظیر تحلیل سلسله مراتبی ارزیابی شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل روش های اسنادی و میدانی است. درنهایت نقشه ای به دست آمده که در آن میزان سازگاری و ناسازگاری کاربری های شهر بیرجند در حد قطعات نمایش داده شده است. با توجه به این نقشه، بیشتر کاربری های شهر بیرجند نسبت به هم سازگار و کاملاً سازگار هستند و قطعات محدودی به سبب قرارگیری کارگاه های صنعتی و تأسیسات شهری در کنار کاربری مسکونی و پذیرایی –جهانگردی ناسازگار و کاملاً ناسازگار هستند.
۱۶۹.

سنجش شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از تکنیکELEKTRE (مطالعه موردی: مناطق شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رتبه بندی شهرکرمان رشد هوشمند شهری مدل Elektre

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای توسعه
تعداد بازدید : 866 تعداد دانلود : 989
گسترش سریع شهرها بیشتر کشورهای جهان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. به طوری که نه تنها سیاست های شهرسازی، مسایل اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی بسیاری از مناطق شهری تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است. هر چند افزایش جمعیت دلیل اولیه گسترش سریع شهرها محسوب می شود، ولی پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد. تلاش های بسیاری برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده که می توان به «رشد هوشمند» به عنوان یک استراتژی در جهت پایداری شهری اشاره کرد. می توان رشد هوشمند را عملکردی در جهت توسعه پایدار دانست. در واقع رشد هوشمند استراتژی عاقلانه ای برای جهت دادن به پراکندگی به سمت پایداری محسوب می شود. هدف مقاله حاضر سنجش شاخص های رشد هوشمند شهری به منظور اولویت بندی مناطق شهری است. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندشاخصه (Elektre) ماست. نتایج به دست آمده نشان می دهد منطقه دو شهر کرمان از لحاظ شاخص های شهر هوشمند با تعداد 3 برد و 1 باخت در مرتبه نخست قرار دارد، منطقه یک با 2 برد و 2 باخت رتبه دوم، منطقه سه با 1 برد و 3 باخت رتبه سوم و منطقه چهار بدون برد و4 باخت رتبه چهارم را دارد. داده های موجود نشان دهنده تفاوت مؤثر و آشکار نابرابری در بین مناطق شهری شهر کرمان است که باید با توجه به پتانسیل های موجود در مناطق برنامه هایی برای پیشرفت مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و اجراء شود.
۱۷۰.

رتبه بندی استان های کشور از نظر ایجاد ارزش افزوده زیر بخش های اقتصادی بر اساس مدل تصمیم گیری چند معیاره (VIKOR)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصمیم گیری چند معیاره ارزش افزوده ویکور ظرفیت های مناطق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای اقتصادی
تعداد بازدید : 599 تعداد دانلود : 216
آگاهی از منابع و پتانسیل های اقتصادی مناطق در جهت رشد و پیشرفت آنها، ضروری است. یکی از شاخص های مهم اقتصادی، که نشان دهنده ی نحوه ی بهره گیری از ظرفیت منابع انسانی و طبیعی متناسب با هر منطقه در جهت رشد اقتصادی و تولید آن است، ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی می باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، دستیابی به مزیت های نسبی هر استان از طریق رتبه بندی ارزش افزوده ایجاد شده فعالیت های اقتصادی مختلف است. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش آنتروپی شانون به وزن دهی هر یک از 15 زیر بخش اقتصادی پرداخته، سپس به منظور دستیابی به نتایج تحقیق، با استفاده از داده های موجود در مرکز آمار و استفاده از  تکنیک تصمیم گیری چند معیاره (VIKOR) برای داده های سال1390 تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که استان خوزستان به دلیل سهم بالای 48 درصدی ارزش افزوده در بخش معدن و مقدار عددی شاخص ویکور معادل 290/0 بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است، تهران به دلیل داشتن سهم زیاد در بخش «واسطه گری مالی» و «مستغلات، کرایه و خدمات کسب و کار»، با مقدار عددی 472/0 از شاخص ویکور، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است و استان کهگیلویه و بویر احمد به دلیل دارا بودن سهم بالا (11درصدی) بخش معدن و مقدار عددی 538/0 شاخص ویکور، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. استان های قم (مقدار شاخص 993/0)، سمنان (993/0) و چهارمحال و بختیاری (993/0) به دلیل پایین بودن سهم آنها از بخش های مختلف اقتصادی، کمترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند. بنابراین در راستای سیاست عدالت اجتماعی، به عنوان هدف محوری برنامه های توسعه کشور، لازم است که وضعیت مناطق مختلف کشور (استان های کشور) از نظر نحوه پخشایش خدمات و میزان برخورداری از شاخص های مختلف اقتصادی-اجتماعی و زیربنایی، بررسی شود و نارسائی ها برای برنامه های آتی توسعه در نظر گرفته شود.
۱۷۱.

ارائه راهبرد توسعه گردشگری در مناطق روستایی با استفاده از مدل تلفیقی SWOT- ANP (مطالعه موردی: روستای صور شهرستان بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گردشگری گردشگری روستایی مدل SWOT-ANP روستای صور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی گردشگری روستایی
تعداد بازدید : 714 تعداد دانلود : 395
اهداف: برخی از روستاها به دلیل داشتن پتانسیل ها و امکانات موجود خود از توان های بسیار بالایی برای توسعه برخوردار هستند و اولین قدم برای توسعه روستاها شناخت این قابلیت ها و برنامه ریزی دقیق و اصولی است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، ارائه راهبردهای توسعه گردشگری در روستای توریستی صور می باشد. روش: نوع تحقق کاربردی بوده، روش بررسی آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را ساکنان روستای صور، گردشگران و مدیران و برنامه ریزان تشکیل داده اند. بر این اساس، جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تلفیق مدل SWOT و ANP صورت گرفته است. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت؛ با استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق ۸۸/۰ برای پرسش نامه جامعه محلی، ۹۱/۰ برای مسؤولان ادارات مختلف و ۸۹/۰ برای پرسش نامه گردشگران به دست آمده است. یافته ها/ نتایج: نتایج حاصل از تحلیل یافته های این پژوهش نشان می دهد که وجود جاذبه های متعدد گردشگری (۴۸۵/۰)، نبود امکانات رفاهی و خدماتی (۴۰۹/۰) و نامناسب بودن راه های ارتباطی (۲۰۱/۰)، نزدیکی به قطب های جمعیتی مانند تبریز و ارومیه (۴۳۰/۰) و سودهی سریع سرمایه گذاری دولتی و خصوصی (۲۴۱/۰)، عدم اختصاص بودجه برای تبلیغات روستا (۴۷۵/۰) و ناهماهنگی در بین ادارات مسؤول (۲۸۸/۰) به ترتیب از مهم ترین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید است. نتیجه گیری: در نهایت، نتایج اولویت سنجی راهبردها با استفاده از مدل ANP پایدار نشان می دهد که توجه به راهبردهای تدافعی با وزن ۲۱۴/۰ در فرآیند مدیریت توسعه گردشگری روستای صور با توجه جدی به توسعه زیرساخت های اقامتی و رفاهی، انجام تبلیغات منسجم و ایجاد ابزارهای اطلاع رسانی، رفع موانع سرمایه گذاری، ایجاد تغییرات مثبت و سازنده در سطح مدیریت توسعه گردشگری روستای صور، ارائه آموزش های تخصصی به جامعه محلی و غیره از اولویت برتر برخوردار است.
۱۷۲.

شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی سبز کارکنان با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت منابع انسانی سبز آموزش سبز نیازسنجی آموزشی سبز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت شهری
تعداد بازدید : 259 تعداد دانلود : 89
مدیریت منابع انسانی با تمرکز بر سرمایه انسانی و برنامه های مدیریت محیط زیست و ادغام آنها در فعالیت های خود، اثرات قابل توجهی را در ارتقای توجه به محیط زیست خواهد داشت. از آنجا که آموزش و توسعه تسهیل گر مدیریت منابع انسانی سبز است، لذا این تحقیق در راستای ارتقای رفتار سبز کارکنان به دنبال شناسایی و اولویت بندی نیازهای (دوره های) آموزشی سبز سازمان ها مبتنی بر رویکرد مدیریت منابع انسانی سبز می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش در گروه پیمایشی است. در این پژوهش 14نیاز (دوره) آموزشی بر اساس ادبیات تحقیق شناسایی شدند. جامعه آماری این پژوهش10 نفر از کارشناسان صنعت آموزشی کشور بوده که به روش گلوله برفی انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس پنج نقطه ای لیکرت نظرات آنها برای تعیین اهمیت این نیازهای (دوره های) آموزشی گردآوری شد. در واقع، با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره در ابتدا به کمک تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی 8 نیاز (دوره) آموزشی به عنوان مهم ترین نیاز مشخص شد. علاوه بر این با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه ای ((ANP نیازهای (دوره های) آموزشی مؤثر در ارتقای رفتار سبز کارکنان به لحاظ عملکرد رتبه بندی شدند که بر اساس آن به ترتیب توسعه پایدار، 14001ISO و خرید سبز به عنوان مهم ترین و مؤثرترین نیاز ها یا دوره های آموزشی شناسایی شدند. بر این اساس مدیران مؤسسات آموزشی می توانند در جهت پیاده سازی مدیریت منابع انسانی سبز، طبق نتایج این پژوهش به آموزش سبز کارکنان اقدام نمایند.
۱۷۳.

آنالیز مؤلفه های مورفومتری نبکاها و معرفی مناسب ترین نوع آن برای تثبیت ماسه های روان با استفاده از الگوریتم ELECTRE (مطالعه موردی: ریگ چاه جام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیابان زایی ماسه های روان تثبیت گونه های گیاهی روش ELECTRE

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : 902 تعداد دانلود : 938
یکی از بحران های اکولوژیکی جهان، پدیده بیابان زایی است. مهار این بحران، به شناخت و درک صحیح از عامل ها و فرایندهای آن نیازمند است. بیابان زایی، به کاهش استعداد زیست محیطی و نابودی منابع طبیعی و زیست بوم ها (اکوسیستم ها) گفته می شود که عوارض منطقه ای و فرامنطقه ای آن، بر جنبه های زندگی انسان تأثیر می گذارد. وضعیت بحرانی بوم شناختی در مناطق خشک و نیمه خشک بیابانی از یک سو و بهره برداری بی رویه انسان از سویی دیگر، موجب گسترش بیابان ها شده و مشکلی بزرگ در سطح ملی ایجاد کرده است. راه حل آن، پیش بینی تغییرات محیط طبیعی با پایش مداوم و فراکافت (تجزیه و تحلیل) داده هاست. هدف این پژوهش، مقایسه نبکاهای ریگ چاه جام و معرفی مناسب ترین نوع آن برای تثبیت ماسه های روان با استفاده از آنالیز مؤلفه های مورفومتری نبکا از طریق الگوریتم ELECTRE است. این الگوریتم، یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره است که ضمن ترکیب معیارهای کمی، کیفی و وزن دهی متناسب با هر معیار، در انتخاب بهترین گزینه به تصمیم گیران کمک می کند. ابتدا مهم ترین شاخص های موفومتری 462 نبکا از گونه های گَوَن، اشنان، گز، قیچ، خارشتر، علف شور، سیاه تاق به روش نمونه برداری طولی ارزیابی شد؛ سپس با ارزیابی معیارهای آن به وسیله الگوریتم ELECTRE، نبکاهای مطالعاتی اولویت بندی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد نبکاهای گز و سیاه تاق، 5 بار مسلط و 1 بار مغلوب شدند و با 4 امتیاز بیشترین نمره را کسب کردند و بیشترین تأثیر را در تثبیت ماسه های روان دارند. نبکاهای گونه خارشتر و گون با 6 بار مغلوب شدن، با امتیاز 6- کمترین بهره بری را دارند؛ بنابراین، برای اجرای طرح های تثبیت ماسه در منطقه مطالعاتی، ابتدا توسعه نبکازارهای تاق و گز بیشترین اهمیت را دارند و درصورت اجرا، بالاترین بهره بری را خواهد داشت. نتایج این پژوهش در مدیریت سیستمی مناطق بیابانی و طرح های تثبیت ماسه های متحرک، کاربردی و اجرایی خواهد بود.
۱۷۴.

شبیه سازی تغییرات کاربری زمین شهر همدان در سال ۲۰۴۰ میلادی با استفاده از روش اتوماسیون سلولی و داده کاوی ترکیبی «رگرسیون بردار پشتیبان و سلول های خودکار فازی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق فازی شهر همدان تغییر کاربری اتوماسیون سلولی رگرسیون بردار پشتیبان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری فضا و محیط شهری
تعداد بازدید : 39 تعداد دانلود : 126
توسعه کالبدی و رشد جمعیت شهرهای ایران در چند دهه اخیر دگرگونی هایی را پذیرفتند که سبب بروز عدم تعادل و ناهماهنگی در گسترش کالبدی شهرها و تغییرات پیش بینی نشده در توسعه فضایی شهرها شده است. در این پژوهش از تلفیق دو مدل اتوماسیون سلولی برای شبیه سازی تغییر کاربری در شهر همدان در سال ۲۰۴۰ میلادی و مدل رگرسیون بردار پشتیبان برای پایه ریزی قوانین انتقال غیرخطی برای شبیه سازی اتوماسیون سلولی و از منطق فازی برای تعریف قوانین انتقال خطی و غیرخطی استفاده شده است. به منظور آزمون مدل شبیه سازی، تغییرات کاربری شهر همدان بررسی و پس از استخراج اطلاعات از پایگاه اطلاعات جغرافیایی و تصاویر ماهواره ای، وضعیت سلول ها در دوره های زمانی مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون مدل نشان می دهد مدل تلفیقی مورد نظر قادر است با رفع پیچیدگی های اطلاعاتی و ابهامات ناشی از تحولات کالبدی شهر، مدلی مناسب برای تحلیل تحولات توسعه ای در گذشته و پیش بینی جهات و میزان تغییرات کاربری فراهم آورد. در شهر همدان مساحت اراضی ساخته شده در شهر تا سال ۲۰۴۰ افزایش یافته و احتمالاً مساحت این پهنه به حدود ۶۳۵۰ هکتار برسد و رفته رفته مساحت اراضی باغستان نیز کمتر شود.
۱۷۵.

سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان بروجرد با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MADM) و GIS

کلید واژه ها: MADM توسعه یافتگی مناطق روستایی GIS شهرستان بروجرد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی سنجش از راه دور GIS
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی توسعه پایدار روستایی
تعداد بازدید : 649 تعداد دانلود : 821
امروزه آگاهی از روند توسعه روستایی و درجه توسعه یافتگی این نواحی پیش نیاز طرح ها و برنامه های توسعه روستایی محسوب می شود. از این رو، اهمیت سطح بندی با توجه به وضع موجود و مطلوب، آن است که با شناخت تنگناها و قابلیت ها و سطوح توسعه نواحی می توان سطح زندگی مردم یک ناحیه را به خوبی نشان داد و به ارایه برنامه هایی جهت کاهش محرومیت آن نواحی پرداخت و شرایط مناسب برای توسعه یافتگی را مهیا نمود. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان بروجرد و با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره MADM و مدل SAW صورت گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی از روش های تحلیلی و اکتشافی و مطالعات میدانی و پیمایشی است که ابتدا با استفاده از 10 شاخص در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- زیست-محیطی به بررسی پخشایش و ضریب پراکندگی (CV) این معیارها در سطح دهستان های شهرستان های بروجرد (شامل هفت دهستان) پرداخته، سپس با استفاده از روش های تصمیم گیری چندشاخصه (MODM) به رتبه بندی دهستان ها با استفاده از میزان برخورداری هر یک از این دهستان ها از شاخص-های توسعه پایدار پرداخته شده است. در مدل SAW (از روش های تصمیم گیری چندمعیاره) هرچه مجموع به دست آمده کمتر باشد دهستان دارای سطح توسعه بالاتری نسبت به سایر دهستان های شهرستان بروجرد می باشد. در این پژوهش دهستان گودرزی با ضریب 20/15 دارای سطح توسعه بالاتر و دهستان دره حیدری با ضریب 42/25 دارای سطح توسعه پایین تری می باشند.
۱۷۶.

ارزیابی آماری از انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با استفاده از ماتریس انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماتریس انتقال روش شئ گرا آسیب پذیری و پایداری حوضه آبخیز دریاچه ارومیه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای کشاورزی و کاربری اراضی برنامه ریزی و توسعه ناحیه ای
تعداد بازدید : 291 تعداد دانلود : 637
اهداف: پایش تغییرات کاربری ها و درک پویایی آن در یک حوضه آبخیز، از جایگاه خاصّی در مدیریت پایدار آن حوضه برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، استفاده از سنجش از دور و GIS جهت تهیه نقشه تغییرات و شناسایی انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین با به کارگیری ماتریس انتقال و تصاویر ماهواره لندست در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه می باشد. روش: جهت انجام تحقیق، از تصاویر ماهواره لندست در دوره زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ استفاده گردید. بدین منظور پس از انجام پیش پردازش های موردنظر، جهت انجام طبقه بندی از روش های ماشین بردار پشتیبان و روشیءگرا استفاده و سپس اعتبارسنجی گردیدند. همچنین جهتِ برآورد میزان انتقالات و دیگر ویژگی های حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، ابتدا ماتریس انتقالی استخراج شده و سپس طبقه بندی شئ گرا بین دوره های زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ ارائه شد. سپس با استفاده از فرمول های موردنظر، میزان پایداری، افزایش، کاهش، تغییرات کل، تغییرات خالص و مبادله همزمان کاربری های اراضی و پوشش زمین مشخّص گردید. یافته ها/ نتایج: پس از ارزیابی صحت، صحت کلّی برای نقشه های حاصل از ماشین بردار پشتیبان و روش شئ گرا به ترتیب برابر با ۹۴ و ۹۲ درصد و مقدار کاپای آنها به ترتیب ۹۲ و ۸۹ برآورد شد که نشان دهنده برتری روش شئ گرا در مقایسه با روش ماشین بردار پشتیبان است. در کل، هر دو روشِ طبقه بندی توانستند صحت قابل قبولی برای نقشه های کاربری اراضی و پوشش زمین ارائه دهند. نتایج حاصل از انتقالات نشان داد به طور میانگین، ۵۹ درصد از چهره زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ پایداری پوشش داشته است، که بیشترین میزان این تداوم براساس مقدار این کاربری در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ مربوطه به مناطق مسکونی می-باشد. حدود ۱۴ درصد از سطح حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به صورت تبادل همزمان بوده است. همچنین سطوح آبی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در دوره زمانی فوق، بیشترین ازدست دادگی و کمترین تبادل همزمان را تجربه کرده است. نتیجه گیری: حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در این فاصله زمانی (۲۰۱۵ ۱۹۸۸) تغییرات و انتقالات شدیدی را تجربه کرده است، تاجایی که تنها ۵۹ درصد از چهره زمین، ثابت مانده و قسمت های دیگر، انواعی از انتقال ها را تجربه کرده اند. همچنین سطوح آبی و سپس مراتع، بیشترین آسیب-پذیری را تجربه کرده اند که نشان از افزایش اراضی فاقد پوشش و اراضی زراعی (کشاورزی) می-باشد. این تجزیه وتحلیل ما را به سنجش و تجسّم میزان انتقالات عمده LULC درجهت برنامه ریزیِ آینده حوضه آبخیز دریاچه ارومیه توصیه می کند.
۱۷۷.

مطالعة تطبیقی ابعاد پیاده مداری مکان از دیدگاه کاربران فضا و متخصصان با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه مورد شناسی: تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای شهری شهرسازان مطالعة تطبیقی کاربران فضا .ANP

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری فضا و محیط شهری
تعداد بازدید : 611 تعداد دانلود : 951
پیاده محوری از جمله عواملی است که می تواند در تجدید حیات مدنی فضاهای شهری مؤثر باشد و از طریق افزایش زمینة حضور شهروندان در مکان های جمعی، تعاملات و همبستگی اجتماعی را بیشتر کند. در این راستا، ارتقای عوامل کیفی و کمّی پیاده مداری مکان های شهری، زمانی می تواند تحقق یابد که اولویت سنجی مسائل موجود، مبتنی بر نظریات شهروندان و استفاده کنندگان از این فضاها باشد. ازآنجا که نظرات و آرای مختلفی در سطح شهر و پیرامون مسائل موجود شهری و اولویت های آن وجود دارد و اتخاذ تصمیمات نیز باید همگرا و درجهتِ پوشش همه جانبة اولویت ها باشد؛ بنابراین، هدف این پژوهش ارتقای کیفی پیاده راه ها و بررسی تطبیقی دیدگاه های متخصصان و شهروندان از میزان اهمیت شاخص های مؤثر در پیاده مداری فضاهای شهری با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکة (ANP) می باشد. در این روش، معیارها و مؤلفه های ارزیابی در 5 مؤلفه و 26 شاخص بااستفاده از نرم افزار Decisions Super تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مذکور مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای معیارها و شاخص ها قابل ارائه است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پنج عاملِ « فیزیکی بصری»، «جابجایی و دسترسی»، «عوامل اجتماعی و فرهنگی»، «عوامل زیست محیطی» و «عوامل کارکردی» بیشترین نقش را در تبیین قابلیت پیاده مداری فضاهای شهری ایفا می کنند. مقایسة امتیاز نهایی پیاده مداری پیاده راه های مورد مطالعه نشان داد که از دیدگاه شهروندان و متخصصان، پیاده راه تربیت دارای شرایط بهتری نسبت به پیاده راه شهریار ولیعصر و مقصودیه می باشد.
۱۷۸.

ارزیابی اقلیم آسایش گردشگری مسیر رودخانه زاینده رود با استفاده از شاخص CTIS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اقلیم آسایش شاخص PET شاخص CTIS تقویم گردشگری رودخانه زاینده رود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : 766 تعداد دانلود : 917
آب وهوا و توریسم اجزای اصلی یک سیستم هستند که از راه های مختلف بر یکدیگر تأثیر می گذارند و در تعامل با یکدیگر، بحث جدید «اقلیم شناسی توریسم» را مطرح می کنند. اقلیم مناسب گردشگری نقش مهمی در انتخاب مقصد گردشگری ایفا می کند به شکلی که داشتن شرایط مطلوب اقلیمی جزو مزیت ها و توان های بالقوه برای گردشگری محسوب می شود. به طور معمول تعدادی شاخص، عناصر اقلیمی در گردشگری را معرفی می کنند؛ شاخص CTIS یکی از جدیدترین شاخص هاست که امکان ادغام اطلاعات زیست اقلیمی برای مقاصد گردشگری را در نظر می گیرد. این شاخص، مؤلفه های گرمایی نظیر PET، مؤلفه های زیبایی شناختی نظیر ابرناکی و مه آلودگی و مؤلفه های فیزیکی مانند سرعت باد، بارش و فشار بخارآب را در کنار هم قرار می دهد. در پژوهش حاضر، برای تهیه تقویم اقلیم آسایش استان اصفهان در دوره 31 ساله 1983 تا 2013، از آمار و اطلاعات هواشناسی 5 ایستگاهی که در مسیر رودخانه زاینده رود قرار دارند، به شکل روزانه استفاده و مقادیر شاخص های یادشده بر اساس جدول های مربوط به آنها محاسبه شد. پس از دسته بندی همه شاخص ها در نرم افزار اکسل، برای نمایش نتایج وارد نرم افزار CTIS شدند. نتایج حاصل به شکل دهه ای نشان می دهند طول دوره آسایش اقلیمی در مسیر رودخانه زاینده رود از سد تا باتلاق گاوخونی بسیار متفاوت و در هر ایستگاهی، کوتاه است و بیشترین مقادیر را عمدتاً در فصل های بهار و پاییز دارد. محدودیت عمده گردشگری مسیر رودخانه زاینده رود به تنش های سرمایی زیاد در ماههای ژانویه، فوریه، مارس، نوامبر و دسامبر و تنش های گرمایی زیاد در مناطق شرقی و کویری (کبوترآباد و ورزنه) در ماههای ژوئن و ژوئیه مربوط می شود.
۱۷۹.

مقایسه دو روش تصمیم گیری Fuzzy-AHP و ANP به منظور رتبه بندی تناسب اراضی به منظور کاربری اکوتوریسم (مطالعه موردی: منطقه خائیز بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اکوتوریسم ANP مدل تصمیم گیری چندمعیاره ارزیابی تناسب اراضی FAHP

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای اکوتوریسم
تعداد بازدید : 542 تعداد دانلود : 95
بهره برداری بهینه از منابع طبیعی و ساماندهی کاربری اراضی براساس توان اکولوژیکی آن ها، نقش مهمی در مدیریت محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن ها در راستای توسعه پایدار دارد؛بنابراین، بهره برداری از توان ها و قابلیت های گردشگری و اکوتوریسمی در هر منطقه ، زمینه ای پویا و فعال برای توسعه آن منطقه فراهم می کند. از این رو، ارزیابی توان اکوتوریسمی و تحلیل قابلیت های مزبور، ضرورتی ویژه دارد. در این پژوهش، ارزیابی تناسب اراضی منطقه خائیز شهرستان بهبهان با شناسایی پارامترهای شیب، جهت، دما، عمق خاک، تحول یافتگی خاک، بافت خاک، زهکشی خاک و تیپ پوشش گیاهی و بهره گیری از مدل های تصمیم گیری FUZZY- AHP باکلی و ANP در محیط GIS به منظور کاربری اکوتوریسم انجام گرفت. همچنین، بعد از تعیین لایه های موزون استاندارد، تلفیق لایه ها با کمک روش WLC صورت گرفت. نتایج نشان می دهد در روش ANP، 23 درصد از سطح منطقه دارای توان درجه یک و در روش FAHP حدود 19 درصد از سطح منطقه دارای توان درجه یک برای کاربری اکوتوریسم است. با توجه به نقشه های نهایی به دست آمده از هر دو روش و تجزیه و تحلیل آن ها در Google Earth، مشاهده شد مناطقی که از هر جهت شباهت یکسان دارند در روش ANP در یک طبقه و در روشFAHP در دو طبقه متفاوت قرار می گیرند که این با واقعیت موجود منطقه سازگار نیست. با استفاده از نرم افزار Google Earth و بررسی های میدانی، می توان گفت نتایج روش ANP با واقعیت سازگاری بیشتری دارد و زمینه گسترش فعالیت های اکوتوریسم در منطقه وجود دارد.
۱۸۰.

ارائه مدل توسعه یافته فرا ابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک چندهدفه جهت مدل سازی تغییر بهینه کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهینه سازی تغییر کاربری منفعت اقتصادی الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای توسعه
تعداد بازدید : 361 تعداد دانلود : 657
الگوی کاربری اراضی توسط بشر در حال تغییر مداوم است. با توجه به پیچیدگی ها و فضای گسترده جواب در تغییر کاربری، وجود اهداف مختلف و متناقض و درنهایت داشتن قیود مختلف، لزوم استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک در حل این مسائل را دوچندان کرده است. در تحقیق حاضر مدلی برای بهینه سازی تغییر کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم ژنتیک(GA) در بخشی از حوضه طالقان، با اهداف بیشینه کردن سود اقتصادی, سازگاری کاربری ها و کمینه کردن سختی تغییر کاربری ارائه می شود. بهینه سازی با در نظر گرفتن یک سری محدودیت ها در تغییر کاربری انجام شده است. در این تحقیق ابتدا داده های لازم توسط توابع و تحلیل های مکانی سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و سپس فاکتورهای مؤثر در تابع هدف، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و درنهایت تغییر کاربری با استفاده از الگوریتم ژنتیک به گونه ای انتخاب شده که تابع هدف نهایی بهینه شود. نتایج نشان می دهد که الگوهای کاربری پیشنهادشده در این مدل می تواند سطح منفعت اقتصادی منطقه را در حدود 48 درصد افزایش دهد؛ با این توضیح که تمامی الگوها تا حد امکان دارای سازگاری بالا و دشواری تغییر اندک هستند .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان