مهدی بهنیافر

مهدی بهنیافر

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی 
پست الکترونیکی: madibehnai@gmail.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۲.

گذار از رویکرد کارکردگرا در فلسفه ذهن به رویکرد بدن مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدن مندی سامانه ادراکی - حرکتی سامانه مفهومی استعاره ها بازنمایی های نمادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 461 تعداد دانلود : 142
رویکرد «کارکردگرا» رویکردی معیار در دهه های اخیر در فلسفه ذهن و علوم شناختی است که با الهام از علوم کامپیوتر و در مقابل انتقادهای وارد بر نظریات پیشین شکل گرفت و مغز را سامانه پردازشگری می داند که داده های حاصل از اشیاء و رویدادها را دریافت و به کمک مفاهیم پیشینیِ ذهن انسان، آنها را در قالب علائم و نمادهایی با کارکرد بازنمایانه ترجمه و ذخیره می کند؛ اما این رویکرد به لحاظ فلسفی با مشکلاتی همچون توجیه معناداری مفاهیم روبه روست. این مقاله با نگاهی تحلیلی می کوشد رویکرد «بدن مند» را به عنوان رویکردی جایگزین ناظر به حل این مشکلات ارائه کند.نگاه بدن مند، مشکلات کارکردگرایی را ناشی از نگاه ماشین وار، منفعل و فرمان بَرِ آن به بدن می داند و به جای آن، ذهن بدن مند را با سه جزء معرفی می کند: 1. سامانه «ادراکی-حرکتی» که به نوعی حضور مابازائی از اشیای خارجی را در ذهن معنادار می سازد؛ 2. سامانه «مفهوم سازی» که اطلاعات حاصل از سامانه ادراکی-حرکتی را به هم مرتبط و متحد می سازد. 3. فرایند «ساخت استعاره» هایی که حاصل سامانه مفهوم سازی هستند و در زبان روزمره، فرازبان و مفاهیم ریاضی به وفور دیده می شوند. این سه فرایند شناختی ذهن ما اغلب ناآگاهانه اند. نشان داده ایم که نگاه بدن مند به ذهن، آن را به مغز فرو نمی کاهد، بدن را صرفاً سخت افزاری فرمان بر و مغز را فرمانده و پردازشگر داده های ادراکی نمی بیند و مفاهیم را هم نه بازنمایی های نمادین از جهان بلکه شبیه سازهایی ذهنی از کیفیات حاصل از «تعامل بدن با جهان» می بیند. انسان (با تمام جنبه های وجودی اش) موجودی «در جهان» است و به عنوان «بخشی از جهان» با پیرامون خود در تعامل است و شکل گیری هر معنایی در ذهن محصول همین تعامل است. 
۳.

استنتاج بهترین تبیین در روش اصل موضوعی دکارت و پیامدهای معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دکارت دستگاه اصل موضوعی قیاس استنتاج بهترین تبیین معرفت تجربی روش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 354 تعداد دانلود : 722
زمینه اصلی این پژوهش بررسی روش دکارت در معرفت به عالم محسوس و نسبت آن با آرمان اصل موضوعی معرفت است. با فاصله گرفتن از این ایراد که دکارت در شناخت عالم مادی از روش اصل موضوعی عدول کرده، استدلال کرده ام که وی، از جمله در این عرصه، با توسعه قواعد تبدیل و استنتاجی دستگاه معرفت و شکستن انحصار قیاس، همچنان به روش اصل موضوعی در تأسیس درخت معرفت پای بند مانده است. یکی از مهمترین قواعد استنتاج غیرقیاسی توسعه یافته در کار او روشی است که امروزه با عنوان استنتاج بهترین تبیین شناخته می شود. با تحلیل اسنادی نشان داده ام که افزون بر صورت بندی پایه استنتاج بهترین تبیین، صورت بندی گسترده آن هم در طرح اولیه ای مانند گفتار در روش و هم در بخش های تجربی اصول فلسفه به وضوح قابل ره گیری است. مطالعه این توسعه قواعد استنتاجی در کار دکارت، نه تنها برخی ابعاد ایده مهم و دوران ساز او مبنی بر جایگزینی روش به جای منطق را روشن می سازد بلکه الگویی برای جمع میان معرفت تجربی با روش اصل موضوعی به دست می دهد که به ویژه الهام بخش شناخت و مواجهه عقلانی با رخدادهای خلّاق و نوشونده تجربی و انسانی است و بر پایه آن می توان روزنه ای به سوی خروج از آنارشی معرفتی و حتی آنارشی ارزشی در این قبیل عرصه ها گشود.
۴.

When aesthetics does not lead to an act of environmental conservation(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Aesthetic and ecological knowledge ethics environmental conservation Form of life Wittgenstein Action

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 251 تعداد دانلود : 179
This paper examines the relationship between the environmental aesthetics approach backed by knowledge (ecological aesthetics) and the possibility of doing an action in favor of environmental conservation. It seems that even having such an approach towards the environment fails to sufficiently motivate people to protect the environment and nature, since there is a tension between the course of daily life and scientifically supported environmental aesthetics. In order to explain such tension, we tend to examine and critique ecological aesthetics (which is in some respects overlapped with environmental ethics) from the viewpoint of the philosophy of Wittgenstein, particularly with reference to his later work including the concept of formal life. Based on this concept, ecological aesthetics can be criticized and examined on three grounds: First, aesthetics is not able to create understanding or appreciation that leads to action. Second, the ecological concept added to reinforce the aesthetics, cannot support aesthetics in this regard and can even make things worse; ecological aesthetics, in fact, diverts aesthetics from its purpose (the purpose with regards to the environment, which is to motivate people to preserve nature) by trying to give it a strong objectivity. Third, the role of ethics in its current form in environmental conservation cannot be an active role.
۵.

آیا تارسکی مفهوم عام نتیجه ی منطقی را فراچنگ می آورد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نتیجه ی منطقی مفهوم عام مدل سمانتیک نظریه برهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 509 تعداد دانلود : 758
پژوهش حاضر به این مسأله می پردازد که آیا تعریف تارسکی از مفهوم نتیجه ی منطقی در مقاله ی دوران سازش «درباره ی مفهوم نتیجه ی منطقی» (1936) چنان که مدعای این مقاله است مفهوم عام نتیجه ی منطقی را فراچنگ میآورد یا نه. برای آن-که دریافته شود رویکرد غالب به نتیجه ی منطقی در زمان تارسکی (مفهوم نظریه برهانی نتیجه) چه خللی داشت که او را به کوشش برای ارائه ی تعریف جدیدی از نتیجه منطقی سوق داد، نخست رویکرد نظریه برهانی به مفهوم نتیجه ی منطقی را معرفی و ناکارآمدی آن را از نظر تارسکی بررسی خواهیم کرد، سپس دو تفسیر از مفهوم نتیجه ی عامِ مد نظر او را بیان خواهیم نمود. تفسیر نخست از مفهوم عامِ نتیجه نزد تارسکی آن مفهومی است که همه ی انسان های معمولی و غیرمتخصص در فلسفه، منطق و ریاضیات در زبان روزمره بکار می برند؛ تفسیر دوم آن است که مراد تارسکی از مفهوم عام نتیجه آن مفهومی است که برای اهل فن یعنی منطق دان و ریاضی دانان «عمومیت» دارد و در روش اصل موضوعی بکار رفته است. ما از تفسیر دوم دفاع می کنیم و ضمن بررسی توصیفی- تحلیلیِ تعریف پیشنهادی او از این مفهوم و ارائه ی مثالی از آن در نهایت نتیجه می گیریم که کوشش تارسکی برای فراچنگ آوردن مفهوم عام نتیجه قرین موفقیت بوده است.
۶.

دو تقریر رقیب در ماهیت استنتاج و نسبت آن با شهود در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دکارت شهود استنتاج دستگاه اصل موضوعی روان شناسی گروی مسئله انتخاب منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 300 تعداد دانلود : 835
این پژوهش به بررسی ماهیت استنتاج و نسبت آن با شهود در اندیشه دکارت می پردازد. برخی مدعیات دکارتی مبنی بر یقینی تر بودن شهود و قابلیت فروکاهش استنتاج به آن، از جمله سرچشمه های این بحث است که دست کم دو تقریر رقیب هنجاری-اصل موضوعی و روان شناسی گروانه بحث شده در این پژوهش را در میان شارحان برانگیخته است. آرمان تقریر نخست، کاستن از نقش حافظه و گاه تخیل در زنجیره های طولانی استنتاج به واسطه خطاپذیری آنها در دید دکارت است. حصول این آرمان هم وابسته به ممارست و تمرین برای جای دادن زنجیره های استنتاجی هر چه طولانی تر در یک شهود واحد دکارتی است. این تقریر هم استقلال نتیجه منطقی را می پذیرد، هم استنتاج را قابل تعریف بر اساس معرِّف هایی همچون قواعد تبدیل و اصول پایه منطقی می داند هم این که منافاتی با درخت اصل موضوعی معرفت دکارتی ندارد. اما تقریر دوم اساساً درون مایه استنتاج را همان فراچنگ آوردن شهودی به عنوان فعل ساده ذهنی می داند که چیزی جز یک شهود پیچیده با متعلّقات متعدد نیست. لذا این تقریر، استنتاج را فاقد درون مایه منطقی و غیرقابل تعریف بر اساس معرِّف هایی همچون اصول و قواعد منطقی می داند و به جای آن فراچنگ آوردنِ حقیقت مستنتج آشکار شده در پرتو نوعی شفافیت ِروان شناختیِ تجربه شده توسط سوژه معرفت را می نشاند. نشان داده ام که هر دو تقریر با تکیه بر بخشی از متون دکارت می کوشند قابل جمع با عینیتِ شناختی به نظر برسند و قرائتی فطری و انتخاب ناپذیر از منطق دکارتی ارائه کنند؛ اما تقریر دوم هم با فقره های اساسی تر اندیشه دکارت و هم با استقلال منطق منافات دارد؛ لذا نمی تواند به نحو قابل قبولی از عهده این دو مدعا برآید.
۷.

خوانش بافت محور شهید مطهری از داستان موسی(ع) و خضر(ع) و دلالت های آن در تفکر عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان موسی و خضر مطهری بافت عقل سلیم تفکر عقلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 924 تعداد دانلود : 974
این پژوهش به خوانش عقلی شهیدمطهری از داستان موسی(ع)وخضر(ع) در قرآن کریم می پردازد. وجه عقلی این خوانش به استفاده از مفهوم فلسفی بافت در تحلیل رفتار طرفین داستان، تحلیل عقلی و غیرباطنی رفتار موسی(ع) و نیز دلالت هایی در تفکر عقلانی وانتقادی است. در نگاه مطهری بافت فکری طرفین داستان از جهاتی قیاس ناپذیر و متمایز از یکدیگر است و آن ها دچار موقعیتی تکافوآمیز هستند. نوع نگاه مطهری به او فرصت داده که از دریچه دید موسی(ع) هم به ماجرا بنگرد و رفتار موسی(ع) را هم در بافت فکری خودش کاملاً موجه ببند. لذا موسی(ع) از سرسپرده ای منفعل و واقعاً ناشکیبا در برخی خوانش ها به مقلّدی مسئول و ممیِّز در پرتو عقل سلیم مبدّل می شود. در این نگاه دیگر پرسش از غلبه خضر بر موسی یا بالعکس از میان می رود و سلوک معقول موسی(ع) در برابر خضر(ع)، به میزان قابل توجهی کارکردهای تربیتی کل داستان را نسبت به دیگر خوانش ها دگرگون می سازد. در خوانش مطهری عموم انسان ها در جهان سه بعدی موسی(ع) زندگی می کنند نه جهان چهار بعدی خضر(ع) که شامل علم به آینده است. آنها در قلمروهای بسیار اندکی صاحب نظرند و در بسیاری قلمروها مقلِّد؛ لذا نه تنها به لحاظ هستی شناختی و معرفتی بلکه به لحاظ روانی هم به بافت فکری وزیستی موسی(ع) نزدیک ترند و می توانند از واکنش های عقلی او الگو بگیرند.
۸.

قرائت های مختلف از حیات جسمانی عیسی(ع) در قرآن و عهد جدید

کلید واژه ها: عیسی (ع) الوهیت حیات طبیعی سرشت الهی انسانی هدایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 874 تعداد دانلود : 638
کیفیت حیات حضرت عیسی(ع) همواره یکی از بحثبرانگیزترین مباحث حتی در میان مسیحیان است. در این مقاله ابتدا با تحلیل اسنادی و مبتنی بر نصوص اولیه مسیحی، به دستهبندی سه دیدگاه قابل استخراج از این نصوص درباره سرشت الوهی یا طبیعی عیسی(ع) پرداختهایم  و سپس این موضوع را از دیدگاه قرآنی بررسی کردهایم. سه دیدگاه سرشت الهی، سرشت الهی انسانی و سرشت انسانی و طبیعی عیسی(ع) در نصوص مسیحی و نیز سرشت غیرالوهی عیسی(ع) دیدگاههابی هستند که در اندیشهقرآنی بررسی شدهاند در ادامه، با تحلیلی فلسفی و کلامی به پارادوکسها و برخی دشواریهای نظری و کلامی پیشِ روی برخی دیدگاههای مسیحی در حوزههایی نظیر «پرستش»، «وحدت ذات خداوند»، مسئله هدایت و نیز مسئله فهمپذیری فعل خداوند پرداختهایم. در این میان به مسئله «هدایت» بهعنوان یکی از کلیدیترین اهداف نبوت توجه شده است؛ اینکه تجانس زیستی نبی با جامعه مخاطبان وی، اساساً هدایت را ممکن میسازد و سپس در دل این امکان، احتمال تحقق اهداف نبوت و اقبال به نبی، تحقق هدایت را افزایش میدهد؛ تجانسی که از قرآن کریم و در باب پیامبر اسلام(ص) و انبیای سلف از جمله عیسی(ع) نیز قابل استخراج است و بر این اساس، دعوت انبیا از دید قرآن با اقبال مواجه بوده است؛ اما برخی دیدگاههای مسیحی که تمام یا وجهی از سرشت عیسی(ع) را الوهی میدانند، بهلحاظ نظری و کلامی،  تحقق تدریجی رستگاری و مفهوم «هدایت» در طول تاریخ، نقش اراده انسانی مؤمنان در تحقق این امر و نیز توفیق انبیا در این امر را با چالش مواجه میسازند؛ رویکرد قرآنی با این چالش مواجه نیست.
۹.

معنای «موقت» در اخلاق موقت دکارت و بررسی انتقادی چند برداشت معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دکارت اخلاق موقت شک روش زندگی اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 251 تعداد دانلود : 742
این مقاله به مجموعه اصول چهارگانه موسوم به اخلاق موقت دکارت و برخی لوازم معرفتی آن می پردازد. ضمن معرفی دو خوانش رقیب از این اصول که یکی جایگاه قابل اعتنایی برای این اصول قائل نیست و آن را جزء اساسی منظومه معرفتی دکارت نمی داند و دیگری این اصول را هم دائمی و هم همگانی می انگارد، تبیین مورد نظرمان را از قلمرو معرفتی و همین طور قلمرو انسانی این اصول به دست دهیم. گام نخست، ارائه تقریری مختار از نسبت این اصول با دو عنصر کلیدی اندیشه دکارت؛ یعنی شک و روش است و بر پایه آن به مفهوم مقطعی یا موقت بودن این اصول پرداخته ایم؛ مفهومی بدواً عادی با نتایج و الزاماتی نسبتاً متفاوت. برآنم که این منظومه موسوم به موقت، سرشتی معرفتی دارد نه زمانی؛ زمان هم تابع رخدادهای حوزه فاهمه است. همچنین در عین استدلال بر اینکه نمی توان این اصول را همواره موقتی دانست نشان داده ام که ایده برخی شارحان مبنی بر این که او این اصول را از ابتدا همیشگی و همگانی می خواسته، ایده ای شاذ و غیرقابل تحمیل به متن آثار دکارت است. نشان داده ام که این اصول در شرایط معرفتی مشخص و تشریح شده ای ممکن است حضوری دائمی در عرصه زیست اندیشمند پیدا کنند و در شرایطی هم ممکن است در دستگاه فکری او نقض و از این راه واجد حاکمیتی موقت شوند. از جمله نتایج جانبی جای گیری و تقریر مدلّل این اصول در بافت فکری دکارت، تبیین این نکته است که انتساب وصف غیرمدلّلی مانند محافظه کاری به این اصول، نسبت به اغراض مدلّل دکارت، نسبتی پسینی و کمتر قابل اعتناست.
۱۰.

نسبت اندیشه ماشین جانوری دکارت با رفتارهای زیست محیطی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دکارت ماشین جانوری اندیشه امتداد طبیعت هستی شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 323 تعداد دانلود : 996
این مقاله به تأثیر اندیشه دکارت در باب حیوانات و نظریه موسوم به ماشین جانوری او بر رفتارهای زیست محیطی دوره مدرن می پردازد. ابتدا هشت فقره قابل انتساب به اندیشه دکارت در باب حیوانات (ماشین بودن، رفتار خودکار، اندیشه، زبان، خودآگاهی، آگاهی، احساس و حیات) ارزیابی شده اند. سپس سه آموزه کلیدی وحدت و یکپارچگی، بی مرتبه گی تکوینی و همین طور کنشگری غیرنفسانی به عنوان آموزه های اساسی قابل استخراج از اندیشه دکارت در باب حیوانات، طبیعت و حتی بدن انسانی پیشنهاد شده اند. در اینجا نشان داده ایم که این سه آموزه، اعم از آنکه دکارتی خوانده شوند یا نه، حضور و تأثیر عمیقی در رفتارهای بعضاً مخرب انسان دوره مدرن با طبیعت بر جای گذاشته اند و مهم تر از آن، تغییر نگرش و توجه او در باب برخی مفاهیم مانند «طبیعت» را رقم زده اند و آن را به مفاهیم و تعاریف انسان مدار و خودخواهانه تری فروکاسته اند. در انتها به این نکته پرداخته ایم که یکی از دلایل این رخداد، اجمال هستی شناختی ای است که محرک آن نه فقط سودای احکام یقینی در باب عالم بلکه دانش تجربی محدود دکارتی است و گذار از آن اجمال به تفصیل هستی شناختی، شرط برون رفت از این رویکرد و رفتار دکارتی با حیوانات و طبیعت است.
۱۱.

تعابیر سه گانه اخلاق در مختصات فکری دکارت(مقاله ترویجی حوزه)

کلید واژه ها: اخلاق دکارت اخلاق موقت اخلاق باور اخلاق دائم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 746 تعداد دانلود : 536
دکارت را پدر فلسفه جدید نامیده اند؛ زیرا وی با درانداختن شیوه خود در روش، در پی تأسیس الگوی جدیدی از معرفت شناسی بود. این روش در تمام ابعاد فلسفه وی نمایان است به گونه ای که نظام اخلاقی وی بر این روش استوار است، وی برخلاف شهرتی که در روش به دست آورد، هرگز نتوانست به همان میزان، در اخلاق که دغدغه وی بود، مقبولیت عام بیابد؛ زیرا وی نتوانست طرحی جامع و منسجم در اخلاق پی ریزی کند. این پژوهش، به معرفی اخلاق در مختصات فکری وی می پردازد. هدف این پژوهش، تبیین اخلاق دکارتی در سه حوزة اخلاق موقت، اخلاق باور و اخلاق دائم می باشد. نتیجه بررسی توصیفی تحلیلی هر یک از این حوزه ها، آن است که اخلاق موقت برخلاف اسمش، اخلاقی پایه برای دو تعبیر دیگر اخلاقی مدنظر ماست. اخلاق دائم را هم باید «مستنتج» نامید. در تبیین ارتباط هر یک از این اخلاقیات، که به صورت پلکانی قرار دارند، باید اذعان کرد که نمی توان از اخلاق موقت، جهشی به سوی اخلاق دائم داشت. اخلاق موقت، مقدم بر روش، اخلاق باور دوشادوش روش و در نهایت، اخلاق دائم مؤخر از روش دکارتی است. در هر یک از این عرصه ها نقدهایی مطرح شده است.
۱۲.

تحلیل رفتار استنادی نویسندگان مقالات فصلنامه حکمت و فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی (ره) (1393-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه نوآوری علم سنجی تحلیل استنادی رفتار استنادی اخلاق پژوهش خوداستنادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 756 تعداد دانلود : 516
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت استنادی مقالات منتشرشده در فصلنامه حکمت و فلسفه در دوره ده ساله 1384 تا 1393 می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی و بررسی کیفی انجام شده و داده ها با استفاده از قابلیت های آماری نرم افزار اکسل تجزیه و تحلیل شده اند. در این تحلیل، بخش هایی به تحلیل آماری مآخذ مقالات، متوسط تعداد استنادها، میزان استناد به انواع اقلام علمی، وضعیت زبانی مآخذ، میزان خوداستنادی و حوزه های موضوعی مقالات اختصاص یافته است. در قسمت بحث و نتیجه گیری این پژوهش هم ده فقره تحلیل کیفی در حوزه هایی مانند: نوآوری، علم سنجی و اخلاق پژوهش عرضه شده است. گرایش کم این تولیدات فلسفی به مقالات در مقایسه با کتاب ها و سایر منابع، مسئله «نوآوری» در این مقالات و رابطه آن با کمیت استنادها، «چند نویسندگی» و نسبت آن با نوآوری، سهم ناچیز تولیدات بومی در تولیدات جهانی این حوزه، گرایش زبانی مآخذ مقالات و نیز نسبت خوداستنادی نویسنده و خوداستنادی مجله و نیز دلالت های قابل استخراج درباره «کار جمعی» در حوزه های نظری تر علوم انسانی، ازجمله محورهایی هستند که مدلول آن ها در این پژوهش و در ارتباط با تحلیل استنادی انجام شده در حوزه فلسفه به عنوان یکی از حوزه های اصلی علوم انسانی در ایران مورد توجه قرار گرفته اند.
۱۳.

رویکرد فلسفی شهید مطهری به پرسش از رابطه عقل و دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقل ایمان اصول دین اصول موضوعه دستگاه اصل موضوعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 191 تعداد دانلود : 84
رویکرد فلسفی شهید مطهری به پرسش از رابطه عقل و دین نسبت عقل و دین از اساسی ترین مسائل حوزه معرفت دینی و فلسفی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته، دیدگاه های متفاوتی را هم دامن زده است. در این مقاله نگارندگان درصددند ضمن تحلیل رویکرد شهیدمطهری به مسئله اصول بنیادین دین اسلام، امکان نشاندن آن ها در جایگاه اصول موضوعه منظومه معرفتی دین و لذا خوانشی اصل موضوعی از دین را بررسی کنند. سپس این فرضیه بررسی خواهد شد که نگاه مرحوم مطهری به اصول دین به مثابه مدخلی عقلی بر دیگر اجزاء منظومه دین، جایگاه عقلی ویژه ای برای اصول دین ترسیم می کندکه به نوبه خود واجد ارزش فلسفی است. دستاورد این امر هم تعیین تکلیف صریح پرسش از رابطه عقل و دین از دیدگاه وی به عنوان پرسش غایی این پژوهش است. لذا ضمن این بررسی نشان داده ایم که وجه فلسفی این پرسش در افق فلسفه دین، افزون بر وجوه درون دینی آن، در اندیشه شهیدمطهری، بروزی مستقل و فلسفی دارد و اتفاقاً این وجه فلسفی هم گاهی مغفول واقع می شود. در انتها هم با اتکا بر مقدمات فوق، تنها پاسخ قابل استخراج و سازگار با دیدگاه ایشان به عنوان پاسخی صریح در برابر پرسش از رابطه عقل و دین طرح و تبیین خواهد شد؛ پاسخی که هم واجد ارزش شناختی در مسئله عقل و دین است و هم تقریری خاص از رابطه عقل و ایمان را در منظومه اعتقادی دینداران رقم می زند.
۱۴.

آرمانِ آرمان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آرمان شهر مرتضی مطهری تاریخی نگری آینده مطلوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 715 تعداد دانلود : 269
موضوع این مقاله، نقد کتاب اخیراً منتشرشده آرمان شهر (بر اساس آرای مرتضی مطهری) است. این کتاب به بررسی و واکاوی و استخراج خطوط کلی مفهوم آرمان شهر در اندیشه شهید مطهری می پردازد. این مقاله می کوشد تا ابتدا به معرفی بسیار موجز این اثر بپردازد و سپس رویکردی انتقادی را در دو موضع دنبال کند: نخست بررسی انتقادی مواضعی که اساساً شایسته نقد دانسته می شوند؛ و دوم بررسی انتقادی مواضعی از کتاب آرمان شهر که اگرچه فی نفسه می توان آن ها را روا دانست اما مواضع بدیل متعددی در آثار و اندیشه شهید مطهری نیز در این باب قابل استخراج هستند و نویسنده محترم می توانست آن مواضع را هم در خوانش خود بیاورد، در حالی که چنین نکرده است. وجوه انتقادی عرضه شده در این مقاله را از زاویه ای دیگر نیز می توان تفکیک کرد؛ نخست، بررسی و گاهی نیز نقد خوانشی که نویسنده آرمان شهر از شهر آرمانی در آرای شهید مطهری ارائه داده است؛ و دوم خوانش خود شهید مطهری از برخی سویه های یک آرمان شهر، که عمدتاً مبتنی بر نصوص اسلامی شکل گرفته اند.
۱۵.

کتاب های درسی به عنوان منابع یادگیری

نویسنده: مترجم:

کلید واژه ها: ساختارگرایی یادگیری تجربی گونه یادگیری ملموس یادگیری انتزاعی یادگیری بازاندیشانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 202 تعداد دانلود : 381
نویسنده در این مقاله در پی آن است،که با تاکید بر ساختار کتابهای درسی، چند روش شاخص در یادگیری را از طریق مطالعات موردی بررسی کند. مطالعه موردی نویسنده بر روی چند کتاب درسی دانشجویان رشته مطالعات ادبی صورت گرفته است. وی در تحقیق پیش روی کوشیده است تا میزان موفقیت این کتابهای درسی را در بهکارگیری و عرضه چند مورد از مدلهای یادگیری بررسی کند و قوتها و کاستیهای آنها را هم نشان دهد. روشهای یادگیری هم، که نویسنده به آنها توجه کرده است، از نظریه یادگیری تجربی دیوید کُلب اخذ شده اند. بنا بر این نظریه، در یادگیری تجربی چهار روش «یادگیری ملموس»، «یادگیری انتزاعی»، «یادگیری بازاندیشانه» و«یادگیری فعال» وجود دارد. نویسنده این مقاله، با معرفی کردن و معیار قرار دادن این چهار روش، کوشیده است نتایج بررسی خود را عرضه کند.
۱۶.

کتابهای درسی به عنوان منابع یادگیری

نویسنده: مترجم:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 82 تعداد دانلود : 786
نویسنده در این مقاله در پی آن است،که با تاکید بر ساختار کتابهای درسی، چند روش شاخص در یادگیری را از طریق مطالعات موردی بررسی کند. مطالعه موردی نویسنده بر روی چند کتاب درسی دانشجویان رشته مطالعات ادبی صورت گرفته است. وی در تحقیق پیش روی کوشیده است تا میزان موفقیت این کتابهای درسی را در به‌کارگیری و عرضه چند مورد از مدلهای یادگیری بررسی کند و قوتها و کاستیهای آنها را هم نشان دهد.روشهای یادگیری هم، که نویسنده به آنها توجه کرده است، از نظریه یادگیری تجربی دیوید کُلب اخذ شده‌اند. بنا بر این نظریه، در یادگیری تجربی چهار روش «یادگیری ملموس»، «یادگیری انتزاعی»، «یادگیری بازاندیشانه» و«یادگیری فعال» وجود دارد. نویسنده این مقاله، با معرفی کردن و معیار قرار دادن این چهار روش، کوشیده است نتایج بررسی خود را عرضه کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان