امیرعباس علیزمانی

امیرعباس علیزمانی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۰۷ مورد از کل ۱۰۷ مورد.
۱۰۱.

بررسی حضور «دیگری» و «معنای زندگی» در آثار و اندیشه های مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۰۴
جهت گیری هستی شناختی مبنی بر روی آوردن به «دیگری» برای مارتین بوبر، نوعی شیوه زندگی است که آثار و افکار خود را بر آن بنیان نهاده است. وی به عنوان فیلسوف گفتگو با طرح ارتباط «من-آن» و «من-تو» دو رویکرد اساسی خود درباره «دیگری» را به وضوح تصویر و دست یابی به «معنای زندگی» را منوط به قرار گرفتن در ارتباط «من-تو» کرده است. بوبر معتقد است رابطه «من –تو» به عنوان ارتباطی «سوژه-سوژه» قابلیت ادراک عشق را داراست. عشق در این نگاه، اشتیاقی پرشور برای زندگی معنادار است که تنها از مسیر مواجهه و «گفتگو» با «دیگری» رخ می دهد. بنابراین ادراکی فراتر از خود و حاصل مشارکت با «دیگری» است. در نگاه بوبر، روابط واقعی مسیر فرد برای مواجهه ای راستین با «روح» یا «تو ابدی» و کشف معنای زندگی است و برای دستیابی به این معنا و رسیدن به ظرفیت کامل انسانی، حضور «دیگری» و جهان اطراف ضروری است. در نگرش او، بحران «بی معنایی» و «دیگری ستیزی» انسان معاصر تصویر کاملی از شر است؛ آنچه او تجربه آشوب می نامد برخاسته از عاملی است که انسان را به سوی این وضعیت سوق داده، و آن «بحران گفتگو» است. اندیشه بوبر میان «دیگری هراسی» و فقدان معنای زندگی از سویی و «ناگفتگو»، از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند. این مقاله ضمن تبیین «گفتگو» به عنوان رویکرد هستی شناختی بوبر به «دیگری»، در پی بررسی نقش «دیگری» و شرایط تحقق روابط اصیل برای کشف «معنای زندگی» است. نکته حائز اهمیت دیگر، جزئیات خاص آثار بوبر پیرامون ویژگی ها و مهارت روی آوردن به دیگری است که به جهت یابی گفتگو کمک می نماید.
۱۰۲.

نسبت «حضور دیگری» و «معناداری زندگی» در اندیشه ی ژان پل سارتر و مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری کشف معنا جعل معنا معنای زندگی سارتر بوبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۳
ژان پل سارتر و مارتین بوبر هر دو به انسان، مسائل و اضطراب های وجودی او توجه کرده و درباره آن ها فلسفه ورزی نموده اند. ازجمله ی این مسائل، موضوع «دیگری» و «معنای زندگی» است. هدف پژوهش حاضر بررسی حضور «دیگری» و تأثیر آن در «معناداری» یا «بی معنایی» زندگی ازنظر این دو متفکر است. آراء سارتر در جایگاه یک اندیشمند خداناباور درباره «دیگری» در دو رویکرد ظاهر می شود؛ ابتدا دیدگاه افراطی او نسبت به «دیگری» که به حدی بدبینانه است که او را جهنم می نامد و ارتباط «من» با «دیگری» را مبتنی بر «ستیز» می داند. زندگی در این نگاه پوچ و بی معناست. سارتر در آراء متأخرش رویکردی اعتدالی پیدا می کند و معتقد است که باید به «جعل معنا» برای زندگی پرداخت و «دیگری» می تواند در این معنایابی نقش مؤثری داشته باشد. از طرفی، مارتین بوبر، اگزیستانسیالیستی الهی است که «دیگری» و «معنای زندگی» را در پیوندی عمیق با یکدیگر می بیند. در اندیشه ی او دستیابی به ارتباط اصیل و در پی آن کشف «معنای زندگی» تنها وقتی ممکن است که «تو»یی وجود داشته باشد. البته «تو» مراتبی دارد و بلندمرتبه ترین «تو»، «توی ابدی» است که در سایه ی «فیض» او، «معنای زندگی» کشف می شود.
۱۰۳.

بررسی تقریر نوین شلنبرگ از مسئله منطقی شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جان شلنبرگ مسئله شر خیر جهان برتر آزادی اختیار دفاع پلنتینگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۲۸
جان شلنبرگ در تقریر جدیدی از مسئله منطقی شر می کوشد از راه ناسازگاری منطقی ترکیب مدعیات خداباوری با وجود شر، روایت جدیدی از صورتِ منطقی مسئله شر ارائه دهد. سه ادعای خداباورانه تقریر وی شامل برتری تفوّق ناپذیر، استقلال وجود شناختی و خلوص پیشین است. شلنبرگ برای نشان دادن ناسازگاری منطقی ترکیب وجود خدا و وجود شر، دو رویکرد الگوگرایانه و انگیزه گرایانه را در پیش می گیرد. هدف او از به کارگیری این دو رویکرد بسط استدلال برای افزودن گزاره های تکمیلی ضروری به چهار گزاره اصلی استدلال است. بنابراین، آنچه از مجموع سه لازمه خداباوری و گزاره های تکمیلی به دست می آید این است که در جهان شر وجود نداشته باشد، و این منطقاً با وجود شر در جهان ناسازگار است. این مقاله با روشی انتقادی در صدد نشان دادن نادرستی استدلال شلنبرگ است. بر این اساس، از طریق اشکالاتی تلاش شده کذب مقدمه (8) به عنوان مقدمه محوری استدلال شلنبرگ نشان داده شود. با نشان دادن کذب مقدمه (8)، مصونیت استدلال شلنبرگ نسبت به دفاع مبتنی بر اختیار نیز نقض می شود. از این رو، در مقاله حاضر، افزون بر نقدهای جِروم گِلمن بر مقدمه (8)، نقد دیگری از طریق قیاس ذوحدین بر مقدمه (8) مطرح شده است، که نادرستی استدلال شلنبرگ و ضعف استدلال وی نسبت به کارکرد دفاع پلنتینگا نشان داده می شود.
۱۰۴.

امکان زندگی معنادار در کلان شهرهای جدید با تأکید بر معماری مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: معماری مدرن کلان شهر معنای زندگی ازخودبیگانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۱۰
با سقوط تفکر پوزیتیویستی و اهمیت یافتن ارزش ها، بحث از معنای زندگی به عنوان موضوعی مستقل در فلسفه مطرح شده است؛ اما معنای زندگی همواره دغدغه روزمره انسان بوده است. زندگی روزمره انسان مدرن در کلان شهرها می گذرد و معنای زندگی برای او تحت تأثیر ساختارهای کلان شهر متحول می شود. بنابراین، جستجوی معنای زندگی مدرن باید چگونگی تأثیرپذیری انسان از ساختارهای کلان شهر را مورد توجه قرار دهد. در این مقاله به سراغ معماری، یکی از مؤلفه های مهم زندگی کلان شهری که چهره ظاهری شهرها را به شدت تحت تأثیر قرار داده رفته ایم تا با بررسی تحولات و ویژگی های سه عنصر معماری یعنی خانه، خیابان و شیشه، به سؤال «معماری مدرن دارای چه ویژگی هایی است و این ویژگی ها چگونه بر معنای زندگی تاثیر می گذارند؟» پاسخ دهیم. روش تحقیق منطبق بر روش کتابخانه ای و شیوه بحث، تحلیلی بوده است. یافته ها نشان دادند که عناصر معنایی ذیل هر مؤلفه، به غایت مشترک یا متعلق به نیای مشترکی هستند. به این ترتیب معلوم شد که معماری مدرن در کلان شهرها به طور کلی ویژگی های مشابهی دارد که چالش درباره معنای زندگی را بیش از هر چیز معطوف به ازخودبیگانگی و شیءوارگی، تنهایی، درک سطحی و کم عمق، عدم آرامش و امنیت می کند.
۱۰۵.

نقش عشق در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه مولانا(با تأکید بر مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عشق سلوک فنا مولانا مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۵۸
«مثنوی معنوی» مولوی ، متضمّن عمیق ترین مباحث خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ... است. این کتاب که حاصل جمیع تجارب عارفانه و صوفیانه در سنّت اسلامی است، در حقیقت حکایت یک نوع سفرنامه معنوی و تجربه شخصی است که در ضمنِ یک رشته تعالیم و مفاهیم عرفانی به تصویر کشیده شده است. دو مبحث «عشق» و «فنا» از جمله آن مفاهیمی هستند که مولانا در «مثنوی» به آن ها پرداخته است. نوشتار حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای، با هدف بررسی دو مقوله «عشق» و «فنا» با تکیه بر دیدگاه مولانا در «مثنوی معنوی»، نخست به توصیف عشق و فنا، و سپس به تبیین و تحلیل این دو مقوله و یاری گریِ «عشق» به سالکِ عارف در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه عرفانی مولانا در «مثنوی معنوی» خواهد پرداخت.
۱۰۶.

بررسی انتقادی پاسخ مایکل ری به استدلال اختفای الاهی شلنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استدلال اختفای الاهی تعالی الاهی عشق الاهی تمثیل متون مقدس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۵
استدلال اختفای الاهی، به روایتی که فیلسوف کانادایی، جان ال. شلنبرگ آن را طرح می کند، یکی از استدلال های خداناباوری است که طبق آن، نبود ادله ی کافی به نفع خداباوری خود دلیلی به نفع خداناباوری است. پس از اقامه ی آن، متفکران بسیاری برای پاسخ گویی به آن اقدام کردند که برخی رویکردی بنایی و شمار اندکی نیز رویکرد مبنایی را برگزیده اند. یکی از این افراد دسته ی دوم، مایکل ری است. او بر این باور است که توجه به تصورات و پیش فرض های نادرست که در پس استدلال اختفای الاهی پنهان شده است به ما کمک می کند نادرستی این استدلال را دریابیم. این نوشته در پی آن است که پس از تقریر استدلال اختفای الاهی و نقدهای مایکل ری به طور کوتاه، به تحلیل و بررسی دیدگاه او بپردازد. نتیجه ای که در پایان حاصل خواهد شد از این قرار است که اگرچه ری ما را به جهت بهتری برای بررسی استدلال اختفای الاهی هدایت می کند اما اگر روش تحلیل او را بر آرای خودش اعمال کنیم، خواهیم دید که نمی تواند به نتیجه ی مطلوب برسد.
۱۰۷.

بررسی مقایسه ایِ نظریه سعادت در فلسفه ارسطو و ابن سینا: تلاقی ها، جدایی ها و نقدها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو ابن سینا سعادت لذت سعادت عقلانی حیات تأملی حدوسط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۳
سعادت از مهم ترین مباحث حکمت عملی محسوب می شود که درطول تاریخ، ذهن فلاسفه یونان باستان تا فیلسوفان امروز را به خود مشغول کرده است و در دوره های مختلف، فیلسوفان براساس مبانی و رویکرد های متفاوت، این مسئله را بررسی کرده اند. یکی از شاخص ترین نظریات عرضه شده درباره سعادت را ارسطو در کتاب ارزشمند خود، اخلاق نیکوماخوس مطرح کرده و شرح وبسط داده است. این نظریه وی بر فیلسوفان پس از او و ازجمله فیلسوفان مسلمان، بسیار مؤثر واقع شده و ابن سینا به عنوان مهم ترین فیلسوف مسلمان، به میزان زیادی در نظریه سعادت خود، متأثر از ارسطو بوده است. ازدیدگاه ارسطو، سعادت انسان در حیاتِ عقلانیِ توأم با فضایل اخلاقی است؛ همچنان که ابن سینا نیز برترین لذت و خیر را لذت عقلانی قلمداد کرده و سعادت انسانی را در رسیدن به مرتبه عقل مستفاد و مشابهت با عقل فعال و نیز حصول استیلای عقل بر امیال بدنی دانسته است. در این مقاله، نظریه سعادت در فلسفه ارسطو و ابن سینا را واکاوی و تحلیل می کنیم، با استفاده از روش مقایسه ای، وجوه اشتراک و افتراق نظریه های این دو فیلسوف را نشان می دهیم و با به کارگیری روش انتقادی، نقایص و نقاط ضعف هریک از این نظریات را بیان می کنیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان