یاسر حمزوی

یاسر حمزوی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸ مورد.
۱.

مطالعه ساختارشناسی نمونه های ملاط گچی از سه دوره تاریخی و چهار اقلیم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناسایی ساختار ملاط گچی دوره ساسانیان سلجوقیان ایلخانان مغول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 569 تعداد دانلود : 535
معمولاً در نقاط مختلف ایران با توجه به اقلیم و با توجه به مصالح بومی، ملاط مناسب برای ساخت بنا و برای اندود و آرایه های معماری انتخاب می شده است. مطالعه ساختارشناسی ملاط پنج بنا که در چهار اقلیم متفاوت ایران قرار دارند و مربوط به سه دوره تاریخی هستند می تواند بررسی های اندک گذشته در خصوص شناخت فنی ملاط در دوره ساسانیان، سلجوقیان و ایلخانان مغول را تکمیل تر کند. این شناخت از سه جهت می تواند ارزشمند باشد: شناخت دانش فنی ساخت ملاط در دوره های تاریخی؛ کمک به حفظ آثار باقی مانده در بناهای موردمطالعه؛ کمک به مهندسی معکوس و ساخت ملاط مناسب برای مرمت آثار. پژوهش حاضر باهدف دستیابی به پارامترهایی که بیشترین تأثیر در استحکام و ماندگاری ملاط گچی در دوره های تاریخی را دارد، انجام شده است. در این راستا، از بناهای موردمطالعه، نمونه برداری انجام پذیرفت که با استفاده از آنالیزهای (XRD, XRF, EDS) و مطالعه با میکروسکوپ دیجیتال و همچنین SEM به ارزیابی و مقایسه میان این ملاط ها اقدام شد. نتایج حاصل از پژوهش گویای این مهم است که تفاوت اقلیمی و تفاوت دوره های تاریخی تأثیر زیادی بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی ملاط گچی ندارد. دو پارامتر تأثیرگذار (که تأثیر پارامتر دوم بیشتر است) که در نتیجه پژوهش حاضر ثابت شد، الف: میزان و چگونگی ترکیب مواد برای ساخت ملاط ب: چگونگی عمل آوری ملاط، است. استادکاران سنتی برای ماندگار کردن اثرشان، در مرحله عمل آوری ملاط، تلاششان را کرده اند تا به کیفیت موردنیاز و متناسب با اقلیم برسند. یکی از نکات مهمی که برای چگونگی عمل آوری و حتی ترکیب ملاط گچی مدنظر بوده، کارکرد ملاط است. معمولاً ملاط گچی با سه کارکرد (ملاط بین مصالح سنگ و آجر، ملاط برای اندود سطوح، ملاط برای آرایه های گچی) اجرا می شده که هر کدام به زیربخش هایی نیز قابل تقسیم است و همه این ها در چگونگی عمل آوری ملاط تأثیر دارد.
۲.

تحلیل تطبیقی عناصر بصری آرایه های گچی گنبد سلطانیه و دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین در یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آرایه های گچی معماری گنبد سلطانیه بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین دوره ی ایلخانی دوره آل مظفر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 298 تعداد دانلود : 826
یکی از فنون و آرایه های وابسته به معماری، استفاده از گچ و آرایه های گچی است که در هر دوره تاریخی قبل و بعد از اسلام از خصایص منحصر به فردی برخوردار بود. هنر گچبری فنی است که توانست با تکیه بر تزئینات اعم از نقوش انتزاعی، هندسی و خوشنویسی شاهکارهای گوناگونی را در هنرهای متعدد از جمله معماری برجای گذارد. از این رو آرایه های گچی گنبد سلطانیه دوره ایلخانی در زنجان و همچنین دو بنای بقعه سید رکن الدین و بقعه سید شمس الدین دوره آل مظفر واقع در یزد نمونه هایی تاریخی شاخص و نفیسی از کاربرد این هنر در معماری به شمار می روند. همچنین ناشناخته ماندن و عدم تحقیق بر این هنر به مرور زمان باعث فراموشی و از بین رفتن آن خواهد شد. اهداف پژوهش حاضر شناسایی، تحلیل و تطبیق ساختارشناسانه ی عناصر بصری به کار رفته در آرایه های گچی و عوامل تأثیرگذار در بناهای مزبور و بررسی تاثیر پذیری آنها از یکدیگر است تا با شناختن آنها هم به باز آفرینی نقوش و هم به شناخت تمایزات شیوه های طراحی و اجرایی آرایه های گچی بپردازد؛ زیرا نبود شناخت کافی از تاثیرات متقابل بناهای دوره ایلخانی باعث شده است تا خلأ ای در دسته بندی آرایه های گچی دوره ایلخانی به وجود بیاید لذا پژوهش حاضر به رفع این خلأ موجود در گونه شناسی آرایه های گچی این دوره و آشکار شدن نکات پوشیده از هنر دوره ایلخانی کمک کند. این پژوهش حول محور سه سؤال اساسی سازماندهی شده است:1- آرایه های گچی در گنبدسلطانیه و دو بقعه ی سید رکن الدین محمد و سید شمس الدین از چه عناصر بصری تشکیل شده است و دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 2-وجوه اشتراک و افتراق در سه بنای مذکور چیست؟ 3- امکان چه اثرات متقابلی در این سه بنا وجود دارد؟وش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و «تطبیقی-مقایسه ای» و شیوه ی گردآوری اطلاعات بصورت میدانی و کتابخانه ای است. نتایج مطالعات نشان داد: عناصر بصری آرایه های گچی بناهای نامبرده در سه دسته نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی طبقه بندی می شوند. ویژگی های عناصر بصری آرایه های گچی دو بنای دوره آل مظفر در یزد متاثر از گنبد سلطانیه و تنوع کتیبه های گچی گنبد سلطانیه بیشتر از دو بنای منتخب در یزد بوده و در هر سه بنا نقوش اسلیمی، گره های هندسی، خطوط ثلث و کوفی مشاهده شده است.
۳.

بررسی ماهیت یک اثر نقاشی تاریخی شناسایی شده از کلیسای مریم اصفهان با تکیه‌بر مطالعات فنی و مرمت اثر

تعداد بازدید : 888 تعداد دانلود : 765
هرچه میزان مطالعات تخصصی و فنی درخصوص آثار نقاشی تاریخی ایران بیشتر باشد، تاریخ هنر نقاشی ایران و درواقع هویت فرهنگ ایرانی بیشتر شناخته خواهد شد؛ بنابراین، تک‌تک نمونه‌های نقاشی تاریخی، به نوبه خود از این‌لحاظ نیز ارزشمند و تأثیرگذار هستند. در این پژوهش با هدف شناخت ماهیت یک قطعه نقاشی، به بررسی و مطالعه تکه‌های پاره‌شده کرباس نقاشی‌شده که از انبار کلیسای مریم اصفهان یافت‌شده و شکل کلی، موضوع و هویت آن نامشخص بود، پرداخته شده است. بر این‌اساس این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که، ماهیت نقاشی شناسایی شده از کلیسای مریم اصفهان چیست؟ در روند این پژوهش جهت دست‌یافتن به این مهم، از روش‌ یافته‌اندوزی به‌صورت مطالعات کتابخانه‌ای، بررسی‌های میدانی و مطالعات آزمایشگاهی ازجمله تهیه تصاویر میکروسکوپی و انجام آنالیز عنصری (SEM-EDS) بهره گرفته شد. در ادامه نیز تلاش شده تا با مطالعه تطبیقی نمونه موردمطالعه با آثار مشابه در دیوارنگاره‌های کلیسای وانک، مریم و بیت‌لحم اصفهان ارائه شواهد و مدارک معتبر و همچنین تحلیل محتوی، هویت اثر به‌عنوان دیوارنگاره بوم‌پارچه اثبات شود. از یافته‌های اصلی پژوهش، دستیابی به هویت آن به‌عنوان دیوارنگاره بوم‌پارچه و محل نمایش آن در زمان خلق اثر در کاربندی فضای جلوی محراب کلیسای مریم اصفهان و همچنین شناخت نقاشی ازنظر فنی و موضوعی است.
۴.

معیارهای حفاظت و مرمت دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دیوارنگاره بوم پارچه معیارهای بنیادین حفاظت مرمت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 423 تعداد دانلود : 668
تمامی مراحل حفاظت از آثار تاریخی باید طبق معیارهایی انجام پذیرد که این معیارها در واقع جداکننده صحیح از ناصحیح هستند. برخی از معیارها صورت کلی دارند و برای همه گونه های آثار تاریخی لحاظ می شوند و برخی از آن ها اینطور نیستند و گاهی لازم است این معیارها متناسب با ویژگی ها و شرایط اثر تعبیر و تفسیر شوند. در این راستا، پرسش پژوهش به این صورت مطرح می شود: جهت حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران چه معیارهای بنیادین(با چه تعبیر و تفسیری) می توان مطرح نمود؟ لذا در این پژوهش سعی شده است با مرور منشورها، دستورالعمل ها و نظریّه های بین المللی و همچنین بررسی تجربه های حفاظت و مرمّت دیوارنگاره های بوم پارچه در خارج از ایران، معیارهای بنیادین حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه تبیین گردد تا بتوان با تکیه بر آن، مداخله های صحیحی بر روی دیوارنگاره های بوم پارچه انجام داد. همچنین با توجه به معیارهای پیشنهاد شده با تفسیری متناسب با ویژگی های دیوارنگاره های بوم پارچه، می توان تحلیل صحیحی بر اقدامات حفاظتی و مرمتی سال ها و دوره های گذشته بر روی این گونه آثار داشت. هدف از پژوهش پیش رو، تبیین معیارهای بنیادین حفاظتی دیوارنگاره های بوم پارچه است. در این راستا، تحقیقی کاربردی-توسعه ای با روش یافته اندوزی: الف: مطالعه متون تخصصی. ب: انجام مطالعات و بررسی های میدانی. ج: بررسی و تحلیل نتایج حاصل از مطالعه متون تخصصی و مطالعات میدانی؛ انجام پذیرفته است. با تکیه بر مطالعات انجام شده و همچنین تحلیل آن ها، معیارهای حفاظتی دیوارنگاره های بوم پارچه(شناخت اثر قبل از هرگونه مداخله، حفظ اصالت اثر، حفظ یکپارچگی اثر، توجه به ویژگی دوگانه دیوارنگاره های بوم پارچه، نمایش صحیح اثر) ارائه شده است که برای هر کدام از آن ها، مثال هایی از آثار ایران و پیشنهادهای مرتبط جهت مداخله های مرمتی و نمایش صحیح آثار نیز ارائه شده است. آثار تاریخی در دنیا هم از نظر ماده و فن ساخت و هم از نظر ارزش های مختلف در بستر فرهنگی خلق اثر، تنوع زیادی دارد. به این دلیل در مجامع بین المللی در خصوص معیارهای حفاظتی فقط به کلیات پرداخته می شود. بنابراین در خصوص دیوارنگاره های بوم پارچه به صورت مشخص به ارائه و تفسیر معیارهای بنیادین پرداخته شد.
۵.

مطالعه ساختارشناسی ملات گچی ایوان بقعه سید شمس الدین یزد (کتیبه کوفی، آرایه گچی قالبی، لایه بستر گچی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ساختارشناسی ملات گچی فرآیند فرسایش آرایه معماری بقعه سید شمس الدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 730 تعداد دانلود : 349
گچ و ملات گچی، یکی از پیچیده ترین و خاص ترین مصالح ساختمانی سنتی ایران به شمار می رود که هنرمندان گچ بر ایران در طی دو هزار سال گذشته، گاهی با کم و زیاد کردن نسبت آب به گچ در ملات و گاهی با ورز دادن کم یا زیاد ملات و گاهی با افزودن مواد معدنی و آلی به ملات گچ به عنوان مکمل، به خوبی توانسته اند با تغییر در ویژگی های استحکامی و همچنین زمان گیرش ملات گچ، آثار بسیار متنوع با تکنیک های مختلف به عنوان آرایه معماری خلق کنند. اوج هنر گچ بری در دوران اسلامی، سده هشتم ه.ق. است. یکی از بناهای این دوره در یزد، بقعه سیدشمس الدین، دارای آرایه های گچی برجسته و قالبی کم نظیری است. از جمله این آرایه های گچی، کتیبه گچی در ایوان بنا است که در سه ضلع امتداد یافته و متأسفانه بخش هایی از آن به مرور زمان از بین رفته اند. برای حفاظت صحیح این کتیبه گچی ارزشمند، لازم بود مطالعات ساختارشناسی و فن شناسی بر روی آن انجام شود تا در مرحله بعد بتوان آسیب های وابسته به ساختار و فرآیند فرسایش آن را به صورت دقیق و علمی بررسی نمود و شناخت. هدف از پژوهش پیش رو، شناخت فنی ملات گچی کتیبه ایوان این بنا است. در این راستا، از عمق و سطح کتیبه گچی، آرایه گچی قالبی و همچنین بستر گچی زیر این آرایه، نمونه برداری انجام پذیرفت که با استفاده از آنالیزهای XRD, XRF, SEM-EDS به ارزیابی و مقایسه میان این ملات ها اقدام شد. نتایج حاصل از پژوهش گویای این مهم هستند که عمق و سطح کتیبه گچی از نظر ساختاری با یکدیگر متفاوت است که بخشی از تفاوت، مربوط به زمان عمل آوری و اجرای کتیبه بوده و بخشی نیز مربوط به فرآیند فرسایش ملات است. فرسایش و تغییرات ساختاری در عمق کتیبه، بیشتر از سطح بوده که باعث کم شدن استحکام آن شده است و از دلایل اصلی آن، نفوذ رطوبت و نمک های محلول از سمت دیوار تکیه گاه به عمق کتیبه گچی است.
۶.

بررسی دیوارنگاره های بوم پارچه ایران با تکیه بر بازخوانی ویژگی های هویتی آن در حوزه هنر نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارزش های نهفته دیوارنگاره بوم پارچه مخاطب هنر نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 890 تعداد دانلود : 912
برای شناخت هنر نقاشی در جامعه ایرانی بهتر است از زوایای مختلف به این آثار نگاه شود تا همه ارزش های آن مورد مطالعه قرار گیرد. در این حوزه، به دیوارنگاره های بوم پارچه(که تلفیقی از نقاشی روی کرباس و دیوارنگاره است) کمتر توجّه شده و به عنوان یک اثر تاریخی با ویژگی های منحصر به فرد، کمتر مورد مطالعه بوده که این کم توجّهی باعث اتخاذ تصمیم های نادرست و همچنین تنوع روش های برخورد در حوزه حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه شده است و در ادامه باعث از بین رفتن بخش هایی از ارزش های نهفته در این گونه از نقاشی شده است. در این راستا، هدف از این پژوهش: دستیابی به معیارهای شناسایی و همچنین شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه از نظر ساختمان، شیوه اجرا و عوامل ترغیب کننده به استفاده از این شیوه است. از نظر هدف، نوع پژوهش پیش رو یک تحقیق کاربردی-توسعه ای است و همچنین از نظر روش، تحقیق حاضر یک تحقیق کیفی است که روش یافته اندوزی با استناد به منابع مکتوب، انجام مصاحبه و همچنین مطالعات و بررسی های میدانی بوده است که در ادامه مورد تحلیل قرار گرفته است. در نتیجه مطالعات، معیارهایی برای شناسایی و همچنین شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه از نظر ساختمان و شیوه اجرا، عوامل ترغیب کننده به استفاده از این شیوه معرفی شده است. برای تکمیل بخش تئوری، با تکیه بر یافته های تحقیق، آثاری از دیوارنگاره بوم پارچه برای اولین بار در ایران مورد شناسایی و معرفی قرار گرفته است.
۷.

ساختارشناسی ملات رنگی آرایه های گچی بوم ساب در مدرسه (کاروانسرا) گنجعلی خان کرمان

کلید واژه ها: آرایه گچی بوم ساب گنجعلی خان FTIR EDS XRD

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 918 تعداد دانلود : 884
مدرسه (کاروانسرای) گنجعلی خان کرمان، یکی از بناهای شاخص کرمان در دوره صفویه است. آرایه های گچی ارزشمندی با شیوه های مختلف در این بنا اجرا شده است. ازجمله این آرایه ها، آرایه های گچی بوم ساب است که در اتاق شاه نشین در تمام اضلاع هم چنین سقف بنا اجرا شده است. از ویژگی های خاص این آرایه ها، رنگی بودن ملات در لایه های بستر زیرین و بستر رویی است که در سه رنگ قرمز، زرد و خاکستری قابل مشاهده است. لازم به ذکر است که در دوره های گذشته یک لایه اندود گچی بر سطح آرایه های گچی این بنا اجرا شده بوده که خوشبختانه در سال های گذشته، بخش زیادی از لایه الحاقی از سطح آرایه های گچی لایه برداری شده است. با توجه به متفاوت بودن این آرایه معماری ازنظر عمل آوری ملات رنگی و هم چنین فن اجرا و این که تاکنون مطالعه علمی دقیقی روی این آثار انجام نشده، در این مقاله ساختارشناسی ملات های رنگی این بنا انجام پذیرفته است. ازجمله پرسش های این پژوهش عبارتنداز: ملات های رنگی آرایه های گچی بوم ساب در این بنا دارای چه ساختاری است؟ فازهای اصلی و فرعی ترکیب ملات چیست؟ ماده رنگ زا در ملات های رنگی چه بوده است؟ در همین راستا اقدام به نمونه برداری شد (تعداد 7 نمونه) و آنالیزهای FT-IR, EDS, XRD برروی نمونه های مطالعاتی انجام پذیرفت که درکنار مطالعات میدانی به پرسش های پژوهش پاسخ داده شده است. نتایج حاص ل از پژوهش، گویای آن است که ملات گچ با فازهای اصلی ژیپس و انیدریت در لایه های مختلف استفاده شده است. هم چنین برای رنگی کردن ملات قرمز و زرد از اکسید آهن (گوئتیت) استفاده شده و برای ملات خاکستری از خاکستر و آهک استفاده شده است. هم چنین مواد آلی (استفاده جهت تغییر کیفیت ملات) در ساختار نمونه ها شناسایی نشد.
۸.

مطالعه و شناخت معماری دستکند وَرجوُوی در شهرستان مراغه با نگاهی ویژه بر آرایه های معماری

کلید واژه ها: مراغه معماری دستکند معبد ورجووی آرایۀ معماری کتیبۀ حجاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 321 تعداد دانلود : 816
معماری دستکند و زیرزمینی موسوم به «معبد وَرجووی» از بناهای شاخص در گونۀ معماری مذهبی و دستکند در دامنۀ کوه آتش فشانی سهند است که در روستای وَرجووی از توابع شهرستان مراغه، استان آذربایجان شرقی واقع شده است. در منابع گذشته چندان به آرایه ها و تزئینات این اثر توجهی نشده و به طور کلی بسیاری از مطالعات پیشین، تکرار اطلاعات نخستین در رابطه با تاریخ، کاربری و حجاری های این معماری زیرزمینی هستند. باتوجه به این نکته که درمورد آرایه های معماری این مجموعه، تاکنون مطالعات تخصصی صورت نپذیرفته است، وجود تنوع آرایۀ معماری در این بنا، همچنین وجود شواهدی از کاربرد آرایه ها با مصالحی به جز سنگ در این بنا می تواند ازجمله یافته های این تحقیق باشد. از این رو هدف از ارائۀ این مقاله، بازشناسی و معرفی آرایه های معماری دستکند وَرجووی مراغه است که در همین راستا پرسش هایی از قبیل این که: در معماری دستکند وَرجووی به غیر از آرایه های حجاری شده در بدنه ها، چه شواهد دیگری از کاربرد آرایه ها با مصالح دیگر وجود دارد؟ آرایه های نویافتۀ جدید مربوط به چه دوره ای هستند؟ چگونه می توان ازطریق مطالعه در آرایه های معماری، به تدقیق بخشی از تاریخ استفاده و کاربرد بنا دست یافت؟ مطالعات درراستای هدف مقاله براساس بررسی میدانی (کدگذاری و عکاسی از فضاهای معماری و بررسی دقیق و عکاسی از آرایه های معماری) و مطالعات کتابخانه ای جهت تدقیق اطلاعات به دست آمده انجام گرفت و در ادامۀ تحلیل محتوا صورت پذیرفت. درنهایت آرایه هایی ازقبیل اندودهای پوششی و تزئینی (ملات رنگی) و مقرنس کاری و همچنین خوشنویسی ثلث با استفاده از رنگ دانه در بنا برای اولین بار شناسایی گردید. موارد فوق نشان دهندۀ کاربرد بنا در طی دوره های مختلف است و می توان قدیمی ترین آثار و شواهد استفاده از گنبدخانۀ اصلی را در کاربری جدیدش در دورۀ اسلامی، به دورۀ ایلخانی نسبت داد.
۹.

مطالعه ساختارشناسی رنگدانه های تزیینی کتیبه گچی ایوان بقعه سیّد شمس الدّین یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رنگدانه بقعه سیّدشمس الدّین کتیبه گچی ساختارشناسی یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 929 تعداد دانلود : 604
گچ از جمله مصالح سنتی در ایران است که در دوره های تاریخی، به ویژه در اقلیم گرم و خشک، در معماری و آرایه های معماری به وفور استفاده شده؛ اوج هنر گچ بری در دوران اسلامی، سده 7 و 8 ه. ق. است. معمولاً از رنگ جهت بروز جلوه هنری و زیبایی، در تکمیل گچ بری استفاده می شده است. یکی از بناهای شاخص سده 8 ه. ق. در یزد، بقعه سیّد شمس الدّین است. در ایوان بنا کتیبه گچی با خط کوفی به صورت مادر و فرزند اجرا شده که زمینه این نوشتار با نقوش گیاهی انتزاعی مانند اسلیمی با ظرافت هرچه تمام تر اجرا شده است. در زمینه کتیبه و لابه لای نقوش، از رنگ آبی، قرمز و سبز استفاده شده است. همچنین لایه طلایی رنگ روی آرایه های گچی قالبی داخل کاسه های مقرنس غرفه جلوی ایوان نیز از آثار باقی مانده شاخص در بقعه سیدشمس الدّین است. معمولاً جهت بالا بردن کیفیت لایه رنگ، ابتدا لایه تدارکاتی بر روی گچ (آرایه گچی، بستر گچی) اعمال می شده است. به دلیل گذر زمان، بخش های اندکی از این رنگ ها بر روی کتیبه گچی ایوان و همچنین لایه طلایی رنگ کمی بر روی آرایه های گچی قالبی باقی مانده است. حفاظت از باقی مانده های هنر سده هشتم هجری قمری، مستلزم شناخت دقیق اثر از نظر فنی است. در این راستا، مطالعه ساختارشناسی رنگدانه های تزیینی کتیبه گچی ایوان و لایه طلایی رنگ بر روی آرایه های گچی قالبی غرفه ایوان ضروری به نظر می رسد. پژوهش پیش رو در تلاش است تا به کمک مطالعات آزمایشگاهی و بررسی علمی به شناخت دقیق رنگدانه های به کار رفته در کتیبه گچی ایوان و همچنین لایه طلایی رنگ روی آرایه های گچی قالبی بر روی مقرنس غرفه جلوی ایوان در بقعه سیّد شمس الدّین برسد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که رنگ آبی استفاده شده در کتیبه گچی، رنگدانه آبی آزوریت؛ رنگ قرمز، رنگدانه شنگرف و رنگ سبز، مالاکیت است؛ پرکننده لایه تدارکاتی هانتیت و لایه طلایی بر روی آرایه های گچی قالبی، ورق قلع با پوششی از روغن کمان یا نوعی رزین مانند دامار یا شلاک است.
۱۰.

بررسی و شناخت مواد آلی لایه چینی و طلاچسبان دوره صفویه در کاخ چهل ستون قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لایه چینی طلاچسبان کاخ چهل ستون قزوین SEM-EDS FT-IR GC-MS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 271 تعداد دانلود : 591
آرایه لایه چینی و طلاکاری یکی از پیچیده ترین و خاص ترین شیوه های تزئین سطح، در معماری اسلامی ایران است که شکوفایی آن را باید در دوره صفوی جست و جو کرد؛ این آرایه معماری که ترکیبی از مواد آلی و همچنین مواد معدنی فلزی و غیرفلزی در کنار یکدیگر است، طی فرایند خاصی عمل آوری و اجرا می شده است. جهت حفاظت صحیح اثر و همچنین بازیابی اطلاعات فنی نهفته در آن و همچنین دستیابی به اطلاعات فنی این گونه آرایه معماری در ایران دوره صفویه، بازشناخت هنری و فنی آن در کاخ چهل ستون قزوین به عنوان یکی از مهم ترین بناهای پایتخت بخشی از دوره صفویه، اهمیت و ضرورت پیدا می کند. از اولین پایتخت دوره صفویه(در تبریز) آرایه لایه چینی و طلاکاری باقی نمانده است و قزوین قبل از اصفهان مورد توجه بوده و اقدامات شایسته ای در خلق آرایه های معماری انجام پذیرفته است. پژوهش حاضر، به مطالعه ساختار آرایه های لایه چینی و طلاکاری در دو دوره صفویه(دوره شاه تهماسب و دوره شاه عباس) در کاخ چهل ستون قزوین پرداخته است. این پژوهش، با رویکرد آزمایشگاهی با هدف واکاوی و شناخت ساختار بخش های مختلف این آرایه ها از جمله ساختار آلی و معدنی لایه چینی و همچنین لایه طلایی استفاده شده بر روی لایه چینی، موسوم به طلاکاری، انجام پذیرفته است. در این راستا، از بخش لایه چینی و طلاکاری لایه مربوط به دوره شاه تهماسب و همچنین لایه مربوط به دوره شاه عباس صفوی نمونه برداری انجام پذیرفت که با استفاده از آنالیزهای(SEM-EDS, FT-IR, GC-MS) به ارزیابی و مقایسه این نمونه ها پرداخته شد. نتیجه آنالیز EDS از سطح لایه فلزی نشان دهنده طلا با خلوص بالا است، همچنین بخش معدنی لایه چینی، از ترکیب گچ و نوعی خاک با درصد آهن بالا(گل هرمز یا گل ارمنی) تشکیل شده است. بررسی تصاویر SEM بر روی نمونه های مورد بررسی، نشان دهنده وجود بقایایی از مواد آلی مورد استفاده در آرایه های لایه چینی و طلاچسبانی است. بررسی نمونه ها با GC-MS نشان دهنده استفاده از روغن های گیاهی است که باتوجه به مقدار قابل توجه ترکیبات هیجده کربنی و اکسیدهای آن، می توان آن را منسوب به روغن بزرک دانست که به عنوان چسباننده ورق طلا در آرایه های لایه چینی و طلاکاری مورد استفاده بوده است.
۱۱.

ساختارشناسی لایه چینی آرایه های طلاکاری کلیساهای وانک و بیت لحم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلیسای وانک کلیسای بیت لحم لایه چینی طلاکاری صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 724 تعداد دانلود : 238
​اوج استفاده از لایه چینی، که به عنوان یک فن وابسته به طلاکاری شناخته میشود، در ایران مربوط به دوره ی صفوی است. عموماً هدف از اجرای لایه چینی، ایجاد یک سطح برجسته برای اجرای آرایه ی طلاکاری ست. کلیسای بیت لحم یا بیدخم و کلیسای جامع وانک یا سن سور، دو کلیسای مربوط به دوره ی صفوی مورد بررسی در این پژوهش، از مشهورترین کلیساهای ارمنیان جلفای نو در اصفهان هستند که دارای لایه چینی و آرایه ی طلاکاری هستند. ناشناخته بودن مواد تشکیل دهنده ی ساختار این آرایه ها و وجود ابهام در روش اجرا و فن اجرایی لایه چینی ها و آرایه های طلاکاری کلیساهای ارامنه مساله ی اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر، با بهره جستن از روش های پیرولیز-کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی ( Py-GC-MS ) و کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی ( GC/MS ) به شناسایی و بررسی ساختار بست و چسب مورد استفاده در آرایه های لایه چینی و طلاکاری این دو کلیسا پرداخته است. همچنین در این مقاله با استفاده از پراش سنجی پرتو ایکس ( XRD ) و طیف سنجی انرژی پرتو ایکس پراکنده شده ( EDX ) در کنار میکروسکوپ الکترونی روبشی ( SEM ) به بررسی ساختار بلوری ترکیبات معدنی و همچنین شناسایی مواد معدنی موجود در ساختار این آرایه ها پرداخته شده است. سپس با مقایسه ی نتایج حاصل از این پژوهش، با نتایج مربوط به بررسی های انجام یافته بر روی لایه چینی های بناهای عالی قاپو، هشت بهشت و چهلستون اصفهان، در صدد رسیدن به یک نتیجه گیری کلی در مورد آرایه های لایه چینی و طلاکاری مربوط به دوره ی صفوی اصفهان بوده است. نتایج حاصل از آنالیز، سریشم بودن بست در ترکیبات معدنی لایه چینی های کلیساهای وانک و بیت لحم را اثبات نمود، همچنین بخش معدنی آرایه های لایه چینی از ترکیب گچ و یک نوع رس حاوی کوارتز و غنی از اکسید آهن (گل ارمنی) تشکیل شده است. با توجه به نتایج، روغن بزرک به عنوان چسب مورد استفاده برای چسباندن ورقه ی طلا شناسایی شد.
۱۲.

دانش بومی مداخله های حفاظتی دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آرایه معماری دیوارنگاره بوم پارچه رویکردهای حفاظتی مداخله های حفاظتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 157 تعداد دانلود : 917
یکی از خاص ترین گونه های دیوارنگاره، دیوارنگاره بوم پارچه است. در مسیر مدیریت مطالعات هدفمند و بلند مدت دیوارنگاره بوم پارچه، حفاظت صحیح از این آثار، قرار دارد. جهت حفاظت صحیح این آثار و تحلیل مطالعات حفاظتی انجام گرفته و اقدامات مورد نیاز آینده، ضروری است تا رویکردهای حفاظتی این آثار در بستر فرهنگی نیز مورد کنکاش قرار گیرند. بنابراین، در این پژوهش سعی شده است با مرور نتیجه اقدامات و مداخله های حفاظتی بر روی دیوارنگاره های بوم پارچه و نقاشی های روی کرباس و همچنین بررسی تجربه های حفاظت و مرمّت در ایران، رویکردهای حفاظتی معرفی شوند تا بتوان با تکیه بر آن، مداخله های صحیح و همچنین تحلیل صحیحی از اقدامات سال ها و دوره های گذشته بر روی این گونه آثار انجام داد. هدف از پژوهش پیش رو، دستیابی به دانش بومی شناخت و حفاظت دیوارنگاره های بوم پارچه دوره اسلامی و همچنین تحلیل مداخله های حفاظتی بر روی این آثار، در ایران است. در نتیجه این پژوهش، رویکردهای حفاظتی دیوارنگاره های بوم پارچه در دو بخش حفاظت مداخله ای و حفاظت پیشگیرانه تعریف شد تا بتوان بهترین نتیجه را از آن گرفت. هر کدام از رویکردها را در نظر بگیریم، حتماً باید به ویژگی دوگانه دیوارنگاره های بوم پارچه توجه شود و با توجه به شرایط اثر، اقدامات مورد نیاز انجام شود.
۱۳.

واکاوی در سه رنگزای سکاهن، بهرمان و عنبر با تکیه بر شعر فارسی (قرن چهارم تا هشتم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهرمان رنگزاها سکاهن شعر فارسی عنبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 844 تعداد دانلود : 950
رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دوره ی غارنشینی تاکنون، انسان از آن ها برای رنگ آمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. به نظرمی رسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران کهن استفاده می شده اند، در گذر زمان به فراموشی سپرده شده یا تغییر نام داده اند و اکنون بعضی از آن ها در جوامع علمی با واژه های دخیل از سایر زبان ها، استفاده می شوند و تا کنون نیز منبعی که در آن، تمام رنگزاهای ایرانی به طورمستقل معرفی و بررسی شده باشد، دیده نشده است. ازآنجایی که شناخت کامل رنگزاهای ایرانی و واژگان مربوط به آن ها، ضرورتی علمی و عاجل است و با توجه به این که شاعران از رنگزاها به وفور در شعر خود بهره گرفته اند، از متون نظم فارسی کهن می توان در حوزه ی بازیابی بخش هایی از علوم مربوط به رنگزاها اطلاعات مفیدی گردآوری نمود که از مهم ترین اهداف این پژوهش است. در این مقاله با بررسی دیوان های شاعران از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری، به بازشناخت سه رنگزای طبیعی فراموش شده یا تغییر نام داده در ایران کهن پرداخته شده است؛ دستیابی به رنگزاهایی مانند سکاهن، بهرمان یا عصفر و عنبر حاصل این پژوهش است. نتیجه ی این پژوهش از یک سو می تواند راهگشای تفسیر صحیح بیت هایی باشد که رنگزاها و مضمون هایشان در آن ها حضور دارند و از سوی دیگر، گوشه ای از رنگزاهای فراموش شده ی کهن ایرانی براساس شعر فارسی را معرفی کند. اطلاعات فنی استخراج شده از شعر فارسی در حوزه ی رنگزاها نیز می تواند مورد استفاده ی پژوهشگران حوزه های مختلف علوم مرتبط با آن، مانند پژوهش هنر، مرمت آثار تاریخی، باستان سنجی و صنایع قرارگیرد. واژه های کلیدی: ط رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دوره ی غارنشینی تاکنون، انسان از آن ها برای رنگ آمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. به نظرمی رسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران کهن استفاده می شده اند، در گذر زمان به فراموشی سپرده شده یا تغییر نام داده اند و اکنون بعضی از آن ها در جوامع علمی با واژه های دخیل از سایر زبان ها، استفاده می شوند و تا کنون نیز منبعی که در آن، تمام رنگزاهای ایرانی به طورمستقل معرفی و بررسی شده باشد، دیده نشده است. ازآنجایی که شناخت کامل رنگزاهای ایرانی و واژگان مربوط به آن ها، ضرورتی علمی و عاجل است و با توجه به این که شاعران از رنگزاها به وفور در شعر خود بهره گرفته اند، از متون نظم فارسی کهن می توان در حوزه ی بازیابی بخش هایی از علوم مربوط به رنگزاها اطلاعات مفیدی گردآوری نمود که از مهم ترین اهداف این پژوهش است. در این مقاله با بررسی دیوان های شاعران از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری، به بازشناخت سه رنگزای طبیعی فراموش شده یا تغییر نام داده در ایران کهن پرداخته شده است؛ دستیابی به رنگزاهایی مانند سکاهن، بهرمان یا عصفر و عنبر حاصل این پژوهش است. نتیجه ی این پژوهش از یک سو می تواند راهگشای تفسیر صحیح بیت هایی باشد که رنگزاها و مضمون هایشان در آن ها حضور دارند و از سوی دیگر، گوشه ای از رنگزاهای فراموش شده ی کهن ایرانی براساس شعر فارسی را معرفی کند. اطلاعات فنی استخراج شده از شعر فارسی در حوزه ی رنگزاها نیز می تواند مورد استفاده ی پژوهشگران حوزه های مختلف علوم مرتبط با آن، مانند پژوهش هنر، مرمت آثار تاریخی، باستان سنجی و صنایع قرارگیرد. واژه های کلیدی:
۱۴.

بازتاب رنگِ مشک در شعر فارسی: بررسی مُشک به عنوان ماده رنگزا و همراه های آن در کتابت و نگارگری در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه رنگِ مشک رنگزا کتابت و نگارگری حریر چینی پرند هندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 899 تعداد دانلود : 399
شاهنامه یکی از منابع مهمِ بازتاب دهنده علوم مختلف مانند معماری، پزشکی، نجوم، رنگزاها در کنار تاریخ و باورهای مردم در ایران کهن است. رنگِ مُشک و خاصیت رنگزایی این ماده نیز به صورت های مختلف در متون ادبی به کاررفته؛ امّا در شاهنامه، این کاربرد بویژه، در زمینه کتابت و نگارگری، آشکارتر است. جالب توجه این است که با وجود اشاره به رنگِ مشک در متون ادبی، امروزه آن را بیشتر به عنوان یک ماده معطر می شناسند و خاصیت رنگزایی آن به فراموشی سپرده شده و حتّی در فرهنگ های فارسی نیز بدان اشاره ای نشده است. این موضوع سبب شده که نه تنها در تفسیر ابیاتِ مرتبط با رنگِ مشک، تردیدهایی در زمینه رنگزا بودن این ماده محسوس باشد؛ بلکه در واقعیت های علمی- تاریخی مربوط به علمِ شناخت رنگزاها (به عنوان مثال تقسیم بندی مرکب های نوشتاری کهن) نیز چنین است.  در این پژوهش، ابتدا به بررسی بازتاب رنگ مشک در شعر فارسی پرداخته شده و رنگزا بودن و استفاده از آن در زمینه کتابت و نگارگری بر اساس اشاراتی که در متون ادبی و به خصوص شاهنامه و کتاب های مربوط به رنگزاهای کهن ایران آمده، به اثبات رسیده است. مشک در ابیات شاهنامه به عنوان یکی از ابزارهای کتابت و نگارگری همراه با ترکیبات و واژه هایی مانند انقاس، عنبر، گلاب، می و کاغذگونه های حریر چینی و پرند هندی آمده که در نظر نگرفتن این همراهی ها در متون ادبی باعث ایجاد نقایصی در تفسیر ابیات شده است. در این پژوهش همچنین بر اساس این همراهی ها، ارتباط زیرکانه آنها با رنگِ مشک بازنمود شده است. نتیجه این پژوهش از یک سو، پیشینه تاریخی این ماده رنگزا را در زمینه کتابت و نگارگری، مشخص تر و از سوی دیگر مطالبی را مطرح خواهد کرد که با دانستن آن ها، درک معانی ابیات مرتبط با رنگِ مشک و همراه های آن واضح تر می شود.
۱۵.

بررسی دیوارنگاره های بوم پارچه ایران از نظر شیوه اجرا با نگاهی بر منتخبی از آثار اروپا

نویسنده:

کلید واژه ها: دیوارنگاره بوم پارچه نقاشی دوره اسلامی فن شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 704 تعداد دانلود : 581
برای حفظ آثار ارزشمند معماری، در قدم اول نیاز به شناخت کامل و همه جانبه از این آثار است. از بخش های ارزشمند آثار معماری، آرایه ها و دیوارنگاره های آن است. دیوارنگاره بوم پارچه گونه ای از دیوارنگاره ها است که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بطور کلی از نظر ماهیت، با دیوارنگاره های معمول و متواتر تفاوت دارد. با توجه به این نکته که اولین مرحله برای حفظ اثر هنری، فهم و ادراک آن است، تفاوت این آثار به گونه ای است که انجام روش های معمول حفاظت و مرمت (بدون ادراک صحیح اثر) باعث خدشه دار شدن اصالت و تمامیت این آثار خواهد شد. متأسفانه تا کنون بصورت ویژه، پژوهشی در مورد معرفی و فن شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه انجام نشده و شناخت کافی در حوزه های مختلف مربوط به این آثار وجود ندارد. سیر تحول، مواد و مصالح و نحوه اجرای این آثار، تأثیر عدم شناخت فنی دیوارنگاره های بوم پارچه در حفاظت اثر، که در واقع شناخت این ها مقدمه ای برای ارائه راهکار صحیح مرمتی است، از مجهولات این تحقیق است. هدف مقاله پیش رو شناخت فنی در حوزه اجرای این گونه از دیوارنگاره ها و همچنین شناخت سیر تحول این آثار، از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تحلیل داده های بدست آمده است. به دلیل کمبود پژوهش و ثبت اطلاعات فنی به زبان فارسی در این حوزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این تحقیق معطوف به دیوارنگاره های بوم پارچه اروپایی است. این تحقیق از نظر روش، یک تحقیق کیفی است و با توجه به نوع و ضرورت مسأله، دو رویکرد نظری و تاریخی را می توان معرفی نمود. مطالعات نشان داد که در دوره رنسانس جهت حل برخی از مشکلات دیوارنگاره های بزرگ و سقف نگاره ها، در مراحل اجرا به مرور زمان تغییراتی را بوجود آوردند که در نهایت شیوه ای متفاوت و جدید از دیوارنگاره بوجود آمد که در این تحقیق به نام دیوارنگاره بوم پارچه نامیده می شود. گونه ای از دیوارنگاره بوم پارچه در ایران، از دوره ایلخانی به جا مانده است که در مقایسه با آثار اروپایی، قدمت بیشتری دارد. در حوزه چگونگی بوجود آمدن این شیوه، مراحل و شیوه اجرا، نمونه های آن در طول تاریخ، تأثیر عدم شناخت فنی دیوارنگاره های بوم پارچه در حفاظت آن، در پژوهش حاضر شناخت نسبتاً مناسبی به دست آمد.
۱۶.

قدیمی ترین کاربرد «کاشی» در آرایه های معماری دوره اسلامی ایران؛ و فن شناسی آرایه تلفیقی قطعات ظروف سفالی لعابدار و گچ-آجر در بقعه خواجه اتابک کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آرایه های معماری کاشی ظروف سفالی لعابدار دوره سلجوقی خواجه اتابک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 932 تعداد دانلود : 612
همنشینی مواد مختلف در آرایه های معماری ایران در دوره اسلامی در بسیاری از موارد راهگشای سبک ها و فنون هنری جدید شده و نگاه زیبایی شناسی فرهنگ های حامل این اتفاق را دگرگون می کند. همنشینی آرایه های آجری، گچی و لعاب یکی از این تغییرات جذاب در تاریخ هنر آرایه های معماری ایران است که تاریخ ابداع آن تا حدودی مبهم باقی مانده است. همچنین ایده اولیه کاشی در آرایه های معماری ایران در دوره اسلامی کاملاً ناشناخته مانده است. کاشی گونه ای از آرایه معماری است که شاید خاستگاه آن ایران کهن باشد، ولی با این وجود اطلاعات اندکی از فنون ساخت، اجرا و نمونه های آثار کاشی سده های اولیه دوره اسلامی در دست است. هدف از پژوهش پیش رو، دستیابی به اطلاعات مربوط به کهن ترین کاشی های ایران دوره اسلامی و همچنین شناخت فنی سفال لعابدار در آرایه معماری خواجه اتابک کرمان است. جهت رسیدن به اهداف پژوهش، به صورت همزمان مطالعه منابع مکتوب و همچنین بررسی های میدانی جهت شناخت آثار کاشی در آرایه های معماری ایران، به ویژه مقبره خواجه اتابک کرمان انجام پذیرفت. در نتیجه پژوهش حاضر می توان گفت که در حال حاضر از دوره اسلامی در ایران تا سده 5 ه.ق. متأسفانه هیچ کاشی تاریخ داری برجای نمانده است و بسیاری از تاریخ گذاری های مربوط به کاشی های بدون تاریخ، بدون توجه به فن ساخت و بر اساس شکل ظاهری بوده و مطالعات باستان سنجی و سالیابی با اتکا به مطالعات آزمایشگاهی انجام نپذیرفته و در واقع با حدس و گمان انجام شده است؛ بنابراین نمی تواند قابل قبول باشد. همچنین شش مجموعه کاشی یا تک کاشی در نتیجه پژوهش به عنوان کهن ترین کاشی های دوره اسلامی ایران معرفی شد. یکی از اصلی ترین نتایج این پژوهش، مربوط به شناسایی استفاده از قطعات شکسته ظروف سفالی لعابدار در آرایه معماری ایران است که برخی از پژوهشگران، این آثار را به عنوان کاشی معرفی کرده اند. دستیابی به نتیجه مذکور، این احتمال را تقویت می کند که شاید این اقدام، اولین ایده ساخت کاشی برای آرایه معماری را شکل داده باشد.
۱۷.

برابرسازی واژه فارسی خماهن با کانی های آهن دار شناخته شده امروزی، بر اساس رنگزا بودن این ماده و یافته هایی از متون ادبی- تاریخیِ فارسی و تهیه نمونه ای از خماهنِ ماده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنگ خماهن XRD هماتیت گوتیت مگنتیت متون ادبی کهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 581 تعداد دانلود : 278
در مطالعات باستان سنجی، یکی از زوایای پنهان که می تواند کمک شایانی به حوزه شناخت دقیق مواد باستانی نماید، مطالعه متون کهن و برابرسازی مفاهیم مربوط به متون کهن با مفاهیم امروزی است. قبل از آغاز مطالعه علمیِ نمونه تاریخی، بهتر است داده های مربوط به آن در متون کهن، موردبررسی قرار گیرد تا مشخص شود در آن متون، در خصوص نمونه موردنظر چه اطلاعاتی وجود دارد . اولین قدم در راه شناخت و دستیابی به این اطلاعات، شناخت واژگان مربوط بدان علم است، اما گاهی واژه هایی از زبان فارسی منسوخ و امروزه جایگزین هایی از سایر زبان ها برای آن واژه تعیین شده اند که در جوامع علمی همین صورت واردشده واژه ها، شناخته شده و مورداستفاده قرار می گیرد و معادل فارسی آن ها ناشناخته است. بنابراین مشخص نبودن معادل امروزی واژه های منسوخ شده، باعث می شود تا پاره ای از اطلاعات مربوط بدان ها، در تفسیر متون کهن همچنان در ابهام و ناشناخته بماند. با یافتن نام کهن این واژه های واردشده و برابرسازیشان با واژه های شناخته شده امروزی، می توان در یک گستره مطالعاتی وسیع، اطلاعات ارزشمندی را به دست آورد. خماهن یکی از این واژه های کهن فارسی باستان و منسوخ شده ای است که تنها در کتاب های تاریخی پزشکی کهن و کانی ها، فرهنگ های لغت و حاشیه دیوان شاعران (تا قرن ششم هجری) در مورد این واژه تعاریف مختلفی ارائه شده است و این تعاریف تنها بر کانی آهن دار و رنگزا بودن آن ماده تأکید و آن را به سه دسته ماده، نر و مغناطیسی یا زنگی تقسیم بندی می کنند، اما به طور دقیق مشخص نشده است که این واژه معادل کدام کانی یا کانی های رنگزای شناخته شده امروزی است. در ابتدا بر اساس آنچه درباره خماهن ماده، نر و مغناطیسی در متون کهن آمده و آنچه از ویژگی های کانی های آهن دار مهم، امروزه شناخته شده است، برابرهای امروزی انواع خماهن مشخص شد. سپس نمونه ای از خماهن مورد استفاده در پزشکی قدیم از عطاری تهیه و جهت شناسایی اولیه نمونه، از دوربین عکاسی، سابیدن در آب، تهیه تصویر با لوپ دیجیتال و بررسی با میکروسکوپ نوری استفاده گردید. همچنین با تست شیمی کلاسیک انجام شده، وجود عنصر آهن در آن مشخص گردید و در نهایت آنالیز XRD از نمونه خماهن ماده تهیه شده، انجام شد. نتیجه این آزمایش ها نشان دهنده این موضوع است که خماهن ماده معادل با کانی شناخته شده امروزی هماتیت است. بر اساس معادل سازی ها می توان گفت که احتمالاً خماهن نر معادل گوتیت و خماهن زنگی یا کهربایی نیز معادل مگنتیت است.
۱۸.

بررسی و شناخت رنگزاهای هنری ایران دوره اسلامی در کتابت و نگارگری (بر اساس شعر شاعران سبک خراسانی)

کلید واژه ها: رنگزاها ایران دوره اسلامی کتابت و نگارگری شعر سبک خراسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 154 تعداد دانلود : 575
بسیاری از نقاشی های ایران پس از اسلام در لابه لای نوشته های ادبی و اشعار، به تصویر درآمده اند. شاعر در شعر سبک خراسانی پیش از آن که شاعر باشد، تصویرگری است که تصاویر بدیع و متنوع را ابتدا در ذهنِ خود و سپس با بیانی بی نظیر در ذهنِ خوانندگان می نگارد. استفاده از اسامی رنگزاها در رنگ آمیزی فضای شعری یا حضور آن ها به عنوان جانشین رنگ در این سبک، قابل تأمّل است. شاعر سبک خراسانی گاهی با واژه های مرتبط با کتابت و نگارگری مانند نقش کردن، خامه، دفتر و گاهی به صورت غیر مستقیم از قالب های گوناگون بیانی نظیر تشبیه، از اصطلاحات و مفاهیم رنگزاها به عنوان ابزار تصویرگری مدد جسته است.از آن جایی که تا دوره صفوی در مورد رنگزا های مورد استفاده در کتابت و نگارگری ایران اطلاعات زیادی در دسترس نیست و پرداختن به این موضوع، به منظور فن شناخت این آثار تاریخی جهت حفاظت و مرمت بهتر آن ها ضروری و لازم به نظر می رسد، می توان از اطلاعات نهفته در شعر سبک خراسانی در حوزه تصویرسازی و رنگ آمیزی ها به منظور شناخت و بررسی رنگزاهای مورد استفاده در کتابت و نگارگریِ قرن 3 الی 6 ه.ق. استفاده نمود. شناسایی رنگزا هایی که به مرور زمان به فراموشی سپرده شده اند یا در طول زمان تغییر نام داده اند، از انگیزه اصلی نگارنده در تدوین پژوهش حاضر است. از مهم ترین نتایج این تحقیق، شناسایی تعدادی از رنگزاهای کهن ایران است که برای نخستین بار در این مقاله معرفی شده و با شناخت برخی از رنگزاها، قدمت استفاده از آن ها گاهی تا چندصد سال به عقب برگردانده شده است.
۱۹.

ساختارشناسی ملاط های تاریخی در آرایه های معماری و اندود داخلی معبد صخره ای ورجووی مراغه، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری صخره ای معبد ورجووی آرایه معماری ملاط پتروگرافی XRD XRF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 633 تعداد دانلود : 473
هدف این پژوهش ارائه شواهدی جدید مبنی بر استفاده از ملاط در آرایه های معماری و اندودهای بدنه داخلی معبد صخره ای ورجووی در دوره اسلامی است. معبد ورجووی ازجمله بناهای با تاریخ نه چندان دقیق در پیش از اسلام و با الحاقاتی منسوب به دوره ایلخانی است که در نزدیکی قبرستان تاریخی روستای ورجووی در فاصله 6 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این معبد جزء مجموعه سازه های زیرزمینی است که در بستر سنگی کنده شده و دارای بخش های مختلفی ازلحاظ معماری در زیر روستای کنونی ورجووی است. تنها بخش معبد اصلی به واسطه تداوم استفاده در دوره اسلامی هیچ گاه مدفون و پوشیده نشده است. مابقی این مجموعه بزرگ، هم اکنون در زیر لایه های خاک پوشیده شده است. تداوم استفاده از معبد، با تغییراتی در پلان ها و همچنین آرایه های معماری در دوره های مختلف همراه بوده که از مظاهر آن حجاری های روی بدنه و استفاده از نقوش و خطوط اسلامی، با آیات قرآنی و همچنین استفاده از آرایه های معماری در قالب ملاط بسیار سخت و مقاوم ساروج و دیگر ملاط های آهکی به همراه رنگدانه بوده است. با توجه به عدم شناسایی ترکیب و روش ساخت آرایه های معماری این بنا در گذشته، در این مقاله ساختارشناسی و معرفی آرایه های ساخته شده از ملاط های بسیار سخت و فناوارنه معبد ورجووی انجام شده است. از جمله سؤالات این تحقیق عبارت اند از اینکه: در کدام بخش های معبد ورجووی از ملاط استفاده شده است؟ ملاط های استفاده شده از چه نوعی هستند و از چه ساختار و ساختمانی برخوردارند؟ در همین راستا بر اساس مطالعات میدانی اقدام به نمونه برداری از نواحی شناسایی شده و مشکوک به ملاط و بدنه سنگی گردید که با استفاده از آنالیزهای ساختارشناسی (پتروگرافی مقطع نازک-در شناسایی سنگ-XRD, XRF) اقدام به ارزیابی و مقایسه میان ملاط های بدنه و آرایه ها و بستر سنگی آن گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش گویای این مهم است که در اندود بدنه ها از ملاط گچ و آهک به همراه پرکننده پودر سنگ توف و خاکستر و همچنین الیاف گیاهی استفاده شده است و برای پوشش سطحی آرایه قطاربندی در فضای V6، از ملاط ساروج مهره خورده استفاده شده است.
۲۰.

مطالعه دیوارنگاره های بوم پارچه دوره اسلامی در ایران و منتخبی از آثار کشورهای اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیوارنگاره بو مپارچه نقاشی ایران شیوه اروپایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 539 تعداد دانلود : 135
در پژوهش های انجام شده در ارتباط با موضوع دیوارنگاره بوم پارچه، برخی از محققان این آثار را در گروه نقاشی روی کرباس قرار می دهند و پژوهشگرانی نیز این آثار را در زمره دیوارنگاره ها می شناسند، درصورتی که این آثار، در واقع ترکیبی از نقاشی روی کرباس و دیوارنگاره است. همچنین سیر تحول و پیدایش این آثار به صورت ویژه مورد مطالعه قرار نگرفته و در رابطه با آن بحثی به میان نیامده است؛ بنابراین شناخت کافی در این حوزه وجود ندارد. برای شناخت بهتر این گونه از دیوارنگاره ها در ایران، بهتر است مقایسه ای بین این آثار و آثار مشابه در اروپا انجام پذیرد. چیستی و چگونگی شباهت ها و تفاوت های سیر تحول و پیدایش دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران و اروپا از سؤالات اصلی این پژوهش است. هدف از نگارش این مقاله، آشکار ساختن شباهت ها و تفاوت هایی است که در نحوه و مراحل به وجود آمدن و همچنین شکل اجرای دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران و اروپا وجود دارد. برای رسیدن به این مهم تلاش نگارندگان بر آن بوده تا با معرفی منتخبی از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران و اروپا، به ارتباط فنی و تکاملی نقاشی روی تخته چوبی، کرباس و همچنین دیوارنگاره دست یابند و سپس مقایسه صورت پذیرد. داده های پژوهش حاضر در یک بررسی کتابخانه ای و مطالعه میدانی گردآوری شده اند و در جهت پاسخ گویی به پرسش بیان شده، این پژوهش با روشی تحلیلی - تطبیقی سامان یافته است. یافته های تطبیقی بیانگر آن است که دیوارنگاره های بوم پارچه اروپا از نظر روش اجرا، مواد و مصالح، مراحل اجرا و شکل نهایی آثار، بسیار شبیه به هم است و درواقع به عنوان یک شیوه خاص دیوارنگاره موردپذیرش هنرمندان قرار گرفته است؛ ولی آثار موجود در ایران (که تعدادی از آنها در اروپا اجرا شده) از نظر روش اجرا، مواد و مصالح، مراحل اجرا، موضوع نقاشی ها و شکل نهایی آثار، متنوع است و به عنوان یک شیوه خاص دیوارنگاره شناخته نشده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان