محمد قضایی

محمد قضایی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس تهران، تهران
پست الکترونیکی: Mohammad.ghazaie@modares.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

بررسی نقش جدایی گزینی در شکل گیری محله ها با تاکید بر اندیشه های اسلامی، ایرانی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محله اسلام ایران غرب جدایی گزینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 317 تعداد دانلود : 654
شکل گیری محله بر اساس تفکر حاکم در هر دوره دستخوش تغییراتی بوده است. تفکر جدا کردن مردم بر اساس ویژگی های متفاوت اقتصادی - اجتماعی که دارند همواره یکی از مهمترین عوامل اصلی شکل گیری محله ها در اندیشه های متفاوت بوده است. مطالعات گوناگون نشان داده اند که شکل گیری محله ها بر اساس این اصل عموماً با تبعات منفی همراه بوده است. جدایی گزینی در اندیشه ها گوناگون، تأثیرات متفاوتی در شکل گیری محله ها داشته که بررسی و تحلیل منطقی آن ها می تواند به تعدیل پیامدهای ناشی از آن کمک نماید. لذا مطالعه حاضر درصدد است تا با مقایسه اندیشه های اسلامی، ایرانی و غربی؛ نقش جدایی گزینی در شکل گیری محله ها را در هر کدام از اندیشه ها بررسی کند.برای این منظور به متون مرتبط که به نوعی نقش جدایی گزینی را در شکل گیری محله ها بررسی کرده اند مراجعه شده و با استخراج گزاره ها و کدگذاری آن ها و با بهره گیری از راهبرد استدلال منطقی نقش جدایی گزینی در شکل گیری محله ها بررسی شده است.نتایج نشان می دهند که جدایی گزینی یکی از مؤلفه های اصلی شکل گیری محله ها در ایران و جوامع غربی بوده است. به این معنی که، شکل گیری محله ها در طول تاریخ در ایران به ترتیب بر اساس جدایی گزینی های اجتماعی – اقتصادی، قومی – مذهبی و مجدد اجتماعی-اقتصادی بوده است. حال آنکه شکل گیری محله ها در جوامع غربی در طول تاریخ مبتنی بر جدایی های اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی – اقتصادی بوده است. در مقابل، این نوع از جدایی ها با مفاهیم اسلامی هماهنگ نبوده و جدایی گزینی های قومی صدر اسلام تنها برای حفظ وحدت میان جوامع بوده است و دلیل برتری قومی بر قوم دیگر نبوده است. بنابراین برخلاف اندیشه های ایرانی و غربی که هم زمان با پیدایش اولین تمدن های شان مبتنی بر سلسله مراتب و برتری گروهی بر گروه دیگر بودند؛ اندیشه اسلامی اصل را بر برابری نهاده و در هر زمان و مکان که زمینه برای شکل گیری این حقیقت فراهم بوده، بر اندیشه های مبتنی برجدایی فائق آمده و زمینه را برای شکل گیری اجتماع محلی فراهم ساخته است.
۲.

بررسی عوامل مؤثر در عدم شکل گیری جوامع مختلط در شهرهای ایران: تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جوامع مختلط جدااُفتادگی شهری عامل اقتصادی - اجتماعی مداخلات دولتی تحلیل محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 996 تعداد دانلود : 160
تبیین موضوع: همبستگی اجتماعی و عدم تمایز میان افراد بر اساس ویژگی های اقتصادی – اجتماعی شان از جمله مهمترین اهداف اسلام است که امروزه تحت عناوینی همچون جوامع مختلط و تنوع در محیط های شهری، نمود پیدا کرده است. علی رغم اهمیت این موضوع، جوامع شهری هم اکنون با پدیده جدایی جغرافیایی و جامعه شناختی بین گروه های مختلف ساکن در شهر و پیامدهای ناشی از آن از جمله فقر، محرومیت، فاصله اجتماعی، فردگرایی، بی هویتی، بی کاری، بدنام سازی و کاهش تعامل های بین گروهی و افزایش تعامل های درون گروهی مواجه هستند؛ لذا شناسایی دلایل عدم شکل گیری جوامع مختلط در شهرهای کشور، می تواند ضمن تحقق انگاره اسلام، زمینه های لازم برای شکل گیری این جوامع که به عنوان سیاست ضدجدااُفتادگی شناخته می شوند را فراهم سازد. روش: پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل محتوا کمی و با استناد به نتایج مستخرج از 37 پژوهش که در میان سال های 1372-1395 انجام شده اند دلایل عدم شکل گیری جوامع مختلط را در شهرهای ایران مورد بررسی قرار دهد. یافته ها: یافته ها نشان می دهند که به صورت کلی چهار عامل اقتصادی –اجتماعی، ترجیحات شخصی، بازار زمین و مداخلات و تصمیمات دولتی در عدم شکل گیری جوامع مختلط و بروز جدااُفتادگی های جغرافیایی و جامعه شناختی دخیل هستند که سهم عوامل اقتصادی – اجتماعی و مداخلات دولتی بیشتر از سایرین است. همچنین با بررسی رابطه همبستگی بین عوامل چهارگانه مشاهده می شود که این مداخلات و سیاست های دولتی است که با تأثیراتی که بر زندگی مردم دارند آنها را به جدایی بر اساس ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شان مجبور می کنند. توزیع نامتعادل کالاها و خدمات، سیاست های تبعیضی و عدم رسیدگی به روستاها و بروز پدیده مهاجرت از جمله مهمترین عوامل بروز جدااُفتادگی هستند که می توان نقش دولت را در آنها دید. نتایج: بنابراین مهمترین چالش پیش روی شکل گیری جوامع مختلط در شهرهای ایران را می توان مداخلات و تصمیمات دولتی ای دانست که ضمن اثرگذاری بر عوامل اقتصادی – اجتماعی و بازار زمین و مسکن، شهرها و شهروندان را نیز تحت تأثیر خود قرار داده اند.
۳.

کاربست پارادایم پدیدارنگاری در فهم پدیده های شهری مورد مطالعه: فهم چگونگی تجربه پیامدهای زندگی در محله های جدااُفتاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارنگاری تجربه زیسته فضای نتیجه پدیده شهری جدایی گزینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 946 تعداد دانلود : 261
در مطالعات شهری، پدیده ها به طور عمده با یک نگاه کمی گرایانه مورد توجه قرار گرفته اند که در آن ها به مطالعه پدیده پرداخته شده و بررسی رابطه بین پدیده و سوژه فراموش شده است. این درحالی است که شهر و پدیده های آن دارای لایه های گوناگونی هستند که دستیابی به تمام آنها با بهره مندی از رویکرد کمی گرایانه امکان پذیر نیست. چراکه محققان کمی گرا به عنوان کسانی که نقش اصلی را در این پژوهش ها برعهده دارند، پدیده مورد نظر را تجربه و فهم نکرده اند و نتایج آنها به محاسبات کمی و آماری آنها محدود می گردد. حال آنکه فهم عمیق پدیده های شهری و پیامدهای آنها، جز با درک تجربه افرادی که آن پدیده را از نزدیک و برای سال ها درک کرده اند؛ امکان پذیر نیست. مبانی فلسفی و روش شناسی چگونگی درک این تجربه که به پارادایم پدیدارنگاری معروف است و چگونگی به کارگیری آن در مطالعات شهری؛ هدف مطالعه حاضر است که بخش اول با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل اسنادی و بخش دوم با استفاده از مطالعات میدانی محقق شده است. نتایج نشان می دهد که پدیدارنگاری به دنبال کشف و توصیف پدیده ها با تکیه بر تجربه زیسته مردم است که این کار با بهره مندی از مطالعات میدانی و ابزار مشاهده مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام می دهد. هم چنین در به کارگیری پدیدارنگاری برای بررسی تجربه زیسته مردم از پیامدهای زندگی در محله جدااُفتاده (رضویه) روشن گردید که افراد ساکن در این محله پیامدهای زندگی در این محله را در ابعاد متفاوت مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و عملکردی تجربه کرده اند و پیامدهای مدیریتی و اقتصادی را به عنوان علت سایر پیامدها می انگارند
۴.

بررسی نقش جدایی گزینی در شکل گیری بافت های محنت زده شهری نمونه موردی: قاسم آباد مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جدایی گزینی شهری محنت زدگی بافت فرسوده فرسودگی یکپارچه محرومیت و قاسم آباد مشهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 866 تعداد دانلود : 194
عوامل گوناگونی سبب ساز بروز فرسودگی در بافت های شهری می شوند. هرچند درگذشته، فرسودگی های کالبدی مورد مداقه بیشتری بوده، و سایر انگیزه ها و مصادیق فرسودگی با اهمیت کمتری مورد توجه قرارداشته اند، اما پدیداریِ مفهوم فرسودگی فراگیر، و توجه به برآیند انگیزه های چندگانه فرسودگی و تبعات گوناگون آن، تصویر روشن تری ازآنچه در واقعیت سبب افول کالبدی و محتوایی بافت های شهری می شود را به دست داده است. اگربه ماهیت وسرشت بافت های فرسوده و شرایط گروه های ساکن در آن دقت شود، به نظر می رسد پدیده جدایی گزینی، بر عمق و دامنه فرسودگی ها افزوده، و موجب گسترش یافتن آن گردیده است. مقاله حاضر با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و اطلاعات اجتماعی–اقتصادی و کالبدی طرح تفصیلی مشهد، به دنبال بررسی رابطه بین جدایی گزینی و فرسودگی فراگیر با تکیه برنقشه هرکدام از این پدیده ها در قاسم آباد مشهد است.بدین منظور ابتدا مجموعه ای از معیارها و شاخص ها برای سنجش فرسودگی فراگیر وچگونگی جدایی گزینی در ابعادمختلف شناسایی شدند، سپس بابهره گیری از آنها، و باتکیه بر اطلاعات طرح تفصیلی و استفاده از پرسشنامه متخصصین، شرایط فرسودگی یکپارچه بافت ها، و کاربست مدل گتیس، چگونگی جدایی گزینی های شهری مورد بررسی قرار گرفت، تا در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. نتایج نشان می دهند که هر دو پدیده جدایی گزینی و محنت زدگی شهری در محدوده مورد مطالعه با کیفیت های گوناگون روی داده اند. برهم نهاد این دو پدیده در محدوده قاسم آباد نیز نشان می دهد که بلوک های فرسوده و جدااُفتاده به لحاظ اقتصادی - اجتماعی و کالبدی تقریباً بر یکدیگر منطبق هستند. با این وجود حدود 24 درصد از بلوک های فرسوده نیز وجود دارند که جدایی گزینی درآنها روی نداده است.لذا دو پدیده مذکور با یکدیگر رابطه دوسویه و مستقیمی دارند. به این معنی که جدایی گزینی و تمرکز قشر ضعیف، و انزوای آنها از سایر گروه ها، از یک سو به گسترش فرسودگی در بافت های شهری می انجامد، و از دیگر سو وجود بافت های فرسوده در ابعاد مختلف، شرایط را برای جدایی گزینی و تمرکز اقشار کم برخوردار شهری مهیا می سازد.
۵.

برندینگ و رقابت در عرصه جهانی با تاکید بر تصاویر ذهنی شهروندان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برندسازی رقابت پذیری تصویر ذهنی دنا مشهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 883 تعداد دانلود : 802
مقدمه : در آغاز قرن بیست و یکم، جهانی شدن به عنوان یکی از مهم ترین بحث های علمی جامعه بشری سبب شد تا شهرها در فضای رقابتی شدید برای کسب منافع اقتصادی قرار بگیرند. برای حضور مؤثر در این رقابت، شهرها باید دارای برندهایی به عنوان پارادایم جدید بازاریابی شهری باشند و به جذب سرمایه بپردازند. یکی از راه های شناسایی این برندها، بهره مندی از تصاویر ذهنی ساکنین شهر است. روش : پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش کیفی است، درصدد است با استفاده از تصویر ذهنی فعلی شهروندان "دِنا"ی شهر مشهد و مؤلفه های قابل برند شدن آن به عنوان دومین کلان شهر مذهبی جهان را شناسایی کند و با شناسایی قسمت های فراموش شده آن راهکارهایی برای استفاده از حداکثر توان شهر ارائه کند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند از شهروندان مشهد که در انتها تعداد آنها به 400 نفر رسید و توزیع آنها در مناطق 13گانه نیز رعایت شد، خواسته شد تا تصویر ذهنی خود را از شهر مشهد ترسیم و پنج نقطه از به یادماندنی ترین نقاط شهر را به ترتیب اولویت ذکر کنند. یافته ها: یافته ها نشان داد، مهم ترین عناصر یا برندهای شهر مشهد حرم رضوی، پارک ملت، میدان شهدا، کوهسنگی و وکیل آباد است. دِنای شهر عمدتاً به فضای اطراف حرم رضوی و مسیرهای منتهی به آن محدود شده است. درصد قابل توجهی از محدوده هویتی و قدیمی شهر نظیر بولوار شهید قرنی، فردوسی، معلم و عبدالمطلب به عنوان فضاهای گمشده در تصورات ذهنی شهروندان و دِنای شهر جایگاه مناسب نداشت. در صورت برندسازی آنها می توان منافع اقتصادی بسیار برای شهر و شهروندان ایجاد کرد. نتیجه گیری : نتایج نشان داد استفاده از ادراک و تصورات ذهنی ساکنین از شهر، نقش موثر در شناسایی فضاهای گمشده و ایجاد برندسازی در عرصه ملی و فراملی دارد که باید به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد.
۶.

بررسی جدایی گزینی های اجتماعی- فضایی مهاجران در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتخاب محل سکونت جدایی گزینی شکاف فضایی مشهد مهاجرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 311 تعداد دانلود : 687
جدایی گزینی های اجتماعی-فضایی یکی از مهم ترین چالش های کنونی کلان شهرهایی نظیر مشهد است. یکی از زمینه های بروز این پدیده حضور مهاجران در شهرهاست که با توجه به ترجیحاتشان مکان های خاصی از شهر را برای سکونت انتخاب می کنند و براساس آن بر جدایی گزینی اجتماعی-فضایی شهری می افزایند. مطالعه حاضر درصدد است تا چگونگی سکونت مهاجران در شهر مشهد و ترجیحات آن ها را در انتخاب محل سکونتشان بررسی کند. روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها به داده های دست دوم سرشماری و طرح تفصیلی مشهد مراجعه شده است، همچنین برای تحلیل داده ها از شاخص های دوگروهی و چندگروهی، تحلیل های فضایی موران و نقاط داغ و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد با توجه به شاخص جدایی گزینی چندگروهی که برابر با 0/44 است و با توجه به آماره موران، مهاجران به صورت خوشه ای و جدا افتاده در شهر مشهد زندگی می کنند؛ یکی از مهم ترین ترجیحات آن ها برای انتخاب محل سکونت، حضور همنوعانشان در همسایگی آن هاست. از سوی دیگر، وجود ارتباط معنادار بین سهم مهاجران از جمعیت نواحی شهری و تعدادی از متغیرهای پایگاه های اقتصادی- اجتماعی و خانوادگی، بیانگر این موضوع است که مهاجران مشهد عمدتاً مکان هایی را برای سکونت انتخاب می کنند که با توجه به خواستگاه اقتصادی و اجتماعی شان برای آن ها قابل استطاعت است؛ به همین دلیل با خواستگاه ضعیف تر عمدتاً در مناطقی سکونت می کنند که از نظر کالبدی- سکونتی در شرایط مساعدی قرار ندارد. درنتیجه، این عوامل ضمن جداکردن مهاجران از بافت اصلی شهر و از یکدیگر، جدایی گزینی و شکاف فضایی را در مشهد تشدید می کند و مانع از تحقق انگاره توسعه پایدار می شود.
۷.

انگاره فرسودگی فراگیر و برآورد یکپارچه میزان فرسودگی در بافت​های شهری (مطالعه موردی: منطقه 10 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافت فرسوده فرسودگی کالبدی شاخص های فرسودگی فرسودگی فراگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 274 تعداد دانلود : 615
طرح موضوع فرسودگی کالبدی و توجه به بافت های فرسوده شهری در ایران، قدمتی چند دهه​ای دارد. انگاره مستولی در تعریف بافت فرسوده، تجزیه بافت به لایه های سه گانه کالبدیِ قطعه​بندی، گذر بندی و ترکیب بندی بناها یا همان مفهومی است که با سه ویژگی ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری سازه​ای شناخته می​شود. اصلی ترین بحث این مقاله، بیان این واقعیت است که فرسودگی، مفهومی است فراگیر که حتی نمود آن را باید در قالب طیفی از برون دادهای مرتبط با ناکارآمدی، در ساحت های گوناگونی از چرخه کارکردی و محتوایی شهر جستجو کرد. بدین معنا، فرسودگی از نوعی ارتباط درونی میان عوامل و به تبع از شاخص​هایی برخوردار است که آن را به واقعیتی گسترده و یکپارچه بدل می​سازد. آنچه در چارچوب فرسودگی کالبدی قابل تشخیص است، تنها نمودی از واقعیتی نهانی و درون مایه ای نیمه پنهان است که طی آن، فرسودگی در ابعاد اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی - معیشتی، کیفیت محیطی و زیست محیطی رخ نموده است. بخشی از برون خیزش این مجموعه از عوامل، فرسودگی کالبدی است که در محدودترین حالت می​توان آن را با همان معیارهای سه گانه بازشناخت. این مقاله ابعاد گسترده فرسودگی و بازتعریف فرسودگی یکپارچه را با نگاهی تحلیلی و کاربردی دنبال کرده است. طی این مقاله که با هدف تبیین مفهوم فرسودگی یکپارچه در بافت​های شهری و مقایسه​ آن با شیوه​های رایج تبیین فرسودگی صورت می​گیرد، ابعاد و شاخص​های فرسودگی از منابع معتبری که طی دو دهه اخیر تلاش نموده​اند تا فرسودگی شهری را در قالبی یکپارچه تبیین نمایند، استخراج گردیده و پس از انجام وزن دهی و تحلیل سلسله مراتبی، جهت تعیین میزان اثرگذاری مؤلفه های گوناگون بر ماهیت فراگیر فرسودگی، نقشه فرسودگی یکپارچه باز ترسیم شد و با نقشه مصوب بافت فرسوده منطقه (10) شهر مشهد مقایسه گردیده است. حاصل تحلیل نشان از پنهان ماندن واقعیت فرسودگی در شرایط فقدان نگاه یکپارچه به موضوع فرسودگی و ناکارآمدی بافت شهری دارد.
۸.

پویش ساختار فضایی نظام شهری استان کرمان (۹۰-۱۳۳۵)

کلید واژه ها: تمرکز استان کرمان نظام شهری ساختار فضایی پراکندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 414 تعداد دانلود : 353
ساختار فضایی نظام شهری، موقعیت و جایگاه شهرهای یک منطقه در ارتباط با سایر شهرهای آن منطقه را مشخص می سازد. این پژوهش، با هدف دستیایی به شناخت تفاوت ها و پیوندها، به بررسی پویش ساختار فضایی نظام شهری استان کرمان طی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ پرداخته است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی، روش گردآوری داده ها اسنادی - کتابخانه ای بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توزیع نقطه ای، نزدیکترین همسایگی، پراکندگی موران و مدل کریستالر استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از پویش ساختار فضایی نظام شهری استان کرمان به سوی تمرکز و خوشه ای شدن گرایش دارد. از جمله عوامل مؤثّر بر پیدایش چنین ساختار فضایی در نظام شهری استان ناشی از بسط روابط سرمایه داری و نابودی شیوه های تولید سنّتی در روستا در دوره ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷، نامناسب بودن نظام بانکی، خروج شدید سرمایه از کشور، کاهش تولیدات اقتصادی، نارسایی در تعاملات بین المللی به دنبال تحریم اقتصادی و انتقال سرمایه های راکد به بخش خدمات، جنگ تحمیلی، تنش های سیاسی کشور افغانستان، اختلاف سطح درآمدها بین شهر و روستا و همچنین اختلاف زیاد سطح زندگی بین جوامع روستایی و شهری، مهاجرت های گسترده روستائیان به شهرها می باشد. اجرای سیاست تمرکز زدایی مداوم، تقویت شهرهای سیرجان، رفسنجان، بم و جیرفت، تقویت شهرهای کوچک با نگاه مدیریت فضای روستایی، ایجاد شهر یا شهرهای جدید در ناحیه مرکزی- جنوبی استان، تقویت سیستم حمل و نقل برون شهری به منظور گسترش ارتباط میان نقاط شهری استان و توجه به آمایش نظام فضایی شهری کشور می تواند به حل مشکل تمرکز و الگوی خوشه ای در نظام شهری استان کرمان کمک نماید.
۹.

تحلیلی بر ویژگی های اجتماعی– اقتصادی ساکنان مسکن مهر، مطالعه موردی شهرهای شیراز، فیروزآباد، آباده، نورآباد و استهبان

کلید واژه ها: استان فارس مسکن مهر تحلیل قیاسی پیامد اجتماعی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت دولتی مدیریت شهری جامعه شناسی شهری و آسیب شناسی شهری
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای رفتاری و فرهنگی
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای اقتصادی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی شهری
  5. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی مطالعات شهرسازی
تعداد بازدید : 217 تعداد دانلود : 173
بر اساس قانون اساسی کشور، داشتن مسکن مناسب، حق هر فرد و خانوار ایرانی است و رسالت اقتصاد کشور، تأمین نیازهای اساسی مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم در جهت تشکیل خانواده برای همگان است. در این راستا، جهت تأمین مسکن اقشار کم درآمد و تنظیم بازار عرضه و تقاضای مسکن، احداث نوعی مسکن ویژه؛ با عنوان مسکن مهر از سال 1386 اجرایی شد که بازخوردهای گسترده ای در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به همراه داشته است. این طرح بر بازار عرضه و تقاضای مسکن و پوشش بخشی از نیاز مسکن گروه های کم درآمد شهری نقش موثری ایفاء نموده است؛ لیکن به دلایل مختلف، بهره برداری از پروژه ها با چالش های متعدد مواجه است این امر ضرورت تحقیق در این خصوص را آشکار می سازد. این تحقیق با هدف تحلیل بخش تقاضا و همچنین بررسی ویژگی های خانوارهای ساکن در مسکن مهر در سطح استان فارس و تحلیل بازتاب های اجتماعی ناشی از آن ارائه شده است. برای این منظور، تعداد 384 پرسشنامه در سطح پنج شهرستان منتخب شامل شیراز، فیروزآباد، آباده، نورآباد و استهبان به صورت تصادفی طبقه بندی شده تکمیل گردید و داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های استنباطی قیاسی تحلیل شد. نتایج نشان دهنده آن است که ساکنان مسکن مهر بیشتر از طبقه کارگری، فاقد تحصیلات عالیه و اقشار کمتر برخوردار جامعه بوده و عامل هزینه اسکان، مهمترین دلیل جابجایی برای سکونت در مسکن مهر بوده است. از سوی دیگر، تفاوت معنی دار در برخورداری از شاخص های اجتماعی شامل همبستگی اجتماعی، مشارکت در روند اجرای پروژه و رضایت کلی از محل سکونت در بین ساکنان شهرهای مختلف وجود دارد. نتایج همچنین نشان دهنده تفاوت الگوی مصرف در مناطق مختلف جغرافیایی و اقلیمی استان است. در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در برنامه ریزی های آتی مسکن اجتماعی در سطح کشور سودمند باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان