فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۶۴۴ مورد.
۱۸۵.

چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 484 تعداد دانلود : 352
رمان چراغ ها را من خاموش می کنم چهارمین اثر زویا پیرزاد پس از خلق آثاری چون یک روز مانده به عید پاک، طعم گس خرمالو و مثل همه عصرهاست، که توجه محافل ادبی و خوانندگان عادی را جلب کرده است. این اثر، با نثری دلنشین و طنزی ملایم، در انتقال پیام نویسنده و برخی نوآوری های بیانی بسیار موفق است. رمان آن چنان ساده و روان و توصیفات چنان طبیعی و عینی است که گاه تمیز آن را از واقعی بسیار دشوار می سازد. ساختار ساده و منسجم آن نیز، که از افراط در کاربرد شگردهای ادبی متداول به دور است، این خصلت را برجسته تر می سازد. رمان زندگی خانوادگی زنی ارمنی را در آبادان دهه چهل، به روایت خود او، وصف می کند. «کلاریس آیوازیان» سی و هشت ساله، همسر «آرتوش»، کارمند ارشد شرکت نفت، همراه دو دختر دوقلوی یازده ساله، و «آرمن» پسر پانزده ساله اش، در یکی از خانه های شرکتی در محله باوارده، زندگی آرام و یک نواختی را می گذراند. دنیای کلاریس در رسیدگی به امور خانه و همسر و فرزندانش و دیدارهای همیشگی با مادر و خواهرش، «آلیس»، سپری می شود. اما، کلاریس، در حصار یک نواختی ها و روزمرگی ها، درگیر کشمکش ها و تضادها و گفتگوهای درونی است. او، که به خود سانسوری و وقف وجود خویش برای خدمت به خانواده و جلب رضایت اطرافیان خو گرفته است، کمتر به علائق شخصی و شخصیت حقیقی خود توجه دارد، هر چند از تحصیلات و قابلیت برخی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی برخوردار است.....
۱۹۲.

تهران، شهر بی آسمان(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 576 تعداد دانلود : 213
از همین نویسنده، طی سال های 1355 تاکنون آثار داستانی زیر منتشر شده است: - صیغه (مجموعه داستان) 1355؛ - دخیل بر پنجره فولاد (مجموعه داستان) 1357؛ - روضه قاسم (رمان) 1362، تاریخ انتشار: 1381؛ - تالار آئینه (رمان) 1370؛ - دیگر کسی صدایم نزد (مجموعه داستان) 1371؛ - چیزی به فردا نمانده است (مجموعه داستان) 1377؛ - مهرگیاه (رمان) 1377؛ - عشق و بانوی ناتمام (رمان) 1381؛ - ساعت پنج برای مردن دیر است (مجموعه داستان) 1381؛ - کات! منطقه ممنوعه (فیلم نامه)، زیر چاپ. کالبدشکافی وضع نابسامان اجتماعی و سیاسی ایران در دوران سلطنت پهلوی بن مایه رمان کوتاه تهران، شهر بی آسمان (1380) به قلم امیرحسین چهل تن است که، به دلیل برخی ویژگی های ساختاری و سبکی، خواننده را به چالشی سخت فرا می خواند. ساختار پیچیده اثر که، به پیروی از شالوده رمان نو، بر جریان سیال ذهن و تک گویی های قهرمان اثر مبتنی است، گاه دارای چنان نوساناتی است که خواننده را درگیر تلاشی سخت در نشاندن قطعات «پازل» (جورچین) داستان در جایگاه زمانی مناسب می سازد. در سطح برونی داستان، که بسیار ساده و موجز است، نخست با شخصیت اول و یگانه قهرمان واقعی اثر آشنا می شویم. «کرامت» نوکیسه ای است میان سال که، در سال های اول جنگ تحمیلی، در خانه ای مجلل و مصادره شده واقع در زعفرانیه با زن و فرزندانش اقامت دارد و، در کنار کسب و کار روزانه، به معاملات غیرقانونی چون قاچاق عتیقه جات و داروهای کمیاب، برای ارضای خواسته های رنگارنگ همسر جوانش «غنچه»، مشغول است ...

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان