امیرمحمد معززی مهر طهران

امیرمحمد معززی مهر طهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

بررسی پایداری و ساختار فضایی محلات و بافت های فرسوده و ناکارآمد شهر اصفهان با استفاده از روش چیدمان فضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختار فضایی چیدمان فضا هم پیوندی شهر اصفهان بافت فرسوده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 554 تعداد دانلود : 201
نفوذپذیری و مشکل دسترسی ازجمله مشخصههایی است که برای بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری ب رشمرده م ی شود ، با این وجود در کمتر مطالعهای این موضوع به گونه ای روشمند و غیر روایی مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر، با بررسی ساختار فضایی شهر اصفهان به کمک روش چیدمان فضا، تلاش کرده است تا ضمن معرفی رو ش ی مناسب در مطالعه و تحلیل شرایط ساختاری عرصههای سکونتی شهرها، جایگاه محدودهها و محلات فرسوده و ناکارآمد اصفهان را میزان قابلیت حرکت و ارتباط در « هم پیوندی » نیز در ساختار فضایی شهر موردبررسی قرار دهد. در این رابطه با استفاده از شاخص شهر اصفهان، همچنین محدودههای هدف، به صورت کمی در سطح کلان، میانی و محلی مدل سازی شده و میزان ارزش هم پیوندی محدودههای هدف در قیاس با کل شهر با استفاده از پنج آماره میانگین، کمینه، بیشینه، انحراف معیار و اختلاف میانگین هم پیوندی شهر و محدودههای هدف، تحلیل شد. یافته ها نشان میدهد که ارزش هم پیوندی ساختار فضایی محدوده های هدف در هر سه سطح ذکرشده پایین تر از سایر محلات شهر است، که این مسئله مؤید ناپایداری، ضعف دسترسی و نفوذپذیری این محدوده ها در شهر می باشد. لذا نتایج حاصل از تحلیل با روش چیدمان فضا به شکلی روشمند ارتباط معنی دار و مستقیمی را بین ساختار ف ضایی محلات دارای بافت فرسوده و سایر محلات، با وضعیت آن ها نشان می دهد که این نکته حکایت از کارآمدی روش مذکور در مطالعهی موضوعات مشابه دارد.
۲.

بررسی نقش فرهنگ در احیا محلات تاریخی (با تاکید بر رویکرد محله فرهنگی)

تعداد بازدید : 837 تعداد دانلود : 776
تلاش برای یافتن بهترین رویکرد و راه حل جهت احیا بافت ها و محلات تاریخی، چالش بسیاری را خصوصا در دهه های اخیر در میان تمامی کسانی که به نوعی با شهر و شهرسازی درگیر هستند، برانگیخته است؛ در نتیجه در این راستا، رویکردهای متفاوت با دستاویزهای مختلف، به شکل موفق یا ناموفق مطرح شد. پژوهش حاضر در راستای این جریان، به بررسی نقش فرهنگ به عنوان یکی از مولفه های مهم که در سال های اخیر در حوزه های مختلف شهری و از جمله مرمت و بازآفرینی بافت های تاریخی، بسیار مورد توجه و استفاده قرار گرفته ، پرداخته است. در این راستا ابتدا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، به بررسی ادبیات و مفهوم فرهنگ و فرهنگ شهری پرداخته و سپس سیرتحول به کارگیری آن در فرآیند بازآفرینی بیان شد. پس از آن رویکرد محله فرهنگی به عنوان متاخرترین رویکرد در این زمینه، به طور خاص مورد مطالعه قرار گرفت. با مطالعه ادبیات مشخص شد که این رویکرد معیارها و اصولی را در سه بعد فرم (کالبد)، عملکرد و معنا با توجه و تاکید ویژه بر فرهنگ و هنر خصوصا در بعد کارکرد و معنا مشخص کرده و بر محتوای فرهنگی از دل تاریخ، میراث و پتانسیل های خود مکان تاکید می کند. با بررسی و مطالعه دقیق این معیارها در واقع می توان آن ها را با بسیاری از کیفیت های مختلف طراحی شهری (کیفیت های محیطی) و نیازمند مکان سازی معادل دانست.. بنابراین می توان انتظار داشت که با به-کارگیری چنین رویکردهایی، زیرساخت و محتوایی کارآمد مبتنی بر فرهنگ و هنر، تاریخ و میراث مکان ایجاد می شود که حضور این مولفه ها نقش مهمی را در باززنده سازی هویت و معنا ایفا می کند. ضمن آنکه پویایی و حیات اقتصادی نیز به واسطه کاربری ها و فعالیت های مختلف بازگشته و به لحاظ کالبدی نیز پاسخگوی نیازها و عملکردها خواهد بود.
۳.

بازنگری بر پایه های مشترک نظریه های مناسک تعامل و نحو فضا

تعداد بازدید : 857 تعداد دانلود : 601
شکل گیری فرآیندهای اجتماعی در متن زندگی روزمره در شهر و رابطه اجتماع و فضا موضوعی است که نظریه نحو فضا از دیدگاهی فضایی به آن پرداخته است. این نظریه که زیربنای اجتماعی خود را از نظریات دورکیم با رویکرد کلان الهام گرفته است، در مواردی هنوز ابهاماتی از دیدگاه حوزه جامعه شناسی دارد. از سویی دیگر نظریه مناسک تعامل نیز بر پایه همان سنت دورکیمی، اما در جامعه شناسی خرد بنا شده، و در بعد فضایی که بدان اشاره می کند ناتمام مانده است. هردو این نظریه ها به نقش اساسی مفهوم هم حضوری در شکل گیری فرآیندهای اجتماعی اشاره می کنند اما هر یک از رویکردی متفاوت به اهمیت هم حضوری می رسند. بازنگری بر این دو نظریه و مفاهیم مشترک آن ها از طریق مروری بر ادبیات، به نظریه لیبست می رسد که ترکیب این دو نظریه را پاسخ به سوال هایی می داند که در متن هر یک از آن ها بی جواب مانده اند. چنین نظریه ای می تواند از سویی پشتوانه مباحث اجتماعی مطرح شده در نظریه نحو فضا را تقویت کند و از دیگر سو بعد فضایی نظریات اجتماعی را در حوزه جامعه شناسی روشن تر سازد.
۴.

رابطه همبستگی بین کیفیتهای محیطی و تداوم حیات شهری در عرصههای عمومی (نمونه موردی : جلفای اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرمایه اجتماعی تحلیل سلسله مراتبی تعاملات اجتماعی کیفیت های محیطی حیات شهری جلفای اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 449 تعداد دانلود : 326
شرایط پیچیده زندگی امروز سبب پیچیدگی مسایل شهری شده و مفهوم بسیاری از فضاهای شهری را دگرگون ساخته است. تنها مفهومی که از عرصههای عمومی شهری به جای مانده، مسیرهایی برای ارتباط فضاهای خصوصی است که اهمیت بیش از اندازه سرعت، تکنولوژی و زمان، انسان معاصر را به حرکت سریع ماشینی در بین فضاهای خصوصی ترغیب میکند. نادیدهانگاری ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و هویتی نهفته در فضاهای شهری، بیتوجهی به ارتقای کیفیتهای محیطی در فضاهای شهری و کیفیتهای مؤثر در پیوندها و جابجاییهای شهری و تأکید صرف بر ادراکات ذهنی طراحان شهری یا معماران، سبب شکلگیری فضاهایی مردمگریز در ساختار شهری شده است که توانمندی مورد انتظار را نخواهند داشت تا محیطی پاسخگو و منعطف در برابر رفتارهای شهروندی باشد. افزایش کیفیت زندگی شهروندی و حیات اجتماعی در فضاهای شهری یکی از چالشهای حرفه طراحی شهری بوده و نظریات بسیاری بر مبنای شرایط و تجربیات مختلف مطرح شده است. در این راستا، سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از شاخصههای مطرح در علوم اجتماعی اخیراً در حوزه طراحی شهری نیز به عنوان ابزاری هرچند مفهومی جایگاهی ویژه یافته است. در این پژوهش، با توجه به اینکه ارتقای کیفیتهای محیطی به عنوان راهکار ارتقای حیات شهری مدنظر است، سعی بر آن شده که با جستجوی روابطی منطقی میان سطح شاخص سرمایه اجتماعی و کیفیتهای محیطی، بتوان با ارایه رویکردی شهرسازانه از سرمایه اجتماعی، آن را به عنوان ابزاری عملیاتی در طراحی شهری به کاربست. کیفیتهای محیطی انتخاب شده در این پژوهش در راستای پاسخگویی به نیازهای رفتاری کاربران فضا، خلق فضاهای شهری اجتماعپذیر و ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای شهریست. جهت حصول نتیجه نهایی پژوهش و یافتن رابطه همبستگی میان سطح تعاملات اجتماعی و سطح کیفیتهای محیطی، کمیسازی کیفیتهای محیطی انجام گرفته است تا بتوان نتایج کمیشده کیفیتهای محیطی با سطح شاخص سرمایه اجتماعی که از تحلیل پرسشنامههای برداشتشده در محدوده بدست آمده است را با هم قیاس کرد. در راستای کمیسازی کیفیتهای محیطی، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی در دو مرحله، جهت تعیین اوزان هریک از زیرسنجههای کیفیتهای محیطی و هریک از کیفیتها برای محاسبه برآیند نهایی کیفیتهای محیطی اعمال شده است. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین سطح شاخص سرمایه اجتماعی و برآیند زیرسنجههای کیفیتهای محیطی در محله جلفای اصفهان به عنوان نمونه مطالعاتی است. در عین حال روابط بدست آمده روابطی غیرخطی است که دلیل آن را میتوان در وجود عوامل متعدد دخیل در سرمایه اجتماعی و پیچیدگی روابط بین آنها دانست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان