نرگس رازقی

نرگس رازقی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری و طرح واره های جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر شفقت خود انتقادگری طرح واره های جنسی سرطان سینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 370 تعداد دانلود : 913
مقدمه: هدف پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری و طرح واره های جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بیمارستان امام خمینی (ره) بود که در سال های 99-1398به این بیمارستان مراجعه کردند که طبق آمار اعلام شده حدودا 250 نفر بودند و از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های خودانتقادگری تامسون و زوروف (2004) و طرح واره های جنسی آندرسون و سیرانوسکی (1994) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس از آن برنامه درمان مبتنی بر شفقت بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پرسشنامه های ذکر شده در بالا مجددا توسط هر دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر خود انتقادگری و طرح واره های جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه معنادار بود (001/0P<). نتیجه گیری: بنابراین می-توان گفت درمان مبتنی بر شفقت یکی از درمان های گروه درمان های موج سوم روانشناختی است که توانسته است میزان خود انتقادگری و طرح واره های جنسی زنان مبتلا به سرطان سینه را بهبود ببخشد.
۲.

اولویت های انتخاب زوج در عصرکرونا و مقایسه آن با ده سال گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ازدواج عصر کرونا اولویت های انتخاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 137 تعداد دانلود : 724
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اولویت های انتخاب زوج در عصر کرونا و مقایسه آن با ده سال گذشته انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود و جامعه آماری شامل جوانان ۲۲ تا ۴۰ ساله دانشجویان دانشگاه آزاد و دولتی شهر تهران بودند که از بین آنان به طور تصادفی تعداد 2۰۰ نفر (100 نفر زن، 100 نفر مرد) در فاصله سنی ۲۲ تا ۴۰ سال که به صورت نمونه برداری در دسترس و هدفمند انتخاب  شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل دو بخش: 1) ویژگی های فردی شرکت کننده، 2) آزمون انتخاب شریک عاطفی (بخش اولویت ها و بخش اهمیت و الزام معیار) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون دو جمله ای) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داده اند که ملاک های: سازگاری، سلامتی خوب، تحصیلات، هوش و کفایت عقلانی، اجتماعی بودن، جاه طلبی و ساعی بودن، آشپزی و خانه داری خوب، نداشتن روابط جنسی قبلی و زمینه سیاسی مشابه رتبه بهتری (میانگین رتبه پایین تر) از گذشته داشته اند و تفاوت معنی داری نیز نشان داده اند و لذا تغییر در اولویت های حال حاضر و 10 سال گذشته را نشان داده اند و در مورد ملاک های: علاقه مندی به خانه و بچه، خانواده دوستی، انسان صادق و یکرو، خوش قیافه بودن، وفاداری، موقعیت و رتبه مطلوب اجتماعی و باروری تغییر معنی داری با گذشته نشان داده اند (0.01=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد تغییرات ایجاد شده نشان از کاهش اولویت ملاک ها نسبت به گذشته دارد و دیگر ملاک ها اختلافی معنی دار در اولویت بندی با گذشته نشان نداده اند.
۳.

نقش سبک های دلبستگی در ارجحیت ملاک های انتخاب همسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک دلبستگی انتخاب همسر ازدواج ارجحیت ملاک ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 292 تعداد دانلود : 373
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سه سبک دلبستگی در اولویت های انتخاب همسر بود. 114 دانشجوی مجرد (68 دختر ،46 پسر) ازدانشگاه های دولتی شهر تهران با دامنه سنی 22 تا 40 به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و به برنامه انتخاب همسر محقق ساخته به زبان برنامه نویسی C که یک برنامه رایانه ای شامل ویژگی های فردی، آزمون انتخاب همسر، و پرسشنامه دلبستگی هازن و شیور (1987) است، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون t و مدل رگرسیون بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند هر دو گروه زنان و مردان دو ملاک جاذبه و عشق دوطرفه و وفاداری را به عنوان دو اولویت اول و دوم مطرح می کنند اما در ملاک سوم زنان شخصیت مستقل و مردان سازگاری را مهم دانستند. سبک دلبستگی اجتنابی با ملاک مطیع بودن رابطه مثبت معنادار داشت در حالی که سبک ایمن با ملاک های مطیع بودن و آشپزی و خانه داری خوب رابطه منفی معنادار داشت.
۴.

مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی زنان افسرده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی طرحواره درمانی آموزش نوروفیدبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 66 تعداد دانلود : 384
مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی زنان افسرده شهر تهران چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش نوروفیدبک با طرحواره درمانی در کاهش علائم افسردگی زنان بود. برای دستیابی به این منظور از طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره در شهر تهران از بهار تا زمستان سال 1393 بود. از بین افراد مراجعه کننده زنان با تشخیص افسردگی ، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه تحت آموزش نوروفیدبک، طرحواره درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه افسردگی بک قبل و بعد از درمان پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد آموزش نوروفیدبک و طرحواره درمانی بر کاهش علائم افسردگی موثرند و میزان اندازه اثر روش نوروفیدبک و طرحواره درمانی در کاهش علائم افسردگی تفاوت ندارد.
۵.

رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت با رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایت زناشویی پنج عامل بزرگ شخصیت زوجین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 847 تعداد دانلود : 53
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت (برونگردی، مقبولیت، گشودگی نسبت به تجربه، وظیفه شناسی و نورزگرایی) و رضامندی زناشویی بود. در این مطالعه از فرم کوتاه سیاهة نئو (کاستا و مک کرا، 1992) و پرسشنامة رضایت زناشویی انریچ (السون، 1994) بهره گرفته شد. نمونة این پژوهش را 100 زوج (200 نفر) تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از بین مراکز آموزش عالی سطح شهر تهران انتخاب شدند. نتایج نشان دادند که رضایت زناشویی با عوامل وظیفه شناسی و مقبولیت، همبستگی مثبت و با نورزگرایی، همبستگی منفی دارد. نتایج رگرسیون ساده حاکی از آن بود که دو عامل وظیفه شناسی (به طور مثبت) و نورزگرایی (به طور منفی) رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند. براساس یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که در رضایت زناشویی، به دو عامل وظیفه شناسی و نورزگرایی، توجه بیشتری معطوف شود.
۶.

بررسی کاربرد هنرهای نمایشی در رشد اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان عقب مانده ذهنی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی فعالیتهای هنری و بازی ها دبستانی
تعداد بازدید : 782
هدف: کودکان کم توان ذهنی به لحاظ فکری، جسمی، عاطفی و رفتاری با همسالان خود متفاوت هستند و بر همین اساس برای شکوفایی استعدادهای نهانی شان به کمک ویژه و شیوه های آموزشی خاص نیاز دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شیوه های آموزش نمایشی (وانمود سازی تخیلی و نمایش عروسکی) بر رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن نیمه تجربی و با شمای طرح سه گروهی با پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 11- 9 ساله مدارس استثنایی شهر تهران است. نمونه مورد پژوهش متشکل از 36 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر 11-9 ساله است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در سه گروه 12 نفری شامل 2 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایابی شدند؛ بدین ترتیب تاثیرات آموزش با شیوه های نمایشی که شامل نمایش وانمود سازی تخیلی و نمایش عروسکی است بر روی رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مورد بررسی قرار می گیرد. تعامل مربی- کودک در این شیوه، تعاملی جذاب و پویا می باشد، ضمن آنکه فراهم کردن فضای گرم و صمیمی که کودک آزادانه بتواند بدون ارزیابی و قضاوت ابراز وجود کند، موجب افزایش توان رفتاری کودک می گردد. در این تحقیق جهت سنجش بهره ذهنی از آزمون ریون سیاه و سفید کودکان و برای اندازه گیری میزان رشد مهارت های اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی واینلند استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد شیوه های آموزش نمایشی در سطح اطمینان 99% موجب افزایش رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 9 تا 11 ساله می شود و از طرف دیگر با توجه به میانگینهای محاسبه شده مشخص می گردد که شیوه آموزش وانمودسازی تخیلی در مقایسه با شیوه آموزش نمایش عروسکی موثرتر است. تیجه گیری: با توجه به تاثیرات مثبت شیوه های آموزش نمایشی در افزایش رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر، در نظر گرفتن واحد خاصی تحت این عنوان در برنامه آموزشی ویژه این کودکان جهت آموزش مهارتهای اجتماعی مفید می باشد.
۸.

مقایسه الگوهای دلبستگی کودکان تحت حمایت مراکز مراقبت شبانه روزی با کودکان تحت حمایت خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 87
تحقیقات انجام شده در مورد بهداشت روانی و رشد شخصیت کودکان و نیز پژوهش های انجام شده درباره پریشانی های عاطفی و اختلال های رفتاری کودکان، به اتفاق محرومیت مادری را عمده ترین علت نابسامانی های روحی برشمرده اند. بنابراین شناسایی الگوی دلبستگی کودکان مراکز شبانه روزی از اهمیت بالایی برخوردار است. در همین راستا جهت مقایسه الگوی دلبستگی کودکان تحت حمایت مراکز مراقبت شبانه روزی با کودکان تحت حمایت خانواده، آزمون اضطراب جدایی اسلو و همکاران (1988) بر روی 72 کودک (36 نفر مرکز شبانه روزی و 36 نفر عادی) اجرا شد. نتایج نشان داد که تقریبا نیمی از کودکان در هر دو گروه "الگوهای دلبستگی ناایمن" دارند. نسبت گرایش هر دو گروه به الگوهای "ایمن" و "ناایمن دو سوگرا" تقریبا یکسان است، اما الگوی اجتنابی در کودکان مراکز شبانه روزی بیشتر از کودکان تحت حمایت خانواده است. ضمنا کودکان تحت حمایت خانواده نسبت به کودکان مراکز شبانه روزی در موقعیت های "جدایی از مادر در روز اول مدرسه" و "خوابیدن در اتاق خود" خوداتکایی بیشتری نشان دادند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان