امیر مازیار

امیر مازیار

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه هنر تهران، گروه فلسفه هنر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
۱.

تخیل تولیدی در نقاشی از نگاه ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریکور تخیل تخیل تولیدی افزونگی شمایلی برساخته خیالی نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 484 تعداد دانلود : 884
مطالعۀ تخیل همواره در حوزۀ هنر و زیبایی‌شناسی دارای اهمیت خاصی بوده و این امر در نظام فلسفی ریکور نقشی محوری ایفا می‌کند که مطالعۀ مجزای این بخش از فلسفۀ او کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ریکور با ارائۀ یک خوانش انتقادی از تاریخ فلسفه سعی داشت تا جنبه‌های زایا و تولیدی تخیل را مجدد به متن اصلی فلسفه بازگرداند، هدفی که او با استعانت از تحلیل تخیل نزد کانت ابعاد گستردۀ آن را در حوزۀ ادراک بازیابی کرد تا به یک نظریۀ جامع از تخیل تولیدی دست یابد. در این مقاله تلاش شده با بررسی مسیری که ریکور برای ارائۀ یک نظریۀ تخیل تولیدی طی کرده، به اهمیت مقولۀ اثر بودگیِ نقاشی و ارتباط آن با امر حقیقی پرداخته شود. در همین راستا با تبیین نقش مفهوم افزونگی شمایلی که یکی از شاخصه‌های نهفته در بعد خلاق و تولیدی تخیل به شمار می‌رود، کنشِ موجود در تصویر و هم‌چنین موقعیت دیالکتیکی بین زبان و تصویر بهتر مشخص می‌شود. در نهایت نتیجه آن که نقاشی به مثابۀ یک برساختۀ تخیل تولیدی گویی هرچه خیالی‌تر یعنی مرجع ایدۀ آن صرفاً یک ابژۀ بازنمودی نباشد، حقیقی‌تر است. پیامدی که می‌تواند برای تبیین ماهیت اثر هنری (نقاشی) رویکرد تازه‌ای را پیش روی ما قرار دهد.
۲.

نمود خصلت های هنری رضا عباسی در ارقام و کتیبه هایش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری رقم کتیبه رضا عباسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 873
رقم زنی رضا عباسی در تاریخ نگارگری ایران بی سابقه بوده است. این هنرمند نقاش با گام نهادن در قلمرو پرطمطراق خوشنویسان و به کارگیری سبک و سیاق ایشان، دست به نوشتن کتیبه هایی آشکار بر تک برگی ها و کتاب نگاره هایش زده و حتی در ثبت جنبه های مختلف هنرآفرینی خود بر آثار، از آنان نیز پیشی می گیرد. او درواقع از فعل رقم زنی که پیش تر مقصود از آن تنها صیانت از اصالت کار و ثبت اثر به نام نقاش بود، تعریفی تازه ارائه داده و در این زمینه نیز مورد تأسی پیروانش واقع گردیده است. هدف تحقیق پیش رو، بررسی چگونگی حضور رضا عباسی در آثارش، از خلال رقم ها و کتیبه هایی که بر آن ها نگاشته، بوده و دو سؤال مطرح است: 1. ارقام و کتیبه های رضا در دوره های مختلف چه ویژگی هایی را به نمایش می گذارند و روند تحول آن ها به چه صورت است؟ و 2. این ارقام و کتیبه ها به چه ترتیب خصلت های هنری این نقاش بی بدیل را نمود می بخشند؟ روش تحقیق، نظریه پردازی داده بنیاد است که یکی از مهم ترین استراتژی های پژوهش کیفی محسوب می شود و ابزارهای تولید داده برای این پژوهش، مشاهده و بررسی رقم ها و کتیبه هاست. تحقیق دو بخش را شامل است: ابتدا توصیفی مبسوط از شیوه ی نگارش و محتوای دست نوشته های این هنرمند و سیر تحول آن ها عرضه شده و اظهارات سایر پژوهشگران در این باب محل نقد و بازبینی واقع گردیده است. سپس نحوه ی بازنمایی جایگاه، حالات و دیدگاه های او در شیوه ی نگارش و پردازش رقم ها و کتیبه ها مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاصله از بروز دگرگونی عمده در رقم زنی رضا عباسی پس از سال 1018 و ظهور تعیّن و تشخّص در رقم وی پس ازاین تاریخ حکایت دارد و پژوهش حاضر ویژگی های هنری او _همچون خلاقیت، برون نگری، خودآگاهی، خودباوری، تجربه گری و غیره را در نگاشته هایش عیان دیده و رقم های این هنرمند را بازتابی آشکار از حضور وی در آثار یافته است.
۳.

آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتمادالسلطنه تاریخ نگاری هنر تاریخ هنر ایران عصر ناصری ناصرالدین شاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 529 تعداد دانلود : 583
دوران قاجار بالاخص عصر ناصری، سرآغاز شکل گیری تاریخ نگاری نوین ایران و مقارن با پیدایش مفهوم هنرهای زیبا در غرب است. محمدحسن اعتمادالسلطنه از مورخان برجسته ی این ایام بوده که به واسطه ی برخورداری از رویکردی نوین در تاریخ نگاری و علاقمندی به تحقیق و تفحص در آثار تاریخی و ابنیه، تالیفاتش در زمینه ی تاریخ هنرهای ایران حائز اهمیت هستند. در پژوهش حاضر، با راهبردی کیفی در چهارچوب مطالعات تاریخی و به شیوه ی تفسیری-تاریخی به بررسی مکتوبات او شامل تاریخ منتظم ناصری ، المآثر و الآثار ، مرآه البلدان و روزنامه ی خاطرات اعتمادالسلطنه پرداخته ایم. سوال اصلی پژوهش این است که آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه چگونه است؟ و مصادیق این آگاهی کدامند؟ مرور آثار مذکور حاکی از وجود اطلاعاتی قابل تامل در رابطه با تاریخ هنر ایران اعم از بناها، آثار باستانی و هنری است که می تواند نویدبخش پیدایش روندی تازه در تاریخ نگاری هنر ایران در امتداد تحولات تاریخ هنر غرب و خصوصا فرانسه ی آن دوران باشد. آگاهی تاریخی اعتمادالسلطنه در مقام خاستگاه ظهور این اطلاعات، ذیل عناوین آشنایی با مطالعات غربی در باب تاریخ هنر، و شیوه های تاریخ نگاری هنر نزد او دسته بندی شده است. شیوه های تاریخ نگاری اعتمادالسلطنه نیز در توجه به هنرمندان، سکه شناسی و باستان شناسی، و اشاره به متون مرتبط با هنرها تجلی یافته اند.
۴.

جنبه های اخلاقی عواطف ترس و شفقت در فن شعر ارسطو با تأکید بر کتاب پژوهشی درباره ی فن شعر ارسطو اثر استیون هالیول(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 406 تعداد دانلود : 307
این مقاله جنبه های اخلاقی عواطف ترس و شفقت در رساله ی فن شعر ارسطو را مورد مطالعه قرار داده است. ارسطو در رساله ی فن خطابه ترس و شفقت را عواطفی خودخواهانه و دیگرخواهانه معرفی کرده که در نتیجه ی پیش چشم آوردن رنج ناروای ناشی از رخ دادن غیرمترقبه ی مصایبی ویرانگر در گذشته یا آینده برای انسانی نیک که شبیه به ما و بهتر از ماست، حاصل می آید. این عواطف در تراژدی که تقلید کنش ها و زندگی است، در شرایط مشابهی که در فن خطابه برای زندگی شرح شده رخ می دهند. در تراژدی، بنا به تعریف ارسطو در فن شعر برانگیخته شدن ترس و شفقت در مخاطب موجب تعدیل این عواطف و در نتیجه پاکسازی آنها می شود.این برانگیختگی عواطف، حاصل جهل شخصیت فضیلتمند متوسط تراژدی نسبت به ماهیت کنش ارادی اش طی طرح ساخت تراژدی است که در نتیجه ی اضطرار ناشی از سلب خیرهای بیرونی مرتکب می شود و او را به سوی رفتاری که در آن حد وسط اخلاقی رعایت نشده می راند. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که از نظر ارسطو در فن شعر، اولاً چگونه تعدیل جنبه های خودخواهانه و دیگرخواهانه ی عواطف ترس و شفقت وجه اخلاقی تراژدی را برآورده می سازد؟ ثانیاً چگونه با پیوند میان برانگیختگی ترس و شفقت در مخاطب تراژدی و جهل شخصیت نسبت به ماهیت کنش هایش، این عواطف جنبه ی اخلاقی می یابند و ثالثاً بین خصوصیات ویژه ی شخصیت و طرح ساخت و جنبه های اخلاقی عواطف ترس و شفقت در تراژدی چه نسبتی وجود دارد؟
۵.

هنرهای زیبا در اندیشه دکتر سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت گرایی هنرهای زیبا دوران متجدد دکتر سید حسین نصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 938 تعداد دانلود : 840
در مغرب زمین با ورود به دوران متجدد، تحولات عمده ای در زمینه اجتماعی، فرهنگی، هنری و... صورت گرفته است. تأثیرات این روند در عرصه هنر با پیدایش مفهوم «هنرهای زیبا» در قرن هجدهم، به عنوان یکی از مفاهیم عصر متجدد قابل مشاهده است. در پی تغییرات صورت گرفته در غرب، نظریه پردازان، دیدگاه نقادانه متمایزی در باب هنرهای زیبا بیان نموده اند. از جمله نظریه پردازانی که در این حوزه نظرات و دیدگاه نقادانه ای نسبت به دوران متجدد و به طور خاص هنرهای زیبا ارائه نمود، دکتر سیدحسین نصر است، که از موضعی سنت گرایانه به نقد و بررسی هنرهای زیبا همچون معماری، هنرهای تجسمی، شعر پرداخت و نظراتی در این حیطه بیان نموده است. در این مقاله دیدگاه دکتر نصر نسبت به مفهوم هنرهای زیبا، نحوه پیدایش این هنرها، ویژگی های فرهنگی و محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفته است. مطابق دیدگاه دکتر نصر، هنر این دوران از سویی منعکس کننده فرهنگ غرب و بحران های آن است و از سوی دیگر در ایجاد فضای فرهنگی جدید نقش بسزایی داشته و خود نیز به شی تزیینی مبدل شده، که این امر هنر را از روند سنتی خویش جدا ساخته است. روش تحقیق این نوشتار توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است.
۶.

نسبت هنر سنتی و صنایع دستی از دیدگاه سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت سنت گرایان هنر سنتی صنایع دستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 33 تعداد دانلود : 53
در هر تمدنی با هنری مواجه هستیم که همچون آینه ای بازتاب دهنده دین، آداب و ... است. در دوران معاصر، جریان فکری که هنر در تمدن سنتی را مورد توجه و بازشناسی مجدد قرار داد، مکتب سنت گرایی است. به پیروان این سبک فکری، سنت گرایان می گویند. در اندیشه سنت گرایان، هنر در تمدن سنتی، که هیچ امری در آن خارج از محدوده سنت که با حقیقت الهی هم راستا است، حق موجودیت ندارد، دارای تعاریف مختص به خود است که به آن "هنر سنتی" می گویند. از طرفی، ما در پیشینه تمدنی خود، با صنایع دستی روبه رو هستیم که فعالیتی تولیدی با تکیه بر نیروی دست است و در تعریف رایج، هنر محسوب نمی شود. برای آنکه صنایع دستی در حیطه هنر جای گیرد، با مسائلی مواجه خواهیم شد که می توان به شأن خلاقیت این هنر دستی، کاربردی بودن، آمیختگی آن با زندگی روزمره و موارد دیگر موجود در این هنر اشاره نمود. با توجه به معنایی که سنت گرایان در جامعه مدرن و سنتی نسبت به هنر قائل هستند، می توان از آن برای ارزیابی شأن هنری صنایع دستی بهره برد. در این راستا با این پرسش روبه رو می شویم که از منظر سنت گرایان چه نسبتی میان هنر سنتی و صنایع دستی موجود است؟ روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی و تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است. در این مقاله با مقایسه مفهوم هنر سنتی و ویژگی های آن با مفهوم صنایع دستی و ویژگی های مرتبط با آن از اندیشه سنت گرایان، به این نتیجه دست خواهیم یافت که صنایع دستی در چارچوب مفهوم هنر سنتی جای دارد و مشخصه های هنر سنتی در صنایع دستی آشکار هستند و صنایع دستی، یکی از بارزترین نمودهای هنر سنتی محسوب می شود. به همین دلیل، اشکالاتی که در تفکر مدرن بر بینش و هنر سنتی وارد می شوند، قابل رفع خواهند بود.
۷.

نسبت فلسفه موسیقی فارابی با افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 749 تعداد دانلود : 177
 در مقاله حاضر، نسبت فلسفه موسیقی فارابی با افلاطون در چهار موضوعِ (1) موسیقی و جهان، (2) ήθος و παιδεία، (3) لذت، (4) دولت شهر و موسیقی عملی بررسی شده و نشان داده شده که باآنکه فارابی در حکمت عملی از افلاطون تأثیراتی گرفته، اما در فلسفه موسیقی و در تمام موضوعات با افلاطون اختلاف اساسی دارد و بااینکه در بعضی مواضع آرای مشابهی صادر شده، اما مبادی یا غایات رأی تفاوت داشته است. افلاطون که فیثاغورسی است، با گرایش اخلاقی پررنگ، با تغییر در نظر و عملِ موسیقی زمانه خویش مواجه است و سعی در اثبات اصول موسیقایی و حفظ سنت و آیین موسیقایی پیشین دارد، درحالی که فارابی در چنان بزنگاه تاریخی مشابه افلاطون قرار ندارد، اما در مرکز تمدن اسلامی با پیشینه های فرهنگی متفاوت و آرای مختلف موسیقایی قرار گرفته و همین طور کتب موسیقیِ نظری یونانی را نیز پیش دست دارد و دغدغه اصلی وی تشکیل علمِ جامع موسیقی در نظر و عمل است. فارابی، با غایت قراردادن سعادت در حکمت عملی، استفاده از موسیقی را نیز در جهت سعادت تبیین می کند. او، با انکار منشأبودنِ روابط کیهانی در علم موسیقی و با گرایش به فلسفه علم ارسطویی، مبادی علم موسیقی را بر تجربه بنا نهاده و از گفتمان فیثاغورسی ای که افلاطون در آن قرار داشته گذر کرده است.
۸.

نقش سازنده تخیل در تاریخ از منظر پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پل ریکور تخیل تاریخ بازنمایی بازنمایی روایت تاریخی واقعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 812 تعداد دانلود : 168
حضور تخیل در تاریخ از طریق صورت بندی روایی آن رخ می دهد؛ اما این حضور تنشی را ایجاد می کند که موجب می شود از یک سو، گروهی آن را در حوزه زیبا شناسی روایت قرار دهند و نقش آن را در اثربخشی روایت بر مخاطب و درک او از وقایع تاریخی مهم بدانند و از سوی دیگر، گروهی وجوه تخیلی روایت تاریخی را آرایه ای و در نتیجه، زائد بدانند و سعی در جدایی آن از محتوای تاریخ داشته باشند؛ اما آنچه اهمیت دارد، این است که هر دو گروه نقشی شناختی برای تخیل قائل نیستند و در بهترین حالت، کار آن را آراستن روایت تاریخی می دانند. در این میان، پل ریکور، فیلسوف فرانسوی، بر نقش تولیدگر تخیل تأکید می کند و می کوشد تا نشان دهد این سازندگی تخیل چگونه در بازنمایی روایت تاریخی کار می کند. او بر این باور است که تاریخ تنها از طریق تخیل می تواند بازسازی شود و آنچه تخیل به تاریخ می افزاید، نه تنها تاریخ را به عرصه ادبیات فرونمی کاهد، بلکه بر اهمیت آن به مثابه گفتار نیز می افزاید و کارکردهای تازه ای به آن می بخشد. این مقاله در پی آن است تا با جستجو در آرای مختلف ریکور، نشان دهد که تخیل چگونه با نقش خلاق خود، ارجاع روایت تاریخی به واقعیت گذشته را دستخوش تغییر کرده، مسیری فراهم می آورد که تصویر ما را از تاریخ بازپردازی می کند.
۹.

کارکرد تخیل در ساخت و فهم واقعیت در هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریکور هرمنوتیک تخیل واقعیت زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 760 تعداد دانلود : 47
جدال واقعیت و تخیل از دوران باستان تا به امروز به اشکال مختلف بروز و ظهور داشته است. بر مبنای این دوگانگی، تخیل چیزی مقابل واقعیت تجربی قلمداد می شود که تنها قادر است احساسات آدمی را برانگیزد و با دلالتی ضمنی به چیزهایی اشاره کند که ساخته و پرداخته ی ذهن آدمی است و نقشی در شناخت ما ندارد. این جدال یکی از محوری ترین بحث های پل ریکور را شکل می دهد. او می کوشد تا با نقد و تحلیل نظریه های پیشین از این تقابل فراتر رفته و تأکید خود را بر وجه کارکردی تخیل و نفوذ آن در واقعیت بگذارد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با کاوش در نوشته های مختلف ریکور چهارچوبی از تحلیل او به دست دهد تا از این طریق نشان دهد چگونه تخیل در ساخت و پرداخت واقعیت نقشی عمده ایفا می کند. از این رو، نخست با تکیه بر آرا و نقدهای ریکور چرخش زبانی او در بحث تخیل را شرح می دهیم و سپس به کارکردها و پیامدهایی می پردازیم که از پس این ساز و کار زبانی آشکار می شوند. این کارکردها که می توان آنان را تألیف شاکله ساز و طرح افکنی معناهای ممکن نامید در سه گام تشریح می شوند. در این مسیر، می توان دید چگونه شاکله ای بوطیقایی با ابداع معنای تازه تصویری خلق می کند که با ارجاع غیر مستقیم خود به واقعیت از آن آشنایی زدایی می کند. در انتها نیز اشاره می کنیم که این فهم تازه از واقعیت چه تأثیری در نگرش ما به جهان دارد.
۱۰.

تحلیل مفهوم هنرمند کنشگر با تکیه بر اندیشه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنرمند کنشگر هانا آرنت داستان کنشگری در هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 126 تعداد دانلود : 803
بررسی نقش هنرمند در زندگی بشری ازآن رو که همواره با کلیشه های بسیار روبه رو بوده، موضوعی چالش برانگیز است. در این میان کلیشه های هنرمندِ نابغه و هنرمند متعهد، با نگاهی تقلیل گرا به نقش هنرمند، قدرت اثر هنری در زندگی بشری را نادیده گرفته اند؛ این مقاله با تکیه بر آرای هانا آرنت به دنبال تحلیل موقعیتی به نام «هنرمندِ کنشگر» و پاسخ به این پرسش است که اثر هنری چگونه بر زندگی بشری تأثیر گذاشته و نقش فعال هنرمند در جامعه چیست؟ در این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی، بر نگاه آرنت به فعالیت کنش تکیه کرده و از رابطه آن با داستان پردازی، به تحلیل نقش اثر هنری در زندگی بشری پرداخته تا نشان دهیم، هنرمند می تواند از طریق اثر هنری، «داستانی» جدید برای هر ابژه در جهان مشترک، طلب کند و دنیایی از «داستان ها» را بر روی جهانی از اشیا که در میان ما قرار دارند، بنا کند. در این صورت بندی هنرمند کسی است که به خلق داستانی جدید، معناهای قراردادی و تثبیت شده را از بین برده و با خلق معناها و روابط جدید میان چیزها، بداهت امر بدیهی را زیر سؤال می برد. بدین ترتیب کنشگری هنرمند یعنی به راه اندازی داستانی جدید در جهان محسوسات از طریق اثر هنری.
۱۱.

الگوهای تکثیر نمادها و نشانه های هنری (سیستم های نشانه ای) با رویکردی سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیستم های پیچیده سیستم های نشانه ای راهبردهای تکثیر مم شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 858 تعداد دانلود : 810
رویکرد سیستمی فقط شامل ارگانیسم های زنده نبوده و طیف وسیعی از سیستم های فرهنگی مانند زبان و همچنین رفتارهای اجتماعی در جوامع انسانی را نیز شامل می شود، پژوهش های بینارشته ای گسترده ای در حوزه علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی با هدف استفاده از الگوهای رفتاری سیستم های زنده، برای مطالعه الگوی تحولات در سطح عناصر فرهنگی انجام شده است، که نشان می دهد سیستم های پیچیده در ابعادی کلان دارای الگوها و رفتارهای مشابهی هستند. پیرو چنین پژوهش هایی، در این مقاله نیز با رویکردی سیستمی به روش پژوهش های کیفی، ابتدا به تحلیل مشابهت ها و تفاوت های الگوهای تکثیر در سطح زیستی با چگونگی تکثیر و نشر عناصر اطلاعاتی/ معنایی در سطح فرهنگی پرداخته، سپس به تعمیم نتایج آن در سطح سیستم های نشانه ای – با تاکید بر نمادها و نشانه های هنری - در دو بُعد معنایی و ریختی می پردازیم. در این پژوهش مشاهده می شود که ویژگی های دو راهبرد تکثیر در طبیعت به نام r-selection و k-selection در بُعدی کلان در چگونگی تکثیر نمادها و نشانه های هنری در سطح فرهنگی نیز قابل تعمیم است، گرچه در جزییات تفاوت های آشکاری نیز وجود دارد. در نظر گرفتن چنین شباهت هایی در چگونگی الگوهای تکثیر می تواند با زاویه دیدی بینارشته ای و متفاوت از تحلیل های رایج، منجر به درکی متفاوت از چرایی برخی تحولات در میزان تکثیر و توسعه سیستم های نشانه ای در سطح جوامع مختلف شود.
۱۲.

سرشت استتیکی شیوه تولید: خوانش مارکس با رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استتیک مارکس ادراک حسی شیوه تولید بیگانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 89 تعداد دانلود : 662
تحقیق پیش رو واکاوی ابعاد استتیکی اندیشه مارکس است در پرتو خوانش آن با رانسیر. خوانش استتیک مارکس با رانسیر ما را به نسبت دیالکتیکی حواس نزد مارکس رهنمون می سازد؛ حواسی که از یک سو می توانند دستکاری و توزیع شوند و از سوی دیگر مبدل گردند به کلیدی برای فرا روی از وضعیت موجود. این صورت بندی را «حواس بیگانه شده و در عین حال رهایی بخش» می نامیم و در تلاش ایم تا دوگانگی آن را در متن آثار مارکس به کمک مفاهیم رانسیریِ «توزیع امر محسوس» و «بازتوزیع امر محسوس» شرح دهیم تا در انتها مفهوم شیوه تولید را بر اساس سویه های استتیکی اش بازتعریف کنیم. در این خوانش، می توان دید که تمامی قلمرو امر محسوس به روی فلسفه مارکس گشوده است و می توان مارکس ای را یافت که شخصیت مستقل احساس و ادراک انسان را به رسمیت می شناسد. استتیک در این تحقیق در معنای مشخص «علم ادراک حسی» به کار می رود.
۱۳.

تصوف و عرفان در مقام ویژگی گفتمانی رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوشنویسی خوشنویسی اسلامی رساله های خوشنویسی تحلیل گفتمان گفتمان صوفیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 28 تعداد دانلود : 299
تحولات تاریخی خوشنویسی اسلامی را می توان با شناخت گفتمان های مختلف حاکم بر آن در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف این پژوهش نیز بازشناخت یکی از گفتمان های تاریخ خوشنویسی، یعنی گفتمان صوفیانه و تحلیل ساز و کارهای زمینه ای و رویه های تحمیل انگاره های عرفانی توسط این گفتمان بر رساله های خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر قدرت یافتن و دامنه نفوذ تصوف، در حدود سده های هشتم تا یازدهم هجری غالب گشت و آثار انگاره های عرفانی تحمیلی آن را در اقسام جریانات فکری و مشاغل و هنرهای این دوره می توان مشاهده کرد. این گفتمان همچنین سبب به وجود آمدن ویژگی های مشترک در متون و رساله های مربوط به هنر خوشنویسی گشت. بنابراین در این پژوهش با اتخاذ رویکرد تاریخی- تفسیری و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، به تعیین مفصل بندی ها و بازشناخت ویژگی های صوفیانه در رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تلقی عرفانی از هنر خوشنویسی، در مقام ویژگی گفتمانی و تاریخمند خاص این دوره بوده و نه تنها خصیصه ذاتی و همیشگی خوشنویسی اسلامی نبوده، بلکه در کشمکش و تقابل آشکار با سایر گفتمان های تاریخ ساز هنر اسلامی همچون گفتمان علمی- هندسی در سده های پیشین قرار می گیرد.
۱۴.

واکاوی نسبت رساله های ریاضی و الگوهای هندسیِ تزئینات معماری سامرا در قرن سوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 420 تعداد دانلود : 512
از بحث برانگیزترین موضوعات هنر و معماری اسلامی، تأثیرپذیری نقش مایه ها و تزئینات هندسی به کار رفته در آن ها از روش های ترسیمی و مسائل مطرح شده در رساله های ریاضی است. به باور برخی از محققان نوعِ ترسیم و تداوم این نقش مایه ها در میان صنعت گران و معماران به شکل سینه به سینه بوده و ارتباطی با دستورالعمل هایِ موجود در رساله های ریاضی ندارد، در مقابل پاره ای دیگر بر این عقیده اند که هندسه نگاری های هنر و معماری وامدارِ مسائل ترسیمیِ رساله های ریاضی است. بررسی ساختار تزئینات مورد استناد هریک از این دو طیف مشخص می کند که این نقوش براساس دو ساختار کاملاً متفاوت ترسیم شده اند. هدف این پژوهش مطالعه این ساختارهای متفاوت و جستجوی ارتباط هریک از آن ها با رساله های ریاضی و تحولات آن هاست. بدین جهت پژوهش از یک سو به بررسی نقوشی پرداخته است که از دیگر تمدن ها به هنر اسلامی وارد شده و میان صنعت گران و معماران رواج یافته است، و از سوی دیگر مجموعه نقوشی در هنر اسلامی را مورد توجه قرار داده که در ساختاری جدید و مرتبط با رساله های ریاضی پدید آمده است. نقطه آغازین احتمالی ساختار نوع دوم که با رساله های ریاضی مرتبط به نظر می رسد تاریخ و جغرافیایی است که نخستین رساله های هندسی با موضوع ترسیم نقوش در آن شکل گرفته اند، زمانی در حدود قرن سوم هجری و ترجمه رساله های ریاضی با محتوای هندسه پرگاری. مسأله پژوهش جستجوی رابطه میان شکل گیری و گسترش رساله هایی با موضوع دانش هندسه پرگاری و انواع تزئینات هندسی در معماریِ سامرا، پایتخت خلافت اسلامی در قرن سوم هجری است. این پژوهش دارای محتوایی کیفی و بر پایه روش شناسی توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هم زمان با توجه به هندسه پرگاری در رساله های ریاضی شیوه ترسیم و نقوش حاصل از آن ها در هنر و معماریِ قرن سوم هجری به عنوان اسلوبی جدید از ترسیم نقش مورد توجه قرار گرفت و در کنار تزئینات ترسیم شده بر پایه ساختار قدیمی تر به کار گرفته شد. روندی که به موازات گسترش مسائلِ هندسه پرگاری در رساله های ریاضی سرانجام سبک هندسی موسوم به «گره» سلجوقی را در قرون چهارم و پنجم هجری پدید آورد.
۱۵.

تضعیف خدای متافیزیکی در عقلانیت سوژه مدرن از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دکارت سوبژکتیویسم هستی-خداشناسی متافیزیک تصورشدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 852 تعداد دانلود : 259
هایدگر متأخر، با واکاوی تاریخ تفکر مغرب زمین، فلسفه دوره مدرن را به مثابه تداوم سنت متافیزیک یونانی، و نه گسستی از آن، تبیین کرده و سوبژکتیویسم دکارتی را برآمده از هستی - خداشناسی (یا انتو-تئولوژی) یونان، خاصه افلاطون و ارسطو، تفسیر می کند. رشد خودآگاهی سوژه عقلانی به خویشتن، به مثابه بسط منطقی و ضروری عقلانیت یونانی (یا همان متافیزیک)، منجر به این می شود که دکارت هستی را به عنوان تصورشدگی نزد فاعل شناسا تفسیر کند. در این صورت، تصورشدگی، به مثابه هستی هستندگان، وامدار سوژه انسانی خواهد بود و در نتیجه فاعل شناسا را در جایگاه بنیاد هستندگان قرار می دهد. با این وصف، انسان، در مقام سوژه، پس از این می تواند جایگاهی را اشغال کند که پیش از این، و در متافیزیک و الهیات فلسفی، متعلق به خداوند بوده است. همین تصاحب جایگاه خداوند به وسیله سوژه انسانی است که منجر به افول اعتبار او به مثابه بنیاد هستندگان می شود و تردیدهایی ملازم با وجود یا معناداری او را از پی می آورد.
۱۶.

خوانش هگل از تراژدی «آنتیگونه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هگل پدیدارشناسی روح حیات اخلاقیاتی آنتیگونه قانون الهی قانون بشری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 723 تعداد دانلود : 574
تراژدی آنتیگونه در نظر هگل نه تنها آشکار کننده روح قومی یونان، بلکه برترین اثر هنری تمامی ادوار بود. نقش حیاتی که هگل برای این اثر ادبی در پدیدارشناسی روح قائل بود آشکار کردن «منطق تاریخ» بود. مقاله پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که هگل چه خوانشی از تراژدی آنتیگونه ارائه می دهد و چگونه «منطق تاریخ» را در این اثر درمی یابد؟ هگل جامعه یونان باستان را الگوی «وحدت زندگانی» می دانست با وجوداین معتقد بود در مقطعی از تاریخ این وحدت و وضعیت شادمانه حیات اخلاقیاتی (Sittlichkeit) یونان از هم می پاشد. از آنجا که او آثار ادبی و در کل هنر را دارای دلالت فرهنگی تاریخی و نخستین واسطه ای می داند که روح در ظرف آن به خودآگاهی می رسد، در بخش «روح حقیقی، حیات اخلاقیاتی» از کتاب پدیدارشناسی روح فرو پاشی وضعیت شادمانه حیات اخلاقیاتی یونان را با خوانش «تراژدی آنتیگونه» توضیح می دهد. آنچه هگل در تراژدی آنتیگونه دریافت، سلسله ای از تعارضات دردناک بود که حاصل تقابل قوای اخلاقیاتی جامعه بود؛ قوایی که پیش از این در وحدتی نیندیشیده بودند اما اکنون که تقابل آنها آشکار شده، حیات اخلاقیاتی جامعه فرو می پاشد و روح به مرحله ای عقلانی تر و آزادتر گذار می کند؛ این مراحل همانا منطق جریان غایت مند تاریخ به سوی تحقق آزادی است.
۱۷.

خوانش هگل از تراژدی ادیپوس در کلونوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هگل پدیدارشناسی روح ادیپوس در کلونوس تراژدی یونانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 127 تعداد دانلود : 435
این پژوهش با اتکا بر متن پدیدارشناسی روح به شرح هگل از تراژدی ادیپوس در کلونوس می پردازد. ازآن رو که هگل هنر را حاصل روح دوران و برآمده از فرهنگ و اخلاقیات جوامع می داند، به واسطه خوانش تراژدی یونانی در روح جامعه یونانی تأمل می کند. ویژگی شاخص جامعه یونان باستان نزد اغلب فیلسوفان «وحدت زندگانی» بود؛ اما هگل معتقد است به دلیل آنکه این وحدت نیندیشیده و بی واسطه بود، حیات اخلاقیاتی[1] یونانی دچار فروپاشی می شود. با وجود آنکه هگل در پدیدارشناسی روح هیچ اشاره صریحی به نمایش ادیپوس در کلونوس نمی کند، در پژوهش حاضر با تطبیق متن تراژدی ادیپوس در کلونوس با پدیدارشناسی روح، مشخص می شود که دریافت هگل از جامعه یونان باستان کاملاً با این تراژدی درهم تنیده است. هگل با خوانش این تراژدی به تقابل نقش زن/مرد و خانواده/دولت در جامعه یونان باستان می پردازد. این تقابل ها در شخصیت های آنتیگونه و ایسمنه (دختران ادیپوس) درمقابل اته اکلس و پولونیکس (پسران ادیپوس) ظهور می یابد. درادامه هگل درخلال شرح جنگ دو برادر پدیده «جنگ» را نیز در مناسبت با ایجاد وحدت در جامعه بررسی می کند که بخشی از فلسفه سیاسی هگل به شمار می آید.
۱۸.

تحلیل گفتمان علمی- هندسی در رساله های خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوشنویسی رساله های خوشنویسی تحلیل گفتمان گفتمان علمی- هندسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 881 تعداد دانلود : 198
خوشنویسی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای اسلامی، از سده های اولیه دوران اسلامی تا به امروز، تحولات تاریخی و اجتماعی بسیاری را از سر گذرانده است که می توان این تحولات را ذیل گفتمان های حاکم بر خوشنویسی در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف پژوهش حاضر با فرض وجود نوعی گفتمان علمی- هندسی در سده های میانه، بازشناخت این گفتمان و استخراج ویژگی های آن در متون مربوط به خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر ترجمه متون یونانی و تألیف متون علمی توسط دانشمندان اسلامی و به طور کلی اهمیت یافتن علم گرایی و عقل گرایی در جامعه اسلامی سده های میانه شکل گرفت. از متون و رساله های باقی مانده از دانشمندان و نویسندگان این دوره و همچنین آرای پژوهشگران هنر اسلامی، استنباط می شود که تعاملی جدی میان علوم ریاضی با اقسام صنایع، مشاغل و رشته های علمی وجود داشته است. در همین راستا، هندسه و ریاضیات عامل بسیار مهمی در تدوین و تکامل خطوط اسلامی نیز بوده اند. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش تاریخی و اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان، با تأکید بر متون و رساله های خوشنویسی، به استخراج و بازشناخت ویژگی های گفتمان علمی- هندسی در خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری پرداخته شده است.
۱۹.

سیر تحول بازنمایی تصویر تخت در دستنویس های مصور ایلخانی تا ۷۳۶ هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایلخانان دستنویس های مصور تخت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 307 تعداد دانلود : 781
در عصر ایلخانی که سرآغاز شکوفایی کتاب آرایی ایرانی است، نقاشان با به کار بستن آمیزه ای از عناصر غربی و شرقی زبان بصری جدیدی در بازنمایی مضامین سنتی هنر ایرانی ابداع کردند. تخت به عنوان هسته ی مرکزی مجالس بر تخت نشستنْ یکی از عناصری است که می توان این دگردیسی را در نحوه ی بازنمایی آن دنبال کرد. هدف این مقاله شناسایی و بررسی عوامل مختلفی است که در شیوه ی بازنمایی تخت در مراحل مختلف شکل گیری، گسترش و شکوفایی نقاشی دوره ی ایلخانی مؤثر بوده اند. در این راستا این پرسش ها به بحث گذاشته می شوند؛ انواع  تخت در دوره ی ایلخانی کدام اند؟ عوامل مؤثر بر بازنمایی تخت و تزئینات آن چه هستند؟ کتاب مصور، به عنوان بستری که مضمون بر تخت نشستن در آن خلق می شود، در بازنمایی تخت چه تأثیری داشته است؟ در این پژوهش که بر اساس داده های گردآوری شده از مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است ۸۵ نمونه تخت از تصاویر ۷ دستنویس ایلخانی در سه سطح، انواع تخت، تزئینات آن ها و نحوه ی بازنمایی آن در ترکیب بندی کلی هر تصویر، مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که عصر ایلخانی را می توان به مثابه نقطه ی عطفی در بازنمایی تخت در نظر گرفت که طی آن عوامل متعددی در بازنمای تخت ها دخیل بوده اند، نخست سنت های پیشامغولی در بین النهرین که در تصاویر نقش شده در کتاب ها و اشیاء سفالی و فلزی به کار می رفته است، دوم تصاویر تخت های چینی، سوم جزئیات تزئینی برگرفته از هنر شرق دور به ویژه چین که از طریق تجارت اشیاء به دربار ایلخانان راه یافتند و چهارم تمرکز بر تصویر به عنوان روایتی بصری از متن که  نمود آن در بازنمایی تخت را می توان تحت عنوان شکلی از واقع نمایی شناسایی کرد که به وسیله ی کاربرد پرسپکتیو، نمایش افراطی تزئینات و فاصله گرفتن از الگوی ایستای سنتی در نمایش شاه و تخت بیان شده است.  
۲۰.

معرفی و طبقه بندیِ سفالینه های دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدنه های جسمی لعاب های قلیایی زیرلعابی زرین فام مینایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 186 تعداد دانلود : 854
هنر دوره سلجوقی از درخشان ترین و برجسته ترین دوره های تاریخ هنر ایران است و پیشرفت قابل توجهی در همه هنرها ازجمله سفالینه های این دوره رخ داده است. استفاده از بدنه های جدید دست ساز به نام بدنه های جسمی و لعاب های قلیایی منجر به هماهنگی و یکدستی ترکیب بدنه و لعاب گردید که این امر خود به گسترش تکنیک های تزیینی و توانایی های فنی سفال گران ایرانی کمک کرد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه و طبقه بندی سفالینه های این دوره پرداخته و ضمن بررسی فناوری های به کاررفته در سفالینه های این دوره، ازجمله فناوری ساخت بدنه های جدید، انواع ظروف این دوره را معرفی می نماید. ظروف سفید با انواع تزیینات؛ ظروف رنگی با لعاب تک رنگ در طیف های مختلف آبی، فیروزه ای، زرد، قهوه ای، بنفش و ارغوانی؛ ظروف سایه نما ؛ ظروف زیرلعابی که با نقاشی در زیر لعاب رنگی و بی رنگ انجام می شد و اوج آن را می توان در این دوره مشاهده نمود؛ زرین فام ها در سه سبک درشت نقش، ریزنقش و کاشان؛ و مینایی ها (رولعابی) که با تکنیک نقاشی روی لعاب انجام می گرفت، مهم ترین تولیدات سفالینه های این دوره را شکل می دهند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان