آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

محمود و ایاز از زمره زوج هایی هستند که در نظم و نثر ادب فارسی داستان آنها همواره با هم عجین بوده است. داستان محمود در شمار داستان های عاشقانه ای است که، علاوه بر متون ادبی و عرفانی، در متون تاریخی نزدیک به زمان واقعه نیز نقل شده است. خلاصه داستان چنین است که: محمود، سلطان غزنوی، که بیش از سی سال (388-421) مقتدرانه سلطنت کرده، به ابوالنجم ایاز بن ایماق دل بست و او را از ملازمان و مقربان درگاه خود ساخت. ایاز، که علاوه بر خوش سیمایی، در پرتو کیاست و خردمندی، مورد توجه سلطان محمود بوده است، پس از مرگ محمود، از پسرش محمد اعراض کرد و در نیشابور به مسعود غزنوی پیوست (تاریخ گردیزی، ص 40) و به امارت مکران و قزدار (قصدار) رسید (? دیوان فرخی، بیت 3252؛ فرهنگ آنندراج، ذیل ایاز) و در سال 499 درگذشت.

تبلیغات