حسین بیات

حسین بیات

مدرک تحصیلی: دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۴ مورد.
۱.

شرحی بر قصیده جَملیّه یا شرحی بر روایت یک خاطره جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ما - راوی شرحی بر قصیده جملیه گلشیری خاطره جمعی روایت جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 185 تعداد دانلود : 442
توجه روایت شناسان به گونه ای از زاویه دید ما-راوی که قابل تقلیل به انواع دیگر روایت نباشد، ریشه در مطالعات میان رشته ای دارد که در آن ها تلاش شده است اثبات گردد اساساً روایتگری به صورت جمعی امکان پذیر است. یکی از ژانرهایی که می تواند بستر کارآمدی برای به کارگیری این شیوه باشد، خاطره گویی به صورت جمعی است. ژانر خاطره با پیروی از الگوی کارکرد ذهن پرداخته می شود و برای باورپذیر شدن روایت، نویسنده حتی خطاهای رایج در فرآیند تداعی معانی در ذهن را نیز شبیه سازی می کند. از سوی دیگر خاطره جمعی که از زبان راوی جمعی روایت می شود، از ظرفیت های منحصر به فردی مثل غلبه بر محدودیّت اوّل شخص مفرد (به شکل کلاسیک) و محصور نبودن در زمان و مکان بهره می برد. این پژوهش با خوانش داستان شرحی بر قصیده جملیه که روایتی در ژانر خاطره با روایتگری جمعی است، نشان می دهد گلشیری چگونه امکانات این دو مقوله را در تلفیق با یک دیگر در داستانی واحد به کار برده و چگونه با افزودن لحن کهن گرایانه و طنزگون، سبکی نوآورانه در ما-روایت ایجاد کرده است که از طرفی موید راوی جمعی باشد و عاملی برای فاصله گذاری قرار گیرد و از طرف دیگر جهت گیری نویسنده را در قبال سوژه مرکزی داستان که تصویری آیینی-شبه مذهبی است، نشان دهد.
۲.

بررسی نقش ساختار و محتوای گفت وگو در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فردوسی داستان سیاوش شخصیت گفت وگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 557 تعداد دانلود : 709
موضوع مقاله حاضر، بررسی و تحلیل عنصر داستانی گفت وگو، در داستان سیاوش است. این داستان با گفت وگوی طوس و گیو که مادر سیاوش را یافته اند، آغاز می شود و با گفت وگوی سیاوش با پیلسم برادر پیران که از او می خواهد پیامش را به پیران رساند، پایان می پذیرد. بنابراین داستان سیاوش اساساً گفت و گو محور است و تمام اطلاعاتی که قرار است داستان در اختیار خواننده بگذارد، از طریق گفت و گو به وی انتقال می یابد، گذشته از این گفت وگو، در پیوند با عنصرهای دیگر داستان، کارکردهای متفاوت خود را آشکار می کند. فردوسی با بهره گیری از آن، شخصیت های داستان را توصیف و معرفی می کند. کنش های داستانی و درگیری ها و کشمکش ها را نشان می دهد، اندیشه های آرمانگرایانه خویش را به گونه ای غیر مستقیم در اختیار مخاطب می گذارد. پدیده های ذهنی را عینی می کند، به مساله روان شناختی پیوند ذهنی و زبان اشاره کرده، در عمل نشان می دهد که در بررسی داستان نمی توان و نباید کارکردهای گفت و گو را از قلم انداخت. داده های این پژوهش از رهگذر مطالعات کتاب خانه ای فراهم آمده و پس از دسته بندی با بهره گیری از روش تحلیلی توصیف شده است. این پژوهش بیش از هر چیز نشان می دهد که فردوسی، در جایگاه داستان سرا، نه تنها عناصر داستان را می شناسد، بلکه بیش از آن از نحوه کارکرد آن ها آگاهی دارد.
۳.

ظرفیت های زبانی ما-راوی: ملاحظات کاربرد ضمیر اوَل شخص جمع در روایتگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ما - روایت زاویه دید ضمیر اول شخص جمع داستان معاصر فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 880 تعداد دانلود : 618
داستان هایی که به شیوه ما-روایت بیان می شوند، به اعتبار بهره گیری از ضمیر اول شخص جمع، از ویژگی های منحصربه فردی در ساخت برخوردارند. بافت این داستان ها حاوی مشخصه هایی است که تا پیش از این به صورت مجزا ذیل زاویه دیدهای اول شخص مفرد و سوم شخص قرار می گرفته است. درواقع به نظر می رسد روایتگر جمعی موقعیتی روایی برای تجمیع امکانات تکنیکی هر دو شکل از زوایه دیدهای یادشده است. درهمین راستا این پژوهش در نظر دارد نشان دهد هریک از ابعاد تعریف منطقی ضمیر «ما» در پدید آمدن ظرفیت های خارق العاده روایتگری چگونه عمل می کنند. برای دستیابی به این منظور متونی از داستان های معاصر فارسی گزینش و مرور شد ند. بررسی الگوهای موجود در این داستان ها نشان می دهد گسترش پیرنگ داستان در گرو سه ویژگی «ضمیربودگی» با فرآیند مرجع یابی، «اول شخص بودگی» با مقوله وجه روایی و «جمع بودگی» با افزودن قابلیت تکثر توام با انسجام در شخصیت پردازی است. هریک از موارد یادشده با امکاناتی که در اختیار روایت داستانی قرار می دهند، باعث شکل گیری و پیشروی طرح داستان می گردند. دیگر برآیند مطالعه مطابق روش مذکور، جدا از تشریح عملکرد این ضمیر در نقش راوی، نوعی طبقه بندی قراردادی از داستان هایی است که با این شیوه روایتگری خلق شده اند.  
۴.

نقش جو عاطفی خانواده و سبک ابرازگری هیجان در بهزیستیِ تحصیلی دانش آموزان دارای والد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جو عاطفی خانواده سبک ابرازگری هیجان بهزیستی تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 893 تعداد دانلود : 958
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جو عاطفی خانواده و سبک ابرازگری هیجان در بهزیستیِ تحصیلی دانش آموزان دارای والد نظامی انجام شد. روش: 280 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و آزمودنی ها ازطریق پرسش نامه های جو عاطفی خانواده آلفرد بی هیل برن (1964)، پرسش نامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990) و پرسش نامه بهزیستی تحصیلی پیترینن، سوینی و فالتو (2014) بررسی شدند. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون چندمتغیره گام به گام توسط نسخه 23 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این است که متغیرهای جو عاطفی خانواده و ابرازگری هیجان، می توانند 4/36 درصد از واریانس بهزیستی تحصیلی را تبیین کنند. این یافته بیانگر آن است که با افزایش یک انحراف استاندارد بر نمرات جو عاطفی خانواده و ابرازگری هیجان، به ترتیب 513/0 و 155/0 انحراف استاندارد بر نمرات بهزیستی تحصیلی افزوده می شود. جو عاطفی خانواده سهم یگانه بیشتری در پیش بینی بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر دارد. نتیجه گیری: بنابراین جو عاطفی خانواده و سبک ابرازگری هیجان در بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارای والد نظامی نقش دارد.
۵.

دگرگونی اساطیر در قصه های عامیانه مشدی گلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 345 تعداد دانلود : 809
پژوهش پیش رو درصدد یافتن بنمایه های اساطیری قصه های مشدی گلین خانم از مجموعه های ارزشمند قصه های عامیانه ایرانی برآمده است. در این پژوهش پس از شناسایی عناصر و شخصیت های اساطیری در میان قصه ها، مشخص می شود که اسطوره ها در فرایند انتقالشان به قصه های عامیانه این کتاب، دچار تحولاتی شده اند؛ ازجمله اینکه برخی از اجزای اساطیر در بازتعریف عامیانه شان حذف شده یا تغییر کرده و یا جزئیات دیگری بر آنها افزوده شده است و برخی از شخصیت های اساطیری در پیکر شخصیت های دیگر نمود یافته اند. مجموع تحولات اساطیر در قصه های این کتاب بر اساس الگویی که مهرداد بهار به دست داده، تحت چهار عنوان دگرگونی، شکستگی، ادغام و ورود عناصر بیگانه بررسی شده است. در پایان این نتیجه به دست آمد که بر اساس ذات تحول پذیر اسطوره ها، شخصیت ها و پدیده های اساطیری در قصه های عامیانه نیز برای باورپذیر شدن یا هماهنگ کردن خود با فضای جدید با تغییراتی روایت می شوند و هم چنین می توان با بررسی قصه های عامیانه به برخی ابعاد مغفول مانده اساطیر پی برد.
۶.

بازتاب اساطیر مادر تباری در داستانهای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 443 تعداد دانلود : 915
طبق برخی نظریه های مردم شناختی، مادرتباری به دورانی در هزاره های پیشین اطلاق می شود که زنان در جامعه، جایگاهی برتر از مردان داشتند؛ تبار فرزندان به واسطه مادر تعیین می شد و بدون حضور زنان، زندگی اعضای قبیله به خطر می افتاد. در برخی از داستانهای شاهنامه می توان نشانه هایی منطبق با آنچه عصر مادرتباری نامیده می شود، مشاهده کرد. در این جستار تلاش شده است این داستانها با رویکرد ریخت شناسی طبقه بندی، و یک الگوی مشترک برای آنها ارائه شود؛ به این منظور پس از معرفی ویژگیهای عصر مادرتباری از دید مردم شناسان، تعدادی از روایتهای اسطوره ای که در فرهنگهای گوناگون ساختار روایی همسانی، و چهارچوب آنها با رویدادهای تحت تأثیر دوران مادرتباری همانندیهایی دارد، مختصر معرفی شده است. در بخش اصلی پژوهش با بررسی چهار داستان از شاهنامه یعنی کیکاووس و سودابه، سیاوش و سودابه، بیژن و منیژه و اسفندیار و کتایون از دیدگاه ریخت شناسی، الگویی مشترک را در آنها نشان داده ایم. حضور مؤثر الهه عشق در این داستانها موجب مرگ یا گرفتاری شخصیت اصلی داستان به عنوان ایزد نباتی می شود و در ادامه بازگشت یا به تعبیری رستاخیزی برای ایزد نباتی اتفاق می افتد. به نظر می رسد تمام این حوادث، روایتی تمثیلی از اسطوره تغییر فصول به عنوان یک اسطوره مادرتباری است.
۷.

منهجیّه ترجمه الصور الکنائیّه عن القیامه فی القرآن الکریم وفق نظریه لارسون ترجمه مکارم الشیرازیّ وحسین أنصاریان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: المنهجیه القرآن صور کنائیه للقیامه نظریه لارسون الترجمه الفارسیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 874 تعداد دانلود : 579
إن ترجمه النصوص المختلفه وخاصّه المقدّسه منها والصور الأدبیّه المستخدمه فیها، بما فی ذلک الکنایه، تتطلّب حلولاً أساسیّه. ولارسون هی واحده من اللغویّین الذین قدّموا استراتیجیات عملیّه لترجمه الصور المجازیّه، حیث تؤکّد، من خلال تقدیم ثلاث ااستراتیجیات والتمییز بین الأسس الدلالیّه والبنى الفوقیّه النحویّه والمعجمیّه والصوتیّه للغه، على اکتشاف المعانی الأصلیّه من خلال فحص البناء اللغویّ ثم إعاده التعبیر عنه فی إطار اللغه الهدف؛ إذ ترجمتها الدلالیّه هی ترجمه وفیّه للغه المصدر وتعتبر طریقه موثقه لترجمه النصوص المختلفه وخاصه النصوص الدینیّه. والغرض من هذا البحث هو التعرّف على طرق الترجمه فی نموذج لارسون ودراسه مدى فعالیّه الاستراتیجیات المقترحه فی هذا النموذج ونسبه توافقها مع ترجمه "مکارم الشیرازی" و"حسین أنصاریان" فی ترجمه کنایات النصف الأول من القرآن الکریم. تم تنظیم هذا البحث من خلال طریقه مراجعه الترجمات بناءً على نهج لارسون، حیث اختیرت اثنتا عشره صوره کنائیّه من إحدى وعشرین صوره موجوده عن موضوع القیامه فی هذا القسم. ومن أهمّ نتائج البحث التی تجدر الإشاره إلیها هی أنّ أداء المترجمَیْن کان مختلفاً فی مکوّنات الترجمه الدلالیّه، إذ کان "مکارم" فی ترجمه المعانی المجازیه أکثر دقّه من أنصاریان، واتّصف الأخیر فی ترجمه المکوّنات المعجمیّه المهمّه ونقل المعلومات الضمنیّه والصریحه للنصّ بأداء أکثر دقّه وحساسیّه. ولکنهما فی ترجمه العلاقات العامّه والخاصّه للکلمات یتّبعان نهجاً مشابهاً.
۸.

بررسی روایت مرگ در سه رمان جنگ با تکیه بر نظریه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رمان جنگ فارسی مرگ درنگ توصیفی روایت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 540 تعداد دانلود : 639
با وجود اهمّیّت عنصر اندیشه در قالب رمان، بیشتر داستان نویسان جنگ در ایران،با تکیه بر ترسیم صحنه های دلخراش این واقعه، از توجّه به جنبه فلسفی آن، بازمانده اند؛ از این رو، آثار آنها، بیشتر به «رمان حادثه» شباهت دارد. بیشتر پژوهش های انجام شده درباره رمان های جنگ، با رویکردی اندیشه محور، به مطالعه این آثار پرداخته و کمتر، به جنبه فلسفی آنها توجّه کرده اند. پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریه روایت شناسی ژرار ژنت (Gerard Genet) و روش توصیفی-تحلیلی، به خوانش روایی مرگ در سه رمان جنگ می پردازد تا دریابد که نویسندگان این رمان ها، تا چه اندازه توانسته اند با نگاهی فلسفی، به روایت این پدیده بپردازند. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان می دهد که حادثه مرگ در رمان های یادشده، بسامد بالایی دارد و معمولاً، با درنگ و ذکر جزئیات روایت می شود. نویسندگان این رمان ها، تلاش کرده اند تا با تکیه بر صحنه های دلخراش مربوط به مرگ شخصیت ها، مظلومیت آنها را تصویر کنند و مخاطب را با خود همراه سازند؛ از این رو، بعد عاطفی رمان های مذکور، در مقایسه با جنبه فلسفی آنها، قوّت بیشتری دارد؛ امّا در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، نویسنده، علاوه بر توجّه به جنبه عاطفی، با رویکردی فلسفی نیز به این موضوع می پردازد و شخصیت اصلی داستان را در کشاکش انتخاب بین مرگ و زندگی قرار می دهد و بدین ترتیب، با وجود آن که وی، حادثه مرگ را به شکلی واقع گرایانه و با ذکر جزئیات ترسیم می کند، از توجه به ابعاد فلسفی این پدیده نیز غفلت نمی ورزد.
۹.

بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر بخشش و تاب آوری زنان دارای تعارض با همسر مراجع کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بخشش تاب آوری تعارض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 989 تعداد دانلود : 37
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بخشش و تاب آوری زنان دارای تعارض با همسر، مراجع کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بود. پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی زنان دارای تعارض با همسر، مراجع کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال 1398- 1399 بود که از بین آن ها نمونه ای به روش در دسترس شامل 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. سپس، پرسشنامه های بخشش رای و همکاران (2001) و مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون (2003) توسط هر دو گروه تکمیل گردید. برای گروه آزمایش، 10 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی برنامه ی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اجرا شد ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. پس از گردآوری داده ها، به منظور تجزیه وتحلیل آن ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار 25-SPSS استفاده شد. نمرات میانگین بخشش در گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون به ترتیب 30/21 و 34/45 و در پس آزمون به ترتیب 58/26 و 31/32 و نمره ی تاب آوری در گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون به ترتیب 44/24 و 43/85 و در پس آزمون به ترتیب 68/17 و 43/64 بود ازاین رو می توان گفت که افزایش میانگین در دو متغیر بخشش و تاب آوری در گروه آزمایش وجود دارد. مداخله ی به کاررفته باعث افزایش میزان بخشش و تاب آوری در زنان دارای تعارض با همسر، مراجع کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز گردیده است
۱۰.

ما - راوی مشوش «خانه روشنانِ» گلشیری: چرایی یک روایتگریِ مبهم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساخت گرایی زاویه دید هوشنگ گلشیری خانه روشنان روایت شناسی ما-روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 15 تعداد دانلود : 847
براساس دسته ای از نظریه های روایت شناسی، گاه ممکن است راوی و بیننده رخدادهای داستانی با هم تفاوت داشته باشند. پیوند این دست نظریه ها در قالب های داستانی ای که خود به لحاظ ساختمان، صناعت محور و دارای ساختار های غیرمتعارف اند، باعث پیچیدگی فزاینده روایت می شود. «خانه روشنان» از مجموعه داستان نیمه تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری، از این گونه داستان هاست. روایت این داستان با ساختاری مبتنی بر زاویه دید اول شخص جمع، در کنار برهم خوردگی نظم زمانی و ابهام هایی که در فرایند فهم کیستی روایتگر داستان وجود دارد، شناخت راویان را با مشکل مواجه کرده است. این نوشته سعی دارد با تکیه بر زاویه دید این داستان، ویژگی های منحصربه فرد راویان را که شامل سیلان آگاهی و انسان وارگی است، بررسی کند و نشان دهد گزینش هوشمندانه روایتگر جمعی چگونه توانسته است با منسجم نگه داشتن زبان روایی، درعین غیرمتوازن بودن آگاهی راوی در بخش های گوناگون روایت، انسجام ساختاری داستان را حفظ کند.
۱۱.

دخو در نقش روان درمان گر: تحلیل چرند و پرند دهخدا با استفاده از نظریه راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دهخدا چرندوپرند شخصیت پردازی راجرز رویکرد فرد محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 830 تعداد دانلود : 704
علی اکبر دهخدا از تأثیرگذارترین نویسندگان دوران مشروطه است. هم زمان با تشکیل مجلس دوره نخست، او گزارش ها، دیدگاه ها و انتقادهای خود را در سلسله مقاله های روایی با عنوان چرندوپرند در روزنامه صوراسرافیل منتشر می کرده است. این نوشته ها بسیار محبوب و پرمخاطب بوده اند. به نظر می رسد، جدا از حقیقت مانندی محتوای روایت ها، ساختار بدیع مقاله های چرندوپرند با بهره گیری از زبان طنز و پرداخت راوی قابل اعتماد (دخو)، که در این نوشته ها نقشی کلیدی ایفا می کند، جذابیت و درعین حال باورپذیری روایت ها را تقویت کرده است. شیوه هایی که دهخدا در ساختار منحصربه فرد مقاله ها و شخصیت پردازی دخو از آنها بهره برده است، اشتراکات درخور توجهی با تکنیک های طرح شده در رویکرد انسان گرایانه کارل راجرز دارد، رویکردی که ماهیتی روان شناختی دارد و مسئله شخصیت نقطه ثقل آن است. گزینش و طبقه بندی نمونه های مستخرج از چرندوپرند و انطباق آنها با مؤلفه های نظریه فردمحور راجرز نشان می دهد که دهخدا ویژگی هایی در عرصه متن قرار داده است که مهم ترین پیش فرض راجرز یعنی جهان تجربی را اثبات می کند و به تبع آن شکل و محتوای مقاله ها با روایت گری دخو می تواند با ویژگی های موردنظر راجرز در ترسیم چهره آرمانی درمان گر همسان باشد.
۱۲.

درک نادرست معنای «کُرد» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی کرد قوم و نژاد شبان نقد مقاله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 558 تعداد دانلود : 379
در روایت فردوسی از اسطوره ضحاک، ارمایل و گرمایل پس از راه یابی به خورش خانه ی او، هر روز با آمیختن مغز جوانی با مغز گوسفند، یک تن را از مرگ می رهانند. جوانان از مرگ رسته، با بز و گوسفندانی که خورشگران در اختیار آنان می گذارند، راه کوه و صحرا در پیش می گیرند. در اینجا، فردوسی یادآور می شود که نژاد کرد از این جوانان شکل گرفته است (کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد). برخی پژوهندگان شاهنامه، از جمله اکبر نحوی، مصطفی جیحونی و تیمور مالمیر، کرد را در مصراع یادشده، نه به معنای قوم و نژاد کرد، بلکه در معنای چوپان، چادرنشین، ساده، امّی و اندک فهم تلقی کرده اند. در این جستار، نگارندگان پس از واکاوی متون پیش و پس از اسلام و قراین درون متنی و برون متنی، به این دریافت رسیده اند که چهار خطای ارزیابیِ شتاب زده، استقصای ناقص، تعمیم ناروا و بی توجهی به بافت معنایی ابیات شاهنامه منجر به تحلیل نادرست واژه ی «کرد» شده است. توضیح، این که متون پیش از اسلام و تواریخ دوره اسلامی همه حاکی از آنند که کاربرد واژه ی «کرد» در معنای قوم و نژاد، امری متکرر بوده و گرچه بعدها به واسطه ی شبان پیشگی کردها، این واژه در برخی از متون در معنای شبان نیز به کار رفته است؛ این امر قابل تعمیم به شاهنامه و مصراع مورد نظر نیست.  
۱۳.

تحلیل گفتمان انتقادی در داستان عامیانه حسین کرد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حسین کرد شبستری گفتمان انتقادی قدرت ایدئولوژی شاه عباس صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 450 تعداد دانلود : 925
مفهوم قدرت و رابطه آن با ایدئولوژی یکی از مؤلفه های اساسی نظریه گفتمان انتقادی است. در این مقاله جایگاه و موضع قدرت ایدئولوژیکی یکی از عیاران شاه عباس صفوی به نام حسین کرد را بر اساس دو مفهوم کنش تهدید کننده وجهه و کنش حافظ وجهه در مقابل دشمنان شاه عباس بررسی کرده ایم. در کنش تهدیدکننده وجهه، حسین کرد، بی پروا به شیوه های بیانی مختلفی، خود را در موضع قدرت و مخاطب را در موضع پذیرش قدرت قرار می دهد. در کنش حافظ وجهه نیز بسامد بالا به حفظ وجهه خود حسین کرد تعلق دارد و گاهی در رده ای پایین تر به شاه عباس تعلق می یابد. در این مقاله بر اساس دو کنش یادشده، نشان داده می شود که عیاری به نام حسین کرد، در جایگاه بسیار بالایی حتی گاه برتر از شاه عباس قرار می گیرد. به همین دلیل است که او حتی از کنش تهدیدکننده وجهه علیه شاه عباس نیز استفاده می کند. هدف این پژوهش نیز نشان دادن موضع قدرت عیاران شاه عباس و به ویژه حسین کرد با توجه به مؤلفه ایدئولوژی بوده است.
۱۴.

بررسی عناصر عامیانه در داستان نوش آفرین نامه

کلید واژه ها: داستان عامیانه قاجار نوش آفرین نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 27 تعداد دانلود : 611
داستان عامیانه ی نوش آفرین نامه،یکی از رمانس های فارسی است که احتمال می رود زمان کتابت آن مربوط به دوره ی قاجار باشی. این رمانس،اطلاعات ارزشمندی از اوضاع فرهنگی و اجتماعی زمان خود را در اختیار خواننده قرار می دهد. نظام اداری مانند ولایت دادن شاه به شاهزادگان دختر و پسر، آیین هایی همچون آذین بستن شهر به مناسبت های مختلف، آیین های اعتقادی مانند اذان و اقامه خواندن در گوش نوزاد، اعتقاد به جبر و تقدیر، توکل، شکرگزاری، توسل به ائمه و ..... آداب اجتماعی مانند سپردن طفل به دایه، پوشیدن لباس سیاه برای عزاداری و ..... در این داستان با بن مایه های اساطیری و کهن الگویی به گونه ای تلفیق می شود که برای مخاطب درک دیو و سحر و جادو و اعتقاد به طلسم و باز کردن آن، در کنار اعتقادات اسلامی، مضحک و تمسخرآمیز نمی شود.وجود عناصر خارق العاده و فراطبیعی، خرافات و باور های خرافی در این داستان نشان می دهد رمانس از زمان پیدایش که با داستان سمک عیار آغاز می شود تا زمان شکل گیری و کتابت داستان نوش آفرین نامه سیر نزولی داشته است. روش ما تحلیلی- توصیفی و استفاده از کتابخانه بوده است.
۱۵.

تحلیل پیوند بلاغت ادبی و سیاست در شعر خاقانی براساس نظریه قدرت نرم جوزف نای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خاقانی بلاغت سیاسی ادبیت سیاست جوزف نای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 840 تعداد دانلود : 816
نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا با روش تحلیل محتوا (رویکرد تحلیلی – توصیفی) و با رویکردی انتقادی، ظرفیتهای شعری خاقانی را از دیدگاه بلاغت سیاسی و با تاکید بر نظریه قدرت نرم (به عنوان وجه دوم قدرت در مقابل قدرت سخت) جوزف نای مورد بررسی دقیق قرار دهند و از این رهگذر به تبیین نقش و کارکرد فرهنگ و زبان در حوزه معادلات قدرت بپردازند. بر این اساس بهره گیری هوشمندانه خاقانی از برخی شگردها و شیوه های بلاغی؛ همچون «ماساژ پیام»، «برچسب زدن»، «طنز»، «خشونت نمادین»، «مبالغه و اغراق»، «حذف»، «تکرار و تأکید»، به اندازه وجه سخت تر قدرت و چه بسا تأثیرگذارتر از آن، کارکرد خود را در تعامل و تقابل با نهاد قدرت بخوبی آشکار می سازد.
۱۶.

جلوه های درد سترونی در مجموعه داستان به کی سلام کنم؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیفرزندی سترونی نقد روان کاوانه سایق مرگ و زندگی اسطوره مار سیمین دانشور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 535 تعداد دانلود : 787
یکی از مهم ترین جنبه های بررسی و تحلیل متون ادبی توجه به انعکاس اندیشه ها، آرزوها، اندوه ها و حسرت های نویسنده درقالب سازوکارهای دفاعی است. در بررسی بازتاب ناخودآگاه نویسنده در آثارش معمولاً از روش های نقد روان کاوانه یا روان شناختی استفاده می شود و منتقد می کوشد با استفاده از قاعده های روان کاوی یا روان شناختی، تأثیر دغدغه های ذهنی مؤلف را در بخش های پنهان اثر آشکار کند یا گره های متن را بگشاید. در این مقاله، نگارندگان کوشیده اند بازتاب یکی از مهم ترین اضطراب های روانی سیمین دانشور، یعنی «درد سترونی»، را در مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ بررسی کنند، دردی که البته به شیوه جلال آل احمد در اثری مستقل منعکس نشده است، اما در جای جای داستان های دانشور به گونه های مختلف ظهور کرده و مجموعه به کی سلام کنم را به روایتی زنانه از سنگی بر گوری جلال بدل کرده است. موضوع اغلب داستان های این مجموعه درد سترونی است که با استفاده از بن مایه هایی چون فرزند، فرزندخوانده و نوه درقالب بن مایه های آزاد یا وابسته اثر به نمایش گذاشته می شود. دانشور در گسترش ناخودآگاه مسیله ناباروری از نمادهایی مانند پیرزنان نیز استفاده می کند. واکنش های شخصیت های داستان دربرابر سترونی را می توان ذیل سازوکار های دفاعی همچون فرافکنی، والایش و برون افکنی قرار داد. البته، در جریان بحث، به مناسبت، موضوع از جنبه های دیگری چون نقد اسطوره ای نیز بررسی خواهد شد.
۱۷.

مقایسه معیارسازی زبان فارسی در دوره های پیش و پس از مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان معیار معیارسازی زبان برنامه ریزی زبان زبان فارسی مشروطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 305 تعداد دانلود : 679
معیارسازی زبان از دو شکل کلّی پیروی می کند؛ گاهی زبانی بدون دخالت مستقیم زبانی و تحت تأثیر عوامل گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی معیار می شود و پایگاه معیاری خود را حفظ می کند و گاه این روند با نوعی برنامه ریزی و تدابیر ازپیش اندیشیده همراه است. معمولاً این دو شکل در روندهای معیارسازی زبان ها با هم در کارند و از این رو، این دو شکل را نه انواع معیارسازی که وجه های مختلف آن می نامیم. در این مقاله با مقایسه معیارسازی زبان فارسی در دوره های پیش و پس از مشروطه می کوشیم جنبه های مختلف معیارسازی برنامه ریزی شده در دوره معاصر را تبیین کنیم. هدف اصلی، روشن شدن جنبه های آگاهانه معیارسازی زبان فارسی در دوره معاصر در پرتو مقایسه آن با دوره پیش از مشروطه و فراهم کردن زمینه نقد برنامه ریزی برای معیارسازی زبان در دوره معاصر است. مقایسه این دو دوره با مروری بر زمینه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر زبان همراه است و بر بنیاد دیدگاه هاگن درباره مراحل معیارسازی صورت پذیرفته است. معیارسازی در دوره پیش از مشروطه گرچه گاه با برنامه ریزی هایی همراه است و برخی فعالیت های معیارسازی پشتوانه ای از بصیرت زبانی، اجتماعی و فرهنگی دارد، در مجموع نوعی معیارسازی طبیعی به شمار می رود؛ بدین معنا که وجه برنامه ریزی شدة معیارسازی بر آن حاکم نیست. دوره پس از مشروطه، دوره معیارسازی برنامه ریزی شده است؛ هرچند برخی فعالیت های برنامه ریزی شده در این زمینه با توفیق همراه نیست و درمقابل، برخی روندهای طبیعی زبان فارسی را در پایگاه معیار حفظ می کند. این مقاله در بررسی خود دیدگاهی کلان برگزیده است و بر بنیاد نظریه های «زبان شناسی اجتماعی» و «جامعه شناسی زبان» استوار است.
۱۸.

محاکات ناخودآگاه در تک گویی درونی: دامنه وسیع یک سوء برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تک گویی درونی جریان سیال ذهن ناخودآگاه سوررئالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 442 تعداد دانلود : 715
در تعدادی از مقالات علمی پژوهشی فارسی در سال های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن، اشاره شده است. اما دانش روان شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه شدن ندارند و تنها شاید کسانی چون روان کاو یا روان درمانگر بتوانند از طریق واسطه هایی چون رؤیا، هیپنوتیزم و حالاتی چون خلسه یا تظاهرات روان پریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا که ادعای فوق عمدتا به مقالات و کتاب های فارسی محدود می شود، مقاله حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها، به این نتیجه می رسد که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجه استناد به منابع کم اعتبار و دست دوم است. بر اساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان نویسی جریان سیال ذهن را ارائه کرده اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوه داستان نویسی بر خلاف داستان های روان شناختی و آثار سوررئالیستی، ادعایی نادرست و غیرعلمی است.
۱۹.

نقدی مقاله خطاهای رایج در شناخت شیوه جریان سیال ذهن (نقد 18 مقاله علمی-پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جریان سیال ذهن داوری تک گویی نقد مقاله مجلات علمی - پژوهشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 744 تعداد دانلود : 610
در چند سال اخیر، بیش از بیست مقاله علمی-پژوهشی درباره شیوه روایت جریان سیال ذهن در مجلات مختلف منتشر شده است. اما در برخی از این مقالات، اشراف و شناخت کافی نسبت به جنبه های نظری این شیوه از داستان نویسی حاصل نشده و نویسنده بدون تسلط کافی بر موضوع به نگارش مقاله پرداخته است. در این نوشتار با بررسی 18 مقاله علمی پژوهشی سعی شده است خطاهای موجود در آنها مرور و ریشه یابی شود. برداشت اشتباه از مفهوم ناخودآگاه و جایگاه آن در روایت تک گویی درونی، تلقی تک گویی نمایشی به عنوان یکی از شیوه های روایت جریان سیال ذهن، اشتباه گرفتن تک گویی درونی با انواع دیگر روایت اول شخص، و برداشت نادرست از مفهوم حدیث نفس از مهم ترین اشکالات این مقالات است. یکی از دلایل بروز این اشکالات، مراجعه نکردن نویسنده به منابع معتبر یا کم دقتی در مطالعه آنهاست. فرآیند داوری در برخی مجلات نیز به گونه ای است که گاهی چنین مقالاتی بدون رفع کاستی هایشان از مرحله ارزیابی عبور می کنند و منتشر می شوند و مجددا ارجاع دیگران به این مقالات، زمینه انتشار مطالب نادرست بعدی را فراهم می کند.
۲۰.

نسبیت زبانی و درک رنگ آسمان در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رنگ نسبیت زبانی آسمان سبز آبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 723 تعداد دانلود : 552
در ادبیات کلاسیک فارسی، بارها به رنگ سبز آسمان اشاره شده است، در حالی که بیشتر فارسی زبانان امروز آسمان را آبی رنگ می دانند. پژوهشگران مختلف تلاش کرده اند با پرداختن به جایگاه رنگ سبز در باورهای اساطیری، نجومی و مذهبی ایرانیان، وفاداری شاعران به سنت های ادبی و بیان شاعرانه و مبتنی بر مجاز، توضیحی برای این مسئله به دست دهند، اما از این واقعیت غفلت کرده اند که تداخل رنگ های سبز و آبی نه تنها منحصر به متون ادبی نیست و هنوز هم در مناطقی از کشور دیده می شود؛ بلکه پدیده ای جهانی است و در فرهنگ ها و زبان های نقاط مختلف جهان نیز مصادیق متعددی دارد. این مقاله پس از مرور رنگ های نسبت داده شده به آسمان در ادبیات فارسی، با اشاره به فرضیه نسبیت زبانی و آزمایش های انجام شده درباره تاثیر زبان بر ادراک رنگ ها، به این نتیجه می رسد که فارسی زبانان در غیاب رنگ واژه مستقلی که بر تمام زیرمجموعه های رنگ آبی دلالت کند، این رنگ ها و از جمله رنگ آسمان را از خانواده رنگ سبز به شمار می آورده اند. به نظر می رسد کاربرد رنگ سبز برای آسمان تنها جنبه نام گذاری نداشته و قدما تحت تأثیر نسبیت زبانی، از نظر ادراکی نیز رنگ آسمان را شبیه یا نزدیک به رنگ سبز می دیده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان