علیرضا نوروزی طلب

علیرضا نوروزی طلب

مدرک تحصیلی: استادیار گروه نقاشی دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۴ مورد.
۱.

روانکاوی تحولات نقاشی و معماری در بستر تاریخی جنگ جهانی اول تا جنگ دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیت موندریان گریت ریتوِلد میس وان دِرروهه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر جهان هنر اروپا و امریکا هنر دوران جدید
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی جهان سبک ها
تعداد بازدید : 644 تعداد دانلود : 193
در پژوهش حاضر، موضوع در روند مستمر و پیچیده تاریخ مانند یک فیلم تصور شده و از قالب های جدا و عکس گونة صامت و ایستا بیرون آمده است .اهمیت و دلیل انتخاب این روش پاسخ به نقصانی است که باعث شده اغلب ، آثار هنری نقاش ها و معماران مهم و پرآوازه یا جداگانه بررسی شده و یا تأثیر متقابل آن بر یکدیگر خارج از بستر تاریخی قرار بگیرد و اتفاقات سرنوشت سازی مانند جنگ و انقلاب که زندگی مردم، ارزش ها و سیستم ها را به هم ریخته تا دوباره بسازد، نادیده انگاشته شود .عامل روحی روانی نیز یکی از متغیّرهای این معادله است که در تولید و تحول اثر هنری نقش دارد .این متغیر نیز یا جداگانه بررسی شده و یا در نظر گرفته نمی شود . این روشی است که بر مبنای آن می خواهیم دلیل دگرگونی ژرف و ظاهراً ناگهانی روحیة طبیعت گرا و رمانتیک کسانی مانند پیِت موندریان ، پیش از جنگ جهانی اول و تحول او به سوی نقاشی های انتزاعی را درک کرده، تأثیر نقاشی های انتزاعی روی معماری مدرن هلندی ها و سبک دِ استیل، به ویژه در معماری گریت ریت ولد 1924 در خانة شرودر، و در غرفة آلمان در نمایشگاه بین المللی بارسلون 1928، اثر میس وان در روهه را بررسی کنیم . نمونة دیگر چنین تحولی در نتیجه جنگ خانمان سوز اول، لوکوربوزیه است .آثار پس از جنگ وی هیچ مشابهتی با آثار رمانتیک- سنتی پیش از جنگ ندارد .براساس این روش، فرضیات پژوهش را در روند تحقیق مرحله به مرحله، جزء به جزء توصیف و مقایسه کرده و به تحلیل و نتیجه گیری می رسانیم تا بتوانیم دلیل شتاب تغییر و تحولات هنری و معماری معاصر را در بستر بحران های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ُهویتی درک کرده، پیش داوری و قالب های خشک تحلیلی و مجزایی که احکام نظری متداول را دیکته می کند، بشکنیم و دیالکتیک روند شکل گیری پدیده ها را تقویت کنیم .این پژوهش حاصل تحلیل نگارندگان از آثار و مطالعات کتابخانه ای است .
۲.

مفاهیم مذهبی در هنر عصر صفوی (قالی بافی، خوشنویسی و نگارگری) با نگاهی تاریخی

کلید واژه ها: هنر مذهب شیعه قالیبافی صفوی نگارگری فلزکاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی صفوی فرهنگی
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پس از اسلام صفویه
تعداد بازدید : 130 تعداد دانلود : 45
تاریخ ایران در سراسر دوران اسلامی یعنی پس از 9 قرن از زمان ورود اسلام به ایران تا قبل از روی کار آمدن سلسلة پادشاهی صفوی و برای برهه ای کوتاه در زمان آل بویه هیچ گاه شاهد حاکمیت دولتی شیعی مذهب نبوده است. در دوران صفوی، «مذهب» نقش مهمی در روند مطالعة فرهنگ و هنر داشت، طبعاً از این رهگذر مقولة هنر نیز از تغییر ایدئولوژی و تحولات اجتماعی که در عصر صفوی رخ داده بود بی بهره نماند و در واقع علاوه بر مردم، هنرمندان ایرانی و شیعه مذهب هم سعی کردند که اندیشه، تفکر، عناصر شیعی، ارادت به خاندان پیامبر(ص) و ائمة اطهار و مخصوصاً شخص «علی بن ابیطالب» (ع) و همچنین موضوعات، احادیث و وقایعی همچون حادثة کربلا، معراج پیامبر و... که در حوزة تفکر شیعی بود، در هنر و آثار هنری خود منعکس کنند. این مقاله بر آن است تا مذهب و عناصر مذهبی غالب در دوران صفوی را با رویکرد به هنرهای قالی بافی، نقاشی ایرانی (نگارگری) و خوشنویسی که در هنر این دوران منعکس شده است، با نگاهی تاریخی بازگو نماید.
۴.

سمبولیسم و هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 720
بحث سمبولیسم در هنر‘ یکی از مهمترین مباحثی است که اندیشه صاحبنظران را همیشه به خود معطوف ومشغول ساخته است .همان گونه که از عنوان بحث بر می آید‘ نخست مقوله هنر و سمبولیسم هر کدام باید به تنهایی مورد شناسایی واقع شوند ودر مرتبه بعد‘ رابطه آن دو با یکدیگر موردمداقه و بررسی قرار گیرد. روش شناخت وکشف حقایق در حوزه مسایل نظری ‘مبتنی بر منطق وعقل است و دوستدار دانش (فیلسوف) ‘ با چون و چرا ونفی و اثبات قضایا‘ بسته به وسع وجودی و طاقت بشری در جستجوی کشف حقیقت بر می آید. بحر را غواص باید ای پسر بدیهی است که چون عقل بشر دارای محدودیت است ‘ شناخت او از حقایق نیز محدود خواهدبود. عقل جزیی تنها با ارتباط با عقل کل ومعرفت عرفانی مبتنی برشهودحقیقی ‘ که همان شهود معصوم است . به دلالت فطری به اذن الهی و عنایت و رحمت واسعه او‘ به قد رظرف وجودی خود می تواند حصار مدیریت را اندکی فراختر کند. نظربه اینکه قبل از شناخت مقوله سمبولیسم ‘ بحث در ارتباط آن با هنر و چگونگی ظهور سمبول در قالبهای مختلف هنری- که بحث روش شناسی در هنر (متدولوژی) را طلب می کند- راه به جایی نخواهد برد‘نخست عنوان سمبولیسم را مطلع بحث قرار می دهیم‘ تا انشاءالله چنانچه مجالی حاصل آمد و توفیق حق همراه شد ‘ در دیگر مباحث مرتبط با سمبولیسم نیز بحث کنیم. از منابع سودمندموجود در این زمینه ‘ کتاب انسان وسمبولهایش نوشته «کارل گوستاوبونگ» است. یونگ می نویسد: «چون اشیاء بی شماری درورای فهم انسانی قرار دارند ‘ما پیوسته اصطلاحات سمبولیک را به کار می بریم . تا مفاهیمی را نمودار سازیم که نمیتوانیم تعریف کنیم یا کاملا بفهمیم» درفرهنگ معین‘ جلد 5 (اعلام) ‘ سمبولیسم چنین تعریف می شود: «سمبولیسم شیوه ای است که حدود سال 1880 م.در ادبیات پیدا شد . شاعران سمبولیست معتقد بودند که شعر بایداز راه آهنگ کلمات‘ حالات روحی و احساسات راکه امکان بیان مستقیم آنها نیست به خواننده یا شنونده القاء کند. شیوه سمبولیسم همواره به این سه اصل کلی که عبارت است از :1- آهنگ کلام و رمز بیان2- هیجان3- استقلال ‘ توجه دارد. گروهی در آن اثری از عرفان پیشین شرق وغرب می بینند‘ عده ای آن را راهی برای پدید آوردن زبانی تازه در شعر می شمارند؛ وگروهی نیز وسیله ای برای بیان مطالب یا استفاده های دیگر می دانند‘ چنانکه اغلب سمبولیستها از اینکه می توانند با موسیقی رقابت کنند افتخار می نمایند. در سال 1880م.عده ای از شاعران جوان درعین وابستگی به جریان پارناس از چها رچوب خشک شعر پارناسیان قدم فراتر گذاشتند و هم بر ضد اشعار خشن پارناسیان برخاستند وهم با قاطعیت «فلسفه تحققی»(positivisme) وادبیات رئالیستی (واقع بینی ) و ناتورالیستی (طبیعت گرایی) ستیزه کردند. درآن زمان با اینکه فلسفه تحققی با عنوان مکتب ادبی ناتورالیسم برعرصه رمان و تئاتر فرمانروایی داشت. عصیان شاعرانه جدید به صورت کاملا تازه ای در برابر آن قد بر افراشت . فلسفه تحققی تنها به واقعیت متکی بود‘ اما سمبولیست ها از واقعیت گریزان و روگردان بودند و در حقیقت منکرواقعیت بودند. در نظر اغلب شاعران سمبولیست بیان واقعیت حال یا گذشته کار نفرت آوری بود.سمبولیست ها آنارشیست بودندو با همه مظاهر هنری‘ادبی وفلسفی گذشتگان سرناسازگاری داشتند .نخستین پیام آور سمبولیسمدرمیان شعرا «بودلر» بود که از طرفداران هنر برای هنر بود ولی با پیدا کردن این راه تازه ‘ شیوه نوی را بنیان گذاشت. بودلر با انتشار کتاب شعرش به نام گلهای شعر (les fleurs du mal) دنیای شعر را تکان داد ونسلی که درخلال سالهای 1857 تا 1880 م. می زیست ‘ بودلررا پیشوای خودشمرد. آنچه را که سمبولیست ها اساس مکتب خودقرار دادند . بودلر دراشعار کوچکی از قبیل مکاتبات (correspond-dances) وحیات پیشین la vie ) antArirure) بیان کرد. در نظر او دنیا جنگلی است پر ازعلایم و اشارات؛ وحقیقت ا زنظر مردم عادی پنهان است .فقط شاعر باید با قدرت ادراکش به تعبیر وتفسیر این علایم بپردازد . از دیگر پیشوایان بزرگ این شیوه می توان «ورلن» (p.verlaine) ‘«رمبو» (A.Rimbaud) و «مالارمه»(s.Mallarme) را نام برد.
۶.

مطالعه تطبیقی رقص شیوا و رقص سماع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیوا آیین هندو رقص کیهانی آیین تصوف رقص سماع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 473 تعداد دانلود : 172
هنر در فرهنگ های سنتی و دینی و آیینی، بستر مناسبی برای تجلی مضامین عرفانی، معنوی و روایی است، لذا می توان از طریق پژوهش در این قبیل آثار هنری، علاوه بر کشف معانی نمادین به دریافت محتوای رمزی اشاره ای آنها نیز نایل شد. بیان نمادین در رقص های آیینی یکی از مهم ترین شاخه های هنری است که می تواند، به مثابة مطالعاتی جامعه شناختی، دینی، عرفانی و اعتقادی و به طور کلی تحت عنوان مطالعات فرهنگی، خصوصیات زیباشناختی و محتوایی، آثار هنری را مورد پژوهش قرار دهد. رقص های آیینی یکی از جذاب ترین حوزه هایی است که علاوه بر جنبه های زیباشناختی در فرم های حرکتی، دارای مفاهیم و معانی عرفانی، دینی و روایی است که در توالی زمان و مکان تحقق پیدا می کند. رقص های آیینی در تمدن های مختلف براساس مضامین معرفتی و عرفانی یا روایی- اساطیری و تاریخی- شکل گرفته اند که در بعضی موارد، معانی مشابهی با یکدیگر دارند؛ به گونه ای که گویا معنی واحدی به صورت دو یا چند شکل بیان شده است. آنچه اهمیت دارد، شکل های متنوع و زیباشناختی بیان برای ظهور معناست. همواره زیباترین شکل بیان در عالم، هنر است که عالی ترین صورت را برای تجلی معنا و قصد هنرمند فراهم می سازد. اغلب هنرهای آیینی، دینی، قدسی و سنتی، چون محتوا بر صورت غلبه دارد، بیانی نمادین و رمزی پیدا کرده اند، اما صرف بیان نمادین و رمزی، هنر نیست بلکه نمادها در حرکات و اشارات و حتی در نوشتار نیز باید ماهیتی هنری داشته باشد. کارکرد معنایی این صورت های رمزی و کنایه ای، امری ثانوی است. در غیر این صورت، معنا و قصد هنرمند امکان ظهوری متعالی نخواهد داشت. این قاعده در همة حوزه های هنر، خصوصاً رقص و موسیقی، جاری است. رقص شیوا در هند و رقص سماع میان پیروان اهل تصوف، مجموعه حرکاتی است که زیبایی شناسی آنها از هماهنگی شان با طبیعت نشأت می گیرد به طوری که رقص شیوا و رقص سماع به لحاظ فرمی در زمره رقص های کیهانی به شمار می آیند و مفاهیم عرفانی بر محتوای آنها مترتب است. این در حالی است که به لحاظ صوری کاملاً از یکدیگر متمایز هستند. این مقاله بر این فرض استوار است که رقص های آیینی همچون رقص شیوا و رقص سماع در زمان ها و مکان های متفاوت، علی رغم صورت های متفاوت بیانگر حقیقتی واحدند؛ حقیقتی که محتوای صورت های رمزی، نشانه ای و اشاره ای است، و محتوایی معرفتی و متعالی دارند.
۷.

نظریه فرمال، اساس نقد، تفسیر و فهم آثار هنری

کلید واژه ها: تفسیر ساختگرایی نقد فرم محتوا بیان فرمالیسم ابداع صورت مندی هنر به مثابه شگرد هنر به مثابه تکنیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 962 تعداد دانلود : 813
اساس نقد در هنرها (The Basis of Criticism in the Arts) با هر رویکردی، معطوف به شکل (فرم) اثر هنری است. شکل، اساس و اصلی است که اثر هنری را هستی می بخشد و آن را متعین می کند. هر اثر هنری شکل و فرم و ساختمانی است که هنرمند با شگردها و تمهیدات خلاقانه و با تخیل ابداعی اش آن را می آفریند. آفرینش اثر هنری در صورت یا فرم (شکل) تحقق پیدا می کند و زیبایی، صورت تحقق یافته ای است که در اثر هنری عیان می شود.هر گونه نقد و تفسیر اثر هنری از طریق ابژه ای که صورت بندی و ساختمان اثر هنری نامیده می شود، امکان پذیر خواهد شد. دریافت معنا یا محتوای اثر هنری، فهم و بازخوانی نیت مولف، ارجاع متن (بافتی از کلمات، اشکال و رنگ ها، حرکات و اصوات) به حوزه های روانشناختی، جامعه شناختی، تاریخی و اساطیری، از طریق فرم (شکل) و صورت مندی (formality) اثر هنری است. فرم، محل یا مکان تلاقی هنرمند با مخاطب و مخاطب با هنرمند است. اگر اثر هنری ابژه ای مستقل پنداشته شود و آزادانه در افق های تاریخی متفاوت مورد تفسیرهای متعدد قرار گیرد، آنچه که هر تفسیری را امکان پذیر می کند، نهایتا فرم هنری است که ذات آن، زیبایی بیان (expression) است. پرسش از اثر هنری می تواند جنبه های گوناگونی داشته باشد. همچون: اثر هنری چه می گوید؟ مقصود هنرمند از آفرینش اثر هنری چه بوده است؟ اثر هنری در زمان حال بیانگر چه معنایی است؟ اثر هنری چگونه قادر به انتقال افق تاریخی گذشته به دوران جدید است؟ هرگونه پاسخ به این قبیل پرسش ها منوط به شناخت دقیق و اصیل حوزه نقد و تحلیل صورت و ساخت اثر هنری است.
۸.

خوانش عکس، به مثابه هرمنوتیکِ امر خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)

۹.

جستاری در شکل شناسی اثر هنری و دریافت معنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی تکنیک محتوا پیام فرمالیسم ابداع ماده (متریال)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 274 تعداد دانلود : 458
بررسی سیر تحولات فرم در تاریخ هنر، نظریه ای بنیادین در شکل شناسی آثار هنری است. می توان تاریخ هنر را از طریق بررسی شکل آثار هنری یا زیباشناسی فر مهای هنری مطالعه و بررسی کرد. تاریخ هنر بر اساس روش ساخت و ساز آثار هنری و آفرینش فرم، تحقق یافته است نه از توان تفسیر، نقد و داوری ناقدان آثار هنری.گرچه ذهنیت هنرمندان، متقدم بر تحقق عینی آثارشان است، اما، این عینیت و نظام صوری آثار هنری است که تاریخ هنر را به وجود م یآورد. هنر، با ساختن است که تحقق پیدا می کند. گرچه هنرمند، پیش از ساختن اثر هنری، تصوری از آن چه که باید ساخته شود، دارد اما آگاهی ها و توانایی های فنی و تکنیکی است که امکان تحقق صور ذهنی را به شکل آثار هنری میسر می کند. هنرمند به نیروی تخیل فعال، صورتی از آن چه که باید ساخته شود، مناسب آن را قابل دریافت [materyile =] می آفریند و سپس با ماده می کند. ذهنیتی که صورت محسوس پیدا نکند، تنها برای صاحب ذهنیت، به مثابه امری ذهنی، وجود دارد؛ مخترعی که فاقد توانایی های فنی در چگونگی ساخت اید ههای خویش است، مخترع به شمار نم یآید و شاعری که قادر به بیان گفتاری یا نوشتاری اشعار خود نیست، شاعر نامیده نم یشود.صورت های خیالی هنرمند، م یتواند نشأت گرفته از روایت، داستان، مضامین و موضو عهای گوناگون و یا احساسات شخصی باشد. محتوا یا پیام هایی که می تواند دینی و اخلاقی، انسانی و اجتماعی، سیاسی و عقیدتی و یا صرفاً کنش های فردی هنرمند باشد. اثر هنری، کیفیت محسوس این قبیل موضوعات است که در زیباشناسی شکل و شگردهای آفرینش فرم، توسط هنرمند، قابلیت دریافت پیدا می کنند. هرگونه فهم و تفسیر و نقد، تنها از طریق اشکال هنری امکا نپذیر است. اثر هنری، به ارز شهای زیباشناسانة شکل و فرم بیان است که اطلاق می شود نه به پیام و محتوای آن و نه به چگونگی دریافت محتوا از طرف مخاطب!شناخت و تحلیل ساختار و سبک و سیاق و شیوة بیان هنرمند، از طریق رویکردهای شکل شناسی قابل مطالعه و بررسی است، نه از طریق معناشناسی اثر. هرگونه دریافت معنایی نیز تنها از طریق شکل شناسی و تحلیل ساختاری ابژه هنری امکان پذیر خواهد شد.
۱۰.

نظریه فرمال ، اساس نقد ، تفسیر و فهم آثار هنری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 609
اساس نقد در هنرها (The Basis of Criticism in the Arts) با هر رویکردی، معطوف به شکل (فرم) اثر هنری است. شکل، اساس و اصلی است که اثر هنری را هستی می بخشد و آن را متعین می کند. هر اثر هنری شکل و فرم و ساختمانی است که هنرمند با شگرد ها و تمهیدات خلاقانه و با تخیل ابداعی اش آن را می آفریند. آفرینش اثر هنری در صورت یا فرم (شکل ) تحقق پیدا می کند و زیبایی، صورت تحقق یافته ای است که در اثر هنری عیان می شود. هر گونه نقد و تفسیر اثر هنری از طریق ابژه ای که صورت بندی و ساختمان اثر هنری نامیده می شود، امکان پذیر خواهد شد. دریافت معنا یا محتوای اثر هنری، فهم و بازخوانی نیت مولف، ارجاع متن (بافتی از کلمات، اشکال و رنگ ها، حرکات و اصوات) به حوزه های روانشناختی، جامعه شناختی، تاریخی و اساطیری، از طریق فرم (شکل) و صورت مندی (formality) اثر هنری است. فرم، محل یا مکان تلاقی هنرمند با مخاطب و مخاطب با هنرمند است. اگر اثر هنری ابژه ای مستقل پنداشته شود و آزادانه در افق های تاریخی متفاوت مورد تفسیرهای متعدد قرار گیرد، آنچه که هر تفسیری را امکان پذیر می کند، نهایتاً فرم هنری است که ذاتِ آن، زیبایی بیان (expression) است. پرسش از اثر هنری می تواند جنبه های گوناگونی داشته باشد. همچون: اثر هنری چه می گوید؟ مقصود هنرمند از آفرینش اثر هنری چه بوده است؟ اثر هنری در زمان حال بیانگر چه معنایی است؟ اثر هنری چگونه قادر به انتقال افق تاریخی گذشته به دوران جدید است؟ هرگونه پاسخ به این قبیل پرسش ها منوط به شناخت دقیق و اصیل حوزه نقد و تحلیل صورت و ساخت اثر هنری است.
۱۱.

بنیان هایی برای شناخت و تفسیر هنر بیزانس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 927
هنر بیزانس متعلق به عالم مسیحیت است. عالم مسیحی دارای خصوصیاتی است که در کل آثار هنری متعلق به عصر مسیحیت منعکس می شود. هر نوع تفسیر و نقد و بررسی آثار هنری عصر بیزانس براساس شناخت عالمی که به آن تعلق دارد، میسر است. مرکز عالم مسیحیت کتاب مقدس و کلام الهی است. ظهور مسیح (ع) مبداء ظهور عالم مسیحیت است. کلمه الهی تمامیت عالمی را آشکار کرده است که متعلق به رحمت و جلال و شکوه و نور و جمال الهی است. فهم و تفسیر هنر بیزانس مبتنی بر درکی عمیق از عالم مسیحیت است. حضور امر مقدس در تصویر و تفسیر تصویر برای رجوع به امر مقدس درون مایه هنر بیزانس است.
۱۲.

اصالت زیبایی و انضمامی بودن سوژه در هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 213
هر گونه قضاوت و داوری در مورد اثر هنری یا حقیقت هنر و زیبایی، مبتنی بر این اصل است که انسان پیش از حکم، تصوری از هنر و زیبایی داشته باشد. آیا منشا تصوری که از حقیقت هنر در ظرف ادراکی انسانها به تحقق پیوسته است، حقیقی است؟ و یا آنکه منشا آن تصور، اعتباری و مبتنی بر سلیقه و عادت و ذوق و پسند و تداعی و خواستهای فردی و اجتماعی است، که پنداری از صورت و حقیقت هنر را در ذهن به وجود آورده است؟اثر هنری صورتی از حقیقت هنر و به عبارتی، تجلی «صورت حقیقی هنر» است. اثر هنری به تمام ذات همه وجود و ماهیت خود را از هویت صورت نوعیه هنر دریافت می کند. هویت هنر ناشی از زیبایی حقیقی است و زیبایی حقیقی منشا تحقق «صورت نوعیه هنر» است.هنرمند با دریافتی شهودی از هستی، صورتی نوعیه، مجرده و نورانیه و مثالی از زیبایی حقیقی در ظرف خیال خویش ابداع می کند که این صورت نوعیه به تمام ذات، هستی خود را بنا به ظرفیت وجودی هنرمند، از زیبایی مطلق و ازلی دریافت کرده است. آن صورت نوعیه، مبداء و منشا ایجاد اثر هنری است. تفسیر اثر هنری مبتنی بر دستگاه فکری مفسر است. تفسیر کننده اثر هنری، نخست با صورت هنر مواجه می شود و سپس با مختصاتی که در صورت هنری تحقق پیدا کرده است، به تفسیر و نقد اثر می پردازد. تفسیر اثر هنری از طرف تفسیرگران متفاوت با پیش زمینه های ذهنی مختلف، منجر به ظهور مفاهیم گوناگون ذهنی و حتی متضاد، نسبت به یک اثر هنری، خواهد شد به همین جهت یک اثر هنری خصوصاً در حوزه ادبیات با قرائتهای متفاوت و برداشتهای گوناگون و حتی متضاد، تفسیر یا خوانده می شود. هر گونه تفسیر در ارتباط با نشانه ها و نمادهای موجود در اثر، در حکم واکنش روحی ما نسبت به متن است. در معنایی کلی، متن به چیزی اطلاق می شود که تفسیر از آن آغاز و به آن ارجاع داده می شود. متن هنری، متنی است با ساختار زیباشناختی که امکان تفسیرهای متعدد را فراهم می کند. متن هنری حقیقت ذاتی خود را از «صورت نوعیه هنر» اخذ می کند و معانی متعددی را در رویکردهای متفاوت تفسیری، آشکار می کند. شناخت ساختار ذهنی منتقد و مخاطب آثار هنری، می تواند مبانی نظری مفسران را آشکار کند. صورت هنری، مستقل از دستگاه نظری مفسران به حیات مستقل خویش در اثر هنری متکی و فراتر از هر تفسیری دارای استقلال ذاتی است.
۱۳.

تاویل عکس، و چگونگی تحقق لذت متن در مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رولان بارت عکس لذت متن اتاق روشن استودیوم پونکتوم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی عکاسی
تعداد بازدید : 771 تعداد دانلود : 807
خلق متن می تواند در پی خواست لذت نیز باشد. لذتی که پدید آورنده متن، در حین آفرینش متن، آن را تجربه می کند؛ و لذتی هم، که خواننده ناشناخته متن، در قرائت متن، آن را کشف می کند. لذت متن، شاید حقیقت نهفته در هستی متن باشد، که مخاطب - چه خواننده نامعلوم آن، و چه مولف به سان مخاطب اولیه اش - آن را در زیبایی متن، مشاهده، و از چنین دریافتی، حظ می برد. گادامر، از بزرگ ترین فلاسفه معاصر، حقیقت و زیبایی را دو عنصر تفکیک ناپذیر در هر متن و به ویژه در اثر هنری دانسته، و دریافت لذت را، منوط به آشکارگی حقیقتی می داند که در متن نهفته است.عکس، به مثابه متنی لذت آفرین، آشکارگی حقیقت خود را در برابر مخاطب ویژه خویش، به نحوی منحصر به فرد، آشکار می کند. رولان بارت، لذت عکس را در اتاق روشن - کتابی که منحصرا درباره عکاسی نوشت - می کاود.استودیوم و پونکتوم، دو عنصر حظ بصری، در عکس، که اولین بار در اتاق روشن مطرح می شوند، می توانند به سایر متون تصویری (تجسمی) نیز، قابل بسط باشند.
۱۶.

معرفی و تحلیل هنر بیزانس

کلید واژه ها: بیزانس هنر دینی نور زیبایی شناسی نماد میترایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 837 تعداد دانلود : 617
هنر بیزانس متعلق به عالم مسیحیت است. عالم مسیحی دارای خصوصیاتی است که در تمامی آثار هنری این دوران منعکس می شود. هر نوع تفسیر و نقد و بررسی آثار هنری این عصر بر اساس شناخت عالمی که به آن تعلق دارد، میسر است. مرکز عالم مسیحیت کتاب مقدس و کلام الهی است. ظهور مسیح (ع) مبدأ ظهور عالم مسیحیت است. کلمه الهی تمامیت عالمی را آشکار کرده است که متعلق به رحمت و جلال و شکوه و نور و جمال الهی است. هنر بیزانس مبتنی بر درکی عمیق از عالم مسیحیت است. حضور امر مقدس در تصویر و تفسیرِ تصویر، برای رجوع به امر مقدس، درون مایه هنر بیزانس است. البته فرهنگ و هنر مسیحی سال ها پس از ظهور پیامبر و اشاعه پنهانی مسیحیت شکل گرفته و معماری و تزیینات آن بر پایه معابد میترایی بوده است و نشانه های فرهنگ پیش از مسیحیت در آثار نقاشی و نقش برجسته نیز مشهود است.
۱۷.

پرسش از چیستی هرمنوتیک، تحلیل و بررسی مسائل آن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 711 تعداد دانلود : 90
برای واژه هرمنوتیک (Hermeneutics) در اثر کاربردهایی که پیدا کرده است، معانی متعددی وضع کرده اند. کاربران این واژه، باید معنی و مقصود خویش را از واژه هرمنوتیک به طور دقیق و روشن، بیان کنند. حوزه نقد و تفسیر آثار هنری بیشترین آسیب های نظری را به خاطر ابهام در استعمال واژه هرمنوتیک و معادل های آن همچون تفسیر، تعبیر و تاویل، دیده است. منتقدین و نظریه پردازان و متفکران، همواره این اصل را در مکتوبات خویش رعایت می کنند که : اگر معنی واژه ها در کاربردهای خود و مقصود کاربران از واژه ها، معلوم نشود، واقعه فهم به طور صریح و روشن اتفاق نمی افتد و علاوه بر این، مخاطبانِ مکتوبات، دچار بدفهمی متن می شوند و تفسیرهایی مخالف مقصود نویسندگان از متن، خواهند داشت. فهم و تفسیر پدیده ها از یکدیگر جدایی ناپذیرند. تا آن جا که بسیاری از متفکران برای فهم و تفسیر، ماهیتی واحد قائل شده اند. قابلیت های ذهنی انسان به گونه ای است که قادر است، برای هر پدیده ای، معناسازی کند یا درپی کشف معنای پدیده ها باشد. چنین قابلیتی را قابلیت های تفسیری نام نهاده اند. متن ها در تفاسیر، مفتوح می شوند. هدف تفسیر و فهم متن، وصول به معنای آن است. معنا، محصول فرایند فهم است. دازاین (Dasein) موجود مفسری است که دارای عالَم است و ذاتا پدیده ها را تفسیر می کند. برای تفسیر متن، داشتن روش، الزامی است. متون، مفسرین را در یافتن روش های تفسیری، هدایت می کنند. و به عبارتی : متون، هادی مفسراند برای تفسیر! بررسی تعاریف هرمنوتیک و تحلیل ماهیت فرایند تفسیر برای هر پژوهشگری، ضروری است. زیرا تفسیر با معرفت شناسی و هستی شناسی ربطی ذاتی دارد و علاوه بر این، تفسیر در عالم هنر، به صورت نقد هنری ظاهر می شود. پرسش از چیستی هرمنوتیک و بررسی کلیات مسائل مربوط به تفسیر، درون مایه این مقاله است.
۱۸.

دو نرخی کردن بهای بلیط موزه ها برای بازدیدکنندگان داخلی و خارجی در کشورهای درحال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدمات موزه بینش بازدیدکننده کشش قیمتی تقاضای بلیط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 706 تعداد دانلود : 199
در این مقاله قیمت بلیط موزه ها به عنوان رکنی حساس و بحث برانگیز در بازاریابی موزه، مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که بینش بازدیدکنندگان و کشش قیمتی تقاضا از عوامل تأثیرگذار در تعیین قیمت بلیط است، این موضوع نیز مورد بررسی واقع شده است و با تطبیق نتایج به دست آمده از تحقیقات کارلین، گوردین و مارتین با شرایط کشورهای در حال توسعه بیان شده است که بهترین راهکار در تعیین قیمت بلیط موزه ها در این کشورها، دو نرخی بودن آنها برای بازدیدکنندگان داخلی و خارجی می باشد. همچنین با توجه به فاکتورهای بیان شده در این مقاله بازدیدکنندگان موزه ها و بالاخص بازدیدکنندگان خارجی دارای کشش قیمتی تقاضای پایینی می باشند که این دو عامل باعث شده است تا مدیران موزه ها در کشورهای در حال توسعه با اطمینان بیشتری برای عدم مواجه با کاهش شمار بازدیدکنندگان و همچنین فراهم شدن رضایت آنها، روش دو نرخی برای بلیط موزه ها را اتخاذ کنند.
۱۹.

ارجاع به زمان از دست رفته، به مثابه امر حاضر در عکس های خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارجاع رولان بارت زمان گذشته عکس های خصوصی آنجا بودگی مصداق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 304 تعداد دانلود : 405
عکس همواره چیزی را از گذشته، ردّ و جعل می کند. تأکید حضور-آن-جای مصداق در عکس بی گمان نشأت از فهمی در برابرِ آن دارد که فحوای چنین ردّی را بر تنِ عکس مورد پرسش قرار می دهد. ارتباطِ با گذشته ای که عکس به مثابهِ هستی درذاتِ خود سودای آشکارگی اش را دارد، در زمانِ حال که رؤیتِ آن را مهیا می سازد، به سانِ کنشی است متأخر که از جانبِ مخاطبِ خاصِ عکس، ادراک می شود. چه که او همزمان با رؤیت، به خوانش گذشته ای مشغول است که به جز در عکس، ""حضور""ش را چنین مستند نمی توان مطالعه کرد. وجودِ زمانِ گذشته در بطنِ عکس با عناصری گره می خورد که برای مخاطب خود حاملِ فهمِ پیشینی هستند از هر آنچه در زندگیِ ازدست رفتة او تداعی گر معنا بوده، و توأمان اصرار می ورزند بر موقتی بودنِ تمامی انگاره های ذهنی و عینی که میانِ وی و سطحِ عکس در جریان است. بنابراین، چگونه است که آن-جا-بودگیِ همارة مصداق و پیوندِ همیشگیِ ""واقعیت و گذشته"" که ""ارجاعِ"" عکس از بطن آن برمی خیزد، یکی شدن حقیقتِ عکس را (مصداقی که حضورش دیگر تنها منوط به قاب عکسی است که در برابرِ دیدگان است)، با واقعیتِ آن (""آنچه بوده"" از مصداقی که در برابرِ دوربینِ عکاسی، حضوری واقعی و آنی، داشته است) پایه گذاری می کند؟ رولان بارت1، در آخرین کتاب خود، اتاق روشن2، ""ارجاع"" را گوهر عکس می نامد؛ ارجاع به ""آنچه بوده""، که اکنون به سان امری حاضر و کنش گر در عکس حضور دارد. در مقالة حاضر به بررسی چگونگیِ هستومندیِ زمانِ گذشته در بستر عکس، و تبیینِ ویژگی های متمایز ""ارجاع به گذشته"" در عکس های خصوصی پرداخته و تأثیراتی را که چنین ""ارجاعاتی"" به مثابه هستیِ عکس در خوانش و تأویلِ اثر بر مخاطبِ خود خواهند داشت، مورد تحلیل قرار خواهیم داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان