فرامرز جلالت

فرامرز جلالت

مدرک تحصیلی: استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

تحلیل بینامتنی بازتاب مفاهیم و عناصر قرآنی در قابوس نامه بر اساس نظریه ژرار ژُنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بینامتنیت مفاهیم عناصر قرآن کریم قابوس نامه ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 313 تعداد دانلود : 67
نقش قرآن کریم در تکوین ادبیات و تمدّن اسلامی-ایرانی انکارناپذیر است. از نمونه های این تأثیر، بازتاب قرآن کریم در محتوا، فرم و زبانِ قابوس نامه است که موجب غنای آن از جنبه های مختلفی شده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، با ارائه شواهد متنی به بررسی روابط بینامتنی قرآن کریم و قابوس نامه بر اساس نظریِه ژرار ژُنت پرداخته، به این نتایج دست یافته که وفور موضوعات، حکمت ها، تمثیلات و واژگان قرآنی در قابوس نامه نشان دهنده تأثیرِ محتوایی، ادبی، سبکی و زبانی قرآن کریم و استفاده بجای عنصرالمعالی از آن ها در اثر خویش است. وی در تبعیّت از شیوه تعلیمی-تربیتی جهان شمول قرآن کریم با وجود مخاطب قراردادن فرزندش، با ایجاد تنوّع زبانی، فرهنگی و موضوعی، کلّ ابناء بشر را مخاطب قرارداده، از معارف قرآن بهره مند کرده است. او از آموزه های حکمت آمیز قرآن کریم به تناسب ابواب، موضوعات و مخاطبان، به شیوه های گوناگون بینامتنی استفاده و آن ها را به زبانی ساده و تأثیرگذار بیان کرده است. رابطه کلانِ قابوس نامه با قرآن کریم، اخذ، تداوم و اشاعه آموزه هایِ آن است. این کتاب به عنوان متنی برجسته در فرهنگ و ادب اسلامی، نقشی رسانه ای در انتقال ادبی و هنری آموزه های اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی قرآن کریم به فارسی زبانان ایفاکرده است.
۲.

همزیستی ادب غنایی و تعلیمی در آینه تحلیل بینامتنی آثار نظامی و قابوس نامه بر اساس نظریّه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همزیستی انواع ادبی بینامتنیت نظامی قابوس نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 230 تعداد دانلود : 798
تحلیل روابط بینامتنی متونِ ادبیِ ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوس نامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانه ای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدّنی ایران داشته اند. تأثیرپذیریِ نظامی از قابوس نامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانه های مهم این تأثیرپذیری، رسوخِ اندیشگانی و زبانیِ قابوس نامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوس نامه، اهمیّت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیّت قابوس نامه و آثار نظامی را با ارائه شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیده است که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشان دهنده دادوستد انواعِ مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته ، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکرده اند. در قابوس نامه علاوه بر اختصاص باب هایی به غنا و حماسه، در مطاویِ مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی به کار رفته است. نظامی نیز به فراخورِ بافتِ متنی و موقعیّتی آثارِ غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزائی جدایی ناپذیر، استفاده کرده است که از نمونه های بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامه «ساقی نامه»هاست. فراوانی بینامتنیّتِ ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشان گر نبوغ و خلاقیّت نظامی در استفاده از میراث منثورّ پیش از خود بویژه قابوس نامه است. وی به این میراثِ گران قدر جامه وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتّساع معنایی، انسجام متنی و جذّابیّت هنری بخشد.
۳.

نقد روایت شناسانه داستان حضرت عیسی(ع) در قرآن بر اساس نظریه ژرار ژنت و مؤلفه ی زمان

کلید واژه ها: حضرت عیسی (ع) نقدِ روایت شناسانه زمان روایی ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 319 تعداد دانلود : 721
نقل داستان در قرآن یکی از روش های تربیتی با بهره گیری از سرگذشت اقوام گذشته در جهت عبرت آموزی و رسیدن به زندگی بهتر و پرهیز از اشتباهات گذشته بوده است. این داستان ها از جنبه های مختلف مورد بررسی محققان، مفسران و مورخان قرار گرفته؛ اما به علت جدید بودن نظریه های ساختار شناسان ادبی از این بُعد کاربردی نشده است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی– توصیفی و با هدف ساختار شناسی به جواب این سوال که آیا مولفه ی زمانِ نظریه ژرار ژنت در داستان قرآنی حضرت عیسی هم نمود پیدا کرده است؟ پرداخته و آن را از دیدگاه این نظریه پرداز ساختارگرا در مولفه ی زمان، و زیر مجموعه های آن اعم از شگردهای زمان پریشیِ گذشته نگر و آینده نگر، بسامد و انواع آن، هم چنین تداوم و جزئیاتش مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. درآیات مورد بحث زمان پریشی های متنوع وجود دارد. این زمان پریشی ها اغلب به شکل بیرون داستانی، درون داستانی و مرکب هستند. بسامد غالب این داستان از نوع مکرر است؛ هر چند در موارد اندکی بسامد مفرد و یا بازگو هم مشاهده می گردد. تداوم هم در بیشتر موارد به شکل حذف و خلاصه، سپس مکث توصیفی و صحنه نمایش می باشد.
۴.

بررسی پدیده عزلت گزینی از دیدگاه مولانا و کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عزلت عزلت گزینی روان رنجوری مثنوی هورنای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 564 تعداد دانلود : 242
بسیاری از رنج های روانی انسان ریشه در رفتار والدین با وی در دوران کودکی دارد. کارن هورنای روان شناس نئوفرویدی، نظریّه «روان رنجوری» را بر اساسِ رنج های روانی و عوارضِ آن ها بنا کرده است. هورنای معتقد است شخص روان رنجور به مکانیسم های دفاعی «مهرطلبی»، «برتری طلبی» و «عزلت گزینی» پناه می بَرَد، امّا این مکانیسم ها تسکین موقّت روان رنجوری را به دنبال دارد و ممکن است منجر به تشدید ناراحتی وی شوند. مولانا نیز، به عنوان عارفی مردمی که رفتار اقشار مختلف جامعه را به دقّت زیر نظر داشته، در پرتو علوم و معارف گران قدر اسلامی، راهکارهایی را برای درمان روان رنجوری افراد ارائه کرده است که شباهت هایی با مکانیسم های نظریّه کارن هورنای دارد. این مقاله به روش تحلیلی تطبیقی، نمودهای مختلف «عزلت گزینی» را در مثنوی بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که عزلت گزینی روان رنجورانه نمودهای بیشتری در رفتار شخصیت های مثنوی دارد. همچنین مولانا برای صحبت، در تکامل انسان و اجتماع شأنی عظیم قائل است و عزلت گزینی را در صورتی جایز می داند که به هیچ وجه امکان معاشرت وجود نداشته باشد. وی برای عزلت گزینی انواع متعددی چون عرفانی، اجتماعی و روان رنجورانه قائل است و عزلت گزینی روان رنجورانه را بیشتر ناشی ازعواملی چون جهل، حسد، نفرت، عدم درک فلسفه اختلافات انسانی و عدم درک متقابل می داند.
۵.

عوامل اجتماعی مؤثر بر تحول شخصیت از دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عوامل اجتماعی تحول شخصیت مولانا مثنوی روان شناسی شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 974 تعداد دانلود : 951
از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیت هایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمی گزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشه ها، دیدگاه ها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار می دهد. مولانا هوشمندانه خصلت های روانی طبقاتی شخصیت های جهان قصه هایش را لحاظ می کند و شخصیت های داستانی نیز متناسب با آن خصلت ها و ویژگی ها نقش خود را ایفا می نمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر در تحول و شخصیت پردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموماً برگرفته از زندگی توده مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تأمل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تأویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایسته اهل طریقت است.
۶.

بررسی تطبیقی نظریّه و مدل ارتباطی ابویعقوب سجستانی و رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سجستانی یاکوبسن نظریه ارتباط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 477 تعداد دانلود : 611
انسان به وسیله زبان، پیام خود را رمزگذاری و پیام دیگران را رمزگشایی می کند. ارتباط مذکور در بافتی متشکّل از مؤلّفه های شش گانه؛ گوینده، موضوع، مجرای فیزیکی، رمز، پیام و مخاطب قابل تصوّر و تحقّق است. ابویعقوب سجستانی، متکلّم ایرانی قرن چهارم، به واسطه موضوع مورد بحثش؛ کلام اسماعیلی، به بررسی دقیق و موشکافانه نظام ذهن و زبان و چگونگی تحقّق و عدم تحقّق ارتباط زبانی، به عنوان مدخلی برای ورود به بحث های کلامی پرداخته است، امّا آراء زبان شناسانه سجستانی به سبب رویکرد کلامیِ پژوهشگران به کتاب «کشف المحجوب»ِ وی، در پرده خُمول مانده است. این مقاله بر آن است که برای نخستین بار نظریّه و مدل ارتباطی کارآمدی بر اساس نظام ذهن و زبان و ساختار و مؤلّفه های آن در نگره سجستانی ترسیم کند؛ سپس آن را با نظریّه و مدل ارتباطی رومن یاکوبسن مقایسه کرده، وجوه اشتراک و افتراق آن ها را نشان دهد و ثابت کند که نظریّه و مدل ارتباطی زبان، اگرچه به نام زبان شناسان غربی، به ویژه رومن یاکوبسن شناخته شده است، پیش از وی با تمام جزئیّاتش و اصطلاحاتی همسنگ آن، به انضمام امتیازاتی در کشف المحجوب سجستانی وجود داشته است.
۷.

ذهن و زبان در نظریّة ارتباطی ابویعقوب سجستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابویعقوب سجستانی ذهن نظریة ارتباطی قصد طبع عرف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 117
شاید بتوان متکلّمین مسلمان را به واسطة توجّهشان به بحث زبان، از کهن ترین زبان شناسان در مشرق زمین به شمار آورد که به سبب تمرکز و تمحّض در ابعاد اعجاز زبانی قرآن کریم و ژرف اندیشی در باب موضوعات مربوط به کلام الهی ازجمله حُدوث و قِدَمِ آن به بحث های دقیق زبان شناسی از قبیلِ تعاریف، کارکردها، معانی و تأویل زبان پرداخته اند. ابویعقوب سجستانی از نویسندگان و متکلّمین مسلمان ایرانی اوایل قرن چهارم هجری است. وی به صورت جدی در کتاب «کشف المحجوب» به نظام «ذهن و زبان» پرداخته، «نظریّة ارتباطی» خاصّی را بر مبنای «نظامِ نطق و زبان» متشکّل از وجوه و ساحات سه گانة «قصد»، «طبع» و «عرف» پایه گذاری کرده است. سجستانی معتقد است که نقص، حذف و نادیده گرفتن هر یک از این اجزاء که در کنار هم، معنا و ارزش می یابند، ارجاع ندادن نطق به ناطق و در نتیجه گسستِ زنجیرة سخن و برقرار نشدن ارتباط را به دنبال دارد. از امتیازات نظریّة ارتباطی وی این است که به بحث هرمنوتیک و تأویلِ سخن، به ویژه تأویل متون مقدّس، نیز پرداخته است. مقالة حاضر بر آن است که با معرّفی و بررسی «نظامِ ذهن و زبان و نظریّة ارتباطی سجستانی»، تصویری عینی و ملموس از آراء ارزشمندِ وی در این زمینه ارائه کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان