چیمن فتحی

چیمن فتحی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

گذار از نیهیلیسم منفعل در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گذار نیهیلیستی اخوان نیچه متافیزیک تقدیرگرایی حقیقت استعاری صیرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 660 تعداد دانلود : 692
گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئله اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان مایه های فلسفیِ مدرن، دربردارنده معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل هایی فراتر از مرز معمول می کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه های جریان ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می دهد اندیشه شعری اخوان در این مقوله به طرزی شگفت بازتاب شیوه هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر اراده انسانی، نگره های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی است. براساس یافته های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه ای نیست انگاریِ منفعل به نظر می رسد، در تحلیلی ژرف تر معلوم می گردد که اشعار او از ویژگی های فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفه یأس و اندیشه نیهیلیستی را از چشم اندازی منفعل به ساحتی فعال می کشاند تا مخاطب نکته سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل ها رویکرد نقد فلسفی از گونه فلسفه غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه آن دو است.
۲.

تحلیل تطبیقی شعر فروغ فرخزاد و نیهیلیسم نیچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیچه فروغ فرخزاد نیهیلیسم منفعل نیهیلیسم فعال گذار نیهیلیستی دگردیسی جان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 780 تعداد دانلود : 803
نیچه پس از اعلام مرگ ارزشهای تعقّل مدارانه افلاطونی، ابتدا نیهیلیسم را به دو گونه اساسی منفعل و فعّال تقسیم و آنگاه راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی را گذر از نیهیلیسم منفعل به فعال میداند که در فلسفه او تقریباً معادل مراحل دگردیسیهای جان: شتر، شیر و کودک است. شعر فروغ، از سویی بازتاب احساس یا اندوه فلسفی اوست و از سوی دیگر، با داشتن ویژگی هایی چون: بازتاب ارزش و حیثیت حیاتِ عاطفی و حسّی انسان، آزاداندیشی و نبرد با شیوه های ادراک رایج، واقع گرایی، باور به پویایی و جاودانگی و داشتن سیری تحوّلی برای پذیرش کامل زندگی، گویای مقابله ی او با این جهان بینی نیهیلیستی و گذر پیروزمندانه از نوعی نیهیلیسم منفعل به فعال است. هدف از این جستار جستوجوی پیوندگاه های فلسفه شاعرانه نیچه از رهگذر نیهیلیستی با جهان بینی خاصّ فروغ از رهگذر سیر تحوّلی- تکاملی اندیشه و شعر اوست. روش تحقیق، کیفی و رویکرد غالب ناظر بر تحلیل ها، رویکرد نقد فلسفی از گونه ی فلسفه ی غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه ی آن دو است.
۳.

خوانشی هگلی از فلسفه تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه فردوسی با تأکید بر گفتار «خدایگان و بنده»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لسفه تاریخ اساطیری ایران شاهنامه فردوسی فلسفه تاریخ هگل خدایگان و بنده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 797 تعداد دانلود : 414
شاهنامه فردوسی ، حماسه منظوم اساطیری ایران، بر مدار ستیز نیروهای عینیت یافته ناساز عالم، یعنی ایران و انیران و نبرد شخصیت ها و قهرمانان آن، می گردد؛ زیرا از دیدگاهی فلسفی، طرح هستیِ تاریخ اساطیری ایران هم اساساً بر مبنای هماویزی دوگانه های ناساز افکنده شده است. یکی از مهم ترین دیدگاه های فلسفی به تاریخ، نگرش فریدریش هگل، فیلسوف تاریخ گرای آلمانی، است. در این نگرش، ماهیت و هدف تاریخ، همان ماهیت انسان است و ماهیت انسان، رسیدن به خودآگاهی و آزادی است و این آزادی تنها به نحو تدریجی و دیالکتیکی تحقق پذیر است؛ از این رو، در فلسفه هگل، جنگ وسیله ای برای پیش بُرد دیالکتیک تاریخ به شمار می آید و ایجاد پیکار میان شخصیت های انسانی، به مثابه خدایگان و بنده، اساس رسیدن به خودآگاهی معرفی شده است. نبرد بین انسان ها در شاهنامه فردوسی هم گفتار «خدایگان و بنده» در فلسفه هگل را به ذهن متبادر می کند. در بخش اساطیری شاهنامه ، دست یابی به خودآگاهی و تحقق آن در تاریخ اساطیری ایران، تنها از راه نبرد دو سوی مخالف، به مثابه خدایگان و بنده، در نبردهای بین جمشید و ضحاک، ضحاک و کاوه (و آن گاه فریدون)، فرزندان فریدون، شهادت ایرج و کین خواهیِ (دادباوری) او به وسیله منوچهر روی می دهد. این جستار، با رویکردی تحلیلی توصیفی به تحلیل فلسفه تاریخ شاهنامه فردوسی ، با تأکید بر گفتار «خدایگان و بنده» پرداخته و به این نتیجه رسیده است که در این حماسه اساطیری، همه ستیزگی ها هر بار به گونه ای آمیختگیِ وحدت بخش نائل می آیند که هم تراز لحظه های سنتز یا هم نهاد دیالکتیکی هگلی و در حقیقت، اسباب فراگرد تاریخی و راه رسیدن به خودآگاهی و آزادی از رهگذری دیالکتیکی است و این همان امکان خوانش فلسفه تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه فردوسی برپایه فلسفه تاریخ هگلی است. ف
۴.

تطبیق حکایت هبوط در دو حماسه ی شاهنامه ی فردوسی و بهشت گمشده ی میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه بهشت گم شده هبوط خدا شیطان اهورامزدا اهریمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 732 تعداد دانلود : 859
پردازجان میلتون در اثر حماسی خود، بهشت گم شده، به بیان و توصیف حکایت هبوط در داستان هبوط ابلیس، هبوط آدم و هبوط روح مسیح در کالبدی خاکی پرداخته است. در توصیفات و تعاریف میلتون علاوه بر جنبه های متفاوت هبوط، گاهی دیدگاه شاعر را در بیان لزوم و پیامدهای هبوط بشر هم چون عشق، مرگ، برافروختن شعله شهوت و نیاز به توبه و تضرّع و هم چنین عظمت هبوط روح آسمانی مسیح را در جسمی زمینی و تأثیر آن در رستگاری و جاودانگی نهایی بشر، می توان دید. در شاهنامه فردوسینیز هبوط، گاه معنوی و گاه عینی است؛ گاه متوجه شاهان و پهلوانان و گاه در پیوند با قلمرو های آنان و سرزمین های اساطیری و تاریخی است. افزون بر آن، این حماسه ملّی، ریشه در اساطیر و باورهای اساطیری ایرانیان دارد. داستان آفرینش و نبرد بزرگ اساطیری میان دو قطب اهورامزدا و اهریمن یا خیر و شرّ (هم چون نبرد میان خدا و شیطان در برخی از ادیان زنده دنیا) که بنیاد این باورهای کهن را تشکیل می دهد، و نیز درون مایه های اصلی برخی از داستان ها و شخصیت پردازی قهرمانان آن ها هم چون تهمورث، جمشید و کاووس به گونه ای آشکار یا نمادین در بردارنده معانی آشکار و نهان هبوط است. این پژوهش به بررسی جنبه های گوناگون هبوط در این دو اثر حماسی می پردازد.
۵.

سرشت زیبایی شناختی شاهنامه ی فردوسی در وحدت ذهنیت و عینیت هگلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی شاهنامه فلسفه ی هنر هگل عین و ذهن یگانگی.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 269 تعداد دانلود : 117
باوجود هماهنگی و همسانی شاهنامه ی فردوسی با آنچه هگل در درس گفتارهای زیبایی شناسی درباره ویژگی های حماسه اصیل برمی شمارد، وی شاهنامه را حماسه ای غیرمنسجم و فاقد مرکز عملکردیِ مستقل می خواند که نمی توان به آن عنوان حماسه واقعی را داد. او حماسه اصیل را جلوه تمامیت جهان یک قوم می داند که حاصل تعین یابی و تظاهر انسانی اسطوره های نامنسجم و نابسامان پیشین، یعنی ایدئال شدگی طبیعت به وسیله روح است. بنابراین شعر حماسی اصیل را، به مثابه نخستین مرحله خودآگاهی روح مطلق، می توان هنر ناب (مطلق) تلقی کرد که با ایجاد نوعی خودآگاهی جمعی در اجتماع تاریخی، از بالاترین درجه هم نوایی ذهن و عین برخوردار است. زیبایی شناسی شاهنامه ی فردوسی هم بر تحقق عینیِ محتوای اساطیری آن، یعنی «ستیزگی و آمیزگی نیروهای متضاد هستی»، از رهگذار گرایش های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی و به تعبیر دیگر بر تظاهر یگانگی اندام وارِ دوگانه ها استوار است. در این مقاله، نخست با استفاده از دیدگاه خود هگل درباره حماسه اصیل و نیز با بهره گیری از یافته های پژوهش های دیگران، به نظرات او درباره شاهنامه پاسخ داده شده است؛ سپس با تکیه بر مقولاتی خاص از «فلسفه روح» هگلی، ازجمله خانواده، نظام نیازها و کشور یا دولت، در مقوله اخلاق اجتماعی، به شیوه تحلیل تطبیقی، سرشت زیبایی شناختی شاهنامه در خلال تمامیت حماسی، در مؤلفه های برون همسری، تضاد و تمامیت در جهان پهلوان شاهنامه ، بن مایه های واگشتی و کلیت در طبقات چندگانه اجتماعی نشان داده شده؛ و بدین ترتیب، با تطبیق عناصر تمامیت بخش حماسی در شاهنامه بر اصلی ترین شاخصه های حماسه اصیل هگلی، بیان شده است که شاهنامه ی فردوسی نیز، همچون بعضی از بزرگ ترین حماسه های اصیل جهان، با برخورداری از شاخص ترین ویژگی های حماسه اصیل برخلاف دیدگاه هگل حماسه ای اصیل است و ضمن دربرداشتن قدرت انتقال فهم مشترک دینی و اخلاقی از جهان، هنری جهان شمول و ماندگار شمرده می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان