نصیر اسکندری

نصیر اسکندری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

ملاحظاتی درباره تولید، گاهنگاری، ساختارشناسی و منشایابی اشیای کلریتی تمدن جیرفت با استفاده روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده، پتروگرافی و پراش پرتو ایکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنگ کلریت جیرفت پتروگرافی XRD سالیابی مطلق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 386 تعداد دانلود : 696
جنوب شرق ایران در عصر مفرغ قدیم از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که این منطقه شاهد ظهور مراکز شهری نخستین است؛ از آن مراکز می توان به کنارصندل (جیرفت) ، شهداد (دشت لوت) و شهرسوخته (سیستان) اشاره کرد. تخصص پذیری از شاخص های اصلی جوامع شهرنشین است. ساخت و تولید اشیای سنگی از جنس های مختلف نظیر کلریت، مرمر، تراورتن و لاجورد یکی از شاخصه های برجسته تمدن های جنوب شرق در عصر مفرغ است. اشیای سنگ کلریت تمدن جیرفت شاخص ترین یافته باستان شناسی در حوزه فرهنگی هلیل به شمار می رود. تاکنون پژوهش های متعددی بر روی شمایل نگاری این ظروف و چرخه تولید و توزیع آنها انجام شده است. همچنین چند پژوهش میان رشته ای درباره منشایابی و ساختارشناسی برخی از این اشیای سنگی انجام شده است. این مقاله بر اساس مطالعات میان رشته ای به گاهنگاری اشیای کلریتی و همچنین ساختارشناسی و منشایابی آنها در جنوب کرمان می پردازد. در این پژوهش نمونه های کلریتی از دو کارگاه تولیدی در دشت جیرفت_کنارصندل و ورامین_ با استفاده از روش پتروگرافی مقطع نازک و XRD مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج اولیه نشانگر وجود حداقل دو گروه معدنی بود که نشان می دهد هر کارگاهی احتمالا در دوران مختلف از معادن سنگ کلریتی مختلفی استفاده می کردند. نتایج همچنین نشان می دهد که محوطه کنارصندل جنوبی در طی چندین قرن نقش مهمی در تولید سه گونه ی مختلف ظروف سنگی (ظروف استوانه ای با نقوش هندسی، ظروف زنگوله ای ساده و ظروف سری جدید حکاکی شده) داشته است. بعلاوه، بر اساس دو نمونه آزمایش سالیابی مطلق با استفاده از روش AMS در ارتباط با سنگ های کلریتی حاصل پژوهش های اخیر در جیرفت مشخص گردید که بر خلاف تصور رایج درباره گاهنگاری این اشیا، که آنها را به نیمه دوم هزاره سوم پ.م (2500-2000 پ.م) نسبت می دهند؛ اشیای کلریتی تمدن جیرفت دست کم در یک بازه هزاره ساله از اوایل هزاره سوم تا اوایل هزاره دوم پ.م تولید می شده اند.
۲.

منظرگاه فرهنگی هزارۀ سوم پیش ازمیلاد خلیج فارس: ملاحظاتی در باب جزیرۀ تاروت عربستان

نویسنده:

کلید واژه ها: خلیج فارس جزیره تاروت ظروف کلریتی مارهاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 894 تعداد دانلود : 411
خلیج فارس در جنوب ایران درطول هزاره ها همواره به عنوان یک گذرگاه آبی راهبردی ایفای نقش کرده است. براساس مدارک باستان شناسی دست کم از هزاره پنجم پیش ازمیلاد به این سو، ساکنان فلات ایران، جنوب خلیج فارس، بین النهرین و جنوب آسیا از این راه آبی برای تعاملات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی استفاده کرده اند. اوج شکوه منظرگاه فرهنگی خلیج فارس در هزاره سوم پیش ازمیلاد بوده است که حوزه های تمدنی نوپایی در جنوب خلیج فارس و دریای عمان شکل می گیرد و به گواه یافته های باستان شناسی و متون میخی بین النهرینی این مناطق در چرخه تعاملی میان تمدن های آن زمان از بین النهرین تا دره سند نقش فعالی داشته اند. منظرگاه های فرهنگی سواحل و جزایر بخش جنوبی خلیج فارس در مقایسه با بخش شمالی (ایران) بسیار بیشتر و هدفمندتر مورد پژوهش های باستان شناسی قرار گرفته اند. یکی از جزایر مهم در بخش جنوبی خلیج فارس، جزیره تاروت عربستان است. یافته های به دست آمده از این جزیره نشان می دهند این محل درطول هزاره سوم پیش ازمیلاد به عنوان یک بندر تجاری مهم در خلیج فارس به ایفای نقش پرداخته است و در نیمه نخست این هزاره تحت کنترل بین النهرینی ها قرار داشته است. تمرکز این پژوهش پرداختن به ارتباط جزیره تاروت و فلات ایران، به ویژه سرزمین مارهاشی در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد است؛ زمانی که این جزیره تحت نفوذ مردمان جنوب شرق ایران قرار داشته است و گروه قابل توجهی از اهالی مارهاشی در تاروت سکونت داشتند تا فعالیت های تجاری دریایی را تحت کنترل داشته باشند؛ هم چنین در این پژوهش، فرضیه مرکز تولید اشیاء کلریتی جزیره تاروت مورد پرسش قرار می گیرد؛ درنهایت، بخشی از ساکنان جزیره تاروت عربستان به عنوان اجتماعات دور از وطن (دایاسپورا) تجاری-سیاسی تمدن جیرفت معرفی می شود.
۳.

هم سنجی رادیوکربن و تحلیل لایه نگاری در باستان شناسی با استفاده از برنامه OxCal(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رادیوکربن کربن 14 OxCal کالیبراسیون طیف سنجی جرمی شتاب دهنده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 179 تعداد دانلود : 507
در مطالعات باستان شناسی امروزی در جهان استفاده از گاهنگاری مطلق با روش سالیابی رادیوکربن یا کربن 14 متداول می باشد و حتی می تواند خطاهای ناشی از لایه نگاری نادرست و لایه های مضطرب را برای کاوشگران تقلیل دهد. دقت اندازه گیری در این روش به شرط نمونه برداری صحیح بسیار بالا می باشد و با پیشرفت علم و فنّاوری، نرم افزارهایی برای انجام محاسبات تخصصی و طولانی تبدیل و کالیبره کردن نتایج به سن تقویمی مورداستفاده باستان شناسان، به وجود آمدند. یکی از این نرم افزارها برنامه OxCal بوده که هم به صورت برخط و هم برون خط برای پژوهشگران قابل استفاده می باشد. در این نوشتار علاوه بر توضیح مختصری از روش انجام این سالیابی، به آموزش استفاده از این برنامه برای کالیبراسیون داده های تکی یا داده های فازهای متوالی، زیرفازها (فازهای هم جوار) و فازهای هم پوشان با ساده ترین روش ممکن و بدون نیاز به کدنویسی خواهیم پرداخت.
۴.

تمدن جیرفت (براساس متون میخی بین النهرینی و کشفیات باستان شناختی در محوطه های باستانی ورامین و کنارصندل جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنوب استان کرمان تمدن جیرفت محوطه ورامین مارهاشی بین النهرین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 475 تعداد دانلود : 727
تمدن تازه کشف شده جیرفت واقع در حوزه فرهنگی هلیل رود، نشان از جایگاه ارزشمند تاریخی این بخش از فلات ایران در دوران آغاز تاریخی دارد. گل نوشته های به زبان میخیِ به دست آمده از جنوب بین النهرین (عراق امروزی)، از مکان های متعددی مربوط به هزاره سوم و دوم پیش از میلاد نام می برند که برخی از آنها در ایران جایابی شده اند. جای نام[1] «مارهاشی» یک از این مکان هاست که هنوز بر سر محل امروزی آن نظرات فراوانی ارائه شده است. امروزه بیشتر پژوهشگران بر این باورند که جای نام مارهاشی در حوزه تمدنی هلیل رود قرار داشته است. براساس گاه نگاری متون سومری، در زمان پادشاهان اکد و سلسله سوم اور (سومر جدید) ارتباط تنگاتنگی میان این منطقه از ایران و جنوب بین النهرین وجود داشته است. در این مقاله به بررسی روابط تمدن جیرفت و بین النهرین پرداخته شده و ضمن بررسی محل جای نام مارهاشی و تطبیق آن با تمدن جیرفت، براساس پژوهش های جدید باستان شناسیِ صورت گرفته در جیرفت (محوطه های باستانی کنارصندل و ورامین)، به ریشه و وضعیت فرهنگی جنوب کرمان پیش از زمان ظهور نام مارهاشی در متون بین النهرینی نیز پرداخته شده است. این پژوهش نشان داد که پیش از ظهور نام مارهاشی در متون بین النهرین در قرن 23 پیش از میلاد، به مدت دست کم یک هزاره ارتباط تنگاتنگی میان دو منطقه جنوب کرمان و جنوب بین النهرین وجود داشته است که در متون بین النهرین بدان اشاره نشده و تنها مدارک باستان شناسی گواه این مدعاست.
۵.

نتایج پروژه پیش ازتاریخی محوطه ورامین: معرفی مرحله اولیه تمدن جیرفت

نویسنده:

کلید واژه ها: تمدن جیرفت دوره ورامین کنارصندل حوزه فرهنگی هلیل رود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 16 تعداد دانلود : 691
در باستان شناسی جنوب غرب آسیا، دشت جیرفت به عنوان یک منطقه مهم و کانونی در عصر مفرغ شناخته می شود. دلیل شهرت جیرفت به واسطه کشف اشیاء تدفینی فراوان حاصل از حفریات قاچاق و مهم تر، به دلیل دستاوردهای علمی شش فصل کاوش در محوطه های کنارصندل است. پس از یک دهه وقفه در کاوش های باستان شناسی پیش ازتاریخی در جیرفت، پروژه محوطه ورامین جیرفت آغاز شد و تاکنون به مدت دو فصل انجام شده است. در این مقاله نتایج پژوهش های میدانی انجام شده در محوطه ورامین ارائه می شود. کارهای صورت گرفته در قالب «پروژه پیش ازتاریخی ورامین» طی دو فصل عبارتنداز: 1) گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و حریم محوطه، 2) تهیه نقشه توپوگرافی و انجام بررسی هدفمند سطحی محوطه به منظور تعیین وسعت محوطه در ادوار مختلف فرهنگی، فرآیند شکل گیری و نحوه رشد محوطه و تعیین کارکرد بخش های مختلف آن، 3) کاوش لایه نگاری محوطه به منظور تعیین توالی فرهنگی دشت و ارائه گاهنگاری مطلق، 4) کاوش دو گور سردابه ای جهت شناخت ساختار گورها و الگوهای تدفین در عصرمفرغ منطقه. اصلی ترین هدف از کاوش محوطه ورامین (به عنوان بخشی از یک شبکه استقراری گسترده تر) شناخت فرآیندها و پویایی های بومی شهرنشینی اولیه و روند تکاملی تمدن جیرفت بود. پروژه محوطه ورامین جیرفت نشان داد استقرار در این محوطه از اواخر هزاره پنجم پیش ازتاریخ آغاز شده است و طی هزاره های چهارم و سوم پیش ازتاریخ تداوم داشته است؛ همچنین وجود یک کارگاه تولید ظروف سنگی و مهرهای سنگی با وسعتی بالغ بر نیم هکتار مستند شد. از دیگر دستاورد های این پروژه، معرفی یک دوره جدید فرهنگی مربوط به اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم پیش ازتاریخ (3300-2900 پ.م.) در دشت جیرفت است که تاکنون ناشناخته مانده بود، این دوره فرهنگی جدید «دوره ورامین» نام گذاری شد. در توالی فرهنگی منطقه، دوره ورامین حدفاصل دوره علی آباد و دوره کنارصندل جنوبی جای می گیرد.
۶.

مطالعه پتروگرافی سفال های هزاره چهارم قبل ازمیلاد محوطه نارجوئیه III جیرفت

کلید واژه ها: باستان سنجی پتروگرافی فرهنگ علی آباد نارجوئیه جیرفت مس وسنگ جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 64 تعداد دانلود : 51
فرهنگ علی آباد، یکی از مهم ترین فرهنگ های مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس وسنگ جدید) در جنوب شرق ایران است که پراکندگی سفالینه های آن را می توان در مناطقی همچون استان کرمان، استان سیستان وبلوچستان و غرب کشور پاکستان مشاهده کرد. در بررسی های باستان شناسی مربوط به فرهنگ مذکور، محوطه نارجوئیه III شناسایی گردید که دارای سفال های شاخص این فرهنگ بوده است. در این پژوهش سعی شده با طرح پرسش هایی درخصوص چگونگی نحوه فرآوری خمیره، نوع خاک و شاموت مصرف شده، شرایط و حرارت پخت در کوره و هم چنین تاحدودی به منشأ ساخت سفال های این منطقه(؟) پاسخ داده شود. در همین راستا به منظور مطالعه فنی (اطلاعاتی نظیرِ نوع خاک مورد استفاده و نحوه فرآوری آن، منشأ و شیوه ساخت) این سفال ها از روش پتروگرافی مقاطع نازک در زیر میکروسکوپ پلاریزان استفاده گردید. براساس مطالعه کانی شناسی می توان سفال ها را ازنظر نوع پتروفابریک به دو دسته سیلتی (ریزبلور) و پورفیری (درشت بلور) تقسیم بندی کرد. تمام سفال ها ازنظر خصوصیات کانی شناسی از ویژگی های یکسانی پیروی می کنند که بیان کننده استفاده از یک نوع خاک یکسان است. دانه های خمیره افزوده شده را می توان به راحتی در اندازه های درشت شناسایی کرد، که این دانه ها به صورت دانه های کوارتز با لبه های تیز و زاویه دار، پلاژیوکلاز، دانه های میکا و خرده سنگ ها هستند. سفال ها ازنظر منشأ ساخت دارای منشأیی واحد بوده و با مقایسه با رِخنمون زمین شناسی منطقه، احتمالاً بومی و مربوط به همان منطقه کرمان هستند. دمای پخت سفال ها را براساس کانی های شناسایی شده کلسیت و مسکویت می توان تاحدودی تخمین زد که برای 5 قطعه باتوجه به حضور کلسیت پایین تر از 850 درجه سانتی گراد و در سفال هایی با دانه های مسکویت نارنجی متمایل به زرد تا 950 درجه سانتی گراد درنظر گرفته شده است.
۷.

گاهنگاری نسبی و مطلق تپه وکیل آباد ارزوییه با استفاده از روش تاریخ گذاری رادیوکربن با طیف سنجی جرمی شتاب دهنده (AMS-14C): ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی تپه یحیی صوغان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وکیل آباد دشت ارزوییه تپه یحیی سالیابی مطلق روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 265 تعداد دانلود : 649
عصر مس و سنگ جنوب شرق ایران به علت وفور و غنای محوطه های عصر مفرغ این منطقه ازجمله کنارصندل، شهر سوخته و شهداد، کمتر موردتوجه محققان و باستان شناسان قرارگرفته است درحالی که فرهنگ های عصر مفرغ ریشه در فرهنگ های دوره مس سنگی دارند. ازاین روی مطالعه فرهنگ های پیش از هزاره سوم ق.م یک ضرورت است. دره ی صوغان واقع در جنوب استان کرمان به واسطه دربرداشتن تپه یحیی در باستان شناسی ایران شناخته شده است که کماکان مبنای توالی فرهنگی و گاهنگاری منطقه به شمار می رود. پس از گذشت حدود نیم سده از کاوش تپه یحیی، کاوش محوطه پیش ازتاریخی تپه وکیل آباد به عنوان یک محوطه شاخص عصر مس و سنگ جنوب شرق ایران، ما را در شناخت بهتر فرهنگ های این دوره یاری خواهد داد. پژوهش حاضر به معرفی تپه وکیل آباد و نتایج کاوش لایه نگاری آن می پردازد. در راستای دستیابی به یک گاهنگاری به روز از فرهنگ های پیش ازتاریخ منطقه، تعداد 6 نمونه ذغال با استفاده از سالیابی مطلق کربن 14 و روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)، جهت تاریخ گذاری مورد آزمایش قرار گرفت. نظر به اینکه گاهنگاری ارائه شده از جنوب شرق ایران به نتایج حاصل از کاوش های قدیمی تپه یحیی و تل ابلیس بازمی گردد، چندان قابل اعتماد نیست. این مقاله، ضمن توضیح کاوش تپه وکیل آباد، به بعضی از ایرادات جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران می پردازد و گاهنگاری های پیشین را مورد ارزیابی قرار می دهد. طبق یافته های سفالی، فرهنگ یحیی V را در این محوطه شاهد هستیم و بر اساس آزمایش سالیابی مطلق، این محوطه تاریخ اوایل هزاره پنجم تا اواخر همین هزاره را دربر می گیرد. نتایج سالیابی مطلق به دست آمده از فرهنگ های مس سنگی تپه وکیل آباد نشان داد که گاهنگاری های قدیمی ارائه شده برای توالی فرهنگی تپه یحیی و جنوب شرق ایران نیازمند بازنگری است. بدین گونه که زمان آغازین هر یک از فرهنگ های شناخته شده دوره نوسنگی با سفال و مس سنگی تپه یحیی، بایستی دست کم به چند سده قبل تر بازگردد.
۸.

ارزیابی مجدد محوطه شهداد (2): گاهنگاری، مُهرها، اشیای فلزی و گِلی

نویسنده:

کلید واژه ها: شهداد گاهنگاری اشیای فلزی اشیای گِلی مهر برهمکنش فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 642 تعداد دانلود : 576
محوطه شهداد یک، عنوان یکی از مراکز بزرگ شهری عصر مفرغ جنوب شرق ایران از اهمیت فراوانی در مطالعات باستان شناختی خاور نزدیک برخوردار است. با توجه به این مهم که حدود نیم قرن از آغاز کاوش های شهداد گذشته است، این ضرورت احساس شد تا نگاهی تازه به محوطه شهداد و اشیای به دست آمده از آن انداخته شود. پیش از این، در مقاله ای به اشیای سنگی (کلوریتی و مرمری)، سفال ها و گورهای بدست آمده از کاوش محوطه شهداد توسط نگارنده پرداخته شده است. در اینجا نیز بر آن هستیم تا دیگر مواد فرهنگی به دست آمده از کاوش های مرکز شهری شهداد، یعنی اشیای فلزی، اشیای گِلی و مُهر ها را مورد مطالعه و بازیینی قرار دهیم. این مقاله اطلاعاتی نیز از وضعیت برهمکنش های فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای شهداد ارائه می کند. همچنین گاهنگاری ارائه شده توسط کاوشگر محوطه شهداد، مورد بازنگری اساسی قرار گرفته است و درنهایت براساس مطالعات مقایسه ای گاهنگاری جدیدی برای محوطه شهداد ارائه شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آیا گاهنگاری ارائه شده برای محوطه شهداد پس از گذشت چند دهه کماکان مورد تأیید است و یا بایستی یک گاهنگاری جدید برای این محوطه مهم ارائه گردد؟ طبیعی است که اطلاعات و شناخت ما از باستان شناسی عصر مفرغ جنوب شرق ایران به واسطه انجام فعالیت های میدانی بیشتر و همچنین به روز شدن روش های سالیابی مطلق، مانند روش AMS، در مقایسه با گذشته، بیشتر شده باشد؛ از این رو با انجام مطالعه مقایسه ای محوطه شهداد با دیگر محوطه ها در مقایس منطقه ای و فرامنطقه ای، بدیهی است یک گاهنگاری دقیق تر برای آن ارائه گردد. پرسش دیگر این تحقیق، مشخص نمودن جایگاه محوطه شهداد در چرخه برهمکنش فرهنگی عصر مفرغ در جنوب غرب آسیا بر پایه مطالعه اشیای فلزی، گِلی و مُهرها بوده است. براساس داده های به دست آمده از کاوش های شهداد، تصور یک نقش مرکزی در شبکه گسترده مبادلات هزاره سوم قبل ازمیلاد جنوب غرب آسیا برای شهداد دور از ذهن نمی باشد.
۹.

ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران: گاهنگاری مطلق (14C) و نسبی تپه دهنو و تپه دهنو شرقی شهداد با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جنوب شرق ایران شهداد جدول گاهنگاری سالیابی کربن 14 به روش AMS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 487 تعداد دانلود : 735
ازلحاظ مطالعات باستان شناختی، نیمه ی شرقی ایران کمتر موردتوجه باستان شناسان قرار گرفته است و ازاین رو، ابهامات و پرسش های فراوانی در رابطه با جدول گاهنگاری این بخش از ایران و به ویژه جنوب شرق وجود دارد. عمده اطلاعات ما از فرهنگ های پیش ازتاریخ و جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران بر شالوده مطالعات میدانی دهه هفتاد میلادی استوار است. به طور ویژه، اطلاعات گاهنگاری رایج برای دوره مس سنگی جنوب شرق ایران بر اساس گاهنگاری دو محوطه تپه یحیی و تل ابلیس است که از زمان انجام آنالیزهای سالیابی این دو محوطه، حدود نیم قرن می گذرد و طبیعی است با توجه به روش های مورداستفاده در گذشته، گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران نیاز به بازنگری داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن است بر اساس آزمایش های سالیابی مطلق به دست آمده از منطقه شهداد به ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران پرداخته شود و یک جدول گاهنگاری به روز برای این دوره زمانی ارائه شود. در این پژوهش با استفاده از سالیابی مطلق کربن 14 و روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS) تعداد 10 نمونه ذغال جهت تاریخگذاری مورد آنالیز قرارگرفت که نتایج به دست آمده توانست ضمن به چالش کشیدن گاهنگاری های پیشین، به برخی از ابهامات جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران پاسخ دهد. بر اساس آزمایش های سالیابی مطلق، دو محوطه دهنو و دهنو شرقی شهداد تاریخ اوایل هزاره پنجم تا اوایل هزاره سوم ق.م را دربر می گیرند. در این مقاله، برای ارائه جدول گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران، علاوه بر نتایج سالیابی مطلق به دست آمده از تپه دهنو و تپه دهنو شرقی شهداد، گاهنگاری دیگر محوطه های دوره مس سنگی جنوب شرق که به تازگی کاوش شده اند؛ نظیر محوطه محطوط آباد و محوطه ورامین جیرفت نیز موردتوجه قرار گرفته اند.
۱۰.

ارزیابی گاهنگاری محوطه کنارصندل شمالی و سازه خشتی پله ای آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلید واژه ها: جیرفت کنارصندل تپه یحیی گاهنگاری سازه پله ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 659 تعداد دانلود : 392
حوزه فرهنگی هلیل رود در جنوب شرق ایران از مهم ترین و در عین حال یکی از مناطق کم تر شناخته شده در باستان شناسی خاور نزدیک به شمار می رود. در پی کاوش های غیرمجاز در حوضه هلیل در اوایل دهه هشتاد خورشیدی، توجه باستان شناسان به این منطقه جلب شد و در پی آن شش فصل کاوش علمی در محوطه های کنارصندل جیرفت صورت گرفت.  این نوشتار بر آن است تا بر اساس مقایسه مواد فرهنگی بدست آمده از دو محوطه شاخص کاوش شده در حوزه فرهنگی هلیل رود، یعنی تپه کنارصندل جنوبی و تپه یحیی، با داده های فرهنگی حاصل از کاوش محوطه کنارصندل شمالی به ارزیابی گاهنگاری تپه کنارصندل شمالی جیرفت و سازه بزرگ خشتی پل ه ای روی آن بپردازد. در این راستا و بر پایه شواهد و مدارک باستان شناختی موجود، تپه کنارصندل شمالی در افق IVA تپه یحیی برابر با اوایل هزاره دوم پ.م جای داده شد و همچنین، تاریخ نیمه اول هزاره اول پ.م برای سازه خشتی پله ای کنارصندل شمالی پیشنهاد گردید.
۱۱.

بررسی و مطالعه جایگاه زنان و خاتونها در عصر مغول با استناد به شواهد تاریخی و داده های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خاتونها دوره مغول زنان سفال مینیاتور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 823 تعداد دانلود : 31
یکی از ملاکهای مهم ارزیابی یک جامعه، توجه و یا عدم توجه به زنان و حضور آنها در عرصه های مختلف اجتماعی است. تا جایی که توجه به زن از عوامل ترقی و عدم توجه به او در جامعه، دیدگاهی غیر مترقی و از علل عقب ماندگی محسوب می شود. در ادوار مختلف زندگی بشر به اهمیت نقش زنان در کنار مردان کمتر پرداخته شده است. در قرون میانی اسلام با ورود مغولان تا حدودی وضعیت زنان دگرگون شد و آنان توانستند تا اندازه ای آزادانه تر در کنار مردان در امور گوناگون جامعه به ایفای نقش بپردازند. با توجه به پژوهش حاضر، که با بهره گیری از منابع مکتوب تاریخی (رشیدالدین فضل الله همدانی، عطاملک جوینی، ابن بطوطه و...) و مدارک باستان شناسی (مینیاتور، سفال) صورت گرفته است، معلوم گردید؛ جایگاه برجسته زنان (به ویژه خاتون ها) در مناسبات سیاسی و اجتماعی و همچنین بازتاب بارز حضورشان در حکومت، ریشه در زندگی بی پیرایه و سلوک ساد? عشیره ای آنها، در دوران قبل از به قدرت رسیدن مغولان، داشته است. جامعه ای که در آن زنان همدوش مردان به فعالیت می پرداخته اند و جایگاهی همسان با آنان داشتند. تساهل و تسامح مذهبی مغولان نیز از دیگر عواملی هستند که به این روند حضور زنان در جامعه دامن زده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان