میلاد نوری یالقوزآغاجی

میلاد نوری یالقوزآغاجی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

اتصالِ دنیا و آخرت بر بُنیان اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 595 تعداد دانلود : 148
اندیشه مدرن با نگاه به پیوندهای زمانی مکانی انسان و با تأکید بر علم، تکنولوژی و سعادتِ زمینی، توجه به سعادت غایی و اُخروی را به مثابه گونه ای زُهدورزی نادیده انگاشته است که ازجمله نتایجش ملالت و پوچی است. این درحالی است که در زیست جهان پیشامدرن، آدمیان با تأکید بر سعادت اخروی، اهمیت حیات و سعادت این جهانی را نادیده انگاشته و زندگی را تمرین مرگ می دانستند. دراین میان، نه نتایج ناشی از اندیشه مدرن و نه زیستِ دل بریده از حیاتِ این جهانی مطلوب است و این هردو به انسدادهایی می انجامد و مسئله این است که چگونه می توان به نگرشی دست یافت که خالی از این انسدادها باشد؟ پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی به این مسئله عطفِ توجه کرده است. به نظر می رسد که بر بُنیان اصالت وجود، دوگانه مذکور تصنعی و غیرواقعی است و می توان با تأکید بر وحدت شئون و دقایق هستی، بر یگانگی جسم و اندیشه و هم راستایی سعادت این جهانی و آن جهانی تأکید کرد. حاصل آن که به زعم نویسندگان، راه آسمان از زمین می گذرد و آبادانی آخرت به مثابه باطن جهانِ کنونی، تنها با آبادانی و پاسداشتِ حیاتِ کنونی میسر است.
۲.

بررسی تعارض سینوی در مسئله اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 310 تعداد دانلود : 57
مسئله معرفت به اشیاء عالم یکی از بحث انگیزترین مباحث تاریخ فلسفه است. در این میان، بحث از معرفت، بدون باور به ارتباط قوای شناختی با موضوعات شناخت ممکن نیست؛ و یکی از اقسام شناخت، شناخت عقلی بوده است که مستلزم توجه به رابطه عاقل و معقول است. یکی از کسانی که در این باب به تفصیل سخن گفته، ابن سینا است، که گاهی به صراحت و اشارت از ارتباط اتحادی عاقل و معقول دفاع کرده و گاهی نیز این نظریه را رد کرده است. همین امر، مسئله تعارض سینوی در باب اتحاد عاقل و معقول را قابل توجه می سازد. بررسی این تعارض و راه برون رفت ازآن، موضوعِ پژوهشِ اندیشمندان ناظر به وی بوده است. مقاله حاضر، ضمن بررسی نارسایی هایی موجود در دیدگاه های ایشان، به ارائه راه نوینی برای حل این تعارض سینوی در پرتو تحلیل تاریخی می پردازد.
۳.

مسئله ثبات شخصیت در چارچوب نظریه حرکت جوهری نفس(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 167 تعداد دانلود : 590
مسئله ثبات شخصیت از آن جایی که به مقولات و مباحث هستی شناختی و معرفت شناختی گره می خورد از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ در این میان، ملاک هایی که برای ثابت شخصیت ارائه شده است گرچه به لحاظ معرفت شناختی می توانند به کار آیند، اما از جهت هستی شناختی محل اختلافات جدی بوده و مستلزم بررسی نقادانه است. در باب جنبه وجودی بحث از هویت شخصیه، گروهی منکر هرگونه هویت و جوهر ثابت برای انسان گشته و به این ترتیب خود را از ارائه ملاک ثبات شخصیت نیز رهانیده اند؛ درحالی که مدافعان ثبات شخصیت نیز سه ملاک بدن، حافظه و نفس مجرده را به عنوان مبنای حفظ هویت شخصیه مطرح ساخته اند؛ از آن میان، ملاصدرا منکر ملاکیت بدن و حافظه برای این امر می باشد و نفس مجرده را ملاک ثبات و این همانی شخصی معرفی می کند. این در حالی است که قول به حرکت جوهری نفس توسط صدرا، زمینه طرح این شبهه می شود که اگر نفس در حرکت دائمیِ جوهری است، پس ثبات شخصیت که هر انسانی آن را احساس می کند و خود صدرا هم آن را قبول دارد، چگونه قابل تبیین خواهد بود؟ و آیا بین پذیرش توأمان این دو مدعا، تهافت وجود ندارد؟ به نظر می رسد که با تدقیق و تامل در اندیشه صدرایی و بیان تقسیمات مختلف حرکت جوهری می توان تهافت مذکور را ظاهری و قابل رفع دانست.
۴.

تحلیلی معرفتی از بساطت و غیریت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت بساطت هستی دیگری من غیریت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : 296 تعداد دانلود : 416
وجود در فلسفه کانت به مفهومی مقولی بدل می شود که با انکار عینیت وجود به مثابه کمال، در یک چرخش ذهن گرایانه جدایی ذهن و عین را نتیجه می دهد. اما خارجیت وجود مبنایی است که نمی توان به آسانی از آن عبور کرد؛ هرچند با مشکل بساطت و غیریت، و تاریخی و فراتاریخی بودن مواجه است. مسئله این است که چگونه باید از تنگنای این تعارضات عبور کرد. با فرض قاعده فرعیه، می توان ضمن نقد سفسطه، به اثبات وجود به مثابه امر مشترک میان عین و ذهن راه یافت. حقیقت هستی بسیط است و در بساطت اش سیطره مطلق بر هر کثرتی دارد و از همین رو به مثابه کل، تمام کثرات را در خود دارد و بدون استثنا برای همه هست. به این ترتیب، بر اساس تشکیک وجود، غیریت هستی را باید ناشی از حدود بساطت آن دانست. هرآنچه بهره مند از هستی است با هستی بسیط مواجه است، مواجهه ای که تکین و خاص است. هستی حقیقت بسیطی است که در مقام تحقق در دیگری حضور یافته و بساطت آن غیبت تلقی می شود، حال آنکه غیریت، چیزی جز تعین بساطتِ «هستی» نیست.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان