مهدی عباس زاده

مهدی عباس زاده

مدرک تحصیلی: عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۷ مورد.
۲۱.

بررسی و سنجش برهان وجودشناختی بر مبنای دو نظریة معقولات ثانیه و نفسالأمر در فلسفة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خدا واجب الوجود کانت دکارت برهان وجودشناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : 937 تعداد دانلود : 857
برهان وجودی یا وجودشناختی به دسته ای از استدلال های عقلی بر اثبات وجود خدا در فلسفة غرب اطلاق شده است که در آن ها کوشش می شود از خود مفهوم خدا یا واجب الوجود در ذهن انسان، و نه از ویژگی های مخلوقات خارجی، مستقیماً وجود خارجی خدا نتیجه گرفته شود. طرح برهان وجودی به معنای دقیق کلمه، با آنسلم در قرون وسطای مسیحی آغاز شد. این برهان با تقریراتی از سوی برخی از متفکرین غربی همراه بوده است. همچنین متفکران غربیِ دیگری این برهان را به چالش کشیده اند. در جهان اسلام نیز نقض و ابرام هایی در باب برهان وجودی انجام شده است. در نوشتار حاضر، دو تقریر دکارت از برهان وجودی مطرح خواهد شد. کانت بر دو تقریر این برهان، سه نقد وارد ساخته است. آیت الله جوادی آملی ضمن نقد و رد نقدهای سه گانة کانت، مهم ترین نقد را بر برهان وجودی وارد کرده و نهایتاً آن را مغالطه دانسته و رد کرده است. به نظر می رسد تقریر اولِ برهان وجودی، قابل رد است، بااین حال می توان با اتکا به نظریة معقولات ثانیه و نظریة نفس الأمر در فلسفة اسلامی به نحوی از تقریر دوم این برهان دفاع کرد.
۲۲.

خودی و ایمان در الهیّات وجودگرا (بررسی موردی: مک کواری)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود عقل انسان ایمان خودی مک کواری وجودگرایی خودی اصیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : 949 تعداد دانلود : 915
نوشتار حاضر در صدد توصیف خودی و ایمان در الهیات اندیشمند معاصر، جان مک کواری و بررسی و نقد آن است. دیدگاه او در این عرصه، آمیزه ای از تحلیل هایدگریِ وجود انسان و ایمانِ مسیحی است. به اجمال به باور او، انسان مدرن عموماً با خودیِ غیراصیل یا آشفتگی وجودی روبه روست و ازآنجاکه هیچ چاره ای برای برون رفت از این وضعیت در درون شرایط انسانی در دست نیست، انسان باید به لطف الهی و خدا توسل کند. از این رهگذر، یک خودِ اصیل، ساختاری یکدست است که همة تضادهای وجودیِ انسان در آن به تعادل رسیده است. دراین میان مسئلة مرگ، اهمیتی بسزا دارد؛ زیرا تناهی وجود و فرصت اندک انسان برای رسیدن به خودی اصیل را به او گوشزد می کند. خود اصیل را نمی توان با ایدة نفسِ جوهری مرتبط دانست؛ بلکه باید آن را در مجموعِ نفس و بدن جستجو کرد. همچنین انسان نمی تواند در باب فهم وجود انسانی یک سره به یقین برسد؛ بنابراین باید با گذر از استدلالی عقلی، به توصیف پدیداریِ آن بسنده کند. درمجموع می توان اذعان داشت مک کواری تبیینی واقع بینانه از خودی و ایمان مبتنی بر آموزه های دینی و سنت های الهیاتیِ مسیحی ارائه می دهد و از دیدگاه های مکاتب الحادی و پوچ گرایانه و جریان های انسان گرایانة افراطی و پوزیتیویستی در این عرصه فاصله می گیرد؛ ولی نمی تواند تبیینی صحیح و دقیق از نفس انسانی ارائه دهد و حقایقی همچون جوهریت و تجرد آن را انکار می کند. همچنین تأکید او بر ناتوانایی انسان از رسیدن به یقین در باب فهم وجود انسانی و گذر از استدلالِ عقلی و بسنده کردن به توصیفِ پدیداریِ وجود انسانی چندان موجه نمی نماید.
۲۳.

مبانی الهیات وجودگرا در تفکر مک کواری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عقل ایمان وحی تجربة دینی امر قدسی مک کواری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : 326 تعداد دانلود : 106
نوشتار حاضر در صدد تبیین مبانی الهیاتِ جان مک کواری متأله معاصر مسیحی و سنجش و ارزیابی دیدگاه های وی در این عرصه است. مهم ترین مبانی الهیات او عبارت اند از: تعریف الهیات، عوامل سازندة الهیات، نسبت الهیات و فلسفه، اقسام الهیات و روش الهیات. او می کوشد تعریفی جامع با رویکردی وجودی از الهیات به دست دهد. عوامل سازندة الهیات او عبارت اند از: تجربه، وحی یا انکشاف، کتاب مقدس، سنّت، فرهنگ و عقل. وی در تبیین نسبت الهیات و فلسفه، تأثیر فلسفة وجودیِ مارتین هایدگر و پدیدارشناسیِ ادموند هوسرل بر الهیات را مورد تأکید قرار می دهد. او همچنین الهیات نظام مند را به الهیات فلسفی، نمادین و کاربردی تقسیم و جایگاه سبک های مختلف الهیات را تعیین می کند. روش الهیات وی نیز ترکیبی از روش های توصیف، تفسیر و کاربرد است. مک کواری در این مسیر به خوبی می کوشد زبان الهیات را واضح و منسجم و برای انسان معاصر غربی فهم پذیرتر سازد و تفسیری جدید از برخی آموزه های مسیحیت به دست دهد و از این حیث کار وی دارای نقاط قوّتی است؛ لیکن نقدهایی نیز بر برخی از دیدگاه های او وارد است: اینکه تجربه- به ویژه تجربة دینی از امر قدسی- را یک عامل سازندة الهیات می داند؛ اینکه وحی را وجه یا جنبه ای از تجربة دینی می داند؛ اینکه به کارکرد نظریِ عقل در ایجاد الهیات با دیده تردید و گاه انکار می نگرد و اینکه روش توصیفِ پدیدارشناختی را یقینی تر از استدلال عقلی معرفی می کند. در نوشتار حاضر به این نقدها نیز پرداخته خواهد شد.
۲۵.

یقین در تفکر فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی علم معرفت یقین ظن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 110 تعداد دانلود : 216
معرفت شناسی فارابی مکتبی است یقین گرا؛ بدین معناکه معرفت غیریقینی را معرفت حقیقی تلقی نمی کند. یقین اجمالاً بر دو قسم است: یقین روان شناختی و یقین معرفت شناختی. یقین روان شناختی عمدتاً از سنخ اقناع است و از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار نمی رود؛ اما یقین معرفت شناختی یقینی است که از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار می رود و در تفکر منطقی و فلسفی فارابی به دو قسم است: خاص و عام. یقین خاص یا ضروری (مطلق و دائم) خصوصیت جاودانی و همیشگی دارد؛ اما یقین عام یا غیرضروری (غیرمطلق و غیردائم) ممکن است در برخی زمان ها زایل شود؛ لذا یقین به معنای حقیقی فقط قسم نخست است. یقین در تفکر فارابی اولاً ناظر به مقام تصدیق است و اگرچه تصدیق از اقسام علم حصولی است، دیدگاه وی در باب یقین، ناظر به علم حضوری نیز می باشد؛ چه دریافت های حضوری نیز می توانند در قالب تصدیقی و گزاره ای بیان یا حکایت یا تفسیر شوند؛ ثانیاً یقین در تفکر او از سنخ یقین عقلی است و چنین یقینی یا از طریق علم به احکام عقلی بدیهی و یا از طریق قیاس برهانی (مبتنی بر احکام عقلی بدیهی) حاصل می شود. به نظر می رسد مجموعاً دیدگاه فارابی در مسئله یقین کاملاً متعهد به رویکرد عقل گرا، موجه و دقیق ا ست، اگرچه ممکن است با این نقد مواجه شود که او علی رغم بررسی انواع و مراتب مختلف یقین- حتی بررسی یقین در برخی ادراکات حضوری- تبیینی از کیفیت یقین در ادراکات شهودیِ عرفا [و اشراقیون] ارائه نکرده است.
۲۷.

فصوص الحکم فارابی؛ مبدأ معرفت اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی فصوص الحکم معرفت شناسی معرفت اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 264 تعداد دانلود : 373
فارغ از انتساب یا عدم انتساب فصوص الحکم به فارابی، در مواجهه با آن نمی توان به غنا و دقت آن در مباحث مختلف علم النفس، معرفت شناسی، الهیات بالمعنی الأخص و عرفان نظری اعتراف نکرد. عامل اشراق، وحدتی خاص به مباحث این رساله بخشیده است؛ بر این اساس می توان تبیین نسبتاً ساختارمندی از مباحث معرفت شناختی این رساله به دست داد و چنین کاری نیز تاکنون به انجام نرسیده است. رویکرد و روش «اشراق» به معنای دقیق آن، که در عالَم اسلام به لحاظ تاریخی و به گونه ای سنّتی منسوب به سهروردی (شیخ اشراق) است و این انتساب نیز کاملاً درست است، بیش و پیش از اینکه ریشه در متون اشراقی و داستان های رمزی و عرفانی ابن سینا داشته باشد، با فرض صحت انتساب فصوص الحکم به فارابی و با توجه به مضمون و مفاد عمدتاً اشراقی آن، ریشه در همین رساله دارد و این نکته ای است که در طول تاریخ فلسفه اسلامی موردتوجه کافی قرار نگرفته است.
۲۹.

مبناگرایی در معرفت شناسی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: ملاصدرا مبناگرایی علم حضوری علم حصولی تصورات تصدیقات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 198 تعداد دانلود : 505
مبناگرایی از مهم ترین و باسابقه ترین نظریه ها در زمینه توجیه معرفتی است که این قابلیت و ظرفیت را دارد که در مقابل بسیاری از رویکردهای رقیب که به شکاکیت و نسبی گرایی می انجامند، ایستادگی کند. در این میان، مبناگرایی در اندیشه ملاصدرا با توجه به مبانی خاص وی از جمله اصالت وجود و نسبتی که معرفت شناسی و وجودشناسی در اندیشه وی دارند، از نقاط قوت زیادی برخوردار است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل جامعی از مبناگرایی در اندیشه این فیلسوف نامدار پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که اولاً معرفت شناسی ملاصدرا کاملاً تحت تأثیر وجود شناسی وی است؛ ثانیاً تنها با تفکیک مراحل معرفت با توجه به قوس صعود و نزول می توان فرایند علم و توجیه آن را توضیح داد؛ ثالثاً علوم حصولی فعل و در نتیجه تجلّی نفسِ مجردِ فاعل شناسا هستند و از این رو بازگشت علوم حصولی به علوم حضوری است و رابعاً توجیه معرفتی که تنها در تصدیقات مطرح است، با بازگشت تصدیقات نظری به بدیهی و تصدیقات بدیهی به علم حضوری تبیین می شود.
۳۰.

معرفت شناسی معاصر و فلسفه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: معرفت شناسی معاصر فارابی معرفت پیشینی فطری بدیهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 525 تعداد دانلود : 697
  معرفت پیشینی اجمالاً معرفت حقایقی است که از ابتدا فارغ از تجربه و صرفاً به نحو عقلی قابل ادراک هستند. کانت معرفت پیشینی یا ماتقدم را در مقابل معرفت پسینی یا ماتأخر قرار داد و آن را به معرفت مستقل از تجربه تعریف کرد. معرفت شناسان معاصر غربی بر مبنای تعریف کانت، چهار تعریف تکمیلی از معرفت پیشینی به دست داده اند. در کنار این بحث، مسئله آگاهی فطری به معنای مورد نظر افلاطون، دکارت و برخی دیگر از عقل گرایان در سنّت فلسفی غرب نیز مطرح است. آگاهی فطری بدین معنا، اجمالاً آگاهی ای است که منشأ هستی و وجود آن تجربه نباشد. به باور غالب معرفت شناسان معاصر غربی، آگاهی فطری به این معنا غیر از معرفت پیشینی است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که فارابی اگرچه در آثار خویش از معرفت پیشینی صراحتاً سخن نگفته، از معرفت بدیهی و مفاهیم مرتبط با آن از قبیل معرفت اوّلی، ضروری، یقینی و... فراوان بحث کرده است. مدعای نوشتار حاضر، استنباط این مطلب است که فارابی به گونه ای از معرفت پیشینی به معنای نخستِ مورد نظر معرفت شناسان معاصر غربی معتقد است؛ او همچنین آگاهی فطری به معنای فوق را آشکارا رد می کند.
۳۱.

چیستی فلسفه معرفت و قلمرو آن(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: معرفت فلسفه معرفت چیستی شناسی معرفت هستی شناسی معرفت معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 719 تعداد دانلود : 950
نوشتار پیش رو پژوهشی است ناظر به چیستی فلسفه معرفت و قلمرو آن و در صدد است ساختار این حوزه دانشی را به گونه ای نوآورانه طراحی و پیشنهاد کند. در این مسیر، به تبیین ماهیت، مؤلفه ها، اجزا و جوانب مختلف فلسفه معرفت به صورت یک جا پرداخته می شود؛ زیرا به دلیل لزوم جامع نگری، عملاً امکان خُردشدن در اجزای این حوزه دانشی وجود ندارد. فلسفه معرفت، اجمالاً عبارت است از: تأمل عقلی بیرون نگرانه درباره «معرفت». این حوزه دانشی، شامل سه مبحث اصلی است: چیستی شناسی معرفت، هستی شناسی معرفت و معرفت شناسی؛ البته مبحث اخیر، امروز خود به دانشی مستقل تبدیل شده است و توجه ویژه ای را می طلبد. این حوزه دانشی، از سنخ فلسفه های مضاف به امور یا مقوله ها و قسمی معرفت درجه دوم است. ادبیات علمی و پیشینه پژوهشی و آموزشی فلسفه معرفت در ایران و جهان، اهمیت و ضرورت نظری و کاربردی و اهداف اصلی و فرعی آن، تعریف آن، هویت معرفتی آن، جایگاه آن در میان رشته های متعارف، مسائل اصلی و فرعی، کلی و خاص، و کلاسیک و جدید آن، ساختار منطقی - معرفتی آن، حوزه های تمحض «پیش نیاز»، «هم نیاز» و «پس نیاز» آن، مباحث اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده خواهد شد که فلسفه معرفت و معرفت شناسی با رویکرد اسلامی امکان پذیر است و می تواند در مسیر تحقق قرار گیرد
۳۲.

تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت در فلسفه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی عوامل غیرمعرفتی عمل معرفت شهود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 733 تعداد دانلود : 337
بحث از عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر معرفت، از مباحث جدید معرفت شناسی است. این عوامل، اموری هستند که با وجود اینکه نظری، شناختی و معرفتی به شمار نمی آیند، اما در شکل گیری و گسترش یا در فروپاشی و فروکاهش برخی از معارف انسانی مؤثراند. در مشائیان مسلمان، التزام به عقل گرایی باعث شده است توجه به این عوامل قدری کم رنگ شود، اما در این میان، فارابی دارای وضعیتی خاص است. او در آثار و رساله های خویش تا حدی به این عوامل توجه داشته، لیکن اگر فصوص الحکم را نیز بدانها بیافزاییم و آن را جزء آثار فارابی بدانیم، این مبحث در کانون توجه او قرار خواهد گرفت، چه او در این رساله طرحی از معرفت شهودی پایه ریزی می کند که مستقیماً تحت تأثیر عوامل غیرمعرفتی و به ویژه اعمال فردی انسان است. مدعای نوشتار حاضر این است که در فلسفه فارابی، اجتماع انسانی و نیز افعال و کنش های فردی به مثابه عوامل غیرمعرفتی بر معرفت انسان مؤثراند و با توجه به نسبت وثیق عمل و نظر، این تأثیرگذاری طی فرآیندی انجام می گیرد که دارای پنج ویژگی اساسی است.
۳۳.

فلسفه دین و الهیات جهانی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دین فلسفه دین الهیات جهانی تکثرگرایی اسلام قرآن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 763 تعداد دانلود : 98
پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که آیا فلسفه دین و الهیات موسوم به جهانی، می تواند با رویکرد اسلامی دنبال شود یا نه؟ فلسفه دین اجمالاً عبارت است از تأمل عقلی بیرون نگرانه در باب دین. این قسم معرفت، از سنخ فلسفه های مضاف و معرفت درجه دوم است و آشکارا از کلام (الهیات)، دین پژوهی و فلسفه متمایز است و با بهره گیری از توانایی عقل نظری، به ارزیابی معتقدات ادیان و پدیدار عمومی دین می پردازد. در این نوشتار نشان داده خواهد شد فلسفه دین با رویکرد اسلامی امکان پذیر است و می تواند در مسیر تحقق قرار گیرد. اما از محوری ترین مسائل فلسفه دین در روزگار ما، مسئله الهیات جهانی است، تا آنجا که به نظر می رسد آن گاه می توان از فلسفه دین با رویکرد اسلامی دفاع کرد که تکلیف این مسئله مهم نیز با رویکرد اسلامی روشن شود. الهیات جهانی می کوشد بدون اتکای انحصاری بر یک دین خاص، بلکه بر مبنای مشترکات ادیان مختلف جهان، تبیینی روزآمد و قابل پذیرش از پدیدار عمومی دین ارائه دهد. اصلی ترین مبنای الهیات جهانی در غرب، تکثرگرایی دینی است؛ اما نوع نگاه قرآن به مسئله دیگرادیان، با این مبنا سازگاری ندارد، بلکه بیشتر با شمول گرایی تناسب دارد و مبنای گفت وگوی بین پیروان ادیان را تکثرگرایی اجتماعی از طریق تساهل و مدارای پیروان ادیان می داند. اما این بدان معنا نیست که قرآن با اصل پی ریزی یک «الهیات جهانی» مخالف است، بلکه بر عکس با نظر به برخی آموزه های قرآنی می توان الهیاتی جهانی بر مبنای آموزه های مشترک ادیان، معنویت و تقدس، عقلانیت و کرامت انسانی تأسیس کرد.
۳۴.

ارزش و ساختار معرفت در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی صدق مطابقت مبناگرایی بداهت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 317 تعداد دانلود : 365
«ارزش و ساختار معرفت»، از مباحث جدید در معرفت شناسی است. این مبحث همچنین از چالش انگیزترین مباحث معرفت شناختی بوده، ذهن همه معرفت شناسان معاصر را به خود مشغول داشته و آرا و نظرات مختلفی در باب آن عرضه شده اند. در ذیل این این، معمولاً به مسائلی همچون نظریه صدق، معیار حقیقت و خطا، نظریه توجیه، و بداهت پرداخته می شود. با اینکه این مبحث در معرفت شناسی معاصر در کانون توجه قرار گرفته و اهمیت بسیار یافته است، لیکن این بدان معنا نیست که فلاسفه اسلامی متقدم به آن نپرداخته یا متعرض آن نشده اند. بر این اساس، فارابی «مؤسس فلسفه اسلامی» در آثار مختلف خویش، برای نخستین بار در فلسفه اسلامی، به بحث پیرامون موضوعات یا مسائل فوق پرداخته است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که او به عنوان یک متفکر واقع گرا، در مبحث نظریه صدق، قائل به مطابقت است و معیار تمییز حقیقت و خطا در شناخت بشری را تبیین نموده است؛ در نظریه توجیه، مبناگرایی در تصدیقات را برگزیده است؛ به مسئله بدیهیات توجه داشته و ملاک و اقسام آن را دقیقاً برشمرده است. در انتهای نوشتار حاضر، دیدگاه های برخی از محققان در خصوص فارابی، ملاحظه، بررسی و احیاناً نقد خواهند شد.
۳۵.

بررسی مقایسه ایِ مبناگرایی در معرفت شناسی بونجور و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: معرفت آگاهی علم توجیه مبناگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 773 تعداد دانلود : 310
در معرفت شناسی معاصر، هر گاه باور انسان صادق باشد و انسان در صدق باور خویش موجه باشد، معرفت شکل می گیرد. نقش توجیه از این جهت مهم است که دلایل یا شواهد لازم بر صدق باور را عرضه می دارد و آن را از حالت ادعای محض بیرون می آورد. مبناگرایی - یعنی بازگرداندن گزاره های نظری یا غیر پایه به گزاره های بدیهی یا پایه در فرایند توجیه معرفت- مهم ترین و پرسابقه ترین نظریه در مبحث توجیه است. معرفت شناس برجسته معاصر بونجور و فیلسوف شهیر اسلامی ملاصدرا هر دو در مبحث توجیه قایل به مبناگرایی هستند و از این جهت زمینه مساعد برای مقایسه و تعیین نقاط اشتراک و اختلاف آنان وجود دارد. چنین مقایسه ای به فهم رویکرد مبناگرایانه هر دو متفکر مدد می رساند؛ چه بسیاری از دیدگاه ها را می توان در مقام مقایسه با هم، به نحوی شایسته تر و دقیق تر درک کرد. نتیجه اینکه مهم ترین وجه اشتراک دو فیلسوف، تقسیم دوگانه آگاهی به غیر مفهومی و مفهومی (نزد بونجور) یا تقسیم دوگانه علم به حضوری و حصولی (نزد ملاصدرا) و نمایاندن مواجهه مستقیم میان این دو، به منظور تدارک توجیه مناسبی برای قسم دوم است. نیز مهم ترین اختلاف میان آن دو، استقلال معرفت شناسی از وجودشناسی و دفاع از مبناگرایی معتدل نزد بونجور و ارتباط معرفت شناسی با وجودشناسی و دفاع از مبناگرایی حداکثری نزد ملاصدراست.
۳۶.

چیستی و امکان کلام وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علم کلام کلام مابعدالطبیعی کلام وجودی خدا معتقدات دینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 32 تعداد دانلود : 18
در علم کلام دو رویکرد از یکدیگر قابل تفکیک اند: رویکرد مابعدالطبیعی که محصول تفکر انتزاعی و مفهومی در باب خدا و معتقدات دینی است و رویکرد وجودی که مبتنی بر تفکر انضمامی درباره این امور است. بر این اساس، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که آیا کلام اسلامی می تواند از ظرفیت رویکرد وجودی در فهم، تفسیر و تبیین اعتقادات دینی بهره گیرد یا نه. مبنای کلام وجودی در تفکر اسلامی این است که در قرآن و حدیث، تعاببیر و مضامین فراوانی به چشم می خورند که بیشتر با رویکرد وجودی متناسب اند تا رویکرد مابعدالطبیعی. در این صورت، به نظر می رسد که می توان از چیستی و امکان کلام وجودی در تفکر اسلامی سخن گفت. در جهان غرب، الهیات اگزیستانس عملاً در قرن بیستم تحقق یافته است؛ اما در عالَم اسلام، کلام وجودی، هرچند امری ممکن به نظر می رسد، لیکن تا کنون تحقق نیافته است. نوشتار حاضر به مباحثی همچون چیستی، مختصات و روش کلام وجودی، تفاوت آن با دانش های مشابه، تعابیر و مضامین آن، عوامل مقوّم و عوامل مؤثر آن، امکان و فرآیند تحقق آن، و نهایتاً کارآمدی و اثربخشی آن پرداخته است. روش تحقیق، از حیث گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از حیث ماهیتْ عقلی-فلسفی است.
۳۷.

علم انسان به خدا در تفکر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی علم انسان به خدا سخن گفتن از خدا عقل شهود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 665 تعداد دانلود : 980
مسئله «علم انسان به خدا» با وجود اینکه در طول تاریخ دیرپای فلسفه و الهیات، سابقه ای کهن دارد، اما همچنان ذهن متفکران دینی به ویژه فلاسفه دین و حتی برخی از معرفت شناسان معاصر را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی معتقد است که قوای ادارکی بشر در شناخت اشیا و به ویژه خدا با محدودیت ها و موانع مهمی مواجه است و ایجاد صورت معقول (مفهوم) خدا در ذهن یا عقل انسان مشکلاتی جدی به همراه دارد. همچنین نام ها و اوصافی که خدا با آنها نامیده می شود، به نحوی معنادار هستند و سخن گفتن از خدا به گونه ای که هم معتبر (صادق و موجّه) باشد و هم به مشکلات کلامی نینجامد (تنزیه خدا از مخلوقات حفظ شود و تشبیه او به مخلوقات منتفی گردد)، نهایتاً با زبان اشتراک معنوی امکان پذیر است. فارابی در کنار بیان فلسفی علم انسان به خدا، می کوشد تبیین عرفانی از آن نیز ارائه دهد و اگر فصوص الحکم را از آنِ وی بدانیم، او بحث مشبعی را به روش عرفا در باب موانع و محدودیت های شناخت عقلیِ انسان از خدا و لزوم شناخت شهودیِ انسان از او مطرح کرده است. نوشتار حاضر، ضمن تبیین مباحث فوق، به بررسی و نقد دیدگاه های فارابی در این باره و نظرات برخی محققان می پردازد که تا حدی متعرض این مسئله شده اند.
۳۸.

کارکرد معرفتی زبان نزد فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی زبان واژه معنا معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 757 تعداد دانلود : 862
چیستی «زبان» و و ویژگی های آن، از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن و اندیشه عالمان و متفکران را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی نخستین متفکر اسلامی است که در آثار خویش به تفصیل به فلسفه زبان و زبان شناسی پرداخته است. اما نوشتار حاضر، ناظر به فلسفه زبان و زبان شناسیِ فارابی نیست که در این باره قبلاً تحقیقاتی به انجام رسیده است؛ بلکه مسئله اصلی آن، نقش و کاربرد زبان در معرفت یا شناخت است؛ یعنی اینکه مقوله زبان به طور کلی چه محصول معرفتی یا شناختی برای انسان به همراه دارد. از دید امروزین، در پاسخ به این مسئله، به ویژه باید به دو دانش توجه کنیم: زبان شناسی شناختی و معناشناسی شناختی، که البته فارابی به این دو دسترسی نداشته است. با این حال، مدعای نوشتار حاضر این است که او کارکرد معرفتی یا شناختیِ قابل توجهی برای زبان درنظر گرفته و ابعاد و ویژگی های مهمی از آن را مشخص کرده است و اگرچه یافته های او در این عرصه در قیاس با دستاوردهای معاصرین، ممکن است ناچیز به نظر آید، اما نقش کاملاً تأسیسی او در این عرصه غیرقابل انکار است. روش تحقیق در نوشتار حاضر، از جهت نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از جهت نحوه تحلیل داده ها، عقلی است.
۳۹.

درک غیرمفهومیِ «وجود» نزد هایدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هایدگر ملاصدرا وجود موجود ماهیت عدم معرفت حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 915 تعداد دانلود : 867
هایدگر متفکر مهم آلمانی و ملاصدرا فیلسوف بزرگ ایرانی، هر دو، "وجود" و نحوه ادراک آن را محور تفکر و فلسفه خویش قرار داده اند. هایدگر برآن است که دوره متافیزیک غربی از افلاطون تا عصر جدید (مدرن)، یک سره دوره غفلت از وجود است؛ زیرا وجود در آن، قالب مفهومی و مقولی یافته، حقیقت آن پنهان شده است. نیز ملاصدرا معتقد است که عمده فلاسفه پیشین، درگیر بحث از ماهیت بوده اند و وجود را به نحوی به حاشیه رانده اند. بدین لحاظ، نوع نگاه هر دوی آنان به مساله وجود، از جهات مهمی همانند و همگون است؛ به ویژه، هر دو اندیشمند، بر لزوم نگرش غیرمفهومی و حضوری به وجود تأکید دارند و شناخت مفهومی و مقولی نسبت به آن را نفی می کنند، یا دست کم چنین نگاهی را یک نگاه دقیق و کامل به وجود نمی دانند. البته، به جهت اختلاف فرهنگ و فضای فکری خاص هر یک از این دو اندیشمند، ناهمانندی هایی نیز میان تفکر آن دو در بحث از وجود و ادراک آن ملاحظه می شود، چنان که تفاوت میان این دو در مسئله عدم نیز قابل ملاحظه است.
۴۰.

«ذهن و عین» در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارابی قصدمندی ذهن نسبت ذهن و عین معقولات ثانیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 759 تعداد دانلود : 49
بحث از ذهن و عین و نسبت میان این دو، گذشته از رواج آن در فلسفه متقدم به ویژه فلسفه اسلامی، از مباحث جدید در فلسفه و معرفت شناسی نیز می باشد. در نوشتار حاضر، در ذیل این مبحث، به مسائل مهم و کلیدی همچون قصدمندی ذهن، نسبت ذهن و عین، و نهایتاً معقولات یا مفاهیم ثانیه از منظر فارابی پرداخته خواهد شد. فارابی در آثار و متون مختلف خویش، کمابیش به بحث از مسائل فوق توجه داشته است. می توان از آثار و متون وی چنین استنباط کرد که او در بحث از قصدمندی ذهن، معرفت (ذهن) را ناظر به متعلَّق آن (عین) دانسته؛ همچنین تبیین قابل توجهی از نسبت ذهن و عین یا به تعبیری عالِم و معلوم به دست داده؛ و برای نخستین بار در فلسفه اسلامی به معقولات ثانیه توجه کرده و آشکارا آنها را از معقولات اولیه تفکیک نموده است؛ هرچند متعرض معقولات ثانیه فلسفی که نزد فلاسفه اسلامیِ بعدی خلاء ذهن و عین را پُرمی کنند، نشده است. فارابی در عمده این مباحث، نقش اِعداد و زمینه سازی داشته، از این جهت بر فلاسفه اسلامیِ بعدی ازجمله ابن سینا، نصیرالدین طوسی و صدرالمتألهین تأثیر گذاشته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان