امیرحسین مدنی

امیرحسین مدنی

مدرک تحصیلی: استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کاشان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۵ مورد از کل ۳۵ مورد.
۲۱.

خویشکاری و هم نوایی اسطوره و عرفان در نسخ تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره و عرفان تعزیه نامه ها نمایش آیینی عرفان اسطوره ذای مجلس نامه های تعزیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۳۳۲
این مقاله جستاری در خویشکاری (= کارکرد مقدس) و هم آوایی (= همسانی) اسطوره و عرفان در تعزیه نامه هاست. تعزیه که نمایشی آیینی و مبتنی بر کهن الگوهای اساطیری و آموزه های دینی و اخلاقی است؛ رویدادهای تاریخی را با روایتی برآمده از باورهای عامیانه ارائه می کند. همین درک و دریافت، از سویی، کارکردها و پندارهای اساطیری را از پسِ ذهن تاریخی توده ها، دوباره سازی کرده و از سوی دیگر، ارزش ها و رهیافت های اخلاقی و عرفانی را که اتفاقاً همسانی و هم کارکردی ریشه داری با بن مایه های اسطوره ای دارند، جلوه گر ساخته است. در این مقاله، برای تبیین خویشکاری و هم نوایی رازورمزهای پیوندخورده اسطوره و عرفان در بستر آیینی تعزیه، موضوعاتی چون جاودانگی پس از مرگ، مؤلفه های عاشقانه، اهمیت انسان کامل و رابطه مراد و مریدی، خلوت های عارفانه، جهان شمولی افکار و اشخاص، همیشه جوان بودن قهرمانان، کوشش به اندازه وسع، ضرورت پاکیزگی و طهارت روح و جسم و... مورد بحث قرار گرفته شده و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که باورها و عقیده مندی های عرفان اسطوره ای، که قدیمی ترین نوع عرفان است، در مجلس نامه های تعزیه، این دو مقوله دیرپا را به همسایگی و هم آوایی نشانده است.
۲۲.

بابا افضل مرقی کاشانی؛ فیلسوفِ آگاهی و خرد و بیداری (با نگاهی به زندگی و آثار)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۳۱۰
افضل الدین کاشانی از فیلسوفان بزرگ ایران در قرون ششم و هفتم هجری است که درست همچون سهروردی، با پیوند میان فلسفه و شهود، منظومه ای حکمی فلسفی خلق کرد که تنها بر پایه خرد خشک و مجرد فلسفی استوار نبود، بلکه مبتنی بر «آگاهی و خرد روشنی و بیداری» بود و دقیقاً از درون چنین منظومه ای، تأکید فراوان به «خودشناسی» و روشنگری در باب ماهیت خویشتن آدمی، خلق شد. میراث فکری و رساله های به جای مانده از بابا افضل از جهات متعدد دارای اهمیت و قابل مطالعه است؛ از جمله وسعت و گستردگی دانش و اطلاعات او در حوزه های فلسفه اسلامی، فلسفه یونانی، ادب، اخلاق، فلسفه سیاسی، آموزه های عرفانی و حتی فرهنگ ایران باستان؛ زبان ساده، صریح و عاری از مفاهیم و اصطلاحات پیچیده و انتزاعی عصر و استفاده از لغات و برابر نهاد های پارسی در مقابل واژگان تازی؛ توجه فراوان به شیوه درست اندیشیدن و مبانی حکمت و کاربستِ گستره تام فضایل و اخلاق نیک در زندگی. نگارنده در این مقاله کوشیده است با تکیه بر مصنفاتِ باباافضل، به تحلیل سه بن مایه «آگاهی، خرد و دانش» از دید این حکیم کاشانی بپردازد و نشان دهد که این سه فرهنگ واژه، ضمن ملازمه و ارتباط تنگاتنگی که با یکدیگر دارند، با عناصری چون غفلت و تیرگی و مردگی در تقابل کامل اند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که در مصنفات، «حکمت و فضیلت» دو روی یک سکه اند که به «حقیقت» ختم می شوند.
۲۳.

ملاعبدالرسول مدنی کاشانی و سیری در اندرزنامه مجمع النصایح او(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۷۵
یکی از عالمان و فقیهان و پارسایانِ کاشانه فرهنگ و ادب و هنر، مرحوم «ملاعبدالرسول مدنی کاشانی» است؛ بزرگ مردی که پارسایی و زهد و بی پیرایگی را با نوگرایی و نواندیشی و تجددطلبی، یکجا در خود جمع کرده بود و در ضمن نگارش رساله های مذهبی و فقهی و کلامی و فلسفی، نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و تاریخی و حوادث و رویدادهای زمانه، به ویژه مشروطیت، و حل و فصل اختلافات مردمی، بی توجه نبود. هوشیاری و روحیه انتقادگری و ستیزه با انواع کژی ها و ناروایی ها، وی را بر آن داشت تا با نگارش آثاری چون رساله انصافیه (در مشروطیت)، به عنوان فقیهی عالم به مسائل و مشکلات روز، دِین خود را نسبت به وطن و جنبش مشروطه و آزادی و قانون، ادا کند و الگویی درست از احکام سیاسی اجتماعی اسلام به دست دهد. از سوی دیگر، یکی از دغدغه های فکری و فرهنگی ملاعبدالرسول، گردآوری و تدوین مجموعه ای از مواعظ و حِکَم و اندرزهای بزرگان و خردمندان ایران پیش و پس از اسلام بوده که با تدوین کتاب مجمع النصایح، این آرزوی خود را تحقق بخشیده و خدمتی سترگ به فرهنگ و ادب ایران کرده است. مؤلف در این اندرزنامه، به مجموعه ای از حکمت ها و مواعظ و سخنان انبیا و اولیا و بزرگان و علما و حکیمان و فیلسوفان و پادشاهان و شخصیت های تاریخی- اساطیری ایران باستان و یونان اشاره کرده و با طرح بن مایه های اخلاقی و اجتماعی و آموزه هایی همچون حکمت و خردمندی، نیک اندیشی و نیک پنداری، قناعت و خرسندی، عزت نفس و مناعت طبع، دادگری و احسان، آداب سخن گفتن، تهذیب اخلاق، پرهیز از جاه طلبی و حرص و طمع و دروغ و تزویر و خودبینی، مجموعه مغتنم و ارزشمندی در «اندرزنامه نویسی» به یادگار گذاشته است. در این مقاله، ضمن اشاره ای کوتاه به زندگی و ویژگی های فکری و شخصیتی ملاعبدالرسول، به بررسی و معرفی عمده ترین مضامین و بن مایه های مجمع النصایح پرداخته ایم.
۲۴.

اندیشه های عرفانی و ظرافت های بلاغی «فرغانی» با تکیه بر «مشارق الدراری»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فرغانی مشارق الدراری اندیشه های عرفانی ظرافت های بلاغی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۸۰
سعیدالدین فرغانی یکی از بزرگ ترین شارحان عرفان اسلا می است که با فهم عمیق خود، بر قصیده «تائیه» ابن فارض مصری شرحی مبسوط نوشت. وی در عرفان نظری، شاگرد قونوی بود و در سلوک عرفانی، نسبت خرقه خود را به سهروردی رسانده است. فرغانی، با آگاهی کامل از اندیشه های عرفان نظری و ابن عر بی و آشنایی با میراث عرفانی کهن، به ویژه تصوف خراسان، توانست شرحی به نام « مشارق الدراری» بنویسد و در این اثر خویش، بدون آنکه همچون بسیاری از شارحان دیگر در دام تخیل های بیمارگونه و بازیهای زبانی حاصل از جادوی مجاورت گرفتار شود، با بیانی روش مند و تبویبی منطقی، با بی تازه در عرفان نظری بگشاید. نویسنده در این مقاله کوشیده است در دو بخش جداگانه، «اندیشه های عرفانی» و «ظرافت های بلاغی» فرغانی را بررسی کند؛ اندیشه هایی همچون: عشق و عاشقی، دیدگاه تأویلی و پرهیز از تأویلات بی حد و مرز، نسبت انسان کامل با دوایر سه گانه اسلام و ایمان و احسان که بحثی است کاملاً بدیع در تصوّف اسلامی، مفهوم زمان و قبض و بسط آن، واسطگی اسباب و مؤثّر دانستن حق و طرح سخن عمیق «سُبحانَ الذّی لا یُوصَلُ إلیهِ إلّا بِهِ» و در بخش ظرافت های بلاغی: تشبیه، سجع، استشهاد به اشعار، ترکیبات و ترجمه های بدیع و اطناب و بسط هنری که نشان دهنده خلاقیت های فرغانی در ساحت زبان و بیان این نکته است که در متن مشارق الدراری، تجارب روحانی و عاطفی نویسنده با جانب جمال شناسانه این تجارب، پیوند بسیار نزدیکی دارد.
۲۵.

ارتباط تجربه عرفانی و خلاقیت های هنری نِفَرّی در المواقف و المخاطبات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نفری مواقف مخاطبات تجربه عرفانی خلاقیت هنری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
ابوعبدالله نِفَرّی از عارفان بزرگ و در عین حال گمنام قرن چهارم هجری است که تأثیری شگرف بر منظومه عرفانی پس از خود گذاشته و ابن عربی از او با لقب «رجال الله» یاد کرده است. مهم ترین اثر نفرّی، دو کتاب در شرح مکاشفات وی به نام های المواقف و المخاطبات است. این نوشته ها مبتنی بر نوعی گفت و گو میان خدا و انسان است که خداوند پیوسته نفرّی را خطاب می کند و از این طریق، حقایقی را بر قلب او آشکار می سازد. زبان نفرّی در مواقف و مخاطبات ، پارادوکسیکال و سرشار از رمز و سمبل و ابهام است که راوی با خروج از هرگونه «لسان معتاد» و «منطق مألوف»، روابط دال ها و مدلول ها را به هم می ریزد و دلالت هایی بدیع می آفریند. از سوی دیگر، این زبان و گزاره ها، ارتباطی مستقیم با تجارب و حالاتِ عرفانی دارد؛ به گونه ای که نفرّی متناسب با افق انتظار، باورها و موقعیت ذهنی خود، زبان خاص خویش را برگزیده که می توان از آن به «بیانِ موسیقیِ هیجان در زبان» تعبیر کرد. نگارنده در این مقاله کوشیده است ضمن تبیین مقدماتی درباره احوال و آثار نفرّی، عمده ترین عناصر اختصاصی منظومه عرفانی وی یعنی مواقفِ «وقفه، سوا، معرفت، رؤیت و حجاب» را بیان کند و با اشاره به نکاتی درباره تجربه عرفانی و شروط و ملازمات آن و ارتباط مستقیم این نوع تجربه با نظام زبان، در نهایت به این نتیجه برسد که اوج و حضیضِ تجربه عرفانی، رابطه مستقیمی با اوج و حضیضِ زبان و خلاقیت های هنری نفرّی یا هر عارف دیگر دارد و ازاین رو، «حال عالی» در آینه «قال هنری و جمال شناسیک» نمودار می شود.
۲۶.

پژوهشی در دیدگاه های عرفانی- حکمی ملّا حبیب الله شریف کاشانی با تأکید بر مشابهت اندیشه های وی با مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۱۴۱
حبیب الله شریف کاشانی، فقیه، مفسر، شاعر و از مشاهیر کاشان در سده اخیر است که به جز تألیفاتی در حوزه فقه، تفسیر و کلإم و حدیث، اشعار گرانبهایی نیز از خود به یادگار گذاشته است. وی در مهم ترین مثنوی های خود ازجمله تشویقات السالکین ، تنبیهات العارفین و نصیح تنامه، با تسلّط شگرفی که بر مجموعه معارف و فرهنگ و میراث عرفانی متقدم داشته است، عمده ترین درون مایه ها، تمثیل ها و موتیف های عرفانی را مطرح کرده و بر غنای فکری آثار خود افزوده است. از میان عارفان پیشین، ملّا حبیب بیش از هر کس به مولإنا عشق می ورزیده و به کرّات در نوشته های خود، مستقیم و غیرمستقیم، به اندیشه ها و سخنان مولإنا اشاره کرده و از آن ها بهره برده است؛ مضامینی همچون نقد حال خویشتن در آینه حکایت، سرکش و خونی بودن عشق از ابتدا، قاصر بودن حرف و زبان از بیان مضامین عرفانی، تأویل نیافتن محرم برای فاش کردن اسرار روحانی، ابلیسان آدمی روی، موش و ،« إخلع نَعلیک » گندم اعمال چهل ساله، سبب سوزی و اکسیر محبت. به جز مثنوی، تأثیر عرفان و عارفان پیشین، به ویژه حوزه خراسان و اندیشه هایی مثل رحمت بی منتهای حق، کشش و کوشش، شفقت و نوع دوستی عارف، عظمت گوهر وجودی آدمی و تقابل جسم و جان، به خوبی در آثار شاعر کاشانی هویداست. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با نمایاندن تشابهات افکار و اندیشه های ملّا حبیب الله با مثنوی مولإنا از یک سو و طرح عمده ترین موتیف های عرفانی آثار وی از سوی دیگر، ضمن مطالعه دیدگاه های عرفانی- حکمی ملّا حبیب، گامی کوچک در معرفی این حکیم شاعر به جامعه علمی و ادبی برداشته باشد.
۲۷.

تحلیل کارکردهای حکایت در حدیقه سنایی و تطبیق آن با نظریه راندال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان عرفان حکایت حدیقه الحقیقه سنایی راندال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۰۲
سنایی، پایه گذار شعر عرفانی فارسی، از شاعرانی است که به طور عملی و گاه نظری کوشیده است زبان عرفان را بشناساند. تاکنون درباره زبان عرفانی نظریه های متعددی پدید آمده است. این نظریه ها آنجا که مبتنی بر نظریه های کلی تر زبان دین مطمح نظر قرار می گیرند، در دو دسته  نظریه های شکل گرا و نظریه های نقش گرا می گنجند. از جمله نظریه های نقش گرا درباره زبان تجربه های متافیزیکی، نظریه جان هرمن راندال است. این فیلسوف، دین را مانند علم و هنر یک نوع فعالیّت بشری سهیم در فرهنگ انسانی می داند و برای رموز و اساطیر دینی چهار نقش برمی شمارد. مقاله حاضر به تحلیل تازه ای از کارکردهای حکایت در کتاب حدیقه الحقیقه سنایی و تطبیق آنها با نظریه راندال می پردازد و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نتیجه می گیرد که اولاً سنایی حکایت را برای دو منظور، یکی تبیین مسائل هستی شناسانه، شامل مسائل خداشناسانه، جهان شناسانه و انسان شناسانه و دیگری اصلاح مشکلات اجتماعی به کار می برد و ثانیاً حکایات حدیقه سنایی از میان چهار نقش مورد نظر راندال، در وهله اول، بیشتر نقش برانگیختن حس عملی و تقویت تعهد عملی (انسان شناسانه) و در وهله بعد، نقش برانگیختن حس تعاون و تقویت انسجام اجتماعی (اجتماعی) را برعهده دارد و دو نقش دیگر از این چهار نقش ، یعنی انتقال تجربه های بیان ناپذیر انسانی (خداشناسانه) و ایضاح نظام شکوهمند الهی (جهان شناسانه) کمتر مورد توجه این شاعر عارف بوده است. این نقش ها عرفان سنایی را در سایه مکتب خراسان قرار می دهند که بیشتر به انسان گرایی و جامعه گرایی مشهور است.
۲۸.

نگاهی به مفهوم عرفانی «فتوح» نزد صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فتوح الهام وارد فراست غیب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۵۱
در بینش صوفیه، اصطلاح «فتوح» دو بارِ معنایی متفاوت دارد: یکی نذر و نیازی بوده که مردم به خانقاه تقدیم می کردند و این گونه نذورات، اگرچه مسبّب گشایش هزینه های خانقاه بود، و البتّه به جای خود ارزشمند، امّا از طرف دیگر گه گاه این «فتوح دنیوی» تن پروری و سوءاستفاده برخی از صوفیان را در پی داشت. دومین معنا -که در این مقاله مورد نظر است- گشایش های روحانی و معنوی عارف است که سالک عارف به مدد این گشایش های ربانی و انوار الهی به «غیب عالم» و«عالم غیب» دست می یابد. چنین فتوحاتی که البته از «غیب» بر «قلب» عارف وارد می شود، مزید یقین وی می گردد و بر صدق مجاهده و معامله وی می افزاید. بدون شک این فتوحات و واردات که از دریای لطف و فضل الهی سرچشمه می گیرند، نصیب اولیاء و پاکانی می شود که یک عمر به پاسبانی و مراقبت «دل» پرداخته و چنگ در عروه وثقای دین زده و لحظه ای از «او» غایب نبوده اند. تفصیل مطالب مذکور و برخی دیگر از نکات و جزئیات مربوط به فتوح در شش بخش الف) مفهوم لغوی فتوح (فتوح دنیوی)، ب) مفهوم عرفانی فتوح، ج) قلب و فتوح، د) ترادف معنایی فتوح با الهام و وارد و فراست، ه) تمایز معنایی فتوح با الهام و وارد و فراست، و) اقسام فتوح بررسی شده است.
۲۹.

ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات و منطق منطق فازی منطق ارسطویی عناصر ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۲
دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک می کند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن می توان درباره ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاین رو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شده اند و سپس رابطه ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شده اند. در هر چهار مورد، نتیجه حاصل شده نشان می دهد که یک متن می تواند با دربرداشتن درجه ای از هر یک از این چهار عنصر، در دایره ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجه برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص می گردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفر ویک در منطق ارسطویی، همه عناصر را در بالاترین درجه ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت می شود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است.
۳۰.

تحلیل شخصیّت و اندیشه های هجویری بر پایه سخنان خود او در کشف المحجوب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هجویری کشف المحجوب مشایخ هجویری شخصیت اندیشه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۷
ابوالحسن، علی بن عثمان هجویری، از بزرگان صوفیّه و صاحب یکی از کهن ترین و با ارزش ترین متون صوفیانه فارسی محسوب می شود که ضمن تأثیرپذیری از نوشته های عرفانی پیشین، تأثیر شگرفی بر تصوّف بعد از خویش -از جمله تذکر ه الاولیاء- گذاشته است. کشف المحجوب علاوه بر اشتمال بر مضامین عرفانی، تاریخی و اجتماعی، در بردارنده اطّلاعات مهمّی از شخصیت، زندگی و اندیشه های نویسنده است که با دقّت و ژرف نگری، به بیان دیده ها، شنیده ها و یافته های خود پرداخته است. تحقیق و پژوهشگری، کنجکاوی و جستجوگری، بحث و جَدل با مدّعیان علم و معرفت، شکایت از مدّعیان و صوفیان جاهل زمانه، دفاع از ملامتیّه، گزارش هایی دقیق درباره بزرگان و فِرق صوفیّه و آداب تصوّف و شرح اسفار و تجارب زندگی، تنها بخشی از داده هایی است که بر پایه آن، می توان ساختار شخصیتی و فرآیند فردیت هجویری را ترسیم کرد. بر پایه این داده ها، شاکله شخصیت و اندیشه هجویری را می توان ترکیبی از «علم بحثی» و «شهود قلبی» قلمداد کرد؛ زیرا از یک سو، ارزش فراوانی برای آموختن در آن دیده می شود و از سوی دیگر، در اندیشه اش، مشاهده حق در دنیا و عقبی، مرهون مجاهده سالک تلقّی شده است. نگارنده در این مقاله کوشیده است تا بعد از مقدّماتی درباره زندگی، سفرها، مشایخ و آثار هجویری، با محوریت کشف المحجوب، به شاخص ترین مؤلّفه های شخصیت و دیدگاه های هجویری اشاره و از این طریق، در حدّ توان، فقدان اطّلاعات موجود درباره زندگی و شخصیت وی را جبران کند.  
۳۱.

تأملی در پرسش متداولِ «خدای-تعالی- با تو چه کرد؟» در متون منثور عرفانی (شخصیّت ها، دلایل و جزئیات رحمت و عذاب)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خواب پرسشگر و راوی رفتار خداوند رحمت و آمرزش عذاب و عتاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۳
تبیین مسئله: یکی از پربسامدترین بُن مایه های متون عرفانی، خواب و رؤیا ست که نوعی کرامت به شمار می رفته و به سبب إخبار از عالم غیب، ابزاری برای کسب شناخت و آگاهی بوده است. در میان این خواب ها، به دلیل نگرانی و ترس صوفیه از عالم پس از مرگ و عاقبتِ کار خود، پرسشِ «خدای تعالی با تو چه کرد؟» بسیار متداول است؛ پرسشگر از راوی می خواهد که او را از سرنوشت خود و حوادث عالم برزخ آگاه کند. اگر خداوندْ راوی را آمرزیده است، دلیل آمرزش چه بوده و اگر احیاناً عتاب یا عذاب کرده، به تاوان کدام غفلت و اشتباه او بوده است. روش نگارنده در این مقاله برای پاسخ به پرسش یادشده، هجده متن منثور عرفانی را بررسی کرده است. یافته ها و نتایج: با تحلیل حکایات مرتبط، این نتیجه حاصل شد که در بیشتر اوقات، راوی از آمرزش خداوند و لطف او خبر می دهد و اینکه کار، آسان تر از آن است که خلق می پندارند ؛ به گونه ای که در مقابل پنجاه و نه حکایت رحمت خداوند، تنها با نُه حکایت عذاب و عتاب او مواجهیم. تأمّل در حکایات نشان می دهد که لطف و «رحمتِ بی علّت» خداوند و به عبارت دقیق تر «فضل و کَرَم» او افزون بر عارفان و پارسایان، مردمان عادی و گناهکاران و قاتلان را نیز در بر می گیرد و از این نظر، اصل نقدش، داد و لطف و بخشش است؛ همچنین بهشت و نعمت های بهشتی، کمترین پاداش خداوند به رستگاران است؛ در حالی که رؤیت خداوند و همنشینی با او، رضایت و خشنودی حق از بنده، استقبال پیامبر (ص) از عارف و همنشینی با پیامبران و صالحان، پاداش های ویژه تری به شمار می روند.
۳۲.

ابوعلی رودباری: عارف جوانمرد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابوعلی رودباری عرفان قرن چهارم عارفان ایرانی آیین جوانمردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۴۷
یکی از عارفان گمنام قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، ابوعلی رودباری است که با القابی همچون «حافظ حدیث، ادیب، فقیه، امام قوم، ائمّه و شاعر صوفیان»، در کتب تذکره و انساب از او یاد شده است و مشایخ و بزرگان بسیاری چون «ابوعلی کاتب، ابویعقوب نهرجوری و خواجه عبدالله انصاری»، از وی به نیکی یاد کرده، تقوا و اخلاق و دانش و هنر شاعری و حافظه شگرف او را در حفظ احادیث، ستوده اند. با وجود این، شخصیّت، اندیشه ها و میراث تصوّف رودباری، بسیار مهجور و ناشناخته مانده و در نوشته های معاصر، گاه کوچک ترین اشاره ای به وی و دیدگاه های عرفانی و سلوک جوانمردی اش، نشده است. این در حالی است که با کمترین تأمّل در زندگی و سلوک عرفانی ابوعلی و حکایت های منقول از وی -بویژه در زمینه فتوّت و جوانمردی- به نتایجی شگفت و بدیع در زمینه پیوند میان «تصوّف و فتوّت» می رسیم و صفات و اخلاق جوانمردانه رودباری را شایسته تحسین می یابیم. در این مقاله کوشش شده است که در دو قسمت مجزّا(سخنان و رفتار)، برای نخستین بار، اندیشه ها و رفتارهای جوانمردانه رودباری به عنوان «عارفی جوانمرد» بررسی و بیان شود؛ سخنان و رفتارهایی همچون: ارکان سه گانه فتوت، اهمیّت شرم و حیا در سلوک جوانمردانه، رفق و مدارا با درویشان، اهمّیّت سپاس-گزاری، جوانمردانِ پاکباز، گذشت و چشم پوشی از لغزش های دوستان و دشمنان، ضیافت ها و مهمانی های پرهزینه و سرانجام بذل و بخشش بدون قید و شرط بی منّت به فقیران.
۳۳.

«بسط عارفانه» و شیوه های دستیابی به آن در سلوک عرفانی (با تأکید بر شیوه های بسط ابوسعید ابوالخیر و روزبهان بقلی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قبض بسط ابوسعید ابوالخیر روزبهان بقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۶۷
در تاریخ عرفان و تصوّف، دو اصطلاح «قبض و بسط» همواره مورد توجّه صوفیه بوده است و سالکان با توجّه به منظومه عرفانی و گاه مسائل اجتماعی و سیاسی روزگار خود، یکی از حالات قبض یا بسط را برمی گزیده اند. قبض به منزله حجاب و «حالت افتقار»ی بوده که سالک را همواره محزون می داشته و برعکس، بسط به مثابه نوعی کشف و «حالت افتخار»ی بوده که شادی و به دنبال آن، اعتماد به رحمت خداوند را برای عارف به ارمغان می آورده است. مریدی که اهل قبض بوده، به واسطه خوف از حشمت الهی، همواره حالات «خوف و حزن و هیبت» را پایه سلوک عرفانی خود قرار می داده و آیات عذاب قرآنی و بیم از دوزخ، دلایلی بسنده برای قبض او بوده و برعکس عارف اهل بسط، «رجا و انبساط و انس» و حسن ظن به رأفت الهی را مهمترین عوامل و انگیزه های وصال حق می دانسته است. نویسنده در این مقاله، ضمن بیان مقدّماتی درباره دو حالت عرفانی «قبض و بسط»، به بررسی انواع شیوه ها و توصیه های عرفانی-تعلیمی بزرگان و عارفان – بویژه ابوسعید ابوالخیر و روزبهان بقلی – برای دستیابی به بسط پرداخته است؛ راهکارهایی همچون: تجلّی حق بر سالک، خطاب حق و لذّت ناشی از آن خطاب، تلاوت قرآن و تدبّر در آیات آن، تمسّک به ذکر الله، دیدار با خضر و قطب و اولیاء، زیارت خاک مشایخ صوفیه، سماع، شنیدن سخنان و حکایت های افراد عامی و حتّی مست و گبر و کافر و سرانجام قرار گرفتن در مکان ها و زمان های خاص.
۳۴.

شرحِ سخن بیشتر است از سخن (نگاهی به دقّت علمی و نکته سنجی های استادانه محمّدرضا شفیعی کدکنی در «تعلیقاتِ» تذکره الأولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شفیعی کدکنی تصحیح تعلیقات تذکره الأولیا دقت علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۱
محمدرضا شفیعی کدکنی، محقّق و ادیب سخت کوش معاصر که در حوزه های متنوّع قلم فرسایی کرده و استادی خویش را به اثبات رسانده است. تصحیح آثار عرفانی، از جمله «تذکره الاولیا»یِ عطار یکی از حوزه های مورد علاقه اوست که در سه بخش: مقدّمه، متن و تعلیقات به چاپ رسیده است. از ویژگی های این تصحیح می توان به دقّت علمی استاد، اطّلاعات فراوان عرفانی و شرح حال عارفان کمتر شناخته شده، اجتهاد و سخت کوشی در تحقیق، امانت داری و صداقت، نقد بر کاتبان در ضبط نادرست کلمات و تصرّف در متن، اطّلاعات مفید سبک شناسی و واژه شناسی، ترجمه های منظوم و هنرمندانه و اِشراف کتاب شناسی اشاره کرد. این ویژگی ها، در مجموع می تواند در پاسخ به این سؤال اساسی مطرح شود که: محاسن و ویژگی های تعلیقات شفیعی کدکنی در تذکره چیست و به چه دلایلی، ارزش تعلیقات این کتاب، کمتر از متن نیست؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال، ذیل ده عنوان، به تفصیل، محاسن تعلیقات استاد را برشمرده و معتقد است که تصحیح اگر با تعلیقاتی بجا و ضروری همراه باشد، راهگشای خواننده در خوانش و فهم بهتر متن خواهد شد. متن هنگامی به سخن در می آید و غبار گمنامی از چهره می زداید که با مقدّمه و به ویژه تعلیقاتی محقّقانه- که حاصل تأمّل در تمام مولکول های معنی دار متن است- آراسته شود.
۳۵.

بررسی استعاره ی فضایی و طرح واره های تصویری در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره ی فضامدار حسین منزوی طرحواره ی تصویری معنی شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۵۳
معنی شناسی شناختی با مطالعه ی معنی به چگونگی عملکرد ذهن و تجربه ی انسان در درک مفاهیم ازطریق زبان دست می یابد. چکیده ی کلام این رویکرد این است که استعاره امری صرفاً زبانی نیست، خاستگاه اصلی استعاره ذهن است؛ اما برای پیدایش و ظهور خود، به بسترهای مناسب زبانی، فرهنگی و اجتماعی نیاز دارد و رابطه ی استعاره با ذهن، اجتماع و فرهنگ ، رابطه ای دوسویه است. استعاره ها کمک می کنند تا حوزه های انتزاعی بر اساس حوزه های عینی درک شوند. طرح واره های تصویری ازجمله ساخت های مفهومی هستند که در این حوزه به آن توجه شده است و با زیربنایی استعاری ساخته می شوند تا به منزله ی پلی برای ارتباط میان تجربه های فیزیکی ما با حوزه های شناختی پیچیده تر محسوب شوند و به درک مفاهیمی کمک کنند که به لحاظ جوهری حجم ناپذیرند. جستار حاضر می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه ی معنی شناسان شناختی به تحلیل استعاره های فضایی و طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی در غزل های حسین منزوی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که منزوی برای تجسم مفاهیمی چون عشق، تردید، آرزو، بغض، غم، طاقت، شادی، جنون و... از طرح واره های تصویری استفاده کرده و تجسّم این مفاهیم، نقشی اساسی در قدرت عاطفی غزل وی، تمایز تخیل و محتوای آن داشته است. استعاره های مفهومی او نشان می دهند که عشق، جنون، مستی، شرم و مهربانی در دنیای ذهنی شاعر و در فرهنگ زیسته ی او جایگاه والایی دارند، عشق از قدرتمندترین اندیشه ی او و مسلّط بر همه چیز است و بعد از عشق، تفرقه، تقدیر و غم ازنظر قدرتی در سطح بالایی قرارگرفته اند. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان