خیام نیشابوری از اندیشمندان و سخنسرایان نامدار ایرانی است که با سروده هایی اندک، ولی پرمایه، آوازه جهانگیر یافته و نام خود را در همه زبانهای زنده دنیا در گسترده است. درباره خیام، تاکنون نوشته های فراوان پدید آمده است. اما درنگ اندیشمندانه او در راز و رمز هستی و پرسشهای حیرت آلود او در پیوند با وجود آدمی و آغاز و انجام او، توجه خیام پژوهان را آن قدر به سوی خود در کشیده است که آنها را به یکباره از بررسی زیبایی شناسانه رباعیات خیام بازداشته است. این بی توجهی تا آنجاست که بسیاری با اشتباه می پندارند، سروده های خیام از ارزشهای زیباییشناسی بی بهره یا از آن دید، کم مایه است. در این جستار، کوشش شده تا پیوند هنری واژگان و تصاویر رباعیات خیام برای هماهنگی صورت و معنا در آنها باز نموده، و عناصر زیباییشناسی سروده های او در این قسمت واکاوی شود: الف. پیوند هنری واژگان ب. تصویرسازی ج. تاکید، تکرار
معمای پیچیده هستی، همواره، همچون رازی سر به مهر، کنجکاوی آدمی را برانگیخته و او را در درازنای زمان به خود مشغول داشته است. اندیشمندان جهان، با درنگ در این معمای مبهم، هر کس به شیوهای، پندارهای خویش را بازگفته است. حکیم عمرخیام نیشابوری از اندیشهورزان نامدار ایرانیست که در سرودههای اندک خود، پرسشهایی ژرف و شگرف در انداخته و برای آسودن شدن از دست این پرسشهای جانگزای بیپاسخ راههایی را پیش نهاد و بازگفته است.ژرفای اندیشه خیام را از عمق همین درنگها، پرسشها و تردیدهای بنیادین میتوان دریافت و شخصیت او را از لابهلای همین سؤالات جسارتآمیز میتوان بازشناخت. او وقتی در گذر پرشتاب زمان، ناخرسند، به حیرتی آمیخته به بدبینی دچار میشود، به این باور میرسد که هیچ چیز "حقیقیتر" از "دمی" که در آن به سر میبرد و لحظهای که در آن نفس میکشد، نیست. پس بهترین راه زندگی را برای خود و دیگران در آن میبیند که این دم را غنیمت بشمارند و فرصت خود را بیهوده از دست ندهند و آشکارا سفارش میکند که: چون بوده گذشت و نیست نابود پدید خوش باش، غم بوده و نابوده مخور با توجه به این که مضمون "غنیمت شمردن فرصت" و "زیستن در حال" از مضمونهای بنیادین رباعیهای خیام است، در این نوشته کوشیده شده است تا این موضوع به اندازه توان، بررسی شود.