درخت حوزه‌های تخصصی

تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۵۸۰ مورد.
۱۴۱.

حسابداری، قدرت و دانش با تاکید بر دیدگاه میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۴۴.

مفهوم خود و نسبت آن با عمل سیاسی در اندیشه «هانا آرنت» و «هربرت مارکوزه»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی غرب
تعداد بازدید : ۱۷۷۵ تعداد دانلود : ۸۳۷
در ارتباط با مفهوم «خود»، آثار و نوشته های فراوان وجود دارد. با وجود این، یکی از تعاریف آن، به خصوص در تلقی مدرنیستی و پسامدرنیستی آن، به فضایی از استقلال و کنشگری خودمختار فاعل شناسا اشاره دارد؛ چنان که در پیشبرد خویش، «خودرانشی» و در عبارتی مانند «خودش کرد»، می توان این امر را مشاهده کرد. اساساً این تلقی از مفهوم خود در میان اندیشمندان سیاسی نیز به کرات مشاهده می شود. دو تن از این متفکران قرن بیستم که با این تلقی مطالبی را به رشته تحریر درآورده اند، «هانا آرنت» و «هربرت مارکوزه» هستند. از یکسو آرنت با مطرح کردنِ مفهومِ «تکثر انسانی»، به دنبال این ایده است که انسان ها را به عنوان «فاعل شناسا» و به عنوان موجودی متمایز و آزاد آشکار سازد. او نهایتاً این طریقه را با مفهوم «عمل» پیوند می دهد تا از این طریق، خودِ انسانی را به عنوان نقش دهندگان به نظام سیاسی معرفی کند. از طرف دیگر، هربرت مارکوزه قرار دارد که خصوصاً در کتاب «انسان تک ساحتی» به دنبال فعال ساختن انسان ها به عنوان خودهای کنشگر و مستقل از چنگال یک نوع پیوستگی است که جامعه سرمایه داری ایجاد کرده است. از این رو تا وقتی این پیوستگی وجود دارد، عمل سیاسی نیز محدود است. اساساً وجه متمایز مفهوم بندی خود در اندیشه آرنت و مارکوزه، با فلسفه سیاسی غالب پیش از خود در این است که فلسفه سیاسی پیشین، خود را به شدت وابسته به «قدرت»، «سلطه فناوری»، «تکنولوژی» و «رسانه» و از اصالت خویش دور ساخته است و این دو با پیوند مجدد سوژه با عمل سیاسیِ متکی به خویشتن، درصدد بازیابی مجدد کنشگری سوژه همت می گذارند.
۱۴۹.

بررسی مسئله رسانه و بحران در عصر فراواقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هویت رسانه بحران اطلاعات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۹
امروزه، ما در متن و بطن یک «فرآیند رسانه ای شدن فزاینده» زندگی می کنیم که از رهگذر آن رسانه ها به طور روزافزونی در مسیر درگیر شدن در فرآیندهای فراملی قرار گرفته و در حال تجاری شدن و خارج شدن از قلمرو نظارت و کنترل دولتی هستند؛ تکنولوژی های جدید، دست اندرکار ایجاد دگرگونی و تحول در فرآیند رسانه ای شدن شده اند؛ خصلت بینامتنی رسانه های همگانی به طور روزافزونی در مسیر افزایش قرار گرفته، رسانه های الکترونیک، نزدیکی و بی واسطگی، و تعامل و واکنش دوسویه را برای انسان ها به ارمغان آورده اند؛ رسانه های جدید، امکان دسترسی به اطلاعات را برای شهروندان، سیاستمداران و دیوان سالاران افزایش داده اند، جمع آوری، انباشت و توزیع اطلاعات را سرعت بخشیده و محدودیت های زمانی و مکانی را از بین برده اند و به دریافت کنندگان اطلاعات امکان داده اند کنترل بیش تری بر آن داشته باشند؛ این رسانه ها هم چنین، امکان قبض و بسط اطلاعات را برای فرستنده و امکان تعامل میان فرستنده و گیرنده اطلاعات را فراهم آورده اند.به رغم این تحولات گسترده در عرصه کارکرد و نقش رسانه ها، کماکان می توان رسانه را پدیده ای دو چهره یا دو رویه تعریف کرد: هم زخم آفرین و هم مرحم آفرین، هم هویت زا و هم هویت زدا، هم ایجاد کننده بحران و هم تدبیر کننده آن. در این نوشتار تلاش می شود آثار این دو رویگی رسانه در محدوده دل مشغولی های هویتی انسان و جامعه ایرانی امروز مورد تامل و بحث قرار گیرد.
۱۵۱.

وحی یا انقلاب (رویکردی به ظهور بنیادگرایی در چارچوب نظری گرامشی)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
تعداد بازدید : ۱۷۳۷ تعداد دانلود : ۹۷۴
هدف این مقاله مفهوم سازی پدیده ی معاصر رادیکالیسم دینی یا ـ براساس طبقه بندی معمول در غرب ـ بنیادگرایی است و بنا را بر این دیدگاه می گذاردکه جنبشهای مبتنی بر ایدئولوژی بنیادگرایی عمدتاً جزو گروههای دینی ای نیستند که دغدغه ی دین و ایمان داشته باشند، بلکه سازمانهایی سیاسی اند که از دین به عنوان ایدئولوژیی برای حمله، انتقاد و مشروعیت زدایی از نخبگان حاکم و ساختار قدرتی استفاده می کنند که اقتدار و مشروعیت نخبگان بر پایه ی آن بنا نهاده شده است . از آنجا که وجود دولتهای اقتدارطلب تک حزبی در اغلب کشورهای خاورمیانه پدیده ای فراگیر است، تنها دین قادر به ارائه ی نیروی اپوزوسیون به توده های ناراضی، مایوس و منزویی است که توانایی بیان مصائب ویژه و نارضایی عمومی آنها را نسبت به اینگونه رژیمها داشته باشد. چارچوب نظری گرامشی به توضیح این امر کمک می کند که این گونه سازمانهاـ که به عنوان « بنیادگرایان دینی» قلمداد شده و از سوی متفکران بنیادگرای برجسته ی قرن بیستم رواج یافته اند ـ جنبشهایی ضد سروری می باشند که کوشش خود را به سرنگونی این رژیمهای استبدادی و کسب قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی معطوف ساخته اند.
۱۵۸.

یورگن هابرماس

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۴
نویسنده در این مقاله مى‏کوشد گزارش کوتاهى از مکتب فرانکفورت، به‏ویژه آراى هابرماس که از بزرگان این مکتب است، ارائه دهد. در نظر مکتب فرانکفورت، علوم جدید، ابزار سلطه‏اند و ارتقاى سطح دانش به نوع علایق انسان وابسته است. همچنین نویسنده به مسأله گفت‏وگو و شرایط آن اشاره مى‏کند و شرایط گفت‏وگوى فردى را به گفت‏وگوى بین تمدن‏ها سرایت مى‏دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان