حمدالله صادقی نیا

حمدالله صادقی نیا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

نقش عثمانیها و ترکان جوان در تحولات خلیج فارس

تعداد بازدید : 521 تعداد دانلود : 208
در قرن هفدهم میلادی، کشورهای سلطه گر جهان بتدریج، متوجه خلیج فارس شدند و هر یک برای مدتی، آن منطقه را تحت سیطره خود قرار دادند. کشورهای پرتقال؛ هلند؛ انگلستان و حتی در مقطعی، امپراتوری عثمانی، قصد حضور و اقامت دائمی و بهر هبرداری از منابع بیکران خلیج فارس را در ذهن خود داشتند. قدرت عثمانی از قرن هفدهم میلادی به بعد، دچار افول شده و قدم بسوی انحطاط و نابودی برمیداشت. در سال 1912 م. دولت ترکهای جوان در کشور عثمانی حکومت را در دست گرفتند. این دولت در نظر داشت، با ضمیمه کردن سرزمینهای ترک نشین شرقی به دولت عثمانی، عنصر ترک را در جمعیت امپراتوری تقویت کرده و در اکثریت قرار دهد. بنابرین حکومت ترکها با تمایلات شدید «ناسیونالیست ترکی» بتدریج بدنبال اجرای یک سیاست «ایره دنتیست» افتاد. بدین ترتیب در اجرای همین سیاست، با شروع جنگ جهانی اول، دولت عثمانی با اندیشه های خرده استعماری، درکنار آلمان وارد جنگ شد. کشور آلمان قصد داشت با کمک دولت عثمانی، خود را به آبهای خلیج فارس برساند و این خطری بود که منافع کشور انگلستان را در خلیج فارس و هندوستان تهدید میکرد. اجرای سیاست «ایره دنتیست» ترکهای جوان، در درون خود حامل یک سیاست «آنتی ایره دنتیسم» نسبت به سایر ملل امپراتوری عثمانی از قبیل، عربها؛ یونانیها؛ بلغارها و ارمنیها هم بود. در نهایت و با توجه به برخورد انفعالی عثمانیها، نسبت به جدا شدن سرزمینهای عربی حاشیه خلیج فارس از دست آنها، کشورهای عرب تحت تسلط امپراتوری عثمانی، بخصوص کویت؛ عراق و عربستان از دست عثمانیها خارج شده و قدرت استعماری بریتانیا، جانشین آنها در این مناطق شد. علل این فعل و انفعالات موضوع این مقاله است.
۲.

آذربایجان از منظر ناسیونالیسم ایرانی

کلید واژه ها: آذربایجان شیخ محمد خیابانی حزب دموکرات ناسیونالیسم ایرانی پیشه وری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 69 تعداد دانلود : 93
اقدامات جداسازی آذربایجان از ایران، در قرن نوزدهم میلادی شکل جدی تری به خود گرفت و برخی از قدرتهای بیگانه سعی کردند با کمک تعدادی از عوامل داخلی و با تکیه بر هویت قومی نو ساخته ای که منبعث از گویش مردم آذربایجان (گویش ترکی) بود، به این فکر جامه عمل بپوشانند. جالب آنکه چالشهای سیاسی و خودمختاری خواهانه دراین منطقه، دقیقا در مقاطعی صورت گرفت که حکومت مرکزی ایران در ضعیف ترین وضعیت خود قرار داشت.با وجود آن که در هر دو مورد جداسازی آذربایجان در طی قرن نوزدهم میلادی، از طرف رهبران جدایی طلب، اقدامات عمرانی وسیعی در سطح منطقه صورت گرفت، اما اقدامات مادی و معنوی آنها نتوانست رضایت خاطر مردمی را که همواره از بی توجهی ها و ظلم و ستم عوامل حکومتی در رنج و عتاب بودند، فراهم سازد و در نهایت، افکار جدایی طلبانه برخی از رهبران مردمی در این استان، با مانع بزرگی به نام «مردم آذربایجان» روبه رو شد و به شکست انجامید.برای اینکه تصویر روشنتری از دلایل شکست جنبشهای تجزیه طلبانه در آذربایجان ارایه کرده باشیم، سعی کرده ایم با بررسی سوابق تاریخی، جغرافیایی، زبان شناسی و اعتقادات مذهبی و ناسیونالیستی مردم آذربایجان، هویت قومی و ایرانی این مردم را با نگرشی عمیق تر داوری کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که چرا هویت ایرانی باعث شده تا مردم، به رغم تمامی نیازهای مادی منطقه، دست رد برسینه چشم اندازهای طلایی ساخته شده توسط سردمداران حرکتهای تجزیه طلبانه بزنند. دراین مقاله، سعی شده تا این هویت با تکیه بر مستندات علمی و تاریخی بیشتر و بهتر شناسایی شود؛ هویتی که بدرستی در باورهای ناسیونالیستی و مذهبی مردم این خطه ریشه دارد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان