چه کسی گمان میکرد خانواده ایرانی در طول چند دهه، به یکی از مصرفزدهترین خانوادههای جهان تبدیل شود. بر اساس گزارش مؤسسه «مارکتاوراکل» ایران از نظر قیمت بنزین سومین کشور ارزان دنیا و از نظر میزان یارانة پرداختی به بنزین نخستین کشور جهان است و معادل 38 درصد از کل بودجه دولت صرف یارانه بنزین میشود. ایران در سال 2007، 36 درصد از مصرف بنزین خاورمیانه را به خود اختصاص داد. هماکنون 9 درصد از سوخت جهان در ایران مصرف میشود، در حالی که جمعیت ایران کمی بیش از یک درصد جمیعت جهان است. گزارش صندوق بینالمللی پول نشان میدهد ایران دومین کشور جهان از نظر پرداخت یارانة انرژی با رقم 37 میلیارد دلار است و در سال 2008 پس از آمریکا و شوروی بزرگترین مصرف کنندة گاز جهان به شمار میرود. در این جستار به جایگاه زن در خانواده و تاثیر آن بر الگوی مصرفی جامعه می گذاریم.
چرا موضوع بازتولید خانوادة ایرانی برای ما اهمیت دارد؟ برای یافتن پاسخ مناسب لازم است از دو منظر به این موضوع پرداخته ایم که آن را به نظر شما خوانندگان محترم می رسانیم.
پیچیده بودن فضاهای اجتماعی در دنیای مدرن و تعدد نهادهای موجود در جامعه، باعث وابستگی و روابط متقابل نهادها و ساختارهای مختلف گردیده است. در این میان، نهاد خانواده و نهاد رسمی تعلیم و تربیت به دلیل نزدیکی حوزههای کاری و تداخل مسئولیتها، رابطهای تنگاتنگ دارند. نحوه تعریف این رابطه وجایگاه هر یک از این نهادها در آن، از جمله مؤلفههای اساسی است که جریان تربیت آدمی را تحت تأثیر قرار میدهد و بدان جهت میبخشد. دیدگاههای مختلف موجود در باب جامعه و فرد و نیز تلقیهای مختلف درباره تربیت و نهادهای مسئول آن، هندسههای متمایزی را در خصوص این رابطه ترسیم میکند. در نتیجه وضعیتهای متفاوت تربیتی را ایجاد مینماید. در نوشتار حاضر، هدف آن است که ابتدا رابطه موجود میان این دو نهاد و اثرات تربیتی آن مورد بررسی قرار گیرد. پس تلاش بر آن است تا با ترسیم نگاهی جدید به این رابطه، این هندسه بدیع تبیین گردد.
دیوید پوپنو استاد جامعهشناسی دانشگاه راجرز و رئیس سابق دانشکده علوم رفتاری و اجتماعی این دانشگاه است. وی به همراه یکی از همکارانش، مدیریت پروژه ملی ازدواج در دانشگاه راجرز را بر عهده دارد. او در گذشته، در زمینه طراحی شهری فعالیت داشته است. تخصص فعلی وی در مطالعه زندگی خانوادگی و اجتماعی در جوامع نوین است و تاکنون بیش از نه جلد کتاب از جمله: «زندگی بدون پدر» را در این رابطه، تألیف نموده است. او اگر چه به طیف جامعهشناسان نوین تعلق دارد، اما از طرفداران جدی و شناخته شده نهاد خانواده نیز میباشد. در این مقاله وی به بیان دیدگاه هایش در مورد دلایل فروپاشی خانواده های امریکایی می پردازد.
یکی از علایق رشته ی جامعه شناسی، بررسی ساختار قدرت در خانوده است، که معمولا با توجه به تقسیم کار بین همسران و مشارکت آن ها در تصمیم گیری ها انجام می گیرد. مبانی نظری نشان می دهد که ساختار قدرت، از عوامل عینی و ذهنی مانند نوع و میزان منابع در دسترس همسران، باورها، و نوع شناخت آن ها از تفکیک دو جنس و قدرت و توانایی های ایشان متاثر است.
هدف از این پژوهش، که با استفاده از نظریه منابع و نظریه بوردیو طراحی شده است، بررسی رابطه میان ساختار قدرت در خانواده های کرمان و منابع در دست رس و باورهای جنسیتی است. نمونه پژوهش را 682 نفر از زنان همسردار شهر کرمان و روستاهای پیرامون آن تشکیل می دهند و پژوهش به شیوه پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه پژوهش گر ساخته انجام شده است.
نتایج به دست آمده نشان داد که ساختار قدرت خانوادگی، همان گونه که پیش بینی می شد، به نفع شوهر است و میان ساختار قدرت در خانواده و میزان دست رسی زنان به منابع، نوع باورها، شناخت آن ها از توانایی های زنان و مردان، و برخی عوامل زمینه دیگر، رابطه معنادار وجود دارد.
به نظر بوردیو، موقعیت افراد برحسب حجم و نوع سرمایه انها مشخص می شود و جایگاه انان را ابتدا در خانواده و سپس در جامعه مشخص می کند (بوردیو، 1380 ).
در این مقاله به بررسی رابطه سرمایه اقتصادی زنان با نوع روابط همسران در خانواده (میزان روابط دموکراتیک) پرداخته می شود. ضمن استفاده از نظریه منابع و مبادله، به روش نمونه گیری تصادفی از میان 324 زن متاهل شاغل و خانه دار در تهران پرداخته شد؛ سپس با بهره گیری از پرسشنامه اطلاعات جمع آوری و یافته ها نشان داد.
بین سرمایه اقتصادی زنان و میزان روابط دموکراتیک با همسر، رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. از میان متغیرهای زمینه ای، بین منزلت شغلی شوهر با متغیر وابسته، رابطه معنادار و مثبت دیده شد.
این پژوهش به مقایسه رضایتمندی از زندگی زناشویی در چهار نوع ساختار خانواده پرداخته است. سوالها و فرضیه های مطرح شده به مقایسه میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی در چهار مرحله ساختار خانواده می پردازد.
1ـ خانواده هایی که تازه ازدواج کرده و فرزند ندارند.
2ـ خانواده هایی که فرزند پیش دبستانی یا دبستانی دارند.
3ـ خانواده هایی که فرزند نوجوان دارند.
4ـ خانواده هایی که فرزندان انها ازدواج کرده و خانواده را ترک کرده اند.
نمونه بررسی شده شامل 120 زوج می باشد که هر گروه 30 زوج را در برمی گیرد. ابزار استفاده شده پرسشنامه رضایتمندی از زندگی زناشویی انریچ است. روش تحقیق از نوع علی مقایسه ای است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از واریانس عاملی استفاده شده است. نتایج به دست امده نشان می دهد زوجهایی که فرزندان انها ازدواج کرده و خانواده را ترک کرده اند بالاترین میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی را دارند و زوجهایی که فرزند یا فرزندان نوجوان دارند، پایین ترین سطح رضایتمندی از زندگی زناشویی را نشان می دهند.
، به دعوت صندوق جمعیت سازمان ملل(UNFPA)[1]، نشستی با عنوان کنفرانس بینالمللی رهبران مسلمان برای حمایت از جمعیت، جهت دستیابی به اهداف توسعه هزاره سوم[2] در جزیره بالی اندونزی برگزار شد. محور اصلی این کنفرانس، بررسی روند پیشرفت تنظیم خانواده در میان مسلمانان و کشورهای اسلامی و راههای مقابله با شیوع بیماریهای مقاربتی – به ویژه ایدز- در بین جوانان بود.در نوشتار پیش رو دستاوردهای این کنفرانس را بررسی می
در فرهنگ و قانون ما مانند بسیاری از فرهنگها و کشورهای دیگر دائماً بر اهمیت و جایگاه والای خانواده تأکید میشود؛ اما عملاً برای تقویت و کارآمدی نهاد خانواده اقدامی صورت نمیگیرد. در اوایل دولت جدید و با توجه به تأکید دولت بر اهمیت خانواده، مقرر شد در بودجه سال 85 توجه ویژهای به مسئله خانواده شود. در مرکز پژوهشهای مجلس مقرر گردید ردیفهایی در بودجه که به مسئله خانواده اختصاص دارد، مشخص شود تا بتوان نسبت به تقویت مالی نهاد خانواده در بودجه اقدامی کرد. نتیجه تا حدی تعجببرانگیز بود.در این مقاله نگاهی به مسائلی که خانوده های ایرانی با آن ها دست وپنجه نرم می کنند می اندازیم.
گفت و گو با دکتر ملک افضلی درباره برنامه کنترل جمعیت در کشور دکتر حسین ملک افضلی، متولد 1318 و فارغالتحصیل رشته پزشکی با تخصص آمار حیاتی از دانشگاه تهران است که تحصیلاتش را در آمریکا ادامه داده است او از سال 1363 وارد وزارت بهداشت شد و مدتی رئیس دانشکده بهداشت بود و از سال 78 معاون پژوهش وزارت بهداشت است. از دکتر ملک افضلی تاکنون 160 مقاله داخلی و بینالمللی و 15 کتاب منتشر شده است. در گفت وگوی پیش رو نظر ایشان را در مورد کنترل جمعیت ولزوم آن جویا می شویم.
بخشش یکی از فرآیندهای روان شناختی و ارتباطی برای افزایش سلامت روان و التیام آزردگی است که لازمه رشد ارتباطی، عاطفی، روحانی، و جسمانی انسان است و بر بیش تر شاخص های سلامت روان، که در افزایش خشنودی از زندگی موثر اند، تاثیر می گذارد. با توجه به این که پیشینه پژوهشی نشان می دهد گذشت در مردان بیش از زنان است، پژوهش حاضر کوشیده است تا با بررسی رابطه بخشش با رضایت از زندگی بین دانشجویان زن متاهل غیربومی دانشگاه های تهران، به روی کردی جدید در جهت افزایش خشنودی از زندگی بین بانوان متاهل دانشجو دست یابد.
نمونه این مطالعه، 200 دانشجوی زن متاهل ساکن در خواب گاه های متاهلان دانشگاه های دولتی تهران در رشته های علوم انسانی اند و ابزارهای سنجش نیز مقیاس گذشت و پرسش نامه سنجش خشنودی از زندگی است. نتایج نشان می دهد که بین بخشش و رضایت از زندگی هم بستگی وجود دارد و افراد کم گذشت نسبت به افرادی که گذشت متوسط و زیاد دارند، از رضایت کم تری در زندگی برخوردارند. در میزان گذشت افراد رنجیده واقعی و نرنجیده نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. در این پژوهش هم بستگی مثبت سن و میزان گذشت تایید شد ولی تفاوت میزان گذشت، با توجه به فرد رنجاننده مورد تایید قرار نگرفت.
فرآیند تحول هر جامعه از یک مرحله اقتصادی و اجتماعی به مرحله دیگر، توسعه نامیده میشود. بر این اساس فعالیتهای توسعهیافتگی،«فعالیتهایی است که یک نظام، سیستم یا یک کشور برای ارتقای وضعیت موجودش در دست اقدام دارد»[1] برای تحقق توسعه، لازم است که در کنار سایر اقدامات، رشد جمعیت نیز تحت کنترل درآید. هر چند توسعه، رابطه مستقیمی با جمعیت ندارد؛ اما میتوان گفت عدم توازن رشد منابع با رشد جمعیت، مانعی بر سر راه برنامههای توسعه است. در این مجال به بررسی نحوه آموزش در مورد تنظیم خانواده در دانشگاه ها می پردازیم.