جهانی شدن پیامدهای مثبت و منفی مهمی برای ابعاد گوناگون امنیت انسانی اعم از امنیت نظامی ، بوم شناختی ، اقتصادی ، فرهنگی و روان شناختی داشته است . در عین حال مقاله حاضر مدعی است که پیامدهای منفی ، عمدتا نه ناشی از ماهیت روند جهانی شدن بلکه بیشتر متاثر از تفاسیر و قرائت های نئولیبرال از فرآیند مذکور است . جهانی شدن از یک سو به کاهش جنگ ها و درگیری های نظامی ، افزایش پیشرفت های مادی ، افزایش نسبی رفاه و اشتغال و رشد یکپارچگی های گوناگون منجر شده و از دیگر سوی ، گسترش تکنولوژی نظامی ویرانگر ، تخریب فزاینده محیط زیست ، بی ثباتی مالی ، انحطاط فرهنگی و کاهش انسجام اجتماعی را در پی داشته است .
در این مقاله به بهانهى سند مهمى که ده سال پیش روزنامه نیویورک تایمز منتشر ساخت، به ماهیت دولت آمریکا و دموکراسىهاى غربى پرداخته شده است. اقدامات آمریکا که خود از بنیانگذاران سازمان ملل متحد است و در دهههاى اخیر، از آن به عنوان ابزار مفیدى براى اجرا کردن اهدافش سود جسته است، اکنون با ابتدایىترین موازین حقوق بینالملل و حقوق بشر مغایر است. در یک «دموکراسى»، که سانسور رسمى وجود ندارد، این کار به عهدهى رسانههاى جمعى، دانشگاهها، مدارس و مخازن فکرى است.
امروزه در اینکه جهانى شدن یک واقعیت است، تردیدى نیست. جهانى شدن دو بعد دارد: یک بعد به عنوان یک فرآیند و دیگرى به عنوان یک ایدئولوژى. گفتهاند که جهانى شدن محصول کاپیتالیسم و لیبرالیسم است؛ ولى به نظر من، فلسفهى مناسب با عصر جهانى شدن، پستمدرنیسم است. آمریکا همواره در فکر جاىگزین کردن نیروهاى فئودالى حاکم بر جهان، به وسیلهى یک سیستم مشارکتى به رهبرى خود است. ایران هدف خوبى براى استراتژى جدید آمریکاست. ما فرصتهاى زیادى را براى ورود به عرصه جهانى شدن از دست دادهایم.
ژان بودریار فیلسوف و جامعهشناس بزرگ فرانسوى است که به دلیل دیدگاههایش درباره فرهنگ و ارتباطات بسیار مشهور شده است . دیدگاههاى او درباره فرهنگ جدید او را به یکى از سرشناسترین اندیشمندان پستمدرن تبدیل کرده است . مقاله او تحت عنوان «روح تروریسم» که اندکى پس از حوادث 11 سپتامبر منتشر شد، جنجال فراوانى برانگیخت . او از مخالفان سرسخت جهانىسازى است . در این گفتوگو که توسط هفتهنامه اشپیگل صورت گرفته است، او مىکوشد نسبت میان جهانىسازى و تروریسم را روشنسازد .