قاسم پورحسن

قاسم پورحسن

رتبه علمی: دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
پست الکترونیکی: pourhasan@atu.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۹ مورد.
۱.

ویتگنشتاین: از زبان تصویری تا زبان تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زبان ویتگنشتاین زبان تصویری زبان تألیفی اسباب تحول زبانی جهان و فهم قضایای بنیادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 109 تعداد دانلود : 699
فلسفه ویتگنشتاین پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم پدیدار گشت. زبان در این دوره نخست تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی ظهور کرد که امروزه از آن به فلسفه زبان تعبیر می‏کنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی ـ فلسفی که به سال 1921 انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهش‏های فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال 1953 منتشر گردید. ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آراء و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است (Wittgenstein1961: 4.0031). در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آن‏چنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، رهیافت نخست را مورد انتقاد، طرد قرار داده و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان به‏مثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی (instrument) سخن گفت. هدف این پژوهش مطالعه سه مسأله اساسی در فلسفه زبانی ویتگنشتاین است: 1ـ عناصر بنیادین در دو نظریه زبان چیست؟ 2ـ اسباب‏گذار فکری ویتگنشتاین از زبان تصویری به زبان تألیفی کدام است؟ 3ـ اهمیت نظریه دوم در فلسفه زبانی متأخر و معاصر چیست؟
۲.

ثمرات تفکیک امکان ماهوی و امکان وجودی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امکان ماهوی برهان صدیقین ملاصدرا علیت امکان وجودی مواد ثلاث

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : 452 تعداد دانلود : 642
ملاصدرا نخستین فیلسوفی بود که میان امکان ماهوی و امکان وجودی تفکیک قائل شد. وی در منطق به دلیل بی نیازی از این تفکیک، آن را مطرح نکرد. ملاصدرا بر مبنای این جداانگاری، نظام فلسفی حکمت متعالیه را که مکمّل فلسفه مشاء است پایه ریزی کرد. مراد از امکان ماهوی سلب ضرورت از جانب ایجاب و سلب است یعنی سلب ضرورت وجود و عدم که همان امکان خاص است و امکان وجودی به معنای عین ربط و عین تعلق بودن معلول است به طوری که هیچ استقلالی در ذات و در وجود ندارد. برخی از ثمرات مهمی که این تفکیک در حکمت متعالیه بر جای گذاشت عبارتند از: الف) باطل بودن امکان ماهوی و طرح نوین در بحث مواد ثلاث؛ ب) جایگزینی فقر وجودی به جای امکان ماهوی درملاک نیازمندی معلول به علت و بازنگری در اصل علیت؛ ج) تکمیل و تعالی برهان صدیقین برای اثبات وجود خداوند با محوریت امکان فقری موجودات؛ د) نسبت دادن شرور به نقصان وجودی ممکنات و تنزه ذات حق از آن.
۳.

دین و رسانه

نویسنده:

کلید واژه ها: دین مدرنیته رسانه رسانه دینی دین رسانه ای ذات رسانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ
تعداد بازدید : 833 تعداد دانلود : 819
پرسش محوری در حوزه رسانه و دین اینست که آیا باید رسانه را به مثابه امری قدسی و دینی نگاه کرد یا رسانه ذاتاً امری سکولار و غیر دینی است؟ اغلب به سبب فقدان پژوهش های مناسب، دو حوزه رسانه و دین به طور مجزا مورد مطالعه قرار می گیرد و تحلیل نسبت میان ارتباطات (رسانه) و تجدد یا مدرنیته بر مبنای سه نگرش روابط ملی، فایده گرا و ساختار گرا انجام می شود. بسیاری از نظریات موجود درباره دین و رسانه، به سوی ""دین رسانه ای"" گرایش داشته و یا در حالتی خوش بینانه درصدد توضیح ابزار بودن هر یک برای دیگری است. رسانه دینی تأکید دارد که نه رسانه صرفاً ظرفی برای دین است و نه تکنولوژی رسانه می تواند دین را در حد یک پیام فروبکاهد. از این رو نه می توان رسانه را پدیده ای ثانوی فرض کرد و نه دین را امری منحاز. نخستین مسئله در تبیین دین و رسانه، بازشناسی ذات رسانه، ویژگی های رسانه، ظرفیت و توانایی رسانه، تاریخ معرفتی و دانش رسانه، نسبت میان رسانه و فرهنگ غرب و تفکر لیبرالی، رسانه و ذات سکولاریسم و مسائل تمدن است. در این مقاله، کارکردهای رسانه، رویکردهای قابل بحث در باب رسانه و دین و ساحت های قابل تداخل دین در رسانه دینی بررسی شده است.
۴.

ویتگنشتاین از زبان تصویری تا زبان تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زبان ویتگنشتاین زبان تصویری زبان تألیفی اسباب تحول زبانی جهان و فهم قضایای بنیادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 619 تعداد دانلود : 34
فلسفه ویتگنشتاین پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم پدیدار گشت. زبان در این دوره نخست تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی ظهور کرد که امروزه از آن به فلسفه زبان تعبیر می‏کنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی ـ فلسفی که به سال 1921 انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهش‏های فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال 1953 منتشر گردید. ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آراء و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است (Wittgenstein1961: 4.0031). در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آن‏چنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، رهیافت نخست را مورد انتقاد، طرد قرار داده و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان به‏مثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی (instrument) سخن گفت. هدف این پژوهش مطالعه سه مسأله اساسی در فلسفه زبانی ویتگنشتاین است: 1ـ عناصر بنیادین در دو نظریه زبان چیست؟ 2ـ اسباب‏گذار فکری ویتگنشتاین از زبان تصویری به زبان تألیفی کدام است؟ 3ـ اهمیت نظریه دوم در فلسفه زبانی متأخر و معاصر چیست؟
۵.

مطالعه ی تطبیقی مدل تربیت دینی از دیدگاه صدرالمتألهین و اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پارادوکس تناقض باوری گراهام پریست

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی تاریخچه و مکاتب آراء تربیتی مکاتب فلسفی مکاتب شرق و اسلام
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : 859 تعداد دانلود : 29
«تربیت دینی»، تربیتی جامع و منشوری کامل در جهت ارتقای انسان به سوی کمال است. و مقاله ی حاضر نیز در این راستا و با توجه به این ضرورت، به بررسی مبادی، مبانی و ره آوردهای دو مدل تربیتی در خور استنتاج از آرای دو متفکر بزرگ در دو حیطه ی تأثیرگذار بر زندگی انسان می پردازد. دیدگاه یک روان شناس به نام اریک فروم (1980 - 1900) و یک فیلسوف اسلامی به نام ملاصدرا که هر دو مسأله ی دین و کارکردهای خداباوری را در کانون توجه خود قرار داده اند. اریک فروم که از طرفداران روان شناسی اجتماعی است و روان شناسی فردی را مردود می شمرد به شدت از تأثیر اجتماعی دین دفاع می کند و از این منظر، به تبیین روان شناختی دین می پردازد و صدرا نیز فیلسوفی است که معتقد است هر موجودی از شوق و عطشی فطری نسبت به کمال ویژه ی خود برخوردار است. او حس کمال جویی و سعادت طلبی را در نهاد همه ی موجودات، اعم از محسوس، طبیعی و نفوس و حتی عقول، متمرکز می داند. مقاله ی حاضر با مقایسه ی مفاهیم بنیادین دین، تربیت و تأثیرات متقابل این دو بر یک دیگر از دیدگاه این دو اندیشمند، به مقایسه ی مدل تربیت دینی در ساحت فکری ایشان پرداخته و با اشاره به نقاط هم سو و در عین حال، جهات افتراق دیدگاه آن ها و بیان وجوه مختلفی هم چون حرکت و شدن، عشق ورزی، اخلاق، آزادی، دست یابی به سعادت و ... در نهایت برتری نگرش صدرایی را آشکار خواهد نمود.
۸.

اعتباریات اجتماعی و نتایج معرفتی آن؛ بازخوانی دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ادراکات اعتباری ملک حقیقی نظام معرفتی علامه طباطبائی علومانسانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : 327 تعداد دانلود : 280
نظریة «اعتباریات»، یک ابداع نظری و ابتکاری معرفت شناسانه است که با رویکرد روانشناسی - معرفت شناختی تدوین شده است. علامه طباطبائی اعتباریات را افکار عملی و اجتماعی انسان بر می شمارد که آدمی به کمک عوامل احساسی می کوشد تا میان دو جهان حقیقی، وساطت بر قرار سازد. علامه طباطبائی به مثابه طرحی بدیع، نظریة اعتبارات را تدوین کرد. ادراکات اعتباری در افتراقی از ادراکات حقیقی، بخشی از نظام معرفتی است که تا پیش از علامه در فلسفةاسلامی پیشینه ای ندارد. گرچه فیلسوفان اسلامی از اعتباریات بالمعنی الاعم (معقولات ثانیه) سخن گفته اند، اما اعتباریات بالمعنی الاخص (یا اعتباریات اجتماعی) از ابتکارات بدیع علامه طباطبائی محسوب می شود. اعتباریات که در آثار مختلف علامه به ویژه در المیزان، اصول فلسفه، برهان، رسالة اعتباریات مطرح شد، عمدتا ناظر به ساحات اجتماعی و عملی است، اما در عین حال بخش مهمی از معرفت شناسی است. علامه در مقاله های سوم تا پنجم اصول فلسفه از ادراکات حقیقی و در مقالة ششم از ادراکات اعتباری سخن به میان آورده است. اعتباریات نه همچون ادراکات حقیقی رابطه توالدی و استنتاجی دارند و نه برهانی اند. اساس طرح اعتباریات، نظریه «انسان شناسی» علامه طباطیایی است. این نظریه هم می تواند به شناخت صحیح از انسان، نیازها و پرسش ها و نیز غایات و اهداف او کمک کند و هم اسباب شکل گیری نظامات جمعی و زندگی اجتماعی، بنیان های حقوق و اخلاق جمعی را شرح دهد. نتایج معرفتی اعتباریات را هم می توان در مسألة ملک و حکومت اجتماعی ملاحظه کرد که قدرت سیاسی را امری انسانی بر می شمارد و هم در کشمکش های امروزین علوم انسانی دید. اعتباریات، قلمروی روشن از درک مناسبات و روابط اجتماعی انسان، نیازهای اساسی آدمی، اهداف و اغراض او در حرکت استکمالی و بالأخره چارچوبی نیرومند از نظریه پردازی در علوم انسانی، اخلاق و قدرت سیاسی عرضه می کند. در نوشتار حاضر در صددیم تا وجوه ابداعات علامه در اعتباریات را بررسی کرده و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد توجه قرار دهیم.
۹.

تمایزِ تحلیلی تألیفی از منظر کواین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترادف ضرورت قضایای تحلیلی قضایای ترکیبی پیشینی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه منطق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : 106 تعداد دانلود : 246
مقالة 1951 کواین با عنوان «دو حکم جزمی تجربه گرایی» با نقدی دور از انتظار به دوگانة مشهور تحلیلی ترکیبی، ضمن موضع گیری علیه استفاده از مفهوم تحلیلت در توضیح و تبیین ضرورت و پیشینی بودن، هرگونه تلاش در جهت ارائة تمایزی غیر دوری میان گزاره های تحلیلی و ترکیبی را ناکام دانست. به اعتقاد کواین مفاهیمی نظیر تناقض، ترادف، و معنا که در تعریف قضایای تحلیلی از آن ها بهره برده می شود، در عین حال که وضوح لازم را ندارند، ارتباطی دوری با یک دیگر دارند. کواین همچنین بر آن است که نگرشی کل نگرانه به محتوای هر گزارة مفرد موجب خواهد شد تا همة گزاره ها به نحوی با حاشیه های تجربی شبکة باورهای ما تماس حاصل کنند و این به معنای امکان بازنگری در همة گزاره ها و از میان رفتن تمایز مألوف میان قضایای تحلیلی و ترکیبی خواهد بود. این نوشتار ضمن بررسی تفصیلی نظرگاه کواین در نفی تمایز، در نهایت، عمده ترین چالش های پیش روی این نظریه را به بحث و بررسی خواهد گذاشت.
۱۱.

مقایسه دیدگاه مطهری و سوئینبرن درباره مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختیار شر نظام احسن مطهری عنایت عدل الهی سوئینبرن مسئله منطقی شر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : 359 تعداد دانلود : 177
مسئله شر، آن گونه که در اندیشه مطهری و سوئینبرن مطرح شده، یکی از معضلات مهم و در عین حال پیچیده در بحث باور به خدا و غایتمندی جهان است. هر دو فیلسوف از منظر عدل به مثابه مهم ترین صفت الهی بدان نگریسته و با ابتناء بر دو رهیافت عنایت و اختیار بدان پاسخ گفته اند. دشواری مسئله شر عمدتاً به روش منطقی طرح بحث باز می گردد که بر ناسازگاری، و نه صرفاً نقض، تأکید دارد. بدین معنا که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق وجود شرور هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با توجه به دیدگاه دو فیلسوف مطرح، مرتضی مطهری و ریچارد سوئینبرن، به مسئله شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس نظام منسجم عدل الهی خود در صدد تبیین و توجیه شرور علی رغم وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق هستند. در این مقاله، دیدگاه مطهری در دو بخش تبعیض ها و شرور مورد بحث قرار می گیرد. نظر ایشان در باب شرور ذیل سه عنوان «عدمی بودن شر»، «نسبی بودن شر» و «تفکیک ناپذیری خیر و شر» بررسی می شود. دیدگاه سوئینبرن نیز در سه محور «شر اخلاقی» (مهار منطقی، دفاع مبتنی بر اختیار، اصل صداقت و مسئولیت)، «شر طبیعی» (کسب معرفت، دفاع مبتنی بر خیرهای برتر) و «رنج حیوانات» بررسی خواهد شد. در پایان به مقایسه دیدگاه های این دو فیلسوف در محورهای انگیزه طرح عدل الهی، روش دو فیلسوف در ارائه نظریه عدل الهی، ماهیت شر، تقسم بندی شرور، فواید شرور، نظام احسن و رنج حیوانات می پردازیم، و روشن خواهد شد که هرچند هر دو متفکر در تأکید بر اختیار انسان و وجود نظام احسن الهی و فواید شرور با هم متفق القول اند، در باب ماهیت شر و تقسیم بندی شرور و برخی از توجیهات برای وجود شرور با هم اختلاف رای و رویکرد دارند. لذا می کوشیم تا وجوه اشتراک و افتراق این دو را مورد بررسی قرار دهیم.
۱۲.

نظریه احوال از کلام تا فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تشبیه صفات احوال تعطیل ثابتات شبه احوال رابطه ذات و صفات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
تعداد بازدید : 339 تعداد دانلود : 656
نظریه حال نخستین بار به صورت رسمی توسط متکلم معتزلی، ابو هاشم جبایی مطرح شده است. این بحث که ناظر به مسئله صفات باری تعالی بوده، در مواجهه با محذور شرک ارائه گردیده. اما بسیاری از متکلمان و فیلسوفان، این نظریه را مردود شمرده اند. ظاهر کلام فیلسوفان نشان گر آن است که آنها بین نظریه حال و نظریه ثابت نوعی ترادف دیده اند و لذا نقد نظریه حال در سیاق استغراب از نظریه ثابت و تهاجم به مؤلفینش دیده می شود. تکیه اصلی ناقدان این دو نظریه بر معقول نبودن واسطه میان وجود و عدم است و آنان با این رویکرد هستی شناسانه، نظرات کلامی را با تمرکز بر مسئله علم الهی به معدومات به چالش کشیدند. واقعیت این است که نظریه حال فارغ از کیفیت علم الهی، ناظر به نحوه اتصاف خداوند به مطلق صفات بوده است و شبیه آن پیش از مطرح شدن در حوزه معتزلی، در اندیشه شیعی توسط هشام بن حکم مطرح گشته است. اینکه رابطه ذات و صفات از وجهه نظر متکلمین مورد نظر چه سنخیتی با سخن فلاسفه در این زمینه داشته است مجال را برای پیگیری رابطه پنهانی نظرات آنان با ایده های عرفانی که صفوف عرفا را از فلاسفه جدا کرده باز می کند. اهمیت مبحث صفات خدا از یک طرف و ویژگی تشیع در ارائه مباحث ظریف اعتقادی و وجود سابقه ای از این دست نظریه در آن از سوی دیگر، بازخوانی تاریخی این نظریه و بازشماری کارکردهای آن را لازم می گرداند.
۱۵.

وحدت شخصی وجود، برهانی بر وجود خداوند متعال (بررسی برهان آقا محمدرضا قمشه ای و مناقشات حکیم جلوه بر آن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ضرورت ازلی تشکیک خاصی حیثیت تعلیلیه حیثیت تقییدیه وحدت شخصی وجود ضرورت ذاتی وحدت سریانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 981 تعداد دانلود : 722
مسئله وحدت شخصی وجود از جمله مسائل عرفانی است که مورد قبول قاطبه اهل معرفت است، لذا برخی از ایشان در صدد برهانی کردن این مسئله برآمدند که یکی از ایشان مرحوم آقا محمدرضا قمشه ای می باشد. برهان ایشان مورد پذیرش عدّه ای از حکما و مورد مناقشه برخی دیگر قرار گرفته است که از جمله ناقدان آن مرحوم حکیم جلوه است که معاصر خودِ مرحوم قمشه ای می باشد. این مقاله به بررسی و نقد برهان مرحوم قمشه ای می پردازد، و نشان می دهد که مناقشات حکیم جلوه بر این برهان وارد نیست، اگرچه خود این برهان هم تامّ نمی باشد، زیرا در آن میان مفهوم و مصداق وجود خلطی صورت گرفته است.
۱۶.

مسئلة باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بدیهیات علامه طباطبایی مبناگرایی باورها معرفت یقینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 717 تعداد دانلود : 931
نظریة مبناگرایی یکی از دیرینه ترین و مهم ترین رهیافت ها در معرفت شناسی تلقی میشود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقالة حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده ایم و از دو شکل مبناگرایی درون گرایانه و برون گرایانه، دومی را بررسی میکنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن ها را کاویده ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون گرایانه این است که باورهای ما به دو دستة پایه و استنتاجی تقسیم می شوند و همة باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقالة حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه بر آنکه کاستی های نظریة مبناگرایی نشان داده میشود به این کاستیها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان میدهد که این دستگاه اولاً، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص میکند؛ ثانیاً، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع میکند؛ ثالثاً، روش دستیابی به معرفت یقینی را تبیین میکند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر میشمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و درنتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسیترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، دربارة معرفت یقینی، که باید درنهایت همة معرفت ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ میتوان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم ترین دستاورد علامه، در حوزة معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست یابی به معرفت خطاناپذیر است.
۱۷.

سرمقاله: تاثیر فلسفه نور و اشراق بر تاملات سیاسی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: امر الهی فلسفه اشراق آیین سیاسی اندیشه شیعی تفکر ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 580 تعداد دانلود : 472
دو مؤلفه ایران و تشیع مهمترین عناصر تشکیلدهنده فلسفه اشراق سهروردی محسوب میگردند. میان سهروردیشناسان نزاع بزرگی وجود دارد که آیا فلسفه او تابع تفکر سیاسیش است یا طرح سیاسی وی منبعث از فلسفه اشراق اوست. حقیقت اینست که سهروردی تنها فیلسوف اسلا می است که فلسفهیی انضمامی و عینی تدوین کرده و فهم آن فلسفه بدون آیین سیاسی او مقدور نخواهد بود. گرچه نگارنده کوشیده تا در این مقاله نشان دهد که اندیشه سیاسی سهروردی متأثر از فسفه اشراق اوست اما باید اذعان داشت که در فلسفه انضمامی او این دو مهم آنچنان درهم تنیده و بهم آمیخته اند که تفکیک صریح و مرزبندی خطی بین آنها بسیار دشوار است. سهروردی به چه دلیل به فلسفه اشراق روی آورد؟ آیا تأملات و دغدغه های سیاسی سبب گرایش او به اینگونه فلسفه شده است؟مسیر مسافرت سهروردی از زنجان به مراغه، اصفهان، ماردین، دیار بکر و حلب نشان از نفوذ گرایش باطنی و گنوسیستی است. آیا این سیر اتفاقی است؟ این نکته را نباید از نظر دور داشت که کتاب حکم¥ الاشراق و اندیشه سیاسی وی در فاصله سالهای 578 تا 587 (یعنی زمان قتل او) و در سرزمینهایی فراهم میآید که تفکر باطنی در آنها حکمفرماست. بهر روی تتبع در میزان تأثیر فلسفه اشراق بر سیاست سهروردی یا بالعکس، توجه سهروردیشناسان را بخود جلب کرده و هرکدام از منظری بدان نگریسته اند. سهروردی غایت طرح سیاسی ـ اشراقی خود را رسیدن به دوران و جامعهیی نورانی و بدور از ظلمت عنوان میکند که بدون حکیم متوغل و صاحب حکمت ذوقی و بحثی معنایی ندارد. برخلا ف فارابی، سهروردی سیاست را با مدینه و انواع آن پیوند نمیزند و از فضایل و تدبیر و عدالت سخنی بمیان نمیآورد. آیین سیاسی او بر حکمت اشراق و «تدبیر الا هی» و ارتباط با «عالم غیب» و «الهام از عالم برتر» استوار است، لذا تنها سیاست بر حق در اندیشه وی، سیاستی است که در آن «الـحـاکم بأمـرالله» حاکم بـوده و «امـر الـهی» جـاری باشد. تفکر سیاسی سهروردی از اندیشه یونانی کاملا ً فاصله گرفته و بر بنیاد اندیشه اسلا می و ایرانی، یعنی آموزه نبوت و معجزات و کرامات انبیاء و ائمه و اولیاء و فرّه و خُرّه کیانی پادشاهان ایرانی مبتنی گردیده است، بـهمین روی سـهـروردی مـؤسـس آمـوزه سیاسـت ایرانی ـ اسلا می در میان فیلسوفان اسلا می است.
۱۸.

رهیافت های ناظر بر تأثیر عرفان و تصوف در فرایند تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان عقلانیت تصوف شریعت تمدن اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 140 تعداد دانلود : 695
عرفان و تصوف در زمره پدیدارهایی است که در عرصه نظری و نیز در حوزه تحولات اجتماعی منشا اثر بوده و از وجوه تاثیرگذار تمدن اسلامی تلقی می شود که رویکردهای متفاوتی درباره آن اتخاذ شده است. در این پژوهش با طرح سه نظریه کلی به پدیدار عرفان و تصوف پرداخته شده است. رویکرد اول اساس و جوهر تمدن اسلامی را تصوف و عرفان تلقی می کند و اساس تمدن اسلامی از ابتدا تا کنون را بر همین مبنا تفسیر می نماید. رویکرد دوم به عدم امکان تأسیس اندیشه های سیاسی و تمدنی بر مبنای تصوف و عرفان باور دارد و این جریان را اصلی ترین عامل تعطیلی عقل و زوال اندیشه و تمدن اسلامی می داند. رویکرد سوم جریان عرفانی را از عوامل مهم و جریان ساز می داند که سبب بالندگی تمدن اسلامی شده است.
۱۹.

تحلیل رئالیسم معرفتی از دیدگاه لری لائودن آیا رئالیسم معرفتی تبیین صحیحی از پیشرفت علم ارائه می دهد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیش‏رفت علم رئالیسم معرفتی لائودن صدق تقریبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 573 تعداد دانلود : 612
در دهة 1970 میلادی میان رئالیست ها و پسارئالیست ها مناقشه ای حول محور دو پرسش مطرح بود؛ هدف معرفتی علم چیست و چگونه می توان پیشرفت یا توفیق علم را به بهترین نحو تبیین کرد؟ یکی از مهم ترین رویکردها نگرش رئالیسم متکی به صدق نظریه ها بود؛ پاسخ رئالیست ها بر مبنای رویکرد مطابقت با واقع تبیین می شد و تاریخ پیشرفت علم را دلیل این امر می دانستند. در مقابل، برخی نظیر لائودن دو مفهوم توفیق در علم و صدق را از یک دیگر متمایز می کردند؛ لائودن با بهره گیری از تاریخ فلسفة علم رئالیسم معرفتی را از دو نقطه آماج حمله قرار داد؛ اولاً از نظر او مفهوم صدق تقریبی یک نظریه یا پیش روی به سمت صدق دارای تعریفی روشن از جانب رئالیست ها نبود، ثانیاً ارتباط میان صدق تقریبی نظریه و پیشرفت علم به صراحت تبیین نشده است. در این نوشتار دو نقد بنیادین لائودن بر رئالیسم معرفتی تبیین و بررسی خواهد شد.
۲۰.

بررسی انتقادی نظریة «نحوة معیشت» ویتگنشتاین و عمق نفوذ آن در تفکر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معقولیت معناداری ویتگنشتاین جریان زندگی زبان دین سنجة زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 438 تعداد دانلود : 304
معنا داری زبان دین در نزد ویتگنشتاین، یعنی شرکت در یک حیات و داشتن صورت زندگی. بدون «صورت حیات» و شراکت در نحوه ای از این صور، زبان و گزاره های دینی برای فرد معنای خاصی ندارند و فرد نمی تواند آن ها را درک کند. ادراک و داوری یک باور دینی، تنها در پرتو صورت حیات برای فرد امکان پذیر است. آن چنان که کای نیلسون در مقالة معروفش «ایمان گرایی ویتگنشتاینی» (1967) شرح می دهد، اگر به صورت حیات به مثابة یک کل نگریسته شود، انتقاد ی به آن وارد نخواهد بود؛ زیرا صورت حیات همان است که باید باشد و معیار خاص خود را دارد. به عبارت دیگر، صورت حیات در شکل کلی معیار خاص خود را برای خرد پذیری/ خرد گریزی و فهم پذیری/ فهم گریزی دارد. ویتگنشتاین نظریة «جریان زندگی» را با هدف محدود کردن ایمان در چهارچوب فردی و پیوند برقرار کردن میان ایمان با نحوة زندگی و نحوة معیشت مطرح کرده است. چراکه ایمان و دین نزد او با نحوة زیستن پیوند خورده اند. مراد ویتگنشتاین از صورت حیات همان کنش ها، اعمال، تجربه ها، فرهنگ، و به عبارتی تمام زمینه هاست. یک فرد تا در صورت خاصی از زندگی (ایمان دینی) شرکت نکند یا با آن همدلی نداشته باشد، زبان و کلمات برای او معنای محصلی نخواهند داشت و فرد نمی تواند آن ها را درک و فهم کند. به هر میزانی که شرکت در یک زندگی و صورت حیات بیش تر باشد، آدمی واجد صورت نیرومند تری دربارة آن حیات می شود و در نتیجه، صاحب باور عمیق تر و ژرف تری خواهد شد که همان «عمق نفوذ» است. در نوشتار حاضر نشان می دهیم نظریة جریان زندگی از سه ایراد اساسی رنج می برد؛ شخصی یا ذوقی بودن، فراسنجه بودن زبانی، و خرد گریز بودن.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان