فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۹٬۱۷۸ مورد.
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
52 - 93
حوزه های تخصصی:
هسته اصلی پارادایم پایداری به عنوان وجه وصفی توسعه و آرمان برنامه ریزان در جهان، بر تغییر و تحولات مستمر و درنتیجه آمادگی و واکنش در برابر آن ها استوار است. در هر منطقه ای؛ روندها، اتفاقات و عوامل کلیدی که از آن ها به عنوان پیشران یاد می شود، وجود دارند که در شکل گیری وضع موجود پایداری توسعه، اثرگذار بوده و می توانند بر وضعیت آینده شرایط پایداری توسعه منطقه نیز اثرگذار باشند. براین اساس، شناسایی و عکس العمل در برابر این پیشران ها نیازمند اتخاذ روش مطالعه مبتنی بر آینده پژوهشی است که بتواند پیچیدگی ها و نحوه عملکرد آ ن ها را شناسایی، درک و تحلیل کند. در این راستا نیز، پژوهش کاربردی حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده نگرانه در پی شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه پایدار روستایی شهرستان مریوان استان کردستان، اثرگذار خواهند بود. بدین منظور، در ابتدا با بهره گیری از تکنیک دلفی و با حضور 22 نفر از متخصصان، کارشناسان و مسئولان که به صورت هدفمند انتخاب شدند؛ عوامل اصلی شناسایی و سپس با بهره گیری از نرم افزار MicMac، روابط و نحوه اثرگذاری و اثرپذیری آن ها، پیشران های مؤثر مشخص شد که درنهایت؛ نتایج نشان داد که از میان 44 عامل اصلی شناخته شده از مقیاس ملی تا محلی؛ 14 عامل اصلی در ناحیه 1 یا اثرگذار، 12 عامل در ناحیه 2 یا دووجهی، 4 عامل در ناحیه تنظیمی، 5 عامل در ناحیه مستقل و 9 عامل نیز، در ناحیه خروجی صفحه پراکنش ماتریس تأثیرات، قرار گرفتند تا با این شیوه پیچیده توزیع، بتوان به وضعیت توسعه آینده منطقه در مسیر توسعه ناپایدار و مبهم، پی برد. در شکل گیری و تداوم این وضعیت نیز به ترتیب؛ پیشران های تجمع یافته در شاخص های مدیریتی-نهادی و اقتصادی، با بیشترین اثرگذاری عمل خواهند کرد. عوامل ناپایدارکننده تجمع یافته در شاخص مدیریتی-نهادی که به لحاظ کمّی نیز، بیشترین مقدار از پیشران های مؤثر بر ناپایداری توسعه روستاهای منطقه را دربرمی گرفتند؛ به لحاظ کیفی نیز بیشترین نقش را در وضعیت مبهم توسعه منطقه دارا خواهند بود.
اثربخشی عملیات آبخیزداری در کاهش فرسایش و رسوب با استفاده از مدل تجربی MPSIAC (مطالعه موردی: حوزه آبخیز سقزچی چای استان اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
184 - 201
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر تلفات منابع آب و خاک در حوزه های آبخیز در اثر بهره برداری غیراصولی از آن ها، باعث کاهش تولید و عمر مفید مخازن و افزایش میزان تولید رسوب شده است. امروزه با پیشرفت تکنولوژی، ارزیابی پروژه های آبخیزداری نیز با توجه به هدف، حجم کار و هزینه بالای آن ضرورت دارد. در این مطالعه نقش عملیات آبخیزداری در کنترل فرسایش و رسوب حوزه آبخیز سقزچی چای استان اردبیل به روش MPSIAC قبل و بعد از اجرای عملیات مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. در این مدل 9 عامل موثر در فرسایش براساس شدت و ضعف خود دارای امتیاز هستند و در نهایت میزان رسوب منطقه برآورد می شود. میانگین فرسایش و رسوب بر اساس آزمون کولموگروف اسمیرنوف و با استفاده از نرم افزار SPSS، در سطح 95 درصد دارای توزیع نرمال بوده و از تجزیه و تحلیل پارامتریک استفاده شد. قبل از اجرای عملیات آبخیزداری براساس نتایج آزمون t مستقل، میانگین فرسایش و رسوب در زیرحوزه های آبخیز، در سطح 95 درصد برابر است؛ در حالی که بعد از اجرای عملیات آبخیزداری، میانگین فرسایش و رسوب در زیرحوزه های آبخیز دارای عملیات آبخیزداری اجراء شده و اجراء نشده، برابر نیست. نتایج تحقیق نشان می دهد در زیر حوزه های آبخیز فاقد عملیات آبخیزداری، میانگین فرسایش و رسوب به ترتیب 48/1 و 67/0 تن در هکتار در سال افزایش دارد. در حالیکه در زیرحوزه های آبخیز دارای عملیات آبخیزداری اجراء شده این مقدار میانگین فرسایش و رسوب تقریباً ثابت مانده است که نشان دهنده تأثیر مثبت عملیات آبخیزداری در حفاظت خاک بوده و نقش مهمی در جلوگیری از کاهش حجم مخزن سد سقزچی دارد.
بررسی و شناسایی سرچشمه های قدرت ملی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
140 - 159
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی یکی از بزرگ ترین دغدغه های فکری سیاست مداران در روابط سیاسی و بین المللی می باشد اگر یک کشور از قدرت ملی بالایی برخوردار باشد می تواند خواسته های خود را بدون مانع تأمین کند برخی قدرت ها هستند که نه تنها در سطح جهان و کره زمین چنین قدرتی را دارند بلکه به ماورای مرزهای کره زمین نیز دسترسی دارند، برخی نیز آن چنان ضعیف اند که در تأمین نیازها و خواست های ابتدایی خود نانوان اند کشورها و دولت در ارتباط باید یکدیگر و با هدف تأمین خواست ها و اعمال اراده خود رفتارهای گوناگونی دارند. قدرت ملی منشأ و مبادی گوناگونی دارد که در یک کارکرد جمع، قدرت ملی را تولید می کنند. عوامل اصلی شکل دهنده به قدرت ملی کشورها در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، علمی و... قرار دارند. هدف از این تحقیق شناسایی مهم ترین مؤلفه های قدرت ملی بوده روش تحقیق در این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی- کتابخانه ای– می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که سرچشمه های قدرت ملی شامل 7 عامل (جغرافیای-نظامی-اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی-فضایی-علمی-سیاسی) است.
ارزیابی مولفه های کالبدی- محیطی منظر شهری در فضاهای ورودی شهر اردبیل
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
348 - 366
حوزه های تخصصی:
ورودی های شهر از جمله عناصر مهم مناظر شهر می باشند که ارتباط فضای خارج از یک شهر، محدوده شهر را با درون آن امکان پذیر می سازد. در واقع این فضاها معرف و بازتابنده هویت شهر بوده و معمولا" یکی از معیارهای مؤثر در قضاوت تازه واردین در مورد کلیت شهر محسوب می شود. براین اساس هدف پژوهش حاضر ارزیابی مولفه های کالبدی- محیطی منظر شهری در فضاهای ورودی شهراردبیل می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر کارشناسان و متخصصان حرفه برنامه ریزی شهری در شهر اردبیل می باشد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی تحقیق با استفاده از اعتبار صوری تأیید و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 821/0 به دست آمد. داده های حاصله ابتدا با استفاده از نرم افزارSPSS و Excel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و در ادامه، پس از وزن دهی به شاخص های مورد مطالعه با بهره گیری از روش آنتروپی شانون، ورودی های منتخب با استفاده از مدلCOPRAS رتبه بندی شدند. نتایج حاصله از پیاده سازی مدل مزبور نشان می دهد، از نظر معیارهای کالبدی- محیطی ورودی های تبریز- اردبیل، آستارا- اردبیل (میدان فاطمیون)، آستارا- اردبیل (دروازه آستارا) و مغان- اردبیل در رتبه های اول تا چهارم و ورودی تهران- اردبیل نیز در رتبه آخر قرار دارد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است در بین ورودی های مورد مطالعه ورودی تهران-اردبیل ا وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و در سطح نامساعد به سر می برد. لذا لازم است این ورودی در اولویت مداخله برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گیرد.
ارزیابی شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
141 - 156
حوزه های تخصصی:
امروزه روند گردشگری از شکل انبوه به الگوه های فرد گرایانه تغییر یافته است و گردشگران به انعطاف پذیری و تجارت معنادار اولویت بیشتری می دهند؛ گردشگری خلاق مبحثی جدید و مورد توجه در حوزه گردشگری است و نقشی اساسی در رشد و توسعه گردشگری دارد؛ گردشگری خلاق نوعی گردشگری است با تأثر کامل از حوزه های فرهنگی یک جامعه است؛ در همین راستا؛ مقاله حاضر به ارزیابی قابلیت های شهر خلاق اصفهان جهت گردشگری فرهنگی پرداخته است؛ روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی؛ اسنادی؛ تحلیلی و پیمایشی و نوع آن کاربری - توسعه ای است؛ اطلاعات به دو صورت اسنادی و پیمایشی(پرسشنامه و مصاحبه) جمع آوری شده است؛ جامعه آماری این پژوهش دو گروه جداگانه را شامل می شوند؛ گروه اول شامل گردشگران خارجی شهر اصفهان، که در سال 1397 حدوداً 360000 نفر می باشد؛ گروه دوم؛ شامل کارشناسان؛ خبرگان و متخصصان صنعت گردشگری در سازمان ها و دانشگاه های مختلف شهر اصفهان برابر 50 نفر محاسبه و داده های حاصل از آن با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی و T تک نمونه ای با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است؛ نتایج تحلیلی نشان می دهد؛ 66 متغییر اولیه گردشگری فرهنگی در این پژوهش؛ به سه عامل؛ جذابیت های هنری؛ جذابیت های فرهنگی و جذابیت های اجتماعی و زیستی و نتایج تحلیل عاملی و یافته ها در فرضیات اول و دوم بیانگر تفاوت معناداری وجود دارد(05/0 >000= Sig) در فرضیه سوم با استفاده از مدل های عاملی مرتبه دوم که در آن تعدادی از متغیرهای پنهان، متغیر پنهان دیگری را اندازه گیری می کند؛ نتیجتا از بین شاخص های گردشگری فرهنگی شاخص جذابیت های فرهنگی با ضریب 85/0 بیشترین اثر را در توسعه گردشگری اصفهان را دارد بعد ار این شاخص، شاخص هنری با ضریب 76/0 با اثر بیشتری نسبت به شاخص های زیستی و اجتماعی با 46/. در توسعه گردشگری شهر اصفهان مؤثر می باشد؛ در تحلیل و تفسیر شاخص ها می توان گفت که تعداد پارامترهای آزاد برای تدوین مدل که مقدار آن پیش فرض ۳۶ می باشد
معرفی و مطالعه ی ابرهای خزری (مطالعه موردی روزهای 20 تا 31 ماه جولای سال 2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۴
71 - 79
حوزه های تخصصی:
نتایج بررسی داده های مشاهداتی نشان داد که ابرهای خزری در قالب ابرهای پایین از نوع استراتوس و ابرهای میانی از نوع آلتوکومولوس در منطقه مشاهده شدند. به طوری که در بین ابرهای پایین ارتفاع های 750 و 900 متر و در بین ابرهای میانی ارتفاع 2700 متر بیشترین درصد فراوانی را داشتند. نتایج بررسی مقدار بارش ابرهای خزری نشان داد که در بیشتر منطقه، بارش های 1 تا 5 میلی متر رخ داده است. همچنین همبستگی پارامترهای ابر با بارش ابرهای خزری نشان داد که بارش با پارامترهای ارتفاع ابر، ضخامت نوری ابر، اندازه ذرات ابر و محتوای آب و یخ ابر رابطه مثبت و با دما قله ابر رابطه منفی داشته است. نتایج اعمال مدل رگرسیون چند متغیره شان داد که پنج پارامتر ابر حدود 17 درصد تغییرات بارش ابرهای مذکور را پیش بینی کردند. مطالعه سازکارهای همدیدی نشان داد عامل اصلی شکل گیری ابرهای خزری صعود اورگرافیگی توده هوای پایدار بوده است. به این صورت که با استقرار هسته پرفشار 1012 میلی بار در شمال دریای خزر باعث انتقال شمال به جنوب جریان باد همراه با انتقال رطوبت دریا به ساحل جنوبی دریای خزر، صعود اورگرافیگی توده هوا و تشکیل ابرهای خزری در منطقه شده است. نتایج ردیابی مسیر جریان رطوبت مدل HYSPLIT نشان داد که منشاء اصلی رطوبت منطقه از دریای خزر بوده است.
تحلیل آماری امواج گرمایی در دامنه های جنوبی البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تبیین فراوانی، توزیع زمانی، استمرار امواج گرمایی و شناسایی روند رخداد آن در دامنه های جنوبی البرز مرکزی است. بنابراین با استفاده از روش های آماری و داده های دمای بیشینه روزانه ایستگاه های همدیدی تهران (مهرآباد)، قزوین و سمنان برای دوره آماری 30 ساله (2016-1986) مشخصه های ذکر شده استخراج گردید، در گام نخست برای شناخت میزان تغییرپذیری و آگاهی از روند ماهانه دماهای بیشینه در دوره مورد پژوهش از روش ناپارامتری من کندال استفاده گردید. در ادامه برای شناسایی شدت، دوام و بسامد رخداد امواج گرمایی از نمایه های صدک (95. 98) و انحراف نرمال شده دما (NTD) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فراوانی موج های گرمایی کوتاه مدت بیشتر بوده است. بیشترین فراوانی مربوط به امواج 2 روزه بوده، و به ترتیب ایستگاه های تهران (مهرآباد)، سمنان و قزوین فراوانی رخداد بیشتری دارند. بیشترین فراوانی رخداد سالانه به ترتیب در ایستگاه تهران (11موج در سال 2010)، در سمنان (9 موج در سال 2015) و قزوین (7 موج در سال 2015) شناسایی شد. بالاترین فراوانی ماهانه رخداد امواج گرمایی در ماه های ژوئن و سپتامبر ثبت شده است. بیشترین تداوم (15 روزه) در ماه مارس 2008 با روش صدک در ایستگاه مهرآباد بدست آمد. در روش انحراف نرمال شده دما در سال 2008 به صورت یک موج گرم (12روزه) محاسبه شد. بالاترین فراوانی سالانه رخداد اموج گرمایی در هر سه ایستگاه در سال 2015 رخداد داده است. واکاویی روند حاکی از افزایش رخداد امواج گرمایی در دوره سرد سال بوده، اما در دیگر فصل ها روند تغییرات معنی داری بدست نیامد. بطوریکه گویای کاهش شدت سرمای زمستانه در دامنه های جنوب البرز است. نتایج حاصل از دو روش نشان داد که در روش انحراف نرمال شده دما تعداد موج های گرمایی بیشتری نسبت به روش صدک ثبت گردید، ولی با این وجود در روش صدک شناسایی موج های گرمایی در دوره سرد سال نمایان تر بوده است.
ارزیابی تاب آوری کالبدی - اجتماعی در برابر وقوع زلزله، مطالعه موردی: شهر اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
167 - 86
حوزه های تخصصی:
امروزه در جهان تغییرات اساسی و چشمگیری در نگرش به مخاطرات طبیعی دیده می شود، به طوری که دیدگاه غالب از تمرکز صرف بر کاهش آسیب پذیری به افزایش تاب آوری در مقابل سوانح تغییر پیداکرده است، این پارادایم با رویکرد چند رشته ای و برنامه ریزی، تاب آوری را جهت افزایش ظرفیت سیستم های اکولوژیکی به کار می برد. هدف از انجام این پژوهش، سنجش و ارزیابی وضعیت تاب آوری کالبدی - اجتماعی محلات شهر اسفراین در برابر سوانح طبیعی (زلزله) است. از لحاظ هدف توصیفی تحلیلی و از لحاظ کاربست نتایج پژوهشی کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، پرسش نامه و داده های مرکز آمار ایران در سال 1395 بهره گرفته شده است. همچنین جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش رتبه بندی ما باک و نرم افزارهای ARCMAP و EXCEL بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بر اساس شاخص های تاب آوری کالبدی - اجتماعی کل، محلات 7، 8، 9، 10، 11، و 12 که محلات شمال غربی شهر را تشکیل می دهند دارای بیشترین میزان تاب آوری بوده و محلات 18، 19، 20 و 6 در نواحی شرقی و مرکزی دارای تاب آوری کمتری هستند. به طورکلی محلات شهری اسفراین از لحاظ شاخص های تاب آوری کالبدی - اجتماعی در وضعیت یکسانی قرار نداشته و شاهد نابرابری فضایی در این شهر هستیم. بر طبق نتایج نواحی شرق شهر دارای کمترین میزان تاب آوری هستند چراکه دارای بافت قدیمی مسکونی و تراکم جمعیتی بسیار بالاتری هستند که نیازمند توجه ویژه برای برون رفت از وضعیت موجود هستند.
بررسی خطر زلزله به منظور مکان یابی سایت های اسکان موقت با استفاده از GIS (مطالعه موردی: مناطق شمالی شهر تبریز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
592 - 614
حوزه های تخصصی:
زلزله یکی از عوامل خطرزای طبیعی بوده که به عنوان یکی از مخرب ترین بلای طبیعی در طول تاریخ بشر شناخته شده است. متأسفانه در تعدادی از شهرهای کشور (همانند منجیل، رودبار، سلماس، بم و ...) این بلای طبیعی سبب مرگ بسیاری از هموطنان عزیزمان شده است. شهر تبریز نیز به دلیل مجاورت با گسل فعال شمال شهر و توسعه نامتوازن آن و نیز با توجه به قدمت تاریخی آن دارای بافت های قدیمی و فرسوده و بعلاوه وجود بخش اعظمی از بافت های ارگانیک (حاشیه نشین) در مجاورت گسل بالقوه، دچار چنین معضلی است. با وقوع زلزله در مقیاس بالا امکان تخریب سازه ها، صدمه و حتی مرگ افراد وجود دارد. بنابراین یکی از مسائل مهم در برنامه ریزی مدیریت بحران مکان یابی و انتخاب درست مکان هایی است که بتوان در اولین فرصت و با سرعت بالا جمعیت مصدوم یا آسیب دیده را بدان جا منتقل نمود. تا بتوان بعد از اسکان، نیازهای اولیه ایشان که شامل غذا، پوشاک و تدارکات پزشکی و دارویی می باشد را در اختیار آن ها قرار داد. تعیین مکان اسکان موقت می بایستی قبل از وقوع فاجعه مشخص شده باشد تا به فرایند مدیریت بحران آسیب یا خللی وارد نگردد. قطعاً مکان یابی صحیح سایت های اسکان موقت دارای معیارها و شرایط خاصی می باشد، برخی از معیارهای مورد نظر در این پژوهش عبارتند از: تراکم جمعیت، تراکم ساختمانی، دسترسی به شبکه معابر، نزدیکی به تأسیسات و تجهیزات شهری، نزدیکی به مراکز درمانی و بیمارستانی، دوری از مناطق و محل های مستعد آتش سوزی و انفجار، دسترسی به فضاهای باز و ... است. بعلاوه در نظر گرفتن تنها یک یا دو کمپ بزرگ برای اسکان آسیب دیدگان دارای مشکلات خاص و حادی است، بنابراین تعداد کمپ های اسکان موقت می بایستی دارای توزیعی بهینه با توجه به معیارهای ذکر شده باشد. تحلیل و بررسی این حجم عظیم اطلاعات نیازمند ابزار و تکنیکی قدرتمند برای آن است.
بررسی و تحلیل نقش برند در توسعۀ پایدار گردشگری (مورد مطالعه: شهرستان شاهرود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
22 - 36
حوزه های تخصصی:
گردشگری یک صنعت پیشرو در جهان است که ضمن توسعه بسیار، تأثیرات زیادی در کشورها داشته و توجه به معیارهای توسعه آن می تواند وضعیت مقصد گردشگری را بهبود بخشد، در این بین برندسازی نقشی حیاتی برای رشد گردشگری ایفا می کند. برندسازی مقصد گردشگری شامل مجموعه ای از فعالیت ها و برنامه هاست که به مقصد گردشگری ماهیت داده و آن را متمایز می سازد و ارتباط احساسی بین گردشگر و مقصد گردشگری را تقویت و مستحکم می کند. این تحقیق باهدف بررسی تأثیرگذاری معیارهای گردشگری از منظر شهروندان و تعیین برند گردشگری شاهرود از منظر نخبگان انجام شده است؛ پژوهش پیش رو از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی - تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به دو شیوه اسنادی و پیمایشی با جامعه آماری 30 نفر به عنوان نمونه از کارشناسان گردشگری است که پس از بررسی، معیارهایی در چهار بعد نمادهای فیزیکی، اقتصادی و زیرساختی، دید و منظر و فرهنگی و اجتماعی انتخاب و وزن دهی شاخص ها بر اساس AHP انجام شد. در بخش دیگر پرسش نامه محقق ساخته که دارای آلفای کرونباخ 893/0 و نمونه آماری 384 نفره بر اساس فرمول کوکران می باشد میزان تأثیرگذاری معیارهای گردشگری طبق نظر مردم با نرم افزار SPSS تحلیل گردید. محدوده پژوهش شهر شاهرود با مساحت 51419 کیلومترمربع است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گردشگری در شاهرود از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و در سطح قابل قبولی نیست و در بخش خبرگان شاخص های اماکن رفاهی، امنیت و مهمان نوازی به ترتیب در اولویت قرار گرفتند و معیار اماکن رفاهی و اقامتی به عنوان برند گردشگری شاهرود انتخاب گردید.
شناسایی، تراکم و خصوصیات فیزیوگرافی دولین ها در طبقات ارتفاعی مختلف (مناطق کارستی زاگرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۴
25 - 34
حوزه های تخصصی:
دولین یکی از شاخص ترین و اساسی ترین اشکال سطحی و مورفولوژیکی کارست، درنتیجه تأثیر شیمیایی آب بر سنگ های آهکی است که در شکل ها و اندازه های مختلفی به وجود می آید. دولین ها ازلحاظ ویژگی های مورفولوژیکی متفاوت هستند. در تحقیق حاضر پس از شناسایی دولین ها در زاگرس، پراکندگی و تغییر ویژگی های مورفولوژیکی آن ها مانند طول، عرض، مساحت و عمق در ارتباط با ارتفاع و اقلیم، با استناد به منابع اسنادی همچون نقشه های زمین شناسی 1:100000، لایه مدل رقومی ارتفاع باقدرت تفکیک 5/12 متر، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی 1:50000 و پایگاه داده های اسفزاری 49ساله دما و بارش، در نرم افزارهای Arc GIS، Mapper Global و Excel مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بررسی پارامترهای مختلف دولین های زاگرس در طبقات ارتفاعی و اقلیمی مختلف دال بر این است که شکل و عمق آن ها از تغییرات اقلیمی کواترنری متأثر شده است. در ارتفاعات پایین تر که آب بیشتر از دمای کم در انحلال نقش داشته، دولین ها شکل نزدیک به دایره دارند و در مناطق مرتفع تر کشیده می شوند و هرچه دما پایین تر و احتمال تبدیل دولین به سیرک یخچالی-دولین بیشتر باشد، دولین شکل کشیده تری به خود گرفته است. همچنین ضریب فشردگی دولین ها دال بر این است که کشیدگی و طول آن ها با افزایش ارتفاع بیشتر می شود؛ به این صورت که در فاصله ارتفاعی 1000-500متر، نسبت دایره ای به ازای هر 1000متر افزایش ارتفاع، 8/0 بیشتر می شود و ضریب فشردگی 9/0 کاهش می یابد. در فاصله ارتفاعی 1000-2000 متر، با افزایش هر 100متر، نسبت دایره ای 44/0 و ضریب فشردگی 1/0 کمتر می شود. در طبقه 3700-3000 متر، نسبت دایره ای با افزایش هر 1000متر ارتفاع، 2/1 کاهش و فشردگی 3/1 افزایش می یابد.
برخی رویکردهای فلسفی در مورد مشاهده در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق سنت حاکم، ژئومورفولوژی یک رشته میدانی بوده و مشاهده یکی از ارکان کارهای میدانی را تشکیل می دهد. در هر حوزه ای از دانش بشر، عنصر یا مورد مشاهداتی، ممکن است متفاوت باشد. مشاهده طبیعت و عناصر تشکیل دهنده آن که بخشی از معرفت شناسی در ژئومورفولوژی است، مستلزم ارتباط فعال با واقعیت مورد مشاهده است. دیدن و مشاهده چشم اندازها، لندفرم ها و حوضه های آبریز به عنوان یک سنت دیرینه در علوم زمین و به ویژه ژئومورفولوژی، علاوه بر اینکه یک فرایند حسی است، ازلحاظ نگرش های فلسفی متفاوت در فرایند پژوهش ژئومورفیک، جایگاه و اهمیت خاصی دارد. به عبارتی، دانش نیز مانند چشم انداز، چند زادی است و در دستیابی به معرفت (شناخت، دانش، آگاهی) نسبت به موضوعات موردبررسی در هر قلمرو علمی، چگونگی اندیشیدن خود بن مایه های فلسفی دارد. مشاهده بدون اینکه نظریه ای را از قبل در ذهن داشته باشیم و آن را دنبال کنیم (پوزیتیویسم منطقی) و نظریه محور (نظریه بار) بودن مشاهدات (در واقع گرایی)، دو دیدگاهی است که در این مقاله موردبررسی قرارگرفته اند. با توجه به رویکردهای فلسفی، مفاهیم، اهداف و نتایج به دست آمده، متفاوت خواهد بود. درهرحال، در ژئومورفولوژی، مشاهده نقش کنترل کننده اصلی را دارد
فراتحلیلی بر پژوهش های حوزه ی اسکان غیررسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود امکانات و زیرساخت های مختلف در شهرها موجب شده است تا بسیاری از روستاییان محل زندگی خود را ترک و به شهرها مهاجرت کنند. این درحالی است که گرانی قیمت زمین و مسکن مهاجران تازه وارد را مجبور می کند تا به دور از چشم مسؤولان و بدون اخذ مجوز از دستگاه های متولی، به ساخت سرپناه در حاشیه شهرها اقدام کنند که به تبع آن مشکلات زیادی را برای مسؤولان درزمینه خدمات رسانی و همچنین برای حاشیه نشینان به وجود می آورد. این پژوهش با روش فراتحلیل )روشی سیستماتیک برای نیل به این اهداف با تحلیل آماری یافته های کمی حاصل از مطالعات مربوط به یک مسأله پژوهشی است (و با هدف شناسایی و دسته بندی مقالات پژوهشی نوشته شده در حوزه حاشیه نشینی در مجلات علمی- پژوهشی در داخل ایران نگارش شده است؛ به طوری که پس از جست وجو و شناسایی مقالاتی که طی سال های اخیر مستقیماً به موضوع یادشده پرداخته اند، بافهم رویکردها و ماهیت آن ها، به بررسی ساختار مقالات شامل روش شناسی، شاخص ها، نمونه گیری، روش های جمع آوری و تحلیل داده ها و نتایج به دست آمده پرداختیم تا جنبه های مثبت و منفی را واکاوی کنیم. در چهارچوب این روش، در ابتدا واژه اسکان غیررسمی و سایر واژگان نزدیک به آن از نظر معنایی مانند آلونک نشینی، حاشیه نشنی و سکونتگاه های غیرقانونی در کتابخانه ها، مراکز و بانک های علمی فارسی مورد جست وجو قرار گرفتند و مرتبط ترین مطالعات با اهداف تحقیق انتخاب شدند. معیارهای ورود مطالعات شامل انجام پژوهش در کشور ایران، انتشار مطالعه به زبان فارسی و تمام متن بودن آن ها بود. نتیجه پژوهش ها حاکی از آن است که همه مقالات نوعی نظریه آزمایی بوده و منجر به نظریه سازی نشده است. هرچند که برخی از پژوهش ها، الگوها و پیشنهادهای بسیار خوب و تازه ای را ارائه داده اند، باتوجه به ماهیت پژوهش ها نمی توان آنها را در رده پژوهش های بنیادی و نظریه ساز قرار داد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
تغییرات زمانی-مکانی آتش سوزی نواحی رویشی ایران مبتنی بر برونداد سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
41 - 60
حوزه های تخصصی:
افزایش فعالیت آتش سوزی در بسیاری از عرصه های رویشی ایران در دهه های اخیر نگرانی ها را در مورد پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت ناشی از آن افزایش داده است. آتش سوزی جنگل ها و مراتع بر کمیت، کیفیت و سلامت اکوسیستم های طبیعی تاثیر خواهد داشت. گام اول در مهار و پیش گیری از آتش سوزی جنگل ها پایش دقیق آن است. لذا این پژوهش با هدف برآورد مساحت گستره های آتش سوزی و شناسایی تغییرات زمانی-مکانی این رخدادها در نواحی رویشی ایران انجام شده است. برای دستیابی به این هدف از داده های سنجنده MODIS ماهواره TERRA شامل محصولات آتش سوزی فعال (MOD14A1) و مناطق سوخته شده (MCD64A1) در یک دوره 20 ساله (2020-2001) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشینه گستره آتش سوزی در نواحی رویشی ایران مربوط به ماه ژوئیه می باشد که حدود 4100 هکتار از اراضی ایران را در بر می گیرد. در این ماه بخش وسیعی از جنگل های کشور بخصوص در قسمت های شمال غربی در ناحیه رویشی ارسباران دارای رخداد آتش سوزی می باشد. در مقابل، کمینه مقدار گستره های آتش سوزی در نواحی رویشی ایران مربوط به ماه آوریل می باشد که به صورت دو پهنه محدود در شمال غرب و غرب کشور مشاهده شد. به جهت زمانی بیشینه رخدادهای آتش سوزی جنگل در ماه های گرم و خشک سال شامل ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در نوار غربی کشور در رویشگاه زاگرس رخ داده است. همبستگی خطی بین مناطق سوخته شده و مناطق دارای آتش سوزی فعال در ایران نشان داد که یک ارتباط معنی دار بین این دو محصول ماهواره ای وجود دارد. این ارتباط نشان می دهد مناطق سوخته شده در نواحی رویشی ایران جز کانون های فعال آتش سوزی جنگل هستند.
تحلیلی از بازآفرینی در بافت فرسوده شهری با تأکید بر رویکرد محله محور (مطالعه موردی: مناطق 4 و 5 شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال شانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
163 - 180
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری با تأکید بر محله محوری به دنبال آن است که با اقدامات لازم در مقیاس کوچک یعنی محله، که خردترین مقیاس در تقسیمات کالبدی مدیریت شهری است، بیشترین اثرگذاری در حوزه پایداری داشته باشد. لذا هدف پژوهش حاضر بازآفرینی در بافت فرسوده شهری با تأکید بر رویکرد محله محور در مناطق 4 و 5 شهر زاهدان می باشد. پژوهش حاضر، تحقیقی تحلیلی-کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار های (SPSS و Expert Choice) استفاده شده است. نتایج نرم افزار Expert Choice نشان داد که در بعد اجتماعی، شاخص مشارکت مردمی در میان ساکنان محله، با امتیاز (112/0) و در بعد اقتصادی، شاخص محل سکونت دایرکنندگان واحدهای تجاری با امتیاز (157/0) در اولویت بازآفرینی در بافت فرسوده شهری با تأکید بر رویکرد محله محور قرار دارند. در ادامه نیز، به منظور بررسی نقش شاخص های بعد اجتماعی و اقتصادی رویکرد محله محور در بازآفرینی بافت فرسوده شهری مناطق 4 و 5 شهر زاهدان، از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شده است. متغیر های مستقل (بعد اقتصادی، اجتماعی) رویکرد محله محور با متغیر وابسته (بازآفرینی) دارای رابطه معناداری در سطح 05/0=P می باشد. همچنین نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد که در تمامی متغیر ها با سطح معناداری به دست آمده 000/0، ارتباط معنادار و مثبت بین متغیر های اجتماعی و اقتصادی رویکرد محله محور و بازآفرینی مناطق مورد بررسی وجود دارد.
تحلیل فضایی جدایی گزینی اجتماعی- فضایی در بافت های ناکارآمد شهری موردکاوی: محله قیطریه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 179
حوزه های تخصصی:
مقدمه تصمیم های عجولانه مدیریتی، مدیریت شهری غیرمتخصص و نبود مطالعات دقیق در طرح های توسعه، در شهرها و به خصوص کلان شهرها، منجر به به وجود آمدن محله هایی با بافت ناکارآمد شده است. یکی از عواقب این تصمیم ها، ایجاد مسئله ای به نام جدایی گزینی در محله های شهری است که به جدایی گروه های مختلف جمعیتی منتج شده است که این مسئله می تواند باعث کاهش تعاملات اجتماعی - اقتصادی ساکنان محله های اطراف آن، کاهش ورود بخش سرمایه گذاری برای توسعه این بافت ها، تغییر نگرش در بیشتر شهروندان نسبت به انتخاب فضای سکونتی خود، مهاجرت ساکنان اصلی و ورود جمعیت غیربومی به بافت و ایجاد مشکلات فراوان برای ساکنان بافت یادشده می شود. در نتیجه این جدایی گزینی، تماس های میان اعضای این طبقه فقیر، زیاد و ارتباط بین طبقه ای، کاهش می یابد و با کاهش طبقه متوسطِ ساکن در بافت ناکارآمد، نابهنجاری های اجتماعی در محله ها شدید می شود. بافت فرسوده واقع در محله قیطریه با جمعیتی حدود 3 هزار نفری، واقع در بافت قدیمی این محله است. دلیل انتخاب محله قیطریه، وجود فرسودگی بافت در بخشی از محله و هسته مرکزی آن و وجود ویژگی های اقتصادی – اجتماعی یکسان در دو قسمت محله (محدوده بافت ناکارآمد و بقیه محله) است. البته، توجه به اهمیت محله به عنوان عنصر پایه نظام شهرسازی در مبانی و مباحث برنامه ریزی شهری و میزان رضایت شهروندان از محل سکونت و مشارکت آن ها در روند بهبود محله ها و نبود توجه کافی در این زمینه، اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را چندین برابر می کند. در این راستا، با وجود مسائل متعدد در این بافت ها، بررسی مسئله ارتباط این نوع بافت ها با مسئله جدایی گزینی فضایی – اجتماعی، می تواند از مهم ترین مسائل محله های شهری تلقی شود. بنابراین، در این پژوهش، به بررسی جدایی گزینی کالبدی و اجتماعی در بافت فرسوده و ناکارآمد محله قیطریه تهران پرداخته می شود.
مواد و روش روش تحقیق در مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1395 شهر تهران، داده های طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی نحوه توزیع و پراکنش پدیده های اجتماعی و فضایی کالبدی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مختلفی تعریف شده اند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی، مدل خودهمبستگی فضایی محلی موران و مدل تحلیل لکه های داغ و سرد از جمله این مدل ها هستند که در این پژوهش به کار گرفته شده اند. ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی آماره موران نیز الگوی توزیع فضایی عوارض و پدیده ها را با در نظر گرفتن هم زمان موقعیت مکانی و خصیصه های درونی این عوارض ارزیابی می کند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی هم از جمله آزمون های خوشه بندی است که برای تعیین الگوی پراکندگی پدیده ها از آن استفاده می شود. براساس این روش، شاخصی به نام Rn (میزان مجاورت) به دست می آید که دامنه آن بین عدد صفر تا 2/15 متغیر است. این شاخصِ پراکندگی، نحوه و چگونگی الگوی توزیع فضایی پدیده ها و عناصر را در محدوده مطالعاتی بیان می کند.
یافته ها در این قسمت از پژوهش برای سنجش جدایی گزینی، از 30 شاخص در سه بُعد اقتصادی با شش شاخص، بعد اجتماعی- جمعیتی با 15 شاخص و بعد کالبدی- فیزیکی با نه شاخص استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش جدایی گزینی بعد اقتصادی از بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن 1395 استفاده شده، عبارت اند از: نرخ اشتغال، بار تکفل، نرخ فعالیت، نرخ اجاره نشینی، نرخ مالکیت و نسبت جنسی اشتغال. برای سنجش طبقات بعد اقتصادی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 پیوست شد و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی طبقه بندی گروه های جمعیتی انجام شد که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. طبق مدل موران، به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. برای جداشدگی بُعد اجتماعی 15 شاخص استفاده شده است، که چهار شاخص حس تعلق، آرامش و سکون، روابط اجتماعی و اعتماد، از طریق پرسشنامه محاسبه شده و 11 شاخص دیگر (نرخ سواد، بعد خانوار، نسبت جنسی، تراکم جمعیت، نسبت مهاجرنشینی، نسبت طلاق، نسبت جنسی سواد، نسبت جنسی جمعیت محصل، درصد سالمندان، نسبت جنسی سالمندان، نسبت زنان سرپرست خانوار) از طریق محاسبه شاخص ها روی بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن محاسبه شده اند. برای سنجش طبقات بُعد اجتماعی- جمعیتی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 متصل و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. میزان شاخص موران جهانی برابر 0/007 و الگوی توزیع نیز تصادفی است. برای سنجش طبقات بُعد کالبدی فضایی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 مرتبط و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی، اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است؛ که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است.
نتیجه گیری در بُعد اقتصادی، بین شش شاخص مورد مطالعه وزن نرخ اجاره نشینی برابر 0/354 دارای بیشترین وزن و نرخ فعالیت با وزن 0/052 دارای کمترین وزن است. بر اساس شاخص های اقتصادی 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و طبق مدل موران به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. بر اساس خروجی وزن دهی مدل AHP از شاخص های مورد بررسی در بُعد اجتماعی- جمعیتی، نسبت مهاجرنشینی با وزن 0/171 دارای بیشترین وزن و شاخص بُعد خانوار با وزن 0/019 دارای کمترین امتیاز است. در بُعد کالبدی- فیزیکی 11 شاخص بررسی شد، که شاخص فرسودگی قطعات دارای بیشترین امتیاز و اثر آن برابر 0/224 است و خانوار در واحد مسکونی با ارزش 0/028 دارای کمترین ارزش در جدایی گزینی شده است. از مجموع بلوک های محله که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بُعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. جدایی گزینی بعد اجتماعی- جمعیتی شاخص های تک گروهی در بُعد یکنواختی برابر میانگین آن در سطح محله برابر 0/6 است، در واقع در مرز ورود به جداشدگی بالا واقع شده است. از نظر سطح جداشدگی طبقه متوسط با امتیاز 0/6964 در رتبه اول و طبقه بالا با امتیاز 0/6776 در رتبه دوم و طبقه پایین با امتیاز 0/658 در رتبه سوم جداشدگی قرار دارند. به طور کلی، میانگین این شاخص برای هر سه طبقه برابر 0/67 است. از نظر دسته بندی ایسلند و همکاران در طبقه بالا واقع شده است؛ اما چون فاصله کمی با 0/6 دارد، کمی فراتر از حد آستانه قرار دارد. اما بر اساس شاخص آنتروپی که میانگین آن برابر 0/18 است و چون کمتر از 0/3 است، جدایی شدگی در سطح پایینی اتفاق افتاده است. شاخص جینی نیز برابر 0/683 است و چون بالاتر از 0/6 است، جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده است. بیشترین جداشدگی در طبقه متوسط با امتیاز 0/697 و در رتبه دوم طبقه بالا با امتیاز 0/68 و طبقه پایین به نسبت با میزان کمتر جداشدگی مقدار آن برابر 0/66 است و در تمامی سطوح شاخص آتکینسون نیز جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده و میانگین شاخص نیز برابر 0/678 است.
رتبه بندی موانع رشد شهر هوشمند پایدار (مورد مطالعه: شهر کرمان)
حوزه های تخصصی:
شهر کرمان به عنوان مرکز سیاسی استان از عناصر شهری مهمی برخوردار است برنامه ریزی کالبدی، عملکردی برای تأمین نیازهای شهروندان و عملکرد بهتر در جهت دستیابی به توسعه، اهمیت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدف رتبه بندی موانع رشد شهر هوشمند منطقه شهری کرمان انجام شد. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش 30 نفر از مدیران دستگاه های اجرایی شهر کرمان است. ابزار تحقیق پرسش نامه مقایسه زوجی است. روش تجزیه وتحلیل آماری AHP است. نتایج بررسی ها بر اساس دیدگاه پاسخگویان، نشان می دهد، مهم ترین موانع زیرساخت های فیزیکی (C3) با وزن 0.448 رتبه اول، مدیریتی (C5) با وزن 0.233 رتبه دوم، پایداری زیست محیطی (C1) با وزن 0.111 رتبه سوم، اقتصادی (C2) با وزن 0.072 رتبه چهارم، فناوری و اطلاعات (C4) با وزن 0.069 رتبه پنجم آموزشی (C6) با وزن 0.067 رتبه ششم را کسب کرده است. در نتیجه باید گفت باتوجه به مشکلات عدیده محیطی و زیست محیطی شهر کرمان توجه به توسعه شهر هوشمند را راهکاری جهت کاهش این مشکلات معرفی کرده و پیشنهاد می شود زیرساخت های توسعه این شهرها مدنظر قرار گیرد و هم چنین تعارضات میان توسعه شهر هوشمند و برنامه های دولت کاهش یابد.
رویکردها و روش های آینده پژوهی و سناریونگاری در برنامه ریزی شهری و منطقه ای
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
82 - 107
حوزه های تخصصی:
مشکلات کنونی برنامه ریزی شهری، ناشی از عدم شناخت دقیق آینده شهرها و مسائل مربوط به آن است. اگر وضعیت امروز جامعه نتیجه آینده نگری زمان گذشته بوده پس اشکالات عدیده ای در شیوه برنامه ریزی و نحوه شناخت ما از آینده در گذشته برای برنامه ریزان شهری آن زمان وجود داشته است. این موضوع نشان می دهد که آینده پژوهی به عنوان یک علم فرارشته ای در فرایند برنامه ریزی شهری و شهرسازی جایگاه ویژه ای دارد که ضرورت تدوین چشم اندازهای آینده برنامه ریزی شهری را رقم می زند و ﺳﻨﺎرﯾﻮﻧﮕﺎری ﺑﻪﻋﻨﻮان ﯾﮏ اﺑﺰار ﻗﻮی در ﻣﯿﺎن روش ﻫﺎی آﯾﻨﺪه ﭘﮋوﻫﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ درک ﻧﯿﺮوﻫﺎی ﭘﯿﺸﺮان و ﻋﺪمﻗﻄﻌﯿﺖﻫﺎ، در ﻗﺎﻟﺐ رواﯾﺖ داﺳﺘﺎنﻫﺎی ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ از آﯾﻨﺪه، ﮐﻤﮏ زﯾﺎدی ﺑﺮای روﺷﻦ ﺷﺪن ﻓﻀﺎی ﻣﺒﻬﻢ آﯾﻨﺪه ﺑﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰان و ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮان ﺑﺎﺷﺪ. این مقاله در عرصه فرارشته ای با رویکرد بنیادی دارای جهت گیری توصیفی تحلیلی می باشد و با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی تلاش دارد پارادایم های آینده پژوهی را در سطوح هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی بررسی نماید. سپس، با تبیین مفاهیم و ساختارهای فکری این حوزه، ابزارها و روش های آینده پژوهی و سناریونگاری را واکاوی کرده و با ارائه یک مدل ترکیبی از روش های آینده پژوهی در جهت ایجاد هماهنگی بین روش های گوناگون، امکان به کارگیری هدفمند آن ها در موقعیت های تحقیقاتی مختلف برای پژوهشگران فراهم کند.
جایگاه نوشهرسازی ایرانی _ اسلامی در تحقق زیست پذیری شهری (مورد مطالعه اطراف حرم حضرت عبدالعظیم(ع))(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
85 - 105
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ با فرآیند ایستایی، زوال و افت مواجه شده اند که به ایجاد فضاهای ناکارآمد و فرسوده در شهرها انجامیده است. الگوهای متعدد و انبوهی برای مقابله با این معضل شهری ارائه شده است و این پژوهش نیز با هدف دستیابی به راه حلی مناسب در این زمینه، پیرامون الگوی بازآفرینی نوشهرسازی ایرانی _ اسلامی بر پایه شاخص های عدالت محور به نظریه پردازی می پردازد. این پژوهش به منظور شناسایی شاخص ها و شناسه های ایده اصلی، از روش «تئوری زمینه ای» و در راستای تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» بهره برده است. شاخص ها از طریق روش مک گراناهان تعیین وزن و به صورت نزولی مرتب شده اند تا مشخص شود کدامیک از اصول و شاخص ها در هدف تحقیق نقش بسزایی دارد. سپس چارچوب مطروحه در بستر پژوهشی با روش های مطالعه اسنادی، مشاهده و مصاحبه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که رسالت نوشهرسازی، ارزش گذاری مجدد به زیست خالص انسانی در چنین مکان های ناکارآمد و مسئله دار شهری است که آثار آن افزایش رضایتمندی و احساس آرامش و تعالی شهروندان از زندگی در شهرها بوده و از اهداف اصلی و منظومه عملکرد شهر ایرانی _ اسلامی می باشد؛ از این رو پیاده سازی الگوی نوشهرسازی ایرانی _ اسلامی در پرتو «شهرسازی عدالت محور» به عنوان الگوی موفق بومی و جامع برای مدیریت شهری ایران در دوره معاصر است که با زمینه قرار دادن «عدالت» در طرح ها و برنامه های شهری محقق می گردد.