علی گرزی

علی گرزی

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه زنجان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

اثر طول دوره مصرف کورکومین در طی تمرین استقامتی شدید بر میزان فعالیت GPX و سطوح مالون دی آلدئید کبد، قلب و عضله اسکلتی موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورکومین تمرین استقامتی شدید ظرفیت آنتی اکسیدانی فشار اکسایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 179 تعداد دانلود : 611
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف مکمل کورکومین طی هشت هفته و 48 ساعت پایانی تمرین استقامتی شدید بر میزان فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدئید (MDA) کبد، قلب و عضله اسکلتی موش های صحرایی انجام شد. تعداد 39 سر موش صحرایی نر ویستار (با سن هشت هفته و با میانگین وزنی 64/18 ± 76/226 گرم)، پس از یک هفته آشناسازی به شش گروه کنترل، کورکومین، 48 ساعت کورکومین، استقامتی، استقامتی + کورکومین و استقامتی + 48 ساعت کورکومین تقسیم شدند. تمرین استقامتی شدید (پنج جلسه در هفته) روی نوارگردان مخصوص جوندگان انجام شد. مکمل کورکومین در طی هشت هفته، سه جلسه در هفته (30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) یا 48 ساعت پایانی (هر هشت ساعت) به وسیله تزریق درون صفاقی مصرف شد. سطوح فعالیت GPX به روش الایزا وMDA با روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد.نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که فعالیتGPX بافت کبد (0.001 = P) و قلب (0.034 = P) گروه استقامتی، در مقایسه با گروه کنترل به طور معنا داری کمتر و سطوح MDA در بافت کبد (0.001 = P) و قلب (0.004 = P) به طور معنا داری بالاتر بود. همچنین، میزان فعالیت GPX در هر دو گروه استقامتی + کورکومین (0.002 = P) و استقامتی + 48 ساعت کورکومین (0.001 = P) بافت کبد، به طور معنا داری از گروه استقامتی بیشتر بود. سطوح MDA بافت کبد (0.007 = P) و قلب (0.018 = P) در گروه استقامتی + کورکومین به طورمعنا داری از گروه استقامتی پایین تر بود و MDA قلب گروه کورکومین از گروه کنترل بیشتر بود. فعالیت GPX و MDA عضله اسکلتی هیچ گونه تفاوت معناداری را نشان نداد. به نظر می رسد تمرینات استقامتی شدید به بروز پاسخ های اکسایشی متفاوت در بافت های مختلف منجر می شود و مصرف مکمل کورکومین در طی هشت هفته تمرین یا حتی 48 ساعت پایانی تمرینات استقامتی شدید، می تواند در بافت های کبد و قلب از اثرهای فشار اکسایشی جلوگیری کند و ظرفیت آنتی اکسیدانی را تقویت کند.
۲.

اثر تمرین استقامتی، بی تمرینی و شوک تمرینی بر انتقال دهنده های لاکتات عضله دوقلو و عملکرد استقامتی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتقال دهنده های مونوکربوکسیلات بی تمرینی نسبی تمرین شوک خستگی سوخت وسازی عملکرد استقامتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 739 تعداد دانلود : 313
تمرین هوازی می تواند با افزایش انتقال دهنده های لاکتات، تأثیر مهمی در به تأخیر انداختن خستگی داشته باشد. با این حال، تغییرات انتقال دهنده های مونوکربوکسیلات ها در دوره بی تمرینی و تأثیر تمرینات موسوم به شوک بر حفظ سازگاری های تمرین در دوره بی تمرینی ناشناخته است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی، بی تمرینی و تمرین شوک بر عملکرد استقامتی و میزان پروتئین انتقال دهنده های مونوکربوکسیلات (MCT1 و MCT4) عضله دوقلو موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش آزمایشی، تعداد 24 موش صحرایی نر (75/6 ± 05/247 گرم) در چهار گروه کنترل، تمرین استقامتی، تمرین استقامتی+ بی تمرینی، و تمرین استقامتی + تمرین شوک قرار گرفتند. برنامه تمرین دویدن روی نوار گردان به مدت 12 هفته (5 جلسه در هفته با شدت حدود 85 درصد Vo2 max در هفته آخر) انجام گرفت؛ برنامه بی تمرینی یا تمرین شوک در گروه های مربوطه (هفته ای یک جلسه و به مدت 40 دقیقه و با سرعت 30-20 متر در دقیقه) از هفته 10 تا 12 اجرا شد. مقدار پروتئین MCT1 و MCT4 با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. عملکرد استقامتی نیز با استفاده از آزمون وامانده ساز سنجیده شد. مقدار MCT1 عضله دوقلو در گروه تمرین استقامتی بیشتر از گروه کنترل بود (001/0=P). اما، سطح MCT1 گروه بی تمرین نسبت به تمرین استقامتی (000/1=P) و تمرین شوک (998/0=P) تفاوتی نداشت. به علاوه، تمرین استقامتی، بی تمرینی و تمرین شوک در مقدار MCT4 عضله دوقلو تغییرات معناداری را ایجاد نکرد (148/0=P). بی تمرینی موجب افت محسوس عملکرد استقامتی نسبت به گروه تمرین شد (001/0=P). با وجود کاهش معنادار عملکرد گروه شوک نسبت به گروه تمرین (001/0=P)، تمرین شوک از افت عملکرد ناشی از بی تمرینی جلوگیری کرد (006/0=P). تمرین استقامتی موجب افزایش مقدار MCT1 عضله دوقلو می شود. این افزایش، تحت تأثیر بی تمرینی یا تمرین شوک قرار نمی گیرد. با این حال، به نظر می رسد تمرین شوک بتواند از افت عملکرد استقامتی ناشی از بی تمرینی به طور معناداری بکاهد.
۳.

مطالعه تأثیر فاصله های گوناگون استراحت بین نوبت های تمرین مقاومتی بر بیان ژن CGRP و IGF-1 عضله موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی پپتید وابسته به ژن کلسی تونین عامل رشد شبه انسولینی فاصله استراحت ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 138 تعداد دانلود : 170
تعیین بهترین میزان فاصله استراحت بین دوره های تمرین ﻣﻘﺎﻭﻣﺘی، برای رسیدن به سازگاری، بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر فاصله های گوناگون استراحت بین نوبت های یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن پپتید وابسته به ژن کلسی تونین (CGRP) و عامل رشد شبه انسولینی یک (IGF-1) در عضله بود. به این منظور، 42 سر موش صحرایی نر ویستار، به صورت تصادفی در هفت گروه قرار گرفتند. گروه های تمرینی یک جلسه تمرین مقاومتی (صعود از نردبان عمودی یک متری با 26 پله) با چهار نوبت، پنج تکرار با استراحت های 30، 60، 90، 120، 150 و 180 ثانیه ای بین نوبت ها را اجرا کردند. اضافه بار برابر با حدود 150 درصد وزن بدن موش ها بود. برای ارزیابی بیان ژن CGRP و IGF-1 از تکنیک RT-qPCR استفاده شد. میزان بیان ژن CGRP عضله نعلی در گروه هایی که 30 ثانیه، 60 ثانیه و 90 ثانیه بین دوره های تمرینی استراحت می کردند، به طور معنی داری پایین تر از گروه های کنترل، 120، 150 و 180 ثانیه بود. بااین حال، میزان بیان ژن IGF-1 عضله در بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت (P=0.12). مطابق یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد این دامنه استراحتی را نقطه افتراق بیان ژن های فعال شونده در فرآیندهای توسعه قدرت و حجیم سازی در سطح سلولی مطرح کرد.
۴.

اثر دو الگوی تمرین با نسبت روزهای استراحت به تمرین متفاوت و مصرف مکمل عسل طبیعی بر غلظت اینترلوکین-6 سرم و بیان آن در بافت هیپوکمپ موش های صحرایی نر نابالغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید عسل اینترلوکین-6 هیپوکمپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 385 تعداد دانلود : 317
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو الگوی تمرین با نسبت روزهای استراحت به تمرین متفاوت همراه با مصرف عسل طبیعی، بر میزان IL-6  سرم و بیان آن در بافت هیپوکمپ بود. 36 موش صحرایی نر نابالغ در شش گروه کنترل، عسل (10 درصد در آب آشامیدنی)، تمرین تناوبی شدید چهارروزه، تمرین تناوبی شدید چهارروزه + عسل، تمرین تناوبی شدید هفت روزه و تمرین تناوبی شدید هفت روزه + عسل قرار گرفتند. دوره های تمرین چهارروزه (سه روز تمرین و یک روز استراحت) و هفت روزه (شش روز تمرین، یک روز استراحت) تناوبی شدید (16-10 متر در دقیقه در هفته اول و 40-36 متر در دقیقه در هفته آخر) به مدت یک ماه انجام شد. غلظت IL-6 سرم در گروه تمرین هفت روزه نسبت به گروه کنترل بالاتر بود ( P = 0.001 ). سطوح IL-6 سرم در گروه عسل- تمرین هفت روزه پایین تر از گروه تمرین هفت روزه بدون مکمل ( P = 0.018 ) بود. بین گروه چهارروزه و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت ( P = 0.946 ). هر دو نوع تمرین های هفت روزه ( P = 0.007 ) و چهارروزه ( P = 0.005 ) موجب بالاتررفتن معنادار بیان ژن IL-6 هیپوکمپ شدند؛ اما مصرف مکمل عسل در گروه هفت روزه ( P = 0.583 ) و چهارروزه ( P = 0.983 ) موجب تعدیل بیان ژن IL-6 هیپوکمپ نشد؛ بنابراین، تمرین های تناوبی شدید بیان ژن IL-6 را در هیپوکمپ افزایش می دهند؛ اما دوره های تمرینی طولانی تر موجب افزایش سیستمیک سایتوکاین های التهابی می شوند. مصرف عسل اثرهای مرکزی تمرین های تناوبی شدید را تعدیل نمی کند؛ بااین حال، می تواند التهاب سیستمیک را کاهش دهد. همچنین، اثرهای ضدالتهابی عسل در شرایط غیرتمرینی و غیرالتهابی، مشاهده نمی شوند.
۵.

تأثیر تمرینات استقامتی شدید بر دفاع آنتی اکسیدانی و پراکسیداسیون لیپیدی موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراکسیداسیون لیپیدی تمرین شدید دفاع آنتی اُکسیدانتی کم اکسیژنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 966 تعداد دانلود : 286
در زمان انجام فعالیت های ورزشی شدید، در پی کم خونی ناشی از فعالیت بدنی بافت هایی مانند کبد، کلیه و روده، محیط هایپوکسی را تجربه می کنند که در نهایت به افزایش بیشتر رادیکال های آزاد منجر می شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین استقامتی بر سطوح گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدئید (MDA) بافت های عضله دوقلو، قلب و کبد موش های صحرایی نر ویستار بود. 12 سر موش صحرایی نر ویستار ( میانگین وزنی 97/25±47/234 گرم و سن هشت هفته) پس از یک هفته آشناسازی به طور تصادفی به دو گروه کنترل (6=n) و تمرین استقامتی شدید (6=n) تقسیم شدند. تمرین استقامتی هشت هفته و شامل پنج جلسه در هفته بر روی نوار  گردان مخصوص جوندگان انجام گرفت. سرعت و مدت دویدن در هفته اول پژوهش به ترتیب 10 متر در دقیقه و 30 دقیقه بود و در هفته آخر به سرعت 35 متر در دقیقه (معادل 80 تا 85 درصد Vo2 max) و زمان 70 دقیقه رسید. نتایج آزمون T مستقل نشان داد که تمرینات استقامتی شدید موجب کاهش معنا دار سطوح گلوتاتیون پراکسیداز بافت قلب (001/0=P) و کبد (001/0=P) نسبت به گروه کنترل می شود. علاوه بر این، سطوح مالون دی آلدهید بافت قلب (03/0P=) و کبد (045/0P=) در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنا داری افزایش یافت. یافته های پژوهش حاضر حاکی از پاسخ اکسایشی متفاوت بافت های مختلف نسبت به فعالیت ورزشی مشابه است، به طوری که تمرینات استقامتی شدید بافت قلب و کبد را بیشتر از عضله دوقلو تحت فشار اکسایشی قرار می دهد.
۶.

اثر هشت هفته تمرین تناوبی سرعتی بر ظرفیت اکسایشی و ضداکسایشی قلب، کبد و عضله اسکلتی موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی سرعتی فشار اکسایشی قلب کبد عضله اسکلتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 989 تعداد دانلود : 577
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی سرعتی بر سطوح آنزیم آنتی اکسیدانی گلوتاتیون پراکسیداز ( GPX ) و شاخص استرس اکسایشی مالون دی آلدئید ( MDA )، در بافت های قلب، کبد و عضله دوقلوی موش های صحرایی نر ویستار بود. سیزده سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزنی 68/18 ± 88/225 و سن هشت هفته) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد = شش) و تمرین تناوبی سرعتی (تعداد = هفت) تقسیم شدند. پروتکل تمرین تناوبی سرعتی با سرعت 30 الی 45 متر در دقیقه دویدن روی نوارگردان مخصوص جوندگان، به مدت 10 وهله یک دقیقه ای با دو دقیقه استراحت فعال بین وهله ها در هفته اول شروع شد و در پایان هفته پنجم، به سرعت 75 الی 80 متر در دقیقه به مدت یک دقیقه با هفت تکرار و سه دقیقه استراحت فعال رسید و این شدت تا پایان دوره ثابت باقی ماند. نتایج تجزیه وتحلیل آزمون تی مستقل نشان داد که تمرین های تناوبی سرعتی منجر به کاهش معنادار سطوح آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در بافت قلب (P=0.001) ، کبد ( P=0.002 ) و عضله دوقلو ( P=0.006 ) نسبت به گروه کنترل شد. همچنین، سطوح مالون دی آلدئید بافت قلب در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت ( P=0.001 )، براساس یافته های پژوهش حاضر، بافت های مختلف پاسخ های اکسایشی متفاوتی نسبت به فعالیت ورزشی مشابه از خود نشان می دهند و تمرین های تناوبی سرعتی بافت قلب را بیش از بافت های کبد و عضله دوقلو تحت فشار اکسایشی قرار می دهند.
۷.

اثر مصرف مکمل فولات طی 10 هفته تمرین مقاومتی بر گرلین معده و سرم و انسولین سرم موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گرلین انسولین اشتها تمرین مقاومتی شدید مکمل فولات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 897 تعداد دانلود : 818
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل فولات طی 10 هفته تمرین مقاومتی بر گرلین معده، سرم و انسولین سرم موش های صحرایی نر ویستار بود. بدین منظور، 32 سر موش صحرایی نر ویستار با سن هشت هفته و وزن 2/18 ± 4/204 گرم، پس از یک هفته آشناسازی به صورت تصادفی (بر حسب وزن بدن) به چهار گروه مساوی (هشت سر در هر گروه) کنترل، مکمل، تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی+ مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 10 هفته (پنج جلسه در هفته) تمرین مقاومتی را بر روی نردبان (دارای 26 پله) با وزنه ای معادل 30 درصد وزن بدن خود آغاز نمودند که وزن آن تا هفته آخر به تدریج به 250 درصد وزن بدن آن ها رسید. قابل ذکر است که مکمل دهی به صورت 10 میلی گرم اسیدفولیک محلول در هر لیتر آب مصرفی انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی، موش ها بی هوش گشتند، تشریح شدند و نمونه های معده و سرم آن ها جمع آوری گردید. علاوه براین میزان گرلین، انسولین سرم و گرلین معده آن ها به وسیله کیت الایزا اندازه گیری گشت و با روش های آماری آنووا و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل گردید ( 0.05 > P ). نتایج نشان می دهد که گرلین سرم در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه های کنترل ( P=0.002 )، مکمل ( P=0.001 ) و مقاومتی+ مکمل ( P=0.017 ) به طور معناداری کاهش یافته است. مصرف فولات نیز موجب افزایش معنادار در گروه مقاومتی+ مکمل در مقایسه با گروه کنترل ( P=0.014 ) و تمرین مقاومتی ( P=0.017 ) شده است. در غلظت انسولین سرم گروه های چهارگانه نیز تفاوت معناداری مشاهده نمی شود ( P=0.673 ). بر اساس یافته ها ، مصرف فولات در طول تمرینات مقاومتی، گرلین معده را افزایش داده و یا حداقل از کاهش آن در سرم جلوگیری می نماید.
۸.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر فعالیت استیل کولین استراز کل و نوع 12A در عضلات نعلی موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات مقاومتی استیل کولین استراز عضلات نعلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 565 تعداد دانلود : 212
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز کل و نوع 12A در عضلات نعلی موش های صحرایی انجام شد. 16 سر موش صحرایی نر ویستار که از مؤسسه سرم سازی رازی (سن 10 هفته و وزن 7.090±172.415 گرم) تهیه شدند به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه روی نردبان های مخصوص به ارتفاع 1 متر و 26 پله، با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود، که به دُم آنها بسته می شد، تمرین را آغاز کردند و این میزان به صورت فزاینده به 200 درصد وزن بدن آنها رسید. تمرین ها شامل 3 نوبت 4 تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها بود. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، حیوانات تحت بیهوشی قرارگرفتند و عضلات نعلی آنها در وضعیت استریل ازطریق شکاف روی ناحیه پشتی جانبی در اندام پشتی تحتانی جدا شد. از روش هموژن کردن و الکتروفورزو (پلی اکریل آمید 06/0 غیرتقلیبی) برای جداسازی زیرواحدهای فرعی استیل کولین استراز استفاده شد. اندازه گیری میزان فعالیت استیل کولین استراز کل و نوع 12A (unit/ml) با استفاده از روش آزمایشگاهی Elisa انجام شد. نتایج آزمون t در گروه های مستقل نشان داد که در زمینه میزان فعالیت آنزیم استیل کولین استراز 12A در گروه تمرین مقاومتی در عضله ی نعلی تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد (0.246). همچنین، میزان فعالیت استیل کولین استراز کل نیز در اثر تمرین مقاومتی تغییر معناداری نکرد (0.262). تغییر نکردن میزان فعالیت استیل کولین استراز در اثر تمرین مقاومتی در عضلهنعلی نشان دهنده پاسخ نا پذیری فعالیت استیل کولین استراز در این عضله در اثر تمرینات مقاومتی در پایانه عصبی است که این نیز احتمالاً ناشی از درگیر نشدن کامل این عضله در تمرین مقاومتی پژوهش حاضر است. بااین حال، هنوز احتمال تغییر در محتوای استیل کولین استراز در این عضلات منتفی نیست که باید در مطالعات بعدی به آن پرداخته شود.
۹.

اثر طول دورة مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظرفیت آنتی اکسیدانی مکمل کورکومین تکواندوکاران نوجوان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 166 تعداد دانلود : 528
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر طول دورة مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان در زمان مسابقات یک روزة تکواندو می باشد. 30 تکواندوکار نوجوان مرد (با میانگین سنی 96/2±13/15 سال، قد 29/7±17/173 سانتی متر و وزن 83/10±82/59 کیلوگرم) به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری میان مدت، کوتاه مدت و دارونما قرار گرفتند. گروه میان مدت از 48 ساعت پیش از شروع مسابقات تا شروع مسابقات و گروه کوتاه مدت در فواصل بین مسابقات، کورکومین دریافت کردند (به ترتیب و درمجموع 140 و 70 میلی گرم). گروه دارونما نیز طی 48 ساعت و در فواصل مسابقات، دارونما دریافت کرد . یک ساعت پس از پایان آخرین مسابقه ( سه مسابقة 10 دقیقه ای با یک ساعت فاصله بین هر مسابقه) نمونه گیری خون به عمل آمد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که فعالیت آنزیم GPX (واحد بر میلی گرم پروتئین) در گروه میان مدت، افزایش معنا داری نسبت به سایر گروه ها دارد (P=0.0001)، اما در مورد آنزیم CAT (واحد بر میلی گرم پروتئین)، تفاوت معنا داری بین گروه ها مشاهده نمی شود (P=0.098 در مقایسه با گروه دارونما و P=0.399 در مقایسه با گروه کوتاه مدت). همچنین، سطح MDA (نانومول در میلی لیتر) نیز بین هیچ یک از گروه ها تفاوت معناداری ندارد (0.437=P)، اما به شکل غیرمعنا داری در گروه 48 ساعت (59/38±1/3)، کمتر از گروه کوتاه مدت (85/61±0/3) می باشد و در هر دوی این گروه ها، کمتر از گروه دارونما (65/02±0/4) گزارش شده است. این نتایج بیانگر آن است که مصرف میان مدت مکمل کورکومین طی 48 ساعت پیش از مسابقات یک روزه و پرتنش می تواند برخی آنزیم های مرتبط با ظرفیت آنتی اکسیدانی را تحت تأثیر قرار دهد و ظرفیت آنتی اکسیدانی ورزشکاران را بهبود بخشد.
۱۰.

تأثیر تمرینات استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز G4 در عضلات تند و کندانقباض موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی استیل کولین استراز عضلات FHL و نعلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : 665 تعداد دانلود : 437
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز نوعG4 در عضلات خم کنندة دراز انگشت شست (FHL) و نعلی موش های صحرایی انجام گرفت. تعداد 24 سر موش صحرایی نر ویستار (سن 10 هفته و وزن 961/8±94/171گرم) به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین استقامتی و مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی و مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه تمرینات خود را اجرا کردند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان های مخصوص به ارتفاع 1متر و 26 پله با حمل یک وزنه بود. نتایج نشان داد که میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در عضلات تند گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنا دار (به ترتیب 045/0=P و 015/0=P) افزایش یافت، ولی تفاوت معنا داری در میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 بین گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در عضله تندانقباض مشاهده نشد (838/0=P). در عضلات کندانقباض نیز میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه تمرین مقاومتی به صورتی معنا داری بالاتر از گروه های کنترل و تمرین استقامتی بود (به ترتیب 003/0=P و 005/0=P)؛ ولی تفاوت معنا داری بین میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه های کنترل و تمرین استقامتی مشاهده نشد (958/0=P). به نظر می رسد تمرین مقاومتی پژوهش حاضر تأثیر بارزی در میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در هر دو نوع عضله داشته است که احتمالاً حاکی از اهمیت این نوع تمرینات در سازگاری های این عضلات باشد. پاسخ تارهای نوع تندانقباض به هر دو نوع تمرین ممکن است به دلیل تأثیرپذیری بیشتر این عضلات به محرک های تمرینی باشد.
۱۱.

تأثیر تجویز سیستمیک انسولین بر حافظه و یادگیری فضایی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری فضایی انسولین عملکرد حرکتی حافظه فضایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی یادگیری حرکتی
تعداد بازدید : 975 تعداد دانلود : 219
هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر تجویز صفاقی انسولین بر عملکرد حرکتی موش های صحرایی در ماز آبی می باشد. برای این منظور، تعداد 40 سر رت نر از نژاد آلبینو ویستار به صورت تصادفی در چهار گروه آزمایشی قرار گرفتند (هر گروه 10 سر رت). تزریق انسولین در چهار دوز (صفر، یک، شش و 12 واحد برکیلوگرم) و درطول یک هفته (روزانه یک بار) انجام شد. آموزش و آزمون حیوانات با استفاده از ماز آبی موریس صورت گرفت. جهت تحلیل آماری، آزمون تحلیل واریانس مختلط بین گروهی و درون گروهی (SPANOVA) به کار رفت. یافته ها نشان داد که در مرحله اکتساب، اثر اصلی زمانبرای مسافت طی شده و زمان تأخیر معنادار است .(P<0.001) همچنین، تزریق صفاقی انسولین بدون تأثیر معنادار بر سطوح گلوکز سرم در تمامی دوزها موجب کاهش مسافت طی شده (P<0.001) و به صورت وابسته به دوز، باعث کاهش زمان تأخیر (P=0.004) در مرحله اکتساب شد. در آزمون یادداری نیز انسولین به صورت وابسته به دوز (یک و 12 واحد بر کیلوگرم) موجب کاهش زمان تأخیر در رسیدن به سکوی پنهان گردید. در نتیجه، تجویز محیطی انسولین دارای اثرات مرکزی بوده و می تواند موجب ارتقای عملکرد حرکتی از طریق بهبود حافظه و یادگیری فضایی شود.
۱۲.

اثر هشت هفته تمرین استقامتی بر مقدار پروتئینα-1A کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q در عضلات تند و کند موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات استقامتی انگشت شست و نعلی پروتئینα-1A عضلات خم کنندة دراز کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : 765 تعداد دانلود : 394
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر هشت هفته تمرین استقامتی بر مقدار پروتئینα-1A کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q در عضلات FHL (خم کنندة دراز انگشت شست) و نعلی موش های صحرایی بود. شانزده سر موش صحرایی نر ویستار به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و تمرین تقسیم شدند. هشت هفته تمرین در آغاز شامل هر روز 30 دقیقه با سرعت 10 متر در دقیقه بود و این میزان به صورت فزاینده به هر روز 60 دقیقه با سرعت 30 متر در دقیقه رسید. پروتئینα-1A با روش وسترن بلاتینگ (حجم باند به مقدار پروتئین) اندازه گیری شد و نتایج نشان داد که میزان این کانال (پروتئین) در گروه استقامتی تنها در عضلة نعلی به طور غیرمعنادار (177/0P =) افزایش یافته است. افزایش 20 درصدی پروتئینα-1A بر اثر تمرین استقامتی در عضلة نعلی در مقایسه با عدم تغییر آن در عضلة خم کنندة دراز انگشت شست می تواند بیانگر پاسخ پذیری کانال های کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q در این عضله بر اثر تمرینات استقامتی به منظور افزایش رهایش استیل کولین از پایانة عصبی و همچنین ویژگی سازگاری به تمرین در عضله ای که بیشتر استفاده شده است، باشد که در سازگاری های پیوندگاه عصبی عضلانی به آن اشاره شده است. در نتیجه، می توان گفت که احتمالاً تمرین استقامتی عامل مهمی در افزایش پروتئین α-1A است.
۱۳.

اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت و مدت برابر در روز، بر ادیپونکتین و مقاومت به انسولین در مردان میانسال غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مقاومت به انسولین ادیپونکتین نی مرخ گلوکز تعداد جلسه فعالیت ورزشی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : 474 تعداد دانلود : 57
بررسی ها حاکی از بهبود مقاومت به انسولین پس از فعالیت بدنی منظم است. با وجود این رابطه، اثر تعداد جلسات تمرین در روز مشخص نیست. هدف این تحقیق بررسی اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت و مدت برابر در روز بر مقاومت به انسولین است. 30 مرد می ا نسال غیرفعال داوطلب (با میانگین 26/5±3/6 کیلوگرم بر مترمربع و BMI ، 80 کیلوگرم /4±13/ 174 سانتیمتر، وزن 6 /1±5/ 43 ، قد 3 /6±6/ سن 5 35/46±6 میلی لیتر در کیلوگرم) به صورت تصادفی به گروه کنترل ( 10 نفر)، گروه یکجلسه ( 10 =VO2max نفر) و دوجلسه تمرین در روز ( 10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین عبارت بود از 16 هفته، هفته ای پنجروز 2) در روز. شدت تمرین در هفته × دویدن روی نوار گردان، به صورت یک (دقیقه 30 ) یا دوجلسه (دقیقه 15 بود و در هفته شانزدهم به 70 تا 80 درصد رسید. گلوکز، انسولین و HRmax اول 40 تا 50 درصد درحالت پایه و BMI ادیپونکتین خون (ناشتا)، مقاومت به انسولین، آمادگی قلبی- تنفسی، چاقی شکم و پسآزمون اندازه گیری و از آزمون تی جفتی و تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. پس 0/ چاقی شکم ( 05 ،(P< 0/ از 16 هفته تمرین، درمقایسه با گروه کنترل، کاهش معن یدار گلوکز خون ( 05 در دو گروه تجربی مشاهده (P< 0/ و افزایش معنی دار آمادگی قلبی تنفسی ( 05 ،(P< 0/05) BMI ،(P< بود و ادیپونکتین فقط در گروه یکجلسه (P> 0/ شد؛ درحالیکه مقاومت به انسولین فاقد تغییر معن یدار ( 05 براساس یافت ههای تحقیق به نظر م یرسد تقسیم جلسه فعالیت بدنی به .(P< 0/ تمرین افزایش یافته بود ( 05 دوبخش کوتا هتر می تواند نی مرخ گلوکز، آمادگی قلبی- تنفسی و شاخص های چاقی را مانند یکجلسه فعالیت بدنی پیوسته بهبود بخشد. اما ازمنظر افزایش ادیپونکتین و کاهش چاقی شکم، پیوستگی جلس ه فعالیت از اثر بیشتری برخوردار است
۱۴.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین A-1a کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوع P/Q در عضلاتFHL و نعلی موشهای صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات مقاومتی پروتئینα-1A کانال کلسیمی پیش سیناپسی نوعP/Q نعلی عضلاتFHL

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : 226 تعداد دانلود : 191
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئینA-1a کانال کلسیمی و نعلی موشهای صحرایی بود. به همین منظور 16 سر موش FHL در عضلات P/Q پیشسیناپسی نوع صحرایی نر ویستار 2 تهیهشده از مؤسسه سرمسازی رازی بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل(شاهد 3) و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفتهای 5 جلسه روی نردبانهای مخصوص به ارتفاع 1متر و 26 پله با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود که به دم آنها بسته میشد، تمرینات خود را آغاز کردند و این میزان به 200 درصد وزن بدن حیوانات در هفته آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 4 کانال کلسیمی پیشسیناپسی نوع α-1A تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبتها بود. اندازهگیری پروتئین در گروههای مستقل T انجام شد. نتایج آزمون Western Blotting با استفاده از روش آزمایشگاهی P/Q (P= بهطور غیرمعنادار ( 0,259 FHL نشان داد که میزان این کانال (پروتئین) در گروه مقاومتی تنها در عضله 72,71± 70,01 و نعلی: 19,72 ± 77,88±10,67 حبمپ 4 در برابر کنترل: 6,28 :FHL) افزایش یافته است بر اثر تمرین مقاومتی در عضله α-1A 72,57 ). افزایش هرچند غیرمعنادار پروتئین ± در برابر کنترل 20,20 در این عضله بر اثر تمرینات P/Q میتواند بیانگر پاسخپذیری کانالهای کلسیمی پیشسیناپسی نوع مقاومتی جهت افزایش رهایش استیلکولین از پایانه عصبی باشد که در سازگاریهای پیوندگاه عصبی عضلانی به آن اشاره شده است. در نتیجه، میتوان عنوان کرد که احتمالاً تمرین قدرتی میتواند عامل مهمی در افزایش این پروتئین باشد که باید در مطالعات بعدی با شدت و مدت بیشتر تمرین مورد مطالعه قرار گیرد
۱۵.

مدل سازی پیش بینی جایگاه تیم ملی فوتبال ایران در رده بندی فیفا با استفاده از شبکه های عصبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیش بینی شبکه های عصبی فازی مدل سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 167 تعداد دانلود : 207
پیش بینی در فوتبال همچون پیش بینی دیگر مسائل سیاسی و اقتصادی امر بسیار پیچیده و مشکلی است، اما امروزه مدل هایی وجود دارند که با استفاده از آن ها می توان تا حدودی نتایج و رده بندی های آتی را پیش بینی کرد. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل پیش بینی بر مبنای شبکه های عصبی فازی است تا بتوان بر اساس آن جایگاه تیم ملی فوتبال ایران در رده بندی فیفا را پیش بینی کرد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که در بخش توصیفی، سوابق تیم ملی فوتبال ایران در 119 ماه گذشته (1996، آغاز عملیات رده بندی فیفا، تا آغاز سال 2006، شامل جایگاه ایران در رده بندی فیفا در پایان هر ماه میلادی، امتیاز تیم ایران در پایان هر ماه، نتیجه بازی ها، تعداد گل های رد و بدل شده، محل برگزاری مسابقه، نوع بازی، جایگاه تیم حریف ایران در رده بندی ماه قبل فیفا، و قدرت منطقه ای تیم حریف ایران) از سایت رسمی فیفا به دست آمد؛ و در بخش تحلیلی، اطلاعات توسط سیستم شبکه عصبی فازی تجزیه و تحلیل شد و یک مدل پیش بینی برای آن نیز ارائه شد. یافته های پژوهش نیز به دو شیوه ارائه شده است؛ شیوه اول مدل مفهومی است. در این مدل می توان با دادن متغیرهای مستقل ذکر شده، جایگاه تیم ملی ایران در ماه های بعدی را پیش بینی کرد. این روش نسبتاً دقیق است و به رده بندی فیفا در ماه بعدی نزدیک خواهد بود. شیوه دوم زمانی است که متغیرهای مستقل ذکر شده مشخص نباشند. در اینجا می توان متغیر مستقل را زمان در نظر گرفت و مدل پیش بینی مورد نظر را طراحی کرد. برای مثال، جایگاه ایران در 2 ماه آینده، به ترتیب 19، 20 و... خواهد بود. این روش، نسبت به روش اول، از دقت کمتری برخوردار است و هرچه دامنه زمانی پیش بینی طولانی باشد از دقت آن کاسته می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان