محمدعلی زنگنه اسدی

محمدعلی زنگنه اسدی

مدرک تحصیلی: دانشیار ژئومورفولوژی دانشگاه حکیم سبزواری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۷ مورد.
۲۱.

ارزیابی ژئومورفوسایتهای ژئوپارک پیشنهادی غرب خراسان رضوی به روش بریلها به منظور حفاظت از میراث زمین شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومورفوسایت تنوع زمین شناختی ارزیابی کمی ژئوپارک غرب خراسان رضوی روش بریلها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۲۸۶
ژئوتوریسم بخشی از توریسم طبیعی است که تکیه بر منابع طبیعی و زمین شناسی دارد. ژئوسایتها و ژئومورفوسایت ها به عنوان زیر بنای ژئودایورسیتی همیشه مدنظر گردشگران ژئومورفولوژی و زمین شناسی بوده است. از این رو برای پتانسیل یابی ژئوتوریسم یک منطقه و یا قابلیت سنجی توریستی ژئوپارک ها، در ایران و جهان محققین همواره به دنبال ارزیابی ژئوسایتها و ژئومورفوسایت های آن منطقه بوده اند. هدف از تحقیق حاضر این است که ژئوسایتها و ژئومورفوسایت های ژئوپارک پیشنهادی غرب خراسان رضوی با روش بریلها ارزیابی شده و در راستای ثبت جهانی یونسکو اقدام گردد. در این تحقیق از روش اسنادی و کتابخانه ای برای شناسایی ژئومورفوسایت ها و ادبیات موضوع و برای امتیاز دادن از کارهای میدانی، نرم افزارهای جغرافیایی و گرافیکی، عکسبرداری، عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگر ژئومورفوسایت ها را به چند گروه عمده هیدرولوژی، بادی، تکتونیکی و ماگمایی و ...، دسته بندی نماییم، ژئومورفوسایت ها ی مربوط به هیدرولوژی بیشترین امتیازها را در معیارهای علمی، آموزشی و توریستی و خطر تخریب دارا هستند. ژئومورفوسایت ها ی بادی به علت وفور پدیده ها، دوری از منابع خدماتی و زیرساختهای توریستی و ژئوتریل ها امتیازهای پایینی را کسب کردند.
۲۲.

بررسی پارامترهای گرانولومتریک رسوبات در مطالعات فرسایش بادی (مطالعه موردی: شهرستان گناباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانه سنجی جورشدگی چولگی گرانولومتری شهرستان گناباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۱۰۰
با توجه به ارتباط نزدیک ویژگی های فیزیکی خاک سطحی و میزان فرسایش بادی، هدف از این پژوهش استفاده از تحلیل های گرانولومتری در مطالعات بیابان زایی در شهرستان گناباد می باشد که جهت نیل به این هدف 17 رخساره در منطقه شناسایی و پس از تهیه نقشه رخساره های ژئومورفولوژی منطقه، مناطق کوهستانی و همچنین مناطقی که پتانسیل ایجاد گرد و غبار نداشتند از نمونه برداری حذف و عملیات برداشت از خاک سطحی 14 رخساره باقی مانده انجام گرفت. نمونه ها به آزمایشگاه ژئومورفولوژی دانشگاه حکیم سبزواری برده شد و در آزمایشگاه بوسیله سری الک های با قطر 2000، 1000، 500، 250، 125 و 64 میکرومتر و ظرف جمع آوری رسوبات کوچکتر از64 میکرومتر، دانه سنجی گردید. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی قطر ذرات در نمونه های ماسه در طبقه 250-125 میکرون بوده و با توجه به رابطه میانگین ذرات با فاصله حمل آن ها می توان به این نتیجه رسید که فاصله حمل ذرات از یک مکان نزدیک و محلی بوده است. جورشدگی نمونه های مختلف بین 502/1 تا 319/0 متغیر بوده است. دشت ریگی ریزدانه بیشترین و دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی کمترین میزان جورشدگی را به خود اختصاص دادند. در بررسی های انجام شده در بخش چولگی عمدتاً رسوبات دارای کج شدگی مثبت بودند که بیانگر فراوانی ذرات ریزدانه در منطقه می باشد. تپه های ماسه ای، دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی و دشت های نسبتاً مسطح با شوری متوسط با توجه به میزان کج شدگی از مناطق حساس به فرسایش بادی در منطقه به شمار می رود که پیشنهاد می گردد احداث باد شکن و عملیات مالچ پاشی در این مناطق انجام گیرد.
۲۳.

پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان- شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حوضه آبریز شیروان روش وزن دهی اطلاعاتی زمین لغزش مدل تراکم سطح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۲۱۹
حرکات توده ای، از جمله پدیده های مورفودینامیک اند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنه های مناطق کوهستانی به وقوع می پیوندند. حرکات توده ای و ناپایداری دامنه ای مخاطرات مهمی برای فعالیت های انسانی اند که اغلب سبب ازدست رفتن منابع اقتصادی و خسارت دیدن اموال و تأسیسات می شوند. این مسائل لزوم پهنه بندی خطر حرکات توده ای را به عنوان اولین مرحله مدیریت صحیح محیطی این پدیده روشن می کند. در این پژوهش به بررسی پهنه ی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان - شیروان پرداخته ایم به این منظور ابتدا 12 لایه اطلاعاتی مهم تأثیرگذار در وقوع حرکات توده ای از قبیل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، جهت شیب، فرسایش، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خاک و کاربری اراضی تهیه و رقومی شدند. از تلفیق نقشه های عامل با نقشه زمین لغزش ها، درصد لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه به دست آمد و با محاسبه تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی وزن هر یک از عوامل تعیین شد . در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با ادغام لایه های مختلف وزنی در دو مدل مختلف وزن دهی اطلاعاتی و مدل تراکم سطح تهیه شد . نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بخش جنوب غربی حوضه بیشترین میزان زمین لغزش را به خود اختصاص داده است. مهمترین عنصر مؤثر در وقوع زمین لغزش محدوده، لیتولوژی می باشد و مدل تراکم سطح از ارزش 12% بیشتری برخوردار می باشد.
۲۴.

کاربرد مطالعات ژئومورفولوژی در تدوین راهبرد های نظامی، دفاعی و امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبرد پدافند ژئومورفولوژی مکان یابی مرز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۱۹۸۴
امروزه ژئومورفولوژی نظامی به عنوان یک علم نوین، شایستگی و کاربردی بودن خود را در بحران های سیاسی و بین المللی بروز داده و ارتباط تنگاتنگی میان دو دانش ژئوپولتیک، علوم نظامی و ژئومورفولوژی ایجاد شده است. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات، آمار، نقشه ها و تصاویر ماهواره ای منطقه مرزی خراسان شمالی، نقش علم ژئومورفولوژی در تدوین راهبرد های نظامی، دفاعی و امنیتی در این منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد دو تنگه سارانی و باجگیران و بستر رودخانه سومبار و چندیر محدوده های حساس ژئوپلتیکی از نقطه نظر پدافند غیر عامل محسوب می شوند و هرگونه اجرای راهبرد نظامی، دفاعی و امنیتی، بدون شناخت و تحلیل های ژئومورفولوژیکی، محکوم به شکست است. لذا استفاده از مدل های رقومی و ارتفاعی، نقشه های ژئومورفولوژی نظامی، سیستم اطلاعات جغرافیایی ، سنجش از دور ، مدل های مسیر یابی، مکانیابی، طراحی حوزه دید در اجرای هرگونه عملیلات آفندی و پدافندی الزامی است.
۲۵.

تحلیلی بر آنومالی های مورفوتکتونیک و ارتباط آن با تغییر ساختارهای تکتونیکی پهنه زاگرس مرتفع و کمربند سنندج-سیرجان در منطقه نمونه قلعه شاهرخ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مورفوتکتونیک پهنه زاگرس مرتفع پهنه سنندج سیرجان حوضه قلعه شاهرخ- چلگرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۵۲۰
    حوضه قلعه شاهرخ به عنوانیک زیرحوضه در بالادست حوضه رودخانه زاینده رود تحت تأثیر تکتونیک، زمین شناسی و فرایندهای ژئومورفولوژیکی کواترنر است و به وسیله گسل اصلی زاگرس به دو پهنه ساختاری زاگرس مرتفع و پهنه سنندج- سیرجان تقسیم می شود. در این پژوهش، تحلیل های مورفوتکتونیکی بر اساس مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر انجام گرفت و برای تحلیل شاخص های مورفوتکتونیکی از نرم افزار متلب استفاده شد. تحلیل نقاط رودشکن، بازه ها و نیمرخ آبراهه ها، شاخص هایفعالیت تکتونیکی، مانند تقعر، شیب، گرادیان طولی، نامتقارن و تقارن توپوگرافیک عرضی و هیپسومتری نشان می دهد که حوضه موردمطالعه ازنظر تکتونیکی و فرسایشی فعال است. زیر حوضه های واقع در زون زاگرس مرتفع بیشتر متأثر از تکتونیک و زیرحوضه های زون سنندج سیرجان در بالادست متأثر از تکتونیک و در پایین دست متأثر از فرایندهای فرسایشی هستند، بااین وجود فرایندهای فرسایشی نیز به وسیله عوامل تکتونیکی در بالادست کنترل می شوند. همچنین نتایج این مطالعه نشان می دهد که برخاستگی در امتداد گسل ها باعث توسعه بی نظمی از طریق شبکه های زهکشی شده که مستقیماً در نیمرخ آبراهه ها و ایجاد نقاط رودشکن در تعدادی از زیرحوضه ها نمود پیدا کرده است. همچنین، شاخص تقعر نسبت به تغییرات تکتونیکی از حساسیت کمتری در مقایسه با شاخص شیب برخوردار است و شاخص شیبنسبت به شاخص تقعر، با نرخ برخاستگی صخره ها بیشتر ارتباط دارد؛ از این رو قطعاتی از آب راهه که شاخص شیب متفاوتی دارند، ممکن است مبیّن آشفتگی های تکتونیکیدر سیستم رودخانه ای باشند. نتایج انتگرال هیپسومتری در تمام زیرحوضه ها کمتر از 35/0 است و ازنظر شکل، s شکل یا مقعر هستند که نشان می دهد حوضه ها در وضعیت تکاملی یا انتهای دوران بلوغ قرار دارند. همچنین بررسی نقشه هم پایه نشان می دهد که گسترش نقاط رودشکن در ترازهای مشابه ممکن است مربوط به دوره های برخاستگی هم زمان در حوضه باشد.
۲۶.

محاسبه میزان نرخ فرسایش کارستی با استفاده از تکنیک های تجربی و آزمایشگاهی در حوضه آبریز کلات در شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرسایش کارستی سوئیتینگ کوربل ژیونگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۵۶۶
این پژوهش مبتنی بر تفسیر نقشه توپوگرافی 50000/1کلات، نقشه زمین شناسی100000/1 کلات، تصاویر ماهواره ای لندست و نرم افزارGIS و مطالعات میدانی و آزمایشگاهی اشکال و فرایندهای ژئومورفیک کارست است که به منظور نمونه برداری و آنالیز آزمایشگاهی نمونه ها ازقبیل تعیین چگالی و قابلیت نفوذسنگ و سختی آب انجام شد. برای تعیین نرخ فرسایش کارستی از مدلهای سوئیتینگ، کوربل، ژیونگ، بررسی وزنی و روش اندازه گیری co2استفاده شد و از روشICP و دستگاه کلسیمتر برنارد جهت کلسیمتری سازندها استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که نرخ فرسایش سالیانه کارست با فرمول کوربل عدد 66/23، با فرمول سوئیتینگ عدد 92/12، با مدل ژیونگ عدد 20 مترمکعب در کیلومترمربع، با روش بررسی وزنی عدد 3/56 و روش اندازه گیری co2 عدد 448 سانتی مترمکعب را نشان داد. نتایج حاصل از تکنیک کلسیمتری ICP نشان داد که در بین چهار سازند مورد بررسی در ICP تیرگان، مزدوران، شوریجه و سرچشمه، به ترتیب تیرگان با 43/38 درصد کلسیم، مزدوران2 با 43/38 درصد، سرچشمه با 39/38 و شوریجه با 7 درصد به ترتیب بالاترین میزان خصوص آهک را در حوضه داشتند. با استفاده از روش کلسیمتر برنارد عدد به دست آمده 3/36 را نشان داد. بعد از محاسبه فرمولهای تجربی و ریاضی در حوضه کوهستانی کلات به این نتیجه رسیدیم که از بین مدلهای مذکور در حوضه مورد مطالعه به دلیل وضعیت نیمه تکاملی کارست، مدل کوربل کارآیی نسبی مطلوبتری را نشان می دهد.
۲۷.

تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بجنورد توسعه فیزیکی ژئومورفولوژی تحلیل شبکه (ANP) تحلیل سلسله مراتبی (AHP) فازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۵۷۱
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP  ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.
۲۸.

پهنه بندی و ارزیابی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل های عامل اطمینان، تراکم سطح و هیبریدی قضیه بیز(مطالعه موردی: حوضه بقیع ، نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پهنه بندی زمین لغزش روش تراکم سطح روش فاکتور اطمینان روش هیبریدی بیز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۲۴۲
شناسایی نواحی مستعد وقوع زمین لغزش ها یکی از اقدامات اولیه در مدیریت و کاهش خسارات ناشی از این پدیده ها محسوب می شود. در این پژوهش، حساسیت زمین لغزش با استفاده از سه مدل عامل اطمینان، تراکم سطح و هیبریدی پهنه بندی گردید و مناسب ترین مدل معرفی شد. جهت این مطالعه با از تصاویر ماهواره ای ETM+، نقشه زمین شناسی 25000/1، نقشه توپوگرافی 50000/1، نقاط لغزشی مشخص گردید. در این پژوهش با بررسی 19 پارامتر موثر در رخداد زمین لغزش شامل لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، جهت شیب، ارتفاع، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص انحنای سطح، شاخص انحنای مقطع، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از آبراهه مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی در محیط نرم افزار ArcGIS 10.4 به عوامل موثر با استفاده از نظرات کارشناسی اقدام به تهیه وزن کلاس ها و در نهایت تهیه نقشه های پهنه بندی حساست زمین لغزش با استفاده از روش های آماری تراکم سطح، فاکتور اطمینان و هیبریدی بیز در پنج کلاس ریسک خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد طبقه بندی گردید . جهت صحت سنجی روش ها از شاخص های جمع کیفی (QS)، دقت (P) و شاخص نسبت تراکمی (DR) استفاده شده است. مقادیر شاخص های مجموع کیفیت و دقت که بیانگر کارایی مدل ها در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش می باشند، به ترتیب برای مدل های تراکم سطح (21/0- 04/0)، فاکتور اطمینان (39/0- 09/0) و هیبریدی (88/0- 33/0)، به دست آمد. مقادیر بالای شاخص ها در مدل هیبریدی بیانگر کارایی بیشتر این روش نسبت به روش های تراکم سطح و فاکتور اطمینان در تهیه نقشه پهنه بندی می باشد.
۲۹.

تحلیل مؤلفه های کمّی حوضه آبریز و نقش آنها در میزان رسوب سالیانه 17 حوضه آبریز شمال شرق کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همبستگی رسوب سالیانه حوضه آبریز مورفومتری مؤلفه های کمّی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۴۴۳
عوامل متعددی در میزان رسوب سالیانه حوضه آبریز تأثیرگذار است. مؤلفه های کمّی حوضه آبریز و شبکه زهکشی نقش بسیار تعیین کننده ای در میزان رسوب رودخانه ها دارد. در این پژوهش شاخص های مورفومتری حوضه آبریز همچون مساحت (A)، محیط (P)، نسبت دایره ای (Re)، نسبت کشیدگی (Rf)، میانگین ارتفاع (H)، میانگین شیب (S)، تراکم زهکشی (Dd)، طول آبراهه ها (BL)، تراکم گسلی (DF)، درصد سازندهای فرسایش پذیر (PQ)، نسبت انشعابات (Rb)، تعداد ناهنجاری سلسله مراتبی (Ha)، شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (∆a) و تراکم ناهنجاری سلسله مراتبی (ga) مربوط به 17 حوضه آبریز در شمال شرق کشور محاسبه شد؛ سپس با بهره گیری از داده های دبی و رسوب سازمان آب منطقه ای، دبی سالیانه رسوب (ss) هر ایستگاه با روش های چندمتغیره برآورد رسوب تعیین و پس از آن میزان رسوب سالیانه حوضه ها (تن در سال در هر کیلومترمربع) محاسبه شد. درنهایت با محاسبه رابطه خطی و ضریب همبستگی، تأثیر تک تک شاخص های مورفومتری حوضه آبریز در میزان رسوب سالیانه محاسبه و ارزیابی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد حوضه های طرقبه و رادکان به ترتیب با میزان رسوب 05/1533، 07/1437 بیشترین و حوضه های ینگجه و باراریه با میزان رسوب 224، 462 ton/km2 در سال کمترین میزان رسوب سالیانه را به خود اختصاص داده اند. براساس محاسبات، شاخص هایP ،∆a ، Ha،L ،A ،Ga ، Re به ترتیب با 301/0، 279/0، 249/0، 232/0، 230/0، 18/0 و 152/0 بیشترین همبستگی را با میزان رسوب سالیانه دارند؛ همچنین بین شاخص های PQ، S، Dd، Rb ارتباط نسبتاً ضعیفی با میزان رسوب سالیانه برقرار است. در سایر شاخص ها هیچ گونه همبستگی با میزان سالیانه رسوب حوضه ها وجود ندارد. محاسبات حاکی است میزان رسوب سالیانه در حوضه های پژوهش به طور کامل متأثر از عوامل مورفومتری نیست و مؤلفه هایی مانند شدت و مدت بارش، نوع خاک، کاربری اراضی و پوشش گیاهی در برآورد میزان رسوب سالیانه حوضه ها باید لحاظ شود تا نتایج دقیق تری از آن به دست آید.
۳۰.

ارزیابی پتانسیل نفوذ با استفاده از مدل AHP، APLIS و APLIS اصلاح شده ( مطالعه موردی: حوضه آبریز روئین اسفراین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آب زیرزمینی AHP APLIS اصلاح شده سازند مزدوران-لار حوضه روئین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۴۵۴
نیاز روزافزون به آب به ویژه آب شیرین، اهمیت شناسایی مناطق نفوذ و توسعه کارست که از ذخایر ارزشمند آبهای زیرزمینی می باشد، را ضروری می نماید. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی پتانسیل نفوذ آب زیرزمینی حوضه آبریز روئین اسفراین با استفاده از مدلهای تحلیل سلسله مراتبی، آپلیس و آپلیس اصلاح شده می باشد. در این پژوهش، ابتدا لایه های اطلاعاتی شامل: لیتولوژی، تراکم خطواره و گسل، پوشش گیاهی، تراکم شبکه زهکشی، بارش، دما، شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، لندفرم های موثر در تغذیه، نوع خاک و فاکتور تصحیح (Fh) تهیه و مدلهای AHP،APLIS وModified-APLIS  اجرا گردید. نتایج حاصل از اجرای مدلAHP که در 5 کلاس طبقه بندی شد نشان می دهد که مساحت ناحیه با پتانسیل نفوذ کم در سطح حوضه ناچیز و نزدیک به صفر است. پتانسیل نفوذ کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد به ترتیب0، 1/8، 1/15، 7/47 و 1/29 درصد سطح حوضه را به خود اختصاص داده اند و طبقه با پتانسیل نفوذ زیاد بیشترین وسعت حوضه و حدود نیمی از آن را پوشانده است. در روشAPLIS نیز مساحت نواحی با درصد نفوذ خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد به ترتیب برابر با 1/15، 9/17، 1/65 و 9/1 و در مدلAPLIS اصلاح شده نیز به ترتیب   9/20، 1، 4/13، 4/63 و 5/1 درصد سطح حوضه را به خود اختصاص داده اند. به طور کلی می توان گفت که  نخست مدلAPLIS اصلاح شده با (85/0) و سپس مدلAHP(82/0)، توانسته اند بالاترین ضریب همبستگی بین تعداد چشمه و مساحت طبقه و بیشترین ضریب شناسایی پتانسیل نفوذ در منطقه را به خود اختصاص دهند با این وجود هر سه مدل وضعیت قابل قبولی را از نظر ارزیابی نفوذ بویژه در طبقه زیاد در سطح حوضه به نمایش می گذارند. مناطق با نفوذ بالا در هر سه مدل منطبق بر قسمت های مرکزی و شرقی حوضه است که با مقایسه آن با زمین شناسی منطقه عمدتا بر سازند مزدوران-لار که در آنها خلوص آهک و دولومیت بیشتر است مطابقت دارند. همچنین مناطق با پتاسیل بالای نفوذ بر مناطق با تراکم زهکشی کم، منطبق هستند. <br />  
۳۱.

پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از روشهای مختلف تئوری آموزش آماری منطقه نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات کاربری اراضی سنجش از دور آموزش آماری نیشابور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۷۳
کشف وشناسایی تغییر عوارض سطح زمین برای درک ارتباط متقابل انسان و محیط امری ضروریست که آگاهی از آن باعث برنامه ریزی صحیح در جهت توسعه پایدار می گردد. امروزه به دلیل هزینه بسیار زیاد تهیه نقشه های کاربری ارضی با روش های سنتی و دستی ، سنجش از دور می تواند با دقت و سرعت بیشتری به مهندسان در تهیه نقشه کاربری ارضی و در مرحله بعد ارزیابی تغیرات در منطقه کمک نماید. هدف از این تحقیق کشف و شناسایی تغیرات پوشش زمین و کاربری ارضی با استفاده از روش های آموزش آماری می باشد. در این تحقیق پس از انجام مراحل پیش پردازش و آماده سازی اطلاعات به منظور استخراج اطلاعات دقیق سه روش حداکثر احتمال وحداقل فاصله و ماشین بردار پشتیبان با استفاده از ضریب کاپا مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق بررسی های به عمل آمده مشخص شد روش حداکثر احتمال با ضریب کاپای 79/0 و دقت کلی 29/83 نسبت به روش های حداقل فاصله و ماشین بردار پشتیبان از دقت بیشتری به منظور تهیه نقشه کاربری ارضی برخوردار است.در ادامه با استفاده از روش حداکثر احتمال نقشه کاربری ارضی برای سالهای 1988-200-2006 تولید و تغییرات رخ داده در منطقه توسط روش مقایسه پس از طبقه بندی کشف و ارزیابی شد. افزایش سطح زیر کشت اراضی بایر و شور، گسترش باغات منطقه تحت تاثیر احداث سد های بالا دست و افزایش محدوده شهری در طی 18 سال دوره تحقیق از مهمترین تغییرات رخ داده در منطقه می باشد.
۳۲.

روابط کمّی بین حجم مخروط افکنه ها و ارتباط آن با تکتونیک فعال (مطالعه موردی: مخروط افکنه های دامنه جنوبی ارتفاعات جغتای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حجم مخروط افکنه تکتونیک ارتفاعات جغتای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۴۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی روابط کمّی بین حجم مخروط افکنه و ارتباط آن با تکتونیک فعال در دامنه جنوبی ارتفاعات جغتای است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا محدوده مخروط افکنه ها، زاویه جاروب (S) و شعاع مخروط افکنه ها (R) با بهره گیری از نقشه های رقومی شده در محیط نرم افزار Arc/Gis و مدل رقومی ارتفاع (DEM) مشخص شد؛ سپس اختلاف ارتفاع رأس و قاعده مخروط افکنه ها (h) به دست آمد و براساس پارامترهای بالا حجم مخروط افکنه ها محاسبه شد. به منظور بررسی تأثیر سایر متغیرها مانند تکتونیک و لیتولوژی، بعضی شاخص های ژئومورفیک مانند شاخص انتگرال فرازنما (Hi)، شاخص سینوسیته جبهه کوهستان (Smf)، شاخص قرینگی حوضه (Af)، تقارن توپوگرافی عرضی (T)، شاخص (SL)، (BS) و شاخص نسبت پهنای کف دره به عمق دره (Vf) به کار رفت. نتایج به دست آمده از میانگین همه شاخص ها نشان می دهد 61.55درصد منطقه در وضعیت فعال تا نیمه فعال تکتونیکی قرار دارد که نقش عوامل تکتونیکی را در تأمین رسوب و افزایش حجم مخروط افکنه های منطقه آشکار می سازد؛ علاوه بر این نقش مشترک و توأم عوامل سنگ شناسی و نیروهای تکتونیکی با توجه به ماهیت بعضی گسل های رورانده در منطقه باعث روراندگی رسوبات نرم و سست شامل فلیش و مارن های نئوژن روی سازند سخت کنگلومرا شده و بار رسوبی بیشتری در اختیار جریان های سطحی و اتفاقی منطقه قرار گرفته و به توسعه مخروط افکنه های منطقه کمک کرده است؛ همچنین بالاآمدگی رسوبات مخروط افکنه و تغییر سطح اساس محلی درنتیجه فعالیت گسل ها، حفر عمقی بستر رودخانه ها را در پی داشته است؛ این مسئله ضمن اینکه باعث توسعه حجم مخروط افکنه ها درنتیجه حفر بستر و افزایش بار جامد می شود، منجر به پیدایش مخروط های چندبخشی و قطعه قطعه نیز شده است. به منظور همگن سازی، حوضه ها از نظر مساحت به سه گروه تقسیم بندی و این روابط در هر گروه تحلیل شد. نتایج نشان می دهد بین مساحت حوضه آبریز تغذیه کننده و حجم مخروط افکنه رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد؛ در حالی که بین شیب حوضه و حجم مخروط چنین رابطه ای وجود ندارد
۳۳.

بررسی پتانسیل مناطق مستعد فرسایش با مدل های ICONA، ماشین بردار پشتیبان، چاید و جنگل تصادفی (مطالعه موردی: حوضه گناباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرسایش خاک حوضه گناباد مدل های تجربی شاخص های آماری ضریب همبستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۹
مدل های تجربی برآورد فرسایش برای یک منطقه خاص تهیه شده اند و واسنجی آن ها برای استفاده در شرایطی غیر از محل تهیه آن ها ضروری است. بررسی دقت مدل های تجربی برای تخمین فرسایش می تواند منجر به برآوردهای بهتر از بار رسوبی و درنتیجه طراحی بهتر عملیات حفاظت خاک و آب گردد. لذا شناسایی مناطق پر خطر فرسایش جهت کنترل و کاهش فرسایش و تولید رسوب ضروری است. هدف از این پژوهش بررسی دقت و قابلیت مدل های[1] ICONA ماشین بردار پشتیبان، چاید و جنگل تصادفی در تخمین فرسایش است. ابتدا لایه های رقومی متغیرهای مؤثر در فرسایش شامل شیب، سازند زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، ارتفاع، جهت شیب، انحنا سطح، تراکم شبکه آبراهه، فاصله از آبراهه، تراکم گسل، فاصله از گسل و شاخص رطوبت توپوگرافی (Twi) تهیه گردید. در این پژوهش به منظور مقایسه مدل های مختلف از شاخص های آماری ضریب همبستگی (R) و قدر مطلق خطا ) MAE) استفاده شده است. بررسی نتایج نشان دادند که از میان مدل های نام برده مدل ماشین بردار پشتیبان، ICONA و جنگل تصادفی با الگوی M7، M9 و M12 بیشترین دقت را با ضریب همبستگی)899/0)، (845/0) و (921/0) و کمترین میانگین قدر مطلق خطا (711/0= MAE)، (721/0= MAE) و (628/0= MAE) دارد. با توجه به مطالعه عوامل مؤثر در مدل فرسایش خاک این نتیجه به دست می آید که پارامترهای شیب، سازند زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، فاصله از آبراهه و شاخص رطوبت توپوگرافی (Twi) حساسیت بیشتری نسبت به فرسایش داشته و عوامل مؤثر بر فرسایش در این مناطق فعالیت بیشتری دارند. بخش اعظم منطقه موردمطالعه، جزو طبقه فرسایشی خیلی زیاد تا زیاد قرار دارد که به طور عمده این کلاس ها در مرکز منطقه قرار گرفته اند. بیشترین مناطق تحت خطر فرسایش بالا تا شدید، در واحد توپوگرافی با شیب زیاد واقع شده اند.    
۳۴.

کاربرد آنالیز فرکتال سطحی (SFA) در تحلیل ناهنجاری های سطحی و رابطه آن با تغییرات زونهای مورفوتکتونیک در حاشیه کمربند زاگرس مرتفع (HZB)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنالیز فرکتال سطح مورفوتکتونیک ریخت زمین ساخت ناهنجاری های سطحی کمربند زاگرس مرتفع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۳۹۰
 هندسه فرکتال روشی برای توصیف کمی ویژگی خود متشابهی یا خود الحاقی در زمین ریخت های پیچیده و توضیح پیچیدگی ها و ناهمواری های سطحی است. در این مطالعه از روش تحلیل فرکتال سطحی در غالب یک مدل سلولی به روشتقسیم بندی پوششی استفاده شد. نتایج نشان داد فرایندهای زمین شناسی و زمین ریخت شناسی باعث تغییر ویژگی بعد فرکتال زمین ریخت ها می شوند. تغییر مرزهای سنگ شناسی و گسل ها بر تغییرات بعد فرکتال اثر می گذارند و نحوه تأثیرگذاری آن ها با توجه به شرایط ناهمواری مثل بسامد، دامنه و جنس سازندها متفاوت است. در واحدهای لیتولوژیک با سازندهای سخت آهکی، بعد فرکتال پایین است و در سازندهای سست آبرفتی بعد فرکتال افزایش پیدا می کند. فراوانی آبراهه ها و حاشیه آن ها نیز بر بعد فرکتال تأثیر می گذارد، همچنین همگنی واحدهای سنگ شناسی باعث کاهش بعد فرکتال می شود. در این مطالعه نیز کمترین بعد فرکتال مربوط به واحدهای یکپارچه آهک اوربیتولین دار مزوزوئیک در مرز بین دو زون ساختاری سنندج سیرجان و زاگرس مرتفع است. ولی سازندهای نا مقاوم و حساس به فرسایش کواترنری باعث افزایش بعد فرکتال می شوند. تناوب لایه های سخت و سست نیز در مقیاس محلی بر بعد فرکتال مؤثر است همچنین ارتفاعات نسبت به زمین های پست بعد فرکتال پایین تری دارند. بین بعد فرکتال و ارتفاع به شکل کلی رابطه معکوس دیده می شود و این رابطه در مورد شاخص زبری ناهمواری نیز در این حوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد، تغییرات بعد فرکتال سطح به مجموعه ای از عوامل سنگ شناسی، تکتونیکی و ژئومورفولوژیکی وابسته است، همچنین در مناطق پیچیده توپوگرافی، بررسی تغییرات بعد فرکتال میتواند در آشکار سازی و بررسی ناهنجاری های سطحی زمین، ابزار مفید و موثری باشد.
۳۵.

پالئوژئومورفولوژی چاله سبزوار و نقش آن در هویت آفرینی مدنیت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پالئوژئومورفولوژی پدیدارشناسی چاله سبزوار هویت مکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۲۹۹
دریاچه ها در ژئومورفولوژی و علوم محیطی ابزارِ بازشناسی شرایط محیطی گذشته، شناخته می شوند. زمانی اهمیت آنها دو چندان می شود که هویت مکانی خاصی را برای ساکنان ناحیه ساحلی خود نیز بوجود می آورند. در سال 1380 انتشار نظریه «دریاچه های دوران چهارم، بستر تبلور و گسترش مدنیت در ایران» واقعیت عمیق تری از نقش دریاچه ها به عنوان یک اکوسیستم طبیعی برملا کرد. این ادعا که دریاچه ها پایه ایجاد هویت مکانی و به وجود آورنده یکی از مهم ترین سازمندی اجتماعی در ایران به شمار می آیند؛ برای ژئومورفولوژیست ها نکات درخور تأمل و ابعاد جدیدی را به همراه داشت و ذهن آنها درگیر این موضوع کرد شهرهای باسابقه ای چون سبزوار که داشتن مدنیت شهری آن در ادوار تاریخی اثبات شده است، چه نسبتی با دریاچه های دوره چهارم می تواند داشته باشد؟ چگونه ممکن است هویت خود از دریاچه حاشیه خود گرفته باشند؟ این پژوهش سعی دارد از منظر، تلاشی را در شناسایی عمیق تر محیط در رد یا تأیید این نظریه در سبزوار با روش پدیدارشناسی و تمسّک جستن به اطلاعات ژئومورفولوژی، باستان شناسی و رسوب شناسی به عمل آورد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مجموعه ای از اطلاعات باستان شناسی، ژئومورفولوژی و رسوب شناسی دال بر وجود دریاچه ای قدیمی درحوضه آبریز سبزوار به وسعت حدود 32500 کیلومترمربع بوده است. فرم های ناتعادلی در بخش جنوب غربی دریاچه، حکایت از شکافتگی این دریاچه و تخلیه آب آن به دشت کویر مرکزی ایران دارد و شواهد فرم شناسی در منطقه که متکّی به شاخص های توپوگرافی و نحوه استقرار سکونتگاه ها در منطقه است، همگی حکایت از وجود دو پادگانه در حاشیه این دریاچه دارد.
۳۶.

بررسی اثر جاده سازی بر وقوع زمین لغزش های سطحی با استفاده از مدل پایداری دامنه ها. مطالعه موردی: حوضه آبخیز کلات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل پایداری دامنه ضریب پایداری جاده سازی حوضه آبخیز کلات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۸۰
ناپایداری شیب در اراضی کوهستانی پر شیب، مشکل اصلی مدیران اراضی در سرتاسر جهان است که موجب خسارت های مالی و جانی در جاده ها می شود. مطالعه ویژگی های این دامنه ها و تحلیل پایداری آنها در شناسایی و شناخت کامل تر نقش آنها در پدیده زمین لغزش از راه های ارزیابی خطر این پدیده در حوضه های آبخیز است. هدف از این پژوهش بررسی نقش جاده سازی در وقوع لغزش های سطحی در دامنه های طبیعی با استفاده از مدل پایداری دامنه می باشد. در این پژوهش در ابتدا 7 دامنه لغزشی مشرف به جاده تعیین گردید، سپس تمامی پارامترهای مدل تحلیل پایداری شیب که شامل: cs: چسبندگی خاک، cr: چسبندگی ریشه، φ: زاویه اصطکاک داخلی خاک، γd: چگالی خاک و γw: چگالی مرطوب خاک می باشند با مطالعات میدانی، نمونه برداری از خاک و تجزیه و تحلیل توپوگرافی دامنه ها استخراج و برای تعیین ضریب پایداری (FS) دامنه ها، این پارامترها در مدل تحلیل پایداری شیب وارد و میزان (FS) برای هر دامنه مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مدل تحلیل پایداری دامنه در تعیین عدم پایداری در دامنه هایی که تحت تأثیر جاده سازی دچار لغزش می شوند کارایی خوبی دارد زیرا در دامنه های لغزشی میزان ضریب پایداری کمتر از یک به دست آمده است. همچنین جاده سازی در دامنه هایی با شیب تندتر (بیش از 17 درجه) باعث کاهش پایداری دامنه ها می شود. با استفاده از این مدل می توان دامنه های ناپایدار را شناسایی و نوع عملیات حفاظتی را برای افزایش ضریب پایداری مشخص نمود. به طوری که عملیات میخ کوبی در دامنه شماره 5، با موقعیت جغرافیای37° 5' 3" عرض شمالی و 59° 40' 27"طول شرقی باعث افزایش ضریب پایداری از مقدار 67/0 به 75/2 و عملیات تراس بندی بر روی دامنه شماره 4، با مختصات جغرافیایی 36° 59' 31" عرض شمالی و 59° 41' 56" طول شرقی باعث افزایش ضریب پایداری از مقدار 10/1 به 93/1 شد. که در نهایت می توان مناسبت ترین و بهترین روش را جهت انجام عملیات حفاظتی مشخص نمود.
۳۷.

سنجش و برآورد حساسیت پذیری رخساره های ژئومورفولوژی با استفاده از تونل باد؛ مطالعه موردی: شهرستان گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حساسیت پذیری فرسایش بادی گلماسه تونل باد شهرستان گناباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۱۰۴
فرسایش بادی یکی از مشکلات زیست محیطی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک کشور است. در این پژوهش جهت برآورد توان فرسایشی رخساره های ژئومورفولوژی شهرستان گناباد، رسوبات به مدت ده دقیقه در معرض فرسایش بادی قرار گرفت و آستانه فرسایش و مقدار فرسایش پذیری آن مشخص گردید. توان حمل ماسه نیز با استفاده از نمودار گلماسه مورد بررسی قرار گرفت. تپه های ماسه ای با سرعت آستانه 6 متر برثانیه، حساس ترین رخساره و پس از آن دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی و تپه های خاکی با پستی و بلندی با آستانه 10 متر بر ثانیه از مناطق حساس به فرسایش بادی در منطقه برآورد گردید. شهر گناباد با قرار گرفتن در رخساره حساس دشت های با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی مستعد فرسایش بادی است. همچنین، انطباق گلماسه ها با سرعت آستانه های گوناگون نشان داد در رخساره تپه های ماسه ای جهت جریان ماسه شمال غربی بوده و تپه هایی که در شرق جاده آسیایی(جاده شمال به جنوب) قرار دارد همواره تهدیدی جدی برای این جاده و تاسیسات اطراف آن محسوب می شود.
۳۸.

ارزیابی و انتخاب ژئوتریل های ژئوپارک پیشنهادی غرب خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزیابی کمی ژئوتریل ژئوپارک حفاظت زمین شناختی سایت زمین شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۸۴
ژئوتریل یا مسیرهای زمین شناختی، بهترین مسیرهای پیاده یا سواره برای دسترسی به سایت های میراث زمین شناسی و ژئومورفولوژیکی به منظور گردشگری هستند. معمولاٌ ژئوسایتها پراکنده هستند و آنهایی که در مناطق صعب العبور کوهستانی، جنگلی و یا سواحل صخره ای قرار دارند، دسترسی به آنها به راحتی امکان پذیر نیست. درمقابل، ژئوسایتهایی که در مناطق پست و کم شیب قرار گرفته اند، بنا به دلایلی مانند سهولت دسترسی و فعالیتهای علمی پژوهشی، به طور گسترده مورد بازدید و بررسی قرار می گیرند. برای معرفی یک ژئوپارک علاوه بر ارزیابی ژئوسایتها، باید ژئوتریلهای آن نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. ژئوپارک پیشنهادی غرب خراسان رضوی یکی از مناطقی است که می تواند به عنوان ژئوپارک ملی یا بین المللی به دنیا معرفی شود. بدین منظور ابتدا، اسناد و نقشه ها و داده های مورد نیاز جمع آوری شده و سپس با استفاده از نرم افزارهایی همچون GIS، Envi و google earth به تهیه نقشه و تحلیلهای عددی پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد در ژئوپارک پیشنهادی 2984 کیلومتر جاده وجود دارد که سهم هر کیلومتر مربع 701 متر می شود. 9/42 درصد از جاده های ژئوپارک پیشنهادی آسفالت درجه 1 و 2 دارند. سه مسیر به طول 80 کیلومتر برای موتورسواری و دو مسیر به طول 25 کیلومتر برای ژئورافتینگ ترسیم شده است. سه مسیر برای شتر سواری به طول 122 کیلومتر در مناطق کویری و یک مسیر برای ژئوبایک به طول 81 کیلومتر در کنار جاده ترانزیتی حرم تا حرم برای ژئوپارک، پیشنهاد و ترسیم می گردد.
۳۹.

بررسی اثرات ژئومورفوسایت های مناطق کوهستانی در توسعه گردشگری (مورد مطالعه: شمال غرب نیشابور شهر فیروزه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومورفوسایت توسعه گردشگری مناطق کوهستانی نیشابور شهر فیروزه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۳۰۰
ژئوتوریسم و ژئومورفوتوریسم رویکردی مسئولانه، حفاظتی و علمی درباره ی پدیده های منحصر به فرد طبیعی در چارچوپ شناسایی ژئومورفوسایت ها است. یکی از راهبردهای ایجاد اشتغال جدید، توسعه صنعت توریسم بر مبنای پایش مکان های طبیعی متنوع، مفرح و جاذب گردشگر با سطح دسترسی مناسب است. این پژوهش با هدف بررسی اثرات ژئومورفوسایت ها در توسعه گردشگری منطقه شمال غرب نیشابور و شهر فیروزه استان خراسان رضوی طراحی شد. نوع تحقیق کاربردی بود و با روش توصیفی تحلیلی و با فن پیمایش میدانی و تحلیل اسناد معتبر و مدل کومانسکوپتانسیل های ژئوتوریستی شامل ژئوسایت ها، ژئومورفوسایت ها و نیز سایت های فرهنگی و اقتصادی مورد ارزیابی دقیق قرار گرفت. در مجموع از 50 جاذبه گردشگری موجود در منطقه 36 ژئوسایت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد با توجه به بررسی ارزش های کلی ژئوسایت ها، معدن فیروزه با امتیاز 87 درصد رتبه اول، آبشار بار با امتیاز 83 در رتبه دوم و معادن نمک با امتیاز81 رتبه سوم را در توسعه گردشگری منطقه دارا هستند. در ارزیابی از 36 ژئوسایت فقط 6 مورد رتبه کمتر از 50 درصد داشته اند و علاوه بر ژئوسایت های طبیعی، سایت های فرهنگی و اقتصادی نیز اهمیت زیادی در جذب گردشگری منطقه دارا بودند. این نتایج بیانگر آنست که وجود سایت های مختلف و متنوع گردشگری در منطقه شمال غرب نیشابور و شهر فیروزه (با قدمت هفت هزار ساله) که امکان بازدید طیف های مختلف گردشگران را ایجاب می کند، می تواند حاکی از پتانسیل منطقه برای تبدیل شدن به قطب ژئوپارک و ژئوتوریسم کشوری باشد.
۴۰.

بررسی پارامترهای گرانولومتریک رسوبات در مطالعات فرسایش بادی (مطالعه موردی: شهرستان گناباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانه سنجی جورشدگی چولگی گرانولومتری شهرستان گناباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۷۶
با توجه به ارتباط نزدیک ویژگی های فیزیکی خاک سطحی و میزان فرسایش بادی، هدف از این پژوهش استفاده از تحلیل های گرانولومتری در مطالعات بیابان زایی در شهرستان گناباد می باشد که جهت نیل به این هدف 17 رخساره در منطقه شناسایی و پس از تهیه نقشه رخساره های ژئومورفولوژی منطقه، مناطق کوهستانی و همچنین مناطقی که پتانسیل ایجاد گرد و غبار نداشتند از نمونه برداری حذف و عملیات برداشت از خاک سطحی 14 رخساره باقی مانده انجام گرفت. نمونه ها به آزمایشگاه ژئومورفولوژی دانشگاه حکیم سبزواری برده شد و در آزمایشگاه بوسیله سری الک های با قطر 2000، 1000، 500، 250، 125 و 64 میکرومتر و ظرف جمع آوری رسوبات کوچکتر از64 میکرومتر، دانه سنجی گردید. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی قطر ذرات در نمونه های ماسه در طبقه 250-125 میکرون بوده و با توجه به رابطه میانگین ذرات با فاصله حمل آن ها می توان به این نتیجه رسید که فاصله حمل ذرات از یک مکان نزدیک و محلی بوده است. جورشدگی نمونه های مختلف بین 502/1 تا 319/0 متغیر بوده است. دشت ریگی ریزدانه بیشترین و دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی کمترین میزان جورشدگی را به خود اختصاص دادند. در بررسی های انجام شده در بخش چولگی عمدتاً رسوبات دارای کج شدگی مثبت بودند که بیانگر فراوانی ذرات ریزدانه در منطقه می باشد. تپه های ماسه ای، دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی و دشت های نسبتاً مسطح با شوری متوسط با توجه به میزان کج شدگی از مناطق حساس به فرسایش بادی در منطقه به شمار می رود که پیشنهاد می گردد احداث باد شکن و عملیات مالچ پاشی در این مناطق انجام گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان