کامین عالی پور

کامین عالی پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

بررسی نقش گزاره های توصیفی _ نمایشی در آموزش تاریخ با تکیه بر داستان حسنک وزیر در تاریخ بیهقی

نویسنده:
تعداد بازدید : 582 تعداد دانلود : 825
گزاره های توصیفی نمایشی، یکی از بهترین راه های ارائه مقاصد انسانی در قالب نوشتاری به شیوه ی ملموس و عینی به شمار می آیند که به خاطر بیان رئالیستی و ذکر جزئیات، به صورت دقیق و به دور از ابهام در متون تاریخی دارای اهمیّت فراوان اند و از سوی دیگر در ارتباط با مسائل زبان شناسی و نقش اساسی آن ها در انتقال معنا به مخاطب و همچنین در حوزه ی ادبی به خاطر جنبه ی بیانی، زیبایی شناسانه و تأثیرگذارشان دارای اهمیّت وافراند. از طرف دیگر، چون اساساً آموزش درست تاریخ و مسائل تاریخی، مستلزم نوعی بیان دقیق و جزئی است، لذا کتاب تاریخ بیهقی در تاریخ ادبیّات ما در این زمینه دارای اهمیّت ویژه ای است و این انحصار و برجستگی در داستان «ذکر بردار کردن حسنک وزیر» با وجود توصیف دقیق فضاهای سیاسی و اجتماعی آن دوره و تبیین دقیق منش و رفتار شخصیّت های آن زمان قابلیّت بررسی ویژه ای دارد و در میان متون تاریخی از این حیث دارای نمود و جلوه ای ممتاز است.      در این پژوهش، بنابر روش توصیفی، به تبیین نقش گزاره های توصیفی و نمایشی زبان در بیان تأثیرگذار و در عین حال رئالیستی مسائل تاریخی، در تاریخ بیهقی اشاره دارد و برای شرح، بسط و اهمیّت و ضرورت موضوع به ذکر برجسته ترین موارد آن در داستان حسنک وزیر می پردازد و همچنین به صورت ضمنی به جایگاه و نقش گزاره های توصیفی نمایشی در بیان مؤثّر مسائل ادبی به عنوان یک امر بینارشته ای اشاره می نماید. 
۲.

تبیین انگیزه های برجسته سازی، حاشیه رانی و غیریت سازی در رباعیات خیام براساس تحلیل انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انگیزه غیریت سازی حاشیه رانی رباعیات خیام تحلیل انتقادی گفتمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 537 تعداد دانلود : 550
در این پژوهش، به تبیین انگیزه های «غیریت سازی»، «برجسته سازی» و «به حاشیه رانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگی ها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریت سازی یکی از روش های دست یابی به انگیزه های پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعه شناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق هم ارزی» و «منطق تفاوت» می توان به تبیین روابط غیریت سازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدین معنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته می شود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در این پژوهش از روش های تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیت سازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوه بر طرح دیدگاه های فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزه های سیاسی و انتقادی ورای گفتمان های خود بوده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان