آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

متن

در این بخش سعی شده خوانندگان محترم از اهم کتب، مقالات و آثار منتشر شده در سال‏های اخیر، درباره‏ی موضوع دین و معرفت شناسی، مطلع گردند تا بتوانند با مطالعه‏ی این ویژه نامه و با استفاده از آثار معرفی شده در این قسمت با بحث دین و معرفت شناسی و مسائل پیرامون آن به خوبی آشنا گردند. گروه اطلاع رسانی و آینه‏ی پژوهش، جهت هر چه پربارتر شدن بخش نمایه، از انتقادات و پیشنهادات اساتید و خوانندگان محترم استقبال می‏نماید.
کتاب‏شناسی توصیفی دین و معرفت شناسی
* آلستون، پی و دیگران/ دین و چشم‏اندازهای نو/ ترجمه‏ی غلامحسین توکلی/ ناشر: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی/ 1376 .
چکیده: این اثر در قلمرو معرفت‏شناسی دینی و فلسفه‏ی دین و روان‏شناسی است و به قلم متکلمان بزرگی نگاشته شده است. این کتاب شامل هشت مقاله است و مقالات ابتدائی از پی. آلستون است با عناوین: دین، زبان دینی، تبیین‏های روان شناختی از دین، سه مقاله بعدی از میلتون ینیگر با عناوین: احیای طبیعت گرایانه دین، دین و علم، و دین و نیازهای فرد در دو بخش. و مقاله‏ی آخر این اثر با عنوان مبناگروی و شناخت‏شناسی دین از محمد لگنهاوزن است.
* ابراهیمیان، حسین/ معرفت‏شناسی از دیدگاه برخی از فلاسفه‏ی اسلامی و غرب/
ناشر: بوستان کتاب قم/ 1378 .
چکیده: نویسنده در این کتاب به بررسی تطبیقی مسأله‏ی شناخت از دیدگاه فلاسفه‏ی اسلامی و فلاسفه‏ی غرب پرداخته است. وی کوشیده است با مقایسه‏ی این نظریات، ضعف تفکر فلسفی غرب و نیز استحکام فلسفه‏ی اسلامی را آشکار سازد. فصول این کتاب از مباحثی مانند ضرورت طرح مسأله‏ی شناخت و نیز تعریف شناخت آغاز شده، سپس تاریخچه و ادله‏ی قائلان به عدم امکان شناخت، مورد بررسی قرار گرفته و به اثبات امکان شناخت انجامیده است. فصول بعدی دربردارنده‏ی اقسام علم، مسأله‏ی تصور و تصدیق و نیز اقسام مفاهیم کلیه است. در ادامه دیدگاه‏های پوزیتویسم منطقی و فلسفه‏ی تحلیل زبانی و همچنین آراء فلاسفه‏ی اسلامی مطرح شده است. بخش پایانی کتاب به بررسی ابزار شناخت و نیز ارزش و معیار شناخت اختصاص یافته است.
* ابراهیمیان، حسین/ معرفت‏شناسی در عرفان/ ناشر: حوزه‏ی علمیه‏ی قم، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز انتشارات/ 1378 .
چکیده: در این کتاب جایگاه عقل و برهان و معرفت و شهود عرفانی ارزیابی شده طی آن تفاوت‏ها، رابطه و پیوند و طریقه‏ی متحد ساختن این دو شیوه بررسی گردیده است. مباحث کتاب عبارتند از: ماهیت معرفت در عرفان، اعتبار جایگاه عقل از دیدگاه اهل معرفت و شهود عرفانی، عوامل برتری و شرافت عرفانی بر معرفت عقلی و فلسفی، اتحاد معرفت عرفانی و فلسفی، جایگاه معرفت عرفانی در قرآن و سنت، ابزار شناخت عرفانی، مراتب و درجات شناخت عرفانی، موانع و آفات معرفت و شهود قلبی (عرفانی) از دیدگاه قرآن، زمینه‏ها و شرایط معرفت عرفانی از دیدگاه قرآن و معیار و میزان صدق در معرفت عرفانی.
* جوادی آملی، عبداللّه‏/ شریعت در آینه‏ی معرفت/ ناشر: مرکز فرهنگی رجاء/ 1377 .
چکیده: در این اثر مؤلف گرامی به مبحث دین‏شناسی، مبادی و اصول موضوعه‏ی فلسفی معرفت‏شناسی، تحلیل معرفت شناسانه و تمایز دین‏شناسی و معرفت‏شناسی دین، پرداخته است. نویسنده در این اثر ضمناً به نقد نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت پرداخته است تا جایی که می‏نویسد: لغزش‏های فراوانی که در فریضه‏ی قبض و بسط وجود دارد، ایجاب می‏نماید که آن را تهذیب بلکه احیا نمود. نویسنده به مطالب گوناگونی پرداخته که به طور خلاصه به عناوین برخی از مطالب اشاره می‏شود: احیای معرفت دینی، حقیقت دین، ثبات وبازسازی دین، دین فهمی و دین داری، ثبات و تحول فهم شریعت، معنای نسبیت، مبادی تصوری و تصدیقی مسأله‏ی قداست، مسانخت علم و ایمان، علم و دین، همراهی وحی و عقل، خاتمیت و کمال دین و تفاسیر مختلف از آن، معرفت دین، ثبات و تغییر معرفت دینی، معرفت‏شناسی و مبادی آن، بازیگری و تماشا، داوری‏های درجه‏ی نخست و داوری‏های معرفت‏شناسی و مسأله‏ی نسبیت، تقدس مفاهیم دینی در فهم بشری. در چاپ دوم این اثر، ویراستار آن در مقدمه‏ی جدیدی با عنوان «مطلع» به پاسخ گویی نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت پرداخته و مباحثی چون مبادی انتولوژیک معرفت و شناخت و تأثیر آن در معرفت دینی را به بحث گذاشته است.
* حسین زاده، محمد/ مبانی معرفت دینی/ ناشر: انتشارات مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‏سره / 1379 .
چکیده: انسان خود را با انبوهی از معارف رو به رو می‏بینید، این معرفت‏ها متنوع و گوناگون است، برخی مربوط به امور حقیقی‏اند و برخی مربوط به امور اعتباری. می‏توان مجموعه‏ی معرفت‏های انسان را، به لحاظ متعلق، به معرفت دینی و معرفت غیردینی تقسیم کرد. احیاناً به اشتباه از معرفت غیردینی به معرفت بشری تعبیر می‏شود. در حالی که معرفت دینی نیز نوعی معرفت بشری و به مجموعه‏ی شناخت انسان از دین و ابعاد گوناگون آن اطلاق می‏گردد.
در این نوشتار فقط بخشی از تقسیم اخیر، یعنی معرفت دینی، مورد نظر است. پس از تعریف معرفت دینی و بیان تمایز آن با واژه‏های متشابه به بازنگری و ارزیابی این گونه معرفت‏های بشری پرداخته، مباحثی بنیادین درباره آن طرح شده است و عقل معرفت‏های انسان را بازنگری کرده مورد ارزیابی قرار می‏دهد و قلمرو آن را با قلمرو معارف تجربی با معارف عقل بررسی می‏کند و اگر تداخل یا تعارض داشته به چاره جویی و یافتن راه حلی می‏پردازد و بالاخره مباحث دیگری از دین‏شناسی معاصر همچون پلورالیسم دینی یا حقانیت همه‏ی ادیان، هرمنوتیک و قرائت‏های گوناگون از دین را مطرح می‏کند. مشغله‏ی اصلی کتاب، معرفی جایگاه معرفت دینی در میان دیگر معرفت‏هاست تا میزان ارزش و اعتبار آن مشخص گردد. مباحث این کتاب مشتمل بر ده فصل است: معرفت دینی و معرفت‏شناسی دین، ارزش معرفت دینی، ارزش معرفت بشری، تعارض علم و دین و تعارض عقل و دین، تغییر دین وتحول معرفت دینی، نظریه‏ی قبض و بسط معرفت دینی، پلورالیسم دینی، حقانیت و رستگاری در بینش اسلامی، هرمنوتیک، قرائت‏های مختلف از متن .
* حسین زاده، محمد/ معرفت‏شناسی/ ناشر: مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‏سره / 1378 .
چکیده: این نوشتار در دو بخش شامل مباحث معرفت‏شناسی و معرفت دینی است. نویسنده پس از بحث از امکان معرفت و نقد و بررسی آراء سوفیسم، شک گرایی و نسبیت گرایی از علم حضوری و ویژگی‏های آن و نیز علم حصولی، تصور و تصدیق و نهایتاً اقسام تصور سخن گفته است. وی در ادامه حقیقت مفاهیم کلی را مورد بحث قرار داده و نظریه‏های مختلف در مورد آن از قبیل نام گرایی، دیدگاه شبح گرایان، افلاطونیان و ارسطوئیان را طرح و بررسی نموده است. این بخش با عناوینی همچون نقش عقل و حس در تصورات و تصدیقات و نیز مسائل مربوط به ارزش شناخت به پایان می‏رسد. بخش دوم به تعریف، قلمرو و ابزار معرفت دینی پرداخته و از تعارض علم و دین و تحول معرفت دینی سخن گفته و در پایان تئوری قبض و بسط معرفت دینی را مورد نقد قرار داده است.
* حسینی طهرانی، سید محمد حسین/ نگرشی بر مقاله‏ی بسط و قبض تئوریک شریعت/ ناشر: مؤسسه ترجمه و نشر دوره‏های علوم و معارف اسلامی/ 1415 ه. ق.
چکیده: این کتاب در نقد تنها دو مقاله از مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت پرداخته است. مطالب این کتاب قبلاً در ضمن جلد دوم از کتاب نور ملکوت قرآن (اثر خود مؤلف) آمده بود. از دیدگاه وی حجیت و ابدی بودن قرآن کریم در مقالات قبض و بسط مورد اشکال قرار گرفته است و به این نظریه دو اشکال مهم وارد می‏داند و به همین ترتیب مطالب کتاب به ده بخش تقسیم شده که عناوین آن بدین ترتیب ذکر می‏گردد: اصالت و ابدیت دین الهی و محدودیت فهم بشری، تقدم علوم اسلامی بر علوم امروزی، اساس حوزه‏های علمیه بر قرآن و عرفان است، اعراض روشنفکران از مبانی اسلامی در اثر فرهنگ خارجی، مجاز و استعاره‏ی قرآن عین صدق و بلاغت است، تعدی از ظهورات قرآن اسقاط حجیت قرآن است، برهان علامه‏ی طباطبایی در استناد علل طبیعی به علل مجرده، منطق قرآن در حجیت عقل و یقین است، نه فرضیه‏های وهمی، فطرت راه تکوینی کمال و احکام فطری رساننده به کمالند، نظریه‏ی تبدیل انواع صرف فرضیه بوده و دلیل قطعی ندارد و در خاتمه عنوان: سر منعمعاندین در هر زمان از تعمق در قرآن جای گرفته است.
* دژاکام، علی/ نسبیت معرفت دینی در اندیشه‏ی استاد مطهری/ ناشر: قادر/ 1378 .
چکیده: این مجموعه حاوی مقالاتی است پیرامون معرفت‏شناسی، علم کلام، فلسفه‏ی اخلاق، آزادی و احیای دین همراه با دیدگاه‏های شهید مطهری در این رابطه، برخی از عناوین کتاب عبارتند از: نسبیت معرفت در اندیشه‏ی استاد مطهری، نقد نظریه‏های اخلاقی، علم کلام از منظر شهید مطهری، ضرورت پیدایش کلام جدید، مذاهب کلامی اسلام، تأثیر متقابل فلسفه و کلام، آسیب‏شناسی دینی شهید مطهری، ضرورت احیای مفاهیم دینی، سیمانگاری خداوند در قرآن و عرفان، متد دین‏شناسی، عقل و اجتهاد، عقل و فلسفه‏ی احکام.
* ربانی گلپایگانی، علی/ معرفت دینی از منظر معرفت شناسی/ ناشر: دانش و اندیشه معاصر/ 1378 .
چکیده: اصول عقلی شناخت بخش اول کتاب است. نویسنده توضیح می‏دهد که این بحث گرچه به معرفت‏شناسی دینی اختصاص ندارد ولی از آنجا که پیش فرض و مقدمه‏ی هرگونه معرفت و شناختی است، طرح آن سودمند است. در فصل اول به پنج اصل عقلی در شناخت اشاره می‏کند و در فصل دوم ابزارهای شناخت (حس، شهود، عقل) را می‏سنجد. فصل سوم از صواب و خطا در معرفت‏های دینی سخن می‏گوید و در فصل چهارم مسأله‏ی حجیت در معرفت دینی بررسی می‏شود. پس از بحث درباره قداست معرفت دینی در فصل پنجم، فصل ششم به اندازه‏گیری میزان تأثیرگذاری معرفت‏های برون دینی بر معرفت‏های دینی می‏پردازد. بخش دوم کتاب شانزده فصل دارد با این عناوین؛ تبیین ماهیت بحث تکامل معرفت دینی، تکامل معرفت دینی، اقسام تحول و تکامل در معرفت دینی، ترابط و تحول در هندسه یا در گزاره‏ها، مبنای معرفت شناختی نظریه‏ی معرفت دینی، انواع رابطه‏ها در علوم، کدام رابطه‏ی معرفتی، بررسی دلایل عقل تئوری ترابط عمومی معارف بشری، بررسی شواهد استقرایی تئوری قبض و بسط. گفتنی است که اکثر مباحث این کتاب در نقد آراء عبدالکریم سروش در باب معرفت دینی است.
* سروش، عبدالکریم/ قبض و بسط تئوریک شریعت: نظریه‏ی تکامل معرفت دینی/ ناشر: مؤسسه‏ی فرهنگی صراط/ 1373 .
چکیده: نام کتاب نام یکی از مقالات خود کتاب است که شامل چهار بخش است که ابتدا درمجله‏ی کیهان فرهنگی (سال 69-67) به صورت سلسله مقالاتی منتشر شده بود. مقالات مذکور اساس کتاب می‏باشد و سایر مطالب کتاب به ذکر نقدها و پاسخ به مقالاتی است که بر این مقالات نوشته شده است. این کتاب دارای یک فهرست تفصیلی و مقدمه‏های چاپ‏های آن، چهار بخش و یک بخش ضمائم می‏باشد. عنوان بخش اول «فهم دین و کلام جدید» است که درس‏های مؤلف بوده که در دانشگاه امام صادق علیه‏السلام تهران برگزار شده است که مطالب آن با عنوان فهم دین و کلام جدید در پنج درس به شرح ذیل آمده است. درس اول شامل عناوینی از قبیل موضوع علم کلام، وظیفه‏ی متکلمان، اختلاف متکلم با فیلسوف، شاخه‏های علم کلام جدید و ملاک‏های مختلف در تمایز علوم است. درس دوم دربردارنده‏ی موضوعاتی از قبیل موارد ذیل است: تقسیم علوم به مصرف کننده و تولید کننده، تأثیرات تحول علوم مختلف در علم کلام، معانی علم، مقام داوری و مقام گردآوری، مقام تعریف و مقام تحقق، معرفت‏شناسی پیشینی و پسینی، معنای دقیق بشری بودن معرفت دینی. در درس سوم نیز درباره‏ی فهم، مطالبی ذکر نموده است که به برخی از آنها اشارت می‏شود: معنای دقیق فهم عمیق‏تر، تحول فهم، ذومراتب بودن فهم یک قضیه، نقش تئوری‏های پیشین در ارتباط افکندن میان امور، تأثیر تحول و فروکاستن(1) در فهم، تحول فهم ما از مفردات دینی. در درس چهارم نیز موضوعات ذیل به چشم می‏خورد: عدم تأثیر تحول فهم در ثبات تصدیق، نمونه‏هایی از تحول فهم، نقش شناخت اضداد و اغیار در عمق فهم، تحول فلسفه، تأثیر عواملی مانند عوامل مولد یک علم، پیشنیه‏ی تاریخی آن علم، شروط صدق، دانستن لوازم و نتایج کذب یک سخن در بهتر شدن فهم و تأثیر تحول در فهم معارف دینی. در درس پنجم نیز به این موارد می‏توان اشاره نمود: ارتباط معارف با هم، تأثیر معرفت‏شناسی پسینی بر علم و فلسفه، ارتباطات میان علوم. در پایان این بخش مؤلف خلاصه‏ی مدعیات خویش را در این مباحث، این گونه ذکر می‏نماید:
1 ) هیچ فهمی از دین وجود ندارد که به معرفت‏ها و فهم‏های برون دینی متکی نباشد.
2 ) اگر فهم‏های بیرونی تحول یابند فهم دینی هم متحول می‏شود.
3 ) فهم‏های بیرونی تحول یافته‏اند.
بخش دوم که مهمترین و جنجال انگیزترین قسمت کتاب است شامل چهار مقاله با
______________________________
1. Reduction
______________________________
عنوان «قبض و بسط تئوریک شریعت» است و متضمن ادعای جدائی دین از معرفت دینی و تاریخیت معرفت دینی و تابعیت آن نسبت به معارف بشری است.
در مقاله‏ی اول عناوین ذیل به چشم می‏خورد: تأثیر دانسته‏های پسین بر علوم پیشین، رشد کیفی معرفت، بسط درونی معرفت، تأثیر نظریه‏ی حرکت زمین بر معارف دیگر، فهم دینی سیال و عصری و دینامیک است، دین هر کس فهم او از شریعت است، فهم متحول از شریعت باید روشمند و مضبوط باشد.
خلاصه مدعیات این مقاله:
1 ) فهم از شریعت در تحول مستمر بوده است و هر فهم نو از شریعت بر دو رکن معرفتی بنا می‏شود: رکن بیرونی (معلومات تازه‏ای که پا به سرای ذهن می‏گذارد) و رکن درونی (سرمایه‏ها و اندوخته‏های علمی پیشین شخص عالم).
2 ) متون دینی و تاریخ زندگی و سنن اولیای دین، اموری ثابت‏اند و آنچه تحول می‏یابد فهم روشمند و مضبوط از آنهاست زیرا فهم‏ها و استنباط ها لاجرم مستند به رکن درونی یعنی اندوخته‏های معرفتی غیردینی عالمان است و اندوخته‏ها نیز در تحول و تکامل مستمر هستند، به همین سبب اختلاف فهم‏ها از شریعت امری است طبیعی و انسانی، و همچنین همواره فهم شریعت به مبانی بیرون از شریعت و فهم فقهی به مبانی بیرون از فقه (کلام و انسان‏شناسی و...) مستند و مسبوق است و این امر اختیاری نیست.
3 ) فهم دین تنها در برخورد با مقتضیات زندگی عصر جدید نو نمی‏شود بلکه با مبانی علمی جدید هم تغذیه می‏شود. لذا عصری شدن دین فقط به معنی حل مسائل مستحدثه نیست و بلکه به معنای هماهنگ شدن فهم دینی با دیگر فهم‏ها و معرفت‏ها و مبانی عصر هم هست.
در مقاله‏ی دوم این بخش، عناوین ذیل قرار دارد: هر معرفتی مجموعه‏ای است تکامل‏پذیر از آراء حق و باطل، تحقیق در رشد معرفت، بحثی تاریخی و درجه‏ی دوم و ناظر به معارف درجه‏ی اول است، معرفت‏شناس توصیف می‏کند نه داوری درجه‏ی اول، معرفت دینی از نزاع ها، فربه‏تر می‏گردد، آگاهی‏های پسین بر پیشین سه نوع تأثیر دارند: تأیید و اثبات، رد و ابطال و تغییر دایره‏ی معنا. از مهمترین علل تحول، بروز تعارض است، روش ابزار انگارانه برای حل تعارض علم و دین، تأثیر علوم جدید در تفسیر قرآن، روش تفسیر علامه‏ی طباطبایی و لوازم آن، لوازم فهم عامیانه‏ی شریعت و فهم برهانی و عقلانی آن و هماهنگیین دو فهم با معلومات دیگر صاحبان آن، اختلاف این دو فهم در امتداد عقل پس از معصوم، اخباریگری مسبوق به نظریه‏ای معرفت شناختی است، تأثیر قرائن خارجی در فهم روایات، تأثیر اطلاعات خارجی فقیه در استنباط و تأثیر مبادی انسان‏شناسی و جهان‏شناسی در فتوای فقیه .
در مقاله‏ی سوم نیز مطالبی در ذیل این عناوین مطرح شده است: ضامن دینی بودن معرفت، مراجعه‏ی مستمر به کتاب و سنت است، همیشه دو فهم از دین با هم تعارض می‏یابند نه فهمی از دین با خود دین، فهم دینی همانند پذیرش دین، مسبوق به اصولی غیردینی است، خلوص متحول باید جایگزین خلوص ثابت گردد، تأثیر ندانسته‏ها بر دانسته‏ها، معرفت تاریخی نمونه‏ی مناسبی برای مدعای قبض و بسط، تغییر معرفت‏شناسی کهن به نو، معرفت دینی نیز چون معرفت تاریخی، بلاموضوع و گزینشی است، رشد معرفت دینی تابع سؤالات دینداران از شریعت است و سؤالات هم متحول اند، مقام گردآوری و داوری معرفت، شریعت صامت است و پاسخ او به قدر پرسش‏های ما و هم سطح آنهاست، طرح مسأله‏ی فطرت از سوی مرحوم مطهری به دلیل تولد علم و سؤالات جدید است، گره‏گشای مشکلات فقیه معلومات دیگر اوست نه فقط تهور و بصیرت و دقت، کلام علی علیه‏السلام در به سخن درآوردن قرآن صامت. خلاصه‏ی مطالب این مقاله را می‏توان در محورهای زیر بیان نمود:
1 ) دانش‏های بشری به طور سیستماتیک، سؤالاتی را در برابر شریعت می‏نهند و آن را استنطاق می‏کنند و نقش زایندگی و آرایندگی دارند و شریعت با پاسخ دادن یا ندادن، مضمون و غنای خود را آشکارتر می‏کند.
2 ) معرفت دینی مجموعه‏ی پاسخ‏هاست به تناسب سؤالات مطروحه و چون دانش‏ها و سؤالات نوشونده‏اند پاسخ های شریعت نیز نو می‏شوند و این نوشوندگی هم کمّی است و هم کیفی.
3 ) تئوری‏های فلسفی و علمی هر عصر در برابر شریعت سه نقش ویژه دارند: یکی در انداختن سؤال و روشن کردن میدان کاوش و راه‏های جستجو، دوم ارائه‏ی میزانی برای داوری پاسخ و سوم ارائه‏ی چهارچوبی برای فهم آن.
در مقاله‏ی چهارم به مطالبی پرداخته شده است که بعضی از عناوین آن بدین شرح است:
تفاوت تحول و تکامل با نسبیت و تغییر، گواهی جمیع معارف بشری بر تحول و تکامل فهم ما از همه چیز، قطعیات علوم و ضروریات دین، نقضی بر مدعای ما نیست، مجاری تأثیر دانسته‏های غیردینی در فهم دینی و غنای آن، تفاوت دینداری عالمانه و عامیانه، نقش پیش فرض‏ها و تعدد ادله در فهم بهتر نتیجه و کلام، راز جدال عرفا با متکلمان، چگونه می‏توان مراد متکلم را بهتر از خود متکلم فهمید، تفاوت معنا و مراد، با ذهن خالی و بی‏تکلف به سراغ شریعت رفتن، حاکم کردن درک‏های عرفی و عامیانه است، شریعت کامل و خالص فقط نزد شارع است، راه‏های بهتر فهمیدن، معنای روشن‏تر پارادوکس تأیید (گودمن).
خلاصه مطالب این مقاله را می‏توان در موارد زیر ارائه نمود:
1 ) معانی عبارات و نظریات مسبوق به تئوری‏های عالمان‏اند.
2 ) ظهور در گرو انس لفظ به معنا نیست بلکه در گرو انس ذهن با تئوری‏هاست.
3 ) در اثر تحول معرفت دینی گاه ظهوری عوض می‏شود و گاه حجیت ظهوری.
4 ) سخن واحد در هندسه‏های مختلف، افاده‏ی معانی مختلف خواهد کرد.
5 ) دخالت عقل در فهم دین، کمکی است که تئوری‏های علمی و فلسفی، کلامی و عرفانی به فهم دین می‏کنند.
6 ) کشف معانی طولی و تکاملی، که از طرفی برحق بودن اقوال شریعت و از طرف دیگر بر واقع نما بودن معارف بشری متکی است، فقط معانی ظاهر را منظور می‏دارد و بس. از همین معانی ظاهر فهم متکامل نصیب عالمان می‏شود.
7 ) در مقام تعلیم و تعلم باید فهم و معرفت اقرب و اشد را مقدم داشت.
بخش سوم کتاب مشتمل بر سه مقاله با عنوان «موانع فهم نظریه‏ی تکامل معرفت دینی» است. این مقالات پاسخ غیرمستقیم به مخالفان نظریه‏ی قبض و بسط است.
در مقاله‏ی اول این بخش، عناوین ذیل به چشم می‏خورد: فهم این نظریه مبتنی بر معرفت‏شناسی و تاریخ علم است، اوصاف معرفت‏شناسی قدما و جدید، اهمیت تفاوت میان نگرش بیرونی و درونی، سؤال اصلی و درجه‏ی دوم بحث ما و پاسخ آن، معرفت درجه‏ی دوم تحول را در معارف درجه‏ی اول می‏بیند و ناظر به خود نیست، لذا پارادوکسیکال نیست، تفاوت میان تفسیر همه چیز و تغییر فهم ما از همه چیز، موارد تمایز معرفت درجه‏ی اول و دوم، مفاد ضروری دین که درجه‏ی اول است با تحول آن که درجه‏ی دوم است تنافی ندارد، بقای اعتقادبه کتاب و سنت غیر از ثبات فهم آنهاست، هر فهمی از دین مجاز نیست، حتی فهم صحیح از شریعت هم غیر از شریعت است، صحیح و کامل دانستن فهم خود مانع قبول تحول معرفت است، لوازم سوء یکی دانستن معرفت دینی با دین، پیش فرض‏های مرحوم مجلسی و علامه طباطبایی برای فهم دین، تفاوت فهم علامه‏ی طباطبایی با مولوی از علیت در قرآن، توصیه به تصحیح مبادی بیرونی منطقی و روشی است، تفاوت میان تکامل معرفت و شکاکیت، معرفت دینی نتیجه‏ی ترکیب دو رکن بیرونی و درونی است و لذا عصری است.
خلاصه‏ی مطالب این مقاله:
1 ) معرفت‏شناسی فنی است که شاخه‏های مختلف دانش بشری را پس از تولد و رشدشان و با هویت جمعی و تاریخی شان بررسی می‏کند، نه احکام ادراکات انسان را.
2 ) غلط‏ها و صحیح‏ها هر دو جزء معرفت درجه‏ی اول‏اند.
3 ) معرفت‏شناسی یک معرفت درجه‏ی دوم است و برآمیختن احکام دو گونه معرفت درجه‏ی اول و دوم زمینه‏ی مناسب برای مغالطه است.
4 ) معرفت دینی یک معرفت بشری است و معرفت درجه‏ی دوم در طول معرفت درجه‏ی اول است.
5 ) دو سؤال مهم در معرفت‏شناسی دینی وجود دارد: آیا معرفت دینی در تحول و تکامل است و معرفت دینی از چه منابعی تغذیه می‏کند؟
6 ) ایمان، شریعت و علم به شریعت (معرفت دینی) سه عنصر مرتبط ولی متمایزند.
7 ) معرفت‏شناسی ادعا نمی‏کند که همه چیز در تغییر است (که پارادوکسیکال است)، او حداکثر می‏تواند ادعا کند که همه‏ی معارف درجه‏ی اول در تحول‏اند (که هیچ عیب منطقی ندارد).
8 ) فهم دین نسبی و عصری است و این با نسبی و عصری بودن حقیقت فرسنگ‏ها فاصله دارد.
9 ) ثبات فهم پاره‏ای از معارف دینی را نمی‏توان دلیل استعفای آنها از مبانی بیرونی دانست چرا که هم ثباتشان مستند به بیرون است و هم تغییراتشان.
در مقاله‏ی دوم این بخش مطالبی ذکر شده که به برخی از عناوین آن اشاره می‏گردد: بررسی این ادعا که معارف دینی متحول است، فهم ما از اصل تناقض بدیهی نیز بهتر و عمیق تر شده است، ربط انواع مختلف دارد، تقسیم روش شناسانه‏ی علوم حقیقی، داد و ستدمیان علوم نقلی و تجربی و عقلی، سه روش عام عقل و نقل و تجربه، تقسیم علوم به تولید کننده و مصرف کننده، معرفت دینی خریدار است و لذا تابع علوم مولد خود می‏باشد، اهمیت بحث انتظارات ما از دین، مجموعه‏ی معرفت بشری نه کامل است، نه صادق و نه خالص.
در مقاله‏ی سوم این بخش مؤلف در پی تبیین اصناف عوامل مؤثر در تحول درک و اصناف نسبت و روابط ممکنه میان معارف بشری و تحلیل اصل ترابط کلی میان آنهاست.
در این مقاله عناوین ذیل آمده است: نتایج و لوازم ابطال فرمول شیمیایی آب (H2o)، دخالت علم و فلسفه و کلام و اصول روش شناختی و معرفت شناختی در بررسی یک قطره آب، علوم مورد بحث ما علم در مقام تحقق است، نه مقام تعریف، تعارض علم و دین شخص را به وارسی تمام معارف می‏کشاند و این دلیل ربط وثیق تمام معارف است، همکاری علوم در سیر تاریخی مشخص می‏شود نه در تقارب موضوع، اتحاد معرفت شناختی میان تمام علوم، نمونه‏ای از تحول فکر در ملا محمد امین استر آبادی، پیوند دیالوگی میان پرسش و پاسخ مبین ارتباط میان آنهاست، علم می‏تواند برای فلسفه مسأله آفرین باشد و تفاوت فلسفه‏ی ملاصدرا و بوعلی، انحای مختلف ترابط علوم که موجب شرکت آنها در تحول یکدیگر است.
خلاصه مطالب این مقاله را می‏توان بدین گونه اشاره نمود:
1 ) داد و ستد علوم از یکدیگر و مشارکتشان در سود و زیان یکدیگر، بهترین نشانه‏ی ارتباط علوم است.
2 ) علوم موجود، مرزهای نامشخص با یکدیگر دارند و هر روز ممکن است مسأله‏ای از علمی به علم دیگر منتقل می‏شود.
3 ) نسبت بین معرفت دینی و سایر معارف نسبت داد و ستد و نفع و زیان است.
4 ) وقتی در علمی تعارضی پیش می‏آید، دورترین مبادی و مسائل و نتایج هم (چه در آن علم و چه در علوم دیگر) در ایجاد آن تعارض متهم می‏گردند و یا از وجود آن آسیب می‏بینند و لذا همه با آن ارتباط دارند.
5 ) غرض از علم، رشته‏ای علمی است در ظرف خارج نه در نفس عالم، و در ظرف تحقق نه در ظرف تعریف، و در مقام اثبات نه در مقام ثبوت، و دارنده‏ی هویت جمعی و جاری و قائم به کوشش‏های روشمند و صائب و خاطی عالمان.
6 ) نکته‏ای (حق یا باطل) که امروز در علم الف به چنگ می‏افتد می‏تواند فردا در علم‏هایدیگر (بیگانه یا خویشاوند با علم الف) به کار آید و بدان‏ها سودی یا زیانی برساند. این به کارآمدن موجب کشف و تأسیس نکته‏های نو در آن علوم می‏گردد مانند اینکه یافته‏های تجربی به کمک فلسفه برود و فلسفه را بارور کند و یافته‏های جدید فلسفی نتیجه بدهد.
7 ) علوم به اعتبار میزان داوری به سه دسته‏ی بزرگ عقلی و نقلی و تجربی تقسیم می‏شوند. داد و ستد و مساهمتشان در سود و زیان، همه را به یک خانواده بدل می‏کند.
8 ) بنابر پاردوکس تأیید، گزاره‏های علمی تجربی، همه مؤید یکدیگرند و بنابر وحدت روش شناختی علوم، جمیع علوم تجربی در یک دسته و علوم نقلی هم در یک دسته قرار می‏گیرند و همه محتویاتشان در سود و زیان هم شرکت می‏جویند و بنابر تلائم معرفت شناختی علوم، تحولی در فهم روش و زبان و یقین، تعادل مجموعه را به هم می‏زند و علوم نسبت‏های تازه با هم می‏یابند و بدینسان آشکار می‏شود که علوم مختلف در فربهی و رنجوری و قبض و بسط یکدیگر سهیم‏اند و با هم می‏تپند و می‏جوشند.
بخش چهارم کتاب شامل دو مقاله است: مقاله‏ی اول «لب لباب نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت» نام دارد که خلاصه‏ی مقالات قبض و بسط است و توسط آرش نراقی نگارش شده است. مقاله‏ی دوم با نام «قبض و بسط در میزان بحث و نقد» سخنرانی مؤلف در جمعی از طلاب حوزه‏ی علمیه‏ی قم است و در آن نظریه‏ی قبض و بسط را تشریح و به سؤالات پاسخ می‏دهد.
بخش پایانی کتاب که ضمائم آن است حاوی مقالات ذیل است:
1 ) نقدها را بود آیا که عیاری گیرند. این مقاله پاسخ مؤلف است به نقد این نظریه توسط حجة‏الاسلام صادق لاریجانی.
2 ) عمارت کردن قلعه سلطان. این مطلب پاسخ مختصری است به سه کتابی که در نقد نظریه نوشته شده است. این کتاب‏ها عبارتند از:
الف) نقد نظریه‏ی شریعت صامت نوشته‏ی حسین غفاری.
ب ) فقر تاریخی نگری نوشته‏ی عطاء کریمی.
ج ) معرفت دینی نوشته‏ی حجة‏الاسلام صادق لاریجانی.
3 ) دعوی درویشی و وعده‏ی خاموشی، این مقاله پاسخ به نقد دیگری از حجة‏الاسلام صادق لاریجانی است.
4 ) پاسخ به مقاله‏ی «ثبات و تغییر در اندیشه‏ی دینی» این مطلب پاسخی است به نقد حبیب‏اللّه‏ پیمان.
5 ) بازآموزی پارادوکس تأیید، فکر دینی و جدال با مدعی، این مقاله نگارش حمید وحید دستجردی است که در آن به توضیح پارادوکس تأیید و تحول فکر دینی می‏پردازد.
* صانع پور، مریم/ نقدی بر مبانی معرفت‏شناسی اومانیستی و درآمدی بر مبنای معرفت‏شناسی دینی/ ناشر: دانش و اندیشه معاصر/ 1378 .
چکیده: کتاب از چهار بخش و هر بخش از چندین فصل تشکیل شده است. در بخش نخست کتاب به تفصیل درباره تعریف و تاریخچه‏ی اومانیسم بحث و بررسی می‏شود. در بخش دوم نگارنده به نقد و بررسی معرفت‏شناسی از دیدگاه فلاسفه‏ی اومانیست می‏پردازد. در بخش سوم کتاب بن بست حاصل از اکتفا نمودن بر انسان به منزله مبنای معرفت در اندیشه‏ی نیچه مطرح می‏شود و لزوم تفکری دیگر که هایدگر پیشرو آن است، مورد بررسی قرار می‏گیرد. در هر دو بخش پیش گفته، سعی شده است که فقط از منابع غربی و یا ترجمه‏ی آنها استفاده شود. بخش چهارم کتاب درباره‏ی طرز تلقی نوع اول از مبانی معرفت‏شناسی، یعنی انسان به منزله‏ی جایگاه شناخت، تحقیق و بررسی می‏شود. نگارنده بارزترین مصداق این نگرش را تفکر دینی دانسته و می‏کوشد تا معنای شناخت را در دین اسلام بررسی کند. در این بخش به نحوی مجمل مبنای معرفت‏شناسی دینی - خواه به طریق نقلی و خواه به روش عقلی - بررسی می‏شود. و در پایان تصریح می‏گردد: انسان گرچه آزاد و مختار است اما به خود واگذار نشده تا در عرصه‏ی شناخت که مقدمه‏ی عمل است دچار گمراهی گردد. در این بخش به این نتیجه می‏رسد که خدابنیادی دینی بهترین راه برای رهایی از پارادوکس خودبنیادانگاری است.
* غفاری، حسین/ نقد نظریه‏ی شریعت صامت (بررسی مقالات قبض و بسط شریعت از دکتر سروش)/ ناشر: انتشارات حکمت/ 1368 .
چکیده: مندرجات این کتاب که اولین کتاب در نقد مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت است در نقد دو بخش از آن مقالات است. بعضی از عناوین مطالب به شرح ذیل است: ویژگی‏هایی از مقالات قبض و بسط، مدعای بزرگ، نقد برهان منطقی، نقد و بررسی اشکالات مؤلف در معارف اسلامی و تحریفات مؤلف در کلمات علامه‏ی طباطبایی قدس‏سره ، آشناییبا نظریه‏ی شریعت صامت، نسبیت حقیقت مبنای نظریه‏ی شریعت صامت، اجتهاد در «اجتهاد».
* فعالی، محمد تقی/ معرفت‏شناسی دینی/ ویراسته‏ی مرتضوی زاده، سید محمد تقی/ ناشر: زلال کوثر/ 1380 .
چکیده: مؤلف با استناد به منابع فلسفی و کلام اسلامی و غربی، نخست جایگاه معرفت در سرشت آدمی، تعریف، موضوع، روش و پیشینه‏ی معرفت‏شناسی را بیان کرده، آنگاه معرفت‏شناسی در عصر حاضر و تفاوت‏های آن را در جهان اسلام و غرب بررسی کرده است. سپس رویکردهای مختلف را در موضوع معرفت‏شناسی دین، عوامل تجربه‏ی دینی، نظریات گوناگون درباره‏ی ماهیت تجربه‏ی دینی و تفاوت آن با مکاشفه را بیان کرده است و در پایان ویژگی‏های ایمان در فرهنگ قرآن و روایات را مورد توجه قرار داده است.
* فنایی اشکوری، محمد/ تعهد به حقیقت/ ناشر: مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‏سره / 1378 .
چکیده: کتاب مذکور شامل سلسله سخنرانی‏های نگارنده درباره‏ی معرفت‏شناسی، اخلاق و سیاست است که در سال 1377 در جمع برخی از ایرانیان شهر مونترال کانادا ایراد گردیده است. مباحث کتاب عبارتند از: حقیقت و معرفت، موانع و محدودیت‏های حقیقت، سرچشمه‏های اصیل معرفت، حوزه‏های اصلی معرفت، تعهد به حقیقت در اخلاق، تعهد به حقیقت در سیاست و روشنفکر کیست.
* فنایی اشکوری، محمد/ معرفت‏شناسی دینی/ ناشر: انتشارات برگ/ 1374 .
چکیده: مؤلف این اثر در سال 1372 در مونترال کانادا در جمعی از دانشجویان ایرانی مباحثی را درباره‏ی معرفت‏شناسی دینی ایراد نموده است که این کتاب خلاصه آن مباحث است. مباحث این کتاب در سه محور کلی ذیل دسته بندی شده است: 1 ) روش مواجهه با اندیشه‏ها، 2 ) معرفت‏شناسی دینی، 3 ) معارف انسانی و تعالیم وحیانی. برخی عناوین و مباحث این کتاب بدین شرح است: اهمیت شناخت مغالطات، انتقاد سالم، خطا در فهم معارف دینی، تفکیک عناصر حق از باطل، انصاف و بی‏طرفی در فهم یک نقد و فرق مقام تحقیق و آموزش، تمایز دین، ایمان، معرفت دینی و معرفت‏شناسی، نظریه‏ی مدرنیسم، شکاکیت و نسبیت، تئوری قبض و بسط تئوریک شریعت، دین باوری در تاریخ، عقلانیت عصر جدید،یگاه تفکر دینی در عصر جدید، اسلام و اندیشه‏های نظری و سیر دوگانگی عقل و وحی در جهان اسلام با اشاره به آراء ابن تیمیه و افکار ابن رشد به عنوان دو نماینده‏ی اصل قرائت‏های نقلی و عقلی از اسلام، اسلام و اندیشه‏های عملی، جامعیت علم فقه و طرح سؤالات: آیا مدرنیسم ملازم با سکولاریسم است و آیا حکومت اسلام فقط ارزش‏های کلی را از دین می‏گیرد.
* کریمی، عطاءاللّه‏/ فقر تاریخی نگری (بررسی انتقادی مقالات قبض و بسط شریعت/ ناشر: چاپ و نشر علامه طباطبایی/ 1369 .
چکیده: این اثر در نقد و رد نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت است. مؤلف معتقد است: مدعای قبض و بسط با همه‏ی تفصیل و تطویل به کار رفته در عبارات و مطالب آن، فاقد ارزش منطقی و بار علمی است. اگر در نگارش آن، نظم و ترتیب مقدمات و تقدیم و تأخیر مقومات و ارکان آن، منطقاً مرئی می‏گشت، بطلان آن واضح می‏نمود. بعضی از عناوین کتاب عبارتند از: آشفتگی قبض و بسط، آشنایی با مدعای قبض و بسط، کثرت دعاوی، ادراکی بودن تحول و ترابط، شریعت صامت نیست، معرفت روشمند مطلوبست یا صحیح و روشمند، روابط ادراکات، روابط نامربوط، رابطه‏ی صوری ادراکات، رابطه‏ی غیرصوری ادراکات، رابطه‏ی مستقیم ادراکات، تحول معارف یا تکامل آن، هماهنگی علوم و معارف بشری، هماهنگی اندیشه‏های هر متفکر، تحقیق با همه‏ی اندوخته‏های ذهن، غیرقابل اثبات بودن مدعای قبض و بسط.
* لاریجانی، صادق/ قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر/ ناشر: مرکز ترجمه و نشر کتاب/ 1372 .
چکیده: این اثر دربردارنده‏ی دو مقاله است، ابتدا مقاله‏ای با نام «قلعه سلطانی» می‏باشد که در رد مقاله‏ی «عمارت کردن قلعه سلطان» نوشته‏ی دکتر سروش می‏باشد که در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت چاپ شده است و مقاله‏ی دوم «قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر» نام دارد که این مقاله نیز پاسخ به مقاله‏ی دیگری از دکتر سروش است، با عنوان «دعوی درویشی و وعده‏ی خاموشی». لازم به ذکر است که دکتر سروش مقالات مذکور را در جواب به کتاب معرفت دینی اثر مؤلف محترم است بنابر این کتاب حاضر نقد نقد نقد کتاب قبض و بسط است، چون کتاب معرفت دینی در جواب مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت می‏باشد. برخی از عناوین این کتاب عبارت است از: بطلان دعاوی قبض و بسط، تز شریعت صامت، بهتر فهمیدن مراد شارع، استناد معرفت دینی به معارف بیرونی، سطوح مختلف فهم دینی، برهان فرد بالذات، شکاکیت تمام عیار، پارادکس تأیید، قبض و بسط در نقاب تزهای مختلف، وام داری معرفت دینی به معارف بشری، مراتب فهم یک کلام، ظنی بودن علوم تجربی.
* لاریجانی، صادق/ معرفت دینی: نقدی بر نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت/ ناشر: مرکز ترجمه و نشر کتاب/ 1370 .
چکیده: نویسنده‏ی کتاب قبلاً مقالاتی را در مجله‏ی کیهان فرهنگی (سال 5 شماره‏ی 7 ، سال 6 شماره‏ی 2 و 1) در همین موضوع به چاپ رسانیده بود و این کتاب به نحوی بازنویس و تکمیل همان مقالات است و موضوع آن نقد و رد مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت از دکتر سروش می‏باشد.
مؤلف معتقد است از لحاظ نظری و منطقی، نظریه‏ی قبض و بسط کلاً نادرست و بلکه نامعقول است و بخش اعظم کتابش را به اثبات و تبیین همین امر اختصاص داده است. وی این نظریه را شامل سه رکن توصیفی، تبیینی و توصیه‏ای می‏داند که هر سه رکن آن را غیرصحیح می‏داند و می‏گوید. «رکن توصیفی آن که می‏گوید همه‏ی معرفت‏ها و فهم‏ها و از جمله فهم‏های دینی در تحولند، برخلاف واقع است. رکن تبیینی آن که می‏گوید این تحول فهم‏ها ناشی از آن است که هر فهم دینی با همه‏ی فهم‏های بشری گره خورده است، تحلیل غیرمنطقی و نادرستی ارائه می‏کند. و اما توصیه‏ی این مقالات که باروری فهم دینی را در هر چه بیشتر انباشتن ذهن از معلومات بشری می‏داند، به طوری که در فهمی از کتاب و سنت سراسر معرفت بشر حاضر است و لذا برای فهم کامل‏تر و عصری‏تر باید فهم بشری از جهان و طبیعت را کامل‏تر و عصری‏تر نمود و به عنوان مثال مجتهد در استناط احکام شک در رکعات نماز باید مکانیک کوانتم بداند! توصیه‏ای است غیرمنطقی و غیرعقلانی.» ایشان در ادامه به لوازم نظریه‏ی قبض و بسط اشاره می‏کند و چهار مورد را ذکر می‏نماید.
1 ) تفسیر به رأی،
2 ) لغویت شریعت،
3 ) ترویج شکاکیت،
4 ) سست نمودن پایه‏های تقلید در احکام.
وی در توضیح این لوازم این گونه بیان می‏کند.
الف) تفسیر به رأی: «به گمان ما لازمه‏ی نظریه‏ی قبض و بسط، التزام به تفسیر به رأی، به نحوی وسیع و دامن گیر، در متون کتاب و سنت است. وقتی بنا شد کتاب و سنت را چه از لحاظ مفاهیم و مفردات و چه به لحاظ قضایای تصدیقی آن در پرتو نظریات غیردینی که بیشتر آنها صبغه‏ی ظنی دارند، بفهمیم در واقع تفسیر به رأی را به کامل‏ترین و وسیع‏ترین نوع آن ملتزم شده‏ایم... وقتی گفتیم فهم کتاب و سنت همه جا محاط به فهم‏های دیگر بشر است و بعد هم اکثر آن فهم‏ها (و بلکه همه‏ی آنها بر طبق مذاق ایشان [دکتر سروش]) را ظنی و نقدپذیر دانستیم، التزام به تفسیر به رأی گریزناپذیر است... در حالی که تفسیر به رأی هم عقلاً و هم شرعاً ممنوع و محرم است.
ب ) لغویت شریعت و مراجعه به کتاب و سنت: اگر مطالب پراکنده‏ای که در مقالات قبض و بسط آمده است به هم منضم شوند از آن چنین استنباط می‏شود که اصلاً نزول شرایع و مراجعه به کتاب و سنت بی‏دلیل و لغو است... در جایی گفته‏اند (مؤلف مقالات قبض و بسط) نیازهای فردی و جمعی بشر را علوم اجتماعی و مبانی آن تشخیص می‏دهند... اگر علوم اجتماعی نیازهای ما را تشخیص می‏دهند و علوم مولد بشری همه‏ی انواع فهم کتاب و سنت را در قبضه گرفته‏اند، پس کتاب و سنت به چه کاری می‏آید و چه دردی را دوا می‏کند چه آنکه هم درد از علوم مولد است و هم درمان... خوب با این وصف مراجعه به کتاب و سنت و تمسک به حبل اللّه‏ متین یعنی چه؟ زمانی کتاب نور خدا است که خود با ما سخن بگوید، خود دردهایی را مطرح کند که انسان مادی مشغول به خوراک و پوشاک و شهوت جنسی از آن غافل است و خود راه چاره را نشان دهد... مدعای ما این است که کلام خدا و اولیای او، خود با ما سخن می‏گویند. ادله‏ی عقلی تا جایی که سخنی را به نحو قطعی معنا کنند از پذیرش آن چاره‏ای نیست، اما این هیچ ربطی به ظنیات علوم طبیعی ندارد.
ج ) ترویج شکاکیت: یکی از توالی فاسد نظریه‏ی قبض و بسط، ترویج شکاکیت تمام عیار است و این لازمه به نحو قطعی ثابت است. وقتی همه‏ی فهم‏ها را نقدپذیر می‏دانید و اینکه هیچ فهمی مقدس نیست و همه‏ی فهم‏ها در تحولند و همه‏ی فهم‏ها با هم مرتبطند به طوری که هر کشف نوینی یا مؤید آن فهم است یا مضعف و به هر حال بی‏طرف نیست و نیزدو امر بیگانه‏ای ممکن است فردا در ظل تئوری خاصی آشنا شوند، پس جای هیچ گونه فهم یقینی وجود ندارد.
د ) سست نمودن پایه‏های تقلید در احکام: بر پایه‏ی نظریه‏ی ایشان، چنانکه خود هم تصریح کرده‏اند اجتهاد مجتهدانی که طبیعت‏شناسی و جهان‏شناسی و انسان‏شناسی خود را منقح نکرده‏اند قابل اعتماد نیست و مراد ایشان این نیست که آراء آنان در باب طبیعت‏شناسی یا انسان‏شناسی قابل اعتماد نیست، بلکه در احکام فقهی صرفی همچون «شک در رکعات نماز» و «حکم ایام استظهار حائض» و امثال آن نیز چنین اعتمادی وجود ندارد. این جمله‏ی شرطی در زمان ما مقدمی ندارد. هیچ فقیهی یافت نمی‏شود که در همه‏ی علوم طبیعی و فلسفه و عرفان به نظریات منقحی رسیده باشد... بنابر این فعلاً هیچ فقیهی نداریم که فقهش و نظرش در همان باب‏هایی مثل «شک در رکعات نماز» و امثال آن هم متبع باشد!... آقای سروش این معضله را در مورد اصحاب ائمه علیهم‏السلام چگونه حل می‏کنند؟ در مورد بعضی از اصحاب ائمه علیهم‏السلام که این نکته ثابت است که امام علیه‏السلام تعلم احکام را به آنان ارجاع داده‏اند...»
این کتاب شامل فهرست کوتاه و فهرست تفصیل مندرجات، دو بخش که دارای نه فصل می‏باشد و یک خاتمه است. بخش نخست در مباحث اصلی تز قبض و بسط است و دارای هفت فصل با این عناوین است:
1 ) تبیین موضوع بحث؛
2 ) ادعای تحول عام در معارف دینی و ارزیابی آن؛
3 ) ترابط عمومی معارف؛
4 ) مجاری فهم دینی؛
5 ) مجاری بهتر فهمیدن؛
6 ) فهم کتاب و سنت؛
7 ) موضع شکاکانه در مقالات قبض و بسط.
برخی از عناوین فصل اول: تبیین موضوع بحث، ارکان نظریه‏ی قبض و بسط، تبیین اصطلاح «معرفت دینی»، اشکال به مقاله‏ی قبض و بسط در اصطلاح «معرفت دینی»، معرفت دینی به معنای فهم کتاب و سنت منحصر در فقه و تفسیر نیست، تز قبض و بسطمنحصر به معرفت‏های دینی نیست، خطای فاحش دکتر سروش در مورد معانی حرفیه، غفلت ناقد (دکتر سروش) از این نکته‏ی مهم که کتاب و سنت می‏توانند متضمن مسائل اصولی و کلامی باشند.
تبیین رکن اول قبض و بسط، توصیف و تبیین موضوع تحول، آیا رشته‏های معرفتی متحول می‏شود یا تک‏تک قضایا و مفاهیم، سر تحول معرفت دینی از دیدگاه مقالات قبض و بسط، معرفت دینی و معرفت‏شناسی دینی، روش مندی و مضبوطیت قیودی هستند که معرفت‏شناسی را به بازیگری می‏خوانند.
در فصل دوم با عنوان «ادعای تحول عام در همه‏ی معارف دینی و ارزیابی آن» عناوین ذیل به چشم می‏خورد:
ادعای مقالات قبض و بسط در تحول همه جانبه کلی است و دلیل آن جزئی، مورد اتفاق بودن کلیات بسیاری از احکام و معارف اعتقادی نقض مسلمی بر مدعای دکتر سروش است، خطای مدعیان این است که تحول در یک حیثیت مسأله را به حیثیات دیگر آن سرایت می‏دهند، در حالی که هیچ دلیلی بر آن وجود ندارد.
در فصل سوم نیز با عنوان «ترابط عمومی معارف» عناوین ذیل آمده است: تلخیص دعاوی قبض و بسط، برای اثبات ترابط معلومات به استقرا باید چنین ربطی را در موارد جزئی ثابت کرد نه اینکه نشان داد عالمانی چنین ربطی را قائل بوده‏اند، مدعای دکتر سروش در مورد ربطی که معرفت‏شناسی به دنبال کشف آن است دائماً فرق می‏کند، ارتباط میان تولد سعدی در قرن هفتم و حقانیت قرآن!، ارتباطی که در مقالات قبض و بسط ادعا شده بود ارتباطی ثبوتی بین قضایا بوده است نه اثباتی، پاردوکس همپل، کلام بر سر وحدت روش اثبات نیست، نقل کلام دکتر سروش در مورد پارادکس همپل، اشکال اول بر کلام فوق [تلخیص اشکال: وحدت روش اثبات قضایا و ترابط از این حیث ربطی به ترابط خود قضایا ندارد و این از غلط‏ترین نوع کلام است که انسان ابتدا ادعا می‏کند که معارف با هم مرتبطند و بعد (بدون هیچ قرینه‏ای) بگوید مراد این است که روش اثبات معارف مختلف با هم یکی است.]، اشکال دوم، خبط واضح استدلال دکتر سروش ناشی از این گمان است که انکار ارتباط بین دو قضیه، مستلزم انکار خود این دو قضیه است، برخلاف گفته دکتر سروش حکم به بی‏ربطی مطلق دو قضیه در مواردی ممکن است، الف: قضایایی که از وجدانیات حکایتمی‏کنند مثل «از ظلم متنفرم» با قضیه «خورشید مرکز است» می‏تواند کاملاً بی‏ربط باشد. ب : در مورد بنائات عقلائیه مثل بنای عقلا در عمل به ظواهر الفاظ، باز ممکن است بتوان حکم کرد که بعضی امور هیچ ربطی به تحقق این بناء ندارد، تز قبض و بسط یک فرضیه است که ممکن است ابطال شود در حالی که سابقاً آن را برهانی می‏دانسته‏اند، اصل تعارض برهانی دیگر بر ترابط معارف، تفکیک سه مدعا که در کلام دکتر سروش مزج شده‏اند، تعریف علوم تولید کننده و علوم مصرف کننده، خطای بزرگ دکتر سروش در خریدار دانستن علم فقه و تفسیر.
در فصل چهارم «مجاری فهم دین» به بحث گذارده شده است که به برخی از عناوین آن اشاره می‏شود: برخلاف ادعای آقای سروش بسیاری از تحولات حاصل در معرفت دینی ناشی از تلاش‏های علمی کاوشگران در درون معرفت است، بطلان رأی دکتر سروش در معارف دیگر (ریاضیات)، اشکال این مدعا که اگر معارف بشری دچار قبض و بسط شوند، فهم ما هم از شریعت قبض و بسط می‏شود، سخافت ادعای ظنی شدن تاریخ انبیا و ائمه، مجاری چهارگانه‏ی استمداد فهم دینی از معارف غیردینی، متکلم به هیچ معنایی صامت نیست، شریعت همچون دانشمندی است که خود بدون سؤالات ما لب به سخن گشوده است، با ظنی بودن اکثر قضایای کلی علمی، نمی‏توان ادعا کرد که فهم ما از شریعت باید با فهم ما از طبیعت تصحیح و تعدیل شود، ظنی بودن علوم تجربی (قضایای کلی علمی) مستلزم ظنی بودن معرفت‏های عقلی نیست، بیان سه اشکال بر نقش پیش‏فرض‏های قبول دین از نظر مقالات قبض و بسط،
الف) فهم دین بما هو ربطی به قبول دین ندارد.
ب ) غلفت دکتر سروش از عوامل درون علمی و روانشناسی عالمان.
ج ) تحلیل ایشان از علل روی آوردن انسان به خدا و دین صحیح نیست، اشکال به تصویر مقالات قبض و بسط از نیاز فهم دینی به علوم اجتماعی و مبانی آن: سر جستجوی انسان از دین همیشه یک پاسخ ندارد و می‏تواند علل مختلفی داشته باشد، توقف دینداری بر تشخیص نیازهای آدمی غیر از توقف فهم دینی بر آن است. خطای فاحش دکتر سروش در کیفیت معانی الفاظ، نقد نظر دکتر سروش پیرامون کارکرد زبان، نقش وساطت آن.
خلاصه‏ای از مطالب قبل: با توجه به تحلیل مؤلف از زبان، پاسخ سؤال ذیل منفی می‏باشد: آیا شناختن جهان شخص، شرط دریافتن زبان اوست و تا جهان کسی را به درستی نشناسیم زبان او را هم به درستی نمی‏فهمیم. این پاسخ منفی به دو طریق قابل استدلال است:
1 ) معنایی از سخن که اراده می‏شود همیشه همان معلومات و معتقدات متکلم نیست و لذا فی‏المثل «آب» در جهان متکلم ممکن است عنصری مرکب باشد اما در سخن وی ابراز می‏شود که عنصری بسیط است.
2 ) معانی الفاظ و فهم عبارات دائر مدار وضع و معنادهی به آنها در حیات اجتماعی است این نکته جنبه‏ای عینی و Objective دارد مراجعه به جهان متکلم شرط فهم کلام وی نیست آنچه که شرط است وقوف تام به پروسه‏ی وضع و معنادهی عقلاء در عرف عام است که اساس زبان بر این جنبه‏ی عمومی و اجتماعی آن استوار می‏باشد. البته الفاظی که به صورت اصطلاح از ناحیه‏ی اشخاص یا شارع وضع می‏شوند، حکمی دیگر دارند و برای فهم معانی آنها نمی‏توان به عرف عام یک جامعه رجوع کرد.
فصل پنجم کتاب مربوط به یکی از مسائلی است که قبلاً مطرح شده ولی در مقالات قبض و بسط مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است و آن مسأله‏ی «بهتر فهمیدن» است.
از نظر مقالات قبض و بسط سه محور ذیل سه مجاری بهتر فهمیدن است:
1 ) بهتر شناختن جهان سخنگو؛
2 ) علم به ادله و پیش فرض‏های یک مدعا؛
3 ) وامداری معانی به تئوری‏ها.
و همچنین طبق ادعای دکتر سروش می‏توان به این سؤال پاسخ مثبت داد که: آیا می‏توان مراد یک متکلم را بهتر از خود او فهمید و به عبارت دیگر آیا معنی یک عبارت را می‏توان بهتر از گوینده آن دانست. این فصل از کتاب در رد ادعای فوق دکتر سروش است. برخی از عناوین این بخش عبارتند از: طرح مسأله‏ی بهتر فهمیدن، تفاوت مهم پدیده‏های عینی و عبارات در مسأله‏ی بهتر فهمیدن، آیا علاوه بر تکمیل کمی یک معنا یا فهم، تکمیل کیفی هم وجود دارد، بهتر شناختن جهان سخنگو و تأثیر آن بر بهتر فهمیدن، علم به ادله‏ی یک مدعا و مسأله‏ی بهتر فهمیدن، بطلان این ادعا، تئوری‏های حاکی از عالم خارج ابتدائاً ارتباطی با الفاظ ندارند، ناتوانی نظریه‏ی دکتر سروش از توجیه پروسه‏ی وضع و بیان موضوع له الفاظ، وضع الفاظ برای ماهیات مجهولة الکنه لغو است.
فصل ششم این کتاب با عنوان «فهم کتاب و سنت» نگاشته شده است.
اهمیت این بحث نزد مؤلف به این جهت است که کتاب و سنت متشکل از اقوال خداوند و ائمه‏ی دین است و یکی از وسایل طبیعی ارتباط و استفهام ما از ائمه‏ی دین و خداوند، الفاظ و کلمات است. (البته طرق دیگری مانند الهام و شهود می‏باشد که شخصی بوده و مفید عموم نیست) بنابر این، این بحث یعنی دقت و تأمل در کلمات شارع، از جمله تنقیح متد فهم، اهمیت خاصی دارد. وی در این بخش مطالب خویش را در محورهای ذیل آورده است.
الف) فهم کتاب و سنت و تفسیر به رأی؛ ایشان در این عنوان به توضیح اصطلاحاتی از قبیل نص و ظاهر اشاره می‏نماید و مراد خویش را از فهم کتاب و سنت این گونه بیان می‏کند: فهم کتاب و سنت یعنی فهمی که مستند و منسوب به کتاب و سنت باشد. غرض این است که به فهمی از کتاب و سنت برسیم که بتوان گفت کتاب و سنت بدان دلالت کرده است. بتوان گفت کتاب و سنت چنین می‏گوید نه هر فهمی از کتاب و سنت. بلکه اگر فهم ما منسوب و مستند به کتاب و سنت نباشد در واقع «فهم کتاب و سنت نیست بلکه فهم شی‏ء دیگری است».
ب ) حجیت ظواهر کلام و طرق اثبات آن، مؤلف در این بحث در پی اثبات حجیت ظواهر کلام باری و پیشوایان است. وی در این راه از سه دلیل بهره می‏جوید:
1 ) بنای عقلا یعنی عقلا برطبق ظواهر کلام عمل می‏نمودند و تحقق این بنا از عقلا وجدانی است.
2 ) سیره‏ی متشرعه یعنی متشرعین در زمان پیامبر و ائمه‏ی دین از ظواهر کتاب و سنت اخذ می‏نمودند.
3 ) برهان عقلی، منظور این است که در یک برهان سبر و تقسیم به این نتیجه می‏رسیم که عقلاً در برخورد با محاورات و کلمات فقط راه عمل به ظواهر کلام باقی می‏ماند و بقیه راه‏ها معقول و صحیح نیست.
ج ) بحثی در کیفیت پیدایش ظهور کلامی، هدف این مطلب این است که منشأ دلالت تصوری را بیان نماید یعنی علت انتقال ذهن ما از شنیدن یک لفظ خاص به سوی معنای خاصی چیست به عبارت دیگر آیا وضع الفاظ برای معانی، تعیینی بوده یا تعینی. و همچنین
ین بحث بیان می‏کند که کدام معنی را می‏توانیم بر الفاظ گوینده حمل کنیم. معنایی را که متکلم اراده نموده و یا معنایی که مخاطب فهمیده است. اینک به برخی از عناوین این فصل اشاره می‏کنیم: اهمیت مباحث الفاظ در فهم کتاب و سنت و متد فهم کلمات در مقابل تحریف دین، معنای نص و توضیح مراد از فهم کتاب و سنت، حجیت ظواهر کلام، اشاره به موارد خطای نظریه‏ی دکتر سروش درباره‏ی ظهور الفاظ و مرادات متکلم:
1 ) فهم یک زبان وابسته با علم ما به جهان متکلم نیست.
2 ) مراد متکلم نمی‏تواند معانی متعددی باشد که گاه متضادند.
3 ) موضوع حجیت ظواهر ظهور نوعی است نه ظهور شخصی، و فهم یک کلام را در سطوح مختلف می‏توان مطرح کرد.
4 ) نزاع مرحوم طباطبایی و علامه‏ی مجلسی در این نبود که آیا در فهم الفاظ و کلمات متکلم، ظواهر حجت‏اند یا نه بلکه هر دو همچون سایر محققین به حجیت ظواهر کلام فی‏حد نفسه معتقدند و اینکه اختلاف در امر دیگری است که آیا تأملات عقلانی می‏تواند مراد جدی یا مصادیق یک مفهوم یا کلام را نشان دهد یا نه و آیا این راه کشف مرادات جدید حجت است یا نه. نقل کلمات مرحوم علامه‏ی طباطبایی، تفکیک معنا و مراد جدی، فهم کتاب و سنت ابتدائاً منوط به دانستن نظریات علمی نیست، اشاره به تفاوت مهم تکوینیات و تشریعیات در مسأله تعبد.
تلخیص بعضی از مطالب این فصل: اکثر تعالیم دینی ما با مراجعه به کتاب و سنت به دست می‏آید و این روش در سایر ادیان جاری است. این بحث در علم اصول به طور مستوفی بیان شده است که طریق عقلانی فهم مرادات از خطابات، اخذ به ظواهر کلام است و شارع نیز به عنوان رئیس عقلا نیز برخلاف ظهور کلام خویش معنایی را اراده نمی‏کند، بنابر این ظهورات بر ما حجت است، البته مادامی که قرینه برخلاف نباشد. قرینه چه مقالیه باشد، چه حالیه و یا عقلیه، متصله باشد یا منفصله، چه اینکه در فرض وجود چنین قرینه‏ای کشف می‏شود مراد شارع ظهور ابتدایی کلام نبوده است، بنابر این معرفت دینی ابتدائاً ناشی از ظهورات کلمات شارع است و معلومات پیشین در فهم کلمات هیچ دخلی ندارد، البته پیش فرض اخذ به ظاهر کلام، امکان مفاد ظاهر است چون در فرض عدم امکان مفاد ظاهر کلام، در حقیقت ظهوری برای کلام منعقد نخواهد شد.
همچنین است بهره گرفتن از علوم عقلی و فلسفی، زیرا گاهی با براهین فلسفی امکان یا عدم امکان مفاد ثابت می‏شود و بهره گرفتن از نظریات علمی در صورتی است که در علمی ادعا شود قضیه‏ای را به نحو قطع ثابت نموده‏اند که مخالف ظاهر کلام شارع است که در این فرض، توجه به آن قضیه‏ی علمی یا مبادی آن لازم است، چون دخیل در فهم مراد شراع است البته نسبت به علوم تجربی این ادعا صرف فرض است و خود علمای تجربی هم این ادعا را ننموده‏اند که نظریات علمی را به طور یقینی و قطعی ثابت نموده‏اند. به عبارت دیگر در ادله‏ی فلسفی و یافته‏های علمی چنانچه مطالبی ارائه شود که خلاف ظواهر شریعت باشد این آموزه‏ی علمی و یا فلسفی معنای ظاهر کتاب و سنت را تغییر نمی‏دهند بلکه تأثیر آن در مراد جدی مکشوف از معنا می‏کنند و از طرفی با توجه به حجیت ظواهر با وجود دلیل ظنی برخلاف آن نباید دست از معنای ظاهری کلام برداشت. از مطالب فوق می‏توان چنین نتیجه گرفت که فقط در صورتی ظاهر کلام حجت نیست که دلیل قطعی برخلاف آن اقامه گردد. بنابر این اگر علوم مدعی قطعیت در قضایای تجربی باشند لازم است عالم دین در مقام کشف مرادات شارع در زمینه‏های تکوین به این علوم مراجعه کند.
فصل هفتم این کتاب با عنوان «موضع شکاکانه در مقالات قبض و بسط» درج شده است. مؤلف قبلاً در نقد مقالات قبض و بسط به مطالبی پرداخته بود که خلاصه آن عبارتند از :
1 ) شکاکیت مقالات قبض و بسط یک شکاکیت تمام عیار است که در همه‏ی معارف از جمله معارف دینی جاری است.
2 ) این شکاکیت کلی از نظر فلسفی و از نظر دینی مردود است.
3 ) ادعای تکامل در همه‏ی معارف از جمله معارف دینی با شکاکیت کلی تعارض دارد.
پس از نقد مؤلف این نقد توسط آقای سروش و تابعین ایشان مورد اشکال واقع شد و این فصل در جواب به همین اشکالات نگاشته شده است. محورهای این فصل عبارتند از :
1 ) مقالات قبض و بسط و شکاکیت؛
2 ) شکاکیت کلی از نظر فلسفی؛
3 ) شکاکیت کلی از نظر دین در دو بخش:
الف) مخالفت شکاکیت با ایمان؛
ب ) مخالفت شکاکیت با ضروریات دینی.
در محور اول ابتدا مؤلف مراد خود را از لفظ شکاکیت این گونه بیان می‏کند که مراد تردید و شک در همه‏ی معلومات است و سپس با نقل قول از مقالات قبض و بسط مراد از شکاکیت در نزد دکتر سروش را تبیین می‏نماید و در ادامه با ذکر دو پاسخ از دکتر سروش در مقابل نقد خویش در مقام جوابگوی به آنها برآمده است. در محور دوم نیز مؤلف با ذکر قرائن و شواهد در پی اثبات این است که مراد از شکاکیت در مقالات قبض و بسط همانا شکاکیت کلی است. در توضیح شکاکیت کلی نیز مراد خویش را ذکر می‏نماید که مراد از شکاکیت کلی این است که هیچ قضیه‏ای به لحاظ عقلی یا عقلانی استحقاق قطع و یقین ندارد گرچه بعضی از مردم و یا حتی عموم آنها بدان یقین داشته باشند. آن گاه دو دلیل بر رد شکاکیت کلی اقامه می‏نماید:
الف) بداهت و وجدان خلاف آن است.
ب ) خود شمول شکاکیت کلی یعنی این قضیه که «همه‏ی قضایا مشکوکند» خود را نیز شامل می‏شود بنابر این با قطع به مفاد آن سازگار نیست و کلیت آن مخدوش است.
در محور سوم مؤلف عنوان شکاکیت کلی را از نگاه دین از دو زاویه قابل بحث می‏داند:
الف) مخالفت شکاکیت با ایمان. در این عنوان با توجه به اینکه در تحقق ایمان وجود یقین شرط می‏باشد. با اشاره به آیات و روایات به رد شک و تردید پرداخته می‏شود و در اثنا به معانی کفر و ایمان و اظهار نظر درباره‏ی آن معانی اشاره می‏کند.
ب ) مخالفت شکاکیت با ضروریت‏های دین. این عنوان نیز از دو نظر قابل بررسی است:
1 ) شکاکیت نافی ضرورت‏های دینی است.
2 ) شکاکیت منافی اصل تحقق ضرورت‏های دینی است.
در ادامه مؤلف به ذکر آراء سروش در مورد ضروریات دینی می‏پردازد و در پی پاسخ و نقد آن برآمده است.
در ذیل به برخی از عناوین این فصل اشاره می شود:
نقل آراء شکاکانه‏ی قبض و بسط، کسانی که منکر قطع و یقین در همی قضایا می‏شوند در مسأله‏ی ایمان با مشکل روبرو هستند، خودباختگی منتقدین در مقابل آراء غربیان، ایمان را نباید بی‏جهت به «دل بردگان انواع مذهب» تعمیم داد، سیر تفکر و مدارج ایمان همیشه ملازم هم نیستند، ضروری دین بودن علاوه بر حکم «لزوم اعتقاد به آن» دارای حیثیتی اپیستمولوژیک است، خطای بزرگ دکتر سروش در تعریف «ضروریات دین».، ضروری دین ازنخ بایدها نیست، لازمه تعریف دکتر سروش از ضروری این است که قضیه «منکر ضروری کافر است» توتولوژی باشد در حالی که مسلماً چنین نیست، تفکیک دو مسأله از یکدیگر «تعریف ضروری» و «احکام ضروری».
فصل هشتم و فصل نهم کتاب نیز در بخش دوم کتاب تحت عنوان مباحث جنبی آمده است.
عنوان فصل هشتم «اعتباریات و علم اصول» می‏باشد که در این فصل به این مباحث پرداخته می‏شود:
1 ) تعریف اعتباریات از نظر علامه طباطبایی؛
2 ) اعتباری بودن باید؛
3 ) اشاره اجمالی به بعضی از مسلک‏های دیگر در حقیقت حکم؛
4 ) جریان صدق و کذب در اعتباریات؛
5 ) تأثیر بحث اعتباریات بر علم اصول.
در ذیل به برخی از عناوین آن اشاره می‏گردد:
انتقاد دکتر سروش از حوزه‏های علمیه و رد آن، ضرورت تخصص در رشته‏های علمی، عدم تأثیر مسلک اعتباریت حکم در حل یا حذف مسائل اصولی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، معنای اعتبار، اعتباری وصف چیست، هر اعتباری روی حقیقی استوار است، تفسیر دکتر سروش از کلام علامه طباطبایی و نقد این تفسیر، نقل کلمات شهید مطهری در ماهیت اعتبار، «باید» مفهومی اعتباری است، وجوب و حرمت چگونه اعتباری‏اند، اشکال در اعتباری بودن وجوب و حرمت، حقیقت حکم، منشأ توهم اتصاف اعتباریات به کذب و صدق، نقل کلام شهید مطهری در تأثیر نظریه اعتباریات بر استدلالات کلامی و اصولی، نظر محقق اصفهانی در اجتماع وجوب و حرمت.
فصل نهم کتاب که در بخش دوم کتاب جای دارد «پارادکس تأیید» نام دارد. مؤلف اعتقاد دارد تأییدهای پارادکسیکالی چه صحیح باشند و چه ناصحیح از مدعیات قبض و بسط بیگانه‏اند و تمسک صاحب مقالات قبض و بسط را به مسأله‏ی پارادکس تأیید غیرمنطقی می‏داند. محورهای بحث این فصل به شرح ذیل است:
1 ) پارادکس تأیید: تحریر مسأله؛
اندیشه حوزه » شماره 41 (صفحه 387)
2 ) پارادکس تأیید و بیگانگی آن با مدعیات قبض و بسط؛
3 ) پاراداکس تأیید و قضایای تجربی؛
4 ) معنای تأیید در بحث حاضر؛
5 ) پارادکس تأیید و کلیت قضایای علمی؛
6 ) تأیید قضایای کلی به مصداق جزئی؛
7 ) پاسخ به پاره‏ای انتقادات؛
8 ) تأیید قضایای ناسازگار به مؤید واحد؛
9 ) برهانی بر مدعا؛
10 ) تأیید یک تئوری و نتایج آن؛
11 ) پارادکس تأیید - راه حل مؤلف: بیان اجمالی؛
12 ) پارادکس تأیید - راه حل مؤلف: پاسخ تفصیل؛
13 ) ماهیت قوانین علمی؛
14 ) پارادکس تأیید نکات پایانی.
اینک در ذیل به برخی از عناوین این فصل می‏پردازیم: ارکان پارادکس تأیید، تأییدهای پارادکسی بر فرض صحت وقوع هر حادثه و تحقق هر وضعی یا شی‏ءای را مؤید قضیه کلیه‏ای مثل «هر برگ سبز است» می‏داند، خطای فاحش دکتر سروش در انشائی دانستن کلام فقیه که «نماز جمعه واجب است»، بسیاری از جملات بین انشاء و اخبار مشترکند، انحصار تأییدات پارادکس به قضایای تأییدپذیر تجربی خالی از هرگونه دلیل است، تأیید به معنای بالابردن احتمال صدق، تأیید مورد بحث همپل تأیید کیفی است نه کمی، با پذیرفتن کلیت قوانین علمی و صفر بودن احتمال اولیه آنها پارادکس تأیید در حیطه قوانین علمی موضوع نمی‏یابد، در قضایای کلی، مقدمه‏ی اول پارادکس منتفی است، در قضایای کلی، تأیید هر فرد از کل قضیه در حد صفر است، اشاره به مکانیزم بالارفتن احتمال قضیه، عدم تأیید مصادیق جزئی نسبت به قضیه کلی، شرایط همپل برای تعریف تأیید، اشکال به استدلال دکتر سروش به پارادکس تأیید، اشکال در کلیت این ادعا که «یافتن مصداق برای هر قضیه‏ای کلی، مؤید آن قضیه است»، دشواری‏های تحلیل قضایای کلی علمی به صورت قضایای حقیقیه، نقل کلام همپل در مورد ماهیت قوانین علمی، روش واتکینز در حل پارادکس تأیید، روش ریچارد
گراندی در حل پارادکس «تأیید گزینشی»، روش رابرت استالنیکر در حل پارادکس، روی باسکار در حل پارادکس.
آخرین قسمت کتاب نیز با عنوان خاتمه ختم می‏گردد. مؤلف در این قسمت به ارزیابی «توصیه» دکتر سروش می‏پردازد. توصیه دکتر سروش از نظر ایشان عبارتند از: برای باروری فهم دینی و برون شدن از تنگناهای موجود، باید هر چه بیشتر در معرفت‏های بشری غور کرد و فهم دینی را به این وسیله عصری کرد» طبق نظر مؤلف توصیه مطرح شده نه تنها در مورد مجتهدان نامعقول است بلکه محققین علوم طبیعی هم قطعاً به توصیه آقای سروش اعتنایی نمی‏کنند و همچنین معتقد است اگر تز کلی صاحب مقالات قبض و بسط در مورد ارتباط کلی همه معارف ابطال نشود نمی‏توان توصیه‏ای را که مورد نظر ایشان است اثبات کند.
* محمدی، مجید/ دین‏شناسی معاصر/ ناشر: نشر قطره/ 1374 .
چکیده: مؤلف در ابتدا به شرح تحقیقات دین شناختی و انواع آن در سیر تاریخی و مدعای مباحث دین شناسان ایرانی در عصر حاضر پرداخته است. این اثر دارای شش فصل است که به بحث از دین‏شناسی میرزای نائینی، شریعتی، مطهری، بازرگان، نصر و سروش می‏پردازد. وی در هر فصل با توضیح مراحل تحصیل و تربیت مذهبی هر کدام از اشخاص مذکور به مبانی معرفتی و بستر اجتماعی افکار آنان پرداخته و با توضیح دیدگاه نظریه هر یک در ارتباط با دین و تلقی‏های مختلف از دین به ذکر ایرادات این تلقی‏ها پرداخته است. دین‏شناسی میرزای نائینی قبلاً به صورت مقاله در نگاه نو (شماره 29) به چاپ رسیده بود. محتوای این کتاب دربردارنده‏ی جریان روشنفکری دینی در ایران و تغییر و تحولات معرفتی و نیز تفاوت مبانی معرفتی هر یک از آنان می‏باشد.
* معلمی، حسن/ معرفت‏شناسی/ ناشر: اندیشه جوان/ 1378.
چکیده: مؤلف کتاب بر آن است با بهره‏گیری از فلسفه‏ی اسلامی به شبهات برآمده از فلسفه غرب در خصوص معرفت پاسخ گوید. کتاب با نقد و ارزیابی استدلال شک گرایان آغازمی شود. سپس مؤلف به منظور به دست دادن معیار درستی یا نادرستی یقین‏ها، انواع مبادی و کیفیت علم حصولی و حضوری، نیز انواع قضایا و تصدیقات را شرح و بررسی می‏کند.
* مهدوی زادگان، داود/ از قبض معنا تا بسط دنیا (معرفت‏شناسی انتقادی در فرآیند عرفی گرایی دکتر سروش)/ ناشر: دانش و اندیشه معاصر/ 1379 .
چکیده: این کتاب به نقد دیدگاه دکتر عبدالکریم سروش پیرامون فرایند عرفی شدن فقه شیعه پرداخته و تحولات فکری وی را از مرحله‏ی نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت تا گرایش به هرمنوتیک نسبی گرا تبیین کرده است. نویسنده، دکتر سروش را چهره‏ی فکری بارز نوسازی لیبرالیستی دین معرفی می‏کند و تحولات فکری وی در دین پژوهی را علت دیدگاه دنیاگرایانه‏ی او می‏داند. در این اثر نقدی از جهانگیر صالح پور بر مقاله‏ی فربه‏تر از ایدئولوژی سروش پیرامون ایدئولوژیک کردن دین نیز نقل شده است. برخی دیگر از عناوین کتاب عبارتند از: دین‏شناسی کمیت گرا، دین‏شناسی تجزیه نگر، دنیوی شدن دین و معرفت دینی، معرفت‏شناسی عوامل غیرمعرفتی در فهم بشری، روشنفکری در ایران و روشنفکر دینی. مؤلف جمع بین روشنفکری و دینداری را ناممکن دانسته است.
* نصر، سید حسین/ معرفت و امر قدسی/ ترجمه حاجی میرزایی، فرزاد/ ناشر: فروزان روز/ 1380 .
چکیده: این اثر دربردارنده‏ی مباحثی پیرامون معرفت و تقدس آن از دیدگاه سنتی و تمدن‏های شرق است. هدف بیان حقیقتی است که در قلب سنت‏های شرقی دارد و آن معرفت قدسی است. نویسنده به شیوه‏ی تحلیل کلام سنتی و با استفاده از منابع غربی این موضوع را بررسی کرده است. کتاب در ده فصل تنظیم شده که عبارتند از: معرفت و تقدس زدایی، مفهوم سنت و امر قدسی، احیای سنت، معرفت قدسی، عالم تجلی لاهوت، ابدیت و نظام گذاری گیتی، هنر سنتی، سرچشمه‏ی لطف و معرفت آغازین و تکثر صدر قدسی و شناخت امر قدسی و طریق رستگاری.
* واعظی، احمد/ تحول فهم دین/ ناشر: مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر/ 1376 .
چکیده: مؤلف ابتدا به توصیف مختصری از نظریه‏ی قبض و بسط تئوریک شریعت می‏پردازد و با تفکیک سه مرحله تبیین، توصیف و توصیه این نظریه در چهار فصل به نقد این موضوع می‏پردازد. در بخش تبیین عنوانی مانند تئوری قبض و بسط، ارتباط علوم و معارف، در بخش توصیف، صامت بودن شریعت و تحول عام معرفت دینی از نظر صاحب نظریه و نقد آن، و در بخش توصیه، تکاملی بودن معرفت و رابطه‏ی تئوری قبض و بسط با شکاکیت و ایمان مذهبی و غیرمنطقی بودن بازبینی دینی به گونه‏ای که مورد نظر تئوری مذکور بوده است می‏پردازد.
معرفی کتب دین و معرفت شناسی
* ابراهیمی دینانی، غلامحسین/ منطق و معرفت در نظر غزالی/ ناشر: امیرکبیر/ 1370.
* بنی هاشمی، محمد/ گوهر قدسی معرفت/ ناشر: نشر منیر/ 1378.
* جوادی آملی، عبداللّه‏/ تفسیر موضوعی قرآن کریم: معرفت‏شناسی در قرآن/ تهیه و تنظیم حمید پارسانیا/ ناشر: اسراء/ 1379.
* حسین زاده، محمد/ فلسفه دین: معیار ارزیابی عقاید دینی، مبانی معرفت‏شناسی باورهای دینی، تجربه دینی و ادله‏ی اثبات/ ناشر: حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی/ 1376.
* حسین زاده، محمد/ معرفت‏شناسی/ ناشر: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی [قم]/ چاپ هشتم 1381.
* سجادی، ضیاءالدین/ سیری در اندیشه و شناخت (معرفت)/ ناشر: پاژنگ/ 1366.
* شمس، منصور/ آشنایی با معرفت‏شناسی/ ناشر: آیت عشق [قم]/ 1382.
* مؤسسه جهانی اندیشه اسلامی/ معرفت‏شناسی اسلامی، طرح، برنامه، عملکرد/ ناشر: انتشارات ایران و اسلام/ 1373.
* مولکی، مایکل/ علم و جامعه‏شناسی معرفت/ مترجم: حسین کچوئیان/ ناشر: نشر نی/ 1376.
* هارتناک، یوستوس/ نظریه‏ی معرفت در فلسفه‏ی کانت/ ترجمه‏ی غلامعلی حداد عادل/ ناشر: فکر روز/ 1376.
* هاملین، دیویدوی/ تاریخ معرفت‏شناسی/ مترجم شاپور اعتماد/ ناشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی/ 1375.
* مجموعه مقالات هم اندیشی معرفت دینی (مجموعه سخنرانی‏ها)/ ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی (تهران)، واحد جنوب، معاونت پژوهشی و برنامه ریزی/ 1376.
مقالات توصیفی دین و معرفت شناسی
* جلالی نائینی، غلامرضا/ امام علی علیه‏السلام و راهکارهای اصلاح معرفت/ حوزه، 102-101.
چکیده: این مقاله تلاشی است در شناساندن منابع، مواضع و راه‏های اصلاح معرفت از دیدگاه قرآن و سنت، نویسنده با انگیزه معرفی و اصلاح روش‏های تفکر و کوشش برای یک دست کردن آن، این پژوهش را با بهره‏گیری از نهج البلاغه سامان داده است. برخی مباحث این اثر عبارتند از: سرچشمه‏های معرفت و بازدارنده‏های آن، نقش اصلاحی امام علی علیه‏السلام در حوزه معرفت، جایگاه ویژه معرفت در حیات معنوی انسان.
* خسرو پناه، عبدالحسین/ تئوری‏های صدق/ ذهن، 1 (1379).
چکیده: محتوای این نوشتار تبیین نظریه‏های صدق است که از مهم‏ترین مباحث معرفت‏شناسی است. نگارنده با توجه به منابع فلسفه اسلامی و غربی به روش توصیفی و به شیوه استدلالی به نقد فشرده این نظریه از دیدگاه، صاحب نظران غربی و مسلمان می‏پردازد. عناوین برخی از مباحث این مقاله عبارتند از: مبادی تئوری‏های صدق، رویکردهای چیستی صدق که شامل تئوری‏های تطابق، تلائم، پراگماتیسم، نسبیت و کاهشگر است. این مجموعه به همراه ارائه نقد و اشکالاتی است که بر این نظریه‏ها به نظر مؤلف وارد است.
* محمد رضایی، محمد/ خاستگاه و پیشینه‏ی نظریه‏ی تکامل معرفت دینی/ قبسات، 18.
چکیده: مؤلف به معرفی مبانی و ارکان نظریه تکامل معرفت دینی و نقد آنها می‏پردازد. وی با تحلیل مسائل و با استناد به مقالات طرفداران نظریه فوق اصول و ارکان نظریه‏ی تکامل معرفت دینی را برگرفته از متفکران و اندیشمندان مغرب زمین می‏داند و ضمن برشمردن ارکان نظریه‏ی قبض و بسط دکتر سروش، به منابع آنها اشاره کرده و اثبات می‏کند که این نظریه، برگرفته از اندیشمندان غربی است.
نمایه مقالات دین و معرفت‏شناسی
* سوئین برن، ریچارد/ ارزش باور دینی عقلانی/ ترجمه‏ی مهرداد وحدتی دانشمند/ نقد و نظر، 28 و 27 .
* پی پویمن، لوئیس/ معرفت‏شناسی و باور دینی/ ترجمه‏ی ایرج احمدی/ نقد و نظر، 28 و 27 .
* قائمی نیا، علیرضا/ نگاهی به جایگاه معرفت‏شناسی متن (1 و 2)/ پگاه حوزه، 46و 45 .
* رضایی راد، محمد/ خردورزی انتقادی در چالش با اسطوره چارچوب: نگاهی به دو مقاله پوپر [اسطوره چارچوب و سرچشمه‏های دانایی و نادانی]/ کتاب ماه (ادبیات و فلسفه)، 49 .
* آرچیبالد ویلر، جان/ هرمن وایل و یگانگی معرفت/ ترجمه‏ی محمد رضا عسجدی/ نقد و نظر، 28 و 27 .
* ولترستورف، نیکلاس/ دینداری معرفت شناسانه جان لاک: عقل شمع پروردگار است/ ترجمه‏ی سایه میثمی/ نقد و نظر، 28 و 27 .
* غرویان، محسن/ تأثیر علوم برون دینی در معرفت دینی چگونه است/ رسالت، 16//81 .
* رضوی، مسعود/ مفاهیم قدسی و معرفت بشری/ همشهری، 25/4/80 .
* مؤدب، زهرا [ترجمه]/ تصویر دین در آیینه عقلانیت/ ایران، 16/4/81 .
* شیروانی، علی/ نگاهی تطبیقی و انتقادی به معرفت‏شناسی کانت/ ذهن، 4 .
* پیاژه، ژان/ معرفت‏شناسی ژنتیک (در تحقیقات ژان پیاژه: اندیشمندان جهان)/ ابرار، 22/7/81 .
* مورتون، ادم/ سرچشمه‏های یقین/ ترجمه‏ی فریبرز مجیدی/ همشهری، 20 ، 21 و 23/9/81 .
* پورسینا، زهرا/ تأثیر گناه بر معرفت/ نامه مفید، 30 .
* طاهری، محمد/ جهان و معرفت از دیدگاه افلاطون/ انتخاب، 20/11/81 .
* عرب مؤمنی، ناصر/ رابطه‏ی شناخت‏شناسی با هستی شناسی/ خردنامه صدرا، 28 .
* حاجی حیدری، حامد/ عوامل پیشین معرفت به مثابه پیش شرط گفتگو؛ معرفت‏شناسی تطبیقی رئیس جمهور سید محمد خاتمی و دکتر عبدالکریم سروش [درباره‏ی فهم دینی]/ رسالت 15 و 17 و 26/11/81 .
* عباسی، ولی اللّه‏/ شکاکیت و معرفت‏شناسی/ کیهان فرهنگی، 195 .
* مارتین، میچل/ نقد معرفت‏شناسی دینی در آموزه‏های پلنتینجا/ ترجمه‏ی احمد مازیار/ انتخاب، 24 و 25/12/81 .
* پلنتینجا، آلوین/ اصلاح معرفت‏شناسی کلاسیک/ ترجمه‏ی مصطفی شهرآیینی/ گزارش گفتگو، 4 .
* غفاری، ابوالحسن/ زمان و مکان در معرفت‏شناسی کانت و هگل/ معرفت، 61 .
* مبینی، محمد علی/ باور دینی و اعتبار آن از منظر پلانتینگا/ معرفت، 62 .
* موسلی، احمد اس/ اسلامی کردن معرفت/ ترجمه‏ی مالک ذوالقدر/ انتخاب، 30/2/82 .
* مصباح موسوی، محمد کاظم/ بررسی نقادانه نظریه عصریت کلام و معرفت دینی (1)/ پیام حوزه، 13 .
* پارسا، کی آرش/ انواع سه گانه معرفت دینی/ ایران فردا، 46 .
* فنایی، ابوالقاسم/ معرفت دینی در بستر زمان و مکان/ نقد و نظر، 6 .
* جوادی آملی، عبداللّه‏/ نقش عقل در معرفت دینی/ مجموعه سخنرانی‏های قرآنی، ج 1 ص 531-521 .
* پارسانیا، حمید/ هویت معرفتی دین و سنت/ ذهن، 2 .
* شفیعی زاده، حسین/ نگاهی به مسأله‏ی عقل در معرفت دینی/ مجله تخصصی کلام اسلامی، 35 .
* مصباح یزدی، محمد تقی/ معارف دینی، اسطوره یا آیینه حقیقت نما/ مجموعه: نظریه‏ی سیاسی اسلام (سلسله سخنرانی‏های قبل از خطبه‏های نماز جمعه تهران) ص 263-286 .
* نصر، حسین/ معرفت و معنویت/ ترجمه‏ی انشاءاللّه‏ رحمتی/ نقد و بررسی کتاب از احمد موسوی/ کتاب ماه (ادبیات و فلسفه)، 51 و 50 .
* نصر، حسین/ معرفت و امر قدسی/ نقد و بررسی کتاب از مهران رضایی: نیم قرن در جست و جوی امر قدسی/ ابرار، 7/12/80 .
* نصر، حسین/ معرفت و امر قدسی/ ترجمه‏ی فرزاد حاجی میرزایی/ پل فیروزه، 2 .
نمایه گفتگو و مصاحبه دین و معرفت‏شناسی
* پایا، علی/ پوپر، استقرا و معرفت‏شناسی داروینی/ حمید رضا ابک، مهدی رزاقی/ همشهری، 15/7/81 .
اندیشه حوزه » شماره 41 (صفحه 394)
* علوی نیا، سهراب/ معرفت‏شناسی ریاضی ویتگنشتاین و کواین/ انتخاب، 16 و 17/2/81 .
* قیصری، علی/ جامعه‏شناسی معرفت و نسبت‏های آن با دین و اسطوره/ پگاه حوزه، 52 .
* لومان، هابرماس/ به سوی معرفت‏شناسی غیربنیادگرا، مناظره، بازنگرسته نوشته اوا، نات. ترجمه‏ی رضا مصیبی/ ارغنون، 17 .
* میرعابدینی، ابوطالب/ نسبت اسطوره و معرفت/ انتخاب 19 و 20/12/80 .

تبلیغات