مهری بهفر

مهری بهفر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۶ مورد.
۱.

خوانش های دوقطبیِ معطوف به شاهنامه در تبیین دو مقوله «زن» و «صلح»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خوانش دوقطبی زن صلح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 346 تعداد دانلود : 439
در چند دهه اخیر شاهنامه فردوسی، به خصوص از منظر دو مقوله «زن» و «صلح»، مورد خوانش هایی به غایت متضاد قرار گرفته است. بی توجّه به اعصار شکل گیری متن و اقتضائات نوع ادبی، یکی شاهنامه را به کرانه آثار فمینیستی می برد و دیگری صد و هشتاد درجه مخالف آن شاهنامه را اثری زن ستیز می خواند؛ یکی صرفاً بر پایه تأملاتِ راوی شاهنامه را اثری در نکوهش جنگ می داند و دیگری بر پایه شواهد ساختگیْ آن را اثری نه فقط در ستایش جنگاوری که طرف دار کشتار جمعی می شمارد. این جستار با نام گذاری «خوانشِ دوقطبی» بر این نوع نقد متن و به دست دادنِ تعریف، آشکارکردنِ روش ها و راه کارها و سبکِ ویژه آن، به این گونه خوانش ها از وجه بیرونی و درونی آن و نیز به علل پدیداریشان می پردازد و به این نتیجه می رسد که خوانش های دوقطبی اگرچه در بادی امر به نظر متضاد و نامرتبط می رسند، اما بواقع از دل یک وضعیت واحد بیرون آمده اند، شباهت های عمده ای با هم دارند، تالی فاسد یک دیگر و پدیدآورنده یا برانگیزاننده یک دیگر ند. آن ها ماهیتاً نه قادر به گفت وگو با هم اند و نه با متنی که مورد نقد قرار داده اند، و صرفاً در چنبره نوعی تسلسل باطل به دور خود می چرخند. این جستار نشان می دهد که خوانش های دوقطبیِ معطوف به شاهنامه در اصل جنگی نیابتی را پیش می برند و به جای آن که کاشف حقیقتی از متن باشند، تلویحاً وضعیتی خاص و تجربه ای مدرن از ایران معاصر را بازنمایی می کنند؛ وضعیت و تجربه ای که به تناسب و فراخورِ خوانش های دوقطبیِ شاهنامه مبتنی بر نظرگاه و جهت گیری ای دوقطبی اند: ایمان به حقیقت و کارآمدی سنت و انکار آن، ایران را یک پارچه و متحد خواستن و غیر آن، باور به حقیقت تاریخی ایران متحد و عکسِ آن. خوانش های دوقطبیْ برآمده از منش عاطفی و ذهنی جامعه ای دوقطبی است که قدمتش از یک سو و تجربه مواجهه با دوران جدید از سوی دیگر، او را متشائل کرده است، یا متشائل بودنش موجبات دوقطبی شدنِ مواجهه اش با جهان و متن را فراهم آورده است. و در نهایت این جستار با بیان این که چرا خوانش های دوقطبی بیش از هر متنی به شاهنامه معطوف بوده اند، و بر سر چه معنایی از شاهنامه اجماع داشته اند، درک معنای تازه ای از ماهیت فرهنگی و جای گاه بی همتای این اثر در فرهنگ ایران به دست می دهد.
۲.

بنیان تعلیم شاهان در برسازی زندگی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بنیان تعلیم برون متنی زندگی نامه برسازی شده فردوسی گفتگو هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 826 تعداد دانلود : 552
شاهنامه فردوسی را به سبب تنوع مقولات تعلیم بخشی، قدرت و غنای مباحث تعلیمی و اشکال گوناگون تعلیم گسترده در لایه های پیدا و پنهان متن، اگر در زمره ادبیات تعلیمی به شمار آوریم، راه اغراق نپیموده ایم. شاهنامه پرحجم ترین و قدیمی ترین میراث بر اندرزنامه های ایران باستان در باب سلوک ملوک است و به چند معنا پایه گذار تعلیم پادشاهان، ترغیب آنان به نیکوروشی و تحصیل نیک نامی و تحذیرشان از بدکرداری و بدنامی است. این اثر نه فقط در متن خودش مبادی تعلیم به رأس قدرت را پایه می گذارد، که حتی زندگی نامه ساخته شده برای مؤلفش مشابه سازی مبادی تعلیمی این متن و تأویلی تعلیمی برای آن است. زندگی برسازی شده فردوسی در متون، محصول گفتگوی متون بعد از فردوسی با شاهنامه اند و از همان عناصر تعلیم به رأس قدرت برخوردارند. هم شاهنامه و هم زندگی نامه برسازی شده فردوسی، دستمایه و درسنامه تعلیم در متون تعلیمی بوده اند و گفتمان اخلاق گرای تاریخ، از حیث نصیحه الملوک از گفتگوی شاهنامه با زندگی مؤلفش و گفتگوی این دو با متون تعلیمی دیگر شکل گرفته است. در این جستار بنا به روش شناسی هرمنوتیک در واکاوی و تحلیل متون، به زندگی نامه برسازی شده فردوسی از بعد تبعات و نتایج تعلیمی آن برای تاریخ نگریسته شده است.
۳.

آیا می توان متونِ ادبی را با اجزاءِ متونِ ناهم سنخِ دیگر تصحیح کرد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 479 تعداد دانلود : 743
آیا می توان متون ادبی را با اجزاءِ متونِ ناهم سنخِ دیگر تصحیح کرد؟ آیا می توان جزئی از اجزاءِ متنی به کلی متفاوت را برای تصحیحِ جزئی از متنِ دیگر به کار برد؟ تصحیحِ متونِ ادبی به یاریِ متونِ دیگر در چه شرایطی و چگونه ممکن است؟ آیا به لحاظ روش شناسیِ تصحیحِ متن می توان به صرفِ شباهتِ ظاهری و بیرونیِ الفاظ، جزئی از کلام را از بافتِ خودش در متنی به کلی متفاوت و ناهم سنخ برگزید و مبنای تصحیح جزئی از متنِ دیگر قرار داد، در حالی که کلیت این متون و بافتِ کلام آن ها ناهمگون است؟
۴.

تأملی در داستان کیومرث (خشم، جنگ و یا چشمِ کیهان خدیو؟)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 603 تعداد دانلود : 822
تصحیح انتقادی متنی چون شاهنامه فردوسی تنها با تسلط بر زبان و دیدگاههای عصر فردوسی امکان پذیر نیست. شاهنامه در رابطه ای بینامتنی با اساطیر و روایتهای متون اوستایی و پهلوی است، از سوی دیگر شاهنامه متنی است به جهات گوناگون و بر اثر عوامل متعدد، آسان نما و از آن جهت که در درازای زمان به اشکال گوناگون، از جمله از زبان نقالان همواره شنیده شده و به حافظه جمعی مردم پیوسته است، فهم و دریافتِ آن اغلب بدیهی و آسان می نماید. این آسان نمایی ویژگی شاهنامه است و از دشواریهای تصحیح آن.   در این نوشته با تأملی در «داستان کیومرث»، بیتی مهم از این داستان که تاکنون به شکل دیگری خوانده و تصحیح شده است، با توجه به بنیانهای اساطیری روایت و دستنویس های موجود مورد تصحیح قرار گرفته است.
۵.

ناسازگاری نظریه با نوع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر
تعداد بازدید : 628 تعداد دانلود : 316
آیا هر رویکرد نقد ادبی قابلیت بررسی هر اثر ادبی را دارد؟ و از آن فراتر، آیا هر نظریه روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و... قابلیت بررسی هر متنی را دارد؟ به صِرف مشاهده چند شباهت یا نشانه ای ضعیف و کوچک از بحث های موجود در یک نظریه می توان آن را برای تفسیر و تحلیل هر متن ادبی مناسب دانست؟ آیا نمی باید اصولا میان متن و نظریه ای که قرار است تحلیل گر و گشاینده رمز و راز و پیچیدگی های متن باشد، نوعی ارتباط و سازگاری و همگونی وجود داشته باشد؟ و در چه صورتی می توان گفت منتقد در ارایه خوانش تازه ای از مثلا یک متن کهن بنا بر یک نظریه علوم انسانی توفیق یافته است؟ شاید البته اگر منتقد برداشت و تحلیل جدیدی را از متن به دست دهد، اگر از راز و رمز اثر پرده بردارد، اگر بتواند فراروی درون مایه اثر را با اندیشه ها و نظرهای جدید نشان دهد، اگر با ارایه آگاهی های تازه درک ما را درباره متن دگرگون کند و در نهایت بتواند به کشف لایه ای ناشناخته از متن یا به شناخت جدیدی از آن دست یابد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان