آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

اندیشه مرگ به مثابه پایان همه چیز، در آثار هدایت بسیار پر رنگ است. در واقع مرگ، هراس از آن و در عین حال افسون آن، به گونه ای اساسی به جهان هدایت شکل و سمت و سو می بخشند. بدون شک دلزدگی هدایت از زندگی و دل سپردن او به مرگی که البته هراس انگیز است، ریشه در عواملی مختلف دارد، از جمله بستر اجتماعی - فرهنگی که در آن نویسنده به کار نگارش مشغول بوده است. البته این موضوع در ماهیت نوشتار نیز قابل بررسی است. اما در مقاله حاضر بدون پرداختن به عوامل برون متنی، سعی کرده ایم ماهیت و نمود این ذهن مرگ اندیش را از خلال آثار او و به ویژه دو اثر اصلی اش یعنی زنده به گور و بوف کور بررسی کنیم. مرگی که وسوسه اش و در عین حال هراس از آن شخصیت ها و نیز خود نویسنده را در برزخی هولناک گرفتار کرده است.

تبلیغات