فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۹۲۴ مورد.
جایگاه حقوق نرم در توسعه حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد ۱۳۸۸ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
هویت و حوزه های مفهومی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر هویت از جایگاهی مهم در علوم اجتماعی برخوردار شده است. در روابط بین الملل نیز به طور خاص از دهه 1990 تاکنون مباحث متعدد و دامنه دار حول هویت مطرح شده است. سوال اصلی این مقاله این است که هویت یا به بیانی بهتر، نگرش هویتمحور چه تاثیری بر مقوله های بنیادین روابط بین الملل دارد. به این منظور ابتدا در مقدمه بحث به اهمیت هویت در دهه اخیر و مباحث فرانظری و نظری درباره آن در روابط بینالملل میپردازیم. سپس مفهوم هویت را به طور خاص مد نظر قرار داده، میکوشیم دقایق بحث در باره آن را مشخص سازیم.
اقتصاد نظامی گری
نقد نظریه تاریخی حاکمیت در پرتو مفهوم میراث مشترک بشر
حوزه های تخصصی:
هیچ عاملی نمی تواند به اندازه مفهوم میراث مشترک بشر، نظریه تاریخی حاکمیت دولتها را نادیده گرفته و یک منفعت مشترک را به جای آنچه منافع ملی دولتها نامیده می شوند، منعکس کند. این مقاله، ابتدا به این نکته می پردازد که میراث مشترک بشر، محصول وابستگی متقابل اقتصادی و بوم شناختی جهان است. اهمیت وابستگی متقابل در حوزه میراث مشترک بشر در این است که زوال مفهوم سنتی دولت حاکم مستقل را روشن می کند. از آنجا که نظام دولت ـ ملت بر مبنای حداکثر منافع دولتهای مستقل و در تضاد با منافع نوع بشر پایه گذاری شده، این واقعیت را که در یک جهان وابسته به هم، حاکمیت بزرگترین مانع در اجرای جهانی میراث مشترک بشر است، مورد بحث قرار می دهد.سپس هدف این خواهد بود که زوایایی از رویارویی و تقابل اصل حاکمیت و میراث مشترک بشر را روشن سازد. محور بحث این است که اجرای موفق میراث مشترک بشر منوط به تعریف مجدد اصول حاکمیت مطلق و حاکمیت دائمی بر منابع طبیعی است. همچنین به طور آزمایشی و تجربی، انتظارات هنجاری برای یک اصلاح اساسی در نظم بین المللی بیان خواهد شد. به عبارت دیگر، در دو زمینه، راه حل آزمایشی برای برچیدن موانع اجرای موفق میراث مشترک بشر و تحقق اهداف اصولی و مطلوب را ارائه می دهد.
منافع ملی و مداخلات بشردوستانه: بررسی نظری و تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طی سالهای پس از پایان جنگ سرد و به موازات شکلگیری رویه ای جدید از کاربرد زور تحت عنوان مداخله بشردوستانه، تلاشهای نظری متفاوت برای درک پیدایی این مداخلات صورت گرفته است. نظریهپردازان با استفاده از نظریات سازهانگاری، جهانوطنگرایی، مکتب انگلیسی و واقعگرایی تلاش کردهاند تا به تبیین این پدیده بپردازند. در این مقاله سعی شده است ضمن مرور مختصر در سابقه این مداخلات، تعاریف و رویکردهای نظری متفاوت در مورد علل پیدایی آن، از دو منظر نظری و تجربی نگرش واقعگرایانه به مداخلات بشردوستانه مورد بررسی قرار گیرد. به لحاظ نظری این بحث مطرح میشود که مداخلات بشردوستانه به عنوان کاربرد زور برای تحقق اهداف انسانی، تا چه میزان با درک واقعگرایانه از نظام بینالملل همساز است.
تروریسم و جنبشهای اجتماعی ـ سیاسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با اشارة آماری به گسترش پدیدة تروریسم در جهان، به تحلیل پدیدة تروریسم بر پایة جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی میپردازیم و بحث را با بررسی و تبیین مکانیسم عملکرد گروهی تروریسم از طریق امکانات تبیینی نظریة عمل جمعی (بر محور عقلانی و انتخابی بودن استراتژیک کنش و عمل آدمی) به پایان میبریم. در این پژوهش با اشارة آماری به گسترش پدیدة تروریسم در جهان، به تحلیل پدیدة تروریسم بر پایة جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی میپردازیم و بحث را با بررسی و تبیین مکانیسم عملکرد گروهی تروریسم از طریق امکانات تبیینی نظریة عمل جمعی (بر محور عقلانی و انتخابی بودن استراتژیک کنش و عمل آدمی) به پایان میبریم.
ستونهای سه گانه روابط بین الملل و عملکرد اخلاق
حوزه های تخصصی:
تمامی بازیگران در صحنه بین المللی هدف کسب برترین جایگاه جهانی و تحقق فزون ترین منافع را دنبال می کنند. در این چارچوب آنان تلاش را بر این قرار می دهند که از تمام دارایی های خود بهره ببرند. به همین دلیل ارزش های اخلاقی خواه در هیات آسمانی و خواه در کسوت مدنی مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به این واقعیت که در صحنه بین الملل نقض نظم ضرورتاً با تنبیه روبه رو نمی شود و کشورهای بزرگ به لحاظ حجم توانمندی و تسلط بر سازمانهای بین الملل امکان بیشتری برای مشروعیت بخشیدن به ارزش های اخلاقی با منافع خود دارند، باید درک کرد که اخلاق ویژگی موقعیتی دارد. کشورهای بزرگ هر زمان مناسب تشخیص دهند از مباحث اخلاقی مانند حقوق بشر، برابری انسانها و نفی تجاوز صحبت می کنند و هر زمان آن را برخلاف منافع خود بدانند به راحتی این ارزش ها را نقض می کنند. بنابراین پرواضح است که ارزش های اخلاقی از ارکان اساسی حیات بخش رفتارهای بازیگران نیست بلکه جایگاه آن موقعیتی است. کشورها با توجه به واقعیات و شرایط در داخل و خارج است که تصمیم می گیرند که این توانمندی را از زرادخانه ی ملی مورد استفاده قرار دهند. اگر تشخیص بر این باشد که ارزش های اخلاقی تسهیل کننده است، مورد بهره برداری قرار می گیرد و در صورتی که نظر بر این باشد که مقوله ارزش های اخلاقی در صورت توجه، دستیابی به خواستها را پرهزینه و یا غیرممکن می سازد، به حاشیه رانده می شود