احمدعلی حیدری

احمدعلی حیدری

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۵ مورد.
۱.

The Meaning of Life in Heidegger’s Philosophical Pedagogy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Existentials attunement understanding meaning of Being Pedagogy

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 65 تعداد دانلود : 520
In this article, we inquire into the concept of meaning in pedagogy through Heidegger’s philosophy. Since metaphysical systems reduce the Being of humans, due to the dominance of subjectivist and worldlessness views, they tend to suffer from the crisis of nihilism, which has made its way into various ontological sciences, especially pedagogy. In this article, we tackle the elements that culminated in such meaninglessness in pedagogy in terms of dualism, worldlessness, absence of existentials, and finally the posteriority of Eros and Pathos to Logos. Now, since the philosophies of Nietzsche and Heidegger extensively deal with the issue of meaning, and in particular, Heidegger in Being and Time grapples with the concept of the meaning of Being by analyzing existentials , here we decided to discuss meaning by drawing on the existentials of understanding and attunement , and from this perspective, we look for a way out of the crisis of nihilism in pedagogy. Discussion of the meaning of being-in-the-world and the prior precedence of Eros over cognition and Logos is also helpful for overcoming the crisis of nihilism in pedagogy. That is, if pathos, eros, and the existentials of understanding and attunement are taken seriously in pedagogy, then pedagogical meaninglessness might be resisted by appealing to worldlessness and subjectivism. In fact, the revolution that sparked in Heidegger’s philosophy, in which pathos was deemed prior to logos and the question of meaning was rendered possible by turning to existentials, opened the way for a pedagogy based on existentials.
۲.

نیچه و یونان باستان: فیلسوف- هنرمند به مثابه بنیادگذار فرهنگِ والا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فردریش نیچه هنر یونان باستان بینش تراژیک بحران فرهنگ مدرن فرهنگ والا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 98 تعداد دانلود : 569
در اندیشه نیچه فرهنگ، فلسفه و هنر یونان باستان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. او علی رغمِ نگاه به شدت نقادانه و رادیکالی که به کل سنت فرهنگی غرب دارد، همواره فرهنگ یونان باستان را به مثابه والاترین فرهنگ بشری می ستاید. این ستایش پیامد مهم ترین دغدغه نیچه است: «درمانِ بحرانِ فرهنگِ مدرن با آفرینشِ فرهنگی والا». ایده بنیادین نیچه از فرهنگ، همان ایده گوته ایِ چندگانگیِ هماهنگ یا به تعبیر دیگر، وحدت در کثرت است. او تأکید می کند که در هر عصری، یک عامل وحدت بخشِ بنیادین می تواند بنیاد گذار یک فرهنگ سالم باشد؛ در نگاه او معلم دینی (قدیس)، فیلسوف و هنرمند نامزدهایِ اصلیِ بنیادگذاری فرهنگ والا هستند. در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که نیچه در نخستین تلاش نظری اش برای سنجش فرهنگ و آفرینش فرهنگ والا چشم اندازی هنری زیباشناختی برمی گزیند (تز)، اما این چشم انداز خواسته او را برآورده نمی کند و او می کوشد تا با تغییر چشم انداز، این بار از چشم اندازی فلسفی به فرهنگ بنگرد (آنتی تز). از تقابل و در عین حال همدستیِ این دو چشم انداز، سنتزی حاصل می شود: پیوند فلسفه و هنر برای آفرینش فرهنگی والا. تجسم این سنتز «فیلسوف هنرمند» است؛ کسی که «دانایی» و «آفرینندگی» را باهم دارد: «فیلسوف آینده»؛ آفریننده ارزش های نو! کوشیده ایم نشان دهیم که این سنتز به چیز سومی جدا از تز و آنتی تز که در آن تضاد و تعارضِ این دو ازمیان رفته است نمی انجامد، بلکه این سنتز درواقع همان تقابل و همدستی همزمانِ دو امر متعارض و متضاد است. این پی رنگ را می توان در برخی دیگر از ایده های نیچه نیز مشاهده کرد.
۳.

سوژه هنر در نگاه آلن بدیو: هنرمند یا اثر هنری؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلن بدیو سوژه ی وفادار تئوری سوژه وضعیت هنری سوژه ی هنر سوژه شدگی رخداد هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 664 تعداد دانلود : 715
یکی از پیچیدگی های تئوری سوژه ی بدیو این است که او تعریف یکدست و مشخصی از سوژه ارائه نداده است؛ و ما در خوانش آثارش با تعاریف مختلفی از سوژه به خصوص سوژه ی هنر مواجهیم. پرسش اساسی این پژوهش این است که چگونه می توانیم تعریف جامع و قابل فهمی از سوژه ی هنر در تئوری سوژه ی آلن بدیو ارائه دهیم. با توجه به تلاش هایی که پیش ازاین در خصوص پاسخگویی به این پرسش صورت گرفته است این پژوهش بر آن است که پاسخِ نوینی را از این پرسش ارائه دهد. بدیو برخلاف پیشینیان ِ خود و بسیار تحت تأثیر لکان سوژه ای را معرفی می کند که در خلال یک رویه حقیقت ساخته می شود. سوژه ای که تا پیش از وقوع یک رخداد وجود نداشته است و در یک وضعیتِ تاریخی یا هنری ساخته می شود؛ اما پیچیدگی تعریف بدیو آن جاست که این سوژه علی رغم اینکه ویژگی های انسان، مثل وفاداری به یک رخداد را داراست اما فردِ انسانی نیست. بدیو در یک وضعیتِ هنری، هم اثر هنری، هم هنرمند را سوژه معرفی می کند؛ و ما با توجه به تعاریف بدیو و رویه ی سوژه شدگی در اندیشه ی بدیو به این پرسش پاسخ دادیم که در یک وضعیت هنری با جفت هنرمند-اثر به عنوان قسمی سوژه ی وفادار به رخداد هنری مواجهیم.
۴.

تبیین سوژۀ سیاسی در اندیشۀ ژیل دلوز به منزلۀ سوژۀ ستیزه جو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلوز نیچه آری گویی نه گویی ستیزه جویی نه گویی ناتوان از آری گویی آری گوییِ عاری از نه گویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 174 تعداد دانلود : 857
نیچه شرط تحقق فرااِنسان را مرگ انسان می داند و از آن با تعابیری نظیر ویرانگری کنشگرانه خود یا انسانی که می خواهد خود را نابود و ویران کند صحبت می کند. مرگ انسان به منزله شرط آفرینش فرااِنسان مدنظر است. مسئله این مقاله ارائه این مسئله نیچه ای با بیانی سیاسی است؛ با هدف تبیین سوژه سیاسی در اندیشه ژیل دلوز. محوریت بحث نیز با کتاب نیچه و فلسفه است. در ابتدا از مفهوم مرگ انسان یا به تعبیر دیگر، از مفهوم ویرانگریِ کنشگرانه خود، قرائتی سیاسی ارائه خواهد شد؛ درنتیجه این قرائت، بُعد سلبی سوژه سیاسی قابل درک می شود. در ادامه، برای درک بُعد ایجابی به مفهوم نیچه ایِ ساعت نیمروز یا استحاله رجوع خواهد شد و در اینجا نه تنها بُعد ایجابی که رابطه این بُعد با بُعد سلبی نیز آشکار می شود. یعنی سوژه موردنظر در تمامیتش تبیین می شود. در این مسیر، به آری گویی به عنوان بنیان این اندیشه می رسیم؛ اما آری گوییِ مسلّح به نه گویی. این ویژگیِ کلیدی سوژه سیاسی موردنظر است؛ سوژه آری گویی که نه گویی می داند، یعنی سوژه ستیزه جو. پس از تبیینِ تکوین این سوژه به منظور برجسته کردن ویژگی منحصربه فرد و درخورِتوجهش دربرابر دو سنخ سوژه قرار داده خواهد شد. از سویی، دربرابر سوژه انقلابی مرسوم قرار می گیرد که سوژه نه گویی است که آری گویی نمی داند. از دیگر سو، دربرابر سوژه محافظه کار قرار می گیرد؛ سوژه آری گویی که نه گویی نمی داند.
۶.

Educational Time Based on Heidegger's Approach to Temporality(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 305 تعداد دانلود : 216
In this article, an attempt has been made to analyze the issue of time in education. First, to explore the nature of this concept, the distinction between the temporality of Being [Temporality] and the temporality of beings [temporality] which were distinguished by Heidegger, is discussed. Second, it’s indicated that the moment of vision is the authentic state of falling and one of the six temporal states. Considering the movie “Enemy at the Gates” this moment is explained the temporality of Being, preparations can be made for this moment in education. Third, it is argued that preparing for the moment of vision contradicts the elements of inauthentic education, i.e non-temporal goal and transcendence and speed- based orientation. finally, preparing for the moment of vison in education is a kind of lingering and soaking in the classical texts passing through the paths-experienced in encountering the texts. As a result, the moment of educational vision means time is no longer Newtonian-Aristotelian time. The mentioned moment, has fullness, and its fullness is caused by existentials and being-in-the-world of the learner and the teacher. 
۷.

بازخوانی حکمت تطبیقی از دیدگاه هانری کربن و جایگاه آن در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 185 تعداد دانلود : 417
هانری کربن با گذر از خوانش اورسل از فلسفه تطبیقی مبتنی بر پوزیتیویسم و پدیدار شناسی هگلی ذیل سنت شرق شناسی، به نوعی معنویت ناظر به ادیان در چارچوب فلسفه و اسلام ایرانی با چشم انداز شیعی رسیده است. حکمت از دیدگاه او جامع بحث و معنویت و تطبیق، به معنای انطباق تجارب معنوی است. حکمت سهروردی به عنوان کلید فرهنگ معنوی ایران نیز مصداق سنتی این حکمت تطبیقی است. ازجمله مبانی دیدگاه او، متاتاریخ و زمان لطیف، ارض ملکوت و مکان قدسی، حکمت خالده و معرفت اشراقی و قوه خیال است. به لحاظ روشی نیز با کلید هرمنوتیک هایدگری و پدیدار شناسی تأویلی متمایز از پدیدار شناسی هوسرلی و با نظر به گفت وگو و پدیدار کتاب قدسی، به حکمت تطبیقی موردنظر خود پرداخته است. پسینه دیدگاه او در ایران معاصر، ضمن وجود جریانات تقابل و تمایز با نگرش کربنی، تداوم کار او در اندیشه ایزوتسو، داریوش شایگان و سیدحسین نصر نیز با تمایزاتی دنبال شده است؛ اما ویژگی های خاص خوانش کربنی، فلسفه تطبیقی در ایران را به سمت حکمت تطبیقی سوق داده و علی رغم گام ها و نکات مثبت خود، تنوع روشی و خوانشی فلسفه تطبیقی با رویکرد بحثی و تاریخی و متافیزیک تمایز را مورد بی مهری قرار داده است.
۸.

تبیین اَشکال هیچ انگاری و شرط رهایی از آن در اندیشه نیچه-دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلوز نیچه هیچ انگاری انهدام بی کنشانه ویرانگری کنش گرانه بلا تار بکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 602 تعداد دانلود : 840
ما و جهان مان در آخرین مرحله هیچ انگاری گیر افتاده ایم و امرِ قابل توجه، تداوم این وضعیت است چنانکه مشخص نیست این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت. مساله مقاله حاضر درک هیچ انگاری است به منظور فراهم آوردن امکان اندیشیدن به شرایط رهایی و خلاصی از آن. در این مقاله متمرکز خواهیم بود بر تفسیر دلوز از نیچه درخصوص مفهوم هیچ انگاری. به این منظور باید مسیر اصلی استدلال دلوز درخصوص سنخ های مختلف هیچ انگاری را درک کنیم که سه شکل است: نه گو، واکنش گرانه و بی کنشانه. درک این سه شکل، به ویژه واپسین شکل آن؛ یعنی وضعیتی که در آن زندگی می کنیم. پس از آن تلاش خواهد شد که ابعاد عاطفی این مفهوم با رجوع به سینمای بلا تار به خواننده انتقال داده شود. به این منظور که ضرورت رهایی از هیچ انگاری موجود در وضعیت به شکل عاطفی احساس شود. در این نقطه از استدلال شرایط فراهم می شود برای اندیشیدن به گام بعد و این امر با درک تمایز واپسن مرحله هیچ انگاری و شرایط رهایی از آن ممکن خواهد شد. به منظور درک تمایز این دو وضعیت و در نهایت درک شرط رهایی از هیچ انگاری، تمایز میان دو مفهوم انهدام بی کنشانه و ویرانگری کنش گرانه مورد توجه قرار می گیرد. برای درک تمایز این دو مفهوم نیچه ای-دلوزی نیز از تمایز دو مفهوم خسته و فرسوده که دلوز در شرح بکت مطرح می کند، بهره خواهیم برد. از این رو، مسیر مقاله به این صورت خواهد بود: تحلیل اَشکال هیچ انگاری: 1- نه گو، 2- واکنش گرانه، 3- بی کنشانه و 4- شرط رهایی از هیچ انگاری.
۹.

فلسفه میان فرهنگی از دیدگاه رام ادهرمال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه فلسفه میان فرهنگی رام ادهرمال فلسفه تطبیقی نگرش میان فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 623 تعداد دانلود : 793
مسئله این پژوهش، بررسی چیستی فلسفه میان فرهنگی با رویکردی توصیفی-تحلیلی از دیدگاه رام ادهرمال است که با پیشینه ای هندی به غرب سفر کرده و انجمن فلسفه میان فرهنگی را در آلمان تاسیس کرده است.وی با اتکا بر مبانی ای نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ،دیگری فرهنگی، هم پوشانی ها، حقیقت، کثرت گرایی و تساهل، به بسط فلسفه میان فرهنگی با خوانشی شرقی پرداخته است که البتّه در عین آن که بر آمده از یک دارمای هندی به عنوان یک حقیقت و اسامی مختلف است؛ اما به فراروی از مکانمندی خود پرداخته است و کوشیده تا با نقد مرکزیت گرایی اروپایی و قوم گرایانه معکوس شرقی، از فلسفه سفیدی سخن گوید که ذاتاً فاقد رنگ و زبان و نژاد خاصی است و به تعداد فرهنگ های مختلف، ریشه های متنوّعی دارد که در هرمنوتیک چهار وجهی بین اروپائیان و غیر اروپائیان به تصویر کشیده می شود. بدین سان،فلسفه میان فرهنگی یک نگرش یا تعهّد اخلاقی است و منجر به یک سبک زندگی نیز می شود. روش او با تکیه بر منطق چند ارزشی جینیزمی، هرمنوتیک تناسبی و پدیدار شناسانه است که بر اساس ساختارهای مشترک و هم پوشان فرهنگها به تمایزات آنها نیز می پردازد و با طرح فلسفه رهایی بخش، به سمت یک گفتمان چند صدایی در جهان و بدون خود مطلق پنداری حرکت می کند و می کوشد تا با به بازخوانی فلسفه هندی در گفتمان جهانی بپردازد و همچنین، یک جامعه و جهان میان فرهنگی با وحدت بدون همسانی را جستجو می کند.
۱۰.

واکاوی خوانش تصویری خورشید از گزاره عقل فعال و نورالانور در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سهروردی خورشید تصویر عقل فعال سیمرغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 549 تعداد دانلود : 259
تصاویر مرکزی یا کلان استعاره ها در مقام گزاره حاوی اندیشه های نابی اند که از تجربه های شخصی عارف نشأت می گیرند. ازاین رو، رمزگشایی و تبیین معانی ثانویه آن ها جهان بینی عارف را بیش از پیش آشکار می کند. این تصاویر ایماژهایی معرفتی اند که هم در شکل تجلی سطحی و هم شهودی قابلیت بروز دارند. این جستار به بررسی پیوند خورشید از یک سو با مفاهیم فلسفی و اسطوره ای (عقل فعال و نورالانوار) و از دگر سو با ایماژهایی چون سیمرغ، درخت، کیخسرو و پیر سعی دارد کارکرد تصویر خورشید را به عنوان رمزی که با معنی به وحدت رسیده است، تبیین نماید. یکی از  دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، تجلی شهودیِ پدیدار خورشید است که اسباب تمایز داستان های رمزی سهروردی را فراهم می کند؛ به نحوی که سبب می شود خورشید سطوح زبانی را پشت سر نهد و به یک «معنی واره» یا ادراکی مفهومی تبدیل شود. دستاورد دیگر، درهم تنیدگی تصویر و معنا در نظام فکری و زبانی سهروردی است که بیان کننده دو رهیافت محوری است: این تصاویرند که معنی را می سازند نه معانی تصاویر را. و دیگری، ایماژهای پدیداری هویت مشترکی را بین دریافت ذهنی و جسم برونی ایجاد می کنند. بنابراین چنین تصاویری علاوه بر گریزپذیری و غامض بودن، لغزان و نامشروط نیز هستند و برای معانی متعدد به کار می روند.
۱۱.

تبیین اصل های باطنی و هستی شناختی آموزه های نانوشته در مکتب توبینگن و نقش آن در سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزههای نانوشته افلاطون مکتب توبینگن واحد ثنائی نامتعین سیاست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 970 تعداد دانلود : 403
  نظریه وجود آموزههای نانوشته در فلسفه افلاطون که مبتنی بر دو اصل یا مبدأ هستیشناختیِ «واحد» (The One) و «ثُنائی نامتعین» (The Indefinite Dyad) است، با پژوهشهای اخیر مکتب توبینگن قوام پیدا کرده است. آموزههای نانوشته به صورت شفاهی، در آکادمی افلاطون محل گفتوشنود بوده است و به عقیده  دانشوران مکتب توبینگن شواهد آن در آثار ارسطو و افلاطونیان موجود است. مستندات آنان نشان میدهد این دو اصل بنیادین مبدأ تبیین مسائل دیگر فلسفه افلاطونی بوده و سنگبنای مابعدالطبیعه اوست. نقش اصل «واحد» تعینبخشی به تمام چیزها و اصل «ثنائی نامتعین» منشأ تکثر و ابهام است. «واحد» یا «خیر» نه تنها یک اصل هستیشناختی بلکه علت تمام امور نیک است. به این ترتیب در آثار افلاطون «واحد-خیر» که نظامبخش عالم و الگوی عدالت است، نقشه راه پولیس (اجتماع سیاسی) و تعینبخش کثرات است. نفس و پولیس از طریق عدالت مکنون در طبیعت که از این دو اصل پیروی میکند، میتوانندآینه عالم باشند و به وحدت و عدالت نزدیک شوند.
۱۲.

پدیدارشناسی و «ممنوعیت انسان شناختی» مسئله ی امکان یک انسان شناسی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان شناسی فلسفی پدیدارشناسی ممنوعیت انسان شناختی هایدگر هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 29 تعداد دانلود : 699
گرایش به یک انسان شناسی فلسفی در اوایل قرن بیستم، وجه غالب در فضای فکر آلمانی بوده، و تأثیر آن چندان عمیق و گسترده بوده که پدیدارشناسی، از همان آغاز لازم دانسته است که موضع خود را در برابر آن روشن کند. این موضع گیری اولیه تا حد زیادی به صورت یک تعارض ذاتی نمود کرده، تا آنجا که بلومنبرگ از آن به «ممنوعیت انسان شناختی» در پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر تعبیر می کند. ما در این نوشتار به نسبت میان پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر با انسان شناسی فلسفی پرداخته ایم و کوشیده ایم نشان دهیم که برخلاف برخی اظهارات صریح این دو، این تعارض نه ذاتی است و نه مطلق. از این رو، می توانیم از امکان یک انسان شناسی فلسفی بر پایه ی پدیدارشناسی این دو سخن بگوییم. پیرنگ و مختصات کلی یک انسان شناسی پدیدارشناختی را بر وفق تحلیل اگزیستنسیال دازاین بدست داده ایم، و نشان داده ایم که انسان شناسی پدیدارشناختی از جهت اسلوب و الگو با انسان شناسی سنتی از اساس متفاوت است.
۱۴.

چیستی و جایگاه «پرسش» در آثار متقدم هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرسش دازاین هستی پرسش هستی پدیدار هستی و زمان پرسش راهنما پرسش بنیادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 847 تعداد دانلود : 816
«پرسش هستی» مشهورترین دغدغه مارتین هیدگر در سراسر دوران حیات فکری او است. این پرسش بنا بر روایت خود او، از آغازین گام ها تا لحظه مرگ پیوسته توجه فیلسوف فرایبورگ را به خود معطوف داشت و تمام آثار و نوشته های او را می توان بر زمینه این پرسش نگریست. اما فهم دامنه معنایی و ساختار صوری پرسش هستی، متوقف به درک دقیق چیستی پدیدار «پرسش» در هیدگر و نحوه ارتباط آن با هستی و انسان است. بر این اساس، مقاله حاضر بر آن است تا با طرح افق معنایی عام «پرسش» در تاریخ فلسفه، رویکرد هیدگر را به این عامل بنیادین روشن سازد تا از این طریق، در پژوهش های دیگر، نور بیشتری بر «پرسش هستی» در آثار او افکنده شود. در این مسیر، ابتدا اهمیت، چیستی و محوریت پرسش در تاریخ فلسفه به اختصار مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه، پس از طرح تصور هیدگر از این پدیدار در رساله هستی و زمان ، نحوه تکوین این تحلیل در آثار متقدم او در چارچوبی واحد بررسی خواهد شد. در نهایت، ارتباط پرسش هستی با انسان، و گذرناپذیری آن، به عنوان ویژگی بنیادین دازاین پایان بخش تحلیل خواهد بود.
۱۵.

گذر به ایده آلیسم عینی و تحقق شناخت و آگاهی در بستر پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت علم پدیدارشناسی آگاهی امر مطلق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 940 تعداد دانلود : 448
مسئله شناخت یکی از مسائل مهمی است که فیسلوفان بر آن بوده اند تا با مواجهه به جهان واقعیت بیرون فرایند شناسایی و تعامل آن را با ذهن یا سوژه اندیشنده دریابند. در این فرایند آنچه مقدم بر شناخت است، مسئله هستی شناختی واقعیت موجود است و تعامل سوژه اندیشنده با جهان بیرون. از آنجا که فیلسوفان میان شناخت و واقعیت فاصله انداخته و ذهن را ابزار و رسانه ای به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیت در نظر گرفته اند، هگل ضمن انتقادات جدی بر این نگرش ها بر آن بوده تا از شناخت به مثابه علم، به تعریفی نوین از آن دست یابد. از این رو، او را باید پیشگام طرح پدیدارشناسی در حوزه تفکرات فلسفی دانست. در پدیدارشناسی او پرسمان فرایند شناخت انسانی با کل تفکر فلسفی در طول تاریخ همسان انگاشته می شود. در این نوشتار، نویسندگان بر آن بوده اند تا نشان دهند هگل چگونه با رد دوپاره ساختن واقعیت موجود از سوی کانت به دو حوزه پدیداری و ناپدیداری، امکانی را فراهم می سازد که فاهمه دوباره بتواند به وسعت و گسترش خود آگاه شده و با عزیمت از آگاهی از پدیدارهای جزئی به سوی صور عالی تر هستی و در نهایت رویارویی با امر نامتناهی و مطلق دست یابد.
۱۶.

معنای فردیت و تعادل تراژیک در اشعار حافظ (نگرشی به اشعار حافظ از دیدگاه امر دیونیزوسی و آپولونی در فلسفه هنر نیچه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر تراژیک امر دیونیزوسی امر آپولونی حافظ رندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 17 تعداد دانلود : 918
تعادل تراژیک در فلسفه هنر نیچه عبارت از جمع و تعادل بین امر دیونیزوسی و آپولونی است. امر دیونیزوسی نیرو و میل به یگانگی با امر خاستگاهی و آری گویی به آن و امر آپولونی همین آری گویی در قالب زندگی ا ست. حرکت به سمت یکی شدن با اراده خاستگاهی به نحو دیونیزوسی در شعر حافظ و سنت عرفانی همان حالت سکر عارفانه است که با نماد می و ساقی معین می شود. به نحو سنتی در عرفان حرکت به سمت یکی شدن با امر خاستگاهی و فنای در آن همواره ارزش مطلق است، اما امر تراژیک با این متفاوت است. امر تراژیک ضمن حفظ این میل، امر خاستگاهی را در تجلیات آن یعنی در طبیعت و زندگی و فردیت نیز جویا می شود. تعادل تراژیک را باید آری گویی به تمام ابعاد هستی دانست که این امر در شعر حافظ معادل «رضا» و حاصل «رندی» است. حافظ بر خلاف سنت عرفانی که یکسره سُکری یا صحوی یعنی در جهت فنای در خدا یا زهدِ ریایی یا آمیزه ای بیروح از آنها قرار داشت راه حلی برای ماندن در عرصه تراژیک هستی ارائه داد تا نه در فنا، بلکه در رضا بر اساس «رندی»، از سرمستی حضور وجود بهره گیرد .
۱۷.

مؤلفه های فلسفه فرهنگ در رویکرد کثرت گرای ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه فرهنگ عصبیت طبیعت جهان انسانی دین جنگ صلح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 540 تعداد دانلود : 385
هدف این مقاله، مقایسه آراء ابن خلدون در مقدمه با مباحث مطرح شده در حوزه فلسفه فرهنگ در دوران مدرن است. با نگاهی به کتاب مقدمه ابن خلدون از این منظر، متوجه خواهیم شد که ابن خلدون در مقدمه، از رهگذر بحث درباره مفاهیمی چون عصبیت، پادشاهی و تأثیر آب و هوا بر عمران و ... برخی از مهم ترین مؤلفه های فلسفه فرهنگ را مطرح می کند و نشان می دهد که چگونه از آدمیان از شرایطی نزدیک به طبیعت گام به گام به مرحله عصبیت و سپس به مرحله رفاه و تن آسایی صعود می کنند و به واسطه فرهنگ از طبیعت فاصله می گیرند و او نشان می دهد که برای طی این راه، جنگ و نفی دیگری امری ضروری است. او در ادامه نیز نشان می دهد که خود با اتخاذ چشم اندازی فلسفی، دیگری را به رسمیت می شناسد و بدین سان از افق های محدود به فرهنگ خود فراتر می رود و دیگری را در منطقه -الفراغی که همانا عمران است مد نظر قرار می دهد. او دین را بازاندیشی می کند تا راهی را برای کثرت انگاری فرهنگی باز کند.
۱۸.

شعر، رضا داوری و مارتین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رضا داوری شعر فناوری هیدگر نجات امید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 424 تعداد دانلود : 467
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجسته ی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژه ی دوره ی مدرن شرح دهد. توجه ویژه ی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیان گذار متعهد به کلمات» می داند، شرایطی به دست می دهد که با استمداد از آن می توان به تحول روزگار عسرت زده و گرفتارآمده در قهر فناوری مدرن امید داشت. رضا داوری زبان شعر را وجه ظهور وجود می داند که نقش عمده ی آن به سبب حال و احوال شاعرانه، احاطه بر دیگر شئون انسان و شرط اساسی هرگونه نسبت تأثیر گذار در این جهان است.
۱۹.

Erläuterung der moralischen Grundsätze des Handelns des Propheten Muhammad (s.) in Medina aus der Sicht der existenziellen Ethik(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 10 تعداد دانلود : 372
Dieser Artikel möchte auf der Basis der Elemente der existenziellen Ethik die moralische Haltung von Prophet Muhammad (s) in den Jahren seines Aufenthalts in Medina analysieren. Es muß darauf hingewiesen werden, dass in dieser Ethik die existenziellen Voraussetzungen der moralischen Werte und die Art und Weise der moralischen Beurteilung des Menschen aus der Sicht der Existenzanalyse in Betracht gezogen werden. Diese Sichtweise weckt in Anlehnung an die Einheit zwischen Bewusstsein und Tugend die Aufmerksamkeit auf die enge Beziehung zwischen dem existenziellen Zugang zu Wissen und der moralischen Verpflichtung des Propheten Muhammad und stellt dar, wie die Analyse des ethischen Verhaltens des Propheten durch die kulturellen, theologischen, parteilichen und rituellen Auffassungen nur in Bezug auf ihren existenziellen Bestandteil wieder einen eigenen Sinn und Authentizität erhalten können.
۲۰.

سخنوری در گزارندگی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خطابه ارسطو هرمنوتیک سده بیستم روزمرگی فهم استعاره هم بودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 272 تعداد دانلود : 650
گزارندگی با سنت سخنوری نسبتی نزدیک دارد. از همان روزگار افلاطون و تکوّن اندیشه فلسفی، بر تمایز و استقلال برهان و سخنوری به منزله دو صورت متفاوت از قیاس تأکید می شد. در عین حال به یمن تدقیق ارسطو در مناسبات میان این رهیافت ها، مواردی از مشابهت زمینه های قرابت این دو عرصه فراهم شد. گزارندگی فلسفی در سده بیستم ضمن توجه به اهمیت خطابه در مقوله فهم و نسبتش با زیست جهان آدمی، مترصد است سخنوری را از طریق مفهوم اصالتِ هیدگر، فراگیر بودنِ عنصرِ فهم در گادامر یا نظریه استعاره ریکور، در خود جای دهد و بدین ترتیب در کنار وجوه مشابه، نسبتِ چالش برانگیز گزارندگی و سخنوری را برجسته سازد؛ گرچه در پذیرفتن آثار و تبعات ناشی از این استقلال نسبی مردد است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان