محسن لبخندق

محسن لبخندق

مدرک تحصیلی: مدرس دانشگاه و عضو هییت علمی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

هستی شناسی «جامعه»؛ مستنبط از هستی شناسی کمّ منفصل (با تأکید بر مقایسه آراء آیت الله مصباح یزدی و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کم‌ منفصل‌ عدد هستی شناسی جامعه علامه طباطبایی آیت الله مصباح یزدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 687 تعداد دانلود : 570
پرسش از وجود جامعه مبتنی بر اندیشه های فلسفی مختلف، پاسخ های متنوعی می یابد. در این مقاله مبتنی بر تبیین حکمی کمّ منفصل(عدد) در صدد پاسخ به این پرسشیم. داده های مقاله با روش اسنادی جمع آوری شده و تحلیل داده ها، مبتنی بر روش قیاسی-برهانی است. آیت الله مصباح عدد را در زمره معقولات ثانویه فلسفی می داند که وجود خارجی ندارد و علامه طباطبایی عدد را در زمره اعراض و مفاهیم ماهوی می داند. رویکرد علامه در قبال کمّ منفصل، مسیری برای اثبات وجود حقیقی جامعه خواهد گشود؛ چه آن که ایشان معتقد به وجود خارجی عدد است و لذا مبتنی بر نظر ایشان، جمع افراد در خارج منتهی به وجود حقیقی جدیدی می شود که بر پایه تعداد آن جمع هویت می یابد. اما مبتنی بر رویکرد آیت الله مصباح یزدی در قبال عدد، وجود جامعه از یک امر ذهنی فراتر نمی رود. تحلیل حکمی از عدد اگرچه برای هستی شناسی جامعه راه گشاست، اما ظرفیت آن برای پاسخ به بسیاری از موضوعات جامعه شناختی محدود است و لذا این مدخل فلسفی در کنار سایر مداخل فلسفی می تواند نظریه حکمی جامع الاطرافی در هستی شناسی اجتماعی رقم زند.
۲.

الهیات فرهنگ: تبیین وجوه الوهی فرهنگ ها در بستر حقایق قرآنی، براهین حکمی و تعالیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: الهیات فرهنگ جامعه امام دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 173 تعداد دانلود : 822
آنچه تحت عنوان الهیات فرهنگ در منابع غربی یافت می شود؛ محصول اندیشه ورزی الهیدانان حاشیه نشین جهان غرب است، نه جریان اصلی در نهاد علم. اما در جهان اندیشه ای اسلام که وحی، عقل، تجربه و...، هر یک اعتبار معرفت شناختی خود را دارد، اگر بتوان فرهنگ را مستند به یکی از چارچوبهای معرفت دینی مانند کلام، عرفان، حدیث، حکمت و...، مورد تبیین و تفهّم قرار داد؛ رهاورد این مسیر، اعتبار علمی خواهد داشت. در این مقاله با استنطاق از معارف قرآنی و ظرفیتهای حکمت و عرفان اسلامی، «فرهنگ» مورد واکاوی قرار می گیرد و طلیعه ای برای الهیات فرهنگ مبتنی بر حکمت و عرفان اسلامی رقم خواهد خورد. تبیین حکمی و عرفانی فاعلیت حضرت حق در تکون و تحول فرهنگ ها و دولت یابی هر یک از اسماء الهی در هر دوره فرهنگی-تاریخی و نیز نقش کانونی انسان کامل در آمد و شد ادوار فرهنگی، به همراه تبیین جایگاه دین و شریعت به عنوان دو بعد ثابت و متغیر یک حقیقت واحد که متکفل تدبیر و هدایت دو بعد ثابت و متغیر جوامع و فرهنگ هاست، بخشی از رهاوردهای این تلاش نظری است. این یافته ها مبتنی بر روش قیاسی-برهانی ذیل چارچوب نظری حکمت متعالیه فراهم آمده است.
۳.

پژواک فرهنگ در کلام هستی: خوانش صدرایی تحولات فرهنگ در سایه ترابط جهان طبیعت و جهان اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تحول فرهنگ جهان اجتماعی طبیعت فرهنگ معنا نظام معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 454 تعداد دانلود : 864
ذیل حکمت متعالیه و با تکیه بر «نظریه فرهنگی صدرایی» می توان به روش قیاسی-برهانی، چگونگی ترابط فرهنگ و جهان طبیعت را تحت ربوبیت الهی تبیین کرد و الگویی برای تبیین تحولات فرهنگی از این مسیر ارائه داد. براساس «نظریه فرهنگی صدرایی»، فرهنگ یک جوهر معنایی است؛ بنابراین در تبیین ابعاد ترابط فرهنگ و طبیعت، این پرسش مطرح می شود که ترابط انسان، جامعه و طبیعت، چه نقشی در انسداد یا انفتاح معنایی جوامع و شکل گیری فرهنگ های مختلف دارد و این تحولات معنایی چه بازتابی در جهان طبیعت می یابد. این مسیر نظری روشن خواهد کرد که تأثیرپذیری فرهنگ از جهان طبیعت به دو سنخ «تکوینی و غیرارادی» و «آگاهانه و همراه با قصد و اراده انسان ها» قابل تقسیم و ذیل عنوان «سایه جهان طبیعت بر فرهنگ» قابل بررسی است. «بازتاب تکوینی و غیرارادی جهان طبیعت در فرهنگ ها» در سه سرفصل «بذل و کتمان معنا از سوی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ»، «قهر و مهر عملی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ» و «امتداد اقلیم در فرهنگ» قابل تبیین است و بازتولید آگاهانه جهان طبیعت در متن فرهنگ، ذیل دو سرفصل «تفسیر و نمادسازی (معنابخشی ملهم از جهان طبیعت)» و «بازآفرینی فرهنگی صور محسوس مقتبس از جهان طبیعت (صورتگری به معانی)» تبیین می شود. تغییراتی نیز که از مسیر فرهنگ در جهان طبیعت ایجاد می شود، ذیل عنوان «سایه فرهنگ بر جهان طبیعت» قابل بررسی و ذیل دو عنوان «انعکاس فرهنگ در باطن طبیعت» و «انعکاس فرهنگ در کالبد طبیعت» قابل واکاوی است.
۴.

از حکمت مدنی تا حکمت تمدنی: چشم اندازی به فلسفه ی دین بر مبنای وجود ترابطی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 305 تعداد دانلود : 855
انسان، دین و حکمت، سه حقیقت در تعامل اند؛ لذا نحوه پاسخ به دو پرسش انسان شناسانه «چرایی (فلسفه) هبوط انسان در دار کثرت» و «نحوه وجود انسان در نسبت با کثرات پیرامونی اش»، در نحوه دین شناسی و شکل گیری یک دستگاه حِکمی، بازتاب می یابد و «دست یابی به چشم اندازی نوین در فلسفه ی دین و حکمت» به عنوان یک هدف معرفتی؛ از خلال پاسخ به پرسش های فوق و با بهره مندی از ظرفیت های حکمت متعالیه و بر اساس روش قیاسی- برهانی قابل تحقق خواهد بود. حکمت متعالیه، نحوه وجود موجودات را «وجود ربطی (فقر محض در نسبت با مبدأ)» معرفی می کند، لکن با تبیین «نقش کثرت عرضی در حرکت جوهری»، می توان از نحوه ای پیوند وجودی میان موجودات متکثر سخن گفت و نحوه ی وجودی به نام «وجود ترابطی» را تبیین نمود. انسان نیز که در دار کثرت هبوط یافته، علاوه بر وجود ربطی، وجود ترابطی دارد. «تمدن» به عنوان موضوعی انسان بنیان، متأثر از این نحوه وجود- وجود ترابطی -؛ قابلیت تبیین فلسفی می یابد و بر همین مبنا می توان از نوعی حکمت به نام حکمت تمدنی سخن گفت و آن را «استکمال متقابل نفوس انسانی و موجودات دار طبیعت در سایه تمدن الهی و به واسطه انتقاش نفس آدمی به نظم عقلی عالم و تشبه به باری تعالی» تعریف کرد. هم نشینی حکمت تمدنی با بحث قرآنی استخلاف، چشم انداز نوینی از فلسفه ی دین را رقم می زند که در آن غایت «دین»، برپایی تمدن الهی معرفی می شود.
۵.

حدوث جسمانی جوامع و بقای فرهنگی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جامعه فرهنگ نظام معنایی حدوث جسمانی بقای فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 85 تعداد دانلود : 966
پیش از پرسش از چگونگی حدوث و بقای جامعه، باید بتوان وجود حقیقی جامعه را با برهان فلسفی به اثبات رساند؛ چه آنکه علمی که عهده دار پاسخ به پرسش از هستی و چیستی پدیده هاست، فلسفه است. اصل صدرایی «اتحاد عالم و معلوم»، زمینه اثبات برهانی وجود حقیقی جامعه را فراهم می کند و بر اساس آن، «فرهنگ» یا همان «نظام معنایی تنزل یافته به عرصه زیست جهان جمعی از انسان ها»، به عنوان نفس و روح جامعه تقریر می شود. پس از اثبات وجود عینی جامعه می توان درباره چگونگی حدوث و بقای آن نیز سخن گفت. شهید مطهری از حکیمان معاصری است که برخی نظریه هایش دال بر حدوث جسمانی و بقای فرهنگی جامعه، به معنای آغاز تولد و تکون آن با نهادهای اقتصادی است؛ اما این تفسیر با ادله فلسفی و تاریخی قابل خدشه است. با تکیه بر اصل «جسمانیهالحدوث بودن علم و ادراک» می توان معنای درست حدوث جسمانی جوامع و بقای فرهنگی آنها را بیان کرد و سپس زمینه مطالعات فلسفی درباره موضوعاتی مانند تأثیر «طبایع جسمانی و ساختارهای بدنی»، «اقلیم و ویژگی های جغرافیایی» و... را در زیست فرهنگی - اجتماعی جوامع فراهم آورد. در ادبیات فرهنگ پژوهی معاصر، از ناحیه مکاتب فکری گوناگون، پیرامون موضوعات یادشده بحث های فراوانی با عناوینی چون «جغرافیای فرهنگی» (Cultural geography)، «زیست شناسی اجتماعی» (Sociobiology)، «مطالعات فرهنگی بدن» و... صورت پذیرفته و لازم است این موضوعات از منظر ذخایر حکمی - دینی نیز بازخوانی شوند.
۶.

واکاوی عوامل مانایی و میرایی فرهنگ ها در آیینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حکمت متعالیه فرهنگ تحول جامعه نظام معنایی چرخة حیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 421 تعداد دانلود : 905
موضوع حیات و مرگ پدیده هایی مانند تمدن، فرهنگ و حتی جامعه، مسئله ای است که در میان اندیشمندان حوزة علوم اجتماعی، محل پرسش است. برخی از نظریاتی که در صدد تبیین فرایندهای تغییر و تحول اجتماعی هستند، با استناد به امکان تولد و مرگ پدیده های اجتماعی، فرایند تحول را در دو سر حدّ تولد و مرگ صورت بندی می کنند. «چرخة حیات» عنوان نظریه ای است که با تکیه بر چارچوب مذکور، چگونگی تحول در پدیده ها را تبیین می کند. وجود حقیقی جامعه و فرهنگ با تکیه بر حکمت متعالیه اثبات پذیر است و به تبع آن، منطق حِکمی، حیات و مرگ جوامع و فرهنگ ها را نیز جملگی تأیید می کند، همچنان که اشارات قرآنی نیز این مسئله را تصدیق کرده است. به تبع این تأیید و تصدیق می توان عوامل و مؤلفه هایی را با تکیه بر تبیین های حِکمی و معارف قرآنی احصا کرد که در مانایی یا میرایی جوامع و فرهنگ ها مؤثر هستند. این عوامل و مؤلفه ها را از منظرهای مختلفی می توان گونه بندی کرد. یکی از تقسیم بندی های کلان در این باب، تقسیم عوامل مؤثر در بقا و فنای فرهنگ ها و جوامع به دو دستة «مؤلفه های ناظر به نظام های معنایی (ویژگی های ذاتی و نفس الامری فرهنگ ها)» و «مؤلفه های ناظر به اصحاب یک فرهنگ» است. در ذیل این دو شاخة کلی، موارد مختلف دیگری را می توان دسته بندی کرد. چارچوب نظری فلسفی برای تبیین موضوعات یادشده، مستلزم به کارگیری روش قیاسی برهانی است.
۷.

دلالت های نظریة فطرت در نظریة فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: دین فرهنگ فطرت طبیعت نظریه های فرهنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 864 تعداد دانلود : 940
«نظریة فطرت»، سرشتی برای انسان تصویر می کند که الهی، فراگیر، تبدیل ناپذیر، غیراکتسابی و مصون از خطاست و سایر موجودات، بدین سیاق از آن بهره مند نیستند. ازاین رو، فطرت، وجه تمایز انسان از سایر موجودات است. ورود مفهوم «فطرت» به مبادی علوم مختلف، تبعات معرفتی فراوانی به همراه دارد. نظریة فرهنگی، یکی از دانش هایی است که با ورود مفهوم «فطرت» بدان، دستاوردهای علمی مهمی حاصل خواهد شد. «ابتناء بقاء فرهنگ ها بر عناصر فطری»، «بهره مندی همة فرهنگ ها از فطرت الهی»، «معتبر دانستن بخشی از تفاوت های فرهنگی جوامع»، «تحلیل بحران های فرهنگی بر اساس فطرت»، «رأی به تعالی پذیری همة فرهنگ ها»، «فطری دانستن ارتباطات»، «امکان گفت وگوی فرهنگ ها با زبان فطرت»، «مفاهمة ذاتی فرهنگ ها با فرهنگ دینی» و «ورود به سیاست گذاری فرهنگی مبتنی بر نظریة فطرت»، در جمله موضوعاتی هستند که در این مقاله، به عنوان دلالت های نظریة فطرت در نظریة فرهنگی مورد بررسی و نقد قرار گرفته اند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان