غلامحسین خدری

غلامحسین خدری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲ مورد.
۱.

تحلیلی بر مبادی فلسفی-کلامی مکتب المریه ابن مسره اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مبادی فلسفی - کلامی ابن مسره معتزله عقل گرایی اسماعیلیه مکتب المریه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 577 تعداد دانلود : 705
محمد ابن عبدالله ابن مسره اندلسی (۲۶۹ – ۳۱۹ق) بنیان گذار یک جنبش و تغییر نگاه فلسفی-حکمی در غرب جهان اسلام است. وی در زمانی که سیطره دیدگاه رایج در آندلس، اشعریت و شرع گرایی افراطی بود، در جهتی مخالف و با اقتباس از نگرش منحصر-بفرد حکمی رمز آلودش متخذ از اندیشه های نوافلاطونی، باطنی گرایی، تصوف و الهیات اعتزالی، انقلابی کپرنیکی را در عصر خویش رقم زد. تاسیس و راه اندازی نظام فلسفی عرفانی چند وجهه ای مبتنی بر بن مایه های کلامی از دیدگاه کلام معتزلی، که بر اصالت عقل استوار است و اندیشه های مختار اسماعیلی و تفلسف ناب شرقی، موجب رقم زدن مکتبی موسوم به المریه گشت. خروجی های این نظام تاسیس یافته حکمی اموری همچون، اعتقاد به مسأله قدر و باور به اینکه علم و قدرت حق تعالی صرفا دو صفت محدث و مخلوق هستند، همچنین اتحاد ذات و صفات الهی و عاملیت تدبیر عالم به واسطه عرش، اکتسابی بودن نبوت و انکار معاد جسمانی می باشد. این خامه برآن است تا با استفاده از روش کیفی-کتابخانه ای به تبیین و تحلیل ادعاهای مذکور بپردازد.
۲.

ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتألهین و ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیات اجتماعی نیاز بشر به دین شرع قانون محبت نیاز فطری نبی انسان کامل حکمت صدرایی ابن مسکویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 537 تعداد دانلود : 387
ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن مسکویه درگستره پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه یی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نیازهای انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبیینی فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکله اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابن مسکویه در نظری قابل تأمل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحله بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعه گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغه عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابن مسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو اندیشمند، آموزه های وحیانی دین، گستره نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تأکیدی واضح و مستقل نسبت به شأنیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست.
۳.

تحلیلی بر رساله «خواص الحروف» ابن مسره آندلسی، موسس مکتب «المریه»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن مسره خواص الحروف آندلس فلسفه عرفان تصوف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 235 تعداد دانلود : 364
محمد بن عبد الله بن مسره بن نجیح القرطبی(۲۶۹-۳۱۹ه.ق) از اولین فیلسوفان مسلمان شناخته شده در حوزه آندلس است که توانست در غرب جهان اسلام شاکله مکتب فلسفی عرفانی " المریه" را در آنجا پایه گذاری نماید. کشف اخیر دو رساله به دست آمده از وی در کتابخانه چستر بیتی[1] دوبلین توسط محمد کمال ابراهیم جعفر، نشان دهنده نمونه های آغازین تفکر نظری منحصر به فردی در آندلس است. وی متقدم بر ابن عربی با غور در معانی نمادین حروف مقطعه قرآنی به مثابه رموزی ناظر بر عالم هستی، پیشگام در بیان سنت رمزی مبتنی بر ارتباطی تکوینی میان کتابت و سخن وحی با تمامی مخلوقات در عالم است. حروف عربی در نظر وی مشابه سهل التستری ، اصول الاشیاء هستند.این حروف صادر شده از وحی صرفا عناصری قراردادی در زبان معمولی نیستند بلکه سرچشمه گوهری اصیل می باشند که عالم هستی، از آنان زاده می گردد بدین ترتیب سخن وحی از یک سو ماده اولیه و از دیگر سوی جوهری ملکوتی است در نتیجه همه موجودات در بعد کیهانی، کتاب حق هستند. این خامه بنای آن دارد که با تبیینی روان از مفاد رساله خواص الحروف (رساله ای در باب نقش و جایگاه عرفانی "حروف" در حقیقت وجود و هستی) که طولانی تر از دیگر رساله (الاعتبار) وی است و مبین سنت پیچیده و رمز آلودی از اندیشه های اعتزال، تصوف، نوافلاطونی، باطنی گرایی بخصوص برخی ویژگی های تعالیم اسماعیلی-شیعی (در حاق اندیشه های وی) می باشد، سهمی در بازخوانی این سنت رمزی را به خود اختصاص دهد. [1] Chesterbeaty شماره ی مقاله: ۲۰
۴.

تاملی در مکتب فلسفی سبزوار و تبیین برخی ابتکارات آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 646 تعداد دانلود : 673
حکمت متعالیه ثمره تلاش طاقت فرسای ملاصدرا (۱۰۵۰ ۹۷۹ق) یی است که توانست گوهری درخشان از باطن دو جریان فلسفی سابق، آیات و کلمات اولیاء الهی و عرفان ابن عربی انتزاع و از دل آنان حکمتی نایاب، طرح اندازی کند. پویایی این سیر حکمی در یک فرآیند تکاملی، سرانجام به سبزواری (۱۲۱۲-۱۲۸۹ق) مؤسس جریانی فلسفی و حکمی مبتنی بر بن مایه های اصیل حکمت صدرایی و آغازکننده روشی نو مشتمل بر قواعد فلسفی ابداعی که ازطریق غواصی در آثار مقتدایش به ویژه اسفار  اربعه ، قبسات  میرداماد، حکمهالاشراق  سهروردی به خصوص شرح قطب الدین شیرازی، اشارات شیخ الرئیس به ویژه شرح خواجه، شوارق الالهام ملاعبدالرزاق و فصوص الحکم ابن عربی، رسید تا به برکت اندیشه های بلند حکیمانه و عارفانه اش، بتواند این بار آنان را درقالب مکتب فلسفی سبزوار، ارائه نماید. این خامه با روش توصیفی و تحلیلی درصدد انتساب عنوان مکتب فلسفی بر جریان حاصله در مدرسه فصیحیه سبزوار و تبیین برخی خلاقیت های منحصر بفردش در قرن سیزدهم و تداوم آن می باشد.
۵.

تبیین و تحلیلی فلسفی از «مرگ اندیشی» و «معنای زندگی» در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مرگ اندیشی معنای زندگی ملاصدرا استکمال جوهر نفسانی امر وجودی زیستی جاودان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 708 تعداد دانلود : 886
وجودی بودن مرگ نزد ملاصدرا، برخلاف فیلسوفان اگزیستانسیالیسم امکان معرفت بدان را فراهم می سازد. وی آن را رهایی دهنده نفس از جسم و قید و بند عالم دنیوی می داند. در نتیجه معرفت بدان و درکی وجودی از طریق این رهایی، صعود از عالم حس به عوالم مثالی و خیالی را برای فرد مهیا می سازد. «معنای زندگی» نیز گرچه از جمله مسائل فلسفی مطرح برای انسان مدرن است، اما براساس نگرش صعود انسان از عوالم مادی، مثالی و سپس عقلی در این نظام فلسفی، تبیینی ویژه به خود می گیرد. بر این اساس، تمام عوالم پایین تر مندرج در عالم بالاتر قرار داشته و در نتیجه انسان به واسطه شناخت از نفس و آگاهی یافتن از ابعاد این ادراک وجودی، توانا به زیستی جاودانه می شود. «مرگ اندیشی» سبب معرفت درباره گذران عمر و تحول جوهری نفس از نشئه جسمانی به سوی تجرد و سرانجام جدایی از جسم می شود. امری که ربط وثیقی با کمال نفس و غایت یابی او داشته و سبب معنایابی و انقلابی در نگرش به مرگ، به عنوان امری وجودی می گردد. از نظر ملاصدرا مرگ همان استکمال جوهری نفس و تحول آن به سوی عالمی دگر است. مطابق با رأی او مرگ امری ضروری و اجتناب ناگزیر است؛ زیرا نفس در مسیر فعلیت یافتن خود، وقتی به غایت برسد، به ضرورت از بدن جدا می شود. «معناداری زندگی» و ارتباط فلسفی آن با «مرگ اندیشی» از جمله مسائل مهم در فلسفه دین معاصر است که فیلسوفان اگزیستانس هر یک، به گونه ای منحصر به فرد، بدان پرداخته و نظرات بدیعی را در این ساحت رقم زدند. تحلیلی فلسفی از دیدگاه های ملاصدرا به دلیل طرح اندازی جامع ترین نظریات در باب حقیقت مرگ از یک سو و اندیشه معطوف به مرگ به عنوان مسئله ای فلسفی از سوی دیگر (از طریق استنباط نگرش فلسفی وی) و در نتیجه معناداری حیات ناب به واسطه میل به جاودانگی انسان، در مقایسه با فلاسفه پیش از خود، مقصود اصلی این مقاله است.
۶.

عینیت «امر متعالی» بر پایه دو مؤلفه «نیاز درونی» و «تجربه بیرونی» در اندیشه نورمن گیسلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نورمن گیسلر تجربه دینی روش تجربتی امر متعالی عینیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 28
یکی از مسائل مورد مناقشه در بحث تجربه دینی پرسش از واقعی بودن «امر متعالی» است. امر متعالی از مهم ترین ویژگی های اثباتی تجربه دینی است که ساخت گرایان آن را زاده درون ذهن و یا در زمره ضمیر ناخودآگاه بشری می پندارند. نورمن ال. گیسلر، به عنوان یک ذات گرا، حکم به واقعی بودن متعلَّق تجربه دینی می کند. او در کتاب فلسفه دین ، در اثبات و احراز واقعی بودن امر متعالی، استدلالی را مطرح کرده است که به تعبیر خودش بر اساس «روش تجربتی» شکل گرفته است، روشی که آن را بر پایه ترکیب دو مؤلفه «نیاز درونی» و «تجربه بیرونی» پایه ریزی کرده است. در این مقاله، به تبیین و تحلیل استدلال گیسلر پرداخته می شود، و همچنین مبانی عقلی و تجربتی او ارائه خواهد شد. این مبانی بدین قرارند: روش تجربتی، اصل فراگیری، لزوم تحقیق پذیری وجود امر متعالی، رجحان باورپذیری تجربی بر امکان منطقی فریب، تجربه برآورده شدن نیازهای واقعی انسان، باورپذیر نبودن انکار واقعیت امر متعالی، عمومیت و واقعیت تجربه دینی، بداهت نیاز به امر متعالی (احساس حدوث و وابستگی)، امکان برآوردن نیاز به امر متعالی و احتیاج وجودی به «امر متعالی». سپس با ارزیابی پیشفرض های استدلال (طبیعت مشترک انسان، تشابه نیاز جسمانی و روانی، مشکل تعالی در ملحدین، ابتناء بر استقراء، از عام به خاص رسیدن و نسبی شدن رویکرد به دین) نهایتاً به این نتیجه می رسیم که چنین باوری نزد او موجه است، زیرا این باور از نیازی درونی سرچشمه گرفته است. به علاوه این باور برای شخص تجربه کننده باوری «صادق» نیز هست، چرا که عینیت امر متعالی در بیرون از ذهن احراز شده است.
۷.

نقش قاجاریه در اوج گیری حکمت صدرایی پس از فترتی دویست ساله(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 385 تعداد دانلود : 844
تثبیت جریان غالب حکمت متعالیه پس از گذشت چهار سده، مرهون حکیمانی است که در بستر شرایط سیاسی و اجتماعی قاجاریه توانستند زوایای روشن و تاریک این مکتب جامع بر قرآن و برهان از یک سو و کلام و عرفان از سوی دیگر را رقم بزنند. این رهاورد محصول کوشش فلسفی متفکرانی چون ملا علی نوری خلف بیدآبادی بزرگ ترین اعجوبه مدرس معارف حکمی و دانش های عقلی است که با گذر از یک دوره فترت دویست ساله توانست ابعاد و زوایای متعدد شاهکار حکمی تشیع را در بستر مکتب فلسفی اصفهان مکشوف کند و در ادامه نیز با فراهم شدن موقعیت های مناسب و شایسته این جریان حکمی، در قالب مکتب های فلسفی سبزوار، تهران و غیره به شکوفایی برسد. به روش تحلیل تاریخی، نقش آفرینی روحانیت شیعه، حمایت و علاقه شاهان قاجار از نشر معارف عقلی و فراهم شدن بستر فرهنگی-سیاسی در این برهه همچنین آشنایی با دوران خرد بنیان غرب مدرن موجب گشتند تا بارقه های درخشان این مکتب حکمی پس از یک دوره توقف، توسط حکیمان متاله نسلی پس از نسل، به بلوغ و بالندگی برسد .
۸.

زوال همدلی در نظام های تمامیت خواه از منظر هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 780 تعداد دانلود : 817
ارتباط معنادار میان نظام های تمامیت خواه و مفاهیم اخلاقی از جمله همدلی به عنوان شکلی از مسئولیت های اجتماعی و جلوه ای از اخلاق فردی آحاد جامعه از منظر آرنت دغدغه این تحقیق است. چگونه در نظام های تمامیت خواه، اخلاق فردی در جامعه مضمحل و با چه شیوه هایی حس مسئولیت های اجتماعی از جمله همدلی در میان آحاد مردم نابود می گردند . از منظر آرنت شیوه این نظام های سیاسی چنین است که با ابزارهای ویژه مانند تبلیغات گسترده ، ارعاب و ترویج ایدئولوژهای خاص ، جامعه را به سمت جامعه ای توده ای تبدیل می کنند. بدین طریق که جامعه به توده ای صرفا متشکل از جمعی انسان ها مبدل می گردند و سرانجام در این حکومت ها ، مفاهیم اخلاقی همچون همدلی معنا و مفهوم خود را نیز از دست خواهند داد . مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی می کوشد تا نزد آرنت به عنوان یک نظریه پرداز تاثیر گذار در فلسفه سیاسی معاصر به ارزیابی و سنجش گری میان ارزش های والای انسانی به ویژه همدلی با ساختار نظام های تمامیت خواه، پرداخته و اضمحلال مفاهیم اخلاقی همانند همدلی را نشانه رود. به چالش کشانیدن مفهوم همدلی در فلسفه اخلاق و سیاست نزد وی امر بدیع این خامه است.
۹.

مقایسه ای میان والتر استیس و ملاصدرا در باب معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 270 تعداد دانلود : 927
والتر ترنس استیس (۱۸۸۶-۱۹۶۷م)، فیلسوف نظریه پرداز قرن بیستم، نتیجه ضروری غلبه روحیه علمی و ابتنای برخی پیش فرض های بنیادین در علوم جدید از قرن هفدهم به بعد (که تصویر سنتی جهان مألوف و تحت حاکمیت بی چون و چرای ارزش های دینی و معنوی را کاملاً متزلزل کرده است) را ظهور بحران های سه گانه بی معنایی زندگی، نسبیت در اخلاق و موجبیت در افعال انسان مدرن می داند. ملاصدرا (۱۵۷۲-۱۶۴۰م) در حالی که معناداری را به سان استیس به هدف از زندگی گره زده است، کمال و سعادت این هدف را در فرایند گذر ارادی از سفرهای چهارگانه از خود تا خداوند، در قرب و فناء فی الله می داند. او براساس مبانی حکمت متعالیه، حرکت جوهری در عالم هستی، سیر انسان به سوی حق، زندگی معنادار را امری حتمی و برخلاف استیس این باور است که تنها اعتقاد به خدا و غایت انگاری اوست که موجب برطرف کردن بحران بی معنایی می شود. پرسش معنای زندگی از منظر استیس و مقایسه آن با ملاصدرا که در دو سنت متمایز و نتایج مخالف تفلسف کرده اند، با روش توصیفی تحلیلی، غایت قصوای این خامه است.
۱۰.

بررسی انتقادی معرفت شناسی فضیلت ناب زگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زگزبسکی فضایل عقلانی فرزانگی نقد معرفت شناسی فضیلت ناب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 340 تعداد دانلود : 345
در ارزیابی معرفت از منظر معرفت شناسی از یک سو نظریه هایی مانند مبناگرایی، انسجام گرایی و اعتمادگرایی و از سوی دیگر درون گرایی و برون گرایی مطرح شده است. معرفت شناسی فضیلت ناب، نظریه ای است که توسط لیندا زگزبسکی ارائه گردیده است. به نظر ایشان نظریه های معرفت شناسی هر دوره ای از نظریه های اخلاقی همان دوره متأثر است وی با الگوگیری از فضائل اخلاقی و کاربرد آن در معرفت شناسی از فضایل عقلانی به ویژه فهم و حکمت سخن می گوید. از نگاه وی از یک سو معرفت شناسی با مشکلاتی ازجمله به فراموشی سپردن فهم و حکمت و تأکید بر یقین، انحصار معرفت به معرفت گزاره ای، آشفتگی در معنای توجیه، بی توجهی به نقش اراده و مسئولیت معرفتی فاعل شناسا، به حساب نیاوردن احساسات و عواطف در معرفت جویی مواجه است؛ از دیگر سو برخود نظریه معرفت شناسی فضیلت ناب نیز نقدهایی وارد است. این نقدها را می توان در سه گروه جای داد که عبارت اند از: 1. نقدهای درونی برآمده از خود معرفت شناسی. 2. نقدهای برآمده از فلسفه ذهن. 3. نقدهای برآمده از فلسفه اخلاق. در این پژوهش به این مسئله پرداخته می شود که آیا نظریه معرفت شناسی فضیلت ناب، توان پاسخ گویی به این نقدها را دارد یا خیر، به عبارت دیگر آیا این نظریه دارای سازواری درونی و بیرونی هست یا نه. زگزبسکی با چرخش ارزیابی معرفت از باور، به فاعل باورمند و ویژگی های منشی و شخصیتی او راهی به گشایش می جوید و به نظر می رسد در این زمینه موفق بوده است. در این پژوهش از روش تحقیقی برنامه پژوهشی لاکاتوش با توجه به هسته مرکزی و کمربندهای ایمنی و راهبردهای ایجابی و سلبی بهره گرفته شده است.
۱۱.

بررسی تطبیقی عقلانیت باور دینی در پرتو فرزانگی نزد سهروردی و زگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضایل عقلانی عقلانیت شهود و اشراق فرزانگی سهروردی و زگزبسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 731 تعداد دانلود : 198
یکی از الگوهای معرفت شناسی باور دینی معرفت شناسی فضیلت گرا است. این نظریه با تمرکز بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی و ویژگی منشی باورمند به ارزیابی باور دینی می پردازد. زگزبسکی در نظریه معرفت شناسی فضیلت ناب با تکیه بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی به تبیین باورهای دینی پرداخته است. آراستگی باورمند به فضایل عقلانی موجب اعتبار معرفتی باور است. سهروردی نیز در نظام الهیاتی اشراقی خود با تکیه بر فضایل اخلاقی و عقلانی و علم حضوری و بهره مندی از فرزانگی به تبیین عقلانیت باورهای دینی اقدام کرده است. با پایه قرار دادن شهود و اشراق با خوانشی فضیلت گرایانه می توان به ارزیابی باورهای دینی پرداخت. شهود و اشراق فرآیند رسیدن به شکوفایی عقلانی در پرتو بهره مندی از فرزانگی است. با بهره مندی از فرزانگی می توان به عقلانیت باورهای دینی بویژه یکتایی، هستی و صفات ویژه خدا دست یافت. لذا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی عقلانیت باور دینی در پرتو فرزانگی نزد سهروردی و زگزبسکی می پردازد.
۱۲.

تحلیلی بر زمینه های شکل گیری دیدگاه روان شناختی دین از منظر فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فروید لیبیدو ساختار ذهن روانکاوی دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 819 تعداد دانلود : 154
تبیین و تحلیل روان گرایانه (کاوش در لایه های پنهان روان ناخود آگاه) از ریشه های تاریخی و ماهیت دین ، از سوی فروید (1856-1939م) روانکاو اتریشی، هنوز هم در شمار معروف ترین نظریه های متداول در حوزه "روان شناسی دین" در عالم معاصر است.وی که هرگز نتوانست از یکطرف با وجه ربانی خداگونه گی انسان از در آشتی بر آید و از سوی دیگر با کشش مفرطش به روان تحلیلگری صرف ( به ویژه هیپنوتیزم و پالایش روانی) که تا آخر عمر شیوه ای مستمر در کارهای علمی اش بود ، سرانجام به این عقیده کشانیده گردید که اساسا تمایل به دین توهمی بیش در راه تحقق آرزوهای بشر، نمی باشد. از اساسی ترین عوامل تاثیرگذار بر مبانی بنیادین اندیشه اش در رمز گشایی از راز تمایل بشر به این مهم، عبارتند از اموری همچون غلبه فکر فلسفی رایج در قرن نوزدهم که همانا علم زدگی افراطی متاثر از دیدگاه اثبات گرایی (پوزیتیویسم) که در"آینده یک پندار" او، صورت بندی این نگاره در آمیزه ای از اثبات گرایی ،علم گرایی افراطی و الحاد قابل رصد است . فلسفه بدبینانه و سلطه نفسانیات و هیجانات بر انسان شوپنهاور به همراه مناد شناسی لایب نیتس که در آن منادها تنها مرکز و مبنای فعالیت و انرژی به شمار می آیند ،زیر ساخت های بنیادین دیگر اندیشه وی هستند. تاثیر پذیری عمیق از اصل حتمیت (دترمینیسم)که بر جبر علی و معلولی تاکید و هیچ راهی را برای اراه آزاد باقی نمی گذارد همچنین اندیشه های داروین که بر بسیاری از پیش فرض های اساسی روان تحلیل گری وی نظیر مفهوم رشد، فرایند تغییر ، مفاهیم تثبیت و بازگشت بخصوص تفکر تکاملی اش نقش آفرینی داشته اند ، دیگر موارد مورد اشاره می باشد. با رویکردی تحلیلی – انتقادی و با استناد بر اموری همچون فقدان مماثلت و تشابه میان گروه های شاهدی که مبتلا به اختلالات روانی بودند با گروه بی شمار دینداران، مشاهدات محدود و تسری نتایج به کلیه انسان ها، عدم پاسخگویی روشن به موارد نقضی ایراد شده ، تمسک به پیش فرض هایی که در روند علوم تجربی، وجاهت علمی خودشان را از دست دادند ، اتخاذ رویکرد کاملا مادی به جهان هستی به جای عقل گرایی فلسفی ، موجب گشتند تا این خامه در صدد اثبات عدم جامعیت و فقدان مانع از غیریت نظریه روانکاوانه وی در ترسیم رمز گشایی علت و ماهیت گرایش انسان ها به دین در طول حیات بر این کره خاکی بر آید .
۱۳.

بررسی رساله الاعتبار ابن مسره(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن مسره فلسفه عرفانی اندلس محمد کمال ابراهیم جعفر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 102 تعداد دانلود : 734
انتشار دو رساله مهم از فیلسوف، عارف، متکلم و فقیه اندلسی ابن مسره توسط محمد کمال ابراهیم جعفر، استاد و محقق فاضل دانشگاه قاهره در مجموعه چستر بیتی(Chester Beatty) دوبلین (ایرلند) در سال های 1978 و 1982 میلادی، چالش گسترده ای را پیش روی محققان درباره اندیشه ها و آراء سر سلسله جنبان نوعی حکمت عرفانی در غرب جهان اسلام، ایجاد نمود. این آثار به خودی خود نشان دهنده بنیان و اصول نخستین نمونه های تفکر حکمی عرفانی در اندلس است. پیچیدگی توأم با ایجاز این دو رساله گواهی بر صورتی خاص از فلسفه عرفانی است که بعدها در اندلس اهمیت و رواج پیدا کرد. ابن عربی در فتوحات و فصوص خود را همچون دیگر فیلسوفان اندلسی همانند ابن باجه و ابن طفیل وامدار این نحوه تفکر می داند. البته این دو رساله مجدد توسط جی. کنی(J. Kenny) در سال 2002 میلادی و گاریدو کلمنته (Garrido Clemente) در سال 2007 میلادی تجدید چاپ شدند. آخرین ویرایش این متون، توسط گاریدو کلمنته، با ارزیابی او از کاستی های نسخه های پیشین تدارک و تقریباً کامل و بدون نقص به زیور طبع آراسته شد. بنابراین، خوانش صحیح، تجزیه و تحلیل دقیق این متون نه فقط برای تشکیل دورنمایی منسجم از تفکر ابن مسره، بلکه برای بازسازی پیچیدگی های دوران تکوین دنیای فکری اندلس (که سهم مهمی در انتقال فلسفه و فرهنگ به غرب ایفا کرده است) نیز بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله ضمن آوردن ترجمه فارسی رساله الاعتبار (که به زبان عربی نگاشته شده است) گزارشی تحلیلی از آراء و نظراتش از یک سو و بستر و زمینه های تکوین آنان از سوی دیگر، ارائه می دهیم. امید آن است تا این تلاش ها منجر به التفات عمیق محققان و دانش پژوهان به گنجینه های حکمت و عرفان ناب در غرب جهان اسلام گردد.
۱۴.

نقد و بررسی ظرفیت های مطالعات زیستی - دینی (نوروفلسفه، علوم شناختی دین، هوش معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوروفیزیولوژی علم ژنتیک مولکولی ژن خدا هوش معنوی علوم شناختی دینی پوزیتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 890 تعداد دانلود : 461
بعد از پیدایی و رشد مطالعات زیستی-دینی، ژنتیک رفتاری و علم ژنتیک مولکولی، زمین و ساحت دیگری تعریف و در نتیجه برای شناخت این دسته از مسائل از جمله منشاء دین ورزی، محققان به سراغ دانش بیولوژی و عصب شناسی رفته و در راستای کند و کاو پیرامون عامل گرایش های دینی ، عواملی از جمله VMAT2 موسوم به «ژن خدا» را آدرس می دهند. تمرکز تلاش این دسته، ارائه نقشه کامل باورهای مذهبی بر مکانیزم های مغزی و سیستم عصبی آن بوده و اساسا پایه ژنتیکی را برای آن مکانیزم های مغزی ارائه می دهند. در این راستاست که آنان مارکرهای ژنتیکی و هوش معنوی (SQ) را در کنار دیگر هوش های بشری معرفی و بر این باورند که پایه های عصبی استعلایی معنوی نیز بر ساخته صرف از این بنیاد ها هستند. پیش فرض رایج بر این است که این نوع مطالعات به دلیل اتخاذ رویکردهای تجربی، تکاملی و فرگشتی کاملا ضددینی و یا لااقل مبتلا به مشکل تقلیل گرایی است با این وجود، کوشش این خامه بر آن است تا نشان دهد که التزام به تنکردشناسی (فیزیولوژیک) دینی و فرگشت مغزی ، می تواند بستری را برای پاسخ به انتقادات پوزیتویستی بر ادیان نیز فراهم نماید.
۱۵.

عینیت وجود متعالی، باور متعالی، گزاره متعالی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عینیت عینیت وجود متعالی عینیت باور متعالی عینیت گزاره متعالی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 787 تعداد دانلود : 939
از مباحث مهمی که اندیشمندان، در حوزه فلسفه دین را، بالاصاله و فی نفسه، یا در برابر ساخت گرایان، که قائل به ذهنی بودن و عدم عینیت خداوند هستند، به اندیشه و تأمل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمی، عینیت «امر متعالی» است. علامه طباطبایی از اندیشمندانی است که با بازخوانی اندیشه او می توان رویکرد او را در امر عینیت خداوند تبیین کرد. در این نوشتار پس از تبیین چارچوبه نظری در تشریح معانی عینیت، به تبیین، بازخوانی و تحلیل اندیشه علامه در حوزه عینیت خداوند پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علامه هم در هستی شناختی و هم در مباحث معرفت شناختی، «در صدق باورهای مرتبط با خداوند»، و هم در مباحث معناشناختی «در تطابق گزاره ها با وجود خارجی خداوند به عنوان امری حقیقی و واقعی» به طرح عینیت پرداخته است. سه گانه عینیت (وجود متعالی، باور متعالی و گزاره متعالی) در اندیشه علامه به این معناست که وجود و ماهیت خدا، مستقل از ذهن است (وجود متعالی)، باور یا جمله درباره خدا از نظر مابعدالطبیعی عینی است (معرفت متعالی)، گزاره درباره خدا، پذیرای ارزیابی از طریق صدق و کذب است (گزاره متعالی) .
۱۶.

بررسی تطبیقی دیدگاه شیخ طوسی و غزالی در مورد جایگاه عقل در معرفت به خدا در گستره انتظار بشر از دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیخ طوسی غزالی عقل دین شناخت خدا وحی و نبوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 31 تعداد دانلود : 198
جایگاه عقل و اندیشه انسان در مبحث انتظار بشر از دین چیست؟ این نوشتار با بررسی تطبیقی و مقایسه دیدگاه شیخ طوسی و غزالی به روش توصیفی-تحلیلی درمقام یافتن پاسخ به این سؤال است. آن گاه طی تحقیق حاضر معلوم می گرددکه این دانشمندان برای عقل در فهم انسانی در ساحت شناخت خدا، نقش اساسی قایل اند اما درباره ماهیت و چیستی عقل و چرایی خطای آن سخن نگفته اند. هر چه دامنه وحی و آموزه های شریعت،گسترده تر می شود، از محدوده دخالت و تأثیر عقل کاسته می شود. از نظر این دو متفکر، اتکا صرف به عقل بدون مراجعه به آموزه های وحیانی کافی نیست؛ غزالی معرفت الهی را بواسطه شرع، واجب می داند و شیخ طوسی به وجوب عقلی معرفت با معاضدت انبیا معتقد است. از دیگر نتایج مقاله، این است که؛ فطری بودن حس خداجویی به معنی بدیهی بودن آن نیست. در نهایت، به چالش جدی عصر حاضر در تلقی عقل به عنوان شأنی از شئون نفس و اثبات وجود مستقل نفس اشاره می شود.
۱۷.

بررسی تطبیقی و ارزیابی برهان صدیقین ملاصدرا و برهان امکان و وجوب ابن سینا و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا ملاصدرا آکویناس برهان صدیقین برهان امکان و وجوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 333 تعداد دانلود : 646
برهان امکان و وجوب را نخستین بار ابن سینا تقریر کرده و آن را برهان صدیقین نامیده است. توماس آکویناس نیز تحت تأثیر حکمای اسلامی تقریری از این برهان ارائه داده و آن را سومین راه خداشناسی خود قرار داده است. ملاصدرا پس از تقریر برهان امکان سینوی و وارد کردن انتقاداتی برآن، با تکیه بر مبانی اصیل حکمت متعالیه، تقریری تازه از برهان صدیقین طرح ریزی کرده و آن را طریقه انبیاء، عرفا و حکمای الهی دانسته است. نوشتارحاضر، ضمن ارائه تحلیلی از این سه تقریر و بررسی وجوه اشتراک و امتیاز آنها نشان می دهد که اولاً؛ هیچ کدام از این تقریرات، عاری از خطا نیستند. ثانیاً؛ برهان ابن سینا شریف تر از برهان توماس و برهان ملاصدرا نیز شریف تر از هردوی آنهاست. استدلال از ذات بر ذات و صفات، تبیین و توجیه نظام مند علیت و اثبات ارتباطی یکپارچه میان خدا با عالم برمبنای امکان فقری، اصالت و تشکیک عینی وجود و عدم نیاز به ابطال دور و تسلسل از مهم ترین وجوه امتیاز و تفوق برهان صدیقین صدرایی به شمار می روند.
۱۸.

تبیین و تحلیلی انتقادی بر رابطه «مرگ اندیشی» با «معنای زندگی» در فلسفه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جعل معنا سپهر ایمان کرکگور کشف معنا مرگ اندیشی معنای زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 596 تعداد دانلود : 949
کرکگور از پایه گذاران مکتب اگزیستاسیالیسم و از جمله کسانی است که از سویی با رویکردی انتقادآمیز به مبادی مسیحیت موجود و از سوی دیگر، با نقدی بنیادین بر روش عقلانی در حوزه «دین»، مشتاقانه در پی یافتن معنای شورمندانه ای برای زندگی است. از منظر وی زندگی معنادار سخت پیچیده در زندگی دینی و به عبارتی حیات و ممات انسان در سپهر ایمانی است و دقیقاً در همین راستا بوده که وی جست وجوگری واقعی برای به چنگ آوردن بن مایه اصیل و معناداری برای حشر و نشر در حیاتی نو و بالنهایه کسب ایمان شورمندانه به خداست. او با تأملی مؤمنانه و با غور در اندیشه ای عمیق معطوف به «مرگ» در سه ساحت استحسانی، اخلاقی و دینی دست یازیده تا سرانجام در یک سیر دیالکتیکی استعلایی به سپهر ایمان دینی برسد که در آن سپهر، فرد فقط در ارتباط با امر مطلق و به تعبیر خودش «یکه در برابر یکه» به سر برده و در بالاترین کمال معناداری زندگی که همانا مرحله زندگی اصیل یا اگزیستانسیالیستی است، در ساحل امن ایمان متعبدانه بسان قهرمان تراژیکش حضرت ابراهیم(ع) آرام گیرد. مقصود این خامه ضمن تبیین و تحلیلی انتقادی بر اندیشه فیلسوف متأله دانمارکی در نسبت سنجی میان دو جوهره مذکور، در این نکته بنیادین است که «مرگ اندیشی» بشر، تنها رهاوردش می تواند صرفاً امکان و ظرفیتی برای وصولش به ساحت دینی باشد و در حقیقت دستیابی و چنگ زدن به ارزش ها و فطرت الهی (که به ودیعه در ماهیت انسان به امانت نهاده شده) است که می تواند بن مایه های اصیلی را برای کرکگور به ارمغان بیاورد. نکته ظریف دیگر اینکه رویکرد او به «جعل معنا» در تبیین مقصود از معنای زندگی به جای «کشف معنا» می تواند رویکرد سلطه جویانه ای برای انسان معاصر رقم بزند، چنانکه تاریخ سیطره طلبانه انسان جدید، گواهی صادق بر این مدعاست..
۱۹.

بررسی تطبیقی برهان صدیقین ابن سینا و برهان امکان و وجوب توماس آکویناس در اثبات صانع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برهان صدیقین برهان امکان و وجوب تسلسل ابن سینا توماس آکویناس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 527 تعداد دانلود : 65
«برهان صدیقین» برای اثبات بی واسطه خالق از ابن سینا آغاز شد، او تلاش کرد تا مصداقی کم نقص و بی واسطه از این برهان برای اثبات خداوند عرضه نماید. برهان امکان و وجوب نیز که در خلال ترجمه های متون فلسفی، به حوزه فلسفه غرب راه یافت، توماس آکویناس کوشش های فراوانی برای تنزیه و تکمیل آن جهت اثبات مبدا عالم انجام داد. این خامه درصدد است تا نخست به تبیین روشنی از برهان صدیقین شیخ الرئیس در عالم اسلامی و برهان امکان و وجوب آکویناس در عالم غرب با هدف اثبات خالق پرداخته و سپس مبرهن سازد که اولاً؛ مفاد این دو برهان یکی نیستند و با وجود برخی مبانی مشترک میان آنها، ساختاری متفاوت دارند. به نظرمی رسد برهان امکان آکویناس، شبیه برهان امکان و وجوب در فلسفه و کلام اسلامی است. ثانیاً؛ برهان توماس صرف نظر از جنبه اقناعی بودن آن برای عامه، مبتنی بر پیش فرض های بحث برانگیز فلسفی و دارای مقدمات طولانی است، ولی برهان سینوی، دارای مبانی و ساختار محکم عقلی بوده و واسطه های کمتری برای نیل به هدف فوق داشته است.
۲۰.

سنجش مرگ اندیشی با معنای زندگی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ اندیشی معنای زندگی حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 983 تعداد دانلود : 185
حکمت متعالیه براساس مبانی نظری خود، یعنی اصالت وجود، تشکیک در مراتب هستی و حرکت جوهری موجودات، به عالی ترین وجه، انگیزه و هدف خلقت را توجیه کرده که در حدیث قدسی «کنز» آمده است. در مراتب تشکیکی وجود برای نفس ناطقه انسانی نشأتی وجود دارد که با اراده و اختیار این مراتب تکاملی را از مرتبه حس به عالم مثال و از عالم مثال به عالم آخرت طی می کند. مرگ، یکی از این مرحله های وجودی نفس است که از عالم محسوس به عالم مثال سوق پیدا می کند و سپس از عالم میانه (عالم برزخ) به عالم آخرت (عالم کمال) سیر می کند. صدرا در تبیین مرگ، آن را امری وجودی معرفی کرده و ازاین رو به امکان معرفت به آن قائل شده است. اهمیت و ضرورت این پژوهش توجیهی عقلی و آرام بخش بحران هویت و بی معنایی زندگی در جهان معاصر است که حیات معقول بشر را در معرض نومیدی و پوچ گرایی قرار داده است؛ بنابراین در نگرش صدرایی، مرگ بُعد ایجابی برای زندگی این جهانی دارد نه بُعد سلبی.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان