سید ایرج بهشتی

سید ایرج بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

مطالعات آزمایشگاهی برروی مواد و رنگ دانه های به کاررفته در کتیبه و دیوارنگاره های بقعۀ قدمگاه نیشابور

کلید واژه ها: رنگ دانه قدمگاه نیشابور کتیبه دیوارنگاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 366 تعداد دانلود : 553
بقعه قدمگاه در مرکز بخش زبرخان در 24 کیلومتری ش رق نیش ابور، در مسیر جاده نیشابور- مشهد قرار دارد که با توجه به منابع تاریخی ساخت آن، در اوایل ق رن ۱۱ه .ق. (قرن 17م.) شروع و در دوره های مختلف ادامه یافته است. در تزئینات معماری این بنا آن چه بیش از همه حائز اهمیت است، کاشی کاری، گچ بری و دیوارنگاره هاست. با توجه به این که این بنا در دوره های مختلف ساخته شده است و اصل بنا به دوره صفویه برمی گردد، مشخص نیست نقاشی ها هم زمان با ساخت بنا در دوره صفویه نقاشی شده یا در دوره های بعدی به بنا افزوده شده اند؟ برای پاسخ به این پرسش باید رنگ دانه ها شناسایی شوند. در این پژوهش مواد و رنگ های به کاررفته در کتیبه و دیوارنگاره های بقعه قدمگاه نیشابور با روش های دستگاهی آنالیز شدند. در این پژوهش از روش های دستگاهی SEM-EDX1، FTIR2، PLM3، XRD3 و طیف سنجی میکرورامان برای شناسایی عنصری و ترکیبی مواد تشکیل دهنده رنگ های به کاررفته در کتیبه و دیوارنگاره ها استفاده شده است. نتایج نشان دادند رنگ آبی و طلایی کتیبه، به ترتیب لاجورد مصنوعی و آلیاژ مس و روی (پودر برنج) بود. رنگ آبی به کاررفته در دیوارنگاره ها نیز لاجورد مصنوعی است با این تفاوت که برروی یک لایه قرمز اُخرا قرار گرفته است. رنگ سبز مس فتالوسیانین است که شروع استفاده از این رنگ دانه به دهه 1940م. برمی گردد. بررسی رنگ قرمز نارنجی وجود مخلوط سرنج و آهن اکسید یا اُخرا را نشان داد. رنگ های قرمز و قهوه ای براساس نتایج آنالیز عنصری به ترتیب آهن اکسید و آمبر که مخلوط آهن اکسید و مقدار کمی منگنز اکسید بودند. در زیرسازی همه رنگ ها از گچ استفاده شده است. با توجه به تاریخچه کاربرد رنگ دانه های به کاررفته در این بنا، این تزئینات نمی تواند متعلق به دوره صفوی باشد و وجود لاجورد مصنوعی و پودر برنج ثابت می کند این دیوارنگاره ها در دوره قاجار افزوده شده است. با توجه به تاریخچه کاربرد مس فتالوسیانین، این رنگ به احتمال زیاد در دوره های معاصر مرمت شده و از رنگ دانه های اصلی بنا نیستند.
۲.

ساختارشناسی سنگ ها و مهره های لاجورد شهرسوخته سیستان

کلید واژه ها: سنگ لاجورد زیورآلات سنگی آنالیز رامان پتروگرافی گوهرشناسی شهرسوخته سیستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 270 تعداد دانلود : 224
یکی از مهم ترین آثار به دست آمده از محوطه باستانی شهرسوخته سیستان سنگ ها و مهره های لاجورد مورداستفاده به عنوان جواهرات و زیورآلات سنگی است که نحوه ساخت و نوع ساختار سنگ های به کاررفته در این آثار همواره یکی از مهم ترین موضوعات باستان شناسی و باستان سنجی در این محوطه است. مهره های لاجورد شهرسوخته در قالب فرم های مختلف عدسی، لوزی، دایره ای و غیره ساخته شده اند که به عنوان جواهرات و زیورآلاتی هم چون: دستبند، پابند، گردنبند و غیره مورداستفاده قرار می گرفته اند. تراش و ساخت این مهره ها به وسیله مته هایی از جنس فلینت صورت می گرفته است. شناخت ساختارشناسی و بررسی کانی شناسی مهره های لاجورد مکشوف از شهرسوخته موضوع اصلی در این پژوهش است. در همین راستا، سعی شده است برای شناخت ساختار مهره ها و سنگ های شهرسوخته با استفاده از روش های آزمایشگاهی-دستگاهی هم چون: پتروگرافی مقاطع نازک، میکروآنالیز پراش انرژی پرتوی ایکس، آنالیز رامان و روش های گوهرشناسی، به بررسی و مطالعه سه نمونه از مهره ها و سنگ های لاجورد باستانی شهرسوخته پرداخته شود. نتایج مطالعات آزمایشگاهی نشان می دهند که ساختار سنگ های لاجورد شهرسوخته از جنس کانی های لازوریت با درصد بالای ناخالصی های کانی کلسیت است که باعث شده تا از میزان شفافیت و خلوص آن کاسته شود؛ هم چنین مطالعات عنصری نیز نشان دهنده کانی های لازوریت است. مطالعات ساختارشناسی رامان و گوهرشناسی به درستی ساختار، میزان ضریب جذب و وزن مخصوص آن را در ساختار اصلی سنگ لاجورد نشان می دهد. بررسی های شیمیایی و ساختاری، سنگ ها را ازلحاظ ترکیب مشابه به هم نشان می دهند.
۳.

مطالعه پتروگرافی سفال های عصرمفرغ قدیم (کورا-ارس) و مفرغ میانی تپه کلار کلاردشت

کلید واژه ها: کورا-ارس مفرغ میانی تپه کلار پتروگرافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 765 تعداد دانلود : 159
در آغاز هزاره سوم پیش ازمیلاد، شواهدی از گسترش فرهنگی جدید در ایران پدیدار گشت که ریشه آن به منطقه قفقاز بازمی گردد. رایج ترین نام این فرهنگ «کورا-ارس» است که اشاره به منطقه اولیه شکل گیری این فرهنگ دارد. شواهد این فرهنگ از شمال فلات ایران و سواحل جنوبی دریای مازندران تا سواحل شرقی دریای مدیترانه ثبت و گزارش شده اند. برخی برای توجیه این شواهد همگون به تبیین عللی همچون تجارت و تقلید آثار متوسل شده اند. کلاردشت یکی از شرقی ترین مناطق حوزه گسترش این فرهنگ است که شواهد آن از تپه کلار و در یک کاوش باستان شناسی به دست آمد. نمونه های سفالی به دست آمده از تپه کلار که در دورترین نقطه از مبدأ این فرهنگ قرار دارد، فرصتی برای پاسخ به برخی پرسش ها را فراهم کرد. پرسش های این پژوهش عبارتنداز: 1- باتوجه به کانی های موجود در سفال های فرهنگ کورا-ارس و مفرغ میانی، چه میزان شباهت یا تفاوت بین آن ها وجود دارد؟ 2- براساس مطالعه پتروگرافی نمونه سفال های تپه کلار می توان کدام یک از نظرات پیرامون نحوه گسترش فرهنگ کورا-ارس را برای ظهور این فرهنگ در تپه کلار منطقی تر دانست؟ در این پژوهش 15 نمونه قطعه سفال از داده های کاوش انتخاب شد؛ 10 نمونه متعلق به فرهنگ کورا-ارس (مفرغ قدیم) و 5 نمونه از مفرغ میانی. نتایج پتروگرافی و داده های نقشه زمین شناسی منطقه نشان می دهند که سفال های کورا-ارس (مفرغ قدیم) و سفال های مفرغ میانی با ساختار منطقه البرز مرکزی همخوانی دارد، و وجود کانی کمیاب نفلین (Na,K) AlSiO4 (کانی تحت اشباع از سیلیس) و هم چنین دانه های یاقوت در بافت برخی سفال ها و ساختار زمین شناسی منطقه موجب تقویت این عقیده شد که سفال های کورا-ارس و مفرغ میانی تپه کلار، تولید محلی و منطقه ای هستند (وارداتی از قفقاز یا نواحی دوردست نیست)؛ اگرچه در کیفیت سفال به لحاظ بافت سفال تفاوت وجود دارد. نتایج این پژوهش ثابت کرد که سفال های کورا-ارس به علل دیگری به غیر از تجارت به محوطه کلار وارد شده اند.
۴.

مطالعه پتروگرافی سفال های هزاره چهارم قبل ازمیلاد محوطه نارجوئیه III جیرفت

کلید واژه ها: باستان سنجی پتروگرافی فرهنگ علی آباد نارجوئیه جیرفت مس وسنگ جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 888 تعداد دانلود : 746
فرهنگ علی آباد، یکی از مهم ترین فرهنگ های مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس وسنگ جدید) در جنوب شرق ایران است که پراکندگی سفالینه های آن را می توان در مناطقی همچون استان کرمان، استان سیستان وبلوچستان و غرب کشور پاکستان مشاهده کرد. در بررسی های باستان شناسی مربوط به فرهنگ مذکور، محوطه نارجوئیه III شناسایی گردید که دارای سفال های شاخص این فرهنگ بوده است. در این پژوهش سعی شده با طرح پرسش هایی درخصوص چگونگی نحوه فرآوری خمیره، نوع خاک و شاموت مصرف شده، شرایط و حرارت پخت در کوره و هم چنین تاحدودی به منشأ ساخت سفال های این منطقه(؟) پاسخ داده شود. در همین راستا به منظور مطالعه فنی (اطلاعاتی نظیرِ نوع خاک مورد استفاده و نحوه فرآوری آن، منشأ و شیوه ساخت) این سفال ها از روش پتروگرافی مقاطع نازک در زیر میکروسکوپ پلاریزان استفاده گردید. براساس مطالعه کانی شناسی می توان سفال ها را ازنظر نوع پتروفابریک به دو دسته سیلتی (ریزبلور) و پورفیری (درشت بلور) تقسیم بندی کرد. تمام سفال ها ازنظر خصوصیات کانی شناسی از ویژگی های یکسانی پیروی می کنند که بیان کننده استفاده از یک نوع خاک یکسان است. دانه های خمیره افزوده شده را می توان به راحتی در اندازه های درشت شناسایی کرد، که این دانه ها به صورت دانه های کوارتز با لبه های تیز و زاویه دار، پلاژیوکلاز، دانه های میکا و خرده سنگ ها هستند. سفال ها ازنظر منشأ ساخت دارای منشأیی واحد بوده و با مقایسه با رِخنمون زمین شناسی منطقه، احتمالاً بومی و مربوط به همان منطقه کرمان هستند. دمای پخت سفال ها را براساس کانی های شناسایی شده کلسیت و مسکویت می توان تاحدودی تخمین زد که برای 5 قطعه باتوجه به حضور کلسیت پایین تر از 850 درجه سانتی گراد و در سفال هایی با دانه های مسکویت نارنجی متمایل به زرد تا 950 درجه سانتی گراد درنظر گرفته شده است.
۵.

مقایسه و مطالعه کانیشناسی گونه سفال نارنجی-قرمز با مغز تیرهرنگ از دوره ایلام در استانهای خوزستان، چهارمحال و بختیاری و اصفهان

کلید واژه ها: دوره ایلام کانیشناسی XRD FT-IR پتروگرافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 359 تعداد دانلود : 828
گونهای از سفال دوره ایلام بهرنگ نارنجی و مغز خاکستری با مواد پُرکننده گیاهی در بسیاری از استقرارهای ایلامی یافت شده؛ اما تاکنون کمتر برروی این گونه سفالی مطالعه شده است. شاید یکی از دلایل آن درصد کمتر اینگونه سفالی نسبت به سایر گونههای شناختهشده در مراکز ایلامی فارس و خوزستان است. با اینوجود، اینگونه سفالی درحدود شمال مراکز ایلامی (مناطق شمالی استانهای فارس و خوزستان) فراوانی قابلتوجهی دارد، ازجمله در استانهای امروزی چهارمحال و بختیاری و اصفهان این موضوع کاملاً مشهود است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با مطالعه کانیشناسی انجامشده برروی سفالهای فوق، مشخص گردد که سفالهای یافتشده از استقرارهای همزمان با ادوار ایلام قدیم و میانه در استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان با سفالهای مشابه در خوزستان (بهعنوان یکی از مراکز ایلامی) تنها ازنظر ظاهری و فرم شباهت دارند یا این شباهت در بافت، کانیهای تشکیلدهنده، منشاء و میزان پخت نیز قابلبررسی است؟ بدینمنظور برروی 12 نمونه سفال از مناطق موردمطالعه، آزمایشهای XRD, FT-IR و مطالعه پتروگرافی انجام شد و درنهایت مشخص گردید که سفالهای فوق ازنظر کانیشناسی نیز به یکدیگر شبیه هستند و احتمالاً منشاء آنها درحدود شمال مراکز ایلامی و در کوههای زاگرس قابلشناسایی است که این موضوع خود نشان از ارتباط وسیع بین مناطق پیرامون مراکز ایلامی با شوش و انشان بهعنوان مراکز ایلامی است. این مطالعه میتواند سرآغاز مطالعات بعدی برروی دوره ایلام بهخصوص بهمنظور شناسایی محدوده گسترش حکومت ایلام بهوسیله سایر یافتههای باستانشناختی و کتیبههای بینالنهرینی باشد.
۶.

شناسایی مواد و رنگدانه های به کار رفته در نقاشی های دیواری مجموعه باغ و عمارت تاریخی رحیم آباد بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیرجند نقاشی دیواری رنگدانه SEM-EDX FTIR XRD باغ و عمارت تاریخی رحیم آباد PLM

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 37 تعداد دانلود : 23
در این مقاله نتایج مربوط به شناسایی لایه تدارکاتی و رنگدانه های به کاررفته در نقاشی های دیواری باغ و عمارت تاریخی رحیم آباد بیرجند ارائه شده است. بیرجند از مهم ترین شهرهای راهبردی حکومتی در دوره ی قاجار و یکی از لنگرگاه های مهم شعبه ای از جاده تاریخی ابریشم است که هند را به اروپا ارتباط می داده است، به همین دلیل آثار زیادی از این دوره به خصوص باغ های تاریخی در بیرجند به جای مانده است که یکی از آن ها باغ و عمارت تاریخی رحیم آباد است. تزیینات معماری کوشک باغ رحیم آباد آینه کاری، گچ بری و نقاشی دیواری است. با توجه به تنوع تزئینات معماری و تعدد دوره های ساخت وساز در عمارت رحیم آباد شناخت رنگدانه های به کاررفته در دیوارنگاره های این اثر تاریخی تأثیر مهمی در شناخت و دوره بندی (کرونولوژی) آن دارد. در این مقاله از روش های دستگاهی مثل SEM-EDX، FTIR، PLM، XRD و XRF پرتابل برای شناسایی عنصری و ترکیبی مواد تشکیل دهنده رنگ ها و بستر نقاشی ها استفاده شده است. درواقع، تجزیه و تحلیل فیزیکی و شیمیایی، اطلاعات مفیدی از طیف رنگدانه های موجود در یک منطقه و شناخت تکنیک های آماده سازی رنگ و کاربرد آن ارائه می دهد. طبق نتایج به دست آمده، برای لایه بستر از مخلوط کلسیم سولفات (گچ) و کلسیم کربنات (گل سفید)، برای رنگ قرمز از قرمز سرب یا سرنج، برای رنگ سبز از مخلوط مالاکیت و آبی پروس، برای رنگ آبی از لاجورد به همراه ترکیبات آهن و مس و برای رنگ طلایی از مخلوط دو فلز مس و روی استفاده شده است. روغن به عنوان لایه ی بوم کننده در زیر لایه رنگ استفاده شده است. وجود روغن علاوه بر لایه تدارکاتی در نقاشی ها نیز وجود دارد که نشان دهنده استفاده از آن به عنوان بست رنگ یا ورنی در این نقاشی است. مواد مورد استفاده در این نقاشی از مواد متداول در دوره قاجار هستند و مواد شناسایی شده هیچ مغایرتی با دوره تاریخی اثر ندارند. یکی از نکات قابل توجه در مواد بکار رفته در این نقاشی کاربرد مخلوط رنگدانه ها برای ایجاد رنگ هایی با تونالیته های متفاوت است. نکته دیگر استفاده از رنگدانه های وارداتی چون آبی پروس در کنار سایر رنگدانه های سنتی آن دوران است. همچنین بررسی میکروسکوپی رنگ طلایی نشان دهنده ی وجود کالکوپیریت در آن است. وجود این ترکیب به دلیل خوردگی فلز مس در رنگ طلایی است و معمولاً در رنگ های طلایی حاصل از آلیاژ دو فلز مس و روی با ایجاد رنگ سبز در سطح رنگ طلایی نمایان می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان