سارا نظیف

سارا نظیف

مدرک تحصیلی: دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

سنجش سری زمانی کیفیت حکمرانی در ایران بین سال های 1400- 1374(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران کیفیت حکمرانی سری زمانی معادلات ساختاری بی ثبات سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 812 تعداد دانلود : 937
هدف پژوهش حاضر بررسی روند کیفیت حکمرانی در ایران بین سال های 1374 الی 1400 است و جهت ساماندهی پژوهش چهار پرسش مطرح می شود: عملکرد کیفیت حکمرانی در ایران در بازه مورد بررسی چگونه بوده است؟ مدل کیفیت حکمرانی در ایران چگونه بوده است؟ چه پیش بینی در خصوص آینده حکمرانی ایران وجود دارد؟ و در نهایت اینکه مهم ترین عوامل در تعیین کیفیت حکمرانی کدم اند؟ جهت پاسخ به سؤالات پژوهش از تکنیک های سری زمانی و معادلات ساختاری استفاده می شود. بنابر ماهیت اکتشافی پژوهش، از ارائه فرضیه خودداری گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کیفیت حکمرانی که به معنی چگونگی کاربرد قدرت، تعامل و پاسخگویی است و کارآمدی نظام های سیاسی را مورد بررسی قرار می دهد، در بازه زمانی مورد بررسی در ایران دارای عملکردی دوره ای با روند نزولی بوده است بطوریکه بهترین عملکرد آن مربوط به سال آغازین بوده و طی سال های پس ازآن هیچ گاه سطح کیفیت حکمرانی هم طراز آن نگشته است؛ علاوه بر این، بدترین عملکرد کیفیت حکمرانی در ایران نیز مربوط به سال پایانی دوره زمانی است که تأییدی بر نزولی بودنِ کیفیت حکمرانی در ایران می باشد. در میان ابعاد شش گانه کیفیت حکمرانی نیز، ثبات سیاسی و کنترل فساد مهم ترین عوامل تأثیرگذار شناسایی شده اند. پیش بینی سری زمانی نیز حاکی از آن است که استمرار فرایندهای موجود به ادامه نزولی بودن کیفیت حکمرانی در ایران منجر خواهد شد که این امر توانایی بالقوه ای جهت ایجاد نارضایتی در میان ایرانیان داراست.
۲.

بازنمایی پساساختاری مفهوم کودکی در برنامه های کودک و نوجوان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کودک تلویزیون نظام نشانه ای گفتمان منازعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 518 تعداد دانلود : 190
این مقاله در پی کشف مفهوم کودکی به کمک یکی از ابزارهای نمادین فرهنگی (برنامه های کودک تلویزیون) در دوره ای از تاریخ سیاسی اجتماعی ایران است که بیش از هر چیز در کنترل دال های متعارضی همچون منازعه در عرصه سیاسی و هویت های جدید سبک زندگی در عرصه اجتماعی قرار دارد. از رهگذر قرار گرفتن در شبکه ای از روابط بینامتنی معنادار با کمک چارچوب نظری «امر سیاسی» نزد شانتال موفه در تلاش است تا حوزه های آگونیسمیک موجود در تمایزات آشتی ناپذیر میان هویت های جمعی ما / آن ها را کشف کند. روش نشانه شناسی پرس و تحلیل واسازی متن دریدا در کشف اشکال هژمونیک (هرچند ناقص و آسیب پذیر) از هویت یابی در کودکان و نوجوانان به کار گرفته شده است. چگونگی بازنمایی کودکان در برنامه های تولیدی تلویزیون ایران و اینکه این بازنمایی آنان را در ارتباط با قدرت حاکم در چه جایگاهی قرار می دهد، سؤال پژوهش پیش رو است. بررسی منازعه معنایی حاکم بر دهه هشتاد به بازنمایی دو «دیگری» متفاوت منجر گردید که یکی در نشانه های غایب سبک جدید زندگی و دیگری در بازنمایی هویت «ما» به صورت انتقادی نمایان گشت. گفتمان هژمونیک دهه هشتاد نقطه تصمیم ناپذیر تحلیل متن تلقی گردید. یافته ها بیانگر بازنمایی کودکان و نوجوانان به منظور سوژه سیاسی و قرار گرفتن در جایگاه بالقوه مقاومت یا سازش با قدرت برتر است که رابطه کودک و نوجوان با قدرت سیاسی را درون گفتمان خودانتقادی توضیح می دهد.
۳.

تحلیل نشانه شناسی برنامه های کودک و نوجوان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در دهه های 60 و 70 (مطالعه موردی: کارتون های قصه های مجید، مدرسه موش ها، دنیای شیرین و قصه های تا به تا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه های کودک و نوجوان نظام نشانه ای گفتمان هویتی دهه60و70

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 567 تعداد دانلود : 179
مناسبات قدرت در دهه های 60 و 70 در ایران، متأثر از وقوع انقلاب اسلامی دچار تغییراتی شده است. نظام های نشانه ایِ متعارضی را می توان شناسایی کرد که حول روابط و مناسبات قدرت در ایران انقلابی ایجاد شدند و زندگی اجتماعی کودکان را تحت تأثیر قرار دادند. در مطالعه حاضر با به کارگیری چارچوب امر سیاسی و نظریه فرهنگی کودک در روش نشانه شناسی  پرس، به واسازی نظام های نشانه ای و منازعه معنایی حاصل از آنها در برنامه های کودک و نوجوان تولید تلویزیون ایران در گذر از دو دهه پس از پیروزی انقلاب پرداخته شده است؛ تا از این طریق، گفتمان هویتی هژمونیک در هر دهه به دست آید. یافته ها نشان می دهد؛ در متن دهه 60 غلبه با نمادهای اسلامی انقلابی بود که حول ضدیت با مصرف گرایی، ساده زیستی و همبستگی اجتماعی در دل روابط خانوادگی و آموزشی نظم می یافت. نظام نشانه ای در حاشیه و پنهانِ اجتماعی، با القای هویت انقلابی در تضاد با دیگری (غرب)، کودکان را آماده پذیرشِ روابط اقتدارآمیز مبتنی بر سلطه ساخت و در دهه70 غلبه نظام نشانه ای مدرن در برابر سنتی، اقتدار پدرسالارانه را درهم شکست و روابطی با منطق گفتگو را بر نظام روابط خانوادگی حاکم ساخت. هویت مخاطبان شناور در برداشتی متناقض و متضاد از محور ابژگی و سوژگی قرار گرفت و دستیابی به مفهوم کودکی را غیرممکن ساخت.
۴.

ارزیابی سهم تغییر اقلیم بر کاهش تراز آب دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 521 تعداد دانلود : 917
دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین و ارزشمندترین زیست بوم های آبی ایران است که در حال حاضر در شرایط بحرانی قرار گرفته و تغییرات زیادی در ویژگی ها و عملکردهای آن به وجود آمده است که افت تراز آب، کاهش بسیار شدید مساحت دریاچه و افزایش شوری آب، ازجمله این موارد است. هدف این مقاله، شناخت بهتر فرایندهای مؤثر بر نوسانات تراز آب دریاچه و ارزیابی سهم هریک از مؤلفه های تأثیرگذار است؛ ازاین رو، سیستم منابع و مصارف آب در محدوده حوضه آبریز دریاچه در قالب الگوی ون سیم طراحی شد. در طراحی الگو، اندرکنش و روابط متقابل مؤلفه های اثرگذار، شامل سدهای حوضه، برداشت از آبخوان ها، و متغیرهای اقلیمی، بر سطح دریاچه در مقیاس ماهانه در بازه زمانی 1393-1378 درنظر گرفته شد. پس از واسنجی الگو، روند تأثیرگذاری هریک از متغیرها بر تراز آب دریاچه با طراحی سناریوهای مختلف ارزیابی شد. یافته ها حاکی از این است که بهره برداری از سدهای حوضه (26 درصد) به همراه افزایش نیاز آبی (16 درصد) به ویژه در بخش کشاورزی، درمجموع سبب کاهش 42 درصدیِ جریان سطحی ورودی به دریاچه شده اند. متغیرهای اقلیمی نیز سهمی معادل 16 درصد داشته اند. در مورد نقش آبخوان های ساحلی دریاچه نیز، هرچند آب نگاری معرف آبخوان ها، روند افت تراز آبخوان ها و پیشروی جبهه آب شور را در برخی از آن ها نشان می دهد ، بااین حال تراز آب زیرزمینی ورودی به دریاچه، مقدارِ ناچیزی به دست آمد. لازم به ذکر است که میزان آب زهکشی شده از دریاچه به آبخوان های مجاور هم زمان با افت شدید سطح آبخوان ها، به دلیل دردسترس نبودن داده های موردنیاز، محاسبه نشد.
۵.

توسعة بهینة شبکة باران سنجی با استفاده از روش کریجینگ و آنتروپی در محیط GIS (مورد مطالعه: حوضة آبریز کرخه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنتروپی سیستم اطلاعات جغرافیایی بهینه سازی شبکة باران سنجی حوضة کرخه واریانس تخمین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی سنجش از راه دور GIS
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : 796 تعداد دانلود : 251
با توجه به محدودیت امکان توسعة ایستگاه های باران سنجی، تعیین بارش در تمام نقاط و به تبع آن تخمین دقیق بارش منطقه ای امکان پذیر نیست. لذا، باید در انتخاب محل و تعداد ایستگاه ها در تخمین بارش منطقه ای دقت کافی به عمل آید. در این تحقیق از آنتروپی انتقال اطلاعات و واریانس تخمین بارش منطقه ای برای تعیین نقاط بهینة توسعة ساختار موجود شبکة باران سنجی استفاد شده است. در ساختار پیشنهادی، نقاط دارای حداکثر واریانس تخمین و حداقل آنتروپی انتقال اطلاعات در سطح حوضه کاندید ایستگاه های جدید در نظر گرفته می شود. مدل بهینه سازی برای ترکیب نتایج این دو روش توسعه داده شده و در نهایت موقعیت پیشنهادی تأسیس ایستگاه های جدید تعیین می شود. در ساختار پیشنهادی، از محیط GIS برای ارائة بهتر نتایج تحلیل های مکانی استفاده شده است. حوضة آبریز کرخه با توجه به اهمیت بالایی که از بعد منابع آبی کشور دارد، مطالعة موردی این تحقیق در نظر گرفته شده است. نتایج بررسی ها و تحلیل های صورت گرفته در این تحقیق نشان دهندة این است که با استفاده از ایستگاه های پیشنهادی در حوضة کرخه که هفده موردند می توان دقت نتایج تحلیل مکانی بارش را به میزان زیادی افزایش داد.
۶.

آموزش مهندسی با نگاه به محیط زیست: توسعه هرم فکری هالیستیک (اکولوژیکی)

تعداد بازدید : 102 تعداد دانلود : 561
 تربیت مهندسان آگاه به چالشهای امروز، فرصتهای آینده و دانش روز نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع مختلف ایفا می کند. ساختار فعلی آموزش مهندسی سعی دارد تا هر چه بیشتر اطلاعات مهندسان در زمینه های تخصصی مربوط افزایش یابد و متأسفانه، جوانب فعالیتهای آنها که عمدتاً محیط زیست را تحت تأثیر قرار می دهد، مورد غفلت قرار گرفته است. این ساختار فکری که معمولاً از آن با عنوان رویکرد نیوتنی (مکانیسمی) یاد می شود، تفکری عمودی مبتنی بر فرایندهای پشت سرهم و خطی است که در آن برنامه های آموزشی مهندسان به منظور استفاده هر چه بیشتر از امکانات طبیعی موجود در محیط اطراف خود و نیز کنترل طبیعت تدوین شده اند. با گذشت زمان و آشکار شدن اثرهای نامطلوب این نگرش مهندسی بر وضعیت محیط زیست و همچنین، مشاهده علایم عدم تعادل در نظامهای مهندسی که عملاً کاربری آنها را در طول زمان با مشکل مواجه می ساخت، لزوم تغییر نگرش در توسعه دانش مهندسی و توجه بیشتر به محیط زیست آشکار شد. بر این مبنا رویکرد فکری هالیستیک (اکولوژیکی) که تفکری افقی مبتنی بر فرایندهای موازی و غیرخطی است، در آموزش مهندسی مطرح شده است. در این رویکرد در کنار توسعه دانش مهندسان در زمینه های تخصصی سعی می شود تا مهندسان با اندرکنشهای فرایندها و طرحهای مهندسی و محیط زیست آشنا شوند. بدین ترتیب، می توان از امکانات موجود بیشترین استفاده را کرد و در کنار آن آثار نامطلوب فعالیتهای مهندسی را به حداقل مقدار ممکن کاهش داد. در این مقاله روند تغییر رویکرد فکری در آموزش مهندسی و آثار آن بر توسعه نظامهای مهندسی و محیط زیست و چشم انداز تکاملی آن بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان