رقیه بهادری

رقیه بهادری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

بررسی تطبیقی مفهوم پیر در دو رمان نوجوان، اشوزدنگهه و ارباب حلقه ها

تعداد بازدید : 787 تعداد دانلود : 12
عرفان به عنوان مفهومی جهان شمول، در سرزمین های غرب و شرق تعاریف و نمودهای متفاوتی دارد. اما در همه دیدگاه ها حضور پیری وارسته و کامل برای هدایت فرد در مسیر سیروسلوک ضروری ست. این پژوهش به بررسی مفهوم پیر از منظر عرفانی در دو رمان نوجوان ایرانی و خارجی (سه گانه اشوزدنگهه نوشته آرمان آرین و سه گانه ارباب حلقه ها نوشته جی.آر.آر. تالکین) می پردازد. پژوهشگران بسیاری به بررسی مؤلفه های عرفانی در آثار بزرگ سال پرداخته اند ولی هیچ اثر مستقلی، مؤلفه ای عرفانی را در آثار ادبی نوجوان، آن هم به صورت تطبیقی، بررسی نکرده است. بدین منظور، پس از ارائه تعریفی از مفهوم پیر و ویژگی هایش، این مؤلفه را در این دو رمان نوجوان به شیوه توصیفی تحلیلی از منظر توانایی ها و دانش، مسئله تسلیم و اختیار، شیوه هدایت و آموزش، و غایت سیروسلوک مقایسه می کنیم. با مطالعه چگونگی بازتاب این مؤلفه در این آثار و یافتن شباهت ها و تفاوت ها درمییابیم تفاوت های فرهنگی و زبانی موجب تفاوتی معنادار در بازنمود این مؤلفه ثابت عرفان (پیر) می شود؛ تفاوت ها برآمده از تفاوت های دو دیدگاه عرفان خدامحور و انسان محور است. می توان این دو اثر را بازنمود عرفان اسلامی که پس از خودشناسی، غایتش از خودگذشتن و به خدا رسیدن است و عرفان پست مدرن (باطن گرایی جدید ) که هدفش پروراندن نیروهایی درونی سالک و چیرگی بر نیروهای تاریک درون است، دانست.
۲.

بررسی رمان شازده احتجاب براساس نظریه آلوده انگاری کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلوده انگاری امر نشانه ای امر نمادین سوژه شازده احتجاب ژولیا کریستوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 834 تعداد دانلود : 106
ژولیا کریستوا ازجمله نظریه پردازانی است که با طرح نظریات متنوعی در حوزه هایی چون نقد ادبی، فمیسنیم و روان کاوی سعی کرده است میان ادبیات و روان کاوی پیوند نزدیکی برقرار سازد. او با طرح مفاهیمی چون سوژه سخن گو، امر نشانه ای و امر نمادین در پی آن است تا ارتباط زبان و سوژه را در فرایندی دیالکتیکی و پویا بررسی کند و در این مسیر، با نظریه آلوده انگاری سعی دارد ارتباط میان روان کاوی و زبان را روشن سازد. آلوده انگاری فرایندی است که طی آن سوژه زبانی با ورود به حوزه نمادین هرآن چیزی که مرزهای سوبژکیتویته اش را تهدید کند، دیگری پنداشته و سعی در طرد، نفی و واپس زنی آن دارد. در این پژوهش به خوانش رمان شازده احتجابِ هوشنگ گلشیری برپایه نظریه کریستوا می پردازیم. در این خوانشِ رمان با دردها و زخم ها و پلیدی های روح شازده احتجاب رویارو می شویم. او پس از تلاشی بیهوده برای بری کردن خود از هرآنچه آلوده می انگارد و پیوستن به پاکی و خلوص، خسته از بازسازی گذشته و رسیدن به فردیت مطلوب، از کنکاش در زوایای ذهنش دست برمی دارد و تسلیم مرگ می شود. نظریه آلوده انگاری در قالب ادبیات، متن را به مثابه دال برتر آلوده انگاری قلمداد می کند؛ این فرایند در ادبیات به شیوه های مختلفی ازجمله انکار و طرد مادر، نفی رابطه مادر-فرزندی، احساس جدال همیشگی با امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته و ظهور واژگان و اصطلاحات ناخوشایند نشان داده می شود و متن را به جایگاهی برای نشان دادن ناخودآگاهی و تاریکی های روح و هرآنچه سایه ای از آن ترس و وحشت را به درون سوژه فرومی ریزد، تبدیل می کند تا فرد به والایش و تطهیر برسد.
۳.

مطالعه تطبیقی مفهوم مرگ و جاودانگی در شعر و سینما (مورد مطالعه: شعر فروغ و سینمای تارکوفسکی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی نوین هراس از مرگ تمنای جاودانگی فروغ فرخزاد آندری تارکوفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 322 تعداد دانلود : 710
در این مقاله، با مطالعه ارتباط ادبیات و سینما، یکی از حوزه های غنی و پرمایه ادبیات تطبیقی نوین، مفهوم هراس از نیستی و مرگ و جست وجوی نامیرایی بررسی شده است. یافتن مضمون و بن مایه ای مشترک بین آثار هنری در فرهنگ ها و زبان ها و زمان های متفاوت می تواند از یک سو نشانه جهان شمول بودن این مضمون باشد و از سوی دیگر این امکان را فراهم می آورد تا بازنمود آن در هنرهای مختلف مقایسه شود. هنرمندان به کُنه این دغدغه جهانی پی برده و آن را در آثارشان به نمایش گذاشته اند. هراس از مرگ، به عنوان مضمونی جهانی، در آثار هنرمندان مختلف خود را نشان می دهد که درعین تشابهات کلی، تفاوت هایی نیز دارند. به گفته نظریه پردازان حوزه روان شناسی، ازجمله زیگموند فروید، اتو رنک و ارنست بِکر، ترس از رها شدن و درپی آن ترس از الفت نشانه های ترس روان فرسا از مرگ است که به گریز از ایجاد ارتباط جنسی و نهایتاً خلق همزاد، به عنوان موجود تضمین کننده جاودانگی انسان، منجر می شود. این مقاله به بررسی این مقوله ها در اشعار فروغ فرخزاد و فیلم «نوستالژیا» اثر آندری تارکوفسکی، شاعر و کارگردان معروف روسی پرداخته است. در این تحقیق، با بهره گیری از نظریه های جدید ادبیات تطبیقی نشان داده شده که این دو هنرمند بدون هرگونه اثرپذیری از همدیگر، به طور همسان هراس از مرگ و آرزوی جاودانگی را در دو رسانه مختلف، شعر و سینما، بیان کرده اند. در اشعار فروغ فرخزاد، تمرکز بر دو کتاب شعر آخرش ( تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ) بوده است؛ فروغ در این دو کتاب هراس از مرگ و میل به جاودانگی را همچون حقیقتی جهانی به تصویر کشیده است. «نوستالژیا» نیز جزو آخرین آثار آندری تارکوفسکی است که همین مضمون را در قالب فیلم به نمایش گذاشته است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان