موضوع سخن، نقد کنترل رسمی دین و فرهنگ از سوی حکومت است. نویسنده سعی کرده است پیامدهای منفی کنترل دولتی دین و فرهنگ را در جوامع توسعهنیافته تبیین کند. از دیدگاه ایشان، کنترل رسمی این دو مقوله نه تنها به تقویت مبانی اعتقادی و رفتار دینی و رعایت هنجارهای فرهنگی نمیانجامد، بلکه نهایتا به تضعیف آنها منجر میگردد.
در دوران معاصر، در برخورد با سنتهاى فرهنگى سه گرایش در میان ایرانیان شایع بوده است: 1. گرایش سنتگرایانه؛ 2. گرایش شبهتجددخواهانه و 3. گرایش تجددخواهانه. گرایش اخیر با استفاده از اصل «میراثبردن انتقادى» به خلق فرهنگ نو چشم دوخته است. در شرایط امروزى تنها تأکید بر آن دسته سنتهاى فرهنگى مجاز است که بتوانند با فرآیند همگرایى فرهنگى جهانى سازگار شوند.
قرآن کریم سه روش و روىکرد در آموزش دین مطرح ساخته است: روش عقلى - فلسفى؛ روش عرفانى و روش هنرى. شیوهى هنرى، نخستین اولویت را دارد؛ شیوهى عرفانى در رتبهى دوم و شیوهى عقلى - فلسفى در رتبهى سوم قرار دارد. باید از هر سه روش استفاده کرد؛ ولى آنچه تا کنون تحقق یافته است، روش عقلى - فلسفى است.