محمدرضا حسینی بهشتی

محمدرضا حسینی بهشتی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

کارکرد ترتیب مؤلفه ها ی تحلیل حکم ذوقی در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت زیباشناسی حکم ذوقی حکم تأملی کیفیت کلیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 570 تعداد دانلود : 718
کانت در بخش «تحلیل قوه حکم زیباشناختی»، در نقد قوه حکم ، به تحلیل عملکردهای منطقی حکم ذوقی می پردازد. در میان مؤلفه های چهارگانه حکم، مؤلفه کمّیت به اعتبار کلی آن نظر دارد. به طورکلی، کانت در بحث درباره حکم ذوقی ازحیث کمّیت، در صدد است اثبات کند حکم ذوقی از کلیتی بهره مند است که این کلیت، با ابتنای به اصل پیشینیِ آن، سبب اعتبارش نزد همگان می شود و دراین راستا، وی احکامی را با عنوان «تأملی» معرفی کرده و آنها را از احکام اندراجیِ مطرح در دو نقد پیشین متمایز می کند. کانت احکام تأملی را به مثابه احکام کلی تبیین می کند و مدعی است آنها نیز مانند احکام اندراجی دارای اصلی پیشینی هستند؛ اما او کلیت حکم تأملی را نه با ارجاع به خصوصیات تعیّنی ابژه، بلکه با ارجاع به قابلیت درمیان گذاشتن حالت ضمیرِ سوژه، تصدیق می کند. کانت به منظور تبیین کلیت چنین احکامی، تمهیدی متفاوت را نسبت به روش تبیین احکام اندراجی، در نظر می گیرد. وی در چهارچوب تبیین عملکردهای منطقی این احکام، تحلیل مؤلفه کیفیِ حکم را بر تحلیل مؤلفه کمّی آن مقدم داشته و تبیین بی علقه بودن حکم ذوقی را مبنایی برای امکان کلیت (اعتبار عمومی) آن قرار می دهد. پژوهش پیش رو در نظر دارد تا کارآمدی چنین تمهیدی را بررسی کند و اهمیتش را در تحلیل حکم زیباشناختی از منظری جدید کاوش کند.
۲.

جایگاه اسطوره در دیالوگ های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیالوگ های افلاطون دیالکتیک اساطیر یونان اساطیر غیرفرجام شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 211 تعداد دانلود : 935
کانون این مقاله بررسی جایگاه اسطوره در دیالوگ های افلاطون است. این مقاله با رویکرد توصیفی_تحلیلی به این مسائل اشاره دارد که دیالوگ های افلاطون در دوره های مختلف دارای چه ویژگی هایی است؟ و رویکرد افلاطون نسبت به اسطوره در دیالوگ های آغازی، میانی و پایانی چه تغییری پیدا می کند؟ در این راه، ما نخست به بررسی ایراد دیالکتیک در دیالوگ های سقراطی و سپس به نحوه استفاده افلاطون از اسطوره در دوره های مختلف می پردازیم و توضیح می دهیم که بکارگیری اسطوره در دیالوگ های سقراطی برخلاف دوره های دیگر که به منظور افزودن بُعدی دینی یا اسطوره ای و یافتن راه حل برای مسائل مهم فلسفی است؛ در آن دیالوگ ها به جهت تقریب به ذهن و بیان تمثیل صورت می گیرد. در نهایت با تقسیم اسطوره های دوره های بعد به دو دسته کلی فرجام شناختی و غیرفرجام شناختی، به توضیح موضوع و محتوای خاص دسته دوم این اسطوره ها و علت بهره مندی از آنها می پردازیم.
۳.

نقد و بررسی آراء آلن وود در خصوص چالش صورت گرایی در اخلاق کانتی از منظر رابرت پیپین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صورت گرایی پارادوکس روش اراده نیک غایت فی نفسه عقل عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 352 تعداد دانلود : 737
در این مقاله می کوشیم به نقد و بررسی آراء آلن وود به منظور حل معضل صورت گرایی در اخلاق کانت بپردازیم. وود از جمله مفسران کانت است که سال ها با معضل صورت گرایی دست به گریبان بوده است. او زمانی این اشکال را تا حدودی به اخلاق کانت وارد می دانست و در دوره ای می کوشید در قامت مدافع، پاسخی درخور برای حل این چالش ارائه کند. در بخش مقدمه از مسیر تشریح مبانی نظری لازم برای ورود به مسئله، اهمیت این چالش برای داوری در خصوص نظام اخلاقی کانت را روشن می کنیم و نشان می دهیم که معضل صورت گرایی چرا و چگونه پدید آمد. در بخش دوم به نحوه مواجهه وود با این معضل می پردازیم و موضع نهایی او را در مقام مدافع به سنجش خواهیم گذاشت. در ادامه به نقدهایی می پردازیم که پاسخ وود قادر به پاسخگویی به آن ها نیست؛ نقدهایی که از سوی رابرت پیپین و از رویکردی هگلی به این پاسخ ها طرح شده است. در بخش نتیجه گیری نشان می دهیم که چرا نسبت دادن نظریه ارزش به کانت در حل معضل صورت گرایی ناکام می ماند. علاوه بر این، به امکان پاسخ گویی به نقدهای پیپین از طریق خوانشی متفاوت به اختصار می پردازیم. خوانشی که مدعی است با محوریت بخشیدن به فلسفه تاریخ و فلسفه دین کانت، می توان مضامین لازم برای پر کردن قانون اخلاق تهی و سوژه صرفاً معقول اخلاق کانت را فراهم آورد.  مضامینی که با پیوند دوباره سوژه اخلاقی به جهان بیرون و هویت انضمامی او، در حل چالش صورت گرایی راهگشا خواهند بود.
۴.

تناهیِ آغازینِ زمانمندی و گشودگیِ دازاین در وجود و زمان هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تناهی زمانمندی آینده گشودگی مواجهه امکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 779 تعداد دانلود : 721
   هایدگر در وجود و زمان، مفهوم تناهی را به عنوان یک مفهوم اگزیستانسیالِ ویژه در نظام مفاهیمِ هستی شناسیِ بنیادین به طور مستقل طرح نمی کند، اما در عین حال، معنای هستی شناسانه خاصی را برای آن مفروض می گیرد. این تلقیِ خاص هستی شناسانه از تناهی، به مثابه یک وصف اختصاصی برای نحوه وجود دازاین، بر خلاف آنچه در وهله نخست به نظر می رسد، اولاً و بالذات در نسبت داشتنِ تناهی با مفاهیمی چون یافتگی و افکندگیِ دازاین در میانه موجودات فهمیده نمی شود، بلکه اتفاقاً بر اساس تقدمِ پدیدارشناسانه مطلق دازاین بر تمامیِ موجودات و وقوف به این تقدم در دازاین اصیل است که مفهوم هستی شناسانه تناهیِ در بحث از تقدمِ آینده در زمانمندیِ اصیلِ دازاین، به مثابه «تناهیِ آغازینِ زمانمندی» در حد اشاره ای کوتاه، صراحت می یابد. در این نوشتار، مفهوم تناهیِ آغازین، از تلقی متداول و انتیک از تناهی متمایز می شود، به نحوی که بتوان از خلال تفسیر نسبت تحلیل اگزیستانسیال مرگ با گشودگیِ دازاین، تناهی را در معنایی هستی شناسانه، در نسبت با زمانمندی، در مقام شرط امکانِ گشودگی و مواجهه آشکار ساخت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان